مادران مخترع

+0 به یه ن

قبلا در مورد مادران مخترع نوشته بودم. مادر هایی كه خانه دار هستند  گاهی با توجه به نیازهای فرزندانشان وسیله هایی ابداع یا اختراع می كنند كه اگر به تولید انبوه برسه حسابی به فروش می ره و مامان را میلیونر می كنه.

بعضا چیزهای خیلی ساده. مثل لیوان دردار برای بچه هایی كه تازه در لیوان آب یا شیر خوردن را شروع كردند.  بچه های  كوچك كه می روند دستشویی با دستمال توالت بازی می كنند و همه ی رول را می ریزند روی زمین. یك مامان با یك میله ی ساده ترمز برای دستمال توالت ساخته بود. همین اختراعش او را میلیاونر كرد.

 

این سایت در مورد مادران مخترع است. صد البته هر ابداعی از این دست آن قدر نمی گیره كه مادرمخترع را میلیونر كنه. اما مهم كه پول نیست. مهم اینه كه مادر خلاقیت خودش را برای یك كار مفید به كار بسته. این كارها نشاط زاست و جلوی افسردگی را می گیرد.

در ولایت ما خانم های خانه دار هر كدام ده ها ابداع و ابتكار دارند.  از روش های نوین حفظ با طراوت برگ مو برای فصل زمستان بگیر تا راهی برای منظم كردن ریشه های فرش.  متاسفانه زیاد از این پتانسیل عظیم خلاقیت زنان سرزمین من استفاده نمی شه. البته زیرساخت ها اینجا آن طور نیست كه امكان رشد یك مادر مخترع تا میلیونر شدن باشه. اما من فكر می كنم همین آرزوبلاگ با سیستم تبلیغاتش و... می تونه راهی باز بكنه برای این كه خانم های خانه دار اختراعات و ابداعات خود را به عرضه برسانند و از این طریق درآمدی داشته باشند.

شاید بد نباشه چند نفر از خانم های مبتكر برای این كار پیشقدم بشوند. یك وبلاگ گروهی "آنالار اختراعلاری" در همین دامنه ی آرزوبلاگ بسازند ببینیم چی می شه. امتحانش مجانیه! حداقلش یك تفریح مجانی است.

 

از این سایت خوشم می آید. چهره ی همه ی خانم ها در آن خندان و بانشاط هست و از افسردگی در آن خبری نیست. یك حسی به من می گه خنده هاشان واقعی است نه مصنوعی. چرا خندان نباشند؟! از یك طرف كنار عزیزانشان هستند و از طرف دیگر پول پارو می كنند!  دلا كی به شود كارت اگر اكنون نخواهد شد؟!

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

عشق سماوری

+0 به یه ن

بابام می گه وقتی كوچك بودند سماور خانه شان سوخته بود. عموی خدابیامرزم كه نوجوانی آن زمان بود سماور را برده بود برای تعمیر. سماورچی نگاهی به سماور می اندازد و با كمال احساس خطاب به سماور می خواند:
یقین عشقین دادین سند دادیپسان!
بو اول یانماقین دی یا یانیپسان؟!
(ترجمه: حتما مزه ی عشق را تو هم چشیدی. این سوختن اولته یا قبلا هم سوخته ای ؟!)

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

داغلار اصلانی فیزیك آزمایشگاهیندا

+0 به یه ن

من سه سال از دوره ی دكترایم را در بخش تئوری شتابدهنده خطی استنفورد SLACگذرانده ام. محوطه ی بزرگی داشت كه در آن آهو بود. مار بود. سنجاب هم كه فراوان بود.
یك مدت می گفتند شیر كوهی (سوت یخ, اصلان) در آن دیده شده. می گفتند اگر شیر دیدید یك وقت ندوید كه دنبال شما می كند. می گفتند به جایش پالتو تان را باز كنید, دستانتان را باز كنید كه شما را گنده ببیند و بترسد و در برود.
خلاصه توصیه ی  بخش ایمنی استنفورد كه جزو مهمترین بخش هایش است این بود

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

ایلیه

+0 به یه ن

سال 2006شاهین رفته بود كره ی جنوبی. از آنجا دو دست  chopstick كره ای آورد. چاپستیك كره ای فلزی است. (چاپستیك همان وسیله ای است كه در خاور دور با آن غذا می خورند.) راستش من یك كم سرش غر زدم كه اینها به چه درد ما خواهند خورد! سال بعد خودم كره رفتم. آنجا همكاران ایتالیایی رفتند و سرویس غذا خوری كره ای گرفتم. پرسیدم مگه شما در خانه تان در ایتالیا از این چاپستیك ها می خواهید استفاده ببرید؟! گفتند بله هر از گاهی. راستش عذاب وجدان گرفتم كه غرولند كرده بودم. بعد از این كه به خانه برگشتم فوری چاپستیك هایی كه شاهین خریده بود پیدا كردم آوردم گذاشتم سر میز غذا خوری. اما از آن زمان تا حالا یك بار هم مثل كره ای ها از این چاپستیك ها استفاده نكرده ایم. اما مورد استفاده ی بسیار خوبی برایشان پیدا كردم. تو گویی جای این وسیله در سفره ی هزاران ساله ی ما خالی بود. حدس بزنید چه استفاده ای. درست حدس زدید! برای استخراج ایلیه بسیار كار آمد هستند. ایلیه چیه؟! ایلیه دیگه! انگلیسی ها به آن می گویند Bone-marrow

ما ترك ها به آن می گوییم ایلیه. البته احتمالا درستش "ایلیك" هست كه در محاوره می گوییم "ایلیه". نمی دانید برای استخراج ایلیه چه می كنه این چاپستیك كره ای!! تا ذره ی آخرش را در می آره. برخی برای خارج كردن ایلیه آن را مك می زنند. خیلی خطرناك هست. اگر خرده استخوانی توش باشه می پره تو گلو، كار دست آدم می ده.

 

خیلی از این خرده ریزها هستند كه جاشون خالی هست. اگر یكی ابتكار عمل داشته باشه و آنها را درست كنه و در بازار عرضه كنه حسابی كارش می گیره. شما پیشنهادی دارید؟ بیایید برای تفریح هم كه شده بنویسیم دوست داریم چه وسیله ی ساده ای در بازار باشد كه ما برویم و بخریم.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

قابلمه های در دار

+0 به یه ن

چند وقت هست دنبال قابلمه می گردم.  قابلمه ها و پلوپز ها و .... موجود در بازار اغلب یك سوراخ روی ِدر دارند كه بخار از آن جا خارج می شود. این چنین قابلمه هایی به درد ِدم كردن برنج نمی خورند. درِ برنج موقع دم كردن باید كیپ باشد.
برخی می آیند با خمیر نان آن سوراخ را می پوشانند برخی هم با مفتول سیمی و.... من خوشم نمی آید از این كار. تمیز كردنش مشكل می شود و می شود محل تجمع عوامل بیماری زا. حالا خمیر نان كه بركت خداست اما فلزی كه در ساختن قابلمه و... به كار می رود باید خاص باشد تا تركیبات مضر برای سلامت به وجود نیاورد. مفتولی كه این ور اون ور پیدا می كنیم لزوما از چنین استانداردی برخوردار نیست. خیلی زور داره كه قابلمه ی خارجی گرانقمیت بگیری بعدش هم یك مفتول بچپونی توی سوراخش. هم بیریخت می شه و مضر سلامت.
اگر من مجبور شوم باز با كاغذ آلومینیمی این كار را می كنم . (همان قولقوشوم كاغاذی) بالاخره این كاغذ های آلومینیومی برای كار پخت و پز تهیه شده اند و لابد استانداردهایی دارند. فرق می كنند با مفتول سنجاق كاغذ كه اصلا برای این كار ساخته نشده كه استانداردش را داشته باشد.
به نظر شما راه حل مناسب چیست؟

اگر در ایران یك تولید كننده در قابلمه باشد كه برای قابلمه های خارجی در  تولید كند حسابی كارش می گیرد.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

عروسی چینی

+0 به یه ن

از وقتی وضع مالی چینی ها بهتر شده حسابی برای عروسی هاشون خرج می كنند. به خصوص برای فیلم عروسی شان! جایی خواندم عروس ودامادهای چینی فیلم تاریخی بازی می كنند. نقش اجداد چند هزار ساله شان را.
گویا هویت در فرهنگ چینی خیلی روی اجداد و شجره نامه تاكید می كند. برای همین این جوری فیلم عروسی درست كردن مد شده. می خواهند چند اجداد هزار ساله شان را هم برای عروسی شان بكشند جلوی دوربین. به قول شاهین لابد اجداد همگی شان امپراطور بوده و كسی رعیت زاده نیست! هر چی خرج می خواد داشته باشه اما جد طرف باید امپراطوری در قصر در فیلم به تصویر كشیده بشه!! (بچه رعیت بودن كم خرج تر و راحت تر باید باشه!)
دوست چینی ام می گفت داستان چینی زندگی یك شخص نیست. سرگذشت یك خاندان در نسل های متوالی داستان چینی را می سازد. در این فضای فرهنگی لابد فیلم عروسی آدم های مایه دار آن جوری از آب در می اید.
بازاریابی ابتكاری خیلی هوشمندی می خواهد با فضای فرهنگی شهری را بدانی تا چه نوع محصول یا خدمات خریدار پیدا  می كند. به نظر شما در چارچوب فرهنگ ما چه چیزی حسابی می گیرد و خریدار پیدا می كند؟ یك پیشنهاد ابتكاری بدهید شاید كسی از ایده اش خوشش آمدو اجرا كرد  و كار آفرینی و اشتغالزایی كرد.

پی نوشت: برام جالبه بدونم قدمت اختراع چینی وسیله ای به نام backscratcherبیشتر است یا شعر "كس نخارد ...."
در مورد این وسیله از این منبع:

China

  • The back scratcher has had various incarnations during different periods of history. Records show that the Chinese Emperor Yang of the Sui Dynasty (580 to 618 A.D.) owned a jade back scratcher carved like a piece of bamboo. Instead of the customary hand that ornaments one end of most back scratchers, this ornately fashioned item had a plaque shaped in the Chinese traditional cloud pattern. Jade was the material of choice for the emperor and his court.


اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

چشم و همچشمی

+0 به یه ن

یكی از معلمین مان موقع تدریس تفاوت بوزون و فرمیون  می گفت  دخترها بوزون هستند و پسرها فرمیون! دخترها كه سر كلاس می رسند همگی پیش هم  می نشینند (Boson condensation) اما پسرها سعی می كنند در دور ترین فاصله از هم بشینند كه راحت باشند. من آن  موقع فكر می كردم همین جوری یك چیزی می گه كه هم خنده دار باشه و هم فرق بوزون و فرمیون یادمان بمانه. اما بعدا در كلاس های مختلط دیدم بیراه هم نمی گه: معمولا دخترها بغل دست هم می نشینند و تو خیلی از كارها از همدیگر یاد می گیرند و با هم مشاركت می كنند.

این یكی از اخلاق های زنانه هست كه در جامعه مردسالار كه قرن ها قلم  و تریبون هر دو در اختیار تام مردها بوده به بدترین شكل و با بار منفی "چشم همچشمی" تعبیر شده.

چشم و همچشمی ناپسند هست. به این معنی كه فقط به این علت كه یكی یك كار را كرده من برگردم و خودم را به آب و آتش بزنم و به زندگی ام ضربه بزنم كه از او عقب نمانم. اگر این كار را بكنم خیلی در زندگی ام تنش ایجاد كرده ام. اما اون چیزی كه بین خانم ها مرسوم هست لزوما این نیست.

اتفاقا خانم ها بیشتر در كارهای مثبت از همدیگر یاد می گیرند. آموختن مهارت ها. كارهای خیریه و....

واقعیتش را بخواهید من در محیط اطرافم زیاد این جمع را ندارم و از این جهت احساس كمبود می كنم. برای همین هم وبلاگ را راه انداخته ام.  این خانم لار قوناقلیقی را  درفضای مجازی راه انداخته ام تا كمبود در محیط واقعی اطرافم كمی جبران شود. شخصا از این خانم لار قوناقلیقی لذت می برم.  یاشاسین آرزو بلاگ! یاشاسین خوانندگان نازنین مینجق و مهمانان این قوناقلیق!

اگر غم لشكر انگیزد كه خون عاشقان ریزد

من و ساقی به هم سازیم و بنیادش براندازیم.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

بازی فكری-فیزیكی از نوع علمی-مامانی

+0 به یه ن

اگر دقت كرده باشید در اتوبان ها وقتی سرعت ماشین ها از حدی بیشتر می شود به نظر می آیدكه چرخ ماشین برعكس می چرخد.

خوب است كه ذهن دانش آموزان تیزهوش را با این مسئله درگیر كنیم. یعنی وقتی در اتوبان هستیم  توجه آنها را به مسئله جلب كنیم و بگذاریم خودشان سعی كنند علت را در یابند. بعد كه به خانه رسیدند از آنها بخواهیم كه سرعتی را كه بالای آن این گونه به نظر می آید  محاسبه كنند.

بهتر است پارامتر های مسئله را خودشان  تشخیص دهند و خود از اینترنت پیدا كنند (مانند تعداد فریم هایی كه بینایی انسان می تواند در یك ثانیه آنالیز كند) یا   برآوردی معقول  برای آن داشته باشند (مانند شعاع چرخ ماشین). 

سئوال هایی هم می توان در كنار آن مطرح كرد. آیا مسئله فقط به سرعت ماشین بغلی بستگی دارد یا سرعت ما هم دخیل است؟ پس نسبی بودن سرعت ها چی می شه؟ و سئوالاتی از این دست.

اگر دانش آموزی بتواند با این قبیل سئوال ها  خود  ور برود  معنایش آن است كه مفهوم سرعت ها را "فهمیده". تكرار می كنم معنی فهمیدن فیزیك آن نیست كه ده تا كتاب فیزیك جلویمان بگذاریم و با ماژیك و خود كار قرمز آنها را خط خطی كنیم.

یك سئوال دیگر از این جنس: فرض كنید قطرات باران به طور یكنواخت و با سرعت  v1 به سمت پایین می آیند. تشتی به مساحت مشخص را در زمین گذاشته ایم. فرض كنید این تشت در عرض  یك ربع ساعت پر می شود. اگر تشت را با سرعت v2 به سمت بالا یا پایین یا افقی حركت دهیم   در هر مورد چه قدر طول می كشد كه تشت پر شود.

قسمت اول سئوال برای درك مفهوم سرعت نسبی است. بعد دانش آموز خود باید برآورد كند و تشخیص بدهد كه آیا می توان از شتاب قطره های باران در حل این مسئله صرفنظر كرد یا خیر. (از اصطكاك قطرات باران با هوا صرفنظر شود بهتر است چون بادر نظر گرفتن آن مسئله دشوار می شود.)


اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

سئوال های علمی-مامانی

+0 به یه ن

در وبلاگ های قبلی ام یك سری نوشته ی تحت برچسب علمی-مامانی منتشر كرده بودم كه اینجا هم دوباره آنها را منتشر می كنم:

1)

چرا كف (كف موج دریا صابون و....) سفید است؟


2)

یك رعد و برقی الان آمد كه جیغ و ویغ دزدگیر ماشین ها در آورد.  سئوال علمی مامانی: چرا وقتی رعد و برق می آید دردگیر ماشین ها جیغ ویغ می كنند؟  پدیده ی الكتریكیه یا به علت فشاره؟!

(همان طوری كه قبلا گفتم من جواب سئوال های علمی-مامانی را خودم نمی دهم. سئوال را مطرح می كنم تا اونهایی كه علاقه مند هستند در مورد ش فكر و مطالعه و محاسبه بكنند.)

راستی روان بنجامین فرانكلین شاد كه برق گیر ساختمان را اختراع كرد! اگر اختراع او نبود ساختمان های زیادی آتش می گرفتند

پی نوشت: "رعد و برق" به تركی "بچگانه" می شه "گورگوربابا" كه در محاوره "جورجوربابا" تلفظ می شه.

البته به تركی بزرگسالان می شه "ایلدرم".

مثلا شهریار می گه "حیدربابا! ایلدرم لار شاخاندا!"

برخی هم از روی "ایلدرم" واژه های فیزیك تركی ساخته اند. اگر اشتباه نكنم "الكترون" می شه "الدرمجیق".

"جیق" پسوند تصغیر است.  در گویش های مختلف "جیك" و "جاق" هم گفته می شود. اگر كسی در مورد پسوند تصغیر تركی  و دستور زبان مربوط به آن اطلاعات دقیق تری دارد لطفا به من هم یاد بدهد.

3)

آلبالو پلو را كه در مایكروفر گرم می كنید (به ازای زمان گرم كردن و حجم مساوی) داغ تر از غذاهای دیگه ی متعارف ایرانی می شه. اگه گفتید چرا؟!
 
4)
خبر خوش كشف وثبت باكتری جدید در تالاب قوری گؤل را تبریك می گویم.

اسمش را گذاشته اند :Alishewanella tabrizica

 یاشاسین   Alishewanella tabrizica

 

( 5

می دانیم كه جواب معادله ی

Sin(x)=x همانx=0 هست.

می دانید جواب معادله ی

Cos(x)=x چیه؟ (x را برحسب رادیان نوشته ایم). قصه ی جالبی داره كه بعدا براتون می گم.


 

6)

 

 

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

سخنرانی دكتر رفیعی تبار

+0 به یه ن

امروز به بهانه ای به وبلاگ قدیمی مینجق در بلاگفا سر زدم. تجدید خاطره ای شد. از برخی از نوشته های قدیمی ام لذت بردم كه اینجا برای خوانندگان عزیز مینجق در آرزوبلاگ دوباره منتشر می كنم:

 

 

قبلا هم نوشتم كه دكتر رفیعی تبار از سرمایه های انسانی این مرز و بوم ومایه ی مباهات آی-پی-ام هستند. چند وقت پیش سخنرانی ای با موضوع كاربرد فناوری نانو در مرمت آثار باستانی كردند كه در زیر گزارش آن را می آورم.

 
پی نوشت:
از سخنرانی دكتر رفیعی تبار الان برگشتیم. خیلی جالب بود. كاربرد این پاك كننده های نانو برای ترمیم تمثال های قدیسین واقعا معجزه می كنه!!
برای مرمت آثار تاریخی ایران هم علی الاصول می شه از این روش ها استفاده كرد اما باید در موردش پژوهش بشه. اگر كسی به این موضوع علاقه داره به دكتر رفیعی تبار مراجعه كنه. علی الاصول میراث فرهنگی و موزه ها و شهرداری ها و..... باید روی این چیزها سرمایه گذاری كنند
 
توضیح تصاویر:
تصاویری كه می بینید كاربرد پاك كننده های نانو را نشان می دهد. توجه كنید كه هیچ رنگی برای مرمت استفاده نشده! این پاك كننده ی نانو فقط آلاینده ها را به طور هوشمند خارج كرده بدون آن كه رنگ اصلی را تخریب كنه.

 

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل