
از سال ۱۳۹۳، انجمن فیزیک ایران، شاخه ای دارد که به عنوان «شاخه بانوان انجمن فیزیک ایران.» این شاخه اساسنامه مختص خود دارد (ذیل اساسنامه اصلی انجمن فیزیک).
اگر خواستید در این باره در این لینک بخوانید.
سال آینده (۱۴۰۵) انتخابات دوره بعدی کمیته شاخه بانوان سال آینده برگزار خواهد شد.
سئوالی از شما دارم: به نظر شما در سال ۱۴۰۴ چه خلایی وجود دارد که احیانا دوره بعدی شاخه بانوان انجمن فیزیک می تواند پر کند؟ کاری به عملکرد شاخه در ۱۱ سال گذشته ندارم. سئوالم این هست: آیا به نظر شما خلایی هست که این شاخه بتواند پر کند!؟ نیازی هست که این شاخه بتواند پاسخ دهد؟
به نظر من، علی الاصول شاخه بانوان انجمن فیزیک می تواند به اعضای این شاخه هویت جمعی ای دهد که افراد تحت لوای این هویت جمعی فعالیت های خود را بازتعریف کنند. البته در این ۱۱ سال چنین هویت جمعی شکل نگرفته است و اگر هم به صورت خیلی کم رنگ شکل گرفته از تلاش های فردی خانم های فیزیکدان ایرانی بوده است نه نتیجه فعالیت های این شاخه.
اگر در تعریف هویت زنان فیزیک دان ایرانی ، عنصر «زن فیزیکدان متکی به خود و احیانا متکی به همین شاخه» قوی باشد دربرابر مشکلات فکری و عاطفی بسیار قوی تر می شوند. در برابر خیل افراد خودشیفته دور وبر، می توانند خود را حفظ کنند. در ناملایماتی نظیر طلاق و.... می توانند قوی تر بایستند و نشکنند. اگر این هویت جمعی به آنها چنین قدرتی دهد می ارزد که برای این هویت جمعی تلاش کنند. اولین و بدیهی ترین شکل تلاش هم این هست که فیزیکدانان کوشاتر و فعال تری بشوند. به این ترتیب علم فیزیک، نفع می برد. از طریق این شاخه ، فیزیک می تواند به این دسته از فیزیکدانان هویت جمعی دهد و آنها را قوی سازد. در مقابل، در سایه تلاش آنها علم فیزیک در ایران، رشد می کند.
شاید بپرسید «عنصر زن بودن» این وسط چه کاره هست؟ همین را در مورد مردان هم می توان گفت. البته که چنین هست. در واقع کل انجمن فیزیک با اعضای خود، چه زن و چه مرد چنین بده و بستانی دارد. اما شاخه بانوان این وسط چرا باید به طور ویژه به این موضوع بپردازد؟ برای این که متاسفانه جو جامعه فیزیک ایران به دلیل خلق و خوی خاص پیشکسوتان به طرز خارج از اندازه مردسالارانه و شووینیست هست.
آن هم مردسالاری به بدترین و نازل ترین شکل آن. شکل مردسالاری که توسط مردان پیشکسوت جامعه فیزیک ایران در این جمع تزریق شده است به حدی نازل هست که اگر شما آن را به مردی از جمع های دیگر همین ایران خودمان توصیف کنید -چه این مرد خود را سنتی بداند چه خود را امروزی و طرفدار برابری زن ومرد بداند- حالش بد می شود و می گوید ما هم مردسالاری در دور وبر داریم اما نه دیگه تا این حد نازل و سطح پایین!
مثال می زنم: اگر یک خانم مهندس جوان برای کارآموزی به کارگاه مهندسی رود، آقای مهندس اعظم این جمع در کنار مهندسان جوان تر و کارگران چنان با او به احترام رفتار خواهد کرد وچنان غلیظ به او خانم مهندس خواهد گفت که تک تک آن مردان جوان گوشی دستشان بیاید که جز به احترام حق ندارند با ان خانم مهندس جوان رفتار کنند. تمام آتوریته مردانه اش را می گذارد پشت این خانم مهندس جوان. این هنجار و نرم جامعه «مردسالار» مهندسی است.
مقایسه کنید با رفتاری که پیشکسوتان ما کرده اند و می کنند. وقتی زن فیزیک دان جوانی وارد جمع می شود عملا مردان پیشکسوت به حوان تر ها سیگنال می دادند که روزگارش را سیاه کنید مگر آن که کاملا تابع فرامین او باشد.
برای یک زن فیزیکدان متکی به خود دوام در این محیط سخت هست. جو شوینیست مردانه موجود در جامعه فیزیک ایران دایم می خواهند به او القا کند که تو جزو مهم ها نیستی. مهم ها همان نوچه های بهمان پیشکسوت هستند. این جو یک مقدار در ۵-۶ سال اخیر تعدیل شده اند. یک مقدار به خاطر بازنشستگی نسل قبل. اما نسل جدیدی از نوچه پروران سربراورده اند که کاریزمای نسل قبل ندارند اما در مرام و معرفت از آنها هم نازل ترند. اون قبلی ها هر ایرادی که داشتند دست کم اعیان صفت بودند. این جدیدها گدا صفت هم هستند! در چنین جوی شاخه بانوان (علی الاصول) می تواند خلایی را پر کند.
اشتراک و ارسال مطلب به:


