قومیت نماینده

+0 به یه ن

گویا در انتخابات اخیر در برخی شهرهای آذربایجان غربی نمایندگان کرد انتخاب شده اند. قومگرایان ترک هم فریاد واویلا سر داده اند. مگه چه فرقی می کنه نماینده ها ترک باشند یا کرد؟ مهم این بود که برای نجات دریاچه اورمیه کاری موثر می کردند که نمی کنند! چه ترک چه کرد، گلی بر سر دریاچه اورمیه نزدند! این هست که جای واویلا گفتن دارد!


دوره پیش، یکی از اعضای شورای شهر تبریز فارس بود. جای واویلایی هم نبود. مردم او را انتخاب کرده بودند. انتخاب جریان های حفظ محیط زیست او بود. چون به نسبت بقیه عنایت بیشتری به مسایل محیط زیستی داشت.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

تکرار نوشته پارسالم. آسمان هنوز به همان رنگ هست البته خشک شدن دریاچه قربانی سرطانی بیشتری در این مدت گرفته!

+0 به یه ن

فرضا ما بحث گشت ارشاد را کنار گذاشتیم و فقط از نجات دریاچه اورمیه گفتیم. بعدش چه می شه؟
هیچ چی! مسئله در مجلس مطرح می شه. یکی از نمایندگان از اون منطقه در صحن مجلس شعر و متن احساسی در رثای دریاچه اورمیه می خونه. دیگری در دفاع از دریاچه اورمیه در صحن مجلس عربده می کشه و تاکید می کنه غیر از او و البته رای دهندگان فهمیده به او ، هیچ کس به فکر دریاحه اورمیه نیست. آن دیگری ژست فرد فرهیخته می گیرد و با وقار و طمانینه از برنامه های نجات اورمیه که تنها به انگشت حکمت و درایت وی قابل انجام هست می گوید. خلاصه هر کدام با ترفندی خود را در سایه کمپین نجات دریاچه به رخ می کشند.
اگر خیلی خیلی خوش شانس باشیم باز یک بودجه ای برای نجات دریاچه اورمیه تصویب می کنند و در جراید در بوق و کرنا می کنند.بعد از مدتها کش و قوس و چند برابر شدن هزینه ها به علت تورم، با منت یک دهم مبلغ اعلام شده را واریز می کنند. اما در این مورد صحبتی نمی شود. مردم جنوب و غرب ایران خیال می کنند کل اون مبلغ واریز شده و تا سالها گله مند می شوند که پس چرا به شمال غرب رسیدگی می شود اما به مشکلات آن مناطق رسیدگی نمی شود. (کمابیش همان طور که مردم آذربایجان شاکی هستند که چرا به یزد و کرمان و اصفهان می رسند ولی به آذربایجان نمی رسند).
اون یک دهم واریز شده هم حیف و میل می شود و به نجات دریاچه اورمیه منجر نمی شه. مرتب هم به مردم آدرس غلط می دهند تا کسی پی گیر حیف و میل بودجه نباشد.
این راه را قبلا رفته ایم و اینجا رسیده ایم. پس چه کنیم؟ این دفعه به جای این که انرژی خود را صرف آن کنیم بر سر جنبش های دیگر داد بزنیم که دغدغه ما مهمتر هست بذاریم همه این جنبش ها بسته به مومنتوم خود پیش بروند. بین جنبش ها اصطکاک ایجاد نکنیم. ظاهرا هیچ کدام از این جنبش ها به تنهایی اون قدر قدرت ندارند که تحول اساسی ایجاد کنند. مخصوصا با این اصطکاک ها که با جنبش های دیگر پیدا می کنند انرژی خود را از دست می دهند. این بار بذارید که این جنبش ها به موازات هم پیش بروند. جنبش زنان، محیط زیست ، کارگران ، معلمان، زبان مادری و جنبش ضد فساد مالی و جنبش مطالبه معیشتی در کنار هم اون قدر قدرت خواهد داشت که تحول اساسی به وجود آورد. رسیدن به مطالباتی نظیر احیای دریاچه اورمیه تحولات اساسی می طلبد. با این ساختار فاسدو آلوده به ریا و تزویر و بدون نهاد نظارتی و قبول پاسخگویی مسئولان به عنوان یک اصل، پروژه نجات دریاچه اورمیه به جایی نمی رسد. اگر بودجه ای هم برایش تصویب شود باز حیف و میل می شود و از آن آبی به دریاچه نمی رسد.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

این یک ذره آبی که به دریاچه اورمیه ریخته شده آن را احیا نمی کند

+0 به یه ن

از قرار معلوم دارند یک موج تبلیغاتی در مورد حال خوب دریاچه اورمیه راه می اندازند. باور نکنید. بنا به گزارش های خودشان در حال حاضر آب دریاچه ۱.۵ میلیارد مکعب هست. برای احیای دریاچه دست کم ۱۲ میلیارد مترمکعب آب لازم هست. یعنی حدود ده برابر میزان فعلی آب. دیدم یکی با خوشحال عکس ۱۲ دی ۱۴۰۱ و عکس روزهای اخیر دریاچه را کنار هم گذاشته و ابراز شادی کرده که دریاچه دارد احیا می شود. تغییرات فصلی همیشه بوده و هست و نشانی از احیا ندارد. دور از انتظار نیست در اول بهار آب دریاچه بیش از زمستان باشد.
به این آب انتقالی از سد کانی سیب هم زیاد دل نبندید. تنها ۶۵ مترمکعب در ثانیه آب وارد دریاچه می کند. با این آهنگ اگر بخواهد ۱۲ میلیارد مترمکعب آب بیاورد 6 سال زمان نیاز دارد. قطعا در فصول کم آب تابستان دبی آب از این مجرا بسی کمتر خواهد بود.
باید مصرف آب های محلی را مدیریت کرد.نابسامانی های مدیریتی در بخش کشاورزی سالانه میلیاردها مترمکعب آب به هدر می دهد.جلوی آن را باید گرفت. آبی که در مصارف شهری به هدر می رود هم قابل چشم پوشی نیست. البته فشار را نیاورید روی خانم های خانه دار! اصل هدررفت آب شهری در شبکه های فرسوده آبرسانی هست، بعد در بخش صنعت، بعد در بخش خدمات شهرداری و خدمات و دست آخر در مصارف خانگی.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

نقشه راه نجات دریاچه اورمیه

+0 به یه ن

1-عاجزانه  التماس و تمنا می کنم راهکار های من-درآوردی برای نجات دریاچه اورمیه ندهید!

هر راهکار من در آوردی ای که خطاب به مردم برای نجات دریاچه اورمیه می دهید یک مدت ملت را مشغول می کنید. به این ترتیب، برای مسئولان زمان می خرید که به جای نجات دریاچه ثروت های ملی را بچاپند.

از این راهکارهایی که با جملاتی نظیر «حالا درسته که حکومت کاری برای نجات دریاچه نمی کنه اما ما مردم باید خودمان آستین بالا بزنیم و....» شروع می شه ندهید.  اختیارات و امکاناتی که در دست مردم هست در حدی نیست که به تنهایی پروژه عظیمی مانند نجات دریاچه اورمیه را به سرانجام برساند.

 چند تا محاسبه سرانگشتی بکنید خودتان خواهید فهمید که چرا این راهکارهای من دراوردی که برای انتقال آب به دریاچه اورمیه توسط مردم بدون کمک نهاد های دولتی می دهید غیرواقعگرایانه هست. برای نجات دریاچه اورمیه حدود ۱۰ میلیارد مترمکعب آب نیاز هست. حجم آب تانکرهای بزرگ که بر تریلی ها سوار می شوند ازمرتبه ۲۰ مترمکعب هست. یعنی از مرتبه ۵۰۰ میلیون از آن تانکرها لازم هست. ۸۰ میلیون ایرانی ای که اغلب هم زیر خط فقر هستند ۵۰۰ میلیون تانکر از کجا بیاورند؟ جاده های ما کشش این همه تردد را دارد؟! احتمال می دهم ریزگرد های ناشی ازاگزوز  ۵۰۰ میلیون تریلی از ریزگردهای ناشی ازخشکیدن دریاچه اورمیه هم بیشتر و خطرناک تر باشند (این باید بررسی کارشناسی شود.)

حداکثر کاری که مردمی که آستین بالا زده اند می توانند انجام دهند (وباید انجام دهند) این هست که سعی کنند  در سطح مزرعه، باغ، خانه و کارخانه و شرکت خود آب را کمتر مصرف کنند. فعالان محیط زیستی هم طرح پایلوت در سطح مزرعه و حداکثر چند دهکده اجرا کنند. اگراین طرح های پایلوت موفقیت آمیز بودند اجرا در سطح چند صدهزار کشتزار تسهیلات دولتی می طلبد. حتی آموزش آن در آن سطح، بسیار بالاتر از امکانات ان-جی-او هاست.

وقتی تشویق میکنید مردم باید خود آستین بالا بزنند نتیجه این خواهد شد. یک عده احساساتی و سانتی مانتال -که چندان هم اهل ضرب و تقسیم  و برآورد عملی بودن طرح ها نیستند یا اگر اهلش باشند بلد نیستند- کلمن های خانه را برخواهند داشت ازجایی پر آب خواهند کرد و به سمت دریاچه اورمیه خواهند شتافت. این وسط چندین نفر هم در تصادف خواهند مرد و خانواده خود- و اگر کمابیش در فضای مجازی مشهور باشند – فضای مجازی را داغدار خواهند ساخت. بعدش هم این افراد به بقیه مردم تشر خواهند زد که ما هرچه می توانستیم کردیم شما چرا نشسته اید و کلمن هایتان پر نمی کنید ببرید در دریاچه بریزید. بین مردم دعوا خواهد شد حال آن که در این وضعیت مردم باید متحدانه از حکمرانی  مطالبه نجات دریاچه اورمیه کنند.


2- برای نجات دریاچه اورمیه  باید حدود ۱۰ میلیارد مترمکعب  آب به آن اضافه شود. سالیانه حدود چند میلیارد مترمکعب بارندگی در حوضه دریاچه صورت می گیرد. بخشی از آن بخار می شود و دوباره به هوا بر می گردد یا در زمین فرو می رود. بخش بزرگی از آن که باقی می ماند به مصارف کشاورزی و صنعتی می رسد. میزان هدررفت در این بخش آن قدر زیاد هست که آب زیادی برای دریاچه باقی نمی ماند و حقابه آن نمی رسد. برای نجات دریاچه اورمیه به مدت ده سال حدود دومیلیارد مکعب آب بیشتر از آن چه که از آب دریاچه در زمین فرو می رود و تبخیر می شود، باید به دریاچه برسد.

۱-برای کمتر شدن تبخیر سطحی از دریاچه باید میانگذر اصلاح شود (با ایجاد چند کالورت که هزینه احداث آن از هزینه ساخت یک زیرگذر شهری کمتر است!).  اگر جریان های درون دریاچه ای   از سر گرفته شوند بخش بزرگی از انرژی خورشیدی صرف انرژی جنبشی این جریانات می شود و تبخیر سطحی کاهش می یابد.

۲- برای کاهش نفوذ آب دریاچه در زمین باید چاه های غیرمجاز اطراف پلمب شوند و بی حساب و کتاب  مجوزحفر چاه آب ندهند. وقتی سطح آب های زیر زمینی پایین می رود آب بیشتری از کف دریاچه به سمت آنها سرازیر می شود. این آب با خود هم نمک می برد و آب چاه ها را شور وغیرقابل استفاده می نماید.

۳- مهمتر از همه آن که حقابه دریاچه از  آب رودخانه ها باید  پرداخته شود. این از وظایف وزارت نیروست که متاسفانه همکاری لازم را نمی کند و آب ها را برای کشاورزان نگاه می دارد تا صدای کشاورزان در نیاید.

برای این که کشاورزان متضرر نشوند باید جلوی هدررفت آب در بخش کشاورزی را گرفت .برای این کار، تسهیلات دولتی  ووضع ضوابط مناسب لازم هست. برای این که علی رغم کاهش مصرف آب در بخش کشاورزی وضع معیشتی کشاورزان بهبود یابد راه های مختلفی هست: ایجاد صنایع تبدیلی، گسترش صنایع دستی، ایجاد دیتابیس کشاورزی جهت جلوگیری از تولید یک محصول بیش از بازار مصرف، گسترش توریسم و بومگردی و.... 

فعالان محیط زیست (ان-جی-او ها ) در همه این زمینه ها تلاش خود را کرده اند. حتی برخی از صنایع دستی در حال انقراض منطقه رااحیا نموده اند و سعی کرده اند تا در نمایشگاه های تجاری کشورهای منطقه (آذربایجان و ترکیه)  عرضه کنند. اما توان و اختیارات نیروهای مردمی خیلی محدود هست و با چرخش قلمی از جانب مسئولان تمام تدابیرشان و زحمات چندین ساله شان در لحظه ای به باد می رود. (مثلا با فیلترینگ  تلگرام بسیاری از برنامه ها جهت ایجاد اشتغال های جایگزین  ناکام ماند!)

سازمان ها و وزارت خانه های مختلف دولتی باید با هماهنگی با هم این اقدامات را شروع کنند. آن وقت فعالان محیط زیست منطقه تمام اعتبارشان را می گذارند تا اعتماد کشاورزان را جهت همراهی جلب کنند. تجربیات خود را از این همه فعالیت در منطقه در اختیار مسئولان می گذارند. مثلا ازروی  تجربه خود با ارتباط با مردم محلی  و طبیعت آن، به سرمایه گذاران بخش خصوصی یا دولتی می گویند کدام منطقه ظرفیت بومگردی دارد و کدام ندارد. این قبیل اطلاعات را می توانند بدهند تا طرح ها به بازده برسد. اما خودشان توان آن را ندارند که بدون امکانات دولتی دریاچه اورمیه را نجات دهند.


3- فیلم مستند اکیزلر در مورد دریاچه اورمیه

اکیز به ترکی یعنی دوقلو. پسوند «اوز» به معنای «قلو» هست. د‌‌‌ؤردوز یعنی چهارقلو. اوچوز یعنی سه قلو و....

فیلم در سال ۲۰۱۴ در کناره دریاچه اورمیه آغاز می شود و بخشی از زندگی دو برادر خردسال دوقلو را نشان می دهد. در سال ۲۰۱۷ به کناره دریاچه آرال می رود و در سال ۲۰۲۲ به همان روستا باز می گردد.

این فیلم -که ساخت آقای علیمرادی هست- برنده چند جایزه  بین المللی  است. در زیر لینکش را می بینید.فیلم به عینه مشکلاتی را که خشک شدن دریاچه اورمیه برای مردم محل به وجود آورده نشان می دهد. 

بعد دیدن فیلم خواهید فهمید چرا بخش عمده تلاش های تشکلات محیط زیستی تبریز، صرف کارهای خیریه جهت کم کردن آلام مردم مناطقی می شود که پیش از بقیه قربانی تخریب محیط زیست شده اند.

علاوه بر مسایل انسانی این نوع خدمات خیریه برای اعتماد سازی لازم هستند. فرض کنیم حکمرانی اصلاح شود و سر عقل هم بیاید و بخواهد در جهت نجات دریاچه اورمیه اقدامات درست انجام دهد. اقدامات درست از طریق ایجاد ضوابط و فراهم ساختن تسهیلات برای روستاییان خواهد بود تا کمتر در مصارف کشاورزی آب به هدر بدهند. این تعامل همکاری روستاییان را می طلبد. اعتماد آنها را می طلبد. در کشور ما مردم به دلایل تاریخی کمتر به برنامه های حکومتی اعتماد می کنند. روستاییان (باز به دلایل تاریخی) حتی کمتر از مردم شهری اعتماد می ورزند. تا یکی از طرف دولتی به روستاها می رود، ریش سفیدان روستا جمع می شوند و مردم محل را توجیه می کنند که چه طور به آنها دروغ بگویند! آن روستایی ساده دل و خوش باور که در فیلمفارسی های دهه ۴۰ و ۵۰ به تصویر کشیده بود زاییده ذهن رمانتیک فیلمنامه نویسان بود و خارج از ذهن و خارج از پرده سینما  واقعیت ندارد. اتفاقا روستاییان خیلی دیرباورند. نهایت سعی شان را هم می کنند که با طرح ها همراهی نکنند. خیلی وقت ها هم طرح هایی که به نفع دراز مدت آنها را با همین دوز و کلک نقش بر اب می کنند و در دراز مدت خود ضربه می بینند.  از بس در طول تاریخ غریبه ها به آنها ظلم کرده اند که غریبه ستیز شده اند و اولین واکنش شان در برابر طرح های غریبه ها، از زیر آن در رفتن با دوز و کلک هست. نمونه آن را  در دهه هشتاد و در زمان دولت احمدی نژاد دیدیم. دولت اعتباری برای مقاوم سازی خانه های روستایی تخصیص داده بود. روستاییان وام را گرفتند اما به زعم خود زرنگی کردند وکلک زدند، به جای مصرف آن برای کاری که قولش را داده بودند سفر زیارتی رفتند یا عروسی راه انداختند. به زعم خودشان خیلی زرنگ بودند اما چوبش را هم خوردند.

اگر فردا بهترین تسهیلات را برای تغییر الگوی کشت در منطقه جهت نجات دریاچه دریافت کنند باز همان طوری بیخودی خرج می کنند و به هدر می دهند. مگر این که فعالان محیط زیستی که سالیان سال در سختی ها در کنارشان بوده اند واسطه شوند و اعتماد سازی نمایند. اهمیت طرح را برای روستاییان به زبان خود آنها توجیه و تشریح کنند و آموزش های لازم را بدهند.

چشمم آب نمی خوره که در دولت رئیسی گامی برای نجات دریاچه اورمیه برداشته بشه.  همین طور، چشمم آب نمی خوره که اگر اصلاح طلبان سر کار بیایند قدمی بر داشته بشه. اما فشار اعتراضات مردمی از سراسر کشور (که انگیزه اصلی آن مسایل اقتصادی خانوارها نظیر فقر و بیکاری یا مالباختگی به سیستم فاسد ومفسد  هست) به اندازه کافی بالا برود (که دیر یا زود به این حد خواهد رسید) تغییرات اساسی صورت می گیرد. اگر - علی رغم هزاران مشکل و بدبختی حاد دیگر-  بتوانیم تا زمانی که حکمرانی واقع بینانه و مردمسالارانه و نسبتا پاک از فساد می شود، مطالباتی نظیر نجات دریاچه اورمیه را در بین افکار عمومی زنده نگاه داریم، نجات دادن دریاچه اورمیه آن قدر ها کار سختی نخواهد و در یک بازه زمانی حدود ده ساله- با مشارکت نهاد های دولتی  با تشکلات محیط زیستی و مردم محلی- با بودجه ای  معقول انجام شدنی خواهد بود. هزینه لازم -اگر فساد ها و بخور بخورها نباشند- در ابعاد ملی رقم درشتی نیست و قطعا نسبت به خسارات خشک شدن دریاچه اورمیه بسیار کمتر هست.


پی نوشت: در فیلم روستاییان هم-مانند مردم تبریز- به «لقمه»، «تیکه»  می گویند . «بَلله» نمی گویند. نمی دانم بلله مال کدام گویش هست. ریشه کلمه تیکه را هم نمی دانم. آیا همان تکه فارسی است؟

https://www.youtube.com/watch?v=jONletz5sPQ&t=3s

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

جنبه های مغفول نجات دریاچه اورمیه

+0 به یه ن

چندی پیش من یک سری نوشته درمورد دریاچه اورمیه در کانال منتشر کردم که با نگاهی متفاوت از آن چه که معمولا شنیده ایم نوشته شده بود.  در این سری نوشته  مسئله از زوایای مختلف  بررسی شده. این زوایا، معمولا ناگفته و نانوشته  باقی می ماند. نوشته ها، حاصل تجارب من از ارتباط با گروه های فعال مردمی جهت نجات دریاچه اورمیه هستند. این مجموعه نوشته در لینک های زیر قابل دسترس هستند. خواهشمندم این لینک ها را به علاقه مندان بفرستید:

http://yasamanfarzan.arzublog.com/post/108498

http://yasamanfarzan.arzublog.com/post/108538

قسمت آخر نوشته به اندازه اهمیت موضوع مورد توجه قرار نگرفت. خواهشمندم این نوشته ها را تا می توانید به دوستان و آشنایان خود بفرستید. علت اهمیت این نوشته آن هست که کج فهمی نقش مردم و حکمرانی در مدیریت آب آتویی دست حکومت و از طرفی اپوزیسیون می دهد که فرافکنی کنند. 


حکومت خواهد گفت: «اونه ها! کشاورزان دارند در مصرف آب اسراف می کنند . تقصیر خودشان هست! به ما چه که فردا دچار مشکلات تنفسی می شوند؟! می خواستند حریص نباشند!» (وقتی در مورد مالباختگان ثامن الحجج چنین گفتند در مورد قربانیان خشک شدن دریاچه اورمیه هم قطعا چنین خواهند گفت.) از سوی دیگه  تنها با تقبیح حکمرانی- به شیوه اپوزیسیون- هم نمی شود دریاچه اورمیه  را نجات داد چرا که تغییرات اساسی در سبک زندگی و شیوه کشت و کار و صنعت در حوضه دریاچه اورمیه لازم هست که در گرو همت مردم هست. اگر فقط حکومت را سرزنش کنیم مردم چنین باور خواهند کرد که خودشان لازم نیست کاری انجام دهند. 


نقش  ان-جی-او ها و فعالان محیط زیستی این وسط چیست؟ نقش آنها مطالبه گری از حکومت و نیز  تسهیلگری از طریق آموزش و جلب اعتماد مردم محلی در صورت اجرای طرح های  مثبت و مفید دولتی هست. بیش از این از ان-جی-او ها انتظار نداشته باشید. این آدرس غلط را هم ندهید که «گیریم حکومت کاری نمی کند. ان-جی-او ها چرا دست روی دست گذاشته اند؟!» این آدرس بسیار غلط و بسیار مخرب هست. چون که آتو دست مسئولان می دهد که باز فرافکنی کنند و کم کاری خود را بپوشانند.  ان-جی-او باید از مسئولانی که امکانات و اختیارات در دستشان هست مطالبه گری کند. در  کشور ما برعکس شده و مسئولان گاهی با وقاحت و پررویی تمام  از ان-جی-او ها مطالبه گری می کنند. می دانید چه کسانی جواز این درجه از پررویی مسئولان را صادر می کنند؟ کسانی که از خارج گود و بی آن که قدمی در راه نجات دریاچه برداشته باشند یا اطلاعات لازم از عملکرد ان-جی-او ها داشته باشند، از کار آنها ایراد می گیرند و آنها را به بی عملی متهم می سازند.


 این نقد آنها دو ایراد اساسی دارد:

1) ان جی او ها برخلاف ادعای این منتقدان دست روی دست نگذاشته اند. فعالیت های گوناگون می کنند. اما به دلیل عدم همراهی مسئولان اغلب این تلاش ها بی نتیجه می ماند به جز جنبه خیریه کارهای آنها. علی الاصول وظیفه یک تشکل محیط زیستی کمک به فقرا و مبارزه با فقر حاد در منطقه نیست. اما شرایط به گونه ای وخیم شده است که ان-جی-اوهای فعال محیط زیستی چاره ای نمی بینند جز آن که بخش عمده وقت و انرژی و بودجه خود را صرف کمک به کسانی کنند که به خاطر تخریب محیط زیست به فقر مطلق گرفتار آمده اند. دست کم این کار را انجام می دهند و به نتیجه می رسد. 

2) ابعاد مسئله ای مثل خشک شدن دریاچه اورمیه چیزی نیست که در توان یک یا چند ان -جی -او با بودجه و امکانات انسانی و امکانات مادی بسیار بسیار محدود باشد. امکاناتی که ان-جی-او ها دارند در حد حق عضویت اعضاست (اغلبشان معلم های بازنشسته و افرادی با سطح درآمد مشابه هستند. پس می توانید تصور کنید که این حق عضویت در چه حد خواهد بود!) . دیگر امکاناتی که دارند عبارت هست از  ماشین ها و تبلت های شخصی  اعضا که در جاده های خاکی منتهی به روستا ها خراب می شوند و اعضا  (همان تیپ های معلم های بازنشسته) باید از جیب خود خرج سرسام آور تعمیرات آنها را بپردازند. با این امکانات بسیار محدود حداکثر بشه-  تک و توک- کشاورز فهمیده ای یافت که قبول کند آموزش ببیند و تغییر رویه بدهد. اما تک و توک.  حداکثر معجزه ای که با این امکانات محدود می توان انجام داد آن هست که  صد یا دویست نفر کشاورز از این دست  بیابیم!  برای نجات دریاچه اورمیه باید صدها هزار کشاورز همکاری کنند. یعنی بیش از هزار برابر تعداد افرادی که  در توان جذب ان-جی-او هاست. اگر ده برابر بود جای شانسی بود که آن ده درصد هسته ای تشکیل دهند که بقیه را هم به دنبال خود بکشند اما اقلیت یک در هزار کاری از پیش نمی تواند ببرد. همراه ساختن جمعیت چند صد هزار نفری کشاورزان سیاستگذاری ها و امکانات دولتی می خواهد. در مقایسه با  امکانات ناچیز ان-جی-او ها، نهادهایی مثل جهاد کشاورزی استانها ثروت افسانه ای دارند. امکانات آنها لازم هست که مسئله حل شود.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

فرق عملکرد تشکل های مردمی محیط زیستی در ایران و در کشورهای دموکراتیک

+0 به یه ن

١- در کشورهای دموکراتیک وقتی حکومت کارنادرست انجام می دهد تشکل های مدنی با روش های قانونی اعتراض خود را ابلاغ می کنند و با اهرم هایی که کشور دموکراتیک در اختیارشان می  گذارد اون قدر فشار می آورند که راهش را درست کند. اینجا اعتراض همان، و انگ های جاسوسی و تجزیه طلبی همان و داغ ودرفش همان!


٢-در کشورهایی مثل کانادا حکومت یک سری برنامه مناسب برای نجات محیط زیست می خواهد پیاده کند. تشکلها همراهی و تسهیلگری می کنند. به این ترتیب دیده می شوند و کردیت کار را هم دریافت می کنند.

اینجا سالهاست برای نجات دریاچه از طرف حکومتی کارمفیدی انجام نشده که تشکل های مردمی بخواهند تسهیلگری کنند 


٣- در کشورهایی که اقتصاد شکوفا دارند تشکل ها هم ثروتمندند و ثروت قدرت و توانمندی می آورد.

اینجا با چندرغاز کمک های مردمی و حق عضویت، دست تشکل های مردمی آن قدر باز نیست که کار زیادی از پیش ببرد. اگر هم هنوز سرپاست و در آن بسته نشده، از فداکاری و از جان گذشتگی برخی از اعضای آن هست.


٤- در همه جای دنیا، تشکل های مردمی تخصصی قدرت خود را از مردمداری به دست می آورند. از به دست آوردن دل اقشار مختلف جامعه. برای این مردمداری باید در بحران هایی که گریبانگیر اقشار مختلف می شود در کنارشان باشند. همه جای دنیا چنین هست. اما فرق ایران با جایی مثل کانادا آن هست که تواتر بحران ها اینجا بسیار بسیار بسیار بسیار بیشتر هست. تقریبا می شه گفت روزی بدون بحران نداریم.  علاوه بر بحران های بزرگ که در جراید می آید و شما هم می شنوید بحران های ریز خانوادگی هم هست. مگه می شه که یک تشکل که از حمایت های فلان تاجر یا بهمان پزشک یا بهمان مهندس بهره مند می شود، وقتی نوه او در تصادف فوت می کند در مراسم شرکت نکند؟! در ایران تواتر این بحران ها چنان زیاد هست که برای کار اصلی زمان کمی می ماند.


٥-در کانادا  و در کشورهای مشابه کامیونیتی های کوچک این همه دچار  فقر نیستند. تشکلی که برای محیط زیست آنها تلاش می کند لزومی نمی بیند در جبهه ای دیگر برای رفع فقر آنها بجگند. تشکل ها ی محیط زیستی هر وقت برای کاری برای دریاچه اورمیه می روند با فقر شدید افراد محلی رو به رو می شوند و بخش عظیمی از وقت و انرژی و بودجه شان صرف آن می شود که مشکلات حاد فقر اون مردم را برطرف کنند.


٦- در سایر کشورها فعالان محیط زیست با روزنامه های بین المللی مصاحبه می کنند و مشکل را بازگو می کنند و کم کم در سطح بین المللی شناخته می شوند و جوایز بین المللی می گیرند. این طوری در بین جامعه شناخته می شوند و امکانات می گیرند. در ایران فعالان محیط زیستی حتی جرئت نمی کنند با روزنامه های داخلی مثل شرق مصاحبه کنند. تا مشهور بشوند امکان بگیر و ببندشان بالا می رود. اگر با رسانه های خارجی مصاحبه کنند که انگ عامل خارجی بودن و سپس بگیر و ببند حتمی هست. در نتیجه ناشناخته باقی می مانند.


٧-در ایران تشکل های مردمی علاوه بر همه مشکلات باید با انواع و اقسام شایعات و تئوری های توطئه هم مبارزه کنند. در خارج هم شایعات و تئوری های توطئه هستند. اما در ایران بیشترند. هم تئوری های توطئه آنها را ترجمه می کنیم هم تئوری توطئه خود را می سازیم. پنهانکاری ها و دروغ پردازی های مکرر حکومتیان هم بر تئوری های توطئه دامن می زند. اعتماد سازی-که بخشی از وظایف ان جی او هاست- در ایران بسیار سخت تر هست تا در خارج.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

هیس! از مسایل زنان نگید که مسایل مهمتری هست!

+0 به یه ن

هروقت از حقوق زنان گفته می شه عده ای می گویند مسایل مهمتری هست. مسایل زنان را واگذارید به روزی که مسایل مهم تر حل شوند. اونهایی که خودشان را عقل کل می دانستند در اسفند ٥٧ زنان را دعوت به سازگاری کردند چون که می خواستند کار مهمتر مبارزه با امپریالیزم را به سرانجام برسانند. همچین امپریالیزم جهانی را له ولورده کردند که در سال های بعدی خودشان و به همراه میلیون ها نفر از همشهری هاشون سر ودست شکستند  که ساکن همین کشورهای امپریالیست شوند.


الان هم برخی می گن از مسایل زنان و گشت ارشاد نگید چون که مسئله مهمتری نظیر خشک شدن دریاچه اورمیه هست. می دانید بدتر از تحمل از گرما و ریزگردهای ناشی از خشک شدن دریاچه های اورمیه و هورالعظیم و هامون و…. چیست؟! تحمل همان گرما و ریزگردها در کنار گشت ارشاد!


اما آیا اگر بحث گشت ارشاد را کنار بذاریم و تنها روی دریاچه اورمیه تمرکز کنیم مشکل خشک شدن دریاچه حل می شود؟! در نوشته بعدی ام به جواب این سئوال می پردازم.


#save_urmia_lake


🍀@minjigh

فرضا ما بحث گشت ارشاد را کنار گذاشتیم و فقط از نجات دریاچه اورمیه گفتیم. بعدش چه می شه؟


هیچ چی! مسئله در مجلس مطرح می شه. یکی از نمایندگان از اون منطقه در صحن مجلس شعر و متن احساسی در رثای دریاچه اورمیه می خونه. دیگری در دفاع از دریاچه اورمیه در صحن مجلس عربده می کشه و تاکید می کنه غیر از او و البته رای دهندگان فهمیده به او ، هیچ کس به فکر دریاحه اورمیه نیست. آن دیگری ژست فرد فرهیخته می گیرد و با وقار و طمانینه از برنامه های نجات اورمیه که تنها به انگشت حکمت و درایت وی قابل انجام هست می گوید. خلاصه هر کدام با ترفندی خود را در سایه کمپین نجات دریاچه به رخ می کشند.


اگر خیلی خیلی خوش شانس  باشیم باز یک بودجه ای برای نجات دریاچه اورمیه تصویب می کنند و در جراید در بوق و کرنا می کنند.بعد از مدتها کش و قوس و چند برابر شدن هزینه ها به علت تورم، با منت یک دهم مبلغ اعلام شده را واریز می کنند. اما در این مورد صحبتی نمی شود. مردم جنوب و غرب ایران خیال می کنند کل اون مبلغ واریز شده و تا سالها گله مند می شوند که پس چرا به شمال غرب رسیدگی می شود اما به مشکلات آن مناطق رسیدگی نمی شود. (کمابیش همان طور که مردم آذربایجان شاکی هستند که چرا به یزد و کرمان و اصفهان می رسند ولی به آذربایجان نمی رسند).

اون یک دهم واریز شده هم حیف و میل می شود  و به نجات دریاچه اورمیه منجر نمی شه. مرتب هم به مردم آدرس غلط می دهند تا کسی پی گیر حیف و میل بودجه نباشد.



این راه را قبلا رفته ایم و اینجا رسیده ایم. پس چه کنیم؟ این دفعه به جای این که انرژی خود را صرف آن کنیم بر سر جنبش های دیگر داد بزنیم که دغدغه ما مهمتر هست بذاریم همه این جنبش ها بسته به مومنتوم خود پیش بروند. بین جنبش ها اصطکاک ایجاد نکنیم. ظاهرا هیچ کدام از این جنبش ها به تنهایی اون قدر قدرت ندارند که تحول اساسی ایجاد کنند. مخصوصا با این اصطکاک ها که با جنبش های دیگر پیدا می کنند انرژی خود را از دست می دهند. این بار بذارید که این جنبش ها به موازات هم پیش بروند. جنبش زنان، محیط زیست ، کارگران ، معلمان، زبان مادری و جنبش ضد فساد مالی و جنبش مطالبه معیشتی در کنار هم اون قدر قدرت خواهد داشت که تحول اساسی به وجود آورد. رسیدن به مطالباتی نظیر احیای دریاچه اورمیه تحولات اساسی می طلبد. با این ساختار فاسدو آلوده به ریا و تزویر و بدون نهاد نظارتی و قبول پاسخگویی مسئولان به عنوان یک اصل، پروژه نجات دریاچه اورمیه به جایی نمی رسد. اگر بودجه ای هم برایش تصویب شود باز حیف و میل می شود و از آن آبی به دریاچه نمی رسد.

#save_urmia_lake


🍀@minjigh

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

دو کارزار جمع امضا خطاب به مسئولان مختلف برای حفظ دریاچه اورمیه

+0 به یه ن

۱) #save_urmia_lake

https://www.karzar.net/49910


۲)  خبر خوش دیگه 


متن مربوط به "هادی ، شاعر کوچک" را در فیس بوک هم گذاشتم. یکی از دوستان فیس بوکی  کفالتش را بر عهده گرفت. خدا عمرش دهد! امیدوارم این دوست عزیز، شیرینی روزی را که هادی به موفقیت های بزرگ برسد، بچشد.



امثال هادی در میان مددجویان بنیاد کودک کم نیستند. با مراجعه به سایت بنیاد کودک و قبول کفالت، می توانیم در شکوفایی استعداد های این مرز و بوم که در زیر خط فقر له می شوند نقشی داشته باشیم. 


Http://www.childf.com


ما که در فرزانگان دانش آموز بودیم هفته ای نمی گذشت که یکی از معلم ها برسرمان نمی کوفت که از شما با استعدادتر در میان فقرا و حاشیه نشین ها بسیارند اما فرصت شکوفایی نداشته اند. کفالت مددجویان بنیاد کودک دقیقا این فرصت را فراهم می سازد. 


برای پیوستن به جمع حامیان بنیاد کودک می توانید به لینک زیر مراجعه کنید و پس از تکمیل فرم مددجوی مورد نظر را انتخاب نمایید.https://www.childf.com/forms/kafil/Default.aspx

🍀@minjigh

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

بر دریاچه اورمیه چه می گذرد؟- قسمت دوم

+0 به یه ن

...یا روستاییان می توانند در این دنیای  دایم در حال تحول امور خود را  خود بسامان کنند؟


اون آقا ی کشاورز از میاندوآب ابراز تاسف می کرد که با وجود مشکل بی آبی روز به روز به تعداد چاه های غیرمجاز افزوده می شود. گویا موردی را خود دیده بود وسط یک جاده روستایی چاه آب حفر کرده بودند!!! یعنی تا این حد پیش رفته اند که نه تنها در باغ و مزرعه خود بلکه حتی وسط جاده هم چاه می زنند!!!!

اون آقا درددل می کرد که چرا مردم روستا متوجه نمی شوند که برای نفع عمومی که در دراز مدت (یا حتی در کوتاه مدت) خود و فرزندانشان هم بهره مند خواهند شد اندکی از زیاده خواهی دست بکشند. مثال هم می زد که راه روستایی که بناست تراکتور از آن عبور کند بسیار باریک هست و روستاییان نخواسته اند اندکی از زمین خود را بدهند تا راه تعریض شود و آن همه مشکلات نباشد. البته من جواب دادم در شهرهایمان هم همین هست. می روند به شهرداری پول می دهند تا در کوحه باریک بلند مرتبه بسازند و……

تاکید نمودم که شهری ها هم سری سوا ندارند!


شاید تک و توک روستاها یا محلاتی باشند که اون قدر فهم و حس مشارکت داشته باشند که خود امور خود از این دست را بسامان کنند اما مشاهده نشان می دهد که استثنا هستند. یک سری ضوابط برای بسامان کردن باید وضع نمود و به طور قانونمند (و نه سلیقه ای) اعمال کرد.


قدیم ها که سرعت تحولات پایین بود روستایی ها و شهری ها به تدریج آموخته بودند خود امور خود را بسامان کنند. اما الان مدرنیزاسیون چنان سرعت تحولات را سریع کرده که انتظار بیخودی است که مردم خودشان بتوانند این قبیل امور را سر وسامان دهند.

به علاوه کاندیداهای شوراها و مجلس مرتب با وعده های توخالی مردم روستاها را بدعادت می کنند. الکی برای جمع کردن رای به آنها وعده می دهند که از سر کوه قاف آب خواهند آورد پس لزومی ندارد آنها رویه کشت وکار خود را تغییر دهند. همین وعده های توخالی از جمله عواملی است که مانع از آن شده که روستاییان فکر اساسی برای کمتر مصرف کردن آب کنند! مدرنیزاسیون "نیم بند"دست در دست دموکراسی "ربع بند"، مانع از ایجاد فرهنگ همبستگی روستایی برای بسامان کردن اوضاع روستا شده. (وضع شهرهامان حتی بدتر هست.)

#save_urmia_lake

🍀@minjigh



وقتی برخی از مسىولان واقعا احساس مسئولیت می کنند


گاهی پیش می آید که مدیران رده میانی برخی نهادهای دولتی  در استان ها فرد شایسته ای است که واقعا می خواهد کار انجام دهد. در این مواقع -که ندرتا پیش می آید- همکاری ان-جی-او ها تحولات مثبت چشمگیری در مدت کوتاه به بار می آید. نهاد های دولتی حتی اگر پول نقد زیادی نداشته باشند بسیار بسیار بیشتر از ان-جی-او امکانات و تجهیزات دارند. ان جی او هایی که همواره با دست کاملا خالی قدم هایی بر می دارند وقتی از  اندکی از این امکانات بهره مند می شوند معجزه می آفرینند. 

اما ای دریغ که عمر مدیریت چنان مسئولانی در کشور ما کوتاه هست.

تصور کنید اگر شایسته سالاری در اداره کشور برقرار شود. با این امکانات چه ها که نمی توان کرد!


#save_urmia_lake

🍀@minjigh


خشک شدن دریاچه اورمیه:تقصیر  مردم یا تقصیر مسئولان؟


قصدم از پیدا کردن مقصر، یافتن راهی برای جلوگیری از ادامه تقصیر هست.


همان طوری که در نوشته های قبلی ام تشریح شد مردم روستا ها در زیاده روی در مصرف آب کشاورزی سهیم هستند. گاهی اوقات اپوزیسیون مسئله را به استخر باغ های لاکچری مسئولان تقلیل می دهد. البته این قبیل لاکچری ها هم هستند اما فقط بخشی از مشکلند نه همه آن. اگر چاه های باغ های شخصی مسئولان و بستگانشان هم پلمب شود (که حتما باید بشود) و جلوی آب  دزدی آنها برای مراکز کشت و صنعتی که راه انداخته اند بسته شود تنها بخشی از مشکل حل می شود. در نوشته های بالا دیدیم که روستاییان عادی هم دست به حفر چاه غیر مجاز می زنند. همین طور آب رودخانه های منتهی به دریاچه را به سمت مزارع و باغ های خود منحرف می کنند و اصطلاحا آب دزدی می کنند. 

با این حال باز هم ساده سازی است که  اظهار کنیم تقصیر مردم بوده است. مردم داشتند به شیوه آبا و اجدادی کشت و زرع دیمی خود را می کردند و به کم هم قانع بودند. این حکومت بود که با انواع و اقسام مشوق در برهه ای کشاورزان را به سمت بالا بردن سطح زیر کشت سوق داد. باز در فیلم مستند مادرکشی به این موضوع به  طور دقیق می پردازد.


https://m.youtube.com/watch?v=C9xf_PaGE5s


این طور شد که آب مصرفی کشاورزی به طور بی رویه بالا رفت. در کل ایران این اتفاق افتاد و باعث فجایع محیط زیستی در جای جای ایران شد. 


یک تحول بزرگ منفی ومخرب محیط زیستی با مشوق های دولتی و سیاستگذاری های مرتبط در دهه هفتاد و هشتاد اتفاق افتاده. درست کردن آن هم باز مستلزم مشوق های کلان در سطح ملی وسیاستگذاری های کلان حکومتی می طلبد. انتظار بیهوده ای است که با نصیحت و موعظه روستاییان به روش های کمتر مخرب رو بیاورند. 

تک و توک کشاورزان فهمیده نظیر همان آقا که من با او صحبت کردم در حفظ محیطزیست کوشا هستند اما اگر فقط مشوق وجدان و اخلاقیات باشد در اقلیت خواهند بود.

توقع مسخره ای است که چند ان جی او یا فعال محیط زیست با دست خالی و با وجود انواع و اقسام فشارها از پس تغییر دوباره سبک کشاورزی میلیون ها کشاورز برآیند. چنین تغییری امکانات و اختیارات کلان ملی می خواهد که در دست حکومت هست نه در دست مردم یا نهادهای مردم نهاد!

فعالان محیط زیستی می توانند از تجارب خود در اختیار سیاستگذاران بگذارند یا با جلب اعتماد دوباره مردم به اجرای طرح های مفید کمک کنند. یا اطلاع رسانی کنند. می توانند طرح پایلوت در ابعاد کوچک اجرا کنند. کمک هایی از این دست از دستشان بر می آید. 

اما تغییر فرهنگ هزاران روستای ریز و درشت و میلیون ها کشاورز کار چند ان جی او نیست!


#save_urmia_lake


🍀@minjigh

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

بر دریاچه اورمیه چه می گذرد؟ قسمت اول

+0 به یه ن

نتایج شوم خشک شدن دریاچه اورمیه دیرزمانی است که آرام آرام شروع شده!


چند روزی می خواهم اختصاصا در مورد دریاچه در حال احتضار اورمیه بنویسم. دعا کنید در این چند روز فاجعه حاد جدیدی مثل فاجعه پلاسکو و متروپل و ساقط کردن هواپیمای اوکراینی و…. رخ ندهد تا بتوانیم روی فاجعه مزمن خشک شدن دریاچه اورمیه تمرکز کنیم.

اگر دریاچه خشک شود بادهای محلی نمک آن را به تدریج در باغ ها و مزارع اطراف می گستراند و آنها را لم یزرع می کند و صاحبان آنها را فقیر و بی چیز می سازد. همین طور این بادها انواع و اقسام بیماری های تنفسی و پوستی در منطقه به وجود خواهند آورد.

 در واقع این فجایع دیر زمانی است شروع شده. اما زیاد پوشش خبری نمی دهند. حکومت به دلایل خود. فعالان مدنی هم ترجیح می دهند این فجایع را زیاد بازتاب ندهند چون که می دانند نه تنها خیری نخواهد رساند و همتی از مسئولان برنخواهد خاست بلکه دلالان زمین سو استفاده خواهند کرد و زمین نیمه شوره زار کشاورزان فقیر را به ثمن بخس از کف آنها  در خواهند آورد. پانیکی که پوشش خبری منجر خواهد شد سریع تر از خود خشک شدن دریاچه ضربه خواهد زد. در نتیجه به سکوت برگزار می شود و شما زیاد در رسانه ها در مورد تبعات خشک شدن دریاچه نمی شنوید.

اما فجایع آن سالهاست شروع شده . البته هنوز به ماکزیمم نرسیده. اگر کاری نشود  فجایع بیشتر وبیشتر خواهد شد.

هم اکنون آمار نشان می دهد سقط جنین در روستاهای شوره زار شده در اطراف دریاچه بیشتر شده. کشاورزان هم مانده اند چه بکارند! آیا محصولات سنتی خاک حاصلخیز با آب شیرین چاه خود را بکارند؟! یا دنبال محصولی بگردند که در این خاک شور شده و آب چاه شور شده رشد کند؟ این هم جزو سردرگمی های کشاورزان محلی است و کسی هم جوابی ندارد که به آنها بدهد.

#save_urmia_lake

🍀@minjigh

اهمیت دریاچه برای گردشگری

اگر دریاچه اورمیه سرحال باشد، از محل گردشگری می تواند درآمدزایی چشمگیر کند و برای ده ها هزار نفر اشتغال ایجاد نماید.

در دهه هفتاد که دریاچه سرحال بود یک عده از سرمایه گذاران محلی در بخش گردشگری سرمایه گذاری کرده بودند. الان زیرساخت ها  و کشتی هایشان روی دستشان مانده.🥲برای نگهداری آنها در آن محیط مستعد زنگ زدگی باید کلی همه ساله خرج کنند. آدم دلش می گیره! 😥

#save_urmia_lake

🍀@minjigh

کارکرد این سری نوشته های من

همان طوری که توجه کرده اید من اینجا در این سری نوشته ها در مورد دریاچه اورمیه آمار دقیق یا آدرس دقیق نمی دهم. علت فقط تنبلی در جمع آوری اطلاعات دقیق نیست.  می توانستم تعداد نوشته ها را کمتر کنم اما در عوض وقت را بذارم تا آمار یا آدرس دقیق تر به شما بدهم. اما این کار را نمی کنم چون می دانم در این صورت و در این چارچوب اصل مطلب در حاشیه جدل در مورد این که فلان رقم ٣.٥ هست یا ٤ گم خواهد شد. برای بحثی که من اینجا راه انداخته ام تنها دانستن و درک صحیح از بزرگی مقیاس کافی است. کافی است که بدانیم دریاچه اورمیه را با  ١٠٠میلیون مترمکعب آب نمی توان نجات داد اما احتیاج به ١٠٠ میلیون کیلومترمکعب آب هم ندارد.

ببینید! من چند سال پای صحبت کارشناسان دریاچه اورمیه نشستم. کسانی که برای این کار حقوق می گرفتند. چیزی که دستگیرم شد این بود که آمار وارقام دادن توسط آنها به مردم یک راه برای فرافکنی مسئولیت از خود هست. با آمار وارقام اون قدر بازی می کنند که ثابت نمایند تقصیر و کوتاهی از بخش آنها نیست بلکه تقصیر بخش دیگری است!

همان طوری که قبلا گفتم فرافکنی مشکل اصلی عدم احیای دریاچه اورمیه هست. یکی از رذیلانه ترین این فرافکنی ها این هست که مسئولانی که برای حفظ محیط زیست حقوق می گیرند کوتاهی را گردن فعالان محیط زیست و ان-جی-او ها می اندازند. من در این مورد بیشتر خواهم نوشت. امکانات و اختیارات ان-جی-او ها بسیار محدود تر از نهادهای حکومتی است! حداکثر کاری که ان-جی-او می تواند انجام دهد از یک سو مطالبه گری از نهادهای مسئول و از سوی دیگری تسهیل گری طرح های مفید نهادهای مسئول از طریق جلب اعتماد مردم محل هست. این کارکرد درست ان-جی-او هاست. از ان-جی-او ها انتظار معجزه نداشته باشید که با دست خالی مشکلاتی به این بزرگی را حل کنند. در این مورد بیشتر خواهم نوشت.

نهادهای ذیربط که از بودجه کشور تغذیه می شوند تمام امکانات لازم برای نجات دریاچه اورمیه را دارند اما افکار عمومی را دنبال نخود سیاه می فرستند. هدف این سری نوشته های من آن هست که موضوع برای خوانندگان روشن شود بلکه ان شالله این دنبال نخود سیاه فرستادن ها خنثی گردد.

#save_urmia_lake

🦩@minjigh

صحبت های طولانی من با کشاورزی از منطقه میاندو آب

پارسال تقریبا همین موقع ها من در فضای تلگرام صحبت طولانی با یکی از کشاورزان کوشا و بسیار فهمیده منطقه میاندو آب داشتم. درددلی طولانی در مورد آن چه بر سر دریاچه اورمیه می آید. در چند نوشته بعدی ام آن چه که از گفته های ایشان فهمیدم بازگو می نمایم. هنوز اثرات مخرب خشک شدن دریاچه به میاندوآب نرسیده. اونجا هنوز آب هست و سطح زیر کشت  و حفر چاه روز به روز بیشتر و بیشتر می شود اما کشاورزان فقیرتر می گردند. بیشتر به این علت که محصولاتی می کارند که مازاد بازار مصرف داخلی است. صادرات که  قطع می شود محصولات پر آب بَرآنها روی دستشان می ماند و فاسد می شود. محصولات سنتی آنها نظیر نخود و گندم و جو دیمی قابل انبار کردن بوده اما محصولاتی نظیر گوجه فرنگی یا پیاز که در سال های اخیر به آنها رو آورده اند زود فاسد می شود. در مورد فضای اجتماعی و نیز اقتصادی که آنها را با سمت "قمار"کاشت محصولاتی نظیر گوجه فرنگی و پیاز (علی رغم تمام سختی ها و ریسک های موجود ) سوق می دهد خواهم نوشت. روی کلمه قمار تاکید می کنم. در سالهایی این محصولات صادر می شوند و قیمتشان بالا می رود و کشاورز به شدت سود می کند. به طمع همین سود آنی سالها و سالها  این قمار را تکرار می کنند و می بازند. اگر فقط باخت خودشان بود می شد زمزمه کرد که "خنک آن قماربازی که بباخت هر بودش، نماند هیچش الا هوس قمار دیگر…."

اما نکته اینجاست که در این قمار دریاچه اورمیه هم داره به سمت مرگ می ره.

#save_urmia_lake

🦩🦩@minjigh

فضای اجتماعی این روزهای روستاهای اطراف دریاچه

در نوشته قبلی ام نوشتم که سال گذشته صحبتی طولانی با کشاورز فهمیده ای از منطقه میاندوآب داشتم. نکاتی که از فضای اجتماعی آنجا دستگیرم شد در زیر می آورم:

١- روستاییان آن منطقه (حتی میانسالان آنها) به همان اندازه شهری ها با اینترنت  مانوسند. انواع و اقسام فیلتر شکن ها را نصب می کنند. گروه های تلگرامی خود را دارند. 

شبکه های روستایی سنتی خود در قهوه خانه روستا را هم دارند. وقتی فصل کاشت می رسد در این شبکه های مجازی ونیز سنتی، همه در مورد کشت محصولات پرآب بر نیز گوجه فرنگی و پیاز صحبت می کنند. فضا طوری است که شخص به طور طبیعی به این نتیجه می رسد که اگر از بقیه در این مورد پیروی نکند از قافله عقب می ماند. کمتر کسی می آید هزینه و فایده ها را بسنجد و تصمیم بگیرد در مزرعه اش چه بکارد. جوگیر می شود و همان را می کارد که بقیه می کارند.

٢- کشت پیاز بسیار سخت تر از کشت محصولات سنتی اون منطقه که کم آب بر بودند هست. زحمت زیادی می طلبد. قبلا سطح زیر کشت کم بود و فضا برای دامداری روستایی وجود داشت. الان از بس سطح زیر کشت بالا رفته نه فضایی برای چرای دام ها مانده نه گل خودرویی برای پروش زنبور عسل. به علاوه کشت محصولاتی مثل پیاز تمام وقت کشاورز را می گیرد و زمانی برای دامداری در کنار آن نمی ماند.کشاورز امروزی، برای مصرف اهل خانه هم مانند شهری باید لبنیات از فروشگاه بخرد که هزینه زیادی تحمیل می کند.

٣- این را صحبت با عزیزی دیگر فهمیدم: در روستاهای آذربایجان(شبیه شهرهایش) هر خاندانی برای خودش یک "آدم مهم" دارد که به بقیه خط می دهد. آدم مهم روستا که با اغلب اهالی روستا هم فامیل هست معمولا تاجر محصولات کشاورزی است که نصف زمان خود را در شهر و نصف دیگر را در ییلاقات روستا می گذراند. در سالهای صادرات محصولات کشاورزی نظیر گوجه فرنگی و بالا رفتن قیمتشان این "آدم مهم" سود افسانه ای به جیب می زند. در سال هایی هم که این محصولات کنار جاده می گندد کشاورزان هستند که ضرر می بینند نه این "آدم مهم". 

همین "آدم مهم" هست که همه ساله، جو راه می اندازد که فلان محصول را بکارید که به سود سرشار برسید.

حدس می زنم آدم مهم های روستاهای آذربایجان مانند آدم مهم های خانواده های شهری اش ، در واقع از کسی دستگیری نمی کنند اما یک سری نمایش های پوپولیستی  در عروسی و عزا راه می اندازند که همگان گمان می کنند که او شهی است که همه آوازه ها از اوست و اگر نباشد خانواده ها در کار خود در می مانند. در نتیجه همه سعی می کنند به حرف او گوش دهند.

٤-کشاورزان اون منطقه از یکی از برنامه های  رادیویی اورمیه (به زبان ترکی) مطالب مفید برای کشاورزی می آموزند. اما این رهنمود ها فقط در جهت بهتر عمل آوردن محصول هست.  در جهت توسعه پایدار کشاورزی با عنایت به حفظ محیط زیست وسلامت نیست! کشاورزان برنامه های شبکه کشاورزی ترکیه را هم دنبال می کنند. در همین برنامه ها آموخته اند که محیط زیست چه قدر مهم هست اما آن برنامه ها برای حفظ محیط زیست ترکیه طراحی شده اند نه محیط زیست کشور همسایه. قونشو ا اموت باغلیین گجه شامسیز قالار.

٥- جهاد کشاورزی کارشناسانی دارد که وظیفه شان دادن اطلاعات مفید و آموزش به کشاورزان و باغداران هست. بیشتر شهریانی که در ییلاقات باغداری می کنند از خدمات این کارشناسان بهره مند می شوند. این کارشناسان که تحصیلات دانشگاهی دارند آن قدر به زبان ترکی  تسلط ندارند که بتوانند با روستاییان ارتباط تنگاتنگ داشته باشند. درسته اغلب خود ترک هستند اما ترکی ای که بلدند به درد این ارتباط نمی خورد خیلی از کلمات ترکی را با فارسی جایگزین کرده اند.

٦- در صحبت با آن آقای کشاورز تمام دانش زبان  ترکی ام را که از قصه های پرستار روستایی ام در ٤-٥ سالگی آموخته بودم به کارم آمد. خوشحالم که می فهمیدم "ناخیرچی" چیست. "پَتَک" همان کندوست و….. اگر این نوع کلمات ترکی را ندانید نمی توانید با آنها ارتباط برقرار کنید. نجات دریاچه بدون ارتباط تنگاتنگ و فهم متقابل کشاورزان میسر نخواهد شد. 

#save_urmia_lake

🦩🦩🦩@minjigh

آیا باد می تواند بلورهای به هم چسبیده نمک سطح دریاچه را بلند کند؟

طبعا بلند کردن بلورهای به هم چسبیده نمک برای باد سخت تر هست تا بلند کردن ماسه نرم بستر رودخانه ها و تالاب های خشک شده. اما این به آن معنا نیست که خطری وجود ندارد و ریزگرد خطرناکی از سطح دریاچه اورمیه برنخواهد خاست! طبعا بستگی به شدت باد ونیز جهت آن دارد. همچنین به پروفایل سرعت باد نسبت به ارتفاع از سطح زمین. 

اگر فیلم مستند مادرکشی را ندیده اید توصیه می کنم حتما ببینید. فیلم درمورد خشک شدن همه تالاب های ایران هست و بخشی از آن هم به دریاچه اورمیه اختصاص دارد. در این فیلم تصویر باد نمکینی که از سطح خشک شده دریاچه اورمیه بر می خیزد نشان داده می شود. تصویر واقعی است. شبیه سازی نیست. فیلم مال ٦ سال پیش هست. الان که دریاچه خشک تر شده حتما وضعیت خطرناک تر گشته است.

برخی شبیه سازی ها برای برخاستن ریزگردها از سطح دریاچه شده. نتیجه برخی از شبیه سازی های قدیمی آن بود که ریزگردی از دریاچه برنخواهدخاست. هر کسی این شبیه سازی را انجام داده زیادی ساده سازی کرده ! یا هم به کل اشتباه کرده. آن را که عیان هست چه حاجت به شبیه سازی است! بروید فیلم مادرکشی را ببینید تا به چشم خود عیان ببینید که چه ریزگردهایی از سطح دریاچه اورمیه بر می خیزند!

https://m.youtube.com/watch?v=C9xf_PaGE5s

متاسفانه برخی با ماشین شاسی بلند در بستر خشکیده دریاچه برای تفریح مانور می دهند. این کار باعث می شود بلورهای نمک بشکنند و در اثر باد راحت تر برخیزند وریزگرد شوند به ریه های مردم فرود آیند.

از آن بدتر این که می خواهند از بستر دریاچه به طور صنعتی مواد معدنی استخراج کنند. چه کیسه ای هم دوخته اند برای این ثروت بادآورده! نکته اینجاست که هیچ کاری را اصولی انجام نمی دهند. باعث خواهند شد نمک های به هم چسبیده پودر شوند و راحت تر به باد سپرده گردند. روند ریزگرد سازی را تسهیل خواهند کرد. راه سرطان گرفتن مردم را هموارتر خواهند ساخت. نفس را بر بیماران آسمی خواهند برید!

🦩🦩🦩🦩@minjigh

آیا کشاورزان روستایی با رهنمودهای محیط زیستی فعالان محیط زیست همراهی می کنند؟

بین روستاییان - مثل شهری ها -هم فقیر داریم هم پولدار. فعالان محیط زیستی (که عموما ذهنیت عدالت طلبانه طبقاتی هم دارند) معمولا می روند سراغ کشاورزان فقیرتر. برخی از این کشاورزان علاقه مند به همراهی هستند اما امکانات لازم را ندارند. مثلا بودجه کافی برای خرید وسایل آبیاری قطره ای ندارند. سه سال پیش بودجه ای در حدود ٢٠ میلیون تومن می خواست که اونها نداشتند، فعالان محیط زیستی - با امکانات بسیار بسیار محدود و علی رغم انواع واقسام کارشکنی ها که ناشی از تنگ نظری مالوف در کشورماست سعی می کنند آن امکانات را فراهم کنند . اما فقر و نداری بدچیزی است! خیلی مشکل هست با وجود فقر ، پروژه ای را به سرانجام رساندن. 

مشکلاتی در راه فقرا پیش می آید که حتی به ذهن اغنیا هم نمی رسد که چنین مشکلاتی ممکن هست باشد!

در این راه اون قدر مشکلات پیش بینی نشده رخ می نماید که عملا به نتیجه ای نمی رسد.

در این میان برخی از کشاورزان پولدارتر خود از ماجرا خبر دار می شوند و خود اظهار تمایل می کنند که با هزینه شخصی خود اقدامات لازم را انجام دهند. در اقدامات نوآورانه  نظیر آبیاری قطره ای یا جایگزینی با محصولات کم مصرف کمتر شناخته شده ، پیشرو می شوند. نتیجه مثبت هم می گیرند. سرمایه گذاری خوب جواب می دهد و آب هم کمتر مصرف می شود . اما چند سال بعد که می بینند بقیه مثل قبل آب زیادی مصرف می کنند این افراد هم وسوسه می شوند که سطح زیر کشت را بیشتر کنند. رهنمودها دست آخر به کمتر مصرف شدن آب منجر نمی شود. فقط سطح زیر کشت بالاتر می رود و پولدار پولدارتر می شود.

با همین ملاحظات هست که عرض می کنم از دست فعالان محیط زیست مستقل و ان-جی-او ها به تنهایی کار زیادی بر نمی آید. امکانات در دست نهاد حکومت هست. اونها باید تسهیلات لازم را بدهند، ضوابط لازم را وضع کنند و سیاستگذاری های لازم را انجام دهند که کشاورزان به سمت کمتر مصرف کردن آب پیش روند. بدون چنین سیاستگذاری های کلان موثر، چند تا ان-جی-او کارزیادی از پیش نمی تواند ببرد. هر چه قدر هم سخت بکوشد باز نمی تواند. در این ٢٠ سال فعالان محیط زیست منطقه از جان مایه گذاشته اند اما چندان کاری از پیش نبرده اند.


🦩🦩🦩🦩🦩@minjigh

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل