
اشتراک و ارسال مطلب به:



اشتراک و ارسال مطلب به:
اشتراک و ارسال مطلب به:
به گزارش روابط عمومی موسسه خیریه حمایت از مستمندان تبریز، نظر به نیاز مبرم هموطنان آسیب دیده منطقه زلزله زده خوی به اقلام ضروری اعم از البسه گرم، پتو، چادر، بخاری برقی و...
همشهریان نوعدوست می توانند اقلام فوق را تحویل موسسه خیریه حمایت از مستمندان تبریز نمایند.
تا آخرین لحظه بحرانی و تا فرارسیدن آرامش در کنار مردم خوی خواهیم بود.
جهت کمکهای نقدی
اشتراک و ارسال مطلب به:
در شرایط سخت و خفقان که ناامیدی به سراغ آدم می آید هیچ راهکاری بهتر و مفیدتر از غرق کردن خود در دنیای علم نیست.
اشتراک و ارسال مطلب به:
اخیرا هم یک شازده سلجوقی سبز شده. در ایران عموم مردم سلجوقیان را چندان نمی شناسند. آمار بگیرید خواهید دید که بیش از ۷۰-۸۰ در صد مردم ایران فرق سلجوقیان و سلوکیان را نمی دانند. در ترکیه در این ۲۰ سال -یعنی بعد از ازدوغان- مرتب روی تاریخ سلجوق مانور هویتی داده اند. اما در ایران کمتر کسی می داند سلجوقیان کی بودند و کی بودند؟ اصلا در ذهنشان به طور فعال نیست. باز سلسله های پس ازصفوی را بیشتر می شناسند و نسبت به آنها حسی دارند.
هر کسی خود داند مبنای هویتش را چه می گذارد اما من الان در سن ۴۶ سالگی هیچ نمی خواهم مبنای هویتم را اجداد م یا سلسله های پیشین بگذارم. اتفاقا هرچه سنم بالاتر می رود بیشتر به این نتیجه می رسم که برای جواب این که «من کیستم» باید به خودم و دستاوردهای خودم تکیه کنم نه گذشته و گذشتگان.
برخی می گویند وقتی سن از سی یا چهل می گذرد فرد یواش یواش می فهمد «اصالت خانوادگی» چه امر مهمی هست. بیشتر شان هم کشف می کنند که از خانواده ای اصیل هستند که نسبت به بقیه ارجحیت دارند.
شاید از نفهمی من باشد ولی هرچه سن من بیشتر می شود بیشتر متقاعد می شوم که دست یازیدن به مفاهیمی مثل اصالت خانوادگی یا شکوه اجداد چند قرن قبل معنایی ندارد جز این که فرد یا ملت از این که آینده اش درخشان باشد امید فروبسته و دلش را به شکوه خیالی یا واقعی گذشتگان دل خوش کرده.
واقعیت را بخواهید من در این سن ۴۶سالگی به این که بچه های زیر دو سه سال در آغوش من آرام می گیرند و با شکلک های من می خندند بسیار بسیار بیشتر افتخار می کنم (هر کسی این هنر را ندارد که دل بچه های معصوم و بی آلایش را به دست آورد)تا تمام فتوحات شاهان تاریخ دور و دراز ایران زمین اعم بر شاهان دوره باستان یا سلاطین ترک بعد از اسلام.
روی سن ۴۶ سالگی هم تاکید می کنم چون در دهه سی زندگانی ام این طور نمی اندیشیدم. اون موقع تحت تاثیر آموزه های بزرگترهای عاقل تر از خودم خیال می کردم که برای این که عاقل شوم باید به سمت مسایلی نظیر اصالت خانوادگی یا گذشته پرشکوه گرایش یابم. سنم که از ۴۰ سالگی گذشت رفته رفته دریافتم این آموزه شان هم مثل اکثر آموزه های دیگرشان به درد زندگی من نمی خورد و بهتر است دور ریخته شود. خودشان با اصالتشان خوش باشند کافی است. اما به من اسارت اصالت را تحمیل نکنند. برای خودشان نگاه دارند. مفاهیم برساخته ای از این دست برای أمثال من که میراث مادی آن چنانی هم نداشته اند غل و زنجیر و زندان هستند. این غل و زنجیر و زندان نباشد دست کم آزادی کافی را دارم که برای رتق فتق أمور زندگی ام از کارشناسانه خبره کمک بگیرم بی آن که مقید ان باشم که بسنجم ببینم «اصالت» مورد نظر بزرگان و عقلای فامیل را دارد یا خیر.
آی که از این «اصیل ها» چه قدر ضرر و زیان مالی (کلاهبرداری) و جسمی (پزشکی ناشیانه) به کسانی که خود را گرفتار زنجیر اصالت کرده اند رسیده!
در ابعاد ملی هم اون تاریخ و میراثش برای جذب توریسم و یا داستان نویسی به کار برده شود بهتر است تا برای مبنای هویت ملی قرار دادن.
ترجیح می دهم به جای این که به خود ببالیم که میراث دار نیاکانی هستیم که فلان فتوحات را انجام داد به این دل خوش کنیم که مسایل روزمان را با علم روز و با مراجعه به کارشناسان خبره رتق و فتق می کنیم نه با توسل به راهکارهای گذشته های دور.
اشتراک و ارسال مطلب به:
مدتی پیش نوشته بودم که با حذف برخی مفاهیم ریاضی در سال ۹۷ در کتب درسی دبیرستان نابسامانی زیادی در امر آموزش رخ داده. دوستی در فضای مجازی از من سئوال کرد که برای جبران، فرزندان دبیرستانی مان چه کتبی بخوانند؟ من هم قول دادم از یک همکار که در مورد تدریس ریاضی در دبیرستان صاحبنظر هست بپرسم. همان موقع پرسیده بودم اما پیام مرا دریافت نکرده بودند. (من این جور چیزها را پشت گوش نمی اندازم) امروز فرصتی پیش آمد و با ایشان صحبتی کردم. توصیه اول ایشان کتب درسی نظام قدیم بود . منظور از نظام قدیم هم همان کتاب های درسی ای بود که در حدود سال ۹۵ تدریس می شد. اون کتب را تایید کردند. بعد هم توصیه کردند که در اینترنت به انگلیسی بر حسب سال تحصیلی دبیرستان جست و جو کنند. به انگلیسی مطالب درسی مفیدی در این زمینه هست.
جواب ساده، مختصر و مفید! 🙂
اشتراک و ارسال مطلب به:
اشتراک و ارسال مطلب به:
اشتراک و ارسال مطلب به:
جامعه فیزیک ایران (برعکس شبکه های بین المللی فیزیک ذرات بنیادی که من هم عضوش هستم) چندان جو دوستانه ای ندارد. یک عده پیشکسوت در جامعه فیزیک ایران بوده اند که دایم با هم سر جنگ داشته اند. علیه هم لشکرکشی می کردند. دانشجویان و نوچه هایشان هم نقش سربازان صفر این جنگ ها را داشتند که به تدریج خود سردار شدند و گاه لشکر خودشان را دور خود جمع کردند. متاسفانه ما هم الان وارث این همه جنگ و دعوا هستیم. همه اینها واقعیاتی است که نمی شه انکار کرد. اما آیا می توانیم سر یک میز بنشینیم و با هم برای رتق و فتق امور جامعه فیزیک ایران تصمیم گیری و تصمیم سازی کنیم؟! خیلی وقت ها جواب مثبت هست. مثلا در برگزاری همایش های ملی سالیانه انجمن فیزیک ایران مشکلی نداشتیم. پارسال من جزو کمیته علمی برگزاری همایش ملی فیزیک ذرات بودم. دوازدهمین دوره این همایش بود. راستش این همایش رابرخی از پیشکسوتان ۱۳ سال پیش تنها برای این شروع کردند و راه انداختند که مشتی بر دهان مینجیق بزنند! خیال می کردند اگر آن همایش را راه بیاندازند و از من دعوت نکنند من در وبلاگ مینجیق برعلیه همایش لجن پراکنی می کنم و آن ها بل می گیرند که من چه قدر ناپخته ام و از این راه ضربه ای به من می زنند. قصدشان این بود که همه ساله این همایش را برگزار کنند و مرا بازی ندهند تا دماغ من بسوزد! اما واکنشی به برگزاری همایش نشان ندادم. دو سال بعد که انجمن فیزیک همایش را برگزار کرد دیگر آن افراد در کمیته علمی نبودند و افراد دیگری در کمیته علمی بودند و مرا به عنوان سخنران دعوت کردند. بعدها هم بارها از من برای آن همایش دعوت شدو یا دعوت شد که در کمیته علمی آن باشم.
تجربه پارسال را می خواهم عرض کنم. متولی برگزاری دانشگاه شاهرود بود ودبیر کمیته یکی از همکاران بسیار عزیز و محترم بود. در سایه مدیریت ایشان تجربه برگزاری همایش تجربه خوبی بود که من با شیرینی از آن یاد می کنم. جالبه که همکاران این کمیته راخود بر نگزیده بودیم. انجمن فیزیک یک عده را دعوت کرده بود. درنتیجه لزوما کسانی نبودند که ما خود -اگر ازاد بودیم- انتخاب می کردیم. با این حال توانستیم در کنار هم امور مربوطه را رتق و فتق کنیم. چون دبیر کمیته و نیز برگزار کننده ها در دانشگاه شاهرود افراد سالم و مدبری بودند و سیستم هم انصافا سیستم دموکراتیکی بود علی رغم آن تاریخچه نه چندان دوستانه در جامعه فیزیک، همکاری به خوبی و نیکویی میسر شد.
مرا که می شناسید؟! اهل خودسانسوری و تعارف نیستم. در آن جلسات از خیلی رویه های قبلی در برگزاری سالیانه این همایش بی پروا انتقاد کردم با این حال اختلافی پیش نیامد و کارها به خوبی و خوشی سر و سامان گرفت هرچند اختلاف منظر بین اعضا بسیار بود. هرچند هیچ کدام کامل نبودیم واز همه جوانب امر اطلاع نداشتیم اما توانستیم هر کدام نظرات سازنده ای دهیم که کنفرانس به نحو احسن -البته با در نظر گرفتن محدودیت های موجود- برگزار شود.
انجمن فیزیک ایران علی رغم بودجه ناچیزش و بسیاری ایرادات که دارد دموکراتیک اداره می شود. نتیجه ساختار دموکراتیک این انجمن را در دراز مدت (مدت سیزده ساله) تشریح کردم. حتی وقتی با نیتی نه چندان متعالی و از روی غرض و مرض برخی از اعضا حرکتی توسط انجمن آغاز می شود ساختار دموکراتیک انجمن، آن را هرس می کند و در دراز مدت، میوه ای مطلوب می دهد. این هنر دموکراسی است که در سیستم های دیگر از آن خبری نیست. در یک دیکتاتوری بر روش های غلط با خودکامگی اصرار می شود و روز به روز بدتر هم می شود. برای همین مزایاست که دموکراسی خواهان دارد.
رتق و فتق امور کشور به صورت شورایی هم نباید خیلی متفاوت باشد. اگر سیستم دموکراتیکی باشد افراد وگروه ها علی رغم اختلافات وکم و کاستی هایشان می توانند سهمی مثبت داشته باشند. لازم نیست تک تک آنها کامل باشند. لازم نیست هم نظر و یکدل باشند و اختلافی با هم نداشته باشند. کافی است سیستمی باشد که بتواند جنبه مثبت اعضای را رو بیاورد و از آن استفاده کند.
چند سال پیش مردم برزیل اشتباه کردند و یک فرد نامناسب را به عنوان رییس جمهور انتخاب کردند اما دموکراسی آنها را قادر ساخت که اشتباه خود را تصحیح کنند. دوستان برزیلی ام الان خیلی خوشحال هستند که اشتباه ملی چند سال پیش شان جبران شد. اگر دموکراسی نبود حالا حالا ها باید پای آن انتخاب اشتباهشان می سوختند و می ساختند. هنر دموکراسی این هست.
اشتراک و ارسال مطلب به:
هفته پیش در جلسه هیئت ممیزه ارتقای استادان بودم. درمیان پرونده ها، یک پرونده از پژوهشکده ریاضی ویک پرونده از پژوهشکده فلسفه هم بود. صاحبان این دو پرونده در رشته خود جزو بهترین ها هستند. عرض کنم خدمت شما که جفت شان هم تعداد قابل ملاحظه ای مقاله در مجلات معتبر بین المللی داوری شده داشتند. مثال نقضی برای این ادعای پوچ که «افراد عمیق» به خصوص در رشته هایی مثل فلسفه و ریاضی مقاله نمی نویسند!
اشتراک و ارسال مطلب به: