والدینی که فراتر از نوک بینی می بینند

+0 به یه ن

من فکر می کنم دغدغه حفظ دریاچه اورمیه یا بناهایی مثل ارگ علیشاه  باید دغدغه همه مادرها و پدرهایی باشه که یک کم فراتر از نوک بینی شان را می بینند. فردا بچه ها که بزرگ شدند کجا با نامزدشان قرار بذارند؟ فقط رستوران ومرکز خرید؟ نتیجه می شه اضافه وزن و مصرفگرایی و چشم همچشمی های ناشی از آن. دریاچه ای باشه و پارکی در کنارش، بنای تاریخی ای باشه و محوطه قدم زدنی کنارش، جوان احساس نیاز نمی کنه به خاطر یک هواخوری با نامزدش باید از شهر مهاجرت کنه بره. همکار خارجی وشریک تجاری که می آد می شه بردش به این مکان ها

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

ما و مسئولان غیربومی

+0 به یه ن

نظرتون در مورد خبر زیر چیه؟  خبر در مورد واکنش نماینده گیلان در مورد انتصاب مسئول غیربومی در استان هست.

 اگر ما آذربایجانی ها و یا ما ترک های ساکن سایر جاهای ایران بخواهیم سهم بیشتری در اداره مملکت داشته باشیم باید بدانیم این راهی که نماینده گیلان برگزیده راه درست نیست. به جای این کار ها باید سعی کنیم متخصصان بیشتری که توانمندی اداره کشور را دارند بپرورانیم. نباید خودمان را کنار بکشیم. باید دنبال ساختن ساختارهایی باشیم که بتوانند متخصصان زبده را به جایی برسانند. در خود تبریز در همان دوران طلایی اش در دوران قاجار افراد زبده ای مثل امیر کبیر و قائم مقام فراهانی   بودند که ازقضا در جاهای دیگر ایران زاده شده بودند. آذربایجانی بودند. اما مردم تبریز در آن زمان آن قدر شعور داشتند که بفهمند این مردان بزرگ گنجینه ای هستند که باید قدرشان را دانست. اونها هم به تبریز عشق می ورزیدند و بعدها حسرت روزهای تبریز را می خوردند.
اگر سهم بیشتری از قدرت می خواهیم روشش آن نیست که احوال بر مدیران غیر بومی سخت بگیریم. اگر مدیر غیر بومی زبده بود قدرش را باید بدانیم. معیار باید توانایی فرد باشد نه محل تولدش. اگر سهم بیشتری برای مدیران لایق بومی می خواهیم باید تعداد بیشتری از آنها را بپرورانیم.
اگر برفرض محال یکی مثل امیرکبیر را گماردند شرط عقل آن هست که  در تبریز همان قدر حامی  اوباشیم که در زمان امیرکبیر بودیم. بعد هم سعی کنیم از او یاد بگیریم. امیرکبیر که خود در تربیت نسل نو کوشا بود. نسل نوی از مدیران از یکی مثل امیرکبیر می تواند بیاموزد و ترقی کند.

راستش من باور دارم اتفاقا تبریزی ها در این زمینه خوب عمل می کنند. معمولا فرد زبده و دلسوز غیر بومی  را ارج می دهند. کسانی را بیرون می کنند که مضر هستند.  همین روش خودمان را که امیر کبیر را پایبند و دلبند می کند ولی مستوفی (حاکم آخری که رضا شاه بر آذربایجان گمارد) را شاکی و دلزده می سازد ادامه دهیم بهتر است. یه وقت از نماینده گیلان تبعیت نکنیم. روش خودمان بهتر هست.


از سوی نماینده مجلس :

گیلانی ها به ندادن مالیات دعوت شدند/ علت درخواست عجیب

یک نماینده مجلس در اظهارات عجیب و سوال برانگیز از مردم استان گیلان خواسته که مالیات نپردازند.

به گزارش پایگاه خبری بورس پرس به نقل از تسنیم، یکی از نماینده های مجلس از استان گیلان، در اظهاراتی عجیب از مردم این استان خواسته است با سازمان مالیاتی این استان همکاری نکنند.

دلیل وی که از قضا عضو کمیسیون اقتصادی نیز هست، انتصاب مدیری غیربومی برای اداره مالیات استان گیلان عنوان شده است.

این نماینده مجلس گفته است" اگر پاسخ درخوری به وزارت اقتصاد به علت انتصاب یک مدیر از مرز افغانستان و پاکستان داده نشود، ممکن است دفعه بعد از خود افغانستان و پاکستان برای این استان مظلوم مدیر وارد کنند. از همین جا اعلام می کنم به آنها خواهم فهماند گیلان جای این برنامه ها نیست"!

این نماینده مجلس با بیان اینکه به عنوان یک عضو هیات رئیسه کمیسیون اقتصاد اجازه نخواهم داد بی احترامی وزارت اقتصاد به مردم گیلان بی پاسخ بماند، گفته است" آقای وزیر اقتصاد! شما که از مرز افغانستان برای گیلان مدیر می آوری از نیروهای گیلان کجا استفاده کرده اید؟ مگر می شود فردی که با مشکلات و فرهنگ این مردم آشنایی ندارد شبانه بر مسند مدیرکلی تکیه بزند؟ بنده سه ساعت با معاون وزیر صحبت کردم اما وی جسورانه پاسخ می دهد، وزارت اقتصاد مطمئن باشد تاوان این انتصاب را خواهد داد، معاون وزیر حق ندارد با انتصاب یک غیر بومی در استان عرض اندام کند، این بی احترامی به مردم گیلان است که پشت دست بنشینند و ببندند".

این سخنان در حالی توسط یک عضو هیأت رئیسه کمیسیون اقتصادی که قاعدتا باید منادی و حامی قانون و اجرای طرح جامع مالیاتی است، بیان شده است که از نمایندگان مجلس انتظار می رود مصلحت و بعضاً ضرورت انتصاب مدیران  غیر بومی را که خصوصاً در حوزه مالیات، امری طبیعی و کاملا معمول در نظام مدیریتی کشور است درک کند. نمایندگان مجلس حتما اذعان دارند که در انتصاب مدیران دولتی، اصل بر توانمندی و تخصص و تعهد آنها است و زادگاه، قومیت و نژاد نمی تواند معیاری سنجیده و مبتنی بر عدالت برای انتصاب مدیران باشد.

در پیگیری های که از سازمان امور مالیاتی کشور انجام شده نیز نشان می دهد از دیرباز بخش اعظمی از مدیران استانی به گونه ای غیر بومی منصوب می شوند و این انتصاب ها تاکنون مورد انتقاد قرار نگرفته است.

این نماینده مجلس در اظهارنظری که با سیاست های اقتصاد مقاومتی نیز منافات دارد، از مردم گیلان می خواهد "با اداره امور مالیاتی همکاری نکنند چرا که اگر پاسخ درخوری به وزارت اقتصاد و دارایی به علت انتصاب یک مدیر از مرز افغانستان و پاکستان داده نشود، ممکن است دفعه بعد از خود افغانستان و پاکستان برای این استان مظلوم مدیر وارد کنند"!

سؤال اینجاست که آیا اینگونه سخن گفتن از بی قانونی و مالیات گریزی آن هم در شرایطی که اقتصاد کشور با حمایت همه ارکان نظام به سمت اقتصاد مقاومتی و اتکای بودجه کشور به درآمدهای مالیاتی حرکت می کند، اقدامی اصولی است؟ آیا به این دلیل که خراسان هم مرز افغانستان است، باید با حقارت از آن سخن گفت؟ آن هم در شرایطی که مردم افغانستان هم از دیرباز برادران دینی ما محسوب می شوند و این روزها شهدای مدافع حرم افغانستانی با افتخار بر دوش همین مردم تشییع می شوند. آیا این نماینده مجلس ضررها و خساراتی که شهروندان این استان به دلیل عدم پرداخت مالیات گریبانشان را خواهد گرفت را به گردن می گیرد و جرایم عدم پرداخت مالیاتشان را که مطابق قانون وضع می گردد متقبل می شود؟

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

روز کوروش و روز بابک

+0 به یه ن

نظرتان در مورد رویدادهایی نظیر برگزاری روز کوروش در کنار پاسارگاد یا برگزاری روز بابک در قلعه بابک چیست؟
آیا این ها  حرکت سیاسی هستند؟
چه قدر در جامعه عمق دارند؟
آیا همردیف قرار دادن این دو روبداد درست هست یا به نظرتون با هم تفاوت ریشه ای دارند؟
به نظرتان چرا حاکمیت نظر خوشی به این گونه رویدادها نداره؟
آیا به بالاتر رفتن فهم تاریخی مردم منجر می شه؟
آیا هویت سازی به این صورت حول و حوش شخصیت های تاریخی مثبت هست؟
ضرر هایش چی هستند؟ منفعت هایش چی هستند؟

نظر خودتان را بدون خودسانسوری بنویسید. اما اگر دیدم انتشار نظرتان برای وبلاگ من دردسر می آفریند آن را منتشر نمی کنم یا بخش هایی از آن را حذف می کنم.
نظر خودم را هم بگویم: هر دو رویداد در دو زمینه اشتراک دارند. یکی این که رویکردی هویتی به مقوله تاریخ دارند و قهرمانی در گذشته برای زمان حال می جویند. دوم این که با قرائت رسمی از تاریخ که توسط ارگان های تبلیغاتی مثل صدا و سیما روی آن تاکید می شود فرق دارند. صدا و سیما سرمایه عظیم می ریزد تا در مورد تاریخ اسلام سریال بسازد. این حرکت ها می خواهند بگویند ما خودمان تاریخ داریم. اگر شما برایش هزینه نمی کنید ما خود آستین بالا می زنیم.

اما نظر خودم: با این نظر که ما خودمان تاریخ داریم موافقم و رویکرد صدا و سیما را نمی پسندم. به خصوص که آن سریال ها گاهی باعث دلخوری اقلیت های مذهبی می شود. به نظرم صدا وسیما و .... باید برای دوره های مختلف تاریخی کشور خودمان بودجه بگذارد و در موردش کار فرهنگی کند. تاریخ ایران هم محدود به دوره هخامنشی نمی شود. اتفاقا از قرن هفت هجری تا قرن 10 هجری که دوره بسیار سرنوشت سازی بوده ما هیچ سریال و فیلمی نداریم. به خصوص در مورد دو دوره مهم و قدرتمند تاریخ ایران یعتی قراقویونلو ها و آق قویونلو ها که در تبریز پایتخت بوده فیلمی ساخته نشده. در صورتی که دوره مهمی بوده اند. صلح  و مدارای مذهبی نسبی بوده و در نتیجه رونق اقتصادی. یکی از فانتزی هایم آن هست که بعد از بازنشستگی رمان تاریخی در مورد آن دوره بنویسم.

در مورد هویت: هویت خود را در این دوران به نظر من به صورت امروزی باید تعریف کنیم. به تاکید زیاد روی فرزند کوروش یا فرزند بابک بودن خودمان انتقاد دارم. ما در عصری زندگی می کنیم که می توان رفت آزمایش دی -ان-ای گرفت و دید اجدادمان مال کجا بودند. به طور آماری هم خون همه اقوامی که در این سرزمین ها آمده و رفته اند در رگ های ما جاری است. بعید نیست کسی که افتخار می کند من فرزند کوروش هستم آزمایش دی ان ای بدهد و نتیجه این باشد که اجداد او اغلب عرب بوده اند! بهتر هست ادعایی نکنیم و هویت خود را برپایه ای بنا نسازیم که فردا با یک آزمایش ساده کل هویتمان و غرور مان فرو بریزد و سرخورده شویم!


خوبه تاریخ خود و همچنین افسانه ها و اسطوره های خود را بشناسیم  تا در همین دنیای مدرن امروزی از آنها با متد های امروزی بهره ببریم. برای جذب توریست, برای خلاقیت هنری  و ادبی و......  میراث گذشتگان مثل مواد خام هستند.  اما نباید فکر کرد هنر نزد ما هست و بس. اقوام دیگه هم از زیر بته که بیرون نیامده اند! در همان عربستان خشک و بی آب و علف هم هزار سال قبل از کوروش تمدن بزرگ و پیشرفته سبا یوده با مهندسی پیشرفته و سدسازی و روش آبیاری بسیار هوشمندانه.
کسی که باور داشته باشد "هنر نزد ایرانیان است و بس" یک سر برود ایتالیا و یا اسپانیا یا موزه لوور پاریس  یا موزه های هنر  چین دیوانه می شود آن همه هنر غیر ایرانی می بیند.
ایرانی ها خلاقیت هنری  و ادبی داشته اند و دارند. حرف برای گفتن  در این زمینه ها زیاد دارند. اما ملل دیگر هم هستند که حرف برای گفتن زیاد دارند.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل
آردینی اوخو

آیا من و دکتر جباری برای سال آینده دانشجو ی دکتری می گیریم؟

+0 به یه ن

جواب سئوال منفی است. تصمیم بر این شد که دیگر دانشجوی دکتری نگیریم. اما من مایلم دانشجوی فوق لیسانس داشته باشم. البته دانشجوی فوق لیسانسی که اهل کار کردن باشد نه اهل لاف!
دانشجویی را ترجیح خواهم داد که بتواند مسئله حل کند و در عمل در کار پژوهشی کمک من باشد نه آن که فقط "اعتماد به نفس" داشته باشد و در مورد موفقیت هایش رویا پردازی کند.


قدم اول شرکت در کلاس های آنالیز داده من هست که روزهای شنبه و دوشنبه ساعت 10تا 12 تشکیل می شود. تا کنون تنها یک جلسه تشکیل شده. اگر دانشجویی در این کلاس ها شرکت کند و در امتحان آن نمره قابل قبولی بیاورد  و مایل باشد که با من کار کند و دانشگاهش هم با این مسئله مشکل نداشته باشد خوشحال خواهم شد که راهنمایی پایان نامه کارشناسی ارشد او را در موضوعی که با هم تعیین می کنیم برعهده بگیرم.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

سخنرانی دیگری از استاد رنانی

+0 به یه ن

این سخنرانی استاد رنانی را حتما سر فرصت بشنوید. خیلی جالب  و ارزشمند هست.


پی نوشت: اگر صحبت های استاد رضا کیانیان را که قبلا لینک داده بودم هنوز گوش نکرده اید توصیه می کنم حتما گوش بکنید.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

جنگ و صلح

+0 به یه ن

سال هاست درغرب بحث های زیادی هست که آیا اسلام دین صلح هست یا جنگ. حملات تروریستی منسوب به مسلمانان علت اصلی این نوع بحث هاست. آنها که می گویند اسلام دین صلح است به درستی اشاره می کنند که اکثریت قاطع مسلمانان مردمان صلح طلبی هستند که دغدغه شان خانواده شان هست و کینه از غرب به دل ندارند.
آنها هم که می گویند که اسلام دین جنگ هست از یک طرف به حملات تروریستی اشاره می کنند و از طرف دیگر به برخی آیات قرآن یا احادیث و حوادث تاریخی صدر اسلام تاکید می ورزند که بر جنگاوری تاکید دارند.

نظر این حقیر را بخواهید اسلام نه دین جنگ هست نه دین صلح. از ویژگی های این دین ایجاد توازن بین عملگرایی و عزت طلبی است. اسلام در دوره ای پا به عرصه نهاد که خشونت سکه رایج بود. خیلی متداول بود که می رفتند از قوم همسایه دختر پسرهای جوان را می دزدیدند و می آوردند برده خودشان می کردند. دقت کنید گفتم در آن دوره. نگفتم در آن سرزمین. احتمالا باستانگراهای ایرانی بل خواهند گرفت که عرب های وحشی چنین بودند. این امر اختصاص به عربستان نداشت. در همان شاهنامه با آب و تاب نوشته که بیژن قهرمان پارسی به همراه رفیقش گرگین یک کاره بلند شدند بروند از سرزمین توران دختر بدزدند (که البته عاشق شد و بقیه ماجرا.) باز خودباختگان غرب بُل نگیرند که کل مشرق زمین همین بوده. همین سعدی خودمان را رومی ها دزدیده بودند و به بردگی وا داشتند. حکایت برده گیری شان در آفریقا هم که نیاز به بازگویی ندارد.
در چنین دنیایی حرف از صلح گرایی زدن بیهوده هست. نمی جنگیدی می آمدند برده ات می کردند. می آمدند آذوقه ات را ازت می گرفتند باید خودت و فرزندت از گرسنگی می مردی.

دنیا تغییر کرده. دنیا هنوز هم محیط خشنی دارد اما نوع خشونت فرق کرده. دیگه آن نوع خشونت عریان را نمی بینیم. خشونت این دوران بیشتر از جنس رقابت کاری خشن و ناسالم و دزدیدن منابع خام یکدیگر به هزینه تخریب محیط زیست، تست کردن داروها بر روی مردم جهان سوم و... است.  گاهی هم که خشونت عریان نشان می دهند با قدرت رسانه ای خود آن را کوچک نشان می دهند. (برعکس زمان چنگیز که خشونت خود را برای جنگ روانی چند مرتبه بیشتر نشان می دادند.) دم از صلح زدن مبلغان مسیحی در کشورهای جهان سوم هم از آن روست که ملت جهان سومی چشم بر این واقعیات ببندند و تسلیم باشند. والا کجای مسیحیت دین صلح هست؟! پاپ ها خود جنگاوران دست اولی بوده اند. جنگ هایی که فرقه های مختلف مسیحی با هم در همان اروپا کرده اند فاجعه بوده است.

نظر این حقیر آن هست که اکنون مسلمانان باید دنیای امروز را بشناسند و برای خشونت نوع امروزی خود را آماده سازند. راه های هزار سال پیش برای مقابله با خشونت نه تنها به درد امروز نمی خورد بلکه باعث دردسر می شود. مشکل اینجاست که برخی مسلمانان روح زمان را دریافت نشناخته اند و با سلاح های مدرن در دنیای 1400 سال پیش زندگی می کنند.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

رضا کیانیان در جمع جوانان حزب اللهی

+0 به یه ن

این نشست آقای کیانیان با جوانان حزب اللهی خیلی آموزنده و در خور توجه هست. 

فیلم کاملش در  لینک زیر هست. می ارزه وقت بگذارید و همه را از اول تا آخر ببینید. من از اولش هم رضا کیانیان را دوست داشتم با دیدن این فیلم احترامم دو چندان شد.


اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

ایرانی های فرانسه

+0 به یه ن

در پاریس ایرانی ها چنان با حرارت از این که مهاجران پاریس را به گند می کشند حرف می زنند که خود لوپن (رهبر یکی از احزاب فرانسه که به شدت ضدمهاجر هست)  هم نمی زنه. حالا لوپن به کنار. خود جناب شاه خورشید لویی چهاردهم هم به پای ایرانی های پاریس در این که فرانسه را ملک طلق خود بدونند نمی رسید.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل
آردینی اوخو

حسرت صفای دیروز

+0 به یه ن

من نمی دانم کی جلوی کسانی که حسرت سادگی گذشته را می خورند گرفته که همین  امروز ساده و صمیمی  وباصفا باشند؟!

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

مایع حیات

+0 به یه ن

در این گوشه از زمین که خاور میانه اش می خوانند از قدیم الایام مشکل کمبود آب وجود داشته و دارد و خواهد داشت. از زمان سومریان تا کنون  همیشه بر سر آن کشمکش وجود داشته و خواهد داشت. برگ برنده تمدن های بزرگ منطقه توانمندی استفاده بهینه از آب بوده. تمدن هزاران ساله سبا در جنوب عربستان (یمن) در زمان خود شاهکار های مهندسی برای استفاده از آب ابداع نموده بود. در زمان  فراعنه و سپس سلسله هخامنشی نیز آبیاری مورد توجه ویژه بود. سلسله صفوی هم در مورد مدیریت آب خوش درخشید. خلاصه هر زمان رونقی در این منطقه بوده در سایه مدیریت صحیح آب بوده.


هم اکنون هم «آب» در منطقه  در کنار مسایل ایدئولوژیک عامل اصلی تنش هست. راستش را بخواهید من باور دارم مسئله آب حتی مهم تر هست. اگر کمبود آب نباشد مردم کشاورزی و ماهیگیری شان را می کنند و نان از عمل خویش می خورند و چشم به صدقه های  قطر وسعودی نمی دوزند تا از دل آن داعش و القاعده متولد شود. خیلی از این گرایش های افراطی از سر بیکاری است. آب بود بیکار نمی ماندند.

برای کم شدن تنش در منطقه باید دو کار کرد: یکی آن که از ادبیات تنش زا (از نوع توهین های مذهبی و یا قومی ) باید حذر کرد. دوم این که باید در مدیریت آب نهایت دقت را نمود. در ایران وقتی اسم صرفه جویی در مصرف آب می آید همه زورشان به خانم های خانه دار می رسد و بس! فوری در مدارس در گوش بچه ها می خوانند «به مامان هاتون بگویید موقع ظرف شستن ....»
البته در موقع ظرف شستن باید صرفه جویی کنیم. ولی باور کنید ما خانم های متولد دهه پنجاه تا حد وسواس در صرفه جویی در آب دقت می کنیم. اما جای دیگه به صورت کلان آب به هدر می ره! یکی در کشاورزی.  دولت باید برای بهینه کردن مصرف آب در بخش کشاورزی اهتمام کنه. یک کم هم به کشاورزان بگویید رعایت کنند. فقط زورتان به خانم های خانه دار می رسه؟! ای نمایندگانی که به رای کشاورزان محتاجید! چند نفرتان جرئت آن را دارید که به کشاورزان بگویید چاه های غیر مجازشان را ببندند؟! الکی چرا خود را «سوپر من» نشان می دهید و می گویید نماینده بشوم مشکل آب تان را حل می کنم؟! چه طوری حل می کنید؟! بدون همکاری کشاورزان امکان ندارد. صادق باشید و این را بگویید.
حالا بیایید سراغ شهر! ای کسانی که مرتب بر سر زنان در آشپزخانه می زنید که موقع شستن قاشق چایخوری فوری شیر را ببندند! چرا نگران نشتی از لوله های شهری نیستید که در صد قابل توجهی از آب را می فرستند مستقیم به سوی پی خانه های مردم.
باور کنید من می بینم در اروپا ملت یک دهم من و دوستانم در صرفه جویی در مصرف آب وسواس نشان نمی دهند. اما آمارها نشان می دهد که اتلاف آب شهری در اروپا خیلی کمتر از ایران هست. چرا!؟ چون لوله های شهری نشتی ندارند. لوله های فرسوده فوری جایگزین می شوند.

و اما دریاچه عزیز خودمان. همه تان می دانید من چه قدر دغدغه احیای این دریاچه را داشتم و دارم. اما هر وقت می شنوم که آب فلان رود خانه را می خواهند به سوی دریاچه منحرف کنند پشتم می لرزه. همین تیپ کارها باعث شده که دریاچه به این روز بیافته. آب را منحرف می کنند اکوسیستم یک منطقه دیگر را خراب می کنند  آب هم سر راه تلف می شه و به دریاچه نمی رسه. یک اصطلاح جالب هست که می گه «چاه را این روزها برای آبش نمی زنند برای نانش می زنند!» بله! همین طوره! برای شرکت های نورچشمی این پروژه ها «نون و آب» می شه. اما برای دریاچه اورمیه آب نمی شه. کلی از بیت المال پول تلف می شه. صدای بقیه استان ها در می آد و تنش ایجاد می شه و.....
راه نجات دریاچه اورمیه این چیزها نیست. راهش اصلاح الگوی مصرف آب در کشاورزی در حاشیه دریاچه هست. محصولات پرمصرف باید حذف بشوند. چاه های غیرمجاز باید بسته شوند. روش های آبیاری باید بهینه شوند. صنایع تبدیلی کم مصرف باید ایجاد شوند. بستر رودخانه ها باید به طور مرتب لایه روبی شود. 
  

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل