+0 به یه ن
سریع القلم، در همان صحبت هایش برای تایید این ادعا که فقط باید فرادستان در سیاست باشند به عنوان مثال موفق و قابل تحسین فروغی را مثال می زند. اتفاقا چندی پیش من فروغی را با سیاستمداران همترازش در هند و ترکیه مقایسه کرده بودم و نوشته بودم که چه طور محدودیت دید فروغی و باستانگرایی متوهمانه او باعث شد که در زمانی که می بایست سازوکارهای «چک و بالانس» برای مهار فساد در کشور شکل گیرد این مهم اتفاق نیافتاد. http://yasamanfarzan.arzublog.com/post-112209.html
متاسفانه فروغی حتی دوران باستان ایران را هم با دید باز ندید و گمان برد با گفتن «پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک» دنیا گلستان می شود! مگه دوران باستان ایران گلستان بود؟! تاریخ باستان ایران مملو هست از پدرکشی، پسر کشی، برادر کشی و..... همه شان هم خود را داعیه دار «پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک» می دانستند و حتی همین جنایاتشان را هم مصداق «کردار نیک» قلمداد می کردند.
در مورد هوش و ذکاوت فروغی بسیار گفته اند. چی چی اش باهوش بود که نفهمید دارد برسیستم استبدادی، مهر تایید می زند که او و امثال او را قربانی خواهد کرد؟! اگر باهوش بود با تحلیل همان دوران باستان محبوبش درمی یافت چه در انتظار او و یارانش خواهد بود. همان سرنوشت که انوشیروان دادگر(!!!) برسر بزرگمهر آورد. همان سرنوشت که سورنا بعد از پیروزی درخشانش و خدمتی که به شاه ایران کرده بود یافت (کشته شدن به فرمان همان شاه از ترس محبوبیت و قدرت گرفتن سورنا). اگر فروغی باهوش بود دست کم تمهیدی می اندیشید و ساز و کاری تعبیه می کرد که شاه نتواند به این راحتی وزیر یا سردارش را بکشد . (البته فروغی خود کشته نشد اما سالها خانه نشین شد. اغلب اطرافیان و عزیزانش قربانی استبدادی گشتند که خود فروغی هم در قوام گرفتن آن نقش کلیدی بازی کرده بود.)
سئوالم این هست که چرادر هند یا ترکیه، دولتمردان همنسل فروغی هوشمندانه تر از فروغی عمل کردند؟ یک علت آشنایی بیشتر این دو کشور با غرب و مدرنیته (یکی به دلیل نزدیکی جغرافیایی و دیگری به دلیل استعمار) بود. دیگری این بود که در بین دولتمردان آن دوره در ترکیه و حتی در همان هند کاست بندی شده، متفکرانی از طبقات فرودست هم بودند و عقاید دولتمردان از طبقات فرادست را به چالش می کشیدند. یک کتاب برایتان معرفی می کنم به قلم فعال سیاسی-اجتماعی مشهور هندی آروندهاتی روی:
The Doctor and the Saint: The Ambedkar-Gandhi Debate: Caste, Race and Annihilation of Caste
من خود کتاب را نخوانده ام اما سخنرانی نویسنده را در موردش شنیده ام. در یوتیوب هست شما هم می توانید بیابید و بشنوید. در آنجا توضیح می دهد چه طور آن دکتر برخاسته از طبقات فرودست هند نظرات قدیس (گاندی) برخاسته از طبقه نسبتا فرادست را به چالش می کشد. البته نویسنده نظر دکتر را صائب تر می داند.
برعکس آن چه سریع القلم گفت اتفاقا حضور اندیشمندان از طبقات فرودست در بدنه سیاسی کشورها باعث می شود که سازوکار های مناسب تر و کارآمدتر درآن قوام یابند.
سریع القلم با پیش کشیدن بحث طبقات فرودست و فرادست دارد به جامعه آدرس غلط می دهد. راه جلوگیری از اظهارات غیر دیپلماتیک و آسیب زا توسط مقامات یک کشور (نظیر آن چه که از دولتمردان جمهوری اسلامی به وفور سر می زند و سریع القلم هم به آنها اشاره دارد) منع ورود طبقه فرودست به عرصه سیاست نیست! راهش به رسمیت شناختن سازوکارهای دموکراتیک در کشور هست. مهمترین این ساز وکارها، رسانه های آزاد هستند. اگر رسانه ها آزاد بودند خبرنگاران کسانی را که اظهارنظرهای غیر دیپلماتیک در مورد مقامات کشورهای دیگر می کردند به چالش می کشیدند که چرا سخنی نسنجیده به زبان آوردید که به منافع کشورما ضرر می زند؟ در یک کشور دموکراتیک، دولتمرد یا خودش مقام انتخابی دارد یا باید به بدنه ای منتخب مردم -مثل مجلس شورا- پاسخگو باشد. در هر دو صورت به خاطر حفظ مقامش از افکار عمومی می ترسید ودرجواب چالش خبرنگاران عذر خواهی رسمی می کرد. اگر یک بار این اتفاق می افتاد دیگه این گونه اظهارنظرها- نه از جانب فرزندان خانواده های فرادست و نه از جانب فرزندان خانواده های فرودست- تکرار نمی شد.
اما در کشوری که سازوکارها دموکراتیک نیست و رسانه ها قدرت ندارند وبه جای آن کشور به شیوه کیش شخصیت، اداره می شود اظهارنظرهای آسیب زای خارج از عرف دیپلماتیک بین المللی اما خوشایند قطب کیش شخصیت فراوان اتفاق می افتد و توسط سیستم کیش شخصیت تشویق هم می شود. قطب بعد از مدتی که از تملق اطرافیان سیراب می شود هوس می کند که همین تملق را از جهانیان هم بشنود و چون نمی شنود عصبی می شود و از هرگونه فحاشی نسبت به دیگرانی که به او تملق نمی گویند استقبال می کند. سیستم تشویقی هم بر اساس خوشامد اوست. پس آنان که می خواهند در قدرت باشند از این گونه اظهارات بسیار می کنند. برخلاف ادعای سریع القلم، ربطی به فرادستی یا فرودستی خانواده فرد اظهار نظر کننده در زمان کودکی او ندارد. سیستم کیش شخصیت به این سو می رود.
اشتراک و ارسال مطلب به: