+0 به یه ن
یکی از مسایلی که این دکانداران مدعی مبارزه با پان ترکیسم خیلی از آن بهره برداری می کنند زوزه کشیدن ها در استادیوم های ورزشی است. این زوزه، چیزی است که به نظر تهرانیان و خارج نشینان خیلی غریب می نماید و آنها را هراسناک می کند. متاع پرخریداری است برای فروش در دکان های مدعی مبارزه با پانترکیسم جهت عرضه به تهرانیان و پرشین ها!
اول از همه بگویم که من هم از این زوزه خوشم نمی آد. اما صد تا کار دیگه هم جوانان در اون سن ممکنه بکنند که من خوشم نیاد. من از شلوار جین های پاره و پوره، از موسیقی رپ ، از خیلی مدل های مو و.... خوشم نمی آد.
خوشم نمی آد که نمی آد! اما قرار نیست جوان ها به خوشامد من لباس بپوشند یا رفتار کنند.
"ادب از که آموختی؟ از بی ادبان!"
احترام به انتخاب های افراد به خصوص جوانان از که آموختم؟! از گشت ارشاد. چون نمی خواهم مانند گشت ارشاد منفور جوانان باشم به اونها سر انتخاب های شخصی شان گیر نمی دهم ولو این که مطابق سلیقه من نباشد.
اگر احیانا جوانی اومد جلوی بیمارستان یا سر یک کنفرانس علمی یا یک نمایشگاه نقاشی یا در سالن تئاتر و سینما یا در مهمانی خانوادگی یا موقع خواب همسایه ها در خانه یا در کوچه، زوزه کشید حتما برخورد می کنیم! اما جوان می رود استادیوم یا کوه و کمر تا خودش را تخلیه کند. اونجا فریاد نکشد پس کجا بکشد؟! دلش خواسته، در استادیوم تبریز با زوزه خود را تخلیه کند، من که باشم که از تهران بخواهم به او خرده بگیرم؟!
البته صاحبان دکان مبارزه با پان ترکیسم داستان سرایی خواهند کرد که این زوزه کشیدن سمبل بهمان حرکت سیاسی خشونت آمیز یا نژادپرستانه هست و.....
بابا جون! جوانکی رفته استادیوم می بینه بقیه دوستانش دارند موج مکزیکی می زنند این هم موج مکزیکی می زنه. می بینند دوستانش زوزه می کشند این هم زوزه می کشه.
کاری به بهمان عمل خشونت آمیز که صد سال پیش بهمان گروه زوزه کش هم در کشور دیگه انجام می دادند نداره که.
حالا دکانداران هرچی می خواهند بگن!
بقیه می روند در استادیوم ، فحش مادرخواهر می دهند،
صندلی ها را می شکنند، زباله می ریزند.
زوزه کشیدن در مقابل اینها، کار خیلی معصومانه و بی آزاری هست.
جوان در اون سن، هزار تا باید اشتباه کنه، صد تا مد و سمبل مزخرف را بایدامتحان کنه تا خودش را بیابه و وقتی به سن بالای ٣٥ سالگی می رسه معقول رفتار کنه.
زوزه کشیدن هم از منظر من یکی از اون سمبل ها و مدهاست. نباید جلویش را گرفت. اقتضای سنی است که خواهد گذشت. تا وقتی که قانون شکنی نباشد و ضرری به شخص یا اموال عمومی نرسد نباید جلویش را گرفت. تا جایی هم که من می دانم قانونی برای منع زوزه کشیدن در استادیوم ها وجود ندارد!
در مورد سمبل گرگ برای این جریان هویت طلبی بیشتر خواهم نوشت. من ازش خوشم نمی آد اما دلیلی برای این نمی تواند باشد که کسی را به خاطر برگرفتن این سمبل سرکوب کنیم و احیانا نسبت به او خشونت ورزیم.
اما گفتمانی که در دکان های مبارزه با پانترکیسم عرضه می شود عملا خشونت ورزیدن ونقض حقوق شهروندی کسانی که این سمبل را بر می گیرند مجاز می داند.
🍀@minjigh
اگر از من بپرسید که کدام حیوان سمبل آذربایجان می تواند باشد بی برو برگرد پاسخ می دهم قوچ. مجسمه های قوچ هستند که در سراسر آذربایجان و زنجان یافت می شوند.
فکر نکنم یک مجسمه گرگ هم در سراسر آذربایجان از گذشته ها به یادگارمانده باشد. در نقش فرش های شکارگاه تبریز دقت کردم. همه جور جک و جانوری در این نقش ها بود به جز گرگ.
من با قصه های آذربایجان بزرگ شده ام. در اونها اگر گرگ نقشی داشت مشابه همان نقشی است که در داستان های کودکانه فارس ها و سایر اقوام ایرانی دارد.
گرگ اون نقشی که در داستان های ترک های آسیای میانه دارد در داستان های سنتی آذربایجان ندارد.
همین الان هم از من بپرسید که گرگ سمبل کدام شهر هست بلافاصله خواهم گفت “رم"!
این رم هست که جای جای آن مجسمه گرگ دارد و هر کتابچه توریستی اش با افسانه بزرگ شدن بنیانگذارش توسط گرگ آغاز می شود.
به هر حال پانزده سالی است که جریان هویت طلبی آذربایجان، این سمبل گرگ را برگرفته. اگر به آنها بگویید که این سمبل وارداتی است ودر فرهنگ ما جایی ندارد قبول نخواهند کرد و بحث خواهند نمود که بنا به این شاهد و آن شاهد از قدیم این سمبل در آذربایجان وجود داشته. من اسطوره شناس یا سمبل شناس نیستم. شاید هم حق با آنها باشد اما باز هم من سمبل قوچ یا جیران یا مارال را ترجیح می دهم.
به هر حال چه ما خوشمان بیاد چه نیاد، چه واقعا از قدیم این سمبل در آذربایجان وجود داشته باشد چه در سال های اخیر وارد شده باشد، در بین طیفی جای خود را باز کرده و محبوب شده.
دکانداران مبارزه با پانترکیسم ما را می ترسانند که گرگ نمادخشونت هست و هر جماعتی که چنین سمبلی را برای خود انتخاب کند وحشی است. در جواب باید بگویم:"ببخشید ؟! گرگ سمبل خشونت هست اون وقت شیر که قرن ها وسط پرچم ایران جا خوش کرده سمبل عطوفت هست؟! انگار شما زیادی کارتون شاه شیر والت دیسنی را می بینید و باورتان شده حیوانات جنگل با طیب خاطر توسط شیر خورده می شوند!"
من شخصا قوچ را به هر دو ترجیح می دهم. قوچ سمبل برکت و تلاش برای پیشرفت مالی است. گله داری که قوچ قوی داشته باشد آینده مالی بهتر دارد.
اما گرگ به شیر یک مزیت دارد و آن رفتار گروهی و تیمی گرگ هاست. برای رسیدن به موفقیت گرگ ها باهم همکاری می کنند. نظم اجتماعی پیچیده ای دارند که کار گروهی و تیمی کارآمد را منجر می شود.
درست برعکس شیر نر. شیر نر یک محدوده را به عنوان قلمرو برای خود انتخاب می کند، هر روز صبح در چهار گوشه قلمروی ادعایی اش ادرار می کندتا هیچ شیر نر دیگری نزدیک نشود! اتفاقا خیلی از مدیران ایرانی هم همین طور عمل می کنند یک محدوده ای را به عنوان قلمرو خود اعلام می کنند که در آن احدی حق اظهارنظر ونقد ندارد. هر روز صبح هم در چهار گوشه آن خرابکاری می کند که محدوده قلمرو روشن باشد😏😉.
حالا که عده ای از جوانان گرگ را به عنوان سمبل انتخاب کرده اند ای کاش دست کم کار تیمی را هم از گرگ ها الهام بگیرند و شیوه مدیریتی شیر را الگو قرار ندهند!🙂
🍀@minjigh
هر چند فکر نکنم کسی که نماد گرگ و یا زوزه کشیدن را بر می گزیند، علاقه ای به شنیدن حرف نصیحت گونه من یا امثال من داشته باشد اما من حرفم را می زنم!
با برگرفتن این نماد چه به دست می آورید؟! حد اکثر بین چند نفر از همسالانتان (همگی مذکر) محبوب می شوید. بعید می دانم با این نماد بین دخترها محبوب شوید. به جایش اگر اندکی انگلیسی یا فرانسه تان را بهتر کنید احتمالا بیشتر به چشم دخترها (منظورم همین دختران آذربایجان هست) می آید.
چه از دست می دهید؟ اگر انگ وابستگی به گروه گرگ های خاکستری بخورید، خیلی از دست می دهید. در ایران ممکنه از گزینش رد شوید آینده تان برباد رود. به علاوه، این انگ مانع می شود در مطالباتی نظیر آموزش زبان مادری به نتیجه ای برسیم.
دردسر ها مختص به ایران نیست. اون گروه در خیلی از کشورها از جمله جمهوری آذربایجان (بعد از کودتای ١٩٩٥) بدنام هست.
خلاصه اگر این انگ به یکی بچسبد در خیلی کشورها توی دردسر می افتد.
در ترکیه هم گویا این گروه بیشتر از میان جوان های محلات فقیر سنی نشین عضو می گیرد. از میان جوانان تندروی که مخالف و دشمن خیلی از گروه ها ی مذهبی و قومی هستند از جمله مخالف تند وتیز علوی ها (یک شاخه از شیعه ها).
حکومت ها معمولا از این جور گروه ها که اعضایشان جوانان فقیر و تندرو هستند سواستفاده می کنند و از طریق آنها بر رقبا فشار می آورند، بعد هم که امتیازاتی که می خواهند گرفتند با رقیب به توافق می رسند و سر همان گروهی را که خاستگاهش تندروان محلات فقیر نشین هست می برند.
دیر یا زود برای این گروه هم در ترکیه همین اتفاق خواهد افتاد.
خلاصه از درایت به دور هست که سمبلی را برگیرید که بهانه ای باشد که به شما وابستگی به چنین گروه بدنام و بی آینده را نسبت دهند.
اگر می خواهید به کسی یا گروهی در ترکیه منسوب شوید بگردید دانشمندی، هنرمندی، نویسنده ای، سرمایه داری، کارخانه داری، مخترعی پیدا کنید تا منسوب بودن به او، موقعیت شما را ارتقا دهد. از اون گروه که جز بدنامی و انگ و دردسر برای شما چیزی به ارمغان نخواهد آورد تا می توانید دوری کنید.
از ما گفتن!
در ضمن، اطلاعات مربوط به اون گروه را از ویکی پدیا خواندم. جز بدنامی هیچ ندارند و پیش بینی من این هست که دیر یا زود هم در کشاکش قدرت قربانی خواهند شد.
https://en.m.wikipedia.org/wiki/Grey_Wolves_(organization)
🍀@minjigh
اگر بخواهیم شناخت درستی در مورد جریان هویت طلبی و همچنین زیر مجموعه ای از آن که نماد گرگ را بر گرفته اند داشته باشیم باید یک سری اطلاعات جمع آوری کنیم.
اولا باید بدانیم که چند درصد از افرادی که در استادیوم نماد را نشان می دهند، خارج از استادیوم هم این نماد را مورد استفاده قرار می دهند و اگر این کار را انجام می دهند تا چه میزان؟.
بعد باید ببینیم از میان زیر مجموعه ای که به این نماد انس والفتی فراتر از یک حرکت دسته جمعی در استادیوم (در ردیف موج مکزیکی) دارد چند نفر خود را با گروه گرگ های خاکستری ترکیه همدل و همپیمان می داند.
اگر کسی با آن گروه همدل و همپیمان دانست باید ببینیم چه قدر با فعالیت ها و اهداف آن گروه آشناست. آیا واقعا می داند وآگاه هست که آن قدر متهم به چه کارهای خلافی هستند؟ یا همین طوری از سرلج و لجبازی جوانانه با کسانی که جوک تورکی می گویند یا از مبارزه با پانترکیسم برای خودشان دکان باز کرده اند دارد خود را با چنان گروه افراطی ای همدل نشان می دهد؟
گمان نمی کنم در این موارد مطالعه علمی و قابل استنادی شده باشد.
از کسانی که برای خودشان دکان باز کرده اند بپرسید، وانمود خواهند کرد که هر کسی در استادیوم زوزه کشید مرتبط و از عوامل اون گروه هست. (فکر نکنم اون گروه در خود ترکیه هم این قدر طرفدار یا سمپات داشته باشند. اگر چنین چیزی به گوششان برسد که در ایران این تعداد سمپات دارند از خوشحالی سکته می کنند!)
اما دکان داران برای جلب توجه و تبلیغ دارند چنین حرف هایی سر هم می کنند. بیشتر این دکان داران اصلا سالهاست از آذربایجان به دور هستند و شناختی از تحولات در آنجا ندارند. شواهدی که بر می شمارند فلان مطلب جعلی در اینترنت یا یک سری کل کل از روی لجبازی در فضای مجازی به طور ناشناس هست.
این که نشد داده قابل استناد.
راستش من جواب سئوالات بالا را نمی دانم. اما گمان نمی کنم همدلی و همپیمانی عمیقی بین آن گروه و کسانی که در ایران از این نماد استفاده می کنند باشد.
در مکزیک هم یک عده گانگستر و خرابکار ممکن هست در استادیوم موج مکزیکی بزنند (شاید اصلا مبدع آن بوده باشند!) اما این به معنای آن نیست هر که در استادیوم ایران یا اروپا موج مکزیکی بزند با آن گروه گانگستر همدل هست!
الان عرض می کنم چرا گمان نمی برم.
اون گروه در ترکیه سنی مذهبانی هستند که می خواهند دیگر مذاهب اسلام و نامسلمانان را از بین ببرند و خلافت اسلامی ترکی برپا کنند. مردم آذربایجان (مثل اکثریت ایران) و نیز جریان هویت طلبی که جزو آن هست از نظر دینی و مذهبی طیفی هستند بین شیعیان امام علی و عاشقان امام حسین تا آتئیست ها.
از نظر سیاسی هم طیفی هستند بین طرفداران حکومت حاضر ایران تا یک حکومت سکولار با طعم سوئد.
با این حساب اون گروه نه تنها قرابت مذهبی و سیاسی با هیچ سر طیف ندارند بلکه با همه طیف هم دشمن می شوند.
از نظر خاستگاه اجتماعی و طبقاتی هم به نظرم با هم تفاوت و تضاد اساسی دارند.🍀@minjigh
در مورد خاستگاه اجتماعی گروه گرگ های خاکستری ترکیه تحقیق شده. اونها بیشتر از محلات فقیر استانبول هستند.
در مورد خاستگاه اجتماعی طرفداران تراختور نمی دانم چه قدر تحقیق علمی شده. تا جایی که من دیده ام از همه طیفهای اقتصادی و اجتماعی بین شان یافت می شود . لزوما فقیر نیستند. اتفاقا از بین خانواده ها ی مرفه یا نیمه مرفه یا از بین برو بچه های درسخوان که آینده شغلی مقبولی در انتظارشان هست بین طرفداران تراختور کم نیستند.
اتفاقا بخش بزرگی از این جریان هویت طلبی را افراد تحصیلکرده و موفقی تشکیل می دهند که برایشان سنگین می آید توهین های قومی بشنوند.
از اون توهین بیشتر می دانید چی سنگین می آید؟
این که این دکان داران مبارزه با پانترکیسم که از نظر سطح سواد و ضریب هوشی بسی از خودشان پایین ترند با "لحن من می فهمم تو نمی فهمی" هارت و پورت می کنند!
البته نمی دانم این قشر برخوردار و تحصیلکرده تا چه حد از نماد گرگ استفاده می کند. (من ندیدم این قشر خیلی علاقه به این نماد داشته باشند ولو این که خیلی هم با جریان هویت طلبی همراه باشند. البته من از روی مشاهدات محدود خودم می گم. باید اطلاعات بیشتری جمع آوری کرد و بررسی نمود.)
نکته مهم تری که می خواهم بگم اینه که ساختار اجتماعی محلات فقیرنشین تبریز با ساختار اجتماعی محلات فقیرنشین استانبول، تهران یا مشهد تفاوت زیادی داره. حاشیه نشین های تهران واستانبول و مشهد اغلب از روستاهای فقیر دور جمع شده اند. چون راه روستای آبا و اجدادی شان دور هست، به تدریج ارتباط شان را با روستای آبا واجدادی از دست داده اند.
اما حاشیه نشین های تبریز از همان دور وبر تبریز آمده اند. با هزینه کم می توانند سوار مینی بوس شوندو در کمتر از سه ساعت به روستای آبا و اجدادی خود برسند. درنتیجه شخصیت شان بیشتر از آن که شبیه شخصیت های حاشیه نشین در فیلم کندو یا فیلم های مسعود کیمیایی باشد، نیمه شهری-نیمه روستایی است. در واقع یک پایشان در شهر هست یک پایشان در روستا.
هر تعطیلی که پیش می آید برمی گردند به روستای آبا اجدادی. سال هایی که بارندگی زیاد هست سطح زیر کشت را بالا می برند و این کوچندگان به حاشیه شهر هم بر می گردند کمک می کنند و سهم می برند. وقتی خشکسالی است فک و فامیل از ده به خانه آنها می آید تا در شهر کارگری کند... از ده عروس می آورند به شهر. (به ندرت از شهر-و لو حاشیه آن- عروس به ده می رود.)
با این اوصاف آیا باور می کنید دغدغه های حاشیه نشین های تبریز با اون گروه در ترکیه قرابتی داشته باشد؟ گمان نمی کنم! بیشتر دغدغه حفظ زمین موروثی و حقابه در ده برای فرزندانشان دارند تا ایجاد یک خلافت اسلامی عاری از غیر مسلمانان . متاسفانه یا خوشبختانه حفظ این میراث اون قدر چالش می برد که وقتی برای فکر کردن به اون جور مسایل نمی ماند!
به علاوه اگر فانتزی نوستالژی گونه داشته باشند از جنس "سودان گلن سورمه لی قیز" خواهد بود، نه احیای خلافت عثمانی!
خودمانیم! فانتزی سورمه لی قیز خیلی زیباتر هست تا خلافت عثمانی! ❤️❤️لینک آهنگش را می ذارم تا لذتش را ببرید:
https://niyazmusic.ir/888/سودان-گلن-سورمه-لی-قیز/
🍀@minjigj
اشتراک و ارسال مطلب به:
فیس بوک
تویتر
گوگل
آردینی اوخو