+0 به یه ن
ageism:اخیرا خیلی آدما رو می بینم که با داشتن شغل و سن بالا قصد شرکت در کنکور
رو دارند اغلبشونم می خوان پزشکی بخونن فکر می کنن از این طریق به راحتی می
تونن به درآمد بالا برسن!اینکه یه آدم بیکار بی پول بخواد با شرکت در
کنکور بخواد تحولی در زندگی ش ایجاد کنه برام نسبتا قابل درکه ولی کسی که
مثلا دبیر رسمی آموزش پرورشه یه کم قابل هضم نیست . بعد مثلا خانومه با 50
سال و داشتن بچه می خواد کنکور بده نمی خوام بگم دیره ولی به نظرم خیلی خوش
خیاله واقعا هدفش چیه؟ اگه صرفا می خواد سوادش بالابره که می تونه به جای
تحصیل در دانشگاه و تحمل کلی قانون و محدودیت ، مطالعاتش رو زیاد کنه.
البته به نظر می رسه سن عقلی جامعه ی ما برخلاف سن واقعی ش خیلی کمه مردم
یا تا آخر عمرشون خیال پرداز باقی می مونن یا از همون اول جوونی ناامیدند و
فکر می کنن از هیچ طریقی به جایی نمی رسن و برای همینم هیچ تلاشی نمی کنن
مینجیق:
چه اشکالی داره؟
ageism:
ظاهرا که اشکالی نداره و به من مربوط نیست زندگی خودشه ولی دیدن این همه
آدم سردرگم که تا پیری و میانسالی هنوز هم به جایگاه نسبتا راضی کننده ای
در زندگی شون نرسیدند کمی آزارم میده به نظرم می رسه یه جای کار جامعه می
لنگه در مورد اون خانم حدود 50 ساله چیزی که نظرم رو بهش جلب کرد اینه که
دم کنکور ، کم مونده بود تمام کتابای یه کتابخونه ی عمومی که بیشتر
مراجعانش هم کنکوری های نوجوان هستند رو امانت بگیره ببره! این اولین
مزاحمتش برای نسل امروز. بعد هم مسوول کتابخانه می گفت خودش میاد اینجا
لیست کتاب میده بعد پسر حدودا ده ساله اش رو از یه راه نسبتا دور می فرسته
دنبال کتابا که براس ببره خونه. (چه مادر بی فکرو خودخواهی)می گفت حتی یه
کیف یا نایلون هم دستش نداده بود که کتابای سنگین رو داخلش بذاره اونم توو
این هوای گرم)
در مورد شرایط این خانم اطلاع ندارم ولی هستن افرادی که
در این سن با توجه به سهمیه ای که دارند اتفاقا در کنکور قبول می شند و
بعدا هم لابد استخدام میشند (نمونه ش رو کم ندیدم) اینم مزاحمت دیگه اش
برای نسل جوان .
برای همین به این راحتی نمی تونم بی خیال این قضیه بشم
شایدم من خیلی تنگ نظر و بیکارم که از یه مسله ی کوچیک اینقدر ایراد شرعی
می گیرم و در مورد مردم قضاوت می کنم
مینجیق:
پدر هشتاد و چند ساله یکی از دوستانم داره باجدیت در دانشگاه حقوق می
خوانه. دوستم خیلی به این کار باباش افتخار می کنه و می گه برای دخترش (نوه
اون آقا) الگوی خیلی خوبی شده.
ما هم دسته جمعی بر اون مرد کهنسال و بااراده درود می فرستیم.
کار خوبی می کنه.
عوض این که بنشینه و از مرگ حرف بزنه و دل دختر و نوه اش را کباب کنه رفته دنبال دانش.
نفس این عمل ارزشمنده.
چنین گفت پیغامبر راستگوی که از گهواره تا گور دانش بجوی
می ره سر کلاس با جوان ها سر و کله می زنه روحیه اش جوان می شه. همکلاسی های جوان هم با دیدن او تشویق می شوند.
برخی تجاربش را به آنها منتقل کنه کلی در زندگی جلو می افتند
ageism:من مشکلم با اونایی هست که فکر می کنن می تونن در این زمینه کار پیدا کنن و
کل زندگی شون رو عوض کنن. شما یه نوع مثبت نگری و امیدواری خاصی داره که
برام جالبه ولی به نظرم همیشه هم خوب نیست مثل الن که مشکل اصلی رو نادیده
می گیرید و روی مسایل ایده ال و بیربط تمرکز می کنین
مینجیق:
یه چیزی را به یاد داشته باشید: مردم راه خودشان را می روند و زندگی خودشان را می کنند و با نظر ما رویه خود را عوض نمی کنند.
رها:
"من مشکلم با اونایی هست که فکر می کنن می تونن در این زمینه کار پیدا کنن و کل زندگی شون رو عوض کنن"
دلیل
این که در هیچ جای دنیا برای تحصیلات آکادمیک در دوره کارشناسی شرط سنی
نگذاشته اند اینه که درس خواند در هر سنی کار عجیبی نیست!
در مدارس شرط
سنی وجود داره و بزرگسالان نمی توانند در کنار کودکان باشند! در دوره های
پست داک هم خیلی وقت ها و در معدودی موارد در دکترای تخصصی شرط سنی وجود
داره! ولی دوره کارشناسی و کارشناسی ارشد شرط سنی نداره تا جایی که می
دانم.
مینجیق:"بعد هم مسوول کتابخانه می گفت خودش میاد اینجا لیست کتاب میده بعد پسر
حدودا ده ساله اش رو از یه راه نسبتا دور می فرسته دنبال کتابا که براس
ببره خونه. (چه مادر بی فکرو خودخواهی)می گفت حتی یه کیف یا نایلون هم دستش
نداده بود که کتابای سنگین رو داخلش بذاره اونم توو این هوای گرم) "
این
بی ملاحظگی و بی فکری اون مادر غلط بود. اما تنها مادران کنکوری که این
طور نیستند! شما بروید مراکز خرید و به خصوص حراجی ها می بینید مادران
بسیاری با بی ملاحظی بچه ها را خسته و گرسنه در گرما و سرما این ور و اون
ور می کشند تا دوزار در حراجی ارزان تر جنس بگیرند. بچه هم که ناله ای می
کند و مثلا می گوید نیاز به دستشویی رفتن دارند یا پایش را کفش زده از سوی
مادر پرخاش دریافت می کند. بسیاری از آنها هم واقعا نیازمند از حراجی خرید
کردن نیستند. یک نوع طمع هست که حتما از حراجی ها خرید کنند.
زنان
زیادی هستند که بعد از مادر شدن به سراغ لیسانس دوم سوم می روند چون فکر می
کنند داشتن یک مادر آگاه در دراز مدت برای فرزندشان مفید تر هست. در
تصمیمات زندگی آگاهانه تر مشاوره می دهد.
خیلی از شوهرها هم راضی تر
ند که خانم شان برود لیسانس دوم سوم بگیرد تا این که بیافتد توی خط معاشرت
با کسانی که اهل پز لباس مارکدار هستند و خرج می تراشند. یا بدتر از آن
خانمشان را به سمت فال قهوه و تاروت و...... بکشانند و زندگی شان را به هم
بزنند. (می دانید که از جمله شگردها ی فالچی دیدن "زن دیگر" در طالع مرد
هست.) خانه زندگی ها را این طوری می پاشند. برود یک لیسانس دیگر بگیرد و
علم ,و دانشش بیشتر شود بهتر است یا با این چیزها خودش را مشغول کند؟
معمولا مردهای طبقه متوسط نیمه سنتی با درایت خانم خانه دار میانسالشان
را تشویق به گرفتن لیسانس و فوق لیسانس دوم سوم می کنند.
(اما اگر توجه
کرده باشید کمتر تشویق می کنند در همون رشته خودشان ادامه بدهند و دکتری
بگیرند. به نظرم مردهای نیمه سنتی امروزین این طور پیش خودشان حساب می کنند
که تا خانمشان دارد لیسانس فوق لیسانس می گیرد کنترل دست خودشان (مرد
خانه) هست. اما برود دکتری بگیرد کنترل ممکن است از دست خارج شود. اما این
موضوع خارج از موضوع بحث ماست.)
Ageism به رها:
خب در اغلب کشورها تحصیل در دوره ی لیسانس و فوق لیسانس پزشکی و
رایگان نیست و سهمیه ای هم برای قبولی و بعد استخدام در کار نیست (در ایران
هم تحصیل رایگان کم کم داره از بین میره!)
سال ٩٠ مصوبه ای داشتیم که
لیسانسیه های دوره ی روزانه نمی تونستن در دوره های پزشکی به طور رایگان
تحصیل کنند ! وگرنه فعلا شاهد سیل کنکور دادن دوباره مهندسین بودیم برای
قبولی در رشته ی طبابت.
ageism به مینجیق:
فکر نمی کنم تحصیل در دوره ی
لیسانس زیاد تاثیری روی فرد داشته باشه ولی خب بهرحال باعث میشه مشغول بشه و
البته بفهمه که درس خوندن خیلی هم اسون نیست و کمتر از فرزندش انتظار
داشته باشه
اشتراک و ارسال مطلب به:
فیس بوک
تویتر
گوگل
آردینی اوخو