گفت و گویی بین مینجیق و «سلام»

+0 به یه ن

سلام (یکی از همراهان وبلاگ):

امروز داشتم از دور فلکه وارد میدان میشدم. یه ماشین از کنارم با سرعت پیچید از اونورم ماشین اومد و سر ماشین رو خم کرد طرفم. نزدیک بود بزنم بهش. بوق ممتد زدم تا حداقل فرمون رو کج کنه و جلو ماشینم نگیره! اونم شیشه رو داد پایین و الفاظ رکیک. گفتم برای چی فحش میدی داری میزنی بهم طلب هم داری؟! گفت پدرتو درمیارم!
چند دقیقه بعد یه اس ام اس گرفتم که به دلیل کشف حجاب تذکر میدهیم!
من واقعا نمیدونم چی بگم... یعنی امیدی به این مردم هست؟ به اینکه خوبن؟
به محمد:
متوجه ام ولی من یه زندگی ساده دانشجویی رو دنبال میکنم. در حدی نیستم که دانشگاه به من نیازی داشته باشم. میتونم جای دیگه برم ولی خب کشور همینه جامعه همینه نمیشه توقع داشت خیلی فرق داشته باشه. . استادم مرد آرومی به نظر میرسه و خب باسواده. میترسم جای دیگه برم استادش هم خوب نباشه دیگه کلکسیون بشه.. فقط میخوام کمی آرامش داشته باشم. همین. خیلی سعی میکنم ار حاشیه دور باشم. اما اینجا صبح تا شب فکر اینم چطور حاشیه ایجاد کنن.
کسی هست که هر حرفی میزنم طوری میپیچونه خودمم میمونم. از یه روانشناس پرسیدم گفت اختلال شخصیتی پارانویا داره. که بی منظور ترین حرف رو هم منفی بافی میکنه و شایعه پراکنی میکنه تا ذهن بقیه رو علیه من کنه. مثل مار میمونه.
بساط داریم دیگه. خدا خودش کمکمون کنه‌.


جواب مینجیق:
 البته که امید به این مردم هست . در هر کشوری آدم ناتو پیدا می شه. نکته اینجاست که قوانین و ضوابطی که حکومت می ذاره باید افراد معمولی را از دست آن افراد ناتو حفظ کنه. اما حکومت ما برعکس عمل می کنه. دقیقا هم درتجربه شما همین نکته هست. چرا باید آن اس ام اس را معرفی می کردند که ابزار سو استفاده افراد ناتو از این دست باشه.

بگذریم از این که علت این که درصد بالای افراد طلبکار و ناراضی در کشور ما باز از همین سیاست های غلط حکومت مان ناشی می شه. به خاطر به وجود آوردن انواع و اقسام ناکامی ها برای ملت عده زیادی حس می کنند به جایی که لیاقتشان هست نرسیدند بعدش به اون بالا بالاها دستشان نمی رسه می افتند به جان سایر شهروندان. جلوی پیشرفت را حکومت می بنده. ساده ترین و ملموس ترین نمونه اش این که عده زیادی از راه تلگرام شغلی مناسب و آبرومند برای خودشان درست کرده بودند. یارو در دهی دور افتاده مستقیم زعفران های ده شان را در بازار شهرهای بزرک می فروخت. آن دیگری یکی از صنایع دستی محلی خود را احیا کرده بود و در اینترنت می فروخت. زن سرایدار مدرسه  در تلگرام سفارش سبزی وترشی می گرفت و می فروخت. یک شبه تلگرام را فیلتر کردند و بیزنس همه اینها به فنا رفت.یارو دو سال دوندگی می کنه مجوز واردات لوازم خانگی از فلان کشور می گیره یک شبه فرمان صادر می شه که واردات ممنوعه. دو سال دوندگی اش دود می شه می ره روی هوا و......
یارو چند سال زحمت می کشه کتاب می نویسه مجوز نشر نمی دهند. کار تولید و .... هم که هیچی!
این طوری هست که جلوی پیشرفت مردم گرفته می شه و حس ناکامی می کنند و حرصشان را سر دور وبری ها خالی می کنند. کشورهای دیگه این خبرها نیست. حتی در کشورهایی مثل ترکیه و هند هم حکومت راه بیزنس ها را هموار می کنه نه آن که سد راهشان بشه.


گاهی اوقات هم  برخی در ایران واقعا از لیاقتشان هم بالاتر می نشیننند اما باز طلبکار و ناراضی هستند بس که این طلبکاری ونارضایتی سکه رایج شده.

در مورد دانشگاه تان هم سیستم را چنان چیده اند که اون یارو که ازش شکایت می کنید به این نتیجه رسیده که راه پیشرفتش همین هست ! نه کوشش علمی یا اجرایی.
راستش -تعریف از خود نباشه- از وقتی که من رییس پژوهشکده شدم در سطح پژوهشکده ما دست و پای این کارها خیلی جمع شده. دروغ خیلی کم شده. حاشیه خیلی کم شده. افراد دیده اند راه پیشرفتشان درپژوهشکده چسپیدن به کارشان هست نه حاشیه ساختن. وقتی حاشیه سازی باعث ارتقا می شد می افتادند در همون خط.
کارمندان ما در پژوهشکده وقتی می خواهند مرخصی بگیرند دروغ نمی بافند که مادرم داره می میره. مرخصی شان را می خواهند و میگیرند. مورد هم داشتیم که خودم گفتم با این که مرخصی استعلاجی زیاد گرقته اید اما نیاز به مرخصی تفریحی هم دارید تا روحیه شاداب تری داشته باشید. وقتی رییس این جور رفتار می کنه -جز معدودی که بیمار هستند- بقیه حاشیه سازی نمی دهند و به حاشیه ها پا نمی دهند.  با دل و جان کار می کنند و طلبکار و ناراضی نیستند. چند نفر بیمار  ممکنه پیدا بشوند که باز شر به پا کنند اما به تنهایی، قدرت تخریب زیادی ندارند. به علاوه بیمار همه جا پیدا می شه.درخارج هم هست.

 پژوهشگران ماهم وقتی می بینند پرونده همه در شورا مطرح می شه و به «سفارشی» ها امتیازی قایل نمی شویم و آقازاده و غیر آقازاده فقط از روی رزومه شان ارزیابی می شوند حس آرامش دارند. حس طلبکاری و نارضایتی ندارند. تا بخواهید مورد «سفارشی» در این دو سال داشته ایم اما همگی در شورای علمی پژوهشکده رد شده اند.


در پژوهشگاه ما چند پژوهشکده فیزیکی هست. اما فقط در یکی از آنها رسم این هست که سخنران یک ربع تملق رییس یا پیشکسوت را بگویند. سخنران هایی که  توسط پژوهشکده های مختلف دعوت می شوند همگی  از همان پیش زمینه فرهنگی هستند . امادر پژوهشکده ای که بزرگانش  خود را طالب تملق و مجیز گویی نشان داده اند به گونه ای دیگر عمل می کنند.

حالا این فقط در سطح پژوهشگاه بود. مشت نمونه خروار هست

در نوشته مجزایی (شاید هم سری نوشته ها) تشریح خواهم که چه طور ساختار دموکراتیک انجمن فیزیک باعث شده که همین افراد جامعه فیزیک ایران -با همه ایرادات اخلاقی که دارند- کمابیش سازنده عمل کنند. نهادهای دیگری هم هستند که همین افراد را جمع کرده تا کارهای مشابه انجام دهند ولی به دلیل سیستم غیر دموکراتیک غیر از لجن چیزی بیرون نمی دهند.


همین را که گفتم تعمیم دهید به کل کشور!

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

یلدا و کریسمس و.... تنها بهانه برای شادکردن دل کودکان هستند.

+0 به یه ن

یلدا و کریسمس (در واقع بهتر هست بگویم آیین جشن آغاز زمستانی در میترائیسم) و نوروز و.... همه بهانه ای هستند که بزرگتر ها دل کودکان را شاد کنند. از قدیم هم همین بوده. قدیم که عرض می کنم منظورم خیلی قدیم هست. قبل از اسلام و مسیحیت و......
یعنی واقعا فکر می کنید یک خانواده معمولی نه چندان پولدار یهودی در اورشلیم برای بچه شان در ۲۰۲۴ سال پیش جشن تولد می گرفتند و تاریخ دقیق تولد ثبت می کردند که ما امروزه بدونیم میلاد مسیح دقیقا کی بوده؟!!!!
از بسی قدیم تر در منطقه ما
آیین یلدا بوده. میتراییسم هم دو قرنی قبل از مسیح در اروپا از منطقه خود ما وارد شده بوده و مشابه شب یلدا را در اروپای تحت سلطه روم باستان هم در آغاز زمستان جشن می گرفتند. بعد که مسیحیت در اروپا همه گیر شد برای این که آخوندهایشان به این جشن گیر ندهند آن را به مسیحیت چسپاندند که باز هم بتوانند جشن بگیرند. چون فهمیده بودند جشن خوبی هست و کارکردهای خوبی برای شاد کردن دل کودکان و به وجود آوردن خاطرات خوب در ذهن آنها دارد این «کلاه شرعی» را برای جشن آغاز زمستان درست کردند تا از حملات کلیسا در امان باشد.
در اروپای شمالی هم برای خودشان جشن های آغاز زمستان داشتند. بابانوئل فقیرانه ای هم متناسب با وضع فقیرانه شان داشتند.
بعدش که نیمه دوم قرن بیستم و دوره مصرفگرایی آمد این دو را با هم تلفیق کردند. والا بابانوئل را چه به عیسی مسیح ؟!
در تصویر سازی از بابا نوئل کریسمس به شکلی که ما الان می شناسیم بیش از همه تبلیغات تلویزیونی کوکا کولا نقش داشته. در ذهن عمومی کودکان هم نقش بسته. بابانوئل قرمز پوش پولدار ومهربان ساخته و پرداخته قرن بیست هست! والا در قرون وسطای فقیر کی این همه کادو در بسته بندی های خوشگل بود؟! در قرون وسطی اروپا کدوم پاپا نوئلی می توانست چنان لباس های نویی بپوشد؟! اصلا قبل از انقلاب صنعتی و تولید پارچه ارزان از این کار ها میسر نمی توانست باشد.


و اما رابطه افراد میانسالی مثل ما در ایران امروز و قضیه یلدا و کریسمس!
ما هر فرصتی را که بتواند از ما خاطره خوبی روی ذهن کودکان دور و بر نقش ببندد جشن می گیریم.
فردا که پیر شدیم اول از همه پس انداز مان به کمک مان خواهد آمد بعد همین بچه هایی که از ما خاطره خوب در ذهن دارند. میخواهد یلدا باشد می خواهد کریسمس.
نه آیین میترائیسم به کار مان خواهد آمد، نه تمدن ۲۵۰۰ ساله، نه بابا نوئل! اما اون خاطراتی که در ذهن بچه از ما نقش می بندند کیفیت دوران پیری ما را خواهد ساخت. پس اگر بابا نوئل در ساختن خاطره خوب از ما نقشی بتواند ایفا کند برایمان مهم نیست که ربطی به مسیحیت دارد یا از اسطوره های اروپای شمالی است یا ساخته و پرداخته کوکا کولاست. مهم این هست که کارکردش را برای ما در جهت ساختن خاطره خوب برای کودکان دور و بر دارد.

اون اروپایی های ۲۲۰۰ سال پیش هم این کارکرد را خوب فهمیدند ! بنابراین این آیین را از شرق وارد ساختند. وقتی ۱۶۰۰ سال پیش کلیسا و حکومت نیمه-مسیحی بر اروپا مسلط شد باز مردم آن دیار خوب فهمیدند که این جشن ارزش حفظ کردن دارد ولو به قیمت جعل تاریخ و چسپاندنش به مسیح. می دانید نکته این ماندگاری چه بود؟! این که در ذهن کودکان (بخوانید آینده سازان) نقشی دلپذیر می سازد. بنابراین نسل به نسل ادامه می یابد.
البته ما یلدا را باشکوه تر از کریسمس جشن می گیریم. اما چند روز بعدش هم با کریسمس باز دل کودکان دور وبر را شاد می کنیم.

چند روز پیش در فیس بوک خواندم که نوشته بود: «در محلات تهران گشتم و دیدم که در شمال شهر همه در حال خرید برای کریسمس هستند، در مرکز شهر در حال خرید شب یلدا و در جنوب شهر مشغول ایام فاطمیه»
از اون نوشته های درپیت و بی مزه هست که کلی هم لایک می خورد!
برای همسرم خواندم. پوزخندی زد و گفت معلومه که سالهاست تهران نیامده و تخیلات خود را از چند شنیده یا مطلب اینترنتی نوشته.
من با این که در تهران زندگی می کنم اما ادعا نمی کنم همه محلات را از شمال به جنوب گشتم اما در همین مجتمع خودمان هم می بینم که حرفش غلط هست. در همین مجتمع هم مراسم ایام فاطمیه گرفته می شود هم یلدا و هم کریسمس. تا اغلب خانواده ها دو تا از این مراسم را می گیرند. یلدا و کریسمس یا یلدا و ایام فاطمیه. درصد کمی هم هر سه آنها را. چون یلدا بین تقریبا همه مشترک هست پررونق تر هست.
آنهایی که کریسمس را در کنار یلدا جشن می گیرند فرزند یا نوه یا برادرزاده یا خواهر زاده ای دارند که خردسال هست و از کارتون ها مراسم کریسمس را می بیند و دلش می خواهد. کسانی که کودک خردسال در دوربر ندارند چندان به دنبال کریسمس نیستند. حتی بین دانشجویان دانشگاه آزاد که ما هر روز می بینیم چندان حال و هوای کریسمس وجود ندارد. اما دانشجوها یلدایی هستند. مادربزرگان و پدربزرگان نوه دوست بیش از آن دانشجویان در پی کریسمس هستند. برای گل روی نوه هایشان نه چیز دیگر.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

از ونگ زدن پشت سر استاد راهنما تا مجیز وی را گفتن

+0 به یه ن

یکی از عجایب جامعه کیهانشناسی و نجوم ایران این هست که همان کسانی که در دوران دانشجویی «ونگ» می زدند که استاد راهنمایم حق مرا می خورد و بی آن که سهمی در پیشبرد مقاله داشته باشد نامش را روی مقالات من می گذارد چند سال بعد از فارغ التحصیلی مجیز همان استاد را می گوید و البته دانشجویانش در مورد خود او همین ونگ ها را می زنند. خدا را شکر که من دیگه دانشجوی دکتری نمی گیرم که درگیر این مسایل شوم. پشت دستم را هم داغ کرده ام که وقتی دانشجویی می آید و آن گونه «ونگ» می زند فردین بازی را بزنم کنار!

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

انتخابات بین خوب و بهتر

+0 به یه ن

حالم الان خیلی خوبه. برای اولین بار در عمرم در انتخاباتی شرکت کردم که  انتخاب بین «بد و بدتر» نبود بلکه انتخاب بین خوب و بهتر بود: انتخابات هیئت مدیره انجمن  و انتخابات بازرس انجمن فیزیک.

سایت انتخابات هیئت مدیره:

سایت انتخابات بازرس انجمن

برای رای دادن باید عضو پیوسته انجمن باشید. تا دهم دی ماه مهلت برای رای گیری هست.

و اما نظر من در مورد کاندیداهای هیئت مدیره:
۱- لاله معمار زاده. استاد دانشگاه صنعتی شریف. شاخه پژوهشی اطلاعات کوانتمی.
با توجه به هیاهو هایی که این روزها، در این شاخه پژوهشی  در سطوح مختلف کشور راه انداخته می شود لازم هست یک نفر در سطح و کالیبر خانم دکتر معمارزاده در این شاخه پژوهشی در هیئت مدیره انجمن باشد  تا جلوی بسیاری از کژی ها بایستد. خانم دکتر معمارزاده هم دانش کافی برای این کار دارد هم جربزه کافی را هم درستکاری کافی را و هم شجاعت کافی را.
۲- شانت باغرام. استاد دانشگاه صنعتی شریف
ایشان سالهاست که برای خبرنامه انجمن زحمت می کشند. دلسوزی بسیار برای فعالیت های انجمن دارند.
۳- یاسر عبدی- استاد دانشگاه تهران
کسی که می تواند در زمینه ارتباط با صنعت و ... (از جمله بند های اساسنامه انجمن) نقشی بسزا داشته باشد.
۴- حمیدرضا مشفق استاد دانشگاه تهران
تجربه چندین سال حضور در هیئت مدیره انجمن- حامی و پشتیبان همیشگی دانشجویان
۵- علیرضا آقایی- استاد دانشگاه سیستان و بلوچستان
عضو سابق پژوهشکده فیزیک ما.  
۶- اصغر عسگری- استاد دانشگاه تبریز
۷- علی صادقی- استاد دانشگاه شهید بهشتی


نظرمن در مورد یکی از کاندیداها برای بازرسی انجمن

مریم ذوقی- استاد دانشگاه تهران
همکار انجمن در خبرنامه. سخت کوش- عضو شاخه بانوان

با توجه به شرایط کشور دوره بعدی انجمن فیزیک  دوره مهم و تاثیرگذاری می تواند باشد. در شرایط خاص کشور خیلی مهم هست که ما انجمن فیزیک قوی ای داشته باشیم. من فکر می کنم با ترکیبی که در بالا نوشتم این هدف محقق می شود. هیئت مدیره ای قوی می تواند جلوی برخی از ناراستی ها را بگیرد و شوری و شوقی بیافریند. 
جامعه بدون ساختار می تواند در پی تحولات و آشوب ها به توده ای خطرناک بدل شود که بد را بدتر سازد. جامعه به ساختارهایی نظیر انجمنها با تعداد اعضای بالا نظیر انجمن فیزیک نیاز دارد که جلوی این توده ای شکل شدن را بگیرد. وچه انجمنی مهمتر  از انجمن فیزیک در آستانه رنسانسی که ملت ایران آغاز کرده!؟
اگر عضو پیوسته انجمن هستید خود را از لذت انتخابی مهم بین خوب و بهتر محروم نسازید. در انتخابات انجمن فیزیک شرکت کنید.
بازرس انجمن پست مهمی هست. شرکت در انتخابات آن به اندازه شرکت در انتخابات هیئت مدیره حایز اهمیت هست. شاید حتی بیشتر!

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

فساد مالی در ایران

+0 به یه ن

مردم ایران و فرهنگ ایران خالی از عیب نیستند اما تا به اندازه نهادها ی حکومتی فعلی هم فاسد نیستند. ساختار غیر شفاف و غیر پاسخگوی فعلی این فساد افسار گسیخته را به وجود آورده. ساختار اگر درست شود فساد در حکومت کاهش می یابد و به سطح فساد مردم می رسد. ولی در حال حاضر سطح فساد در حکومت بسی بیشتر از سطح فساد بین مردم هست. شما به کسبه شهر خیلی بیشتر اعتماد می کنید تا نهاد های حکومتی. کمتر احتمال می دهید که کسبه شهر پول شما را به هنگام خرید بخورند تا موسسات مالی اداری رنگارنگ وابسته به حکومت. این اعتماد نسبی به کسبه شهر و ان بی اعتمادی به موسسات مالی اداری خصولتی از تجربه و مشاهده حاصل شده. چون فساد بین هموطنان عادی کمتر از فساد بین نهاد های حکومتی است اعتماد بیشتری به هموطنان داریم تا نهاد های حکومتی.

 


وقتی با دنیا سر جنگ دارند تحریم می شوند. وقتی تحریم می شوند معاملات متداولی را که برای کشور لازم هست از طریق بازار سیاه انجام می دهند. بازار سیاه  فساد کلان در پی دارد. اگر حکومت نرمالی باشد که به دنیا شاخ و شونه نکشد تحریم نخواهد بود. پس نیاز به بازار سیاه بین المللی نخواهد بود. ساختارهای شفاف اقتصادی، فساد را کم می کند. اگر این تحریم ها نباشد و بتوانیم معاملات شفاف بین المللی داشته باشیم  فساد در کشورمان در حد ترکیه یا ایتالیا (شاید هم اندکی بهتر از آنها) خواهد شد نه دیگه در این حدی که الان هست. مردم ایران از مردم ترکیه یا ایتالیا یا اسپانیا بسی فاسدتر نیستند . کمابیش شبیه آنها هستند. اما فساد در نهادهای حکومتی ایران بسی بیشتر از مشابه آن در ایتالیا یا ترکیه یا اسپانیا هست

وقتی بزرگترین نهاد های اقتصادی ایران هیچ سیستم حسابکشی ندارند و عملا با یک رنگ مقدس نمایی از پاسخگویی در می روند طبیعتا فساد در نهادهای حکومتی رشد می کند. اگر ساختار چنان شود که همه نهاد ها ملزم به پاسخگویی وحسابرسی باشند فساد در این حد رشد نخواهد نمود.

 

 از زمان قاجار تا کنون، بسته به این که چه قدر حسابرسی می شده فساد کم و زیاد می شده. هر زمان دیوان محاسبات و سازمان برنامه و بودجه قوی بوده فساد کمتر شده. فساد در دوران خاتمی که سازمان برنامه و بودجه و..... قوی بود قابل مقایسه با فساد در حال حاضر نبود.  زمان خاتمی فساد  خیلی کمتر بود. در دهه چهل  که عالیخانی نظام مالی ایران را سر و سامان داد میزان فساد بسی کمتر شد. مردم همین مردم بوده اند. فرهنگ مردم همین بوده. همان گلستان و دیوان حافظ را می خواندند. اما در مقاطعی که حسابرسی بهتر و معاملات شفاف تر بوده فساد حکومت کمتر بوده.

 

نتیجه ای که می خواهم بگیرم این هست که برای مهار فساد لازم نیست فرهنگ مردم دگرگون شود ومردمی نوین جایگزین مردم ایران شود. این که عملی نیست! بیخود سخت و پیچیده اش نکنید. فقط کافی است ساختاری شفاف جایگزین ساختار فعلی شود. اگر دهه چهل عالیخانی توانست الان هم باسوادتر و باهوش تر از او پیدا می شود و نمی تواند این کار را بکند. مشکل اینجاست که فاسدان از فساد خود دست بر نمی دارند که أمثال  عالیخانی بتوانند ساختار را درست کنند. مطالبات مردمی برای إصلاحات ساختاری جدی باید چنان قوی بشود که این تغییرات و إصلاحات را تحمیل نماید. دو سه میلیون نفری باید چنین مطالبه همصدایی به مدت یکی دو ماه بکنیم تا بشود. مفسدان در مقابل چنین مطالبه ای نمی توانند بایستند. دیر یا زود چنین خواهد شد.فساد کارد را به استخوان خواهید رسانید و دو سه میلیون نفری چنین خواهند کرد. 

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

زنان در علم

+0 به یه ن

با سلام و درود

بنا به سنت سالیان پیش، امسال نیز پژوهشکده فیزیک قصد دارد برنامه ای انگیزشی در فضای مجازی با عنوان «زنان در علم» برگزار نماید. این برنامه در ۲۷ آذر ساعت شش و نیم تا ۸ بعد از ظهر برگزار خواهد شد.

فرم برنامه امسال از سال های گذشته اندکی تفاوت دارد:

۱) برخلاف سال های گذشته سخنرانی زنده خواهد بود.

۲) سخنران امسال بسیار جوان هستند. در واقع از خود من جوانترند. امیدوارم باعث شود تا نسل جوان بتواند ارتباط بیشتری بگیرد.

۳) برخلاف سال های گذشته که موضوع از جنس نجوم (البته با تبعات مهم برای فیزیک ذرات بنیادی که من در موردش توضیح  می دادم) بود امسال در مورد محاسبات کوانتمی است.

 

در سال های گذشته علاوه بر خانم ها، آقایان نیز شرکت فعال داشتند. امیدوارم امسال نیز چنین باشد.

در برگزاری این برنامه سرکار خانم دکتر سمیه مهربان کار از دانشگاه والنسیا نقش کلیدی داشته اند و هماهنگی های لازم را با سخنران انجام داده اند.

هم در پوستر (فایل پیوست) و هم در ادامه این متن بیوگرافی کوتاهی از سخنران به همراه عنوان و چکیده سخنرانی را می توانید ببینید.

به امید دیدار همه شما در دوشنبه آینده

با احترام

یاسمن فرزان

 

Title: Architecting full-stack quantum computing systems in the NISQ era and beyond

 

Carmen G. Almudever

Technical University of Valencia, Spain

 

Zoom address:

 https://us02web.zoom.us/j/82766000921?pwd=SUhwaHJYZEtjZUt6dXFMQ2VyTmZBdz09

 

Abstract: The advances in quantum hardware with functional quantum processors integrating tens of noisy qubits, together with the availability of near-term quantum algorithms have allowed the development of the so-called full-stacks that bridge quantum applications with quantum devices. In this talk, we will provide an overview of the different layers of the quantum computing full-stack, with emphasis on the software ones that include the compilation of quantum algorithms. We will then discuss the need for optimal physical-aware and algorithm-driven compilation techniques in the midst of the NISQ (Noisy Intermediate-scale quantum) era. We will also focus on key principles for architecting quantum computers such as codesign, optimization and benchmarking. Finally, we will talk about the scalability of quantum computing systems, which is one of the main challenges the quantum computing community is currently facing. 

 

 

About the speakers:

Carmen G. Almudever holds a Ph.D. in Electronic Engineering from Universitat Politècnica de Catalunya (UPC BarcelonaTech), Spain. For the work she did during her PhD, she received the Doctoral Student Honor Scholarship by INTEL (2012). In 2021, she joined the Computer Engineering department of the Technical University of Valencia (UPV, Spain) as a distinguished researcher under the Beatriz Galindo program for attracting talented researchers. Before, from 2014 to beginning 2021, she was an Assistant Professor at the Quantum and Computer Engineering Department and group leader at the Quantum Computing division of QuTech at Delft University of Technology. She worked on the definition and implementation of scalable quantum computer architectures, being one of the PI’s of the 10-year Intel-QuTech collaboration on quantum computing. She is an associate editor of the ACM Trans. on Quantum Computing  and served as the Program Track co-chair (Quantum Systems Software) of QCE22. She is the coordinator of the EiC Pathfinder Open project QUADRATURE on scalable multi-core quantum computer architectures. Her research focuses on different aspects of the quantum computing full-stack including quantum programming languages and compilers, quantum error correction, fault-tolerant quantum computation, compilation of quantum algorithms, benchmarking and scalability of quantum computers

اطلاعات بیشتر در پوستر موجود است.

 

 

 

 

 

 

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

درباره کتاب سیاهچاله های دکتر محمد مهدی شیخ جباری

+0 به یه ن

همان طوری که می دانید شاهین (دکتر محمد مهدی شیخ جباری) کتابی در مورد سیاهچاله ها نوشته است. این کتاب پارسال پاییز توسط انتشارات اشپرینگر به چاپ رسید.

در صفحات ۲۶ تا ۳۱ مجله اخبار آی-پی-ام می توانید درباره این کتاب بخوانید.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

چند کامنت به دنبال بحث آزار جنسی در دانشگاه ها (تکرار از ۵ سال پیش)

+0 به یه ن

این مردها ى آزار دهنده دانشگاهى که من از شون صحبت می کنم جوان ١٦ ساله ای که تازه پشت لبش سبز شده و "ترسون ترسون، لرزون لرزون" به دخترى-یا اغلب به زنى همسن مادرشان- در کوچه متلک می پرانند که نیستند! اگر مسئله به همین سادگی بود من نمی آمدم وقت بگذارم و درباره اش بنویسم.
این مردهای دانشگاهی که من از آنها صحبت می کنم انسان هاى پیچیده ای هستند با ادبیات پیچیده. برای دختران پژوهشگر با این رفتارهایشان مشکل فکری به وجود مى آورند.
اولش "نخ می دهند"، دختر پس می زند. بعد می آیند می گویند تو را توهم زده! من که چیزی نگفتم ! چون فکر خودت خراب هست رابطه ساده انسانى ما را تعبیر ناصواب کردی.
می آیی یه مقدار خورده "رابطه ساده انسانى" آقا را در طول زندگی نه چندان کوتاهش مشاهده می کنى می بینی معنی "رابطه ساده انسانى" از منظر این آقا چیست؟!!!!!
شما فکر می کنید حل این موضوع برای دختر پژوهشگر ٢٧-٢٨ ساله که همه عمرش سرش توى کتاب بوده، ساده است؟ شک برش می دارد که نکنه واقعا ایراد از من است.
اتفاقا همین مشکل فکرى ایجادکردن و آزار ذهنى دختر به نظرم هدف اصلى آن مرد هست.
احساس قدرت به آنها دست می دهد!
🍀@minjigh

یه بساطی هم برای خودش راه انداخته اند می گویند "هیچ اشکالی نداره! اینشتن هم به زنش خیانت می کرد." در توهماتشان خودشان را با کمتر از اینشتن و نیوتن مقایسه نمی کنند. "توهم زده" اینها را می گن! از "اینشتن" و "نیوتن" بودن هم علمش را یا شوق پژوهش را که به ارث نبرده اند! از اینشتن بی وفایی به همسر را یاد گرفته اند از نیوتن بودن دعوا با همکاران! یکی نیست به اونها بگه حالا نمی خواد شما اینشتن و نیوتن باشید. پیرکوری هم باشید و اخلاق پیر کوری را هم داشته باشید ما قبولتان داریم!

وقتی پدرم در دانشکده فنی تهران دانشجو بود (ورودی سال 1332 بود) در دانشکده فنی یکی دو دختر بیشتر نبود. یک بار دخترها رفته بودند و به رئیس دانشکده شکایت کرده بودند که پسرهای دانشجو مزاحم ما می شوند، رئیس دانشکده خنده کنان جواب داده بود حتما کاری کرده ای که مزاحمت شده اند والا چرا مزاحم من می شوند؟! این جوابش از منظر خودش چنان جواب متقنی بوده که آمده به دانشجویان پسر- به عنوان درس زندگی- تعریف کرده. از منظر دانشجوها -از جمله پدر مرحوم خود من- آن قدر جواب متقن بوده که سالیان سال به عنوان جمله ای حکیمانه که سرلوحه باید قرار بگیرد تعریف می کردند. امروز صبح در جواب دوستی نوشتم دختران دانشجو پیش من که می آیند از در عشوه گری وارد نمی شوند. بعد خودم بلافاصله گفتم عجب حرف مزخرفی زدم! دختر عشوه گر که سراغ من نمی آد. حالا که فکرش را می کنم حرف اون آقا که به عنوان عصاره حکمت دهه ها و نسل اندر نسل تکرارش کردند از حرف امروز صبح من هم مهمل تر بود! اون دانشجو ی پسر حتی اگر مسئله هورمونی هم داشته باشد جرئت نمی کند بیافتد دنبال رئیس دانشکده. می ره سراغ یک مردی به لحاظ هیرارشی اجتماعی همسطح خودش یا پایین تر.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

مزاحمت جنسی در دانشگاه (تکرار نوشته ۵ سال پیش)

+0 به یه ن

مزاحمت جنسى در دانشگاه
جمعه 16 آذر 1397
می خواهم در مورد آزار جنسى در محیط هاى دانشگاهى تهران مطلبى بنویسم. خطابم به دخترهاى جوان دانشجو و پژوهشگر هست. هدف من هم بیش از این که "فرهنگسازی" و مبارزه با آزار جنسى و یا راه انداختن نسخه ایرانى جنبشme tooباشه این هست که شخص شما کمتر آسیب ببینید! وضعیت کشور ما این هست که قربانى آزار جنسى را تنبیه می کنه نه آزاردهنده را. در این جامعه بخواهید جنبش me tooراه بیاندازید، پر وبالتان را می شکنند. این را هم در نظر داشته باشید که مردانى که با آن مرد آزار دهنده دشمنى اى (به هر علت) دارند در گوش شما خواهند خواند که بروید جلوی و مثل زنان پیشروى غربى جنبش me tooراه بیاندازید. توصیه نمی کنم این کار را بکنید چه بسا یارو هزار و یک دردسر بیشتر براتون بسازه. مطمئن باشید دیر یا زود همین مردان "غیرتمند" که شما را می فرستادند جلو که با دشمن دیرین شان بجنگید پشت شما را خالى خواهند کرد.
در این مورد پیشگیرى بهتر از درمان یا انتقام هست. پیشگیرى اش هم نسبتا ساده است. وقتى دیدید یارو بحث را به خارج از چارچوب دانشگاهى می بره همونجا چشم غره بروید و برگردانید به مسیر بحث جدی علمى و دانشگاهى. اگر دیدید بر نگشت و بى حیایی را ادامه داد عطایش را به لقایش ببخشید. پشت سرتان یاوه گویان به این علت بسیار خواهند گفت. نمونه هایی که در مورد خود من دقیقا به این علت گفته اند: "بد اخلاقى که غیر از شوهرش با هیچ کس نمی سازه"، ترک کله خر تبریزی،" دهاتى"، "امل" و از همه با مزه تر "حاجى خانوم"! 😂😂 مهم نیست اونها چی می گویند. نگران بایکوت شدن توسط اونها هم نباشید. در این شهر ١٢ میلیونى بالاخره ١٠ نفر دوست درست و حسابى که بتوانید با آنها معاشرت کنید پیدا می کنید. جزیره رابینسون کروزو نیست که اونها بتوانند با حربه بایکوت خیلى روی شما فشار بیاورند. مهم این هست که شما بتوانید با فراغ بال به کارتان برسید. آن قبیل انگ ها هم که می زنند در واقع براى شما اعتبار هم مى آورد. سریال جم تی وی بازی نمی کنیم که اون قبیل انگ ها، بی آبرویی باشه. اتفاقا خوبه. اگر غیر از این باشه در استخدام مشکل گزینشى پیدا می کنند و احتمالا در خانه با همسرتان مشکل پیدا می کنید.
نکته مهم دیگر این هست که آزار جنسى در محیط کارى لزوما به معناى انجام عمل خاصی نیست. اتفاقا بیشتر آزاردهندگان جنسى در محیط های دانشگاهى از ناتوانى جنسی رنج می برند. مسن بودن طرف تضمین کننده آن نیست که آزاردهنده جنسی نخواهد بود. وقتى دانشجوى دختر براى انجام پروژه علمى به استادی مراجعه می کند و استاد به جاى صحبت علمى مربوط به پروژه او را ساعت ها با صحبت هاى نامربوط به پروژه علاف می کند دارد آزار جنسی می رساند.
وقتى دیدید وقت شما را تلف می کند دیگر پی گیر نشوید. بروید سراغ یک استاد درست و حسابى. گاهى زنان میانسالى پیدا می شوند که به این مردان آزارگر خوشخدمتى می خواهند بکنند. ابزارشان هم این هست که دخترانى را که به این قبیل مردان رو نمی دهند تحت فشار می گذارند. پشت سرشان صفحه می گذارند و خواستگارانشان را می پرانند. با تندی با آنها صحبت می کنند، سعی می کنند در دختر احساس عذاب وجدان القا کنند یا بگویند که در زنانگی کم دارندو.... خواستگار اگر واقعا مرد زندگی باشد به یاوه های این زن گوش فرا نخواهد داد. اگر گوش فرا داد ورفت همان بهتر که برود. شما به عنوان یک دختر دانشجو یا پژوهشگر نیازى به تایید آن مرد آزار گر یا آن زن خوشخدمت ندارید. قدر خود را بیشتر بدانید. دختران دانشجو و پژوهشگر به لحاظ روحى هواى هم را داشته باشند که بایکوت ها و اعصاب خردی هایی که اینان راه می اندازند تاثیرى در آنها نداشته باشد. سرتان را بالا بگیرید!
🍀@minjigh
در مورد موضوع آزار جنسی در محیط های آکادمیک می خواهم نکاتى را اضافه کنم. همین اولش تاکید می کنم که بحث من اخلاقى نیست. خودم را در حدى نمی دانم که بیایم احکام اخلاقى صادر کنم به علاوه اکثریت قریب به همه کسانى که دیده ام نصیحت اخلاقى می کنند یا حکم اخلاقى صادر می کنند خود به لحاظ اخلاقى جزو کثیف ترین موجودات هستند. بحث من بیشتر صنفى است. هدفم از گفتن این حرف ها آن هست که این دختران با استعداد و با انگیزه که سراغ پژوهش مى آیند از این قبیل مسایل از جنبه هاى گوناگون آسیب نبینند. توصیه ام به پژوهشگران به هزار و یک دلیل آن هست که انگلیسى خود را تقویت کنند و با همتایان خود در دانشگاه هاى کشورهاى پیشرفته تبادل علمى داشته باشید. این نکته برای به روز بودن شدن به لحاظ علمى حیاتى است.
یکی از منفعت هاى ثانویه که چنین تسلطى به زبان انگلیسی و ارتباط با همتایان در کشور های پیشرفته حاصل مى آورد بالا رفتن اعتماد به نفس شما در مواجهه با القابى نظیر "امل" یا "حاجی خانوم" (🍀🍀🍀🍀) هست! اگر به انگلیسی تسلط داشته باشید از این که یه زن عامى که سقف مدرنیته اش تماشای سریال های دوبله شده ماهواره هست شما را به خاطر امتناع از لاس زدن با مردان متاهل "امل" بخواند ناراحت نخواهید شد. اما اگر به انگلیسی تسلط نداشته باشید در این محیط شاید پس ذهن تان سئوال پیش بیاید که نکند حق با اوست؟! نکنه من از زمان عقب مانده ام؟!
نکته دوم این که در جوامع آکادمیک کشورهاى پیشرفته در سال ٢٠١٨ دیگر مورد قبول نیست که وقتى صحبت از آزار جنسى به میان می آید اظهار شود که تقصیر همه اش از دخترها بوده و "آن مرد بیچاره" هم قربانی “ مکر زنانه “ واقع شده. این قبیل صحبت ها در ایران مقبول واقع می شود نه در دانشگاه هاى اروپا و آمریکاى شمالى در قرن ٢١. این روزها در کشورهاى پیشرفته کسى که این حرف را بزند میزوجنیستی که هنجار های مردسالارانه را می خواهد تثبیت کند شناخته مى شود! من نه قصد دارم هنجارهاى ایران را عوض کنم و نه هنجار هاى آن سوى آبها را. نیک می دانم قدرت این چنین تغییری را ندارم. حتى قصد ندارم بگویم کدام بهتر است کدام بدتر. نمی دانم کدام حقیقت دارد کدام ندارد. احتمالا به طور مطلق هیچ کدام! احتمالا حقیقت چیزی بین این دو هست. فقط می خواهم دو مجموعه از هنجارها را نیک بشناسیم که آسیب کمتری ببینیم. 🍀@minjigh
تحقیقات زیادی در جوامع پیشرفته بوده که نشان داده عمده قربانیان آزار جنسی به لحاظ پوشش و رفتار خیلی معمولی بوده اند. سرزنش قربانیان آزار جنسی به عنوان تحریک کننده ها ی اصلی و در نتیجه عامل اصلى آزار جنسى در جوامع غربى داره منسوخ می شه. در جامعه مردسالارانه تر چون جامعه ما، زنان را عامل همه مشکلات می دانند. حتى زلزله!!! دیگه وقتى برای زلزله زنان را مقصر می شناسند مقصر شناخته شدن برای این موضوع قابل شما را نداره! 🍀@minjigh
به لحاظ فراگیری آزار جنسى در سطح دانشگاه هاى تهران اوضاع خیلی بدتر از زمان دانشجویی ماست. این را متاسفانه استادان خانم همسن و سال من در نظر نمی گیرند. فکر می کنند چه طور ما گلیم خود را بیرون کشیدیم دختران نسل جوان هم باید بتونند به تنهایی از عهده این مسئله بر بیایند. در غرب الان استادان زن خیلی به این موضوع حساس هستند و با شبکه هایی که ایجاد کرده اند جلوى آزار جنسى دختران دانشجو می ایستند. همتایانشان در دانشگاه هاى ایران آن قدر گرفتارى دارند که ترجیح می دهند با انکار مسئله صورت مسئله را پاک کنند. پیش بینى من آن هست که تا ٧-٨ سال دیگه فرزندان همنسلان من بزرگ می شوند و موقعیت شغلى شان با ثبات تر می شود و فراغت بیشتری می یابند. یواش یواش از انکار موضوع دست بر می دارند و همانند همتایان غربى شان برای مقابله با این موضوع شبکه ایجاد می کنند. اما فعلا شرایط چنین حرکتى در ایران فراهم نیست.
الان اگر جنبش meetooدر دانشگاه هاى ایران راه بیافتد همان استادان مرد فاسد جنبش را مصادره به مطلوب می کنند. باسو استفاده از نام این جنبش،نوچه هایشان را می اندازند به جان هر پسر جوان و مجردى که قصد خواستگارى از دخترى دارد و او را سرکوب می کنند. نوچه ها به دختر هم اجازه صحبت نمی دهند که بگوید آن پسر مزاحم نبود! با این شرایطى که فعلا هست من هیچ دخترى را تشویق به بازگویی آن قبیل مشکلات نمی کنم. قطعا در این وضعیت فرهنگی بدون حامى قربانى تنبیه خواهد شد نه فرد خطاکار!
چند سال صبر کنیم که همکاران و همجنسان خودمان به این موضوع حساس شوند، قدرتى به دست آورند و در صدد بر آیند از دختران نسل جدید در برابر آزارها حمایت کنند.
در ابتدا گفتم اوضاع دانشگاه ها در تهران به این جهت خیلی بدتر از دهه هفتاد هست. در این ٢٥ سال نهاد هاى به اصطلاح فرهنگی داخلى و خارجى علی رغم اختلافاتشان در یک چیز مشترک بودند: تشویق مردان متاهل به عدم وفاداری به همسر. حالا برخى با کلاه شرعى، برخى بدون کلاه شرعى! بودجه هنگفتى هم داشته اند. سینماى مستقل و روشنفکرى ما هم در این کار سهیم بوده! در ظاهر چند همسرى و صیغه و ....را تقبیح کرده اما در واقع این کارها را با شکوه جلوه داده. در صورتى که فیلم فارسى هاى قبل انقلاب که در مورد چند همسرى ساخته شده اند کاملا رئالیستی آن را همان نکبتى که واقعا هست جلوه داده اند. طبیعی است این همه تبلیغات در فرهنگ دانشگاهی ما هم رسوب کرده باشد! 🍀@minjigh
موضوع آزار جنسى را که مطرح کردم چند تن از همراهان کانال که همگى مرد بودند تشویق کردند که بنویسم. در مقابل برخى از دوستان ( خانم ها) گفتند که دارم یک طرفه به قاضى می روم. "زنان همگی خوب و معصوم و مامانى نیستند. دختران دانشجو در مقطع لیسانس می روند به اتاق استاد و عشوه گرى می کنند تا نمره بگیرند. بنابراین استادان مرد هم دارند از طرف دانشجوهاى دختر مورد آزار جنسى قرار می گیرند!"
اصلا در این استدلال مناسبات قدرت را در نظر گرفته نمی شود. استاد مرد خیلى راحت به آن دختر عشوه گر می تواند بگوید برو از اتاقم بیرون. با بیرون کردن آن دختر هیچ خطرى تهدیدش نخواهد کرد. حقوقش کم نخواهد شد! موقعیت شغلى اش به خطر نخواهد افتاد. بیرون کردن دختر عشوه گر براى یک استاد مرد از راندن یک مگس آسان تر است. اگر می بینید برخى بیرون نمی رانند لابد خودشان از آن عشوه گرى خوش خوشانشان می شود! من در این مورد باز هم آن استاد جاافتاده را مقصرتر می دانم تا آن دختر با عشوه هاى ناپخته و غیر حرفه ای اش!
حتما متهم می کنید که چون خود زن هستم همیشه مرد را مقصرتر می دانم. ابدا چنین نیست. من هم محصول همین جامعه مردسالار هستم و نا خودآگاه باز براى مردان ارفاق قایل می شوم اما ارفاقى که من قایل می شوم یک مقدار کمتر از ارفاقى است که بقیه این مردم قایل می شوند. مثلا اگر استادزنى پیدا شد و گفت که دانشجوهاى پسر مرا مورد آزار قرارمی دهند یا با مخ زدن وادارم کردند نمره بیشترى به آنها بدهم من ناخودآگاه نسبت به آن استاد زن قضاوت بسیارمنفی تر ى خواهم داشت تا نسبت به استاد مرد با ادعاى مشابه. علی الاصول ادعاى هر دو به یک اندازه مهمل و مزخرف هست اما رسوبات جامعه مردسالار در ذهن من باعث می شود علیه آن زن قضاوت منفى شدیدترى بکنم.
وضعیت دختر دانشجویی که برای انجام پروژه (نه چانه زدن براى نمره) به سراغ استادى می رود خیلى فرق دارد. اگر استاد به دختری که برای چانه زنى نمره آمده بگوید برویم فلان کافى شاپ صحبت کنیم جاى شکى باقى نمی گذارد که نیت ناصواب دارد. امادر مورد انجام پروژه فرق دارد. این پیشنهاد اون قدر شک برانگیز نخواهد بود. دختر دانشجو شاید با خود این حساب را بکند که استاد مزبورتازه از خارج آمده و با فرهنگ اینجا زیاد آشنا نیست. براى دیدن نمره پایان ترم دو دقیقه به اتاق استاد رفتن با ساعت ها با هم کارکردن فرق دارد. در اولى هر دخترى حدود و ثغور را می داند و اگر بیشتر اجازه پیشروی می دهد خود ریگی به کفش دارد. اما در دومى آن قدرها روشن نیست. جواب من این هست که اگر می بینید که به جاى انجام دادن پروژه دارد وقت شما را بیش از ٥ دقیقه تلف می کند بدانید از مرز صواب رد شده. ممکنه برای تلطیف فضا دو دقیقه راجع به نتایج فوتبال هم بگه اما اگر شما را به کافی شاپ کشاند و چند ساعت در مورد چیزهاى نامربوط به پروژه وراجى کرد قطعا مرز را رد کرده!

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

راه نگهداری خیار در یخچال

+0 به یه ن

خیارها را بشویید و خشک کنید. بعد توی پارچه تمیز بپیچید وتوی ظرف در بسته در یخچال بگذارید.
این طوری خیارها مدت بیشتری سالم می مانند.
پارچه را رطوبت می گیرد.
بعد از تمام شدن خیارها، پارچه را پهن کنید تا نیمه خشک شود. بعدش دو دقیق در مایکروفر بگذارید تا باکتری هایش قتل عام شوند. لازم نیست هربار دستمال را بشویید.

پی نوشت: و اما مربای ترشیده: یک قاشق شکر اضافه کنید و بذارید بجوشه. دوباره شیرین می شه. البته من مربا زیاد ندارم. از مادربزرگم یاد گرفتم.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل