صنف استادان، صنف اطبا، این کجا و آن کجا؟!

+0 به یه ن

من الان جست و جو کردم و دیدم که سال 1394 کانون صنفی استادان تشکیل شده است. رئیس شورای آن دکتر عارف و نایب رئیس آن دکتر توفیقی است
علی الظاهر اهداف آن بر طبق اساسنامه حفظ حقوق صنفی استادان هست. .
آخرین خبری که در آن منتشر شده است مربوط به بیش از یک  سال پیش است. .
این هم سایت آن
:


و اما سایت انجمن صنفی اطبا:

اخبارسایت انجمن صنفی پزشکان به سه دسته علمی عمومی و صنفی دسته بندی می شود. اخبار صنفی آن هم به دو دسته داخلی و خارجی طبقه بندی می شود.
تنها اخبار صنفی داخلی سایت پزشکان در آبان ماه سال 97 (ماه جاری که هنوز به پایان هم نرسیده) 8 مورد هست.
مفاد اخبار هم بیشتر همه نامه های جدی در جهت پی گیری حقوق اعضای صنف هستند نه نامه های تعارف آمیز نظیر تبریک و تسلیت!

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

تنها امید من برای آینده ایران: رشد طبقه متوسط

+0 به یه ن

اگر بخواهیم یک کشور پیشرفته با فرهنگ پیشرو داشته باشیم -بعد از خدا- به کی باید امید ببندیم؟ به اصلاح طلب ها؟ به اصولگراها؟ به اپوزیسیون؟ به خارجی ها؟ به تقدیر؟
من با طناب هیچ کدام از این ها ته نعبلکی هم نمی روم چه برسه به ته چاه!
تنها چیزی که می شه امید به آن بست  وبه آن اتکا کرد رشد همین طبقه متوسط هست. ایده آل نیست اما همین الانش هم همین طبقه متوسط ما-دست کم بخش پیشرو آن- به لحاظ علمی  فکر کردن، به لحاظ احترام به حقوق زنان و کودکان و کارگران وووووو خیلی خیلی از ایده آل مورد نظر  نهاد های به اصطلاح فرهنگی -که بودجه هنگفت از دولت می گیرند- جلوتر هستند. جمعیت طبقه متوسط ایران کم هم نیست. طبقه متوسط ایرانِ 80 میلیونی، جمعیتی قابل مقایسه با کل جمعیت کشورهای اسکاندیناوی دارد. (سوئد=10 میلیون نفر+ فنلاند=5میلیون نفر +نروژ=5 میلیون نفر)
 امیدی به آینده اگر  باشد دررشد همین  طبقه متوسط است.
شاخص ترین و پرشمارترین گروه upper middle class همین جماعت پزشکان و داروسازان و دندانپزشکان هستند.  من که راضی نیستم با دست خودمان بیاییم توی سر اینان بزنیم. تیشه به ریشه خودمان زدن هست!

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

دفاع مینجیق از پزشکان حاذق

+0 به یه ن

می خواهم یک سری نظرات بدهم در دفاع از پزشکان حاذقی که احیانا درآمد بالایی هم دارند. می دانم که این نوشته بر دشمنانم خواهد افزود چرا که الان  بدجوری یک عده با  جامعه پزشکان بد افتاده اند. به خصوص اون قشری که در مدرسه از کسانی که الان پزشک شده اند دانش آموز زرنگ تری بودند اما شغلی غیر از پزشکی انتخاب کردند و الان به در آمد پزشکان پردرآمد رشک می برند. البته دفاعم از پزشکان حاذق و با وجدان هست نه هر پزشکی. اگر هم این پزشک حاذق و با وجدان در آمد بالا دارد نوش جانش! گوارای وجودش!

من رشک نمی برم چون از رشته تحصیلی ام و از کارم لذت می برم  و به لحاظ مادی به این که دارم قانعم. فقط معتقدم که ما استادان دانشگاه و پژوهشگاه باید مثل معلم ها صنف داشته باشیم و مطالبه کنیم که حقوقمان با تورم واقعی بالا برود تا بتوانیم رفاه نسبی ای که داریم حفظ کنیم. ما باید خودمان را با معلم ها مقایسه کنیم نه با پزشکان. اصلا چه چیز شغل ما به شغل پزشکان شبیه هست که بیاییم خودمان را دایم با پزشکان مقایسه کنیم؟! به خدا هیچ چی! چه خوشمان بیاید چه خوشمان نیاید، کسی که فرزند یا مادر مریض دارد حاضر است تمام دارایی اش را به پای پزشک حاذقی بریزد که  او را در مان کند. حاضر هست تا سه نصف شب در مطب او به انتظار نوبت اش بایستد. برای این حس دین و ارادت نسبت به پزشک حاذق منتظر اجازه من و شما هم ننشسته. این حس دین و ارادت طبیعی است. نباشد غیر طبیعی است.
اما ما استادان مثل معلم ها حقوقمان را از دولت دریافت می کنیم. مقایسه را با آنها باید انجام دهیم. معلم ها آن قدر با قواعد جامعه مدنی آشنا بوده اند که تشکلات صنفی خود را تشکیل دهند. ما عوض این که به فکر تشکیل تشکل صنفی باشیم فکرمان را داده ایم به مقایسه خود با پزشکان.

برخی می گویند باید ساعت کار  پزشکان محدود شود. چرا باید محدود شود؟ پزشکان متخصص زیادی هستند که وقتشان آزاد هست. بیمار اگر بخواهد می تواند مطب آنها برود. اما بیمار این طور تشخیص می دهد که می ارزد تا 3 نصف شب در مطب دکتر خاصی که او را حاذق تر از بقیه یافته  صبر کند تا نوبتش شود.  دکتری که تا 3 نصف شب داره کار می کنه هر در آمدی هم که داره نوش جانش! مدتی است مد شده که روشنفکران کشور مرتب گیر می دهند که مالیات پزشکان را باید افزایش داد! اگر مالیات پزشکان را افزایش بدهند قرار است با مالیات چه کنند؟! دریاچه اورمیه احیا کنند یا مدارس کپری را با مدرسه درست و درمان جایگزین کنند؟! اگر می خواستند این اقدامات را انجام دهند با همان پول های اختلاس شده از جیب مردم انجام می دادند. مالیات افزایش یافته پزشکان هم لابد قرار بره پیش پول های صندوق بازنشستگی معلمان! در جیب همان دکتر حاذق و سخت کوش خودمان بمانه جایش امن تره و احتمال این که اون پزشک، از روی نیکوکاری مدرسه سازی کنه بیشتره! (خیلی مدرسه ها در آذربایجان شرقی را همین پزشکان و داروسازان نیکوکار ساخته اند.  موانع حقوقی وقف برای احیای دریاچه رفع بشه باز همین نیکوکاران محلی خیلی بهتر از دولت دریاچه را احیا خواهند کرد.)



نظام پزشکی ایراد داره؟! قبول!
اما هستند اقلیتی از همین پزشکان ایران که واقعا حاذق هستند. دفاع من از اونهاست. پیش دکتر رَندُم برویم احتمال زیادی داره که تشخیص غلط بده و حال بد ما را بدتر کنه. ولی اگر  بیماری جدی داشته باشیم می گردیم می رویم پیش بهترین دکتر شهر.
راستش من این سیستم را به سیستم کشورهای اسکاندیناوی ترجیح می دهم. اونجا بیمه ها تعیین کننده اند. دست تان باز نیست که هر وقت پیش هر دکتری که خواستید بروید. فکر می کنید این خیلی خوبه؟! اگر خیلی خوبه چرا هموطنانی که در کشورهای اسکاندیناوی زندگی می کنند هر وقت ایران می آیند فوری چک-آپ  هاشون را می روند؟!
اونجا بیمه ها تا بیماری به مرحله پیشرفته نرسیده اقدام به درمان نمی کنند. نتیجه اش هم اینه: درصد بالا ی مرگ میر در اثر بیماری هایی نظیر سرطان پستان. وضعیت ایران در این مورد خیلی خیلی بهتره.  وضعیت فرانسه و آلمان و هلند و دانمارک که از منظر مرگ در اثر سرطان پستان در ردیف کشورهای بدبختی مثل جیبوتی و چاد و سومالی هستند!
بذارید ببینیم این روشنفکران گرامی مملکت می توانند اون قدر به پزشکان و مالیاتشان گیر بدهند که این مزیت نسبی ما را-مثل خیلی چیزهای دیگه- توش گند بزنند!

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

گزارش پنجم همه با هم.

+0 به یه ن

این هفته هفته ترویج علم بود و من هم به برنامه های متعددی در این زمینه دعوت بودم. مثلا دیروز نکوداشت استاد ثبوتی بود. امروز اتجمن ساروس برنامه داشت. (حالا بعدا لینکش را می ذارم).

متاسفانه برنامه ورزشم یک کم به هم خورد.
هفته دیگه که دیگه خبری نیست سعی می کنم جبران کنم.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

همه مشکلات را قرار نیست ما حل کنیم

+0 به یه ن

یک نکته مربوط به کفالت مددجو در بنیاد کودک: شاید به سایت بنیاد کودک مراجعه کنیدو کودکى را برای کفالت انتخاب نمایید اما به هنگام تکمیل فرم متوجه شوید که مقرری مورد نیاز آن مددجو بیش از آن اندازه است که شما می خواستید بپردازید. لزومى ندارد حتما تمام نیاز مددجو را شما تامین کنید. شما هر اندازه که می خواهید بپردازید مقرری را تعیین کنید بقیه نیاز مددجو را -به امید خدا- دیگر نیکوکاران تقبل می کنند. اتفاقا بد هم نیست یک مددجو چند کفیل داشته باشد. علاوه بر نیاز مادی هر کدام می توانند در برهه ای نیاز معنوی یا روحی متفاوتی از او بر آورده سازند. 🍀@minjigh 



 یک عده به سایت بنیاد کودک مراجعه می کنند با دیدن این تعداد کودک و جوان معصوم نیازمند چنان احساساتى مى شوند که نمی توانند یکى را انتخاب کنند. دست آخر از سایت خارج می شوند بى آن که کفالت هیچ کدام را انتخاب کنند. در واقع چون توانمندى مالى کفالت همه این چند صد عزیز را ندارند ترجیح می دهند هیچ کدام را انتخاب نکنند! چون گمان مى کنند اگر یکى را انتخاب کنند دیگری را انتخاب نکنند در حق دیگری نامردی کرده اند! این ذهنیت نادرست هست. شما تا جایی که تمکن مالی تان اجازه می دهد یک یا چند مددجو انتخاب کنید بقیه را هم دیگر هموطنان به کفالت می پذیرند. اگر خیلی دلتان تپید که بقیه بی کفیل ماندند می توانید -مثل خود من- در بین اطرافیان براى بنیاد تبلیغ کنید تا افراد بیشترى به جمع حامیان و کفیلان بنیاد بپیوندند. 🍀@minjigh

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

گزارش چهارم همه با هم

+0 به یه ن

این هفته خیلی خوب برنامه را نتوانستم اجرا کنم.
شنبه یک بر نامه  ضبط با رادیو گفت و گو داشتیم که  باعث شد نتونم پیاده روی کنم. پنجشنبه  و جمعه هم مهمان داشتم.  در نتیجه وقت نکردم این دو روز را ورزش کنم. بخور بخور هم که در این دو روز "از زانو" بود. (گرته برداری از ترکی آذربایجانی). اما بقیه هفته خوب به برنامه وفادار بودم.  حتی روز سه شنبه که داشت بارون می آمد زیر باران پیاده روی ام را کردم. برای خودم نوشابه باز کنم: بسیار قهرمانانه بود!

از این که دیروز نتوستم گزارش بدهم عذر می خواهم. آرزوبلاگ دیروز یک مشکل تکنیکی داشت که نشد وارد وبسایت بشم.
اما دیدم  عزیز گزارش خصوصی داده. در گزارشش به خودش سخت گرفته که این هفته نتونسته به دلیل افسردگی و هجوم افکار منفی به ورزش بپردازه. پیش می آد! این قدر به خودتان سخت نگیرید. این هفته هر دومون سعی کنیم که جبران کنیم.
در جواب سئوال ایشان هم بگم: من روانشناس یا روانپزشک خوب سراغ ندارم.  اما شدید تاکید می کنم سراغ روانشناس یا روانپزشک  ضعیف نروید. چون می بینم حال بد را بدتر می کنند. تا مطمئن نشدید طرف کارش درسته روح و روانتان را در معرض او قرار ندهید. فعلا بیایید همین هفته هم با هم سعی کنیم برنامه هفتگی را جلو ببریم. ببینیم چی می شه.  هر وقت هم دیدیم افکار منفی به ذهنمان هجوم آورد به افکار منفی می گیم بروند گم شوند. گزارش هفته بعد شامل این هم خواهد بود که چند بار افکار منفی به ذهنمان اومد و ما به آنها گفتیم بروند گم شوند. این که شما فکر می کنید به اندازه دلخواه تان موفق نبوده اید آن قدر ها مسئله بزرگ و گنده ای نیست که با همین روش ساده قابل حل نباشه. اگر مسئله خیلی حاد تر از این بود من جرئت نمی کردم توصیه ای بکنم. اما این که چرا به اندازه دلخواهمان موفق نیستیم چیزی است که به ذهن خیلی ها می آد. هرچه قدر فهمیده تر و با همت تر باشند بیشتر هم می آد.
یکی از کسانی که دایم با این فکر دست به گریبان بود می دونید کی بود؟ لئوناردو داوینچی! خنده داره! اما داوینچی دایم خود خوری می کرد که به اندازه قابل توجه دستاورد در زندگی نداشته! خیلی خنده داره. به جوک شبیهه! وقتی افکار منفی اومد سراغتان، بگید بره سراغ قبر لئوناردو داوینچی.

پی نوشت:  در مورد روانپزشک خوب در تهران پرس و جو کردم این خانم را معرفی کردند.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

گزارش سوم همه با هم

+0 به یه ن

من این هفته خوب به برنامه وفادار بودم. خودم هم حس می کنم که وزنم کم شده اما ترازو این را نشان نمی ده! ادامه بدهیم ببینیم چی می شه

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

اندر حکایت مشاغل

+0 به یه ن

در شاخه فیزیک انرژی های بالا پیدا کردن شغل خیلی سخت هست. هرکسی که می آید و از من سئوال می کنه من این را به او می گم. اما کار پیدا کردن در شاخه های دیگر فیزیک مانند بیوفیزیک و...... کار پیدا کردن سخت نیست. این روزها اگر machine learning بلد باشید راحت شغل بادرآمد و مزایای بالا می توانید گیر بیاورید.


در مورد رشته های مهندسی هم باید گفت مهندس داریم تا مهندس! مهندسی داریم که درس هایش را خوب خوانده معدل بالای 18 آورده کارآموزی کرده روی قابلیت های کار تیمی و گروهی اش کار کرده و آنها را پرورانده و.... این مهندس حتما کار پیدا می کنه. با حقوق و مزایای خوب. اما مهندس داریم که در کنکور رتبه خوب آورده و وارد دانشگاه شریف شده. دیگه فکر می کنه چون وارد دانشگاه شریف شده کره مریخ را فتح کرده. درس و مشق را می ذاره کنار. شش ماه سال از این پارتی به اون پارتی می ره. شش ماه بعد از پارتی رفتن خسته می شه بعد می افته توی خط عرفان! در هر صورت درس نمی خونه. کارآموزی نمی کنه. با مهندس غیر دانشگاه شریفی هم نمی سازه! فردا هم کار پیدا نمی کنه بعدش هم خانواده اش گوش فلک را کر می کنند که ای داد بیداد! پسر نابغه ما که از شریف مهندسی گرفت کار پیدا نکرد! 🍀@minjigh

این که پزشک ها خیلی راحت پول پارو می کنند افسانه ای است که خودشان به آن دامن می زنند. یکی از تکنیک هاشون اینه که به منشی شان بسپارند که تنها یک روز هفته و در یک ساعت مشخص به همه بیماران وقت بدهند. منشی هم به بیماران تاکید می کنه همه ساعت های دیگر دکتر پره. می رویم اونجا می بینیم شلوغه. بعدش هم بیکاریم ضرب وجمع می کنیم می بینیم اگر هر روز هفته این همه مریض داشته باشه و فلان قدر از هر مریض بگیره ببین چه قدر درآمد در ماه داره!

چند روز دیگه نتایج آزمایش مان را می بریم مطبش می بینیم دکتر و منشی اش بیکار نشسته اند. در مطب مگس پر نمی زنه. خوشحال و خندان از این که امروز "شانس" آورده ایم که مطب خلوت بوده می ریم نتیجه را نشان می دهیم زودی می آییم بیرون می رویم به کار مون برسیم! دیگه فرصت نمی کنیم به این فکر کنیم که شلوغی چند روز پیش در واقع نمایشی بوده که دکتر و منشی اش راه انداختند که به ما القا کنند خیلی مهم هستند!

من ندیدم در اوج درآمد زایی بساز بفروش ها، برجسازهای شناخته شده در مهمونی های خانوادگی از "چاپ کردن پول" دم بزنند. من ندیدم ملاک های بزرگ وقتی از کنار ده هکتارزمینشان خیابان می گذاره و قیمت زمین شان سر به فلک می کشه در مهمانی های خانوادگی دم از پول پارو کردن بزنند. من ندیدم وکلایی که برای 5 دقیقه دادگاه به اندازه یک عمل جراحی 12 ساعته یک جراح، حق الوکاله طلب می کنند در مهمانی ها از پول پارو کردن دم بزنند. اما تا دلتان بخواهد در مهمونی های خانوادگی پزشک و دندانپزشک دیدم که حرف را می پیچونند و می پیچونند تا به اینجا برسانند که دارند پول پارو می کنند.

ارزشگذاری نمی کنم. فقط دارم بیان مشاهده می کنم. همه پزشکان این طور نیستند. ولی بین آنها از این تیپ زیاده. 🍀@minjigh !

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

این گوی و این میدان

+0 به یه ن

امروز اربعین هست. عده زیادى به زیارت کربلا رفته اند عده زیادى هم انتقاد مى کنند که چرا عده اول این کار را مى کنند وقتى در کشور خودمان نیازمندان بسیارى هستند که با هزینه عزادارى ها و زیارت ها مى توانند بر مشکلات معیشتى فایق آیند. من خود را کوچک تر از آن مى دانم که در مورد اعتقادات مردم نظرى دهم اما اگر به راستى عقیده دارید باید دست نیازمندان را گرفت، این گوى و این میدان: Http://www.childf.com 


 🍀@minjigh


 عملکرد و نگرش خانواده اغلب مدد جویان بنیاد کودک به گونه ای است که علی الاصول نباید نیاز مند مى شدند. خانواده اى تا این اندازه باشعور و سخت کوش وباهوش علی الاصول می بایست جزو طبقه متوسط رو به بالا بودند اما متاسفانه بد بیارى آورده اند و به این روز افتاده اند. با این حال اگر مددجو حمایت مالى شود تا بتواند درسش را ادامه بدهد، در آینده نه چندان دور می تواند خود و خانواده اش را از این ورطه فقر بیرون بکشد. 

 گفتن این که اگر "خارج" بود حتما دولت یا سازمان تامین اجتماعی از این خانواده حمایت می کرد دردی از دردهاى مددجو نمی کاهد. اصلا کدام "خارج" را مى فرمایید؟! اگر منظور از خارج آمریکا باشد بعید مى دانم از دولت ترامپ آبی برای امثال مددجویان در آنجا هم گرم شود! اگر منظور سوئد است باید به خودمان بگوییم "آخه کدامیک از ما مثل سوئدی مالیات می دهیم و مانند یک سوئدی در مسایل مالی شفاف سازی حاضریم بکنیم که انتظار تامین اجتماعی سوئدی داریم؟!" نه حکومت مان "سوئدی" است که مالیات مان را "سوئدى" خرج کند نه مالیات دهندگانمان" سوئدی" فکر می کنند و "سوئدی" عمل می کنند! سوئد را ولش کنیم! برگردیم به ایران جایی که مددجو دارد زندگی می کند. در اینجا حکومت سوئدی نداریم اما یک بنیاد کودک داریم که شرایط حمایت مالی از مددجوبان را فراهم می کند. با ماهى ١٠٠ هزار تومان می شود آینده مددجو و خانواده مددجو را ساخت🍀@minjigh 

 بنیاد کودک می گرده و کودکان و دانشجویانى نیازمندى را برای حمایت انتخاب می کنه که همت و پتانسیل لازم برای بیرون کشیدن خود و خانواده خود را از ورطه فقر دارند. اون هم از راه درست قانونى و اخلاقی. از راه تحصیل و آموختن مهارت و سپس کارآموزی و آن گاه پیدا کردن شغل! اگر در کارخیریه بوده باشید حتما با این مشاهده بیگانه نیستند که همه نیازمندان چنین پتانسیل و دیدگاهى را ندارند. در واقع درصد کمى چنین ویژگی هایی دارند. شاید در ایران تنها دو سه درصد از افراد زیر خط فقر این ویژگی ها را داشته باشند. احتمالا در هندوستان در صد افراد نیازمند که چنین پتانسیلى را داشته باشند به یک دهم درصد هم نرسد. خیلی هاشون هم آدم را از کمک و حمایتى که کرده پشیمان مى کنند (نظیر اون مشکلاتى که برای خانم کلباسی پیش آمد!) 
 اما من از حمایت از بنیاد کودک از سال ٨٨ تا کنون نه تنها پشیمان نشده ام بلکه روز به روز بیشتر هم به این کار راغب شده ام.  

تعداد نیازمندان در ایران بسیار است. درصد کمى از نیازمندان پتانسیل آن را دارند که خود را از ورطه فقر بیرون بکشند. بنیاد کودک بخش قابل توجهی از این زیرمجموعه از نیازمندان را تحت پوشش خود در می آورد. تعداد افراد تحت پوشش در سراسر ایران حدود ١٠هزار نفر است. حمایت از این عده ورای ظرفیت طبقه متوسط که بتوانند در ماه حدود صدهزار تومان برای این کار کنار بگذارند نیست. اما اطلاع رسانى و تبلیغ لازم هست. هر کدام از ما در این کار می توانیم سهیم باشیم.

 راستش من آن قدر در دور وبر خودم در ٩ سال گذشته تبلیغ کرده ام که دیگه به حالت اشباع رسیده. هرکس دور وبر من "سوئدى منش " بود قبلا کفیل شده. شما در دوروبر خود تبلیغ کنید تا "سوئدی منش " ها به جمع کفیلان بنیاد کودک بپیوندند. همان گونه که قبلا اشاره کردم از خارج از کشور هم می شه کفیل شد. 🍀@minjigh Http://www.childf.com

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

گزارش دوم همه با هم

+0 به یه ن

این هفته  به برنامه رژیم غذایی و ورزش وفادار بودم جز سه شنبه شب که مهمان داشتیم.


از برنامه های شما چه خبر؟

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل