تکرار نوشته ۵ سال پیش

+0 به یه ن

داشتم فکر می کردم این روزها، بروبچه های تحت حمایت بنیاد کودک از خیلی از بچه های این خانواده های طبقه متوسط که مخ ما را می خورند که در خانه شان "کودک سالاری" برقرار هست بهتر و سالم تر بزرگ می شوند. صد البته نه از لحاظ زلمزیبوی مادی. ماهیانه ای که به این کودکان تعلق می گیرد (حدود صد تا دویست هزار تومان ) از مبلغی که این روزها نوجوان های بالای شهری در ماه برای تعویض روکش موبایل شان خرج می کنند کمتر هست! اما مسئله که فقط مادی نیست. به بزرگ شدن بچه های بنیاد کودک یک مددکار اجتماعی حرفه ای نظارت می کنند. سرپرست بچه مجبور هست استانداردی از رفتار را رعایت کند. در تبریز که یکی از خوشنام ترین روانشناسان شهرمرتب برای سرپرستان این کودکان کلاس های تربیتی و کنترل خشم و..... ترتیب می دهد. درنتیجه رفتار سرپرستان از یک استانداردی ناشی از آگاهی برخوردار خواهد بود. اما در همین خانواده هایی که دایم ادعا می کنند خیلی به فرزندشان می رسند انواع و اقسام رفتارهای نابهنجار دیده می شود. یکی برای لایک گرفتن در فضای مجازی بچه اش را مانکن می کند. دیگری فیلم تقبیح او را پخش می شود. آن یکی در حراجی بچه اش را در سرما و گرما با گرسنگی و تشنگی و پای زخمی دنبال خود می کشاند و ناله هایش را با پرخاش ساکت می کند. آن دیگری سر قبول شدن در امتحان تیزهوشان دست و پای بچه را می لرزاند که این همه برای معلم خصوصی ات خرج کرده ام. و.... تازه اینها خبرهایی هستند که "رو" هستند و دیدنشان تجسسی نیاز ندارد. با این حساب ببینید زیر پوست شهر چه خبراست! الغرض! می توانید بامراجعه به سایت زیر کفیل مددجویان بنیاد کودک شوید تا تعداد بیشتری آدم نرمال و سالم فردا وارد جامعه شوند: http://www.childf.com

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

بورس تحصیلی برای دانشجوی زبان ترکی

+0 به یه ن

از بنیاد کودک پیام آمد که یکی از مددجویان تحت کفالتم از مقطع کارشناسی ارشد فارغ التحصیل شده و از پوشش خارج شده. به سایت بنیاد کودک سر زدم تا ببینم چه کسی را جایگزین او کنم.
یک فردی بود که دانشجوی رشته ادبیات ترکی در تبریز بود. وسوسه شدم که بیایم و اینجا در موردش بنویسم تا از کسانی که علاقه مند به زبان مادری و مسایلی از این دست هستند او را به کفالت برگزینند.
یادم آمد که چند سال پیش هم یک مورد شاعر خردسال به زبان ترکی بود که در فیس بوک در موردش نوشتم اما از جانب کسانی که در مورد زبان مادری بسیار می نویسند و احیانا با ایرانشهری ها سر این مسایل یکی به دو می کنند آبی برایش گرم نشد.
یکی از دوستان دیگرم که همیشه دست در کار خیر دارد پیشقدم شد و او را به دلایل انسانی و عاطفی (و نه لزوما به دلیل این که روی ادبیات ترکی کار می کند و احیانا در آینده شاعری برجسته می شود) حمایت کرد.
ما سنت دستگیری از نیازمند داریم . در واقع این سنت در ما بسیار قوی است. اما سنت بورس کردن دانش آموز مستعد -آن هم در جهتی که به آن باور داریم- نداریم.
حاضریم در یکی به دو کردن ها با ایرانشهری ها سر این که مثلا فضولی چند صد سال پیش از شاعران معاصر پارسی گوی بالاتر بود ساعت ها وقت و اعصاب تلف کنیم اما حاضر نیستیم ماهی حدود دویست تومان بدهیم و از یک کودک زنده که چه بسا خود درآینده شاعری در ردیف فضولی شود حمایت کنیم. ( منظورم «صرفا» پارسی گوی هست. فضولی خود علاوه بر ترکی به فارسی و عربی هم شعر می گفت.)
اگر سنت این نوع حمایت ها را در خود نپرورانیم چندان شانس رشد فرهنگی نخواهیم داشت. یک مقدار هم مرده پرستی و جا ماندن در گذشته مانع می شود که باور کنیم در وجود همین کودکان شاعر چه بسا یک شاعر و ادیب بالاتر از گذشتگان نشسته که باید پرورانده شود. متاسفانه در ذهن ما فرو رفته که به آینده امیدی نیست و همه شکوه و عظمت و حشمت در گذشته هست. تا به این نگرش فایق نیاییم نمی توانیم آینده ای بهتر بسازیم.
باور کنید در این لحظه تاریخی که ما ایستاده ایم کارهایی می توانیم بکنیم بسی مفید تر و باارزش تر از یکی به دو با ایرانشهری ها و پهلویست ها و امثال آنها.
با این افکار بود که تصمیم گرفتم کفالت آن دانشجوی زبان ترکی را به عهده بگیرم. مقرری این ماهش را هم واریز کردم. به همین راحتی! با خود گفتم من هم سهمی داشته باشم که یک دانشجوی زبان ترکی از شدت فقر از درس و تحصیلش باز نماند. شاید فردا او کار مهمی برای زبان مادری کرد.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

تسلیت به هرات

+0 به یه ن


خیریه مطمئن برای رساندن کمک های مردمی به مردم زلزله زده هرات می شناسید؟

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

مددجویان مهاباد

+0 به یه ن

پاییز سال گذشته به صفحه مددجویان بنیاد کودک از شعبه مهاباد سر زدم. اون موقع تنها ۲ مددجو منتظر کفیل بودند. من کفالت هردو را قبول کردم.
همان موقع هم نوشته بودم که محل امرار معاش این کودکان درآمد مقطعی است که مادرانشان با کار برای خانواده های طبقه متوسط دارند. نوعی از کارها که معمولا به مناسبت مهمانی و ..... فراهم می شود. وقتی در شهر حال و هوای سور وسات نباشد آن درآمد ها هم قطع خواهندشد.

امروز دوباره به همان صفحه سر زدم . این بار ۵۷ مددجو از مهاباد منتظر کفیل هستند! البته به علت مشکلات اقتصادی تعداد مددجویان از شهرهای دیگر هم افزایش محسوس داشته. اما در سایر شهرها تعداد مددجو  از پارسال حداکثر سه برابر شده. نه مثل مهاباد ۲۸.۵ برابر. همین نشان می دهد که چه بر سر شهرهایی مثل مهاباد از پاییز ۱۴۰۱ تا کنون آمده.
جای تاسف اینجاست که در مورد کمک رسانی به این شهرها صحبتی نمی شود. اصلا انگار نه انگار.
هزار و یک بحث به درد نخور و جدل بر سر مسایل بی اهمیت می شود اما از این موضوع صحبتی نمی شود. بنیاد کودک هم در مهاباد و هم در سیستان و بلوچستان شعبه دارد.
آدرس سایت بنیاد کودک را در زیر می گذارم:

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

دو خاطره

+0 به یه ن

من در بهار سال ۹۱ هر روز از محل کارم در فرمانیه تا پارک جمشیدیه پیاده می رفتم و بر می گشتم.
این دو تجربه مال آن زمان هاست:
یک بار یک پسر جوان سر چهارراه کامرانیه جلومو گرفت. داستانش این بود که زرتشتی است. با دوست دخترش راه می رفته که گشت ارشاد ریخته برای اذیت. پول تاکسی می خواست تا برای دوست دخترش دربست بگیره که از شر گشت ارشاد خلاص بشه. من پول آژانس را دادم. پسر اصرار می کرد ساعتش را عوضش بده! گفتم ساعت نمی خواهم فقط امیدوارم خوشبخت بشید. انتظار داشتم طبق داستان های کلیشه ای باز سر اون چهارراه ببینمش که همان داستان را تعریف می کنه و از بقیه پول می گیره . امادوباره هرگز ندیدمش. احتمالا راست می گفت. اعتماد من به او بیجا نبود.
نکته جالب تر این که آن پسر تاکید کرد که زرتشتی است و تاکید هم کرد که برای دوست-دخترش می خواد. لابد به تجربه دیده بود که اگر بگه اقلیت دینی هست اعتماد و مهر بیشتری بر می انگیزه.
البته اگر مسلمان هم می بود من شخصا همین قدر اعتماد می کردم. فرقی برایم نمی کرد. فقط شاید اندکی این فکر را کردم که یافتن همسر برای اقلیت ها -به دلایل محدودیت- سخت تر هست.
تجربه دوم: باز در همون حوالی پیاده روی می کردم. دیدم یک خانم و آقایی در بن بست های کوچه مهماندوست پرسه می زنند. آقا کت و شلوار رسمی به تن داشت و روی ویلچیر بود. خانم به سختی می خواست او را از روی پل روی جوب عبور بده. گفتم کمک می خواهید؟ با شرم گفتند که از شیراز امده اند.هنگام پیاده شدن از تاکسی، دزد کیفشان را زده و پول ندارند که پول بلیط برگشت تهیه کنند. من گفتم بذارید بروم از دفتر کارم پول بردارم و بیایم بدهم. پول را گرفتند و گفتند حساب بانکی بده تا بعد از رسیدن به مقصد به حسابت بریزیم. من هم شماره حساب بنیاد کودک را دادم و گفتم که به نیت من به همین حساب بریزید. باز هم انتظار داشتم طبق کلیشه داستان ها آنها را دوباره در همان حوالی با همان داستان ببینم اما دیگه هرگز ندیدمشان. احتمالا برگشتند شیراز. گمان می کنم که پول را هم به حساب بنیاد کودک ریختند.
پی نوشت: خدای ناکرده نمی خواهم بگم من خیلی کار خاصی کردم ها! هر کسی جای من بود کمک می کرد. علت باز گو کردن این خاطرات این بود که بگم آخر داستان مثل کلیشه تمام نشد. دوباره آنها را در جایی ندیدم!

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

گزارش دکتر فرمان فرضی از خوی

+0 به یه ن

دکتر فرمان فرضی دانش‌آموخته دکتری حقوق عمومی دانشگاه تهران ، ︎فضولی‌پژوه، شاعر، آشیق و نوازنده و مدرس دانشگاه هستند. ایشان در هفته های اخیر در کمک رسانی به مردم زلزله زده خوی بسیار کوشا بوده اند. در کانالشان گزارش های مبسوطی از کمک رسانی ها ارائه می دهند. درست هست که کمک رسانی های نهادهای دولتی و حکومتی نارسا هست اما به برکت کمک های مردمی وضعیت از آن حالت بحرانی که برخی از رسانه های اپوزیسیون نشان می دهند و خون در دل ایرانیان مقیم خارج می کنند بسیار بهتر هست. از این جهت این را می نویسم که ایرانیان مقیم خارج کمتر غصه بخورند. از برکت تلاش های امثال آقای فرمان فرضی و نیز موسسات خیریه مثل انجمن حمایت از مستمندان تبریز و کمک های نقدی و غیر نقدی امثال ما، اوضاع در خوی دیگر اون قدرها هم بد نیست.
می توانید گزارش را در کانال خود آقای فرضی ببینید:
یک صفحه هم در اینستا گرام دارند که برخی اجرا ها و آهنگ هایی که ساخته اند را می توانید در آن ببینید:
وقتی آدم در خارج هست اوضاع داخل را خیلی وخیم تر از آن چه که واقعا هست می پندارد و غصه می خورد. اوضاع به آن بدی نیست که کانال های ماهواره ای با انگیزه سیاسی نشان می دهند. البته تنها به این علت که ما ملت با جربزه و با عرضه ای هستیم و از هر انگشت مان ده هنر می بارد. اگر بی تفاوت بودیم و به نهاد های حکومتی کمک رسانی را می سپردیم اوضاع به واقع به همان بدی می شد که آن کانال ها تصویر می کنند. برخی از این ان-جی-او ها یا فعالان مدنی کارهای ارزشمندی می کنند که زندگی ها را بهتر می نماید. اگر در خارج هستید و می خواهید در این گونه فعالیت ها سهیم باشید به همین شعبه های خارجی بنیاد کودک کمک کنید.

 

آقای دکتر فرمان فرضی متن زیر را در کانالشان منتشر کرده اند که  باید سطر به سطر آن را  با طلا نوشت. ترکیبی است از شعور و احساس.

«درد زلزله زدگان فقط زلزله نیست. کسی که خانه اش با یک زلزله ۵.۹ ریشتری فروریخته، بدیهی است که اغلب به طبقه کم درآمد و فرودست جامعه تعلق دارد. او بدون زلزله هم زیر بار مشکلات زندگی مچاله شده بود که یکباره زلزله هم روی سرش آوار شد.

 

در این پانزده روزی که در خوی بودم، روزی نبوده که چندین و چند بار های-های گریه نکنم و اشک نریزم. نه فقط برای خسارت های زلزله، بلکه برای حال و روز اسفناک مردمان سرزمینم.

 

هر انسان سالمی طبیعتا از دیدن فلاکت دیگران ناراحت  و آشفته می شود و دلش می خواهد باری از دوش رنجور آنها بردارد. اما واقعیت این هست که این کار خیلی دشوار است و حساسیت های خودش را دارد. می تواند تبعات اجتماعی. فرهنگی خیلی بدی داشته باشد و بافت اجتماعی یک شهر را مختل کند.

 

ما باید مواظب باشیم که ستاد مدیریت بحران بمانیم و هرگز به خیریه تبدیل نشویم. تمام تلاش ما باید بر توانمند سازی آسیب دیدگان باشد نه اعانه دادن و اعانه بگیر کردن اهالی.

کرامت انسان ها از معیشت شان مهم تر است.»

منبع : https://t.me/s/farmanfarzii

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

کمک رسانی مردمی به زلزله زدگان خوی

+0 به یه ن

به گزارش روابط عمومی موسسه خیریه حمایت از مستمندان تبریز، نظر به نیاز مبرم هموطنان آسیب دیده منطقه زلزله زده خوی به اقلام ضروری اعم از البسه گرم، پتو، چادر، بخاری برقی و...
همشهریان نوعدوست می توانند اقلام فوق را  تحویل موسسه خیریه حمایت از مستمندان تبریز نمایند.
تا آخرین لحظه بحرانی و تا فرارسیدن آرامش در کنار مردم خوی خواهیم بود.
جهت کمک‌های نقدی

شماره کارت بانکی
5892-1070-4487-7606
شماره حساب بانک سپه
3130058339878
شماره شبا
IR340150_0000_0313_0058_3398_78

✔️شماره تماس :

📞۰۴۱-۳۲۳۳۳۳۳۸
📞۰۴۱-۳۲۳۵۳۹۳۹

آدرس: تبریز. خیابان شمس تبریزی. ایستگاه گرو. جنب مدرسه سردار ملی

ادرس سایت: 

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

از من سئوال می کنند چگونه کفیل بنیاد کودک شویم؟

+0 به یه ن

در زیر مراحل را برای کفالت از داخل ایران توضیح می دهم. در خارج از ایران با شعب خارجی تماس بگیرید و راهنمایی بخواهید. شماره تماس های شعب خارجی اینجا هستند:
من معمولا توصیه می کردم که مددجو را ازشهر خود انتخاب کنید تا با نیازهای واقعی اش آشناتر باشید. ساده ترین نیازها نیازهای اقلیمی هستند. مثلا من هر آبان به حساب مددجویانم در تبریز (امسال مهاباد هم اضافه شده) پولی برای خرید لباس زمستانه واریز می کنم. به عنوان کسی که در تبریز بزرگ شده این کار چنان طبیعی می نماید که اصلا نیاز به گفتن ندارد. چند سال پیش یک کفیل از استرالیا کلی عصبانی شده بود وقتی از مددجویش درتبریز سئوال کرده بود که چه شکلاتی برایش بخرد و او هم جواب داده بود شکلات نمی خواهم به جایش برایم کاپشن بخر. آن خانم در اینترنت کلی تهمت به بنیاد کودک سر این موضوع زده بود و من از حیرت انگشت به دهان مانده بودم که چه طور آن خانم خود درک نکرده که تا زمستان نرسیده باید به فکر کاپشن مددجویش باشد و کار به جایی رسیده که طفلک مددجو غرورش را زیر پا بگذارد و طلب کاپشن کند. البته با خودم اندیشیدم و دیدم شاید اگر من کفیل مددجویی از اهواز بودم و او از من عینک آفتابی ریبن می خواست همین قضاوت را می کردم و احتمالا یک اهوازی مرا بیشعور می خواند که درک نکرده ام که عینک آفتابی چه قدر ضروری است! برای همین هست که می گویم بهتر است از شهر خود انتخاب کنید. این طوری دغدغه های مادران را بهتر درک می کنید و نانوشته های بین سطور را هم می خوانید. به علاوه اگر بهانه بیخود آوردند هم درک می کنید. می دانید کجا اصرار ورزید و کجا چشم پوشی کنید.
در حالت معمول من توصیه می کنم که از شهر خود مددجو بپذیرید. اما اکنون ما در وضعیت عادی نیستیم. سه ماه هست که ما در وضعیت جنگی به سر می بریم. مددجویان را از شعبی بردارید که بیشترین ضربه را خورده اند. از مهاباد، از سنندج و از شعب بلوچستان.
مراحل پذیرش مددجو
۱) به سایت بنیاد کودک بروید.
۲) روی «پیوستن به بنیاد کودک» و سپس تکمیل فرم همیاری کلیک کنید:
۳) پس از پر کردن فرم همیاری شما می توانید لاگ-این کنید و سپس با استفاده از جست و جویی که در کنار صفحه اصلی هست لیست مددجویان را ببینید. با وارد کردن مشخصاتی نظیر شهر یا سن می توانید مددجویی با مشخصات مورد نظرتان بیابید.
اگر بخواهید از مهاباد انتخاب کنید ابتدا در فرم جست وجو آذربایجان غربی را بزنید بعد گزینه انتخاب شهر نمایان می شود و می توانید بنگرید.
قبل از ثبت نام و لاگ-این این گزینه ها روشن نمی شوند. به خاطر حفظ اطلاعات مددجویان امکان مرور مشخصات را برای کسانی که لاگ-این نکرده اند محدود نموده اند.
۴) بعد از انتخاب مددجو
روی مربع کوچک زیر اسمش کلیک کنید. سپس دگمه زرد رنگ «مرحله بعد» راکلیک کنید. اینجا می توانید انتخاب کنید که آیا همه مبلغ مورد نیاز او را تقبل می نمایید یا بخشی از آن را. مبلغ مورد نیاز نمایان هست. اما می توانید با کلیک بر علامت هفت فارسی در کنار رقم مزبور رقم دیگری را وارد سازید. سپس «تایید درخواست پذیرش همیاری» را کلیک کنید. این طوری شما کفالت را پذیرفته اید.
چگونه به حساب مددجو پول بریزیم؟
برای پول ریختن باز در حساب خود لاگ-این کنید و به صفحه خود بروید. پس از لاگ-این دو علامت خانه قرمز و زرد در سمت بالا و چپ صفحه نمایان می شود. با کلیک روی دگه قرمز می توانید به صفحه اصلی بنیاد که موتور جست و جوی مددجو هم در آن هست بروید. با کلیک بر خانه زرد به صفحه خود که اطلاعات مددجویانتان در آن هست رهنمون می شوید. در سمت راست صفحه تان دگمه های مختلف هست از جمله دگمه پرداخت وجه. با کلیک بر آن به صفحه دیگری می روید که در آن گزینه های متفاوت از جمله پرداخت مقرری و پرداخت فوق العاده هست. با کلیک روی مربع کوچک مربوط بر پرداخت مقرری لیست مددجویان با مبلغ مقرری شما می آید. با رفتن زیر صفحه یکی از بانک ها را (لزومی ندارد در آن حساب داشته باشید) کلیک کنید بعد وارد صفحه ای می شوید با وارد ساختن شماره کارت تان و رمز پویا می توانید مقرری را از حساب بانکی خود به حساب مددجویان واریز کنید.
هر شش ماه یک بار گزارش مددجویان به همراه نامه های آنها به شما ارسال می شود. اگر علاوه بر مقرری هدیه ای بالای ۳۰۰ تومن (به عنوان پرداخت فوق العاده) پرداخت کرده باشید گزارش جداگانه برایش می آید. گاهی در مورد نیاز های مددجو نوشته می شود. شما می توانید تصمیم بگیرید که آن را برطرف کنید یا نکنید. اجباری نیست.
از منظر عملکرد بنیاد کودک مطمئن هست. چندین سیستم نظارتی دارد که در سایت می توانید ببینید. افراد بسیاری (دانشجویان و....) با آنها همیاری می کنند و تا به حال هیچ رسوایی ای گزارش نشده. تا کنون گزارش فسادی نیامده اما شاید اولویت های مورد نظر شما با آنها فرق کند. شعبه تبریز در این باب بسیار باز عمل می کند. مثلا من معتقد بودم که مددجویان که دانشجو می شوند باید کار نیمه وقت بیابند. این خلاف سیاست بنیاد بود که علی الاصول برای دانش آموزان طراحی شده. با آنها وارد مذاکره شدم و قبول کردند که هرچند با کار دانش آموزی مخالفت باید شود اما کار دانشجویی برای آینده شغلی لازم هست. از این موارد بسیار داشته ایم. این گونه شما می توانید تاثیراتی بسی بیشتر از پرداخت مقرری در دراز مدت داشته باشید. سرفرصت برایتان از برخی تجربه ها می نویسم. فعلا مددجویان شعبه مهاباد را دریابید.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

زمستان سخت آذربایجان و کردستان

+0 به یه ن

همان طوری که می دانید بنیاد کودک یک موسسه خیریه خوشنام و قابل اعتماد و جاافتاده هست که در شهرهای مختلف ایران شعبه دارد. هدف آن بورسیه دادن به دانش آموزان و دانشجویان مستعد ولی بی بضاعت هست. اگر این روز ها به فکر  فرستادن کمک مالی به نیازمندان هستید، کفالت مددجویان را  از شهر خود یا از شهرهایی که بیشتر از بقیه تحت فشار هستند  برعهده بگیرید. من قبلا ۱۳ مددجو از تبریز داشتم. حدود ۱۰ روز پیش به سایت بنیاد کودک مراجعه کردم و هر مددجویی را  که از مهاباد منتظر کفیل بود به کفالت پذیرفتم. امروز دیدم که دو مددجوی جدید  در سایت مربوط به مهاباد معرفی کرده اند که منتظر کفیلند. از قرار معلوم نیاز به کفیل در آن منطقه  بیشتر شده است. چند روز پیش ۴۱ مددجو در سنندج منتظر کفیل بودند امروز دیدم شده اند ۴۳ نفر.

زمستان سخت آذربایجان و کردستان در پیش هست. من آخر آبان هر سال به حساب مددجویانم پولی اضافی جهت خرید پوشاک زمستانی واریز می کنم. امیدوارم زودتر این کودکان هم کفیل بیابند و بتوانند دست کم لباس گرم برای زمستان پیش رو تهیه کنند.

در این اوضاع افراد بی بضاعت نظیر همین مددجویان بنیاد کودک هستند که سختی ها را متحمل می شوند. بازاری ها چند ماه هم کار نکنند باز پس انداز برای خرج و خانواده دارند اما دیگه در شهر مهمانی ای گرفته نمی شود که از محل سور وسات آن مادران این مددجوها درآمدی داشته باشند. (مثلا برای مهمانی سبزی پاک کنند و پول بگیرند.) کسی دیگه خانه اش نوسازی نمی کند تا برای برادران این مددجوها شغلی ایجاد شود و در آمدی ایجاد شود. فشار اصلی دست آخر روی این عزیزان هستند. متمول تر ها فوقش کمتر خرج می کنند اما مستضعفان  کمتر ازاین دیگر نمی توانند خرج کنند!

به عنوان کفیل هر ماه مبلغی باید بپردازید. اگر وسع تان نرسید که همه نیاز مددجو را پرداخت کنید اشکالی ندارد. شما مبلغی را که می توانید پرداخت کنید. کفیلی دیگر پیدا می شود که بقیه را پرداخت کند. اگر هم وسع تان می رسد بیش از یک مددجو را به کفالت بپذیرید.

لطفا این مطلب را بین دوستان پخش کنید و نظر  آشنایان را به این موضوع جلب کنید تا این  عزیزان زودتر کفیل بیابند. اگر در ظرف زمانی کوتاه کفیل یافتند دلگرمی ای خواهد بود.

می توانید با مراجعه به سایت بنیاد کودک کفالت را بر عهده بگیرید:

https://www.childf.com/Default.aspx

در بالای صفحه بخش زردرنگی است که آیتم های مختلفی بر روی آن نوشته. روی «پیوستن به بنیاد کودک» کلیک کنید و تکمیل فرم همیاری را بزنید. بقیه مراحل را شرح می دهد. اگر هم با سایت راحت نیستید می توانید زنگ بزنید به دفتر مرکزی بنیاد در تهران و بخواهید که شما را ثبت نام کنند. در زیر  آدرس و شماره تلفن دفتر مرکزی را کپی می نمایم:



شهرتهران
نامدفتر مرکزی بنیادکودک
آدرستهران، خیابان بهشتی، خیابان سرافراز، کوچه یازدهم، پلاک 12 کد پستی : 1587696611
تلفن42510-021
موبایل09126087618
فکس42510-021
ایمیلinfo@childf.org

از خارج از ایران هم می توانید کمک کنید. آدرس شعبات خارج در لینک زیر موجود است:

       https://www.childf.com/Foreign/default.aspx

دو شعبه در اروپا دارد و یک شعبه در آمریکا و یکی هم در استرالیا. تا جایی که من می دانم از همه کشورها می توانید کمک کنید. در مورد چگونگی کمک از خارج از این شعبات سئوال نمایید. من خیلی اطلاع ندارم.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

اصلاحات تدریجی در چه بستری؟!

+0 به یه ن

ما ها در قالب موسسات خیریه گوناگون (نظیر بنیاد کودک، موسسه خیریه قلب های سبز تبریز و...)سعی می کنیم کودکان مستعد ولی بی بضاعت را زیر بال و پرمان بگیریم و راه رشد شان را «به تدریج» باز کنیم. اونها هم انصافا خوب رشد می کنند. بعد از مدتی مستقل می شوند. عموما هم بعد از چند سال اون قدر رشد اقتصادی می کنند که خودشان کفیل شوند و دست چند نفر دیگر را بگیرند. 

خیلی عالی است. علی الاصول این طور فقر باید ریشه کن شود. علی الاصول موفقیت آنها از راه درست وقانونی و از طریق تحصیل و آموختن مهارت  در محله الهام بخش می شود.  اما چرا با این همه تلاش ما و خود مددجو فقر روز به روز گسترش می یابد؟!
ما دست چند نفر را این طوری می گیریم و از ورطه فقر بیرون می کشیم اما حکومت که بزرگترین بنگاه اقتصادی هم هست با سیاستگذاری های غلطش  صدها هزار نفر را به ورطه فقر می کشاند.
یک الگو ی موفقیت تدریجی و شرافتمندانه در محله  در مقابل آن چه در مورد  ثروت های بادآورده آقازاده ها و اختلاسگران می شنوند رنگ می بازد. از آن سو  فیلم هایی مثل رحمان ۱۴۰۰ و سریال هایی نظیر هیولا را می بینند که به رخ فقرا می کشد که شماها ول معطلید و هیچ امیدی هم نیست که از راه شرافتمندانه به جایی برسید. اگر مثل هیولا عرضه داشتید  بیشرف می شدید و  لذت دنیا را می بردید.

اصلاحات تدریجی ما در راه ریشه کن ساختن فقر، این طوری توسط سیستم فاسد و فساد گستر و معبوب خنثی می شود.


این که باید اصلاحات تدریجی باشد درست هست. راه حل ریشه کنی فقر  روش های لنینیستی و یا مائوئیستی نیست که دار و ندار ثروتمندان را مصادره می کرد تا-مثلا- به فقرا دهد و فقر ریشه کن شود. تجربه نشان داد که این روش نه تنها فقر و تبعیض را ریشه کن نکرد بلکه بر آن افزود. علاوه بر آن زخم های بسیار به پیکر جامعه زد و  از نخبگان و فرهنگ و هنر و میراث فرهنگی محروم ساخت.
راه حل ریشه کنی فقر ایجاد زیر ساخت هایی برای ایجاد اشتغال هست. به جای این که اموال ثروتمندان را غصب کنند و به فقرا دهند باید ازآنها مالیات معقول جهت ایجاد زیر ساخت های رشد اقتصاد و ریشه کنی فقر بگیرند. باید با شفافیت و قوه قضاییه مستقل و کارآمد، فساد مالی را از بین ببرند.و..... این ها همه اصلاحات تدریجی هستند اما در بستری سالم نه معیوب.

سی سال پیش وقتی متفکران جامعه ما گفتند راه حل مشکلات اصلاحات تدریجی است نه حرکت های رادیکال  احتمالا چنین نکته ای در نظر داشتند که نکته درستی هم بود. اما نتیجه آن شد که یک سیستم فساد پرور  رشدی نمایی داشت. کم کم خود اون متفکران هم - از دور با انواع اقسام بزرگداشت ها و....- به فساد آلوده شدند. نمی خواهم بگم که آنها هم سر سفره بخوربخور ها نشستند و در حد خاوری و امثال او خوردند بردند. نه! اون همه بهشان نرسید. به همان بزرگداشت و گرامیداشت و کتاب تجلیل و ...... قانع ماندند.  اما همان قدر کافی بود که زیر زبانشان مزه کند و بخواهند این سیستم فاسد به هر قیمت که شده به این شکل ادامه یابد و آنها را حلوا حلوا کند. 

ما هم می خواهیم که مشکلات را با اصلاحات تدریجی حل کنیم. ادعا و قصد یک شبه حل کردن مشکلات با روش های رادیکال (نظیر مصادره اموال ثروتمندان و بخشش به فقرا) نداریم. اما برای این که این اصلاحات تدریجی به ثمر رسد نیاز به تحول اساسی در سیستمی است که فساد پرور شده.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل


  • [ 1 ][ 2 ][ 3 ][ 4 ][ 5 ][ 6 ]