دم شیر یا کله موش

+0 به یه ن

 

درکشوری مثل ایران  کیش شخصیت راه انداختن کار اصلا سختی نیست. تا چند سال پیش  اگرکسی در خارج تحصیل می کرد وبه ایران باز می گشت کیش شخصیت دنبال او راه افتادن تقریبا اتوماتیک بود. در واقع اگر ببینید استادی از خارج آمده ولی کیش شخصیت راه نیانداخته  باید به استحکام شخصیت او  و مقاومت او در برابر وسوسه  خیل مریدان دنبال خود  راه انداختن آفرین گفت. من می توانم در همین رشته فیزیک  انگشت شماری از استادان خود و دوستان خود را نام ببرم که از خارج بازگشتند اما کیش شخصیت راه نیانداختند. فقط اندکی بودند که مقاومت کردند. اکثرا تسلیم این وسوسه شدند.

تحصیل در خارج به طور اتوماتیک این بساط را در پی دارد اما شرط لازم نیست. برخی در همین ایران هم تحصیل می کنند و قطب کیش شخصیت می شوند. بازهم خیلی چالش برانگیز نیست. در فرهنگ ایران -به خصوص فرهنگ ۲۰-۳۰ سال پیش- به راحتی می شد مرید جمع کرد.

از تجربه شخصی ام بگویم. وقتی در هواپیما به قصد ماندن به ایران بازمی گشتیم  من و شاهین به طور خاص در مورد این موضوع صحبت کردیم. گفتیم در مقابل وسوسه کیش شخصیت راه انداختن مقاومت خواهیم کرد. البته اون زمان با این جمله بندی نگفتیم. گفتیم در مقابل وسوسه «پادشاه یک چشمی شهر کوران شدن» مقاومت خواهیم کرد. گفتیم  هر کسی که حلواحلوایمان کرد که به ما توهم پادشاهی دست دهد از دور و بر خود می رانیم. گفتیم دم شیر بودن از سر موش  بودن بهتر هست. منظورمان از شیر جامعه علمی جهانی و منظورمان از موش جامعه علمی بسته و محدود و ضعیف آن دوران ایران بود. گفتیم خود را با معیار بین المللی خواهیم سنجید ولو این که با  این معیارها چندان بالا نباشیم ولی بتوانیم به راحتی سر موش جلوه کنیم.

خوشبختانه به این عهد وفادار بودیم. از دم شیر بودن هم یک کمی پیشرفته تر شدیم. حالا نمی خواهم بگم کله  شیر شدیم ولی دیگه دمش هم نیستیم!. از اون مهمتر این که جامعه  علمی داخل ایران هم دیگه اون موشی که ۲۰ سال پیش بود نیست. در بین نسل جوان تر پژوهشگران جدی و مطرحی هستند. در همین داخل ایران هم هستند. دیگه باید پادشاهان یک چشمی شهر کوران بساطشان را جمع کنند. وقتی به دست طبیعت حذف شدند دیگه مرده پرستی را کنار بگذارید و از آنها بت نسازید! اجازه بدهیداین بساط گندیده کیش شخصیت هم با آنها دفن بشه و بلکه فراموش بشه.  در همین کشور هم الان جامعه علمی درخور توجهی داریم . البته  باید معیارها را بین المللی گذاشت . همان طور که جامعه علمی ژاپن و ایتالیا و نروژو سوئد و آلمان و فرانسه و.....می گذارد. اما دیگه جمع کنیم این بساط کیش شخصیت و مرید و مرادی را. از اولش هم فرهنگ گندیده ای بود الان که دیگه با این همه پیشرفت علمی جامعه علمی کشور گندیده تر هم دیده می شود. 

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

مقاله در مجلات داوری شده

+0 به یه ن

هفته پیش در جلسه هیئت ممیزه ارتقای استادان بودم.  درمیان پرونده ها، یک پرونده از پژوهشکده ریاضی ویک پرونده از پژوهشکده فلسفه هم بود. صاحبان این دو پرونده در رشته خود جزو بهترین ها هستند. عرض کنم خدمت شما که جفت شان هم  تعداد قابل ملاحظه ای مقاله در مجلات معتبر بین المللی داوری شده داشتند. مثال نقضی برای این ادعای پوچ که «افراد عمیق» به خصوص در رشته هایی مثل فلسفه و ریاضی مقاله نمی نویسند!

این درست هست که  رشته های مختلف تعداد متوسط مقالات منتشر شده شان متفاوت هست. به طور مثال در رشته شیمی تعداد متوسط مقاله هر شخص در سال بسی بیشتر از فیزیک هست و تعداد  متوسط مقالات فیزیکدانان اندکی بیشتر از ریاضی دانان و یا فلاسفه هست.
این هم درست هست که اغلب کسانی که در هر رشته بسی بیشتر از تعداد متوسط مقاله در رشته خود  ( یا زیر شاخه خاص خود) منتشر می کنند اغلب- البته نه همیشه- یا توی مقالات آب می بندند و مقالاتشان کم محتواست و یا سهم اندکی در نوشته شدن آن همه مقاله دارند.
 اما این به آن معنی نیست که هر کسی که مقاله نمی نویسد عمیق و نابغه هست. این ادعای مسخره را برخی از پیشکسوتان نوچه پرور علم کرده اند و بر آن پا می فشارند. می خواهند هرکه را که کیف-کش آنها باشد به عنوان دانشمند عمیق معرفی کنند تا از انواع و اقسام امتیازات برخوردار باشد. با انواع و اقسام کولی بازی ها و سواستفاده ها از موقعیت شان هم می خواهند حرف مزخرف خود را به کرسی بنشانند و در این راه از قلع قمع کسانی که در راهشان می ایستند ابایی ندارند.  طبعا یک عده نوچه سودجو و فرصت طلب هم حرف  آنها را به به و چه چه می کنند که مفتکی در بساط نوچه پروری آن پیشکسوت به نان و نوایی برسند و مفت بخورند.
کسی که ادعا می کند فرد عمیق چنان در عمق خود غرق می شود که نیازی به نگارش مقاله ندارد علم به معنای مدرن آن را نشناخته. علم به تدریج و در سایه نقد مقالات و چکش کاری در سمینار ها پیشرفت می کند. با چله نشینی در گوشه عزلت یک یا چند فرد که  «عمیق» خوانده می شوند علم مدرن پیشرفت نمی کند.
اون فرد عمیق باید نتیجه تحقیقاتش را منتشر کند و بعد در مورد آنها سمینار دهد که جمع همرشته ای ها مورد بررسی قرار دهند و ایرادش را بگویند و بعدایده ای جدیدتر و کامل تر بر اساس آن ارائه نمایند. فرد عمیق اگر فقط در گوش قطب کیش شخصیت در کشوری ایزوله  مانند ایران ایده هایش را بگوید که پیشرفتی در علم حاصل نمی شود. برای خودشان دکان باز کرده اند: «من عمیقم ! پس بدهید مفت بخورم. دانشجوی کیف-کشم عمیق هست بدهید مفت بخورد و روی سرتان او را بنشانید!»
آن دو نفر که  پرونده شان را بررسی کردیم به داروی های  همرشته ای هایشان بسیار عمیق و دقیق در رشته خود هستند اما  مقاله می نویسند و در مجلات معتبر بین المللی  به داوری می فرستند و چاپ می کنند. اون هم در رشته ریاضی و فلسفه!  سر ما را با این سفسطه ها که رشته فلسفه با فیزیک فرق می کند و فیلسوف نیاز به مقاله نوشتن ندارد نمی توام  شیره مالید. اتفاقا همین سنت مقاله نویسی از فلاسفه به فیزیک (زمانی که فلسفه طبیعی نام داشته) به ارث رسیده. یعنی چی که فیلسوف لازم ندارد مقاله در مجلات بین المللی بنویسد؟!. پس اون مجلات بین  المللی برای چی هستند!؟ از پشت کوه که نیامده ایم این اراجیف را به خورد مان می دهند. همکاران  خودمان در پژوهشکده فلسفه پژوهشگاه خودمان دارند مقاله در مجلات داوری شده می نویسند. این خالی بندی ها را پیش کسی کنند که از پشت کوه آمده باشد یا هم  پیش دکتر قلابی های عرصه سیاست ایران که به این پیشکسوت ها نیاز دارند که چهره ای دانشمند پرور به خود بگیرند. یک نوع بده و بستان هست بین استاد پیشکسوت و اصحاب قدرت! اصحاب قدرت بساط نوچه پروری آنها را پروار می کنند و استاد پیشکسوت هم گندکاری های اصحاب قدرت را توجیه «فلسفی» می نماید!

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

کنفرانس یا کارگاه

+0 به یه ن

در شاخه پژوهشی ما (فیزیک انرژی های بالا) چند کنفرانس بزرگ هست که دو سال یک بار برگزار می شه. Ichep بزرگترین شان هست که زیر شاخه های مختلف را هم در بر می گیره و جلسات موازی متعدد داره. علاوه بر آن یک سری کنفرانس های بین المللی تخصصی تر هم هستند. مثل کنفرانس نوترینو ، کنفرانس سوزی (SUSY)، کنفرانس استرینگ کنفرانس نوترینو که امسال آنلاین برگزارمی شه فردا تموم می شه. تمامی سخنرانی ها در این کنفرانس plenary هستند. از این جنبه اش خوشم می آد. تعداد شرکت کننده در این نوع کنفرانس ها نسبتا بالاست و به هزار نفر می رسد.(البته در مقابل همایش های داروسازی کوچولو به حساب می آیند.)محل برگزاری هم هر سال در کشوری متفاوت هست. معمولا آزمایش های مهم نتایج جدیدشان را برای اولین بار در این کنفرانس ها ارائه می دهند. ما وقتی مقاله می نویسیم مرتب به اسلایدهای این کنفرانس ها مراجعه می کنیم تا داده های لازم را از آنها استخراج کنیم. علاوه بر اینها ما تعداد زیادی کارگاه هم داریم که تعداد شرکت کننده در آنها حدود ٥٠تا١٠٠ نفرهست و حتی تخصصی تر هست. انتظاری که از هر کدام از همایش ها می شه داشت فرق دارد.هرکدام کارکرد متفاوتی دارند. معمولا دانشجویان که عادت به کارگاه کوچک دارند برای اولین بار که به کنفرانس بزرگ می روند گیج می شوند و احساس اضطراب می کنند. به خصوص اگر جلسات موازی داشته باشد و نتوانند تصمیم بگیرند که در کدام شرکت کنند. در این باره بیشتر خواهم نوشت و نحوه استفاده بهینه از هر کدام را تشریح خواهم کرد. اگر سئوالی یا تجربه یا خاطره ای در این زمینه دارید بیان کنید. 🍀@minjigh

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

هر چه زودتر اسلاید آماده کنید

+0 به یه ن

وقتی مقاله ای می نویسید خوبه که هر چه سریع تر یک فایل سخنرانی برایش آماده کنید. در حین آماده کردن فایل سخنرانی به نکاتی توجه خواهید کرد که در حین کار روی مقاله به آن کمتر توجه کرده اید. در تهیه مقدمه سخنرانی مجبورید که مطالب زیادی که دقیقا مربوط به کارتان نیست اما ممکنه ازتون سئوال بشه را یاد بگیرید. فهم این مطالب به غنای مقالهتان هم کمک می کنه.

اگر با چند نفر از همکارانتان دارید مقاله را می نویسید خوبه که در روزهای آخری که اونها روی متن کار می کنند (نزدیک به انتهای پروژه) شما اسلایدهایتان را آماده کنید. اسلاید های سخنرانی را زودتر آماده کنید حتی اگر در آینده نزدیک قرار نیست روی آن سمینار دهید. اگراسلاید آماده داشته باشید، چابک تر می توانید برای ارائه سخنرانی اعلام آمادگی کنید. در فیزیک انرژی های بالا، ما  معمولا مقاله هامون را اول می فرستیم به آرشیو، تا از نظرات همکاران مطلع بشویم. بعد از یک هفته تا ده روز می فرستیم به مجله برای بررسی برای چاپ. این مدت یک هفته ای، فرصت خوبی برای تدارک اسلایدهاست.اگر در این مدت بتوانید سخنرانی ای ارائه یک بدهید که چه بهتر! نظرات دوستان را هم می شنوید. هر نکته ای که در تهیه اسلایدها به ذهن تان رسید می توانید در نسخه ای که به مجله می فرستیم بگنجانید.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

فراموش نخواهم کرد

+0 به یه ن

وقتی یک درسی را خوب یاد می گیریم (در همان حدی که در یک امتحان متعارف نظیر امتحان هایی که در دانشگاه صنعتی شریف از دانشجو می گیرند نمره بالای ١٩بگیریم) محتوا تا حد خوبی یادمان می ماند. اما گاهی به نظرمان می آید که یادمان رفته. نباید خیلی وسواس نشان داد.اگر درهمان حد آموخته باشید، فراموش نمی کنید. شاید به نظرتان برسد که "وای! فراموش کرده ام!" اما وقتی کتاب ها را ورقی می زنید در می یابید که فراموش نکرده بودید . 🍀@minjigh

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

ساعت کاری

+0 به یه ن

چند سال پیش هم یک بار تاکید کردم که در رشته ای مثل فیزیک چند در کار پژوهشی و چه در هنگام مطالعه درس های استاندارد ساعت کاری زیاد معنی و کاربرد ندارد. از زبان مهندسان اصطلاح «نفر-ساعت» را زیاد می شنویم. هنگامی که می خواهند بگویند روی این پروژه زیاد کار شده می گویند فلان قدر نفر-ساعت کار انجام گرفته است. در بین فیزیکدانان این اصطلاح و این نوع سنجش مرسوم نیست. در آموزش مهندسان هم استادان تاکید می کنند  که فلان ساعت در روز باید درس بخوانید. از زبان استادان فیزیک معمولا چنین چیزی نمی شنوید مگر آن عده معدود که در دوران لیسانس خود دانشجوی مهندسی بوده اند و از مهندسی به سوی فیزیک آمده اند و آن فرهنگ را باخود آورده اند. نکته ای که می خواهم بگویم که آن فرهنگ به درد فیزیک خواندن -و به طریق اولی پژوهش در فیزیک- نمی خورد. من این نکته را چند سال پیش هم  مطرح ساخته بودم. یکی گفت که خودش ساعات مطالعه روزانه اش را ثبت می کند و خود را موظف می کند که فلان ساعت در روز فیزیک بخواند و ادعا می کرد چنین روشی بسیار برای فیزیک خواندن هم مفید هست. من ممتحن تز فوق لیسانس او بودم.  هرچند آشکار بود که زمان بیشتری از متوسط دانشجو فوق لیسانس برای تزش صرف کرده بود اما نکات مهم و کلیدی پروژه اش را -آن گونه که انتظار می رفت -نفهمیده بود و طوطی وار برخی مطالب را تکرارمی کرد. بعدها هم استادراهنمای دکترایش  را دیدم. خیلی از دست او کلافه بود و نمی دانست چه باید بکند.  استادش می گفت  که آن دانشجو خیلی  وقت می گذارد اما مطالب را با عمقی که من انتظار دارم نمی فهمد. بعد هم شاکی می شود که من که این همه کار می کنم چرا تو باز راضی نمی شوی!  در رشته ما افراد موفق هیچ کدام ساعت کاری نمی زنند و خود را مقید به این که فلان قدر ساعت در روز یا هفته کار کنند نمی دانند.  به جای آن یک جورهایی فهمیدن فلان موضوع یا انجام بهمان محاسبه یا ساختن  مدل برای بهمان پدیده «حیثیتی» می شود. 😊  مخصوصا وقتی کار گروهی انجام می شود یا به همکاران خود قول می دهیم تا فلان تاریخ سمیناری در آن باره بدهیم یا بهمان فصل مقاله مشترکمان را بنگاریم. وقتی چنین مهلتی را برای خود تعیین می کنیم بی اختیار می بینیم که به هنگام مسواک زدن و در میان خواب و بیداری هم داریم به آن موضوع می اندیشیم. من نمی دانم این اندیشه ها را چگونه می توان در حساب های «نفر-ساعتی» مهندسان آورد.  اما مهم هستند. در کار ما مهم هستند . ممکن هست ایده حل مسئله درست به هنگام ظرف شستن به ذهن برسد یا در هنگام پیاده روی به ذهنمان بیاید که فلان اثر مهم را در محاسباتمان منظور نکرده ایم. ذهن مان را که درگیر مسئله ای می کنیم دیگه دست بردار از آن نیستیم. (شاید به همین علت هم باشد که از منظر بقیه مردم گیج می زنیم!)🍀@minjigh

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

تغییر تم وبلاگ مینجیق: شیوه پژوهش

+0 به یه ن

مدتی است برخی از همراهان گرامی وبلاگ از من می خواهند که در مورد شیوه پژوهش بنویسم. می خواهم از حالا تا ۶ سال آینده تم وبلاگ را به همین موضوع تغییر دهم.  بحث تخصصی در اینجا نخواهم کرد. درس فیزیک هم نخواهم داد اما نکاتی را خواهم گفت که برای کار پژوهشی جدی مفید هست. نکاتی که به بالا رفتن کیفیت پژوهش و ارائه آن کمک می کند. هدف  این سری نوشته ها  این نیست که ما را  فیزیکدان مشهوری کند یا  بتوانیم گرنت های درشت پژوهشی بگیریم. اونها فوت و فن های دیگری می طلبند که من بلد نیستم. یعنی دنبالش نرفته ام که یاد بگیرم.

هدف این هست که کار پژوهشی با کیفیتی انجام دهیم  که در پیشبرد مرزهای دانش نقشی-- ولو به اندازه نوک سوزن --داشته باشد. تا ۶ سال آینده هم فارغ از فراز ونشیب هایی که پیش خواهد آمد می خواهم دغدغه  اصلی من همین باشد. 
همان گونه که می دانید همان قدر که پژوهش خود مهم هست ارائه پژوهش در محضر اهل فن هم مهم هست. دلیل هم این هست که پژوهش  در رشته ما یک کار گروهی در سطح جهانی است. بسیار مهم هست که آزمایشگران و تئوریست هایی که روی موضوعات مرتبط کار می کنند کار پژوهشی را ببینند، نقد کنند و دنبال آن را بگیرند تا به جایی برسد. 
نظر این همکاران (که تعداد کل آنها در همه دنیا حدود هزار تا سه هزار نفر بیشتر نیست) در مورد مقالات ما  مهم هست اما نظر بقیه اهمیت چندانی ندارد. فرق زیادی نمی کند که اونهایی که مقالات ما را نمی فهمند ما را دانشمند بزرگی بدانند یا تحقیر کنند. 

این سری نوشته هایم برای خودم مفید خواهد بود. مخاطب اصلی هم خودم هستم. ولی تجربه به من نشان داده که وقتی روی این تم تمرکز می کنم (چه در فضای مجازی چه درفضای حقیقی) یک عده هم ترغیب می شوند که همراه شوند و اونها به موفقیت های خوبی دست پیدا می کنند. برای همین با این که برای دل خودم می نویسم برای عموم هم منتشر می کنم. باشد که به درد کسی دیگر هم بخورد. اونهایی هم که همراه می شوند لزوما همرشته من نیستند. برخی شان رفته اند سراغ کار هنری، برخی برای کنکور خوانده اند، برخی  مهندس اند برخی پزشک هستند و.....
خلاصه مستقل از علایق و رشته یا مقطع تحصیلی اگر دوست دارید همراه شوید این سری مطالب را در وبلاگ من دنبال کنید. اگر سئوال یا نکته ای دارید با کلیک بر «باخیش» نکته خود را بنویسید.  («آدیز» یعنی «نام شما» . بقیه اش هم روشن هست )


اینجا من فقط روی شیوه پژوهش تمرکز خواهم کرد. حتما خیلی از شماها دغدغه اقتصادی دارید . در این راستا هرچه به عقل من می رسیده در این نه نوشته قبلا بیان کرده ام. اگر می خواهید آنها را مطالعه کنید. بیش از آن کمکی از دست من بر نمی آید.

اگر هم حسرت گذشته دارید و این حسرت نمی گذارد تمرکز کنید، حسرت را کنار بگذارید و همراه شوید. دیر شروع کردن مهم نیست بلکه در مسیر بودن مهم هست.
در مجموع هر فکری که انگل کارتان می شود از ذهنتان بیرون کنید.  مثلا اگر از والدین خود شاکی هستید صحبت های هلاکویی را در یوتیوب دراین باره بیابید و گوش کنید. اگر موضوع خیلی حاد نباشد مشکل شما را حل می کند. اگر خیلی حاد باشد باید بروید پیش روانکاو و روانپزشک . اما شما را به خدا- مشاور خوبی انتخاب کنید. اگر دیدید حرف هایش با عقل سلیم جور در نمی آید دیگر پیش او نروید. خیلی ها در سال های اخیر پیش مشاور رفته اند و آشفته تر برگشته اند. دلیلش این هست که متاسفانه خیلی از این مشاورها کارشان را بلد نیستند. مشاور را به دقت انتخاب کنید تا مشکل شما را رفع کند نه آن که ده ها مشکل بر مشکلات شما بیافزاید.


 خوب دیگه! فکر کنم دیگه برای تغییر تم وبلاگ آماده ایم. به طور متوسط سعی می کنم هر دو هفته یک بار مطلبی در این باره بنویسم. سئوال مشخصی اگر در این باره دارید بپرسید.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل


  • [ 1 ]