دو کارزار برای رفع تبعیض های زبانی

+0 به یه ن

دو کارزار دیگر هم از تبریز در راستای احقاق حقوق زبان مادری، در حال جمع آوری امضا هستند. این کارزارها توسط اهالی هنر، فرهنگ و رسانه آذربایجان برای رفع تبعیض زبانی تهیه شده اند. یکی از نامه ها خطاب به همتایان خودشان در تهران (مرکز) هست که  موید تبعیض زبانی گشته اند و بر این تبعیض صحه می گذارند. سخنی دوستانه با آنهاست که نشان می دهد چرا این رویکردشان اشتباه است. دومی خطاب به ریاست جمهوری است. لینک کارزارها را در زیر می گذارم.

این قبیل حرکت ها که از تبریز و از آذربایجان آغاز می شود هم بسیار متنوع هستند و هم بسیار قوی. ولی هم رسانه های تهران و هم رسانه های آن سوی آبها، هرکدام به دلیلی، تمایلی به بازتاب آنها  ندارند و با سکوت خبری با آنها برخورد می کنند.


در متروی تهران چندی پیش یک آقایی یک آهنگ قدیمی از مهستی می خواند رسانه های آن ور آبی خودشان را با پوشش این رویداد بزرگ فرهنگی (!!!!) خفه کردند. انواع و اقسام تحلیل های آبکی در باره اش دادند و آن را نشانه رنسانس می دیدند. (در هر کوهی چند نفر مرد  همین طور یهویی می زنند زیر آواز. شما مسیر کلک چال را بالا بروید چندین  مرد همچون او را می بینید که از این آوازها میخوانند! چه چیز عجیبی آن کار آن آقا داشت که دو سه روز رسانه ها آن ور آبی، آنتن شان را به آن اختصاص دادند!؟)

همزمان در تبریز  اپرایی عظیم و باشکوه در مورد ستارخان برگزار می شد. حضور بانوان هنرمندان هم در این اپرا پررنگ بود. علی الاصول حضور بانوان هنرمند در اپرایی در تبریز  باید  از خواندن یک مرد در متروی تهران از نظر خبری جالب تر باشد. اما دریغ از یک ثانیه وقت آنتن رسانه های آن ور آبی برای این رویداد با شکوه فرهنگی در تبریز. نه آن که خبردار نشوند!. به هر حال شبکه های اجتماعی تبریزیان خود فعال هستند. همان طوری که من که در تهران نشسته ام خبردار شدم آنها هم می بایست خبردار می شدند. اما به دلایلی که معلومم نیست تمایلی به انعکاس  خبرهای تبریز ندارند. به هر حال-چه رسانه های آن ور آبی و رسانه های مرکز پوشش دهند چه ندهند-  مجموعه اتفاقات در شهرهای کشور، آینده ایران را خواهد ساخت.

  این دو متن کارزار را هم بخوانید  تا ببینید در محافلی در گوشه و کنار کشور اصحاب اندیشه وهنر به چه می اندیشند. دیگه کزازی و ژاله آموزگار هفتاد هشتاد سال حرف هایشان را زده اند و رسانه ها هم در سطح وسیع منعکس کرده اند. حرف جدیدی که  در این سن و سال، دیگر ندارند. ببینید بقیه که رسانه ها آن ها بزرگنمایی نمی کنند چه حرفی برای گفتن دارند.

https://ses-verin.com

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

بیانیه ای جدید به امضای فرهیختگان آذربایجان

+0 به یه ن

بیانیه جدیدی با عنوان « بیانیه‌ی تحلیلی جمعی از دموکراسی‌خواهان آذربایجان» از هفت روز پیش در حال جمع آوری امضاست. نزدیک هزار نفر تا کنون آن را امضا نموده اند. لینک بیانیه را می ذارم تا بخوانید.

در بیانیه هم  از بیانیه اخیر ۸۰۰ نفر با تعبیر «۸۰۰ ضربه شلاق بر پیکره‌ی رنجور ایران» یاد می شود و هم از طوماری که استادان دانشگاه های آذربایجان  در اسفند سال ۱۴۰۳ برای دفاع  از آموزش زبان مادری امضا کردند. البته بیانیه حاضر به موضوعات فراختری می پردازد. توصیه می کنم که بیانیه را بخوانید. همه ایران تهران نیست و همه تهران هم آن ۸۰۰ نفر و مریدانشان نیستند. در این کشور، صداهای متفاوتی به گوش می رسد. صداهایی که رسانه های پرمخاطب داخل و خارج کمتر بازتاب می دهند. بیانیه  دست کم نشان می دهد  که  بیش از هزار نفر  در تبریز و دیگر شهرهای آذربایجان نشسته اند که حرفی برای گفتن دارند، تولیدات فرهنگی و فکری دارند اما از خط فکری آن ۸۰۰ نفر پیروی نمی کنند. البته من و شما از قبل هم این را می دانستیم اما جریان هایی هستند که جوی راه انداخته اند که انگارسخنان آن ۸۰۰ نفر، فصل الخطاب برای کل کشور هستند و وقتی آنها بیانیه صادر نمودند بقیه باید زبان به کام گیرند. اگر این تصویر مخدوش را از جو فرهنگی و اجتماعی کشور داشته باشیم  در فهم حال و پیش بینی آینده (و در نتیجه در  تصمیم گیری) خطاهای بیشتری خواهیم نمود.

از نکات جالب این بیانیه تفاوت لحن و ادبیات ونگاه کلی حاکم بر آن با بیانیه ۲۰۰ استاد دانشگاه آذربایجان است که تنها دو ماه پیش صادر شد. در این دو ماه، تحولات چنان سریع بوده که بیانیه لحنی دیگر گرفته. کلید واژه ها به سرعت عوض شده.  از منظری، انگار تفاوت زمانی صدور این دو بیانیه ، نه دو ماه، بلکه دو  قرن بوده است!

لینک بیانیه:

پی نوشت:

 من  بیانیه را امضا نکرده ام و قصد هم ندارم که امضا کنم. با چند گزاره از آن موافق نیستم. البته گزاره های خیلی معمولی هستند که  دهه ها ، چه در زمان شاه و چه الان، توسط نهادهای رسمی و آموزش سراسری و تلویزیون ملی (صدا و سیما) گفته شده است و از فرط تکرار، به خصوص در جمع های  درس خوان و کتابخوان و روزنامه خوان، معمولا اصل مسلم و بدیهی فرض می شود.  ولی این روزها مردم کوچه و بازار دارند درستی آنها را زیر سئوال می برند. من هم که فکرش را می کنم می بینم شاید حق با مردم کوچه و بازار باشد چرا که شواهدی علیه این گزاره ها سراغ دارم. به این علت امضا نکردم.

 

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

برای زبان مادری چه کنیم و چه نکنیم!

+0 به یه ن

بین تحصیلکردگان متولد پیش از سال ۴۷ خورشیدی که درس تاریخشان را در دوران پهلوی خوانده اند، ستیزه جویی با زبان و فرهنگ تورکی، با چاشنی باستانگرایی پارسی و....،  کم دیده نمی شود. یک جوری بین شان افه محسوب می شود به خصوص اگر چیز دیگر نداشته باشند که به آن بنازند. اگر مقالات چاپ شده در مجلات معتبر بین المللی داشته باشند  دیگه حس نیاز نخواهند کرد در استخوان های پوسیده نیاکان ۲۰۰۰ سال پیش دنبال افتخار بگردند.

یکی از استادان علوم انسانی دانشگاه تهران که متولد ۱۳۳۶ هست به مناسبت زبان مادری افاضاتی نموده است. من اسم او را نشنیده بودم. صفحه ویکی پدیای او را دیدم. او را  استاد برجسته  دانشگاه تهران معرفی کرده بود. .  در  دانشکده ها و پژوهشکده های علوم انسانی در ایران، کیش شخصیت، هزار مرتبه بدتر از جامعه فیزیک  ایران، بیداد می کند. بنا به صفحه ویکی پدیا، تالیفات او  عمدتا مقالات به زبان فارسی علیه ترک ها بود. کنجکاو شدم ببینم که آیا این «استاد برجسته» مقاله ای هم در مجلات معتبر داوری شده بین المللی دارد یا نه. همان طور که حدس می زدم حتی نامش هم در گوگل اسکالر نبود. (البته چون هم اسم و هم فامیلش، نام های رایجی در بین ایرانیان هستند چندین مورد با تشابه اسمی با او بود اما رشته و دانشگاهشان چیز دیگری بود. ان شخص نبودند.)

در دنیای امروز،  راهکارهای مختلفی برای ارزیابی محققان هست. اصلا یک علمی هست به نام «علم سنجی». دیگه دوره آن که یک استادی در یکی از دانشکده های ایران برای خودش کیش شخصیت راه بیاندازد و با وادار کردن دانشجویانش  به تملق گفتن او  خود را برجسته معرفی کند گذشته. متاسفانه هنوز دربسیاری از  دانشکده های  علوم انسانی این را درک نکرده اند. برخی از پیشکسوتان جامعه فیزیک هم مدتی به در و دیوار کوبیدند که  شاخص های علم سنجی مدرن را از بیخ  زیر سئوال ببرند  تا بساط «کیش شخصیت» خود را حفظ کنند اما  خوشبختانه راه به جایی نبردند.

 البته در مورد راهکارهای علم سنجی نقد هست. گفتم که «علم سنجی»  خودش علم هست و متدلوژی  علمی هم همین نقد را می طلبد. مرتب شاخص های جدیدی را برای دقیق تر نمودن علم سنجی معرفی می کنند و وزنی که به هر شاخص می دهند تغییر می دهند تا علم سنجی دقیق تر شود.مثلا یکی از بحث های مهم این هست که درشاخه ها و رشته های مختلف علم تعداد مقاله بر سال متفاوت هست و از این رو، معیاری که برای ریاضیدان و شیمی دان به کار برده می شود نباید یکسان باشد بلکه باید بهنجار شود.. البته  کسی که (مانند آن استاد «برجسته» !!!) هیچ مقاله ای درهیچ مجله  داوری شده بین المللی معتبر ندارد اصلا در باغ نیست که این تغییرات کوچک شاخص ها  در ارزیابی وی تاثیری داشته باشد.


برعکس نسل قبلی (متولد پیش از سال ۱۳۴۵) در نسل های جدیدتر، تورک ستیزی با چاشنی ایدئولوژی باستانگرایی وپان ایرانیستی   چندان رواج ندارد. تک و توک، افراد نابهنجاری بین نسل جدید تر ایرانیان پیدا می شوند که با تورکان  و فرهنگ تورکی ستیزه می کنند. اما اگر دقت کنید کسانی هستند که مصداق اصطلاح عامیانه «هیچ کی اینو گردن نمی گیره» می باشند. مثل کی؟ مثل این یارو «حجت کلاشی»! 

من فکر می کنم که نسل تورک ستیزان در ایران داره منقرض می شه. اکثرا متعلق به نسل گذشته هستند که کم کم فرتوت و فرتوت تر می شوندو  حذف می گردند. تک و توک هم  که از این جوانان نابهنجار هستند خودشان، خودشان را به اندازه کافی دارند خراب می کنند و از چشم ها می اندازند. نیازی نیست که هویت طلبان تورک علیه این دو دسته کاری بکنند. خودشان به طور طبیعی  از بین می روند.

متاسفانه فعالان تورک بیش از اندازه، دارند برای مبارزه با این تورک ستیزان انرژی می گذارند. انرژی ای که باید برای آینده و  نسل بعد بگذارند دارند با  کل کل کردن باآنها تلف می کنند. باور کنید اگر شما نظرات آنها را به قصد نقد تکرار نکنید کمتر کسی اصلا توجهی به حرف های آنها می کند.



از آن سو، اتفاقا بین فرهیختگان و فعالان فرهنگی و فعالان ترویج علم نسل های فعال امروز (متولد ۱۳۴۷ به بعد)  از هر قوم و زبانی بسیارند کسانی که معتقدند که به اهمیت زبان مادری در مقولاتی نظیر ترویج علم، ترویج فرهنگ حفظ محیط زیست، ترویج بهداشت  و همچنین غنی تر ساختن فرهنگ کل ایران که شامل همه اقوام ساکن این سرزمین می شود واقفند. در نتیجه می توانند همیاران و همکاران بسیاری خوبی برای فعالان فرهنگی تورک باشند.

اگر فعالان فرهنگی تورک، انرژی خود را به جای این که صرف دهان به  دهان گذاشتن  با نسل رو به انقراض تورک ستیزان ایران کنند صرف تعامل با این فعالان فرهنگی و فعالان ترویج علم و ..... نمایند، خیلی خیلی خیلی جلوتر می افتیم. هم در زمینه همین زبان مادری و هم در زمینه های ترویج علم و حفظ محیط زیست و بهداشت و......


-------------------


در بیست سال گذشته، تولیدات فرهنگی متعدد و متنوعی، با کیفیت بسیار مطلوب به زبان تورکی آذربایجانی در کشور داشته ایم. اما اغلب مخاطبان آنها همان کسان و قشر بوده اند که اگر این تولیدات به زبان فارسی هم تولید می شد از آنها استقبال می کردند. انتظار داشتیم زبان تورکی، باعث می شد قشرهای دیگری هم جذب شوند اما در عمل جذب مخاطب خارج از همان محدوده فرهنگی که از تولیدات فرهنگی فارسی هم استقبال می کنند بسیار کم بوده است.

اگر فعالان زبان تورکی بخشی از نیروی خود را صرف جذب مخاطب به سوی این گونه تولیدات فرهنگی بگذارند شاهد شکوفایی بسیار خواهیم بود. متاسفانه این نیروها بیشتر انرژی خود را با مبارزه با فعالان پان-ایرانیستی هفت کفن پوسانده و پیروان فکری رو به انقراض آنها به هدر می دهند و به مسایل مهمتر از این دست نمی رسند.



----------------


دیگر مسئله مهمی که از فعالان زبان تورکی، انتظارمی رود همفکری و کوشش جهت اشتغال فارغ التحصیلان زبان تورکی از دانشگاه تبریز یا سایر دانشگاه هاست. اگر دانشجویان زبان ترکی  در تابستان ها به عنوان کارآموز  در پروژه هایی جهت ترجمه یا تالیف متون گوناگون به زبان ترکی مشغول شوند، بعد از فارغ التحصیلی راحت تر استخدام می شوند.

انواع و اقسام شرکت های تبلیغاتی یا روابط عمومی سازمان ها یا کارخانجات با استخدام کسی که به ادبیات ترکی تسلط  نسبی دارد می توانند  به فعالیت های خود غنا بخشند. با این جمعیت بزرگ ترکان ایران، شرکت تبلیغاتی ای که تبلیغ به زبان ترکی می تواند عرضه کند  برگ برنده را نسبت به رقبا خواهد داشت.

ایجاد اشتغال برای ۲۰-۳۰ فارغ التحصیل ادبیات ترکی در سال برای جمعیت چند ده میلیونی ترکان ایران نباید کار سختی باشد. بعد از این همه مطالبه برای رشته ادبیات ترکی در دانشگاه، ناجور می شه اگر این عزیزان فارغ التحصیل شوند و بیکار بمانند. پروژه به شکست می خوره و ادامه پیدا نمی کنه. رشته متقاضی نخواهد داشت و خود به خود در آن بسته می شه.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

فایل سخنرانی ها به زبان تورکی

+0 به یه ن

Public talk in Turkish on amazing neutrino particles


https://www.aparat.com/v/WMqL6

چنان که تمایل داشته باشید می توانید لینک این سخنرانی را که به ترکی است به اشتراک بگذارید. سخنرانی در مورد ذرات نوترینو به زبان عموم (غیرتخصصی) است.


Another public talk in Turkish

https://www.aparat.com/v/eav04o2

Particle Physics and Future of Industry and Medicine - Dr.Kazem Azizi

چنان که تمایل داشته باشید می توانید لینک این سخنرانی را که به ترکی است به اشتراک بگذارید. سخنرانی در مورد نقش فیزیک ذرات در صنعت و پزشکی است. سخنرانی به زبان عموم (غیرتخصصی) است.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

فرق زبان آذری با زبان تورکی گویش آذربایجانی و علت حساسیت نسبت به کلمه آذری

+0 به یه ن

در آستانه روز جهانی زبان مادری، 

یک مقدار  درباره به کار بردن «واژه» آذری به جای «تورکی» باید توضیح بدهم. تاکید می کنم درآذربایجان ایران و زنجان -به خصوص از اردیبهشت سال ۱۳۸۵- به کار بردن «آذری» به جای «تورکی» می تونه حساسیت زا بشه. برخی از هموطنان عزیز فارس  که از پیشینه ای که در زیر و پست بعدی توضیح می دهم بی خبر هستند از این واژه بدون هیچ نیت بدی استفاده می کنند اما با واکنش منفی رو به رو می شوند. باید علت را توضیح دهم تا کار ویا اقدامی که به نیت بسیار خیر، و به منظور تکریم زبان مادری مردم آذربایجان انجام می شه  اثر معکوس نده.

کسروی یک فرضیه داشته که قدیم ها زبان آذربایجان یکی از گویش های زبان های آریایی بود. اسمش را هم آذری گذاشت. گویا فرضیه نادرستی نبوده و در واقع هم بخش بزرگی از مردم زمان ساسانی در آذربایجان و زنجان و  …. در زمان ساسانی به چنین زبانی تکلم می کردند و شعر می سرودند و…. اون زبان الان منقرض شده. البته که  هیچ زبان کاملا ازبین نمی ره. بسیاری از کلماتش وارد تورکی ای شده که مردم امروز آذربایجان تکلم میکنند. این زبانی که مردم امروز آذربایجان صحبت می کنند، تورکی است. همریشه با زبان  تورکی است که در آسیای میانه صحبت می شه. من کامل زبان ازبک ها را می فهمم.

کاملِ کامل که نه! اما همان قدر من تورکی ازبک ها را می فهمم که  فارسی تاجیک ها را! وقتی زبان قزاقستانی ها را می شنوم می فهمم که تورکی حرف می زنند اما راستش خیلی خیلی باید دقت کنم که مثلا ۳۰ درصدش را بفهمم. طبیعی هم هست که چنین باشه. چون اونها، از ما دورترند. اگر ترکی ما، با زبان های با ریشه فارسی قاطی شده مال اونها با روسی و .... قاطی شده و در نتیجه من نمی فهمم.

به هر حال، همه این تورکی ها ( تورکی قزاقستان، ازبکستان، ترکمنستان، قشقایی، آذربایجان ایران،  اویغورهای ساکن چین ، جمهوری آذربایجان و ترکیه و...)  یک زبان هستند منتهی با گویش های گوناگون. زبان تورکی با چند زبان دیگه  جزو خانواده زبان های آلتایی هستند. زبان های آلتایی با زبان هند و اروپایی که فارسی  (ونیز آذری کشف شده توسط کسروی)  به آن تعلق دارد از یک خانواده نیستند. 

تورکی ای که ما در آذربایجان ایران و زنجان صحبت می کنیم و تورکی ای که در جمهوری آذربایجان به آن صحبت می شود همگی نه تنها یک زبان هستند بلکه یک گویش می باشند . پس می شود زبان ترکی گویش آذربایجانی. آذری یک زبان متفاوت هست که از بین رفته.

برای این متوجه بشوید از فارسی و عربی مثال می زنم. این دو زبان متفاوت هستند آن هم از خانواده زبان های متفاوت. عربی زبان آرامی هست. فارسی زبان هند و اروپایی. ساختار این دو زبان -از نظر زمان ها و نحوه صرف- با هم متفاوت  هستند. هرچند که این دو زبان به هم کلمات بسیاری وام داده اند.

تورکی آذربایجانی و فارسی هم چنین هستند. دو زبان متفاوتند که کلمه با هم زیاد رد و بدل کرده اند.

و اما برسیم به لهجه ها. همین زبان ترکی به گویش آذربایجانی هم خود لهجه های فراوان دارد. در خود تبریز لهجه ها چندی هستند. وقتی من کودک بودم تلفظ «ر» به صورت «ی» را یا نشانه «دیلی شیریننخ» می دانستیم یا مهاجرت از اطراف تبریز.  اما این روزها جمعیت غالب تبریز که فرزندان همان مهاجران هستند «ر» را «ی» تلفظ می کنند. یعنی از حدود ۴۰ سال پیش لهجه غالب تبریز به تدریج عوض شده.

خوب! این از زبان ها و گویش ها و لهجه ها. لابد سئوال پیش می آید که چرا کسی که به زعم خود عبارت طولانی «زبان تورکی گویش آذربایجانی» را خلاصه می کند و آن را آذری می خواند با واکنش تند منفی و یا بایکوت  روبه رو می شود. گیریم به لحاظ واژگان، دقیق نیست یا حتی اشتباه هست. چرا باید این همه حساسیت برانگیز باشد؟

«ریکا» خواندن مایع ظرفشویی و «فاب» یا «تاید» خواندن  پودر لباسشویی هم  به لحاظ زبانی درست نیست ولی همه روزه این غلط های مصطلح را به کار می بریم و کسی هم به ما چشم غره نمی رود! پس چرا کلمه «آذری» حساسیت بر می انگیزد؟! خوب! این  کلمه تاریخچه ای غرض آلود دارد که در نوشته بعدی ام به آن  می پردازم و شفاف سازی می کنم.


----------


نیمه اول قرن بیستم میلادی، تب ناسیونالیزم دنیا را فرا گرفته بود. این تب بعد از جنگ جهانی اول تا انتهای جنگ جهانی دوم، به وخامت گرایید. قصه ناسیونالیزم هیتلری در آلمان را همه می دانند. اما کشورما هم از این تب بی نصیب نماند. 

امروزه فهمی که ما از ملت داریم (دست کم فهم این حقیر) ، چنین هست: سرنوشت  یک دسته از مردم که ملت نامیده می شوند از هر دین و عقیده و زبان و جنسیت و طرز فکر و سبک زندگی -بنا به قرارداد های کاملا دست ساز بشر که  با داشتن شناسنامه یا پاسپورت تجلی می یابد-- به هم گره می خورد. عقل حکم می کند این دسته از مردم اختلافاتشان را کنار بگذارند وبرای بهبود سرنوشت مشترکشان باهم همکاری کنند. همین! مهم هم نیست که هزار سال پیش اجداد این افراد کجای این کره خاکی بودند. یا زبانی که اکنون به آن تکلم دارند آیا ۲۰۰۰ سال پیش هم در این منطقه تکلم می شد یا خیر. مهم این هست که سرنوشت شان و آینده شان بنا به قراردادهای دست ساز بشر به هم گره خورده است.

اما بسیاری از متفکران نیمه اول قرن بیستم  غیر از این می اندیشیدند. آن ها  گذشته، نژاد و.... را خیلی جدی می گرفتند. یکی از ریشه های این تفکر، علم گرایی بود بی آن که معنی علم مدرن را درست درک کرده باشند.  به زعم خود، علم را جای دین گذاشتند! یافته های ابتدایی علوم طبیعی را زیادی جدی گرفتند و از آن ایدئولوژی ای ساختند و جای دین نشاندند. بی آن که بفهمند حرف آخر در علم -آن  هم علمی مثل ژنتیک که صد سال پیش در دوره جنینی بود- مسخره هست. یافته های اولیه  علمی ای که آن روزگار به استناد آنها ایدئولوژی نژادی را بنا نهادند امروزه با پیشرفت علم اصلاح شده. این خاصیت علم هست که متاسفانه آنان نمی فهمیدند.

بگذریم! برگردیم به بحث خودمان در مورد زبان مردم آذربایجان. در این فضای تب آلود، کسروی تحقیقات زبان شناسی خود را انجام می داد و رسید به این فرضیه زبان آذری که در پست قبلی به آن اشاره کردم. 

از سوی دیگر، پروژه ملت سازی ایدئولوگ های آن دوران ایجاب می کرد که نشان دهند که مردم مرز نشین آذربایجان با مردم ترکیه تفاوت خیلی زیادی دارند. این کلمه آذری را یکهو برگرفتند. حرفشان هم این بود که زبان مردم این دیار آذری هست  «نژادشان» هم آریایی است، اما کلمات ترکی توسط «مهاجمان» وارد این زبان شده. برای خودشان هم برنامه می ریختند که به تدریج کلمات فارسی را جایگزین کلمات تورکی وارد شده در زبان اذری می کنیم تا به دنیای آرمانی آریایی برگردیم!!! به زعم آنها این کلید رسیدن به آرمانشهر کذایی خودشان بود!

برخی متفکران آذربایجانی آن دوره از همان موقع به این موضوع حساسیت نشان دادند و علیه آن موضع گرفتند. اما عموم مردم، تا دهه ها اهمیت زیادی نمی دادند که آن ها را آذری بخوانند یا تورک.  تا دهه ۷۰-۸۰ خورشیدی، عموم مردم آذربایجان بین خودشان خود را تورک می خواندند اما اگر فارس ها آنها را آذری می خواندند عموما حساسیتی نشان نمی دادند. از دهه هفتاد و هشتاد خورشیدی حساسیت  عمومی آغاز شد. تحولات سیاسی منطقه، ورود ماهواره و تماشای کانال های ترکیه و باکو، مراودات با ترکیه و نیز جمهوری آذربایجان که بعد از فروپاشی شوروی از زیر پرده آهنین بیرون آمده بود، سوگیری های ایران در جنگ قره باغ، رشد اقتصادی ترکیه و جمهوری آذربایجان و پسرفت های اقتصادی ایران، توزیع ثروت در پهنای ایران و رشد کرمان و یزد و......

 همه و همه در این که زمینه ای فراهم شود که بعد از دهه ها حساسیت نسبت به کلمه آذری-- که نمود فارسیزه کردن و استحاله فرهنگی بود --به وجود آید. اما اثر مهم تر را لودگی های صدا و سیما و... داشتند. رواج  بی حد وحصر و مشمئز کننده «جوک ترکی» در دهه ۷۰ و ۸۰  در بالا بردن آستانه حساسیت خیلی نقش داشت. البته این جوک ها قبل از دهه هفتاد هم بود اما نه تا این حد.  در پی نوشت دوم به علل می پردازم.

همه این عوامل در کنار هم حساسیت به کلمه «آذری» را به شدت بالا برد. چرا!؟  چون فکر می کردند از یک سو هویت واقعی ما را که تورک هستیم تحقیر میکنند از سوی دیگر، در استان های ما سرمایه گذاری نمی کنند. به دغدغه های درمورد خواهران و برادرانمان در قره باغ هم وقعی نمی دهند. بعد هم که شاکی می شویم با لحنی که انگار لطفی در حقمان می کنند و افتخاری نصیمان می نمایند می گویند شما که ترک نیستید  بلکه شما آذری هستید. 

خلاصه این کلمه«آذری» بدجوری حساسیت زا شد.


-------------------


امیدوارم اونهایی که نیت شوم دارند و می خواهند مردم منطقه آذربایجان و زنجان را استحاله فرهنگی دارند هدایت شوند. من حرفی با آنها ندارم. خوشبختانه هم دارند یواش یواش منقرض می شوند. اما حرفم با عزیزانی است که در آستانه روز جهانی زبان مادری یا مناسبت های دیگر، می خواهند کمکی به فعالان فرهنگی عرصه زبان مادری در خطه آذربایجان وزنجان بنمایند. با «آذری» خواندن زبان تورکی، مخاطبان بالقوه شما، ممکن هست گمان کنند که شما  قصد دارید تا همان پروژه استحاله فرهنگی را که در زمان محمد علی فروغی و محمود افشار و.... کلید خورده بود دوباره احیا کنید. اگر برخورد بدی دیدید بدانید ریشه اش چیست.


--------


پی نوشت: کسانی مثل کسروی خدمات زیادی هم کرده اند. در مورد یافته های زبان شناسی که قصد بدی نداشت. داشت تحقیق خود را می کرد. دیگران از یافته هایش سواستفاده کردند.  حتی امثال محمود افشار و....  را هم که واقعا نیت استحاله فرهنگی مردم آذربایجان را داشتند بعد از صد سال باید بخشید و گذشت. فرزند زمانه خود بودند  و فکر میکردند دارند کار درست را انجام می دهند. در زمینه های دیگر خدمات چشمگیر هم داشتند. در مجموع به نظرم باید آن دوره را پشت سر گذاشت و به آینده نگریست. نباید در باتلاق گذشته ماند و عمر گرانمایه با نفرین گذشتگانی چون محمود افشار هدر داد.


-------


پی نوشت دوم: من تمام فیلم های زنده یاد نصرت کریمی در یوتیوب را دیدم و به دقت نگاه کردم ببینم آیا درآنها هم زبان ما مسخره می شود؟!. حتی یک مورد هم تمسخر زبان تورکی در فیلم های آن مرحوم – که در دهه ۴۰و ۵۰ ساخته شده- نیافتم. فقط لهجه «معرب» در فیلم های نصرت کریمی مسخره می شود. دقت کنید که عرب ها مسخره نمی شوند بلکه ایرانیان ریاکاری که برای باسواد و یا پرهیزگار نشان دادن خودشان لهجه عربی را تقلید می کنند در فیلم های زنده یاد نصرت کریمی مسخره می شوند. در واقع هدف زنده یاد نصرت کریمی تحقیر و تمسخر ریا و تظاهرست نه تحقیر اقوام. خیلی فرق دارد با فیلم ها و سریال های  دهه هفتاد و هشتاد که لهجه و زبان ما را مسخره می کردند. البته نصرت کریمی در میان کمدین ها  یک قله استثنایی بود. احتمالا  کمدین های درجه ۲ و ۳ دهه چهل و پنجاه لهجه ها را مسخره می کردند. 

در دوره پس از جنگ فیلمسازان مثلا به زعم خودشان خواستند نشاطی به جامعه بدهند. شوخی جنسی و..... که آن زمان اکیدا قدغن بود.  امکانات بصری و تکنیکی چندانی هم که نداشتند.  اغلبشان هنر چندانی هم نداشتند. پس رو آوردند به جوک ترکی و لودگی ها و مسخره بازی ها از این دست.

مهران مدیری که هنرمندتر از بقیه شان بود کمتر به تمسخر لهجه  آذربایجانی ها می پرداخت. از این جهت شوخی هایش حس بدی ایجاد نکرد. اما بقیه که هنر او را نداشتند به طرز چندش آوری به تمسخر زبان و لهجه ما رو آوردند.

در مورد لهجه ترکی در سریال برره مفصل اینجا نوشته ام.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

آیا برای محیط زیست آذربایجان و زبان مادری می توان به آقای دکتر پزشکیان امید بست؟

+0 به یه ن

در فضای مجازی می بینم برخی از آذربایجانی های ایران امید بسته اند که آقای دکتر پزشکیان به عنوان رییس جمهور برای زبان مادری و محیط زیست آذربایجان قدم های بزرگی بردارد. اگر آقای دکتر پزشکیان، به واقع، چنین دغدغه هایی داشت در ۱۲ سالی که نماینده مجلس بود کاری می کرد! آقای مهندس شهاب الدین بی مقدار یک دوره نماینده مجلس شد و در همین دوره چند حرکت مثبت معطوف به نتیجه برای محیط زیست قره داغ (ارسباران) انجام داد. آقای دکتر پزشکیان اهل این کارها نیست. موقع انتخابات در مورد محیط زیست و تا حدی زبان مادری حرف هایی می زند که هوادارانش کلی بر آنها مانور می دهد. هر از گاهی هم که صحبت در این موضوعات به مدد فعالان محیط زیست و ان-جی-او ها  در صدر اخبار قرار می گیرد او هم چند جمله با حرارت بیان می کند که هوادارانش چنین وانمود کنند که اوست که دلسوز است و بس. بعد هم فراموش می کند و به کارهای دیگر مشغول می شود.

فردا که او رییس جمهور شود مجبور خواهد بود بنزین را گران کند. بعد هزار و یک مشکل (مانند دی ماه ۹۶ یا آبان ۹۸) برایش پیش می آید و حفظ محیط زیست و زبان مادری کامل فراموشش می شود.

اگر می خواهید برای زبان مادری و محیط زیست کاری انجام شود خودتان  کاری بکنید. دو کار مشخص را الان خدمت شما عرض می کنم که می توانید انجام دهید:

۱) درمورد زبان مادری: دانشگاه تبریز هر سال حدود ۲۰ نفر دانشجوی زبان ترکی می گیرد. برای آینده شغلی آنها کاری کنید. اگر شرکتی دارید (یا همسر شما شرکتی دارد) یا در نهادی کار می کنید بخواهید که روابط عمومی این نهاد یا شرکت با این دانشجویان قرارداد تک-پروژه ببندد تا فلان متن یا دستورالعمل یا کاتالوگ را به ترکی ترجمه نماید. یا مسابقه ای بین دانشجویان این رشته برگزار کنید و به بهترین ترجمه جایزه ای دهید.  این طوری این جوانان به تدریج وارد بازار کار می شوند. شرکت ها و نهادها هم درک می کنند که نیاز هست که برخی متن هایشان به ترکی ترجمه شود تا مردم شهر آن را بیشتر از آن خود حس کنند. 

خدمتی که این حرکت به زبان مادری -و نیز فرهنگ عمومی شهر- می کند بسی بیشتر از آن چیزی است که آقای دکتر پزشکیان و طیف فکری اش برای زبان مادری می توانند -یا میخواهند- انجام دهند.

۲) در محدوده خانه و محل کار خود در جهت حفظ محیط زیست کوشا باشید.  این را خطاب به همه گفتم اما اگر مخاطب من افرادی هم باشند که در سازمان آب یا جهادکشاورزی کار می کنند بخش بزرگی از  مشکل دریاچه اورمیه حل می شود.علت این که مشکل دریاچه اورمیه لاینحل مانده،  فرافکنی نهادهاست. هرکدام از مسئولیت شانه خالی می کند و ادعا می کند مصرف آن از حقابه دریاچه تنها ده بیست درصد هست. همین ده بیست درصدها جمع می شوند و صد در صد می گردند! اگر در آذربایجان حرکتی راه بیافتد که هر مدیری در هر نهادی بخواهد به حفظ  محیط زیست  اهتمام ورزد  آن نوع فرافکنی ها از بین می رود و مشکل دریاچه اورمیه حل می گردد. منتظر آن نباشید که آقای دکتر پزشکیان سوار بر اسب سفید با معجزه ای دریاچه اورمیه را نجات دهد.  اگر او چنین معجزه گری بود در مقام نمایندگی مجلس هم خیلی کارها برای دریاچه اورمیه می توانست بکند که نکرد. آقایان طرفداران جناب پزشکیان با لحنی مردسالارانه خطاب به یک «ناقص العقل»، به من پرخاش می کنند که نمایندگی مجلس، کار اجرایی نیست که در آن مقام بتواند کاری برای دریاچه کند. می توانست در مقام نمایندگی مجلس، کسانی را که به بهانه نجات دریاچه اورمیه بودجه گرفته بودند به پاسخگویی وادارد (که نکرد). می توانست در مقام نمایندگی مجلس طرح های پایلوت موفقی که فعالان محیط زیست محلی داشتند به گوش مسئولان برساند (که نکرد). وقتی می گویم آقای مهندس بی مقدار در مقام نمایندگی مجلس برای محیط زیست ارسباران زحمت کشیده بود  و اقداماتی مثبت انجام داده بود از همین جنس کارها بود.  همین جنس کارها می توانند ثمری در جهت بهبود اوضاع دهند. نطق های آتشین از نوع نطق های آقای پزشکیان هستند که ثمری جز مطرح شدن خود ایشان و رای آوردن ایشان ندارند.. نتیجه این می شود که کمتر کسی در خارج از آذربایجان نام آقای مهندس بی مقدار را شنیده اما نام آقای دکتر پزشکیان را از دیروز دنیا شنید!

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

سخنرانی عمومی به زبان ترکی در مورد فیزیک ذرات

+0 به یه ن

همان گونه که اطلاع رسانی شده است آقای دکتر عزیزی از دانشگاه تهران روز چهارشنبه سخنرانی ای به زبان ترکی ارائه خواهند داد.

این سخنرانی ترویجی همزمان برای دانش آموزان، خانواده ها، مهندسان، پزشکان و سایرعلاقه مندان به علم و البته  برای فیزیکدانان جذاب خواهد بود.  اطلاعات بیشتر در مورد سخنرانی در زیر موجود است.  لطفا این پیام را در سطح وسیع منتشر کنید تا علاقه مندان بیشتری مطلع شوند. برنامه آنلاین و رایگان می باشد.

با تشکر

 

 یاسمن فرزان

 

سخنران: آقای دکتر کاظم عزیزی

زمان: ۶ بعد از ظهر

۶ تیرماه ۱۴۰۳

۲۶ ژوئن ۲۰۲۴ 

 

 لینک سخنرانی:

 https://www.skyroom.online/ch/schoolofphysics/colloquium

 

عنوان به فارسی:

فیزیک ذرات؛  آینده صنعت و پزشکی

 

عنوان به ترکی:

ذره لرین فیزیکی؛  صنعت و پزشکی نین گله جه یی

 

چکیده به فارسی:

در این سمینار نگاه کوتاهی به فیزیک ذرات و نقش آن در شناخت کیهانمان خواهیم داشت. سپس از کاربرد ذرات در صنعت و پزشکی خواهیم گفت و از آینده این شاخه ها حرف خواهیم زد

 

چکیده به ترکی:

بو سمینار دا  کیچیک ذره لرین فیزیکی نه عمومی بیر باخیشیمز اولوپ اونون  دنیامیزی انلامامزداکی نقشیندن دانیشاجییخ. سونرا بو شاخه نین صنعت و پزشکی دکی نقشیندن دانیشیپ بو ساحه لرین گله جه ییندن بحث الییجییک

 

 

توجه کنید که عنوان و چکیده را اندکی عمومی تر کردیم تا برای طیف وسیع تری از مخاطبان جالب باشد. در کنار فیزیکدانان، از دانش آموزان و خانواده ها و معلمان و مهندسان و پزشکان  وسایر علاقه مندان نیز دعوت می نماییم که در این برنامه شرکت فرمایند.

 

 

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

جذابیت کالای ممنوعه!

+0 به یه ن

مرتب می گن بچه های «این دوره زمونه» یا بچه های «قدیم». اما به نظر من بچه ، بچه هست. این دوره وزمونه وآن دوره زمونه و قدیم و جدید و ایرانی و خارجی نداره! همان داستان های منطقه قره داغ که پرستارم در کودکی برای من تعریف می کرد این روزها برای دوستان ۴-۵ ساله ام تعریف می کنم و برای همین بچه های این دوره زمونه جذاب هست. البته اون ژانر داستان که بابا چوپانی بود که سه دختر داشت. رابطه عاطفی پدر و دخترها برایشان هنوز جذاب هست. داستان هایی که شخصیت منفی دارند برایشان جذاب نیست. شخصیت منفی و بدجنس  را درک نمی کنند چون ندیده اند. امیدوارم (هرچند متاسفانه امید واهی ای است) هرگز از این شخصیت ها نبینند و نفهمند اما متاسفانه دیر یا زود بدجنس های بسیاری در اجتماع خواهند دید.

از جمله چیزهایی که برای همه بچه ها از هر قوم و نژاد و نسلی جذاب هست جوک ها و متل های «بی تربیتی» است. جذابیت کالای ممنوعه!

من دو سال خودم را خفه کردم که به «دینقیلی» خودم ترکی یاد بدهم دو سال تمام گفتم اسب می شه «آت». به زعم خودم هم کلمه ای را انتخاب کرده بودم که هم تلفظ آن آسان هست و هم بچه ها به آن علاقه مندند. همه شان اسب دوست دارند. اما یاد نگرفت که نگرفت! با خودم گفتم یا استعداد زبانش صفر هست یا هم به زبان ترکی علاقه ای ندارد. چون انگلیسی را خوب یاد گرفته گفتم لابد به ترکی علاقه ندارد.

اما دیدم خواهرش نخود می خورد و این دینقیلی هم که دو سال تمام «آت» را یاد نگرفته بود می خواند و دست می زند و می خندد: «نخود یئه قوخود!» اون هم با چه تلفظ غلیظ درستی! مثل اعلامیه چسبیدم به دیوار. چه زود این را یاد گرفته بود. با یک بار شنیدن! کالای ممنوعه هست دیگه!😁

 

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

سخنرانی در مورد زبان ترکی آذربایجانی به مناسبت روز جهانی زبان مادری

+0 به یه ن

چهارشنبه این هفته روز جهانی زبان مادری است. به این مناسبت فیلم سخنرانی خودم به زبان ترکی را  با عنوان ذرات شگفت انگیز نوترینوها که در پاییز در فضای مجازی ارائه دادم به اشتراک می گذارم:

نسخه فارسی همین سخنرانی در لینک زیرین موجود است:

اگر عمری باشد در سال آینده بازهم از این برنامه ها خواهیم داشت.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

نمونه های ترجمه متن علمی به زبان ترکی

+0 به یه ن

جمله ای  فارسی از طرحی که من قرار بود داوری کنم (یک گزاره متعارف علمی در فیزیک انرژی های بالا و کیهانشناسی):

«مشاهدات کیهانی در چند دهه اخیر نشان می دهد که تقریبا ۲۵ درصد از مولفه های کیهانی  را سیال تاریک ناشناخته ای به نام ماده تاریک تشکیل داده است.»
ترجمه شبکه سهندی:
«مشاهدات کیهانی چند دهه اخیرده نشان وریر کی  تقریبا ۲۵ درصد از مولفه های کیهانی نی، سیال تاریک ناشناخته ای به نام ماده تاریک تشکیل وریب دی
ترجمه من:
«بو نچچه سون ده کی مشاهده لر، بیزه گوستریر کی کیهانی مولفه لرین تقریبا یوزده ایرمی بشی بیر تانینمامیش سیال  دان-  «ماده تاریک»  آدینا (یا «قراننیخ ماده» آدینا)-  تشکیل تاپیب
«کی» را قرمز کردم چون از نظر دستور زبان ترکی غلط هست. خودم غلط خودم را گرفتم.
ترجمه دکتر عزیزی (استاد دانشگاه تهران که دکترایش را در آنکارا تحت راهنمایی یک دکتر علی اف از باکو گرفته اند):
«
سون دهه لر کیهان دان گلن گورونتولر کیهانن وارلیغنن یوزده ایرمی بشینین گارانلخ ماده آدیندا بیر بیلینمین آخشگاندان تشکیل تاپتغنی گوستریر»
آخشگان یعنی سیال. از «آخماق» می آید.
گورونتولر=مشاهده ها
به جای «دهه» می شد گفت «اون ایللر»  اما چون در ایران  دهه متداول تر هست این جور ترجمه کردیم. طوری ترجمه کردیم هر ترک زبان ایرانی متوجه شود.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل