لزوم حمایت از ستاد احیای دریاچه اورمیه در مقابل اصحاب قدرت

+0 به یه ن

ما معمولا وقتی از یکی بدمون می آد نه تنها خوبی هایش را نمی بینیم، بلکه هر چیز یا کس که به او وابسته بدانیم از چشممان می افتد. از پارسال که قیمت دلار و به دنبال آن قیمت گوشت و.... بالا رفت روحانی بدجوری نامحبوب شد. مردم از او ناراضی بودند و بعد ازاین تورم ناراضی تر هم شدند. حق هم داشتند. اما نگرانی من این هست که ستاد احیای دریاچه اورمیه را هم چیزی وابسته به دولت حسن روحانی ببینند و لجشان را سر آن در بیاورند!

راستش من بیشتر از آن که ستاد احیای دریاچه اورمیه را نهادی سیاسی مربوط به دولت روحانی بدانم آن را دستاورد جنبش های محیط زیستی اواخر دهه هشتاد و اوایل دهه نود (قبل از روحانی) می دانم. مگر یادتان رفته چه قدر آن زمان در مورد لزوم نجات دریاچه در فضای مجازی نوشتیم؟! چه قدر گرافیست ها بنر طراحی کردند؟! چه قدر اجتماعات اعتراضی برپا شد؟ چه قدر معترضین باتوم خوردند و بازداشت شدند؟! نتیجه این جنبش، ایجاد ستاد احیا بود. والا اگر به خود “اینا" بود اصلا محیط زیست ایران مهم نبود که بخواهند ستاد احیا ایجاد کنند. الان هم ستاد احیا را یک نهاد علمی-اجرایی و منتسب به دانشگاه می دانم.

درسته پر شدن دریاچه مدیون باران هاست اما اگر رودخانه ها به موقع لایه روبی نشده بودند و رها سازی آب پشت سدها به طور اصولی و علمی تنظیم نشده بود سیل راه می افتاد در مزارع و مراتع ، چند برابر هزینه لایه روبی خسارت به اموال مردم و اموال عمومی می زد، دست آخر هم به دریاچه نمی رسید. نگاه کنید به سایت ستاد احیا: http://www.ulrp.ir/fa/ همه اش طرح سنجیده برای بهینه کردن وضع کشاورزی است. معلومه کار جدی کرده اند. والا به جای طرح، الان برای ما "شعر تحویل می دادند!"

دقت کنید در سایت: نه حرف احساسی بی سر و ته در آن هست، نه شکوه و شکایت از جنس فرافکنی و فرار رو به جلو. اگر ستاد احیا جزو نهادهایی بود که بودجه ای گرفته بود و حیف و میل کرده بود حالا برای ما شعر می بافت و بعد هم جلوتر از همه، از زمین و زمان انتقاد می کردو هر روز با یک جنجال آفرینی جدید مردم را مشغول می کرد! اما ستاد به طور متین و به دور ازجنجال آفرینی می گوید برای این که مصرف آب کشاورزی کم شود در فلان منطقه کینوا بکارید در بهمان منطقه گل سرخ. بازار مصرفش هم فلان جا و بهمان جاست. کشاورز هم دچار تضرر اقتصادی نمی شود.
این حرفی نیست که معمولا ما از مسئولان می شنویم. مسئولان ترجیح می دهند به جای این نوع طرح ها که مبتنی بر مطالعه است اول در مورد سرخی گل سرخ شعر بگویند، بعد یک مرثیه نوستالژیک پر سوز و گداز برای دریاچه بخوانند بعد هم بگویند پول بدهید تا سفینه بسازیم و چهل سال دیگر از مریخ آب بیاوریم. دست آخر هم می گویند دشمنان نگذاشتند کارمان را بکنیم!
بعد از این همه تلاش ستادی یافته ایم که درست و درمون و علمی دارد کار می کند. دست کم قدر آن را بدانیم. 🍀@minjigh

تعریف هایى را که از ستاد احیاى دریاچه اورمیه کردم ابدا به معناى رنگ تقدس زدن و والاتر از نقد قرار دادن، نگیرید! ستاد احیا یک نهاد با فضایى دانشگاهی و آکادمیک است و طرح ها و فرضیه هاى آن باید در فضای دانشگاهی توسط اهل فن مورد موشکافی قرار گیرد تا طرحى بهینه دست آخر آماده شود. بنا به طبیعت رویکرد دانشگاهی و علمی در بطن ستاد احیا هم شاید کارشناسان مختلف دقیقا یک نظر نداشته باشند و با هم وارد جدل شوند. نکته اینجاست که تکلیف این جدل باید در خود فضای آکادمیک روشن شود. قرار نیست مردان قدرت و سیاست از بالا بیایند این جدل ها را برای دانشگاهیان حل کنند.

وقتی می گویم باید پشتیبانی خود را از ستاد احیا اعلام داریم منظورم این هست که به کاندیداهای مجلس و ریاست جمهوری پیام دهیم که با بستن در ستاد احیا یا قطع بودجه آن رای خود را از دست خواهند داد.

از این هم که ببینید در یک فضای دانشگاهی استادان سر فرضیه ها با هم تندی می کنند خیلی تعجب نکنید و چنین نتیجه گیری نکنید که باید در اونجا را بست! شما مکاتبات ابن سینا و ابوریحان را بخوانید می بینید خیلی جاها به هم می پریدند! دعواهاى نیوتن و لایپ نیتس با هم شهره خاص و عام هست اما به خاطر دعوای آن دو در کمبریج را نبستند...... 🍀@minjigh

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

جنگ زرگری

+0 به یه ن

وقتی به مسایل محیط زیستی نظیر احیای دریاچه اورمیه یا جازموریان یا سوبسید داروهای بیماری های خاص می رسیم، می گویند وضع اقتصاد کشور خراب هست و بودجه نیست. فردای همان روز خبر اختلاس یک آقازاده جدید را می شنویم با رقم اختلاسی قابل مقایسه با مبلغ موردنیاز.دود از کله آدم بلند می شه. 🤯🤯🤯🤯🤯🤯🤯🤯

اگر بودجه نیست پس چه طور اینها این همه اختلاس می کنند؟! درسته که زورمون به این جماعت نمی رسه ولی دیگه در زمین اینها بازی نکنیم! نیاییم وارد این حرف و حدیث ها بشویم که حفظ محیط زیست مهمتره یا تامین داروی بیماری های خاص. دریاچه اورمیه در آذربایجان مهمتره یا دریاچه بختگان در استان فارس و ...... اینها از خداشونه ما را با این دعواها مشغول کنند بعد خودشان با خیال راحت بیت المال را که حق همه مون هست، بچاپند. به جای این که سر هم داد بزنیم سر اینها داد بزنیم که بودجه ای که برای حل مشکلات کشور باید خرج بشه ندزدند! 🍀@minjigh

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

علم و شبه علم در مورد دریاچه اورمیه

+0 به یه ن

چندی پیش در روزنامه شرق مقاله ای با عنوان راه های تشخیص علم از شبه علم منتشر کرده بودم. اینجا لینک آن را دو باره قرار می دهم.


در زمینه خشک شدن دریاچه اورمیه هم فرضیه های شبه علمی زیادی در فضای مجازی دست به دست می شود. من قصد ندارم که دانه به دانه آنها را تحلیل کنم. این کار وقت تلف کردن است! اما یک مورد را به طور خاص مطرح می کنم. یک ویدئو چند دقیقه ای این روزها پخش می شود که ادعا می کند گاز متان ساطع شده از دریاچه اورمیه مانع از بارش ابرها می شود. این ادعا قسمت قابل توجهی از ویژگی های شبه علم را که در مقاله ام توضیح دادم در بر دارد.

اولا دو سه اصطلاح علمی را بلغور می کند. گاز متان کلمه نسبتا علمی است که وقتی عوام آن را می شنوند فکر می کنند خیلی حرف علمی ای زده شد. اما اگر اندکی شیمی دبیرستان را به خاطر آوریم حتما این سئوال برایمان پیش می آید که چرا باید دریاچه نمکینی مثل دریاچه اورمیه که از نظر حضور پلانکتون و جانواران دریایی بسیار ضعیف بود گاز آلی متان را ساطع کند؟! مگه متان همان سی-هاش-٤ نیست که از مرداب های مملو از گیاه واز معده گاوها در می آید؟! دریاچه اورمیه را چه به متان؟! (داخل پارانتز عرض کنم که متان جزو گازهای گلخانه ای پرضرر برای گرم شدن سراسری زمین هست اما آن تاثیرات که در آن فیلم ادعا می شود ندارد!)

دوم این که این فرضیه شبه علمی پیش بینی ای دارد که با مشاهده نمی خواند. پیش بینی می کند که باران نخواهد آمد درصورتی که همین امسال اون قدر باران آمد که نزدیک بود سیل بیاد. در علم اگر پیش بینی با مشاهده نخواند فروتنانه به اشتباه یاکاستی اقرار می کنیم اما مروجان شبه علم با این چیزها از رو نمی روند!

مهمتر از همه آن که مروجان شبه علم آتوریته مجامع علمی را به رسمیت نمی شناسند. ادعا می کنند یا دانشگاهیان نمی فهمند اینها چه می گویند و یا توطئه ای در کار است که حقیقت را انکار می کنند. ستاد احیا وجود هاله ای حول دریاچه را که مانع از بارش می شود رد می کند. کارشناسان ستاد احیا استادان دانشگاه معتبر کشور نظیر دانشگاه صنعتی شریف و دانشگاه تبریز هستند که در رشته خود صاحبنظرند و حرف چرند نمی زنند. حالا چی شده استادان معتبرترین دانشگاه های کشور را قبول نمی کنیم اما حرف گوینده ای را که معلوم نیست کیه و ازکجا آمده قبول می کنیم؟!

ببینید هر فیلمی که چهارتا اصطلاحی علمی را بلغور می کنه و گوینده آن تن صدای گیرایی داره فیلم مستند علمی قابل استناد نیست. می دانم همه مان دل در گروی احیای دریاچه اورمیه داریم ولی با بازنشر شایعات و مطالب شبه علمی نه تنها به نجات دریاچه اورمیه کمکی نمی کنیم بلکه این نیروی اجتماعی را هم که می تونه پشتیبان پیشبرد طرح های موثر احیا باشه به هدر می دهیم. اگر مطلبی در تضاد با موضع ستاد احیا ی دریاچه باشه لطفا بازنشر ندهید.

پی نوشت مهم: فرضیه آقای دکتر ساری صراف شاید درست باشه. باید در موردش مطالعه بیشتری بشه. اون چیزی که در اون فیلم که می گفت گاز متان که از دریاچه اورمیه ساطع می شه مانع بارش باران می شه بی معنی بود. در اون فیلم برخی از اصطلاحات فرضیه دکتر ساری صراف هم به کاربرده شده بود. این هم از ویژگی های شبه علم هست که چند اصطلاح از متون علمی وام می گیرند و نابجا استفاده می کنند. یک وقت سو تفاهم نشه که من -خدای ناکرده- فرضیه دکتر ساری صراف را زیر سئوال بردم. فرضیه ایشان ، فرضیه ای علمی است که در کنار فرضیه ها ی دیگر باید به بوته آزمایش با متدلوژی علمی سپرده بشه تا تایید یا رد بشه. 🍀@minjigh

🍀@minjigh

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

طرح های نسنجیده ممنوع!

+0 به یه ن

اگر هرکس بخواهد از رختخوابش بلند بشه برای مسئله دریاچه اورمیه راه حل بده که به جایی نمی رسیم.


 یکى از اون ور می گفت خاک بریزید روی دریاچه! اون یکی از اون ور می گفت آب ارس را منتقل کنیم. (از کجا معلوم این راه حل نبوغ آمیز طبیعت جلفا را به هم نریزه؟! آیا جمهوری آذربایجان وارمنستان ساکت می نشینند که ما از این کارها بکنیم؟! بودجه اش را از کجا بیاوریم؟!) این یکی می گه یالله میانگذر را تخریب کنید! (از کجا معلوم صدمات محیط زیستی ناشی از پروسه تخریب این سازه بیشتر از حضورش نباشه؟! مطالعه ای شده؟!)

 مطالعه ای برای این طرح ها نشده که! هرکسی از رختخوابش بلند شده یک طرح شاذ به ذهنش رسیده داره بلغور می کنه که توجه جلب کنه و معروف بشه! هرچی طرح شاذ تر، جلب توجه بیشتر! اما ستاد احیا ی دریاچه اورمیه چند سالی است داره جوانب امر را بررسی می کنه و به جمع بندی و راهکار هم رسیده. وقتی گزارش ها و جمع بندی هایشان را به دقت می خوانیم می بینیم سنجیده و حساب شده و مطالعه شده است.  

عوض این که هر روز یک طرح شاذ را بلغور کنیم بیاییم انرژی مان را بذاریم که از همین برنامه های پیشنهادی و مورد تایید ستاد احیا پشتیبانی کنیم. باور کنید این کار سخت خیلی به حمایت روحی و فکری ما نیاز داره. 

الان عرض می کنم چرا پشتیبانی ما مهمه: آخر امسال یک انتخابات مجلس دیگر در پی هست. اگر این طرح های شاز مزخرف در بین افکار عمومی محبوبیت پیدا کنند بلافاصله تبدیل به شعار انتخاباتی کاندیداها خواهند شد! بعدش هم هر کدام با بوق و کرنا به طرح های سنجیده ستاد احیا خواهند تاخت و کارشکنی خواهند کرد (یا مستقیم یا با تحریک کشاورزان). بیایید چنان محکم پشت سر طرح های ستاد احیای دریاچه بایستیم که فردا کاندیداهای مجلس هم برای جمع آوری رای حمایت خود را از طرح های مورد تایید ستاد احیا اعلام بدارند 🍀@minjigh

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

آدرس غلط

+0 به یه ن

از اواخر سال 1395 به این سو زمزمه هایی هست که می خواهد تامین هزینه های احیا دریاچه اورمیه را به خیریه واگذار کند.
من از سال 1388 به این سو در وبلاگم به طور مداوم  (دست کم) دو کار انجام داده ام: یکی این که در مورد لزوم احیای دریاچه اورمیه نوشتم و دیگر آن که برای بنیاد کودک (موسسه خیریه) تبلبغ نمودم. در این مدت تجربه نسبتا قابل توجهی کسب کردم. بر اساس این تجربه می گویم که این زمزمه ها آدرس غلط دادن هست.
اگرخیلی هنرکنیم از راه جذب کمک های مردمی ایرانیان داخل و خارج ماهی حدود چند صدهزار دلار می توانیم کمک مالی جمع کنیم. از روی تجربه تبلیغ برای   بنیاد کودک می گم که این سقف اش است! همین مقدار جمع کردن کمک مستلزم صرف وقت بسیار از جانب جامعه مدنی (وبلاگ نویسان و....) است. ساده  و صادقانه بگویم مردمی که  به این چیزها اهمیت می دهند بیش از این ندارند که بدهند! با این روش پولی که می توان جمع کرد سالی حدود چند میلیون دلار هست. حال آن که هزینه لازم برای احیای دریاچه از مرتبه چند میلیارد دلار می باشد. یعنی هزار سال باید صبر کرد که بودجه به این روش تامین شود. برای احیای دریاچه بیش از ده سال وقت نداریم!
چند میلیارد دلار به نسبت جیب من و شما -حتی جیب پزشکان جراح ثروتمند شهر یا جیب بساز بفروش های معروف کلانشهرها- رقم درشتی است که نمی توان خوابش را هم دید. اما در مقابل  بودجه پروژه های عمرانی شهرداری های کلانشهرها رقم درشتی نیست. مثلا هزینه دوطبقه کردن بزرگراه صدر در تهران از همین مرتبه بود. به  طریق اولی، برای دولت اصلا رقم درشتی نیست! اگر دولت بخواهد حتما می تواند این هزینه را تامین کند.

جامعه مدنی باید از یک سو به دولت و مجلس و.... فشار بیاورد که این هزینه را تامین نمایند، از سوی دیگر باید کشاورزان و باغداران محلی را متقاعد نماید که با طرح های سنجیده احیای دریاچه همکاری و همیاری لازم را نمایند.
این دو کار توان بسیاری از جامعه مدنی می طلبد. در واقع تمام توانش را باید بگذارد که بتواند قدمی بردارد. با آدرس غلط دادن  این توان را به هرز ندهیم!
یک نکته دیگر هم که از تبلیغ برای بنیاد کودک آموختم آن هست که برای تیلیغ باید خودمان آستین بالا بزنیم. دست سلبریتی ها درد نکند که گاهی برای بنیاد کودک یا حفظ محیط زیست تبلیغ می کنند اما تجربه من می گوید وقتی امثال بهاره رهنما و .... از لزوم حمایت از چیزی می گویند آن قدر  (به خصوص در خطه آذربایجان)  تاثیرگذار نیست که وقتی امثال نویسنده حقیر این سطور می نویسد. من هر دور که در مورد حمایت از بنیاد کودک نوشتم دوستان در فضای مجازی  و حقیقی لطف کردند و به حرف من اعتماد کردند و رفتند کفیل چند کودک شدند. به خصوص در مورد شعبه تبریز کاملا مشهود بود که هر بار که نوشتم تعداد قابل از مددجویان کفیل یافتند. اما پس از پخش هر برنامه تبلیغی سلبریتی ها تفاوت مشهودی در افزایش کفیلان دیده نشد! (هر چند تعداد مخاطبان این قبیل برنامه ها هزار تا ده هزار برابر بیشتر از تعداد خوانندگان وبلاگ من هست!)
در مورد دریاچه اورمیه هم باز بار تبلیغاتی روی دوش رسانه هایی از نوع وبلاگ این حقیر خواهد بود. من ترجیح می دهم به جای آن که توان خودم را برای  تبلیغ صندوق مالی در حمایت دریاچه اورمیه بگذارم (که حداکثر یک هزارم بودجه لازم را تامین کند) توانم را بگذارم و از این بنویسم که باید از طرح های احیای سنجیده و عملی دریاچه حمایت کرد. (عده قابل توجهی از خوانندگان وبلاگ با باغداران و کشاورزان حوزه دریاچه در ارتباطند و درنتیجه حرف من و امثال من  بی تاثیر نخواهد بود.)


اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

ز اختلاس کم کن و بر بودجه محیط زیست افزا

+0 به یه ن

همان طوری که می دانید دریاچه اورمیه تنها دریاچه کشور نیست که در معرض خشک شدن هست. دریاچه ها و تالاب های متعددی در کشور در معرض نابودی هستند: جازموریان در مرز استان کرمان و سیستان-بلوچستان، هامون در شهرستان زابل، بختگان و طشک در استان فارس، هورالعظیم در خوزستان و حوض سلطان در جنوب تهران و ....

همه اینها برای محیط زیست و اقتصاد محلی مهم و ارزشمند هستند و باید احیا گردند. مراقب باشیم که در باتلاق دعواهای الکی سر این که کدام مهمترند وکدام باید در اولویت قرار گیرند نیافتیم.

رقم لازم برای احیای همه اینها باز به گرد پای رقم های اختلاس ها نمی رسد. اگر صحبتی از جنس دعوای قومی یا استانی یا دعوای شمال و جنوب راه افتاد هوشیار باشیم که ما به دعوا پا ندهیم. مطمئن باشید که آنها که می خواهند گلوی این دریاچه ها را ببرند در آرزوی چنین دعواهای بیخودی هستند. از قدیم گفته اند تفرقه بیانداز و حکومت کن! یک وقت چشم باز می کنیم می بینیم ما داریم با هم دعوا می کنیم اونها بودجه محیط زیست را لمبونده اند رفته اند در کانادا، کنار ویلای خاوری ویلا برای خودشان خریده اند. بعد ما می مانیم و دریاچه های خشکیده مان و بادهای سرطانزای نمکی و ریزگردها و یک دنیا حسرت!

اصلا به اون جور دعواها پا ندهید. همین که دیدید صحبت به سوی دعوای قومی-استانی و یا شمال-جنوب کشیده می شود یک کلام-ختم کلام بگویید: " آقایان و خانمها کمتر اختلاس کنند تا بودجه برای همه دریاچه ها و تالاب ها باقی بماند!" 🍀@minjigh

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

نقش میان گذر دریاچه اورمیه و چاه های اطراف در اکوسیستم آن

+0 به یه ن

در اندرون دریاچه اورمیه جریان هایی وجود داشت که درجه شوری قسمت های شمالی و جنوبی را و قسمت های کم عمق تر و عمیق تر را یکنواخت می کرد.  موجودات زنده داخل دریاچه هم در طی چند میلیون سال عمر دریاچه با این جریان ها خو گرفته بودند. میان گذر دریاچه این جریان ها را مختل ساخته و از این جهت به اکوسیستم دریاچه آسیب زده.

در هر حال این میانگذر که دو کلانشهر که دو کلانشهر منطقه را به هم وصل می کند به لحاظ  توسعه اقتصادی لازم بود اما می بایست در ساخت آن کمی بیشتر خرج می کردند و تعداد پل های آن را بیشتر می کردند تا جریان های درون-دریاچه ای تا این اندازه مختل نشود.


عامل مهم تر در خشک شدن دریاچه استفاده بی رویه از آب چاه های عمیق در حوضه دریاچه است. وقتی آب چاه های اطراف پایین می آید آب دریاچه از کف آن به سمت سفره های آب زیر زمینی بیشتر نفوذ می کند و به خشک شدن دریاچه می انجامد. به علاه در دراز مدت آب های زیرزمینی هم شور می شوند و غیر قابل استفاده می گردند. 

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

دمدگی را به جان می خرم اگر.....

+0 به یه ن

از سال 88 تا سال 92 که دولت برنامه ای برای احیا دریاچه اورمیه نداشت و حتی گاه گاهی زمزمه هایی از صدا و سیما در مورد مزئیات خشکاندن دریاچه (به بهانه ایجاد امکان برای پرورش شتر در بستر دریاچه خشک شده !!!!!)  سر داده  می شد،  نوشتن در مورد لزوم احیای دریاچه با خطر سیاسی توام بود اما از طرف دیگر آسان تر  از اکنون بود!
آن زمان وقتی می نوشتیم یک نوع مخالف خوانی با روند تشکیلات (establishment) آن زمان بود. مخالف خوانی هم همواره و همه جا باب طبع روزنامه های روشنفکری است. در کشور ما  مخالف خوانی به طریق اولی باب طبع عموم و مد روز هست. اون موقع صحبت از حفظ دریاچه اورمیه حرف "شیک" حساب می شد چون مخالف روایت رسمی تلقی می گشت!
همان طوری که چندین بار نوشتم  به نظرمن جهت برنامه های احیای دریاچه از سال 92 به این سو صحیح هست. شاید به سرعت عملیات احیا بتوان ایراد گرفت. شاید بتوان در جزئیات انتقاد کرد اما روند درست است.
در کلیت این که باید از طریق دادن حقابه دریاچه از طریق تنظیم آب پشت سدها،  لایه روبی به موقع رودخانه ها و باز گذاشتن مسیل ها و بستن چاه های آب غیرمجاز در کناردریاچه احیا باید صورت گیرد شک و تردیدی نیست.
در این که باید ترتیبی داد که کشاورزان منطقه  با تغییر الگوی کشت و ....  با آب  کمتر وضع اقتصادی شان را سروسامان دهد هم با برنامه های چیده شده توسط دست اندرکاران احیای دریاچه همنظر و همداستانیم.
پس در حال حاضر احیای دریاچه  با همسویی با این تشکیلات میسر می شود نه با مخالف خوانی.
مخالف خوانی که نکنیم مردم ما را نخواهند پسندید!  اشکالی ندارد! من که نمی خواهم رای جمع کنم که دنبال حرف های پوپولیستی باشم. هدف من آن هست که دریاچه نجات یابد. حالا این وسط از عملکرد موجود تعریف بکنم و درنتیجه دِمده هم حساب بشوم اشکالی ندارد!

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

قابل توجه کسانی که حس می کنند در زندگی هدف و انگیزه ای ندارند

+0 به یه ن

بعد از بارش های امسال دریاچه اورمیه جانی تازه گرفت و امید به احیا را در دل ها زنده کرد. البته تا رسیدن به وضعیت نرمال فاصله زیاد هست. رسیدن به آن وضعیت سه-چهار سال بارندگی با این شدت می طلبد.  چنین سال پربارشی کمتر اتفاق می افتد. درنتیجه ما طرفداران نجات دریاچه نباید از پا بنشینیم. باید اصرار ورزیم که راهکارهای پیشنهادی ستاد احیای دریاچه ودیگر متخصصان امر  به کار گرفته شود تا اولا مصرف آب در حوضه دریاچه کنترل شود. به صورتی که دست کم سطح آب-نسبت به سال قبلی در همان فصل- پایین تر نیاید. (تغییرات فصلی طبیعی و اجتناب ناپذیرند.)  ثانیا مسیل ها و رودخانه ها در وضعیت خوبی باشند و حجم آب پشت سدها کنترل شود تا در سال های پربارش به جای این که سیل ویرانگر داشته باشیم آب باران به سمت  دریاچه هدایت شود.
انصافا امسال تا به امروز، مسئولان محلی این امور  سنگ تمام گذاشتند. اگر درست عمل نمی کردند الان در آذربایجان هم سیل داشتیم و دریاچه هم تا این اندازه آب دریافت نمی کرد.
در سال 96 بارندگی از امسال کمتر بود با این حال چون درست مدیریت نشد سیل آمد و به دریاچه هم خیری نرسید.
به هر حال هنوز راه درازی در پیش داریم تا دریاچه به طور کامل احیا شود.
همان طوری که شاهدید من از  اواخر سال ٨٨مرتب در این مورد نوشته ام. تنها در این وبلاگ مینجیق 62 نوشته در این زمینه منتشر کرده ام. وقتی فیلم های جان گرفتن دریاچه اورمیه را می بینم لذتی حس می کنم که قابل توصیف نیست. این که من هم در این دستاورد عظیم، سهمی به اندازه نوک سوزن داشته ام شوقی به من می دهد که نظیر ندارد.
اگر انگیزه برای زندگی ندارید شما هم به حامیان نجات دریاچه اورمیه یا هر جنگل و مرتع دریاچه و رودخانه  کنار شهر خود که در حال نابودی است بپیوندید. بسته با شرایط زندگی و قابلیت های خود می توانید یک راه بیابید که چگونه در امر نجات آن سهمی ولو کوچک داشته باشید. انگیزه بهتر از این؟! خود طبیعت هم در شاد کردن دل شما -گاه بیگاه- با سورپرایزهایی این چنینی همکاری می کند.

اگر دریاچه احیا شود برای اقتصاد منطقه برکات خیلی زیاد خواهد داشت.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

وبلاگ مینجیق در سال آینده

+0 به یه ن

من از سال ۸۸ تا سال ۹۲ در وبلاگم بسیار زیاد در مورد لزوم توجه به احیای دریاچه اورمیه نوشتم. در آن سالها هنوز برای بسیاری- چه در بین مردم و چه در بین مسئولان- روشن نبود که حفظ دریاچه اورمیه چه قدر اهمیت دارد. من و سایر وبلاگ نویسان علاقه مند به محیط زیست بسیار در این مورد نوشتیم  تا این موضوع مهم  جزو موارد مورد توجه رسانه های کلانتر شد. اندکی بعد توجه به احیای دریاچه اورمیه چنان اهمیت پیدا کرد که جزو مطالبات اصلی رای دهندگان در سطح ملی در انتخابات ۹۲ گشت. بعد ستاد احیای دریاچه اورمیه تشکیل یافت.  

حال که با بارندگی های آغاز سال دریاچه اورمیه جانی تازه یافته من تصمیم دارم در طول امسال هم موضوع اصلی وبلاگم را مسایل محیط زیستی و مسایل ایمنی قرار دهم.

همان طوری که قبلا نوشتم مسیر پیش گرفته برای احیای دریاچه را مسیری درست می دانم. معجزه ای قرار نیست صورت گیرد. فقط قرار هست که آب موجود در حوضه دریاچه به درستی مدیریت شود. با مطالعاتی که در سال های اخیر ستاد احیا با همکاری جهاد کشاورزی و... انجام داده الان دیگر می دانند راهکارها چیست. الان موقع آن هست که ما از این راهکارها حمایت کنیم. قصد و هدف نجات دریاچه اورمیه هست. دنبال این که با مخالف خوانی باروند موجود برای خودمان کسب نام و شهرت کنیم نیستیم. 
باور کنیم نه هر آن که با روند موجود مخالف خوانی می کند حکیم وارسته فهیم و داناست! اکثریت مخالف خوان ها برای کسب شهرت مخالف خوانی می کنند و به لحاظ دانش هم چیزی در چنته ندارند.


چند نکته در این زمینه را یادآور می شوم:
۱) از سیاسی کردن روند احیای دریاچه ها و رودخانه و دیگر مسایل محیط زیستی بپرهیزیم. 
۲) امسال که با بارش شدید شروع شد. سال های آتی ممکن است باز خشکسالی باشد. در سال های خشکسالی مسیل ها را سد نکنیم و در حریم رودخانه ها ساخت و ساز نکنیم و نخاله و زباله در آنها نریزیم.
۳) اگر سال بعد خشکسالی باشد باز یک عده دور خواهند گرفت که به دلیل گرمایش زمین در این منطقه دیگر بارانی نخواهد بارید پس فاتحه دریاچه را بخوانید مسیل ها را صاف کنید و.....
به یاد داشته باشیم که این گونه افراد در سال ۹۷ هم که خشکسالی بود همین حرف ها را می زدند. بارش های سال ۹۸ نشان داد که چه قدر سخن شان گزاف و بی پایه  بود.
هرچند گرمایش سراسری زمین یک واقعیت تثبیت شده علمی است ولی هنوز شبیه سازی ها آن قدر دقیق نشده اند که بتوانند پیش بینی کنند در ده سال آتی در منطقه ای به وسعت حوضه آبریز دریاچه چه میزان بارش رخ خواهد داد.
۴) تمرکز من بیشتر بر روی دریاچه اورمیه است اما بخش بزرگی از آن چه که می گویم مربوط به سایر دریاچه ها تالاب ها و رودخانه های کشور هم که در معرض نابودی هستند(مثل هامون بختگان هورالعظیم زاینده رود و ...) هم هست.  به نظر من همزمان باید آستین بالا زد و همه را همزمان احیا کرد. نگران هزینه نباشید! احیای همه اینها با هم به اندازه رقم کوچکه اختلاس ها هم نیست!‌ بیشتر دید مدیریتی درست می خواهد تا هزینه و بودجه بالا. اتفاقا هزینه و بودجه شان کم باشد چه بسا موفق تر باشند. چون که  وقتی بودجه کم است مدیران درست و درمان می آیند جلو. بودجه که اوورت و بی حساب- کتاب می شود نورجشمی ها می آیند جلو برای بخور بخور.  بودجه مختصری -کمینه مورد نیاز- بدهند تا مدیران و کارشناسان دلسوز با تعامل با کشاورزان محلی مشکل را حل کنند. همین کافی است!

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل