عزیزی گزارشی کوتاه نوشته بود از دستجات عزاداری حسینی در کانادا. ظاهرا این دستجات کانادا با همدیگه دعوا و.... هم دارند ومرتب اره می دهند تیشه می گیرند.
اشتراک و ارسال مطلب به:
فیس بوک تویتر گوگل
عزیزی گزارشی کوتاه نوشته بود از دستجات عزاداری حسینی در کانادا. ظاهرا این دستجات کانادا با همدیگه دعوا و.... هم دارند ومرتب اره می دهند تیشه می گیرند.
اشتراک و ارسال مطلب به:
در خرداد ماه سال ١٣٩٥، خبر دردناک تازیانه خوردن ١٧ نفر از کارگران معدن آق دره در نزدیکی تکاب واقع در آذربایجان غربی منتشر شد و با خشم و انزجار عمومی مواجه شد. فاجعه ای دردناک تر به طور پیوسته در معادن سراسر کشور به وقوع می پیوندد که مورد توجه واقع نمی شوند. گزارش ها از روستاهای اطراف همین معدن آق دره حاکی از آن هست که بیماری های پوستی و ریوی و نیز ناراحتی های دندان و لثه در منطقه به علت فعالیت های معدن شیوع یافته است. همچنین دام های منطقه تلف شده اند. هر چند نتیجه مطالعات لازم بر روی آب و هوا و خاک منطقه منتشر نشده است، اما به نظر می رسد آلودگی با جیوه و سیانور و نیز انفجارهای معدن عامل این فجایع باشند.
اشتراک و ارسال مطلب به:
اگر به خاطر داشته باشید، در خرداد ماه ۱۳۹۵ خبر شلاق خوردن ۱۷ کارگر اخراجی معدن آق دره در نزدیکی تکاب واقع در آذربایجان غربی ملتی را شوکه کرد.
مشاهدات میدانی از کودکانِ مبتلا به بیماریهای پوستی مزمن، نشان داد در این منطقه یک فاجعه انسانی ناشی از مواد پخششده از معدن طلا در حال رخدادن است. مردم و اهالی ده میگویند، علاوه بر بیماریهای پوستی در سالهای گذشته، تعداد افرادی که بهدلیل سرطانهای ریه و حنجره در روستا از بین رفتهاند در سنین مختلف رشد داشته است. آنها گمان میکنند، تشعشعات ناشی از استنشاق گازهای معدن طلا عامل شیوع بیماریهای پوستی و همچنین انواع سرطانها در منطقه شده است. «چرا تا چند سال پیش، اینقدر سرطان و بیماری پوستی زیاد نبود. آبوهوای خوبی داشتیم؛ این چندسال که انفجارا زیاد شد، هم خاکمون آلوده شد و هم زمینامون.»
اینها را یکی از اهالی آقدره علیا میگوید که کارگر معدن هم نیست. همسرش قالیبافی میکند و خودش برای دامداری به روستاهای اطراف میرود. پسر ۱۰،۹ سالهاش را همراه خودش آورده تا بیماری پوستی بدنش را نشانمان دهد. «الان چند وقته که اینجوریه. چندینبار بردیمش تکاب، پیش دکتر. تا میفهمه از کجا اومدیم، دیگه چیزی بهمون نمیگه. یه مشت قرص و پماد میده، میگه برین خودش خوب میشه. یهمدت خوبه، دوباره برمیگرده.» روی پاهای پسرک، عارضه پوستی با نقطههای ریز بهرنگ صورتی کمرنگ قابلمشاهده است؛ چیزی شبیه به یک حساسیت پوستی. از خودش که میپرسیم به کردی به پدرش میگوید «بدنم میخاره.» پدرش میگوید، اغلب مواقع بچههای ده برای بازی در کوچههای روستا روی خاکها باهم بازی میکنند. تمام گردوخاک حاصل از انفجارها به گفته او روی خانههای اهالی ده مینشیند و در نتیجه اغلب مردمی که این گردوخاک را استنشاق میکنند، میتوانند در معرض انواع آلودگیهای پوستی قرار بگیرند. میگوید، اغلب انفجارهای معدن، درست بغل گوششان و در پیتهای چسبیده به روستا رخ میدهد. «چند وقت پیش، بچهها گفتن برای اینکه رد گم کنن و صدای انفجار رو کم کنن، روی خاک، کیسههای پر از آب گذاشتن تا صدا پخش نشه و بهشون گیر ندن. اینجوری منابع طبیعی رو هم گول میزنن… .»
بیماریهای عصبی و مشکلات ناشناخته ناشی از مواد آلاینده که بهدلیل نزدیکبودن مراکز بهرهبرداری معادن طلا به مناطق مسکونی روستایی بوده، یکی از مواردی است که در این منطقه شایع شده. به گفته اهالی، علاوه بر روستاهای آقدره، روستای شیرمرد، نزدیکی معدن طلای زرهشوران، اولین معدن استحصال طلای کشور که نزدیکی معدن طلای آقدره قرار دارد نیز از آلودگیهای زیستمحیطیای که منجر به فجایع انسانی شده، در امان نیست.
یکی دیگر از افرادی که مبتلا به نوع عجیبی از بیماری پوستی شده، یکی از همین کارگران اخراجی معدن آقدره است. روی زانویش، یک عارضه پوستی بهجا مانده که مربوط به سالهای گذشته است و هربار که خوب میشود، پس از مدتی دوباره بازمیگردد. «چندبار رفتم دکتر، میپرسن کارت چیه! وقتی میگم معدن طلا کار میکردم، هیچ اطلاعات دیگهای بهم نمیدن فقط داروهامو میدن و میگن برو. چون میدونن ما از کجا میایم. فقط گاهی میشنویم که میگن، پخششدن سیانور و جیوه، عامل اینجور بیماریهاست.»
در همین بین، یکی دیگر از کارگران روی سینهاش، یک دایره میکشد و میگوید: «پارسال به همین اندازه روی سینهام قرمز و پوستم دچار حساسیت شد. رفتم دکتر، دارو داد و کمکم بهتر شدم اما بعضیها رو دیدم که مدتها با این مشکل درگیرن و هربار حساسیتشون برمیگرده.»
تقریبا همگی بر این باورند که علت اصلی این مشکلات پوستی و سرطانهای خاص، پخششدن سیانور ناشی از سیانیوراسیون برای جداسازی طلاهاست. اهالی آقدره میگویند در اثر انفجارهای گاه و بیگاه معدن، این خاک آلوده در همهجای روستا و بهویژه پیتهای هفت تا ۹، که نزدیک روستاست، پخش میشود و باعث ازبینرفتن دامها و ایجاد بیماری برای انسانها میشود.
یکی از اهالی روستا میگوید، آلودگیهایی که معدن در سالهای گذشته ایجاد کرد، منحصر به بیماریهای پوستی و شیوع برخی سرطانهای خاص نمیشود بلکه در آب آشامیدنی منطقه هم مشکلاتی ایجاد کرده است. دندانهایش را نشانمان میدهد و میگوید: «معلوم نیست توی این آب، چی هست. هرکدوم از اهالی رو ببینین، دندوناش مشکل داره.» نکتهای که او به آن اشاره میکند، در مصاحبه با چند نفر از اهالی روستا بهوضوح قابلمشاهده بود. دندانها و لثههای بیمار ناشی از مصرف آب آلوده به مواد ناشناختهای مثل جیوه در منطقه آقدره است.
این درحالی است که به گفته اهالی، از شبکه بهداشت تکاب، بارها برای آزمایش آب منطقه مراجعه کردهاند اما اهالی روستا میگویند هیچ نتیجهای از آزمایشهای انجامشده درباره وضعیت آب روستا به آنها ارائه نشده است. اهالی روستا از مشکلات ناشی از بالا آمدن گاز معدن و مرگومیر بالای دامها در اثر انفجارها میگویند. «هم زمینها آسیب دید و هم دامهایمان از بین رفتن. گوسفند داشتیم؛ میرفتن برای چرا سمت معدن اما به اون محدوده که نزدیک میشدن، یه چرخی دور خودشون میزدن و بعد میافتادن و میمردن. بعضی گوسفندها هم که اونور چرا میکردن، برههای مرده بهدنیا میاوردن.»
اهالی آقدره علیا میگویند، در یک سال گذشته حدود هزار رأس گوسفند در اثر همین آلودگیها از بین رفتهاند. آلودگیهایی زیستمحیطی که نشان میدهد نهتنها کارگران شلاقخورده آقدره که طبیعت بکر و زیبای آن در معرض فراموشی است .
آنچه در آقدره و روستاهایی شبیه به آن میگذرد، فراتر از فاجعه است. شیوه فعالیت معادن روباز طلا (آقدره و زرهشوران) در این منطقه، فجایع محیط زیستیای به بار آورده که به صورت خاموش از بین انسانها هم قربانی میگیرد. در صحبتهایی که با اهالی آقدره داشتیم، متوجه شدیم آنچه در اطراف معدن طلای آقدره اتفاق میافتد، فقط محدود به برخورد غیرمعمول با کارگران فصلیای که نسبت به قراردادهای یکطرفه معترض هستند، نمیشود بلکه فجایع زیستمحیطیای که در این منطقه زرخیز بهدلیل رعایتنکردن استانداردهای استحصال مواد صورت میگیرد، باعث شده جان انسانهای زیادی به خطر بیفتد. با روستاییان که همصحبت میشوید، پرده از فجایع زیستمحیطیای برداشته میشود که دامن بسیاری از مردم ساکن این مناطق را هم گرفته است. خانههای این روستاییان در مجاورت بخشهای اصلی معدن است که با هر انفجار، مقادیر زیادی خاک و مواد آلاینده را وارد هوای سالم روستا میکند. وجود دو معدن طلای آقدره و زرهشوران در تکاب و شیوه استحصال طلا در فاصله بسیار نزدیکی به مناطق روستایی باعث شده تا بیماریهای پوستی و ریوی ناشی از استنشاق مواد آلاینده، همچون سیانور و جیوه در بین ساکنان این مناطق شیوع بیشتری داشته باشد. سال ۱۳۸۳ بود که خبرهایی مبنیبر نشت مقادیر قابلتوجهی از مواد سمی، بهویژه سیانور از کارخانه طلای آقدره که در مجاورت معدن آقدره تکاب واقع شده، منتشر شد که نشان میداد این ماده سمی به منابع آبهای جاری و رودخانه ساروق تکاب وارد شده و موجب تلفشدن هزاران قطعه از جانداران موجود در این رودخانه شده است. میزان این آلودگی به حدی بود که موجبات نگرانی ساکنان منطقه را فراهم کرد. گزارشهای رسمی نشان میدهند، در اثر نشتی سیانور در آب رودخانه ساروق تکاب، فعالیت کارخانه استحصال طلای آقدره تکاب به مدت چهار ماه در همان زمان متوقف شد. نشت شدید سیانور از سد باطله کارخانههای استحصال طلای دو معدن زرهشوران و آقدره صورت میگیرد و نفوذ آن در رودخانهها و چشمههای آب زیرزمینی باعث شده حتی آب آشامیدنی مناسب در دسترس اهالی منطقه قرار نگیرد. بههمیندلیل، بسیاری از اهالی آقدره با مشکلات دندانی و بیماریهای لثه درگیر هستند. همه این گزارشها نشان میدهند، علاوه بر سهم ناچیز نیروی کار بومی در معدن طلای آقدره، نه آب سالمی برای آشامیدن مانده و نه زمینی برای زیست انسان.»
اشتراک و ارسال مطلب به:
اشتراک و ارسال مطلب به:
قبل از انقلاب در بین روشنفکران ایرانی اصطلاحی رایج بود به نام «عروسک فرنگی». زنان آلا مد را به منظور تحقیر عروسک فرنگی می خواندند. حجم قابل توجهی از نوشته ها و سخنانشان حول و حوش کوبیدن عروسک فرنگی بود. فکر نکنم بیش از یک در صد جمعیت جامعه آن زمان ایران -جامعه ای که بیش از نیمی از آن روستا نشین یا عشایر یا حاشیه نشین شهری بودند- چنین تیپ زنانی بودند و با توجه به سرشت مردسالارانه جامعه به گمانم نفوذ اجتماعی و قدرت این زنان در جامعه حتی از آن یک درصد هم کمتر باید بوده باشد. با این حال «عروسک فرنگی» جزو پرسوناژ های خیلی پرارجاع در ذهنیت روشنفکران ایرانی و جزو آماج اصلی حملات کلامی و نوشتاری آنها بود.
اشتراک و ارسال مطلب به:
از صنف معلم ها در ایران خوشم می آد. اتحاد و همبستگی شان را تحسین می کنم. این که در کنار هم می ایستند و مطالب صنفی شان را علی رغم همه فشار های امنیتی پیش می برند قابل ستایش هست. در زندگی روزمره هم خانم معلم ها مرتب به هم راه حل های مفید می آموزند. ساده ترین نمونه اش اینه که وقتی تور ارزان کیش و قشم و.... می یابند همدیگر را خبر می کنند و با هم سفر می روند. همین اتحاد باعث شده که از کسانی که به لحاظ درآمد وضعیت مشابهی با آنها دارند سبک زندگی معلمها اعیانی تر و به لحاظ اقتصادی استوارتر باشد. هر از گاهی که به معلم ها زمین برای ساخت خانه داده اند اون قدر عرضه داشته اند که آن را به سر وسامانی برسانند و صاحب خانه شوند. این قبیل کارها شعوری برای همکاری می خواهد که متاسفانه در بین همه قشرهای کشور ما وجود ندارد.
اشتراک و ارسال مطلب به:
در کشور ما سه دسته هستند که جلوی شادی های کوچک و بی آزار و کم خرج مردم را موضع می گیرند:
اشتراک و ارسال مطلب به:
یکی بود یکی نبود. تا حدود بیست سال پیش یک بزرگ خاندانی بود که در بین فامیل خیلی برو بیا داشت.مرتب مهمانی می داد و اعضای فامیل را جمع می کرد. در مهمانی ها راجع چی صحبت می کردند؟ ازدواج ها و طلاق های صورت گرفته در فامیل را تجزیه و تحلیل می کردند. اگر یک ازدواج معمولی به دور از هیاهو و رسوایی بود در جمع مهمانی حتما بایستی تحلیل می شد که داماد بیشتر در این ازدواج «سود» کرده یا عروس؟ (انگار که معامله است!)اگر ازدواج همراه با جنجال و رسوایی بود ماه ها درباره اش بحث می شد. همه اتفاقات شاخ و برگ داده می شد.
اشتراک و ارسال مطلب به:
دوستان عزیز وبلاگ و کانال مینجیق
اشتراک و ارسال مطلب به:
امروز فضای مجازی پر بود از فیلم ها و مطالب راجع به تشییع جنازه باشکوه خانم پرستاری در خرم آباد که از کرونا فوت شده است.
روحش شاد و یادش گرامی!
اما تشییع جنازه باشکوه به چه دردی می خورد؟ ای کاش آن عزیز یک پرستار گمنام در خرم آباد می ماند اما می ماند!
اگر واقعا کادر درمانی کشورمان را عزیز می داریم،
با رعایت فاصله اجتماعی و توصیه های بهداشتی مربوطه در سلامت این عزیزان زحمتکش و فداکار
بکوشیم.
🍀@minjigh
اشتراک و ارسال مطلب به: