داستان آینده من

+0 به یه ن

همان طور که قبلا نوشتم می خواهم داستان وبلاگی جدیدی بنویسم. البته چند ماه طول خواهد کشید تا داستان در ذهنم پرورانده شود. چند ماه هم طول خواهد کشید وقت بیابم و بنگارم. فعلا دارم سریال ها  و فیلم ها و مستند های مختلف در مورد نظام سیاسی و جنبش های اجتماعی سیاسی در کشورهای پیشرفته می بینم که  معلومات و افق های دیدم در این زمینه باز تر شود و همچنین ایده بگیرم.

داستان من در ۷-۸ سال بعد از الان رخ می دهد. فرض آن این هست که تلاش ها و جانفشانی های کنونی به ثمر نشسته و تحولاتی بزرگ و مثبت در کشور ما رخ داده. احزاب، رسانه ها، تشکل ها وگروه های صنفی یا هویتی آزاد هستند. همه نهادها-از ریز و درشت زیر ذره بین رسانه ها و نیز نهادهای بازرسی می باشند و باید پاسخگو باشند.  امور سیاسی به طور عرفی رتق و فتق می شوند و با قایم شدن زیر ردای قداست نمی شود از زیر قانون در رفت.  همه شهروندان در برابر قانون برابرند و طبقه بندی حقوقی بر اساس جنسیت، زبان وقومیت ، گرایش دینی یا سیاسی نیست. روابط با کشورهای دنیا عادی سازی شده  و  تصمیم بر آن هست که بر اساس   منافع ملی مناسبات و روابط با کشورهای دیگر تعیین شود.

در این فضا خانمی  را فرض می کنم که بالاترین مقام اجرایی کشور را دارد. مثلا رییس جمهور هست. از سریال دانمارکی Borgen برای این داستان الهام گرفته ام.البته سبک زندگی خانم رییس جمهور در داستان من ایرانی خواهد بود نه اروپایی (به طور قطع نه اروپای شمالی). منتهی سبک زندگی ایرانی امروز ما. نه آن سبک زندگی ایرانی نوستالژیکی که در داستان های کلیشه ای می بینیم. در خیلی از داستان های ایرانی دو دهه اخیر، به جای این که تصویر و تیپ  ایرانی امروز را ببینیم شخصیت ها و تیپ ها را از داستان ها و فیلم های دهه چهل بازیافت می کنند. مثلا کارکنان بنگاه های معاملات ملکی  در داستان هایشان بیسوادی است که لاتی حرف می زند! حال این که من  در دو دهه اخیر هر کسی با این شغل دیده ام  تحصیلات عالیه داشت  (بیشترشان یا در زمینه حقوق مدرکی دارند یا در زمینه مهندسی ساختمان ومعماری. البته  نه در سطح عالی و از دانشگاه های درجه یک. اما دیگه اون عامی لاتی که در داستان ها به تصویر کشیده می شود نیستند!)

در داستان من همسر این خانم رییس جمهور شبیه مرد داستان  (با بازی مهدی هاشمی) فیلم همسر (ساخته ۱۳۷۲ ) نخواهد بود! از این که همسرش رییس جمهور شده  حسودی نخواهد کرد. به جهاتی شبیه  همسر در آن سریال دانمارکی خواهد بود. (همسر خودم به آن همسر دانمارکی شبیه تر هست  تا تصویر همسر در فیلم های ایرانی نظیر «همسر» مهدی فخیم زاده)!  اما  کاملا هم شبیه آن همسر دانمارکی نخواهد بود. شاید بتوان گفت برای این که ساختار خانواده و جامعه ما متفاوت هست این زوج مسایل خانوادگی خود را به گونه ای دیگر حل خواهند کرد و کارشان به جدایی نخواهد انجامید! اما سری  مشکلات خاص خود را خواهند داشت. به هر حال طرز فکر «چهار دیواری اختیاری» بین ما ایرانیان خیلی قوی تر هست تا در بین کشورهای اروپای شمالی.  با تحول نظام سیاسی هم تغییر زیادی نخواهد کرد.  در داستان من هم این گونه ویژگی های فرهنگی و  چالش  آن با شفافیت مورد نظر یک نظام سالم اقتصادی و سیاسی هویدا خواهد بود.

در داستان سریالی من خانم رییس جمهور برای حل  مسایل متفاوت کشور خواهد کوشید. اول از همه چالش آب.  دوگانه های محیط زیست – اشتغال  یا نظایر آن از سوی سودجویان مطرح خواهد شد. یک عده را هم تحریک خواهند کرد. رسانه ها هم خیلی همراه نخواهند بود. مسئله رودخانه های مرزی و چالش با کشورهای همسایه پیش خواهد آمد.  خانم رییس جمهور مجبور خواهد شد برای منافع ملی و حل معضل آب، برخی سازش ها را بر خلاف میل باطنی خودش بکند.

 

بعد چالش آموزش در مدارس مطرح خواهد شد. یک عده تلاش خواهند داشت که دروسی نظیر ریاضی را کمتر کنند و به جای آن دروسی بگذارند که به زعم آنها «مدرن تر» هست. چیزهایی نظیر این که چگونه دراینستاگرام فعال باشیم و..... یک عده هم خواهند خواست دروس علوم پایه را به تصویر سازی از دانشمندان و یا فیلم های ترویج علم فرو بکاهند. کابینه به قیمت نامحبوب شدن در شبکه های تاثیرگذار اجتماعی جلوی این پاپولیزم خواهد ایستاد. 

 

بعد  مسئله زبان مادری و آموزش آن در مدارس پیش خواهد آمد. یک عده شدیدا مخالف خواهند بود و یک عده هم خواهند خواست که آموزش کلا به زبان مادری باشد. خانم رییس جمهور برخورد ایدئولوژیک با  مسئله را رد خواهد کرد و تاکید خواهد نمود که  برنامه ریزی باید براساس نتایج پژوهشی علوم شناختی در مورد یادگیری بچه ها با زبان مادری و یا زبان دوم و نیز امکانات محدود موجود (مهمتر از همه  تعداد معلم هایی که می توانند با زبان مادری آموزش دهند) باشد. این موضوع هم دشمنان قسم خورده  زیادی برای خانم رییس جمهور در هر دو سر طیف خواهد ساخت.

 

بعد مسئله سرمایه گذاری های اقتصادی پیش خواهد آمد . «التماس دعاها»  آغاز خواهد شد. برخی هم از راه تهدید برمی آیند.

مسئله حقوق زنان و کودک پیش خواهد آمد. چالش ریش سفیدان و خرده فرهنگ های محلی پیش خواهد آمد. همین طور در جوامع شهری «چهار دیواری اختیاری» مطرح خواهد شد.

در همه این قسمت ها رقیبان زخم خورده خانم رییس جمهور کارشکنی خواهند کرد و بعضا رسانه ها و شبکه های اجتماعی وگاه تشکل ها را تحریک خواهند نمود.

هوای آلوده شهرها چالش بعدی خواهد بود. مخصوصا در مورد خیل عظیم ساختمان ها ی بلند مرتبه که در مسیر کریدور هوایی تهران  ساخته شده اند جدل پیش خواهد آمد. برخی طالب تخریب این بناها خواهند شد . مالکان گردهمایی اعتراضی برگزار خواهند کرد.

چالش مشابهی با کسانی پیش خواهد آمد که با چند واسطه زمین هایی خریده اند که متعلق به منابع طبیعی بوده اما  در گذشته در بده بستان های سراسر فساد نهادها و سازمان های غیر پاسخگو غصب گشته است.

 

دیگه چی؟ به نظرتان چه چالش های دیگری را در داستان بیاورم. اگر شما بودید به چه مسایلی می پرداختید؟

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل


  • [ 1 ]