غیرت آذربایجان

+0 به یه ن



نچه استان شهرتینن تانینار

الینده اولان صنعتیینن تانینار

نجه شمال دویوسونن تانینار

نجه تبریز قالی سینن تانینار

قوربان اولوم اؤز آنامین سوتونه

 آذربایجان غیرتینن تانینار


در مورد غیرتمندی آذربایجانی ها ، هم خود آذربایجانی ها و هم  مردم شهرهای دیگر ایران  بسیار نگاشته اند و خوانده ایم و شنیده ایم. اما منظور از "غیرت" چیست؟! می دانیم كه "غیرت" معناهای مختلفی دارد. در عرفان به معنای جز خدا غیر را نخواستن می باشد. در برخی محاورات- به خصوص محاورات زنانه نسل مادربزرگ های ما- همان معنی "قلبی قره لیخ" از آن در نظر هست. (این كجا و آن كجا؟!)


در محاوره ی امروزی در تبریز یا تهران- حداقل در طیفی و قشری كه من با آنها سر و كار دارم-  معمولا وقتی كلمه ی "غیرت" را می شنویم معمولا هیچ كدام از این دو معنی به  ذهنمان  نمی رسد. اما ملاحظه ی  من آن است كه وقتی از "غیرت آذربایجانی" صحبت می شود در خود آذربایجان و در بقیه ی ایران-به خصوص در تهران- معنی و مفهومی متفاوت منظور است . این نكته باعث سو تفاهم هایی می شود و گاهی  دلخوری هایی به دنبال دارد!

در تهران و برخی از شهرهای بزرگ دیگر  متاثر از مقالاتی كه ژورنالیست هایی نظیر مسعود بهنود برداشت خاصی از "غیرت آذربایجانی" هست كه در زیر توضیح می دهم. علاوه بر آن یك فرض تلویحی هم می شود كه هرچند كاملا بی اساس است اما قویا بر آن باور دارند هرچند به زبان بیان نمی دارند.  از منظر آنها غیرت آذربایجانی ایجاب می كند كه در مسایل سیاسی حتما موضع بگیرند و در راستای خط فكری ای كه از تهران به آنها تزریق می شود غیرتمندانه حماسه آفرینی  كنند و تا رسیدن به هدف دست بر ندارند. دست آخر كه موانع را برداشتند نباید سهم خواهی كنند. اگر كردند   یك جوری باید عذرشان را خواست. این آذربایجانی های غیرتمند (فرضی)محبوب هستند و مورد احترام.  واقعیت این است كه این آذربایجانی های غیرتمند هیچ گاه وجود نداشته اند.  بر عكس آن چه كه امثال مسعود بهنود القا می كنند درحماسه  انقلاب مشروطه  خط فكری از تهران نمی آمد! اندیشمندان محلی داشتیم. استراتژیست های محلی داشتیم. این افراد با مبارزین با زبان خودشان حرف می زدند. روح القوانین منتسكیو و كتاب هایی از این دست را به زبان فرانسه می خواندند و با زبان تركی قابل فهم مبارزین- كه اغلب سواد خواندن و نوشتن هم نداشتند- توضیح می دادند. فرض تلویحی نادرستی هم كه دوستان ما در تهران می كنند آن است كه آنها كه درتبریز یا دیگر شهرهای آذربایجان نشسته اند شدیدا علاقه مند هستند مورد تایید اینها باشند و با كلیشه ی "آذربایجانی غیرتمند حماسه آفرین" شناخته شوند. گمان می برند این علاقه به مورد تایید قرار گرفتن توسط پایتخت نشینان چنان شدید هست كه اگر  باگفتن  "پس شما آذربایجانی ها غیرتتان كجا رفته؟!"  تحریك می شوند تا  به پا خیزند و برای دوباره مورد تایید آنها قرار گرفتن تا پای جان فداكاری كنند. چندین بار این تكنیك را-كه بر پایه فرض های غلط هست- به كار برده اند و نتیجه نداده اما در پیش فرض های خود بازبینی نمی كنند. به جای تجدید نظر, هر بار جمله ی تحریك آمیز را رنگین تر و متاسفانه توهین آمیز تر می كنند. خدا آخر و عاقبت این روند را به خیر كند!

اما وقتی درخود آذربایجان صحبت از غیرت می شود منظور چیزی دیگر است. منظور همین برپا نگاه داشتن خط تولید كارخانه ها در  زمستان سرد تحریم ها و واردات بی رویه هست. فرد غیرتمند آذربایجانی در فرهنگ امروزی تبریز به مهندسی گفته می شود كه ساعت 3 نصفه شب در كارخانه به تعمیر دستگاهی می پردازد كه فردا خط تولید باز نایستد و كارخانه مجبور نباشد عذر كارگران بیشتری را بخواهد و بر شمار بیكاران اضافه شود. فرد غیرتمند آذربایجانی در فرهنگ امروز تبریز به كار آفرینی گفته می شود كه هر طور هست سرمایه اش را در منطقه نگاه می دارد و علی رغم همه ی  مشكلات  كار تولیدی راه می اندازد تا اشتغال ایجاد كند و جوان هموطنش از سر بیكاری به افسردگی و یاس و اعتیاد و جرایم و خودكشی و .... كشیده نشود.  زن غیرتمند آذربایجانی به زنی گفته می شود كه علی رغم همه ی سختی ها زندگی را طوری اداره می كند كه اعضای خانواده اش به سوی مواد مخدر كشیده نشود. به علت همین غیرت هست كه هرچند آذربایجان متاسفانه در راه ترانزیت مواد مخدر از شرق  به سوی بازار غرب هست مردم آذربایجان-چه فقیر و چه غنی-  به نسبت كمتر  آلوده به مواد مخدر شده اند. مرد  غیرتمند آذربایجانی  اگر به پول و پله ای برسد به دوستان نابابی كه او را  به سوی مواد مخدر بكشانند رو نمی دهد. هوش و حواسش هست كه او را به جایی نكشانند كه   تصمیماتش  برای قدم های بعدی " تصمیم های پا منقلی" شوند! دوستانی  دور خود جمع می كند كه ایده های سرمایه گذاری برای كارآفرینی بیشتر به او می دهند یا دوستانی كه در پی افكندن كارهای خیریه هستند. اگر زن غیرتمند این مرد آذربایجانی ببیند و احتمال دهد كه كسانی می خواهند دور او را بگیرند كه او را  پای منقل بكشانند "زینب پاشا گونه" جلویشان می ایستد و دفعشان می كند. هیچ تعارفی هم ندارد. اهمیتی هم نمی دهد اگر آنها مسخره شان كنند و او را عفریته و سلیطه و ... بخوانند! مورد تایید شدن توسط آن گونه مگسان دورشیرینی برای زن غیرتمند آذربایجانی كوچكترین اهمیتی ندارد! شوهر باغیرت او هم اگر تا آن زمان از روی رودربایستی و شرم مهماننوازی مگسان دور شیرینی را كیش نكرده بود بعد از شنیدن جسارتی كه به شریك زندگی اش و یار دوران سختی هایش شده همه ی مگسان دور شیرینی را با تیپا بیرون می كند و از شر آنها ایمن می شود.

فرد غیرتمند به كسی می گویند كه وقتی در اداره می بینند رئیس یك كارمند بی پناه را بی جهت و تنها از روی خودخواهی می خواهد از نان خوردن بیاندازد ملاحظه ی قدرت رئیس و كینه شتری او و انتقام كشی های بعدی  را نمی كند و از حق كارمند بی پناه دفاع می كند. فرد غیرتمند به كسی گفته می شود كه وقتی می شنود فلان یتیم امیدی به جز كمك او ندارد آسمون ریسمون بافتن را كنار می گذارد و به واقع برای كمك به او آستین بالا می زند. به این معنی سرزمین من مردان و زنان  غیرتمند زیادی هستند. شعاری در كار نیست!  در طول زندگی جریان دارد. من در دور و برم می بینم این غیرت را.

هرچند باید بگویم متاسفانه در آذربایجان هم بی غیرت هم پیدا می شود. این طور نیست كه همه  غیرتمند باشند. اگر همه -با معنی ای كه عرض كردم-باغیرت بودند مشكلاتمان خیلی كمتر از این می شد كه هست. اما خوشبختانه هنوز اكثریت با غیرتمندان هست. از آن سو هم باید گفت غیرت به این معنا كه گفتم چیزی نیست كه در انحصار آذربایجانی ها باشد. در بین دیگر اقوام و دیگر جاهای دنیا هم آدم غیرتمند هست.

پی نوشت:


لزومی  ندارد در  یك همایش علمی ملی یا بین المللی  كه در تبریز برگزار می شود مجری صدا و سیما را دعوت كنند كه در مورد غیرت آذربایجانی شعر بخواند. این كار از عرف همایش های علمی بسیار دور است و شدید توی ذوق می زند.  بدجوری تصنعی است و نتیجه اش چیزی نیست جز پوزخند آن كسان كه با فرهنگ سمینار های علمی آشنایند. به جای پرگوبی های نامربوط و خارج از عرف مجری صدا و سیما در همایش علمی و تخصصی  كه درتبریز برگزار می شود بهتر است به دانشجویان دانشگاه ها فرصت بیشتری برای ارائه ی نتایج علمی داده شود. جلوه ی غیرت در محیط آكادمیك چیزی نیست جز كار پژوهشی دست اول و ارائه ی آن به شیوه ی شناخته شده در مراكز آكادمیك دنیا

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

پتانسیل های گردشگری آذربایجان

+0 به یه ن

در دو دهه ی اخیر برای حفظ و مرمت آثار تاریخی دویست سال اخیر تبریز قدم های درخورد توجهی برداشته شده است. اغلب توسط خود مردم و ان-جی-او ها. این چیزی است  كه از دست مردم معمولی بر می آمد. با عشق و علاقه ی وافر فرهنگ نسبتا معاصر خود را پاس داشته اند و در موزه های محلی به معرض تماشا گذاشته اند.

اما آذربایجان دست كم هشت هزار سال تجربه ی مدنیت دارد. آثار تاریخی بسیاری از دوره سلجوقیان ایلخانان قراقویونلو ها و آق قویونلوها به جا مانده كه نیازمند مرمت و توجه است. دیگه این گونه پروژه ها از دست مردم محلی بر نمی آید. نیازمند كار تخصصی و اعتبارات دولتی است.

در گوشه و كنار آذربایجان آثار تاریخی به جا مانده از گذشته های بسیار دور هم هست. باید برای نگه داری و مرمت آنها قدم های جدی برداشت

قبلا در مورد برایان استرالیایی كه با موتورسیكلت به ایران سفر كرده بود نوشتم. نوشته هایش را می توانید اینجا و اینجا و اینجا بخوانید. برایان نوشته اش را درباره ی ایران به این شكل پایان می دهد:

I had entered Iran with a broad plan to visit many of the ancient historical sites. One was the most famous archeological site in the world – Persepolis, home to two of the great Achaemenid kings, Darius and Xerxes. My trip was also to take me to the fabled cities of Shiraz and Esfahan. Alas, it was not to be. Instead of being a trip through “Ancient Persia”, my travels had somehow morphed into a journey through “Modern Iran”.

.

But my time in Iran had been all too brief. I made a mental note to myself that Iran was the one country that I would love to visit again. Had I gained any new meaningful insight into Iran – one of the most-maligned countries in Western media? Not really, other than that the Iranian people were no different to any other people. They just wanted a home for their family, enough food on the table and hope for the future – the same as people all over the world. I strolled back to my hotel in the cool of the evening realising that I was going to miss Iran.

گفت و گوی تمدن ها هم یعنی همین دیگه! با توجه به واقعیت های موجود جذب توریست تنها راه اصلی ما در گفت و گوی تمدن ها می تواند باشد. راه حلی كه می تواند به رونق اقتصادی و ایجاد اشتغال هم بیانجامد. برای این كه این مهم عملی شود باید از همه ی پتانسیل های كشور در گوشه و كنار آن  استفاده شود. برایان خیلی از تبریز و مردمش  تعریف كرده. اما راستش وقتی خواندم كه گمان كرد تبریز یك شهر نسبتا  جدید است دلم گرفت. همان محوطه ی مسجد كبود از زمان عصر آهن تمدن داشته است.  محوطه  ی باستانی حسنلو در نزدیكی نقده یا سلدوز 8 سال تمدن و سابقه ی یكجا نشینی دارد. جام حسنلو در موزه ی ایران باستان تهران گواه آن است. تخت سلیمان در نزدیك تكاب كه حتی به عنوان میراث فرهنگی جهانی یونسكو شناخته شده اما هنوز توریست هایی كه از آن سو می گذرند از آن اطلاع ندارند. منطقه ی شهریری در نزدیكی مشكین شهر یا خیاو با قدمت 3500ساله اش  برای خودش پدیده ای است اما متاسفانه ناشناخته. همه ی اینها هست آن وقت توریست خارجی می گوید كه این منطقه جدید است و آثار باستانی ندارد!

برای شناساندن و بهره برداری از این آثار باید به طور اصولی برنامه ریزی شود. از جمله انتظاراتی كه از مسئولین در چهارسال آینده داریم رسیدگی به این آثار تاریخی مرمت و ایجاد زیر سخت های لازم (راه هتل و.....) برای دسترسی و استفاده از آنها هست.همچینی تبلیغ برای آنها. در فرودگاه امام و نیز فرودگاه مهرآباد درمیان عكس های اماكن دیدنی سراسر ایران حتی یك عكس هم از آثار تاریخی این منطقه نمایش داده نشده است. دیوار كه در فرودگاه قحط نبود! چه اشكالی داشت كه دو تا عكس هم از این منطقه به دیوار آویزان می كردند.  در ضمن عكس های موجود را در زمان دوره ی اصلاحات هشت ساله نصب كرده بودند. دستشان درد نكنه كه آن عكس ها را از گوشه و كنار ایران عزیز نصب كردند اما یادمان باشد این بار كه به فرودگاه رفتم نامه ای مودبانه در این باره در صندوق پیشنهادها بیاندازیم و  از آنها بخواهیم كه عكس هایی هم از آثار تاریخی استان های اردبیل آذربایجان شرقی و غربی و زنجان نصب كنند.

 احتمالا آثار تاریخی هزاران ساله ی بیشتری در منطقه ی آذربایجان هست كه من از آنها بی خبرم. اگر جای دیگری می شناسید به من بگویید.

 تصویر جام زرین حسنلو را نشان می دهد كه قدمتی 3200 ساله دارد وو مربوط به دوره ی قبل از مادهاست. این جام از منطقه نزدیك سولدوز یا نقده در سال 1336 كشف شده است.

اگر خوب بگردند لابد بازهم از این چیزها پیدا می كنند.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل


  • [ 1 ]