گزارش دکتر فرمان فرضی از خوی

+0 به یه ن

دکتر فرمان فرضی دانش‌آموخته دکتری حقوق عمومی دانشگاه تهران ، ︎فضولی‌پژوه، شاعر، آشیق و نوازنده و مدرس دانشگاه هستند. ایشان در هفته های اخیر در کمک رسانی به مردم زلزله زده خوی بسیار کوشا بوده اند. در کانالشان گزارش های مبسوطی از کمک رسانی ها ارائه می دهند. درست هست که کمک رسانی های نهادهای دولتی و حکومتی نارسا هست اما به برکت کمک های مردمی وضعیت از آن حالت بحرانی که برخی از رسانه های اپوزیسیون نشان می دهند و خون در دل ایرانیان مقیم خارج می کنند بسیار بهتر هست. از این جهت این را می نویسم که ایرانیان مقیم خارج کمتر غصه بخورند. از برکت تلاش های امثال آقای فرمان فرضی و نیز موسسات خیریه مثل انجمن حمایت از مستمندان تبریز و کمک های نقدی و غیر نقدی امثال ما، اوضاع در خوی دیگر اون قدرها هم بد نیست.
می توانید گزارش را در کانال خود آقای فرضی ببینید:
یک صفحه هم در اینستا گرام دارند که برخی اجرا ها و آهنگ هایی که ساخته اند را می توانید در آن ببینید:
وقتی آدم در خارج هست اوضاع داخل را خیلی وخیم تر از آن چه که واقعا هست می پندارد و غصه می خورد. اوضاع به آن بدی نیست که کانال های ماهواره ای با انگیزه سیاسی نشان می دهند. البته تنها به این علت که ما ملت با جربزه و با عرضه ای هستیم و از هر انگشت مان ده هنر می بارد. اگر بی تفاوت بودیم و به نهاد های حکومتی کمک رسانی را می سپردیم اوضاع به واقع به همان بدی می شد که آن کانال ها تصویر می کنند. برخی از این ان-جی-او ها یا فعالان مدنی کارهای ارزشمندی می کنند که زندگی ها را بهتر می نماید. اگر در خارج هستید و می خواهید در این گونه فعالیت ها سهیم باشید به همین شعبه های خارجی بنیاد کودک کمک کنید.

 

آقای دکتر فرمان فرضی متن زیر را در کانالشان منتشر کرده اند که  باید سطر به سطر آن را  با طلا نوشت. ترکیبی است از شعور و احساس.

«درد زلزله زدگان فقط زلزله نیست. کسی که خانه اش با یک زلزله ۵.۹ ریشتری فروریخته، بدیهی است که اغلب به طبقه کم درآمد و فرودست جامعه تعلق دارد. او بدون زلزله هم زیر بار مشکلات زندگی مچاله شده بود که یکباره زلزله هم روی سرش آوار شد.

 

در این پانزده روزی که در خوی بودم، روزی نبوده که چندین و چند بار های-های گریه نکنم و اشک نریزم. نه فقط برای خسارت های زلزله، بلکه برای حال و روز اسفناک مردمان سرزمینم.

 

هر انسان سالمی طبیعتا از دیدن فلاکت دیگران ناراحت  و آشفته می شود و دلش می خواهد باری از دوش رنجور آنها بردارد. اما واقعیت این هست که این کار خیلی دشوار است و حساسیت های خودش را دارد. می تواند تبعات اجتماعی. فرهنگی خیلی بدی داشته باشد و بافت اجتماعی یک شهر را مختل کند.

 

ما باید مواظب باشیم که ستاد مدیریت بحران بمانیم و هرگز به خیریه تبدیل نشویم. تمام تلاش ما باید بر توانمند سازی آسیب دیدگان باشد نه اعانه دادن و اعانه بگیر کردن اهالی.

کرامت انسان ها از معیشت شان مهم تر است.»

منبع : https://t.me/s/farmanfarzii

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل


  • [ ]