فراخوان مسابقه انیمیشن به زبان ترکی آذربایجانی

+0 به یه ن

خودم می خواهم یک مسابقه ترتیب دهم. اونهایی که ذوق و علاقه اش را دارند تا اول آذر یک انیمیشن ٥ دقیقه ای موزیکال به زبان ترکی آذربایجان با مضمون جشن نوروز و تکمچی تهیه کنند و به من بفرستند. انیمیشن را با مضمون و رنگ های شاد برای کودکان تهیه کنید. به حساب نفر اول مسابقه جایزه نقدی به مبلغ ٥٠٠ هزار تومان واریز می شه. بعدش فیلم های انیمیشن در همین کانال مینجیق به نمایش گذاشته می شود. اگر انیمیشن شما خوب از آب در بیاد می تونید اسپانسر هم پیدا کنید برای کارهای بعدی. الان در یوتیوب انیمیشینیست های زیادی از این راه امرار معاش می کنند. منتظر انیمیشن های زیبایتان هستم. اگر دور وبر جوانی را می شناسید که به این کارها علاقه داره یا ممکنه علاقه مند بشه لطفا خبرش کنید.💐 💐 🍀@minjigh

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

سئوال

+0 به یه ن

بودو نبود دریاچه اورمیه برای من و خانواده ام چه پیامدی دارد؟

پاسخ شما به این سئوال چیه؟

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

اطلاعیه: افتتاح کانکس جمع آوری اقلام بازیافتی و زباله هایی که برای محیط زیست مضر هستند

+0 به یه ن

نشانی کانکس: جلالیه، مابین بلوار رسالت و میدان شهدای لاله، نبش خیابان نگارستان غربی، روبه روی مجتمع مسکونی علامه امینی


ساعات کار:  ساعت 9 صبح تا 15
 

این کانکس توسط فعالان محیط زیست مدیریت می شود و در واقع یک مرکز فرهنگی و آموزشی برای آموختن فرهنگ محیط زیست هست. 
♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️
اقلامی که جمع آوری می شوند (هر مورد را جداگانه تحویل فرمایید):

۱)  انواع باتری، سی دی و قطعات الکتریکی مستعمل
۲) نایلون، نایلکس، کیسه فریزر، پاکت پلاستیکی تنقلات، پوشش سلوفان
۳) بطری های آب و نوشابه و دوغ (پت ها یا پلی اتیلن ها) 
۴) سایر انواع پلاستیک 
۵) قوطی های فلزی 
۶) شیشه (شیشه سالم و نشکسته)
۷) زباله های ترکیبی متشکل از فویل فلزی و پلاستیک  نظیر پوشش  (بلیستر) دارو
۸) کاغذ و مقوای مستعمل اما تمیز


نکات مهم:

۱) پاکت  های تنقلات که یک سمتشان نقره ای رنگ هست (نایلون متالایزر) هم جزو گروه ۲ قرار می گیرند. نمونه: بسته بندی کیت کت!
۲) اقلام بازیافتی در کارگاه به دقت شسته خواهند شد اما برای جلوگیری از جمع شدن حشرات  و یا بو گرفتن به هنگام جمع آوری آنها در خانه و کانکس، لازم هست که آنها را تمیز کنیم. در هنگام تمیز کردن آنها نیازی نیست که  آب فراوان  مصرف نماییم. آب خاکستری (دست دوم) هم  به منظور پاک کردن آنها کافی است.
۳)  شیشه (مورد ۶) شامل لامپ نمی شود. از قرار دادن لامپ  (به خصوص لامپ های فلورسنت مانند لامپ مهتابی یا لامپ های موسوم به کم مصرف) در میان شیشه ها به جد خودداری کنید. شکستن این نوع لامپ ها مواد سمی خطرناک می پراکند.
۴) از جاسازی نایلون یا کاغذ داخل بطری های پلاستیکی خودداری کنید.  ترجیحا در بطری ها را همراه با سایر پلاستیک ها تفکیک نمایید نه همراه بطری ها (پت ها).
۵) شیشه هایی نظیر شیشه مربا و... با درب آنها (ولو این که از جنس دیگری مثل فلز یا پلاستیک باشند) یکجا جمع آوری می شوند. از سوا کردن در آنها خودداری کنید.
۶) کاغذ یا مقوای آلوده به چربی و....(نظیر کاغذهایی که برای بسته بندی مواد غذایی به کار می روند) جمع آوری نمی شوند.
۷) شیشه شکسته درکانکس تحویل گرفته نمی شوند.  
۸) انواع باطری (نظیر باطری ساعت،  باطری موبایل،  باطری قلمی، باطری ماشین و...) و انواع قطعات الکتریکی و نیز سی دی  جمع آوری می گردند تا به نحو اصولی و به گونه ای که به طبیعت و سلامت مردم آسیب نزند امحا گردند. 
از صاحبان مشاغلی نظیر    تعمیرات لوازم الکترونیکی  یا تکنیسین فنی بیمارستان ها و شرکت ها   که با حجم انبوه از باطری و قطعات الکتریکی  مستعمل سروکار دارند  خواهشمندیم که این اقلام را جمع آوری و به کانکس تحویل دهند. (هم در تبریز و هم در  شهرها و روستاهای اطراف).
۹) با جایگزینی نایلکس با کیف های خرید و با  استفاده از ظروف شیشه ای به جای کیسه فریزر  در کاهش مصرف پلاستیک و نایلون سهیم باشیم.
 

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

آیا نیاز هست که زباله تفکیک شده برای بازیافت را در خانه بشوییم؟

+0 به یه ن

اقلام بازیافتی، در کارگاه بازیافت، طی مراحلی  باید تمیز تمیز شسته   بشوند. اگر آلودگی داشته باشند به لحاظ تکنیکی قابل بازیافت نخواهند بود. 
نگرانی ای در مورد آلوده به میکروب بودن محصول نهایی نیست.

این که ما در خانه پلاستیک و شیشه کثیف را قبل از تحویل به مراکز بازیافت می شوییم برای خودمان و کارمندان و کارگرانی هست  که تا مراحل شروع بازیافت با آنها سروکار دارند. آنها را می شوییم تا وقتی تلنبارشان می کنیم بو نگیرند و یا مورچه جمع نشود.

قراره داخل یک کیسه گذاشته شود و در کیسه هم تحویل داده شوند
خیلی تمیز شستن ما لزومی ندارد. فقط کافی است بو ندهند. 

در خانه، 
برای شستن این اقلام بازیافتی بهتره آب هدر ندهیم و از آب های خاکستری بهره ببریم.
من نایلون ها و … را باز می کنم می ذارم داخل سینک . چیزی را که آب می کشم اون هم با آبی که روان می شه خود به خود شسته می شه. بعدمی ذارم در بالکن خشک می شه.

برای شستن اون آب جدا مصرف نمی کنم.
همین کافی است
بیش از این توصیه نمی شه بشوییم و آب هدر دهیم.

اتفاقا شست و شوی ظروف شیشه ای رب و کشک و مایونز و همچنین ظرف پلاستیک کره آسان تر از آن هستند که در نظر اول به نظر می رسه.
مخصوصا که ما معمولا همه محتوای آن را استفاده می کنیم. "سیییرروخ"

کافی است بذارید داخل سینک و قاشق بشقاب ها و لیوان ها را که می شویید اجازه دهید کف و آب آنها بریزد داخل این ظروف. خود به خود شسته می شود.
اون قدر شسته می شود که بشه با یک بار گرداندن آب خاکستری برای بازیافت داد.
اگر خود بخواهیم در خانه استفاده کنیم مثل بشقاب معمولی می شوییم وتمیز می شود. 

اما شستن کیسه فریزی که در آن گوشت چرخکرده گذاشتیم راحت نیست.
به جای کیسه فریزر می شه در کاغذ شیرینی پزی پیچید.

🍀@minjigh

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

بلایی به نام برون-سپاری

+0 به یه ن

سال ها قبل (در اواسط دهه هشتاد ) شهرداری ها ی برخی از شهرها ی ایران اقدام به جمع آوری زباله های تفکیک شده می کردند. اون موقع آگاهی عمومی در مورد مسایل محیط زیستی پایین بود و همگان به اهمیت بازیافت واقف نبودند. درصدکوچکی از مردم دوستدار محیط زیست بودند و می خواستند این طرح تفکیک به نتیجه برسه. اما هنوز در مسایل اجتماعی خام و ساده اندیش بودند. گاهی برای متقاعد کردن دور وبری ها به تفکیک زباله با پرخاش برخورد می کردند یا دعوایشان می شد. نمی دانستند که ترک یک عادت و برگرفتن عادتی  دیگر در یک جامعه ، مکانیزم خاص خود و گذشت زمان می طلبد و با انرژی بیش از حد گذاشتن و درگیر شدن با اطرافیان پیش نمی رود.

متاسفانه رویه درست جمع آوری زباله خیلی طولی نکشید. اندکی بعد سر این پروژه ، همان بلا آمد که سر خیلی از پروژ ه های دیگر در این کشور اومد: برون سپاری. 
اگر شهرداری می خواست نیرو استخدام کند تا این کار را انجام دهد باید به این کارمندان خوب می رسید: حقوق مکفی ، بیمه و لباس فرم و …..
باید هزینه زیادی برای آموزش مردم می گذاشت تا زباله ها را خوب تفکیک کنند تا کارمندانش کمتر در معرض عوامل بیماری زا قرار بگیرند. همه اینها هزینه داشت. در نتیجه به شرکت هایی برون سپاری کرد که خیلی هم معلوم هم نیست که کیستند. اونها هم این شبکه عظیم زباله گردی را راه انداختند که صد در صد غیر انسانی و مبتنی بر استثمار، ضد محیط زیست و ضد بهداشتی و مضر برای سلامت زباله گردان در درجه اول وکل جامعه در درجه دوم هست.

این مسىله برون سپاری و نتایج شوم آن بر کارگران مختص مدیریت پسماند نیست. بلایی است که سالهاست به جان  کارگران سرزمین ما افتاده. اگر به مطالبات کارگران معترض خوزستان گوش فرا می دادید می دیدید بخش عمده مشکلاتشان از همین روند برون سپاری ناشی می شود.

من اینجا نمی خواهم در مورد برون سپاری و نئولیبرالیزم و… صحبت کنم. بلد هم نیستم!
اگر کسی خواست نظرات خود را در این باره در بخش نظرات بنویسد.
به بحث تفکیک زباله خودمان برسیم٠
بسیاری از طرفداران تفکیک زباله که دیدند زباله ای که تفکیک کرده اند دوباره در یک باکس قرار داده می شود از این کار پشیمان شدند.



حرفم سر این هست که نه آن درگیر شدن با اطرافیان سر تفکیک زباله رفتاری پخته بود و نه این قهر و پشیمانی! به هر حال ما می دانیم که در یک کشور جهان سومی داریم زندگی می کنیم که جا انداختن این مسایل فرهنگی و اجتماعی سالها طول می کشد و از سوی دیگر گروهی هم هستند -که اتفاقا قدرت بسیار دارند- و اساسی هم گند می زنند! این واقعیت کشور ماست! این هم یک نمونه از آن.


کار درست در شرایط فعلی در این زمینه، این هست که ما کماکان زباله را تفکیک کنیم . اگر در نزدیکی ما کانکس جمع آوری  اقلام بازیافتی هست (در مناطق شرق تهران هست) اونجا تحویل دهیم. اگر هم نیست باز بهتره تفکیک کنیم تا آن طفل معصومی که در بین زباله ها دنبال اقلام بازیافتی می گردد مجبور نشود از میان آشغال های کثیف و برنده و … 
 این اقلام را سوا کند و در معرض انواع بیماری ها قرار گیرد. یک کیسه پر از اقلام تفکیک شده نسبتا تمیز در میان کیسه های زباله می یابد و می اندازد داخل کیسه بزرگ خودش. کارش بسیار راحتتر و سالم تر می شود و زمان کمتری در بین زباله ها می گذراند. 
🍀@minjigh

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

زبان ترکی : صفت تفضیلی، اسامی حیوانات، اسامی اعضای داخلی بدن، اسامی فلزات

+0 به یه ن

متاسفانه در برخی خانواده های ترک، قاعده صفت تفضیلی را درست به کار نمی برند و به غلط از "تر" و "ترین" فارسی وام می گیرند.
یکی ازدوستان توضیحات گرامری  در این باره داده اند که در زیر کپی می کنم:

تأسوفله صیفتله‌رین سیلسیله مراتبی دیلیمیزده آرادان گئتمکده‌دیر. یئنیدن یئرینه سالیب ایشلتسک چوخ دوزگون بیر آتدیم اولاجاق
یاخجی
یاخجی‌راق، داها یاخجی
ان یاخجی، لاپ یاخجی

دوز
دوزراق، داها دوز
لاپ دوز، ان دوز

———

البته داها تخصصی بیر حالتده وار کی کلمه‌دن کلمه‌یه فرق ائلر و فارسجادا بو حالتی صفتین تیکرار دئمه‌ییله قوللانیرلار:
دوم دوز
قاپ قارا
آغ آپ آغ
قیپ قیرمیزی
دوم دورو
فارسجادا:
دقیقِ دقیق
سیاهِ سیاه
سفیدِ سفید
سرخِ سرخ
زلالِ زلال


🍀@minjigh

البته من از اولش هم درست به کار می بردم🙂

یک سری کلمات دیگه ترکی هم هست که بین برخی خانواده ها کاربرد داره و بین برخی خانواده ها داره فراموش می شه و با معادل فارسی اش جایگزین می شه. به برخی از اونها اشاره می کنم. اگر حتی دنبال درست ترکی حرف زدن هم نباشیم بهتره اونها را یاد بگیریم تا وقتی که آنها را از زبان یکی می شنویم گیج نزنیم یا بدتر از آن تمسخر از روی نادانی و بیسوادی ننماییم! (ندانستن افتخاری ندارد! دانستن هست که مایه مباهات هست.)

از دوستانی که به ادبیات ترکی بیش از من وارد هستند هم تقاضا دارم که اگر املای کلمه غلط هست یا معادل دقیق به کار نبردم تصمیح نمایند.


تولکی = روباه


دوشان= خرگوش


مرجیمک= عدس

توسباغا= لاک پشت

پِی ساختمان= بینوره (شاید ریشه فارسی داشته باشد)

کیرپی= خارپشت

قارتال= عقاب

قارانقوش= پرستو

گؤیرچین= کفتر

اصلان= شیر

قافلان= پلنگ

توغای=ببر
(در ترکی آذربایجانی)
بارس =ببر
(در برخی گویش های ترکی)

سوسار= راسو


جیران= آهو

مارال=گوزن

بیزو= گوساله


کپنک= پروانه


لرها یک جور لباس چوپانی نمدی را کپنک می گویند اون هم شبیه پروانه است.

اسامی ترکی اعضای داخلی بدن 


باغیر= کبد

باغیرساق= روده

قابیرغا= دنده

(با قاب همریشه هست. مانند قابی قفسه سینه را نگه می دارد.)


اُنبا= انتهای توپی شکل استخوان ران که در لگن قرار می گیرد.

بویرَک= کلیه


قووخ= مثانه
(معنای بادکنک هم می ده. قبل از اختراع پلاستیک با قووخ بادکنک درست می کردند برای بچه ها.)

قورساق =معده ( امروزه بیشتر برای معده حیوانات به کار برده می شود.)
اینها را هم که می دانید:
توپوق= قوزک
بِیین=مغز
اورَک= قلب

از آقای دکتر عزیزی قوزوللو بسیار سپاسگزارم که مرا راهنمایی کردند.🌺

اسامی فلزات به ترکی


گوموش= نقره


دمیر=آهن
پاس= اکسید آهن
پاسلانماخ= اکسیده شدن آهن

قورغوشون=  سرب

به فویل آلومینیم هم به اشتباه قورغوشون کاغاذی می گن.  

عجیبه ها! آلومینیم جزو عناصر خیلی فراوان در پوسته هست. اما با این حال تا قرن ١٩ زیاد استخراج نمی شده.
در منطقه ما نمی دونم چه قدر شناخته شده بوده. انگار تکنیک استخراجش یک مقدار دشوار هست.
اگر کارشناسان توضیحی بدهند ممنون می شم.


توضیحات تکمیلی (با تشکر از دکتر عزیزی قوزوللو):

پاخیر = سنگ مس

قالای = قلع
(در واقع قلع کلمه ترکی است که وارد فارسی شده.کلمه فارسی آن ازریر بوده که فراموش  شده. قالای از ریشه قالماخ هست و اشاره به ماندگاری بیشتر آلیاژی که در آن قلع به کار رفته دارد.)

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

سئوالات و دغدغه های مردم تبریز در مورد طرح مردمی ساماندهی مدیریت پسماند

+0 به یه ن

چند ماهی است که عده ای از دوستداران محیط زیست در تبریز جهت ساماندهی مدیریت پسماند کوشش های فراوانی می کنند. نتیجه آن نصب کانکس های جمع آوری پسماند خشک تفکیک شده در محلات مختلف شهر هست.

ابتدا برخود لازم می دانم تا ازاین عزیزان تشکر کنم که با زحمات فراوان —که من خود شاهد آن بودم —امکان نصب کانکس جمع آوری را در سطح شهر، به وجود آورده اند.
شاید برای کسانی که با مدیریت پسماند به طور اعم و مدیریت پسماند در شهرهای ایران به طور اخص آشنا نباشند نصب چند کانکس چندان کاربزرگی به نظر نرسد! اما نصب این کانکس ها نتیجه تلاش  بیش از ١٦ ساعت کار در روز برای چند ماه به اضافه چندین سال تجربه و مطالعه پیش از آن بود.
گزاف نیست اگر ادعا کنم زحمتی که برای این کانکس ها کشیده شده کمتر از زحمتی که رشدیه برای افتتاح اولین مدرسه مدرن در تبریز کشیده نبوده است.
اما این اول راه هست. موفقیت این طرح به همکاری مردم تبریز بستگی دارد. امیدوارم مردم تبریز امروز از این طرح بیش از آن حمایت کنند که  پدرانشان از مدرسه رشدیه کردند.

برای این که این اقدام به ثمر رسد باید هر کانکس زباله بازیافتی حدود سه هزار خانوار را دریافت کند. تجربه من نشان می دهد از هر ده نفر که با آنها از وجود کانکس ها صحبت می کنید یک یا دو نفر موافقت می کنند که در طرح شرکت کنند. بنابراین برای موفقیت اولین کانکس ما باید حدود ٣٠٠٠٠ نفر را از وجود این کانکس و کارکرد آن مطلع سازیم. اگر هر کس که این متن را می بیند، به حدود ١٥٠ نفر از دوستان و آشنایانشان این اطلاع رسانی را انجام این امر مهم با موفقیت انجام خواهد شد.


تجربه من نشان می دهد که در تبریز علی الظاهر همه با طرح تفکیک زباله موافقند. کسی را در این ماه ها نیافتم که مخالف یا حتی بی تفاوت باشد. اما سبک خود را دارند و مشکل تغییر رویه می دهند. دو مسئله و سئوال و دغدغه را مطرح می نمایند که در زیر می آورم. به هر حال حتی اگر این دو مسئله سئوال خود ما نباشد بهتر است جواب آماده و مجاب کننده ای داشته باشیم چرا که سئوال  افراد بسیاری است که همکاری آنها هم برای موفقیت طرح ضروری است.

١- کسانی که مایل به تفکیک زباله و تحویل آن به کانکس ها هستند اغلب گمان می کنند که تنها کاغذ و حداکثر مقوا جمع آوری می شود. علت آن هست که از قدیم تکنولوژی بازیافت این اقلام بوده و مردم با مفهوم بازیافت آنها آشنا بوده اند. وقتی سخن از بازیافت می شود همین دو قلم به ذهنشان خطور می کنند.
باید تاکید نمود که  در طرح جدید، علاوه بر کاغذ و مقوا اقلام زیر هم بازیافت می شود:
فلزات، شیشه، باتری و قطعات مستعمل، نایلون و نایلکس، پلاستیک و بالاخره کاغذ و مقوا.

٢- سئوال و نگرانی عمومی آن هست که اگر ما زباله های تفکیک شده را تحویل کانکس دهیم چه بر سر معیشت زباله گردان می آید. یا این که وقتی آنها سالهاست این کار راانجام می دهند چه نیازی به طرحی جدید هست. 

اول از همه باید خوشحال بود از این که همشهریان این قدر نسبت به معیشت زباله گردان حساس هستند و نسبت به آن دغدغه دارند. این حس همدردی و مسئولیت سرمایه بزرگی است که باید پاس داشت.
در چهارماه گذشته من در مورد وضعیت مدیریت زباله در شهر های مختلف به طور جسته و گریخته خواندم. ظاهرا در برخی از شهر های ایران به زباله گردان به صورت بیگانگانی که باید با آنها برخورد قهری شود می نگرند. پاندمی کرونا هم به این نگاه دامن زده است. به عبارت دیگر قربانیان درجه یک سیستم معیوب را علت این سیستم معیوب می پندارند و به جای سیستم معیوب درصددند که با قربانیان آن مبارزه کنند.😨
خوشبختانه در تبریز چنین نگرشی وجود ندارد. زباله گرد ها را "خودی " هایی می دانند که متاسفانه فقیر گشته اند و از روی ناچاری دست به این کار می زنند.

این را باید جا بیاندازیم که اگر بازیافت زباله به طور اصولی و درست و علمی انجام گیرد هزاران شغل ایجاد می شود . عزیزان زباله گردها هم می توانند در این صنعت عظیم شغلی مناسب با استاندارد های بهداشتی و ایمنی مناسب بیابند و از این وضعیت تاسف برانگیز بیرون آیند.
به علاوه در سال صدها بلکه هزاران  نفر به علت وضعیت مدیریت غیر اصولی پسماند و افت بهداشت عمومی به بیماری های سخت دچار می شوند و جان و مال خود را به بیماری می بازند.
همشهری های دلسوز ما اگر به این مسایل آگاه شوند در شرکت در طرح بازیافت اصولی تردید نخواهند کرد.

در شهر ما درصد افراد دلسوز و مسئولیت پذیر بسیاربالاست اما مشکل اینجاست که اغلب شان فکر می کنند خودشان در دلسوزی و تعهد سرآمد هستند. چون خود و دوستان نزدیکشان را دلسوزترین می دانند گمان می کنند اگر خودشان مستقیما فعالیتی نظیر رساندن پسماند تفکیک شده به زباله گرد را انجام دهند حتما بهتر خواهد بود تا این کار را به واسطه یک نهاد (در این مورد کانکس ها) انجام دهند. از صمیم قلب باور دارند که خودشان بهتر انجام خواهند داد. این اشتباه هست! من بارها در مورد کمک به نیازمندان این را تجربه کرده ام! اونهایی که مستقیم کمک کرده اند بعد از مدتی به پشیمانی رسیده اند. در صورتی که اونهایی که از طریق خیریه های مردمی ذیصلاح مانند بنیاد کودک یا انجمن حمایت از مستمندان تبریز-- که تجربه و تخصص کافی دارند کمک کرده اند-- پشیمان نشده اند.

در این مورد باید جا انداخت که اولا در نهاد هایی مثل سمن های محیط زیستی افرادی هستند که کمتر از ما دلسوز نیستند.
به علاوه وقتی از طریق یک شبکه یا سمن یا یک نهاد کار انجام می گیرد هم افزایی اتفاق می افتد. این امکان پیش می آید که در زمینه های مختلف نظرات بهترین متخصصان پرسیده شود. این سمن با سمن ها ونهاد های دیگر می تواند همکاری کند و کارآیی چندین برابر شود. یک فرد تنها، هیچ کدام از این امکان ها را ندارد.
اینو باید جا بیاندازیم تا مردم مجاب شوند که تحویل پسماند تفکیک شده به کانکس ها ایده خوبی است.

فرض کنید در ۱۰ کانکس در سطح شهرنصب گردند و در سایه تبلیغات مردمی که من و شما انجام می دهیم هرکدام ۳۰۰۰ نفر مراجعه کننده داشته باشند که ماهی یک بار زباله های خود را تحویل دهند. (گمان نمی کنم ظرفیت کانکس ها بیش از آن باشد که در روز به بیش از ۱۰۰ نفر مراجعه کننده سرویس دهند.) ۳۰ هزار نفر از مردم تبریز به این ترتیب زباله هایشان  را تحویل خواهند داد. جمعیت تبریز دو میلیون نفر هست. دومیلیون منهای ۳۰ هزار نفر باز هم عددی است بسیار نزدیک به دو میلیون. در نتیجه، در زندگی و معیشت زباله گردها تفاوت محسوسی با این ۱۰ کانکس ایجاد نخواهد شد اما برای اداره این ۱۰ کانکس حدود ۱۵ کارمند لازم هست. به عبارت دیگر برای ۱۵ نفر شغل مناسب ایجاد خواهد شد که در این ایام بی شغلی غنیمت هست.
امید ما این هست که به تدریج طرح پسماند گسترش یابد و شامل اقلام دیگر هم شود. اگر زباله های تر و یا نخاله های ساختمانی بازیافت شوند ظرفیت ایجاد شغل چند هزار نفری ایجاد می شود. زباله گردان هم می توانند در این صنعت شغل مناسب بیابند. در نتیجه در کوتاه مدت این طرح نان کسی را نمی برد اما در دراز مدت می تواند با ایجاد شغل مناسب معضل زباله گردی را به طور ریشه ای حل کند.

برای مدیریت پسماند، نکات بهداشتی و محیط زیستی عدیده ای باید رعایت شود، که زباله گردان ها از آنها آگاه نیستند. معمولا زباله گردان ها  در میان زباله خشک اقلامی را بر می دارند که گمان می کنند برایشان ارزش اقتصادی دارد. بقیه اقلام را به صورت اصولی دپو نمی کنند. به این ترتیب، این روش غیر اصولی مدیریت پسماند، عوامل بیماری زا را در سطح شهر و روستاهای اطراف پراکنده می کند. ارزش بهداشت و سلامت را همگی می دانیم و نیاز به بازگویی نیست. اما می خواهم روی اثر اقتصادی این کار روی خانواده ها  بنویسم. به دور و بر خود بنگرید. خواهید دید خانواده هایی در دور و بر شما در سال های اخیر افت اقتصادی حاد (شدیدتر از متوسط جامعه) کرده اند که درگیر یک یا چند نوع بیماری بوده اند. بیماری خانواده ها را فقیر تر می کند ( به دلیل هزینه درمان + کم شدن نیروی کار در خانواده +.....). سرگذشت بسیاری از کودکان مددجوی بنیاد کودک را که می خوانم می بینم قبلا خانواده نسبتا مرفهی داشته اما به علت بیماری یک یا چند نفر از اعضای خانواده (عموما پدر خانواده) نیازمند گشته اند. 
این ظاهر امر هست که مدیریت پسماند به شیوه نابسامان فعلی دارد برای یک عده از خانواده ها نان می رساند. حقیقت امر این هست که با مدیریت غیراصولی و گسترش عوامل بیماری زا -ناخواسته  خانواده های بیشتری را دچار بیماری و سپس فقر می نماید.
راه حل مدیریت اصولی پسماند هست تا شغل مناسب و بهداشتی ایجاد شود و پسماند موجب بیماری در سطح شهر و روستا نشود.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

با زباله های تر در منازل چه کنیم؟

+0 به یه ن

همان طوری که می دانید آب زباله تر به هنگام دپوی پسماند می تواند با انواع و اقسام زباله های دیگر (از پوشک مصرف شده گرفته تا فلزات سنگین باتری ها و قطعات مستعمل برقی) قاطی شود و معجونی خطرناک به نام شیرابه به وجود آورد که به شدت برای محیط زیست ما مضر هست و مدیریت آن جزو معضلات مهم مدیریت شهرهای کوچک و بزرگ ماست.

به عنوان دوستدار محیط زیست ما چه می توانیم بکنیم تا شیرابه را کاهش دهیم؟

یک کار آسان و دم دستی آن هست که تفاله چای را بعد از دم از توی قوری در بیاوریم و بذاریم خشک بشه سپس دور بریزیم. کارشناسی می گفت اگر همه شهروندان همین کار را بکنند ۱۰ درصد شیرابه کشور کم می شه. این کار یک مزیت دیگر هم دارد. اگر تفاله چای مدت زیادی در قوری بماند سمی از خود ساطع می کند که برای بدن مضر هست. چای را هم بدمزه (جوشیده) می کند.

اگر یک قدم بیشتر بخواهیم برداریم می توانیم پوست میوه  و.... را در خانه جلوی آفتاب خشک کنیم سپس در سطل زباله بریزیم. اولش خیلی ها خیال می کنند زخمت زیاد دارد چون در خانه حشرات موذی جمع می شود یا بو می گیرد. دست کم در مناطق خشک و نیمه خشک کشور (از تبریزو تهران گرفته تا یزد و کرمان) هر کسی این کار را کرده راضی بوده و از حشرات موذی هم خبری نشده. اتفاقا دعا به جان کسی که این روش را می آموزد می کند چرا که دیگه کیسه زباله شان آب پس نمی دهد و دردسر نمی شود!

روش بهتر و اندکی سخت تر این هست که به جای آن  که این رباله تر خشک شده را دور بریزیم از آنها برای تهیه کمپوست (کود گیاهی) استفاده کنیم یا از آن به عنوان خوراک دام بهره ببریم. آنها که در خانه مرغ و خروس دارند همه این پسماند ها را به مصرف مرغ و خروس می رسانند. متاسفانه، کمتر کسی در خانه های امروزی مرغ و خروس دارد. در اصفهان گروه مردمی بومرنگ ترتیبی برای جمع آوری این نوع زباله  جهت مصرف دام داده.:
در یزد هم یکی از همراهان قدیمی و عزیز مینجیق به نام خانم نجمه عزیزی به همراه تنی چند از دوستانشان کاری کرده اند کارستان! اطلاعات بسیار مفیدی از فعالیت هایشان در وبلاگ ایشان به آدرس زیر موجود است:
خانم عزیزی طبعی شاعرانه هم دارند. شعارشان در  زمینه خشک کردن زباله تر  این هست: «ابر بشه بره تو هوا- زهر نشه بره تو زمین» (با لهجه شیرین یزدی بخوانید!) در مورد زباله های پلاستیکی هم می گویند  وقتی پلاستیک را «دور» می اندازیم یادمان باشه که «هیچ دوری، به اندازه کافی دور نیست!»

یک روش هم اینه که از زباله تر کمپوست درست کنیم. من و همسرم زباله های تر را در خاک چال می کنیم. محلی در نزدیک خانه مان هست که متاسفانه در آن نخاله ساختمانی ریخته اند. ما بین نخاله ها داریم چال می کنیم. درواقع همسرم هر روز زحمتش را می کشد. می خواهیم ببینیم چند مدت طول می کشد که نخاله ها از مواد آلی غنی شوند وسبزه بر آنها رشد کند. یک جور آزمایش هم هست که کنجکاوی ما را ارضا می کند.
 
خیلی ها در خانه از زباله تر کمپوست می سازند تا برای گلدان هاو باغچه شان از آن استفاده کنند. حتی در آپارتمان بدون بالکن هم این کار امکان پذیر هست. در اینترنت بگردید روش های آن را می آموزند. خانم آیه حمداوی انگار فایل های آموزشی برای این کار دارند. (من خودم ندیده ام بلکه از دوستان شنیده ام.)
 از دوستان من عده زیادی چنین می کنند. اگر از راه درست وارد شوید نه از بوی بد خبری خواهد بود و نه از سوسک و حشرات موذی. اونهایی که امتحان کرده اند از نتیجه راضی اند.
در کرمانشاه هم که خانم هایده شیرزادی کاری کرده کارستان و کارخانه کمپوست افتتاح کرده. در مورد فعالیت های ایشان فیلم مستند و.... نسبتا زیاد هست. من دیگه تکرار نمی کنم..
فعلا این راه ها در کشور موجود است. من همین قدر می دانستم! باز اطلاعات جدیدی یافتم براتون می گم.


توضیحات تکمیلی فعال محیط زیست مجرب از تبریز: *در درست کردن خشکاله یا خشکاندن زباله تر موارد زیر را باید دقت کنیم
*این مواد تر روی هم قرار نگیرند ، کپک نزنند و بخوبی خشک شوند .*
البته *ما برای کاهش شیرابه های ناشی از دپوی غیر اصولی پسماند زباله ، آن را باید مدیریت کنیم* ، 👇🏼👇🏼👇🏼👇🏼
یا در باغ و باغچه و گلدان و مزرعه چال کنیم 👌🏼♻️
یا از آن کمپوست درست کنیم که روشی بسیار ساده دارد . 👌🏼♻️
و یا باید خشک کنیم ، ♻️👌🏼
خشکاله استفاده مجدد نیز دارد و بهترین خوراکی برای دام و طیور است . 👉🏽
میتوانیم با جمع کردن آن در تهیه عذای دام به روستاییان کمک کنیم ، 👉🏽
اما حجم زباله های تر خانگی در مقابل زباله های تر کارخانجات مواد غذایی ، میادین سبزی و میوه و میوه فروشی ها بسیار اندک است ، 👉🏽
با همین کار اندک راه را برای کارهای بزرگ در این مراکزی که ذکر شد آغاز خواهیم کرد .
مقدماتی فراهم شده و کارهایی نیز باید صورت گیرد ، در صورت پیشنهادات جدید بسیار ممنون خواهیم شد از راهنمایی و همراهی تان ، 👉🏽
مدیریت مردمی پسماند، تبریز #
https://chat.whatsapp.com/IQXDkN4Xgbl9kM2WLBVbRC

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

برخورد صحیح با معضل زباله گردی

+0 به یه ن

معضل زباله گردی متاسفانه در بیشتر شهرهای ایران - از تهران گرفته تا سوسنگرد - وجود دارد. برخی  از روی دلسوزی و محبت به زباله گردان کمک هایی می نمایند. از لحاظ انسانی این کمک ها ارزشمند هستند اما مسىله را حل نمی کند.
از سوی دیگر، در برخی از شهرها با کمال تاسف سعی کرده اند با زباله گردان برخورد قهری داشته باشند. این برخورد و این نگرش از خود پدیده زباله گردی هم بیشتر جای تاسف و ناراحتی دارد! 
 

با توجه به سابقه و فرهنگ شاعرانه و احساسی ما، شایع ترین برخورد با پدیده زباله در کشور ما سرودن شعر یا نوشتن متن های احساسی و… هست. در گام اول این متن ها وسرودها می توانست آگاهی بخش باشد و منجر به حرکت برای پایان دادن این پدیده شود . اما آن قدر تکرار شده که تقریبا عادی گشته است و همت چندانی را بر نمی انگیزد.


اگر مدیریت پسماند درست باشد خود این فرآیند هزاران شغل مناسب ایجاد می کند. زباله گردان به جای تا کمر خم شدن در سطل های زباله با اون شرایط اسفناک می توانند در بخشی از صنعت بازیافت استخدام شوند و کارگر متعارف با شغلی معمولی شوند که این قدرها به سلامت شان آسیب نرساند.

چنین کاری اولا مستلزم مدیریت صحیح پسماند توسط نهادهای ذیربط هست. ثانیا، نیازمند همکاری شهروندان است که با طرح همکاری کنند و زباله های خود را در منزل و در محل کار تفکیک نمایند.

در تهران ١٦ سال هست که کانکس های جمع آوری زباله خشک در محلات مختلف نصب گشته امابسیاری از تهرانی ها حتی یک بار هم زباله تفکیک شده تحویل این کانکس ها نداده اند. 
در سال ٩٣ در قزوین خواستند طرح پسماند را بسامان کنند اما ٧ سال بعد از آن زباله گردی معضلی است که در قزوین باقی مانده و بنا به گزارش ها، فقط  نیم درصد مردم قزوین در مبدا به تفکیک زباله می پردازند.

مشکل چیست؟ چرا شهروندان با این طرح ها همراه نمی شوند؟! مگر نمی خواهند مشکل زباله گردی در شهرهایشان حل شود؟! مگر نمی بینند این مشکل چه قدر به بهداشت عمومی جامعه ضربه وارد می کند؟!


🍀@minjigh

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

من مشکوکم.

+0 به یه ن

در ایران دو جریان اجتماعی وفرهنگی نسبتا قدرتمند هستند که علی الاصول می توانند متحد هم باشند اما صبح تا شب در فضای مجازی علیه هم کار می کنند. این دوجریان همانا جریان هویتگرای ترکی و جریان باستانگرای ایرانشهری است. 

علی الاصول زمینه اتحاد این دو جریان سالهاست که فراهم هست چرا که دشمن مشترک قدری دارند که عرصه را بر هر دو تنگ کرده. این دشمن مشترک از سویی با ظلم و فساد مالی و رانت معیشت و پیشرفت را بر ملتی که این دو جریان هم به آن تعلق دارند سخت می کند. از سوی دیگر با هر دو هویت ترکی و ایرانشهری مشکل دارد و هویت دیگری را می خواهد تحمیل کند. 

اگر این دو جریان سیاست داشتند یا با هم متحد می شدند و یا ماکیاولی وار پلتیک می زدند تا دیگری  را بفرستند جلوی ظالمان و به این ترتیب هر دو را ضعیف کنند یا از بین ببرند. اما علی الظاهر در فضای مجازی ظالمان را ول کرده اند و صبح تا شب به هم می پرند.
به نظرم هر دو رودست خورده اند!


در فضای واقعی هم طرفداران این دوجریان را می بینیم. در فضای واقعی ظاهرا این دو با هم زیاد مشکل ندارند. هویتگرا شجریان گوش می کند و باستانگرا رشید بهبودف! تبریزی هویتگرا به شیراز سفر می کند و با تخت جمشید عکس می گیرد و شیرازی باستانگرا به تبریز سفر می کند و با آثار تاریخی آذربایجان عکس می گیرد. 
درعروسی ها هم با آهنگ ترکی و هم با آهنگ فارسی می رقصند.

در عمل و در زندگی. معمولی انگارکه مشکلی نیست. در فضای مجازی یا در استادیوم هاست که رو در روی هم قرار می گیرند.
برای همین من به تندروهای هر دو جریان مشکوکم. فکر می کنم به واقع هویتگرا یا ایرانشهری نیستند بلکه از طرف ظالمان مامورند که با تشدید گفتمان ایرانشهری یا هویتگرایی و هدایت آن به تندروی، بین مردم اختلاف بیاندازند تا ظالمان با فراغ بال ظلم کنند و به ریش و گیس هر دو جریان بخندند. همان جریان قدیمی "اختلاف بیانداز و حکومت کن "هست. 

وقتی یکی حرف تندروانه از جانب یکی از این دو جریان می زند چند منفعت برای ظالمان دارد. اولا اختلاف می افتد وامکان همبستگی از بین می رود. ثانیا، یک عده جو گیر می شوند و اونها هم حرف تندروانه می زنند. این عده جوگیر شناسایی می شوند و برایشان پرونده سازی می شود.

یک نتیجه جانبی هم دارد و آن این که جنس جور می شود برای دکان های مبارزه با پان ترکیسم. یک عده که با جو آذربایجان آشنا نیستندجنس قلابی این افراد را با قیمت گزاف می خرند.

------------

مباحث تاریخی در منطقه خاورمیانه جزو حساس ترین و اختلاف برانگیز ترین و جنجال برانگیز ترین مباحث هستند. 
عجیب نیست که  بحثی که  نقطه شروع آن بحث تاریخ هست  به جنجال  واختلاف  منجر شود. از این موضوع نمی توان نتیجه گرفت که امکان همبستگی بین مردم این منطقه نیست.

از دریچه دیگر اگر وارد بشوید اتفاقا می بینید که خیلی هم بین اقوام تفاهم هست.
مثلا اگر از دریچه کمک به کودکان نیازمند درسخوان وارد بشوید می بینید هیچ اختلاف قومی ای پیش نمی آید.
بنیاد های خیریه مردمی نظیر بنیاد کودک یا محک و موفقیت شان گواه مدعای من هست. در همه شهرها شعبه دارند خیلی هم خوب با هم کنار می آیند. 

یک بار دوستان اسپانیایی در مورد تاریخ اسپانیا در قرون وسطی برای من تعریف می کردند. به اون دوره ای که کشت و کشتار شروع شد که رسیدند با شوخی تعریف می کردند. برای من ایرانی که همیشه شاهد  بودم مردم در مورد وقایع چند هزار سال پیش هم با رگ گردن بیرون زده و با حالت عصبی حرف می زنند خیلی عجیب بود. 
تا جایی که تعجب خودم را نتوانستم پنهان کنم! در جواب دوستان اسپانیایی با همان حالت شوخ و شنگ و با خنده گفتند: 
It was such a long time ago!
 البته اضافه کردند که اگر بحث جنگ داخلی (دهه سی میلادی) پیش بیاید مردم اسپانیا هم حساس می شوند ولی دیگه نه سر مسایل چند صد سال پیش!


🍀@minjigh

اروپایی های امروزین به تاریخ علاقه مندند اما حیثیتی به آن نمی نگرند. برای سرگرمی یا عبرت گرفتن یا کنجکاوی به تاریخ می نگرند اما هویت خود را در قامت رجال تاریخی جلوه گر نمی بینند. برای همین هم موقع بحث تاریخی رگ گردنشان بیرون نمی زند! هویت خود را با دستاوردهای شخص خودشان در طول زندگی تعریف می کنند نه کرده های مردان قوم خود در طول تاریخ.
در اوایل قرن ٢٠ اونها هم یک رویکرد هویتی به تاریخ برگرفته بودند که اوجش در فاشیسم موسولینی بود. چوبش را خوردند و این رویکرد را کنار نهادند.
----------------

اغلب ما با والدین خود خود خودمان هزار جور اختلاف سلیقه داریم.اتفاقا خوب هم هست که اختلاف سلیقه داریم. اگر  کپی آنها بودیم اشکال داشت!  معنایش این می شد که هیچ تجربه و مشاهده و ادارک مستقلی نداشته ایم .

اون وقت سر تعصب به گذشتگان هزار سال پیش که هیچ معلوم هم نیست  به واقع از نسل آنهاییم یا خیر، رگ گردنمان می زند بیرون!

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل