مصرف خانگی آب شهری

+0 به یه ن

باز هم تاکید می کنم که  هدررفت  آب در مصارف خانگی تنها بخش (بسیار) کوچکی از مشکل دریاچه اورمیه هست. بخش اصلی مشکل، درهدررفت آب در بخش کشاورزی و سپس صنعتی است. اما این ملاحظه جواز هدر دادن آب در منازل و ادارات نیست. توجه داشته باشیم که هرچند مصرف  آب شهری نسبت به آب کشاورزی کم هست اما به لحاظ کیفی بهترین آب به شهر ها آورده می شود.  آب با این کیفیت محدود تر هست.  بنابراین باید در صرفه جویی در مصرف آب کوشا باشیم. 

معمولا طیف تحصیلکرده و اهل مطالعه (مانند اکثریت خوانندگان کانال مینجیق) خود در صرفه جویی در آب کوشا هستند و نیازی نیست امثال من آنها را نصیحت کنیم که کمتر آب مصرف کنند. خودشان بهتر از من می دانند. فقط اینجا چند نکته می گویم که شاید زندگی را برایشان راحت تر کند:

۱-آبکش پلاستیکی را با آبکش فلزی جایگزین کنید. شستن آبکش فلزی خیلی راحت تر هست و آب کمتری هم می خواهد. سالم تر هم هست. آبکش فلزی دوام خیلی بالایی هم دارد.۲- بورد پلاستیکی را با بشقاب بزرگ شیشه ای و تخته سنتی جایگزین کنید. برای ساطوری کردن شیشه مناسب نیست چون اصطکاک آن کم هست اما تخته مناسب تر هست. شستن شیشه  راحت تر هست و کمتر آب می برد تا پلاستیک. تخته را هم می شه در ماشین ظرفشویی گذاشت. برخلاف تصور اولیه ماشین ظرفشویی به راحتی  و تمیزتخته را می شوید. ۳- هنگام شست و شو دقت کنید که تنها به اندازه لازم مواد شوینده بزنید. در این صورت برای آب کشیدن کمتر آب لازم خواهید داشت. سریع تر هم  شست و شو انجام می گیرد.

از این نوع توصیه ها اگر دارید برایم بنویسید. توصیه هایی که هم مصرف آب را کاهش می دهد و هم حجم کار را کاهش می دهد.

همین طور اگر تجربه ای دارید که به بچه کوچک چگونه باید آموخت که نباید به هنگام بازی در حیاط یا حمام شیر آب را باز بگذارد ممنون می شوم.

با کمال تاسف، طیفی که کمتر اهل مطالعه هستند آب بسیاری به هدر می دهند. در پارک ها و ادارات باغبان ها بیش از اندازه چمن ها را آب می دهند. در ادارات آبدارچی ها (به خصوص آبدار چی های مسن تر) شیر آب را باز می گذارند. زنان خانه دار با تحصیلات پایین همه چی را با آب فراوان بارها و بارها می شویند و چندان در بند بستن شیر آب هم نیستند.  من نمی دانم چگونه باید با اینها برخورد کرد که دست از هدر دادن آب بردارند. در مورد  ادارات و... شاید طرف این طوری دق دلی خود را از بالا نبودن حقوقش خالی می کند. اما زنان خانه دار خوب می دانند که قرار هست که قبض آب را خود پرداخت کنند. اصلا این طیف حساب این چیزها را نمی کند. طرز فکرشان یک جور دیگر هست و آینده نگری ها و  حسابگری هایی را که ما در زندگی می کنیم برای آن ها مسخره هست. معیار رفتارهایشان بیشتر حرف مردم هست تا حسابگری. این طوری با هدر دادن آب (در کنار هدر دادن منابع دیگر) با سلیقه بودن و اعیان طبع بودن خود را به رخ بقیه می کشند.  با افتخار می گویند:«این سبزی را می بینی؟ نیم ساعت با شلنگ رویش آب بستم تا پاک شود.» 

 جمعیت این طیف هم بسیار زیاد هست. شامل اکثریت حاشیه نشین ها و بخش بزرگی از طبقه متوسط می شود. در واقع طیف اهل مطالعه در اقلیت هستند. در حاشیه ها همان عده ای که تا چند سال پیش آب لوله کشی نداشتند و با دبه آب  از تانکر با زحمت می آوردند، آب را هدر می دهند! انتظار داریم این افراد قدر آب را خوب بدانند اما هدر دادن آب لوله کشی از منظر آنها نشانه آن هست سال های سخت حمل آب  دیگر گذشته است. برخی از انها هم گمان می کنند که همان طوری که در روستا آب چشمه همین طور سرازیر هست آب شیر آب هم باید همیشه سرازیر باشد!

اگر راهی برای قانع کردن این قشر برای صرفه جویی در مصرف آب دارید بگویید

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

چرا مشکل دریاچه اورمیه حل نمی شود؟

+0 به یه ن

بعد از این ده دوازده سال که روند دردناک خشک شدن دریاچه اورمیه را دنبال کردم دیدم اصل اصل اصل مشکل فرافکنی هست.


هر کدام از بخش ها  و واحدها ، حدودا ده پانزده درصد آب را هدر می دهند و بعد می گویند بروید بقیه بخش ها را درست کنید که سهم من زیر ده درصد هست.

آذربایجان غربی می اندازه گردن آذربایجان شرقی. آذربایجان شرقی می اندازه گردن  آذربایجان غربی.

شهری می اندازه تقصیر کشاورز. روستایی می اندازه تقصیر شهری. چغندرکار می اندازه گردن پیاز کار، پیازکار می اندازه تقصیر باغداران سیب. ترک می اندازه کرد، کرد می اندازه تقصیر ترک. همه از زیر بار مسئولیت در می روند و خبر هم ندارند که با این روند دریاچه خشک می شود و همه با هم ضربات جبران ناپذیر می بینند.


🍀@minjigh

انتقال آب زرینه رود به آذربایجان شرقی

همین طور که قبلا گفتم یکی از دلایل اصلی عدم احیای دریاچه اورمیه، فرافکنی هست. هر بخش و هر واحدی ادعا می کند که مقدار آبی که از حقابه دریاچه اورمیه بالا می کشد ناچیز است و تقصیر اصلی بخش دیگری است. از سال ۷۸ به این سو سالانه ۲۰۰ میلیون مترمکعب آب به شهرهای تبریز و ۵ شهر دیگر آذربایجان شرقی منتقل می شود. منبع


 در اورمیه، چه عامی و چه تحصیلکرده، چه وابسته به حکومت و چه مردمی، کاسه کوزه ها را با انواع و اقسام استدلال ها بر سر همین انتقال آب از زرینه رود می شکنند. عوام می گویند «همه آب را می برند». تحصیلکرده ها که عدد و رقم سرشان می شود به جای ۲۰۰ میلیون مترمکعب آب در سال، حجم کل آب انتقالی در ۲۳ سال گذشته را بر زبان می رانند که حجم آب خیلی زیاد به نظر برسد و بتوانند تمام کاسه کوزه ها را بر سر همین انتقال بشکنند.

 ابتدا موضع ام را در مورد انتقال آب بنویسم. من با پروژه های انتقال آب از مناطق دور دست به تبریز مخالفم.  به جای آن شبکه سنتی قنات تبریز را احیا کنند. از هدر رفتن آب در آبیاری فضای سبز و نیز لوله های فرسوده شهری جلوگیری کنند. با مدیریت صحیح آب های همجوار تبریز نیاز زیادی برای انتقال آب از مناطق دوردست تر نخواهد بود. هزینه آن هم بسیار کمتر می شود. احیای شبکه قنات سنتی تبریز جاذبه توریستی هم دارد. 


این از این! حالا که نظرم را گفتم  این را هم باید اضافه کنم که اگر این ۲۰۰ میلیون مترمکعب منتقل هم نشود باز مشکل حل نمی شود. بخش عمده آب در بخش کشاورزی به هدر می رود. 

همه ساله حجم عظیمی از محصولات کشاورزی مختلف به دلیل سو مدیریت دور ریخته می شود. حجم آبی که به خاطر این محصولات دورریز در همین حوضه دریاچه اورمیه به  هدر می رود از مرتبه چند میلیارد مترمکعب هست. یعنی بیش از ده برابر حجم آب انتقالی به تبریز. دقت کنید من از همه آب مصرفی در بخش کشاورزی سخن نمی گویم. فقط بخشی که به صورت محصولات دورریز به هدر می رود مورد نظر من هست. ابدا هم معتقد به آن نیستم که بخش کشاورزی را باید تعطیل کرد. أصلا و ابدا. کشاورزی لازم هست. اما جلوی این نابسامانی ها و دورریز ها را باید گرفت.اگر  به طرز اصولی کشاورزی و تجارت محصولات کشاورزی بشود این  معضلات به وجود نمی آیند.


در نوشته های بعدی در مورد کاهش آب مصرفی شهری در مصارف خانگی خواهم نوشت. فقط به دلیل «از خود شروع کردن». والا می دانم که فقط بخش کوچکی از مشکل از آشپز خانه ها و حمام دستشویی هاست. هرچند می دانم با «از خود شروع کردن و با خود تمام کردن» معضل را حل نخواهد کرد اما از خود شروع کنیم ببینیم چی می شه.🍀@minjigh



بی نیازی از انتقال آب

شهروندان تبریزی، به طور متوسط، یک چیزی حدود ۲۰ در صد بیشتر از نیاز آب مصرف می کنند. از آن سو هم یک چیزی حدود بیست درصد آب در لوله های فرسوده شهری هدر می ره. اگر جلوی اینها گرفته بشه حدود ۴۰ در صد آب کمتر مصرف می شه. از آن سو هم قنات ها را داریم که اگر درست  بهره برداری بشه نیاز حدود ده درصد  مصرف آب شهر را تامین می کنه (کما این که ۵۰ سال پیش که جمعیت یک دهم این بود همه آب مصرفی را همین منبع تامین می کرد. درسته اون موقع مردم کمتر حمام می رفتند اما عوضش خیلی از خوراکی ها را در باغچه خودشان به عمل می آوردند که آب می خواست.) 

خلاصه اگر جلوی این هدررفت ها گرفته بشه مصرف حدودا نصف می شه. یعنی به اندازه مصرف سال ۱۳۷۰ (قبل از انتقال آب از زرینه رود) می رسه که در آن جمعیت حدود نصف این بوده. 

باز هم می گم اگر انتقال آب از زرینه رود  به تبریز قطع بشه  فقط قسمت خیلی کوچکی از مشکل حل می شه. لطفا همه کاسه کوزه ها را بر سر این انتقال نشکنید که بخش کشاورزی بسیار بیشتر آب هدر می ده. اما به هر حال ۲۰۰ میلیون مترمکعب هم کم حجمی نیست. اگر بشه این حجم آب انتقالی  را کمتر کرد قطعا به نفع محیط زیست خواهد بود.

 معضل دیگ م زه کشی خیابان هاست که باید درست بشه. آب باران که در جوب ها جمع می شه و در شهر مشکلات به وجود می آره چندان هم کم نیست. همین آب اگر به سمت مهرانرود (قوری چای) هدایت بشه و به دریاچه برسه  از چند نظر به نفع مان هست. باران که روی خاک دشت ها می باره در خاک نفوذ می کنه و آب های زیر زمینی را غنی می کنه. اما در شهرها روی آسفالت و موزاییک و پشت آشغال های جوب ها گیر می افتاده و دردسر درست می کنه تا این که تبخیر سطحی بشه.


طبعا در گاه عمل کارشناسان با دسترسی به آمار دقیق باید طرحی بریزند اما ما اینجا فقط بحث وبلاگی می کنیم تا تصویر کلی روشن بشه. شاید کارشناسان با مطالعات دقیق شان بگویند تا این اندازه بیشتر اگر از آب قنات ها استفاده بشه نشست زمین تسریع می شه. شاید بگویند مقداری انتقال آب لازم هست (قطعا نه این قدر که الان هست).  هدف من این هست که تصریح کنم که آب های محلی خیلی داره بد مدیریت می شه. حتی نقشه قنات های تبریز مشخص نیست. هر از گاهی موقع خاکبرداری برای ساخت و ساز به آب قنات می رسند و برای پیشبرد برنامه ساخت و ساز آب قنات را تخلیه می کنند و به هدر می دهند. با  وجود این همه نیاز به آب این طوری آب پاک قنات ها هدر می ره!! 

خلاصه یک همچین وضعیت افتضاحی برای مدیریت آب شهری است. در نوشته های بعدی ام به مدیریت آب کشاورزی هم می رسم. وضعیت مدیریت آب کشاورزی از این هم افتضاح تر و اسفناک تره. با این که وضعیت مدیریت این هست بعدش تقصیر را بر گردن طبیعت می اندازند! من در مورد مدیریت آب در آذربایجان اطلاع دارم ودرباره آن نظر می دهم. احتمالا جاهایی در همین ایران هست که مدیریت آب آن  بهتره. ولی حدسم اینه که در عموم جاهای ایران وضع مدیریت آب از این هم بدتر هست. اینها را برای این نمی گم که عده ای  بْل بگیرند تا علیه آذربایجان بگویند. به هر حال،َ اینها مسایل جدی ماست. از ترس حرف مردم نباید قایمشان کنیم. حرف مردم باد هواست اما اگر دریاچه خشک بشه ما مشکل واقعی خواهیم داشت.          🍀

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

وقتی محیط زیست جای جای ایران تخریب می شه، ۸۰ میلیون ایرانی کجا بروند؟

+0 به یه ن

با مبلغ یک قلم از این اختلاس ها می توان کل محیط زیست ایران را نجات داد

من اخبار  آمار و این اختلاس ها را مدت هاست تعقیب نمی کنم. دیروز با عزیزی صحبت می کردیم. حساب کرده بود که اختلاسی که چند سال پیش، یکی از مدیران رده میانی پیش کرده و روی دلار سرمایه گذاری کرده بود، الان مبلغی معادل ٩ میلیارد دلار می شود.
تازه این فقط یک رقم از این اختلاس هاست  و اون جانور اختلاسگر، یک مسئول نه چندان رده بالا است.
خودتان ببینید که چه خبره؟!

نه میلیارد دلار رقم خیلی بالایی است. اگر مدیریت و برنامه ریزی ها درست باشد نجات دریاچه اورمیه با ٥٠٠ میلیون دلار هم مقدور خواهد بود. 
اگر مدیریت ودیدگاه مدیریتی درست باشد، با ٩ میلیارد دلار همه مشکلات محیط زیستی این کشور، از آلودگی هوای تهران گرفته تا قطع درختان جنگل های هیرکانی (یعنی همه جنگل ها مناطق شمال ایران از قره داغ گرفته تا گلستان)  تا خشکی هامون و هورالعظیم قابل حل هست.

با این فجایع محیط زیستی که مسئولان کشور به وجود آورده اند بیشتر مناطق پرجمعیت ایران تا ٢٠ سال دیگر غیر قابل زیست خواهند شد. مشکلی است که با یک قلم از اختلاس هایشان قابل حل هست. این تمدن ٦-٧ هزار ساله دارد از بین می رود فقط به خاطر این که چند مسئول تازه به دوران رسیده با هم مسابقه چاپیدن گذاشته اند.

در کشور ما هم متخصص کافی برای حل معضلات محیط زیستی هست هم بودجه کافی. اما حرص و ولع چاپیدن مانع از آن می شود که کار را بسپارند
دست اهلش. اگر هم در برخی موارد تقصیر علی الظاهر از فرهنگ مصرف یا تولید غلط مردم باشد باز هم مشکل از مسئولان سرچشمه گرفته. سه نسل قبل از ما نه در تولید و نه در مصرف محیط زیست را تخریب نمی کردند. حتی ثروتمند های ٣٠-٤٠ سال پیش  هم مصرفگرایی لجام گسیخته نداشتند و مراقب آب و خاک و درخت و حیات وحش بودند. آموزش ها و بسته های تشویقی غلط باعث شد که مردم ما سبکی از زندگی بر گیرند که مخرب محیط زیست هست. در نروژ به برکت کشف سوخت فسیلی وضع زندگی و رفاه مردم سریع تر از این منطقه بهبود یافته و از این رو به اون رو شده. اما چون برنامه ریزی های حکومتشان درست بوده این مشکلات پدید نیامده.


وقتی مردم جمع می شوند و به تخریب محیط زیست اعتراض می کنند، بعد از مدتی بگیر و ببند، قول رسیدگی می دهند. اما چه رسیدگی ای؟! رسیدگی شان هم در واقع نقشه ای است برای یک طرح مخرب محیط زیست جدید که به بهانه اجرای آن بیشتر بچاپند. بعد هم با گزارش های دروغ وانمود می کنند که مشکل را حل کرده اند. بعله! دریاچه نجات یافته اما مانند آن داستان معروف  لباس پادشاه، فقط  "حلالزاده ها " می بینند که دریاچه  پر از آب شده!

ای کاش استان های مختلف تقصیر نابسامانی های محیط زیستی را گردن همدیگر نیاندازند!. اگر مدیریت مسئولان معقول بود در همه استان ها هم وضع اقتصادی و معیشت و اشتغال بهتر از این می شد و هم محیط زیست هایشان از این سالم تر می ماند. بیخودی خشم خود را (که کاملا موجه هست) بر سر مردم استانی دیگر نریزید. اونهایی که دارند مملکت را می چاپند همین را می خواهند که مردم خشم خود را بر سر استان دیگر بریزند تا خود با فراغ بال اختلاس های میلیارد دلاری نمایند.

تقصیر نه از استان مجاور هست نه از ترکیه و یا سایر کشور های خارجی. آدرس غلط ندهیم. 


-----------------------

فیلم مادرکشی

توصیه می کنم فیلم مستند مادر کشی را حتما ببینید. فیلم در مورد بحران آب و نیز فرونشست زمین در مناطق مختلف ایران هست. به دریاچه اورمیه مفصل می پردازد. تصویری از هیولای باد نمکین که به سمت تبریز روان هست هم نشان می دهد. در دانشگاه تحصیلات تکمیلی زنجان متخصصان ریزگرد ادعا می کردند که چون بلورهای نمک به هم می چسبند چنین اتفاقی نخواهد افتاد. این تصاویر به وضوح نشان می دهند که فرضیه ایشان غلط بوده است. آن را که عیان هست چه حاجت به شبیه سازی است؟!
توصیه می کنم همگان به خصوص گروه مطالعه ریزگرد در زنجان این فیلم را با دقت ببینند.
چنین  طوفان های نمکینی به آسانی قادر خواهند بود که در فاصله زمانی ۱۰-۲۰ سال تبریز و تمدن چند هزار ساله منطقه را از بین ببرند. در طول تاریخ هم کم نبوده اند تمدن هایی که در اثر تغییرات اقلیمی از بین رفته اند. مثل شهر سوخته سیستان. فرقش اینه که این بار به دست خود داریم خود را نابود می کنیم.

این نابودی فقط مختص شمال غرب کشور نیست. فیلم نشان می دهد که سیاستگذاری غلط در همدان چه بلایی بر سر زمین آورده. 
فیلم مفصل به روستای ورزنه اصفهان هم می پردازد. زندگی یک «کشاورز نمونه» را که اکنون بی آب مانده نشان می دهد. لوح های تقدیر او در دهه ۷۰ را هم نشان می دهد.
در دهه ۷۰ شمسی، سیاست دولت سوق دادن کشاورزان به سوی تولید بیشتر به قیمت مصرف بی رویه آب بود. کشاورزان هم خوب سود کردند و سبک زندگی شان عوض شد.
 اما این ماه عسل زیاد طولی نکشید. چون آب کم آمد و دیگر کشاورزی به اون صورت مقدور نشد.



فیلم مستند از زمان پهلوی شروع می شود. اگر از آنهایی هستید که تا کوچکترین  نقدی به دوران پهلوی می شود فوری رگ گردنتان بیرون می زند و می خواهید سر منتقد را ببرید، چند دقیقه اول فیلم را رد کنید که خدای ناکرده سکته نکنید.
عمده انتقاد فیلم به مسئولان حاضر هست هرچند به درستی اشاره می کند که این مشکل از زمان ورود مدرنیزم به روستا های ایران شروع شد که مقارن بود با دوره پهلوی دوم. اتفاقا فیلم نشان می دهد چه قدر روستاییان در آن دوره خوشحال بودند که وضع شان دارد بهتر می شود.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

اثرات اختلاس و تخریب محیط زیست بر کیفیت زندگی سالمندان و دیگر شهروندان

+0 به یه ن

از نظر من  احترام بزرگ تر و احترام معلم را در جامعه نگه داشتن یعنی  این که سیستم اداره کشور طوری باشه که پس انداز یک عمر زحمت آنها را در صندوق بازنشستگی کسی نتونه بالا بکشه! اون همه روده درازی در مورد مقام والای معلم در سر صف های صبحگاهی یا در صدا و سیما  به چه درد معلم بازنشسته می خوره؟! به همه اون روده درازی ها یک دونه نون لواش هم نمی دهند!  اگر می خواهیم بزرگتر ها در جامعه احترام داشته باشند، کاری کنیم که فساد مالی برچیده بشه تا اونها با حقوق بازنشستگی شان و با پس اندازشان زندگی مرفه و آرامی  بدون منت هیچ کس (از جمله بچه هایشان) داشته باشند. به جای این کار ، فشار را می آوریم روی جوان هایی که خود زیر منگنه فشارهای اقتصادی خانواده کوچک خود  هستند.    تخریب محیط زیست هم اثرات خیلی وحشتناکی بر روی زندگی و معاش میلیون  ها بازنشسته و سالمند در  دهه های آتی خواهد داشت. در نوشته بعدی ام توضیح می دهم که چرا این ادعا را می کنم. به جای این که توی سر بچه ها و جوان ها بزنید که چرا مثل چینی ها پای بزرگترها را نمی شویید یا مثل نیجریه ای ها جلوی بزرگترها به خاک نمی افتید، به فکر حل معضلات جامعه مثل خشک شدن تالاب ها و فساد و اختلاس باشید. در جوامعی حال سالمندان خوبه که این معضلات را کم کرده اند. اتفاقا  مطابق آمار  هر چه در جوامع نمایش احترام به سالمند (از پا شستن گرفته تا به خاک افتادن) بیشتر رواج داره سالمند آزاری هم رواجش بیشتره. این نمایش های  مسخره،  برای کسی حرمت واقعی نمی آره و  یادگار فرهنگ بندگی و برده واری و استثمار و ظلم هست و بس!  https://www.ncbi.nlm.nih.gov/pmc/articles/PMC5291158/  



اثرمخرب خشک شدن تالاب ها  بر زندگی سالمندان در آینده

خانواده روستایی را در نظر بگیرید که  خانه ای و باغ  و مزرعه ای دارند و از محل آن از  زندگی مرفهی در سطح روستا برخوردارند. علی الاصول نگرانی زیادی هم از آینده ندارند چون که وقتی به سن بازنشستگی رسیدند مزرعه شان را به کسی اجاره می دهند یا به فرزندان خود می سپارند و از درآمد آن باز هم زندگی راحتی می گذرانند. اما اگر تالاب های مجاور خشکیده شود، باغ و مزرعه آنها هم شوره زار می شود  و نمی تواند زندگی آنها را تامین کند. هوای محل هم آلوده می شود و مجبور می شوند به حاشیه شهرها با دست خالی مهاجرت کنند. کسی باغ و مزرعه شان را نمی خرد که بتوانند با دست پر  مهاجرت کنند. اگر فرزندانشان هم تنها با کشاورزی آشنا باشند در شهر کاری نخواهند یافت. مجبورند در یک محله حاشیه ای در خانه ای کوچک و تنگ اجاره نشین شوند. کار هم نمی یابند و اجاره را هم نمی پردازند. کسانی که عمری در روستا برو بیایی داشتند و خانه ای و مزرعه و باغی دلگشا مجبورند در یک اتاق تنگ زندگی کنند.

در این وضعیت انواع  و اقسام مشکلات اجتماعی، از جمله سالمند آزاری رشد خواهد کرد. با نصیحت و تاکید بر احترام بزرگترها  هم نمی شه جلوی فجایع را گرفت. خیلی روی تکریم سالمند تاکید کنند پسر خانواده -که خود بیش از هم تحت فشار هست- احترام سالمندان را نگه می دارد  اما  حرصش را سر زن و بچه اش می ریزد.
راه حلش آن هست که جلوی این نوع فجایع محیط زیستی را بگیریم تا در آینده نه چندان دور آن گونه فجایع اجتماعی و خانوادگی را کاهش دهیم.

تاثیر خشک شدن دریاچه ها و تالاب ها بر زندگی شهری


تالاب و یا دریاچه ای که درفاصله حدود صد کیلومتری  از شهری قرار دارد در تعادل دمایی آن و ملایمت و تلطیف هوای آن  شهر، نقش کلیدی ایفا می کند.  اگر تالاب یا دریاچه خشک شود،  تابستان ها داغ تر و زمستان ها سردتر می شوند. بنابراین باید سوخت بیشتری برای گرمایش در زمستان و برق بیشتری برای سرمایش در تابستان مصرف شود. هزینه ها بالاتر می رود.
به علاوه تعادل رطوبت هوا هم که در لطافت آن تاثیر زیادی دارد به هم می خورد.
به جای آن ریزگرد ها می آیند. خانه داری سخت می شود و باید همه روزه چند بار  گردگیری کرد. نفس کشیدن برای بیماران آسمی تبدیل به شکنجه می شود. افراد سالم هم ممکن هست ناراحتی های تنفسی بگیرند.

در مجموع اگر هوا خوب و لطیف باشد روحیه مردم بهترهست. اثرات خشک شدن تالاب ها بر آب و هوا، مردم را عصبی تر 
خواهد کرد.

اگر تالاب ها و دریاچه ها زنده بمانند هم خود جاذبه توریستی خواهند بود و هم هوای متعادل ناشی از آنها،  گردشگران را جذب خواهد کرد. اما اگر خشک شوند، نه تنها گردشگر از منطقه گریزان می شود بلکه مهاجرت از شهر شدت می گیرد. اقشار آسیب پذیر و طبقه متوسط رو به پایین از هزینه های بالای سرمایش و گرمایش و دارو و درمان ضربه می بینند. ثروتمندان هم از کاهش ارزش املاکشان ضربه می بینند.

برای جلوگیری از این همه ضرر و زیان باید در جهت حفظ دریاچه اورمیه و سایر تالاب ها و دریاچه های کشور بکوشیم.

لطفا این متن را به اشتراک بگذارید.
#دریاچه_اورمیه

#هورالعظیم

#هامون

#جازموریان

#گاوخونی

#بختگان

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

سئوال

+0 به یه ن

بودو نبود دریاچه اورمیه برای من و خانواده ام چه پیامدی دارد؟

پاسخ شما به این سئوال چیه؟

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

انتقال آب راه حل مشکلات نیست!

+0 به یه ن

١-سئوال: آیا با انتقال آب از طریق کانال کانی سیب مشکل دریاچه اورمیه قبل از آسیب رساندن به اقتصاد محلی رفع می شود؟

پاسخ: خیر!
این تونل حدود ٦٠٠ میلیون مترمکعب در سال آب منتقل خواهد ساخت. حال آن که برای احیا دست کم ۶میلیاردمترمکعب آب باید به دریاچه افزوده شود. یعنی دست کم ۱۰ سال لازم هست.

٢- آیا با افزودن آب به دریاچه مشکل حل می شود؟
پاسخ: خیر!
میانگذر دریاچه جریان های درون دریاچه ای را مختل نموده است. برای حفظ اکوسیستم دریاچه باید اقدام به ایجاد آب زیرگذر (کالورت) در دوسوی میانگذر نمود.

٣- آیا می توان اطمینان داشت که حقابه دریاچه در مسیر به طور غیرقانونی به سمت مزارع و باغ ها منحرف نگردد؟
پاسخ: خیر. برای جلوگیری از این اتفاق باید روش های کم مصرف کشاورزی به کشاورزان و باغداران آموزش داده شود و تسهیلات لازم جهت تغییر الگوی کشاورزی برای ایشان فراهم گردد.

٤- آیا باید نگران بود که در صورت تخصیص بودجه برای نجات دریاچه مردم سایر استان ها و مناطق کشور توقع و انتظار بودجه برای نجات دریاچه ها و تالاب ها و رودخانه های محل زندگی خود پیدا کنند؟
پاسخ: خیر. نه تنها نباید نگران دغدغه مندی مردم برای حفظ محیط زیست بود بلکه باید آن را تشویق نمود. آن چه مایه نگرانی منطقی است آن هست که به دلیل از بین رفتن محیط زیست گوشه های مختلف کشور ساکنان آن منطقه ،مشاغل سنتی و منابع درآمد خود را از دست بدهند و مجبورشوند که به حاشیه شهرهای بزرگ کوچ نمایند و یا در شرایط زیر خط فقر به سر برند. هزینه نمودن برای محیط زیست جای جای کشور یک ضرورت هست. هر چه زودتر اقدام شود هزینه ها کمتر خواهند بود. پس چه بهتر که مردم دغدغه مند شوند و خود پی گیر اجرای طرح های مفید برای حفظ محیط زیست محل زندگی خود شوند.
🍀@minjigh 

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

خطاب به نمایندگان مجلس: نجات دریاچه اورمیه نیازمند بودجه هست.

+0 به یه ن

پنجشنبه هفته گذشته، ۱۳ آذرماه، لایحه بودجه سال ۱۴۰۰ تقدیم مجلس شده است. در این لایحه بودجه ای که برای احیای دریاچه اورمیه در نظر گرفته شده است تنها ۴۹۸ میلیون تومان است. این لایحه هنوز به تصویب مجلس نرسیده است. بنابراین هر چه زودتر مراتب اعتراض خود را به این بودجه ناچیز برای احیای دریاچه باید به گوش نمایندگان مجلس برسانیم. خواهشمندم این متن را در فضای مجازی دست به دست کنید. باشد که مورد توجه نمایندگان مجلس قرار بگیرد


برخلاف آن چه که برخی مسئولان اعلام نمودند دریاچه ارومیه هنوز احیا نگشته است. در پر آب ترین فصل حجم دریاچه در دوسال گذشته به حدود ۶ میلیارد مترمکعب رسید. این در حالی است که حجم لازم برای احیای دریاچه ۱۲ میلیارد متر مکعب هست. با توجه به میزان هدررفت آب در حوضه دریاچه، اگر در سال های آتی خشکسالی باشد، خشک شدن دریاچه واقعیت تلخی خواهد بود که معیشت میلیون ها کشاورز در حوضه دریاچه را به خطر خواهد انداخت چرا که خشک شدن دریاچه منجر به تبدیل مزارع و باغ ها به شوره زار لم یزرع می شود. به این ترتیب چند میلیون نفر به حاشیه نشین ها شهری اضافه خواهد بود. هرچند این نوشته سیاسی نیست اما نمی توان از تبعات اجتماعی و سیاسی شوم افزوده شدن چند میلیون حاشیه نشین نا آشنا به مهارت های زندگی شهری چشم پوشید.


با توجه به این تبعات لازم هست بودجه کافی برای احیای دریاچه منظور گردد. مبلغ ۴۹۸ میلیون حتی برای خرید یک دستگاه خودروی مناسب برای سرکشی به روستاهای صعب العبور منطقه (به منظور آموزش روش های کشاورزی کم مصرف) نیز کافی نیست!  


در بودجه سال ۱۴۰۰ مبلغ ۹۵ میلیارد  تومان (حدود ۲۰۰ برابر بودجه دریاچه) برای تیم پرسپولیس و مبلغ ۶۹ میلیارد تومان برای تیم استقلال در نظر گرفته شده است. این در حالی است که علی الاصول تیم های فوتبال خود نهادهای پولساز هستند و نیاز به دریافت بودجه دولتی ندارند. در اغلب کشور های دنیا،  دولت از باشگاه های فوتبال مالیات هم می گیرد تا صرف رفع  نیازهای ضروری کشورنظیر حفظ محیط زیست نماید. آیا انتظار بیجایی هست که بودجه در نظر گرفته شده برای این دو تیم به یک چهارم مبلغ پیشنهاد شده تقلیل یابد و مابقی به احیای  دریاچه اورمیه  و  دریاچه هامون و هورالعظیم اختصاص یابد؟

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

حقایق تلخ در لایحه بودجه سال ۱۴۰۰

+0 به یه ن

٤٩٨ میلیون تومان دردلایحه بودجه سال ١٤٠٠ برای دریاچه اورمیه اختصاص داده اند. ١٧ برابر آن به بنیاد "فرهنگی شهید سلیمانی " اختصاص داده اند. دختر سردار سلیمانی گفته این پول را به حل مشکلات مردم اختصاص دهید.
راست گفته. دریاچه اورمیه اگر خشک بشه، چند میلیون نفر با دست خالی باید آواره بشوند. دریاچه اورمیه برای احیا به بسی بیش از یک هفدم بودجه بنیاد فرهنگی شهید سلیمانی نیاز داره!

🍀@minjigh

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

پیشنهاد من برای تشویق باغداران و کشاورزان برای صرفه جویی در آب کشاورزی

+0 به یه ن

در دهه چهل هجری به این سو بسیاری از روستا به شهر مهاجرت کرده اند و زندگی شهری را بر گرفته اند اما زمینی موروثی در روستا دارند.  اگر بتوانیم این قشر را در همین فضای مجازی جذب کنیم و متقاعد کنیم که  فن آوری های جدید در روش های آبیاری را برگیرند تاثیر قابل توجهی خواهد داشت.

همین طور شهریانی هستند که در سال های اخیر در روستاهای اطراف کلانشهر ها ملکی خریده اند. منظورم ثروتمندان رانت خوار آن چنانی نیست. آن قبیل افراد خیلی اهمیتی به محیط زیست نخواهند داد. خودخواه تر از آن هستند که برایشان اهمیتی داشته باشد. منظورم کسانی هستند  درردیف استادان دانشگاه، مهندسان، پزشکان، پرستاران، روسای شعب بانک ها و.... که پس اندازی داشته اند و برای این که در تورم  این پس انداز  بی ارزش نشود ملکی در روستاهای اطراف شهر خریداری کرده اند. قطعات کوچک هزار متر مربعی و......  این افراد را هم می توان  متقاعد نمود که از روش های صرفه جویانه در آب بهره گیرند.

حتی نسل دوم و سوم مهاجران  از شهر ها به روستاها ممکن هست علاقه مند شوند که سری به املاک موروثی بزنند و آنها را احیا سازند.  اتفاقا نسل های دوم و سوم چه بسا بیشتر راغب باشند. چون ممکن هست نسل اول از روستا به خاطر خاطرات نه چندان دلچسب محرومیت گریزان باشد، اما نسل دوم و سومی نسبت به آن به دیده رمانتیک بنگرد. شاید بگویید این افراد رمانتیک با دیدن واقعیت فقر و محروم روستا رمانتیسم را دور می ریزند و به شهر بر می گردند و دیگر پشت سرشان را هم نگاه نمی کنند.

نکته مهمی که به نظر من  باید به آن تاکید شود آن هست که با برگرفتن فن آوری های نوین دیگه  زندگی روستایی مترادف با فقرو فلاکت و مشقت نخواهد بود.

پارسال فیلمی در مورد کشاورزی اتوماتیک دیدم. فکر میکردم این قبیل فن آوری ها مال «از ما بهتران» هست. مال کالیفرنیا و..... اما چند روز پیش جوانی  که هم متخصص کشاورزی است و هم مهندس الکترونیک، به من گفت در خود تبریز هم شرکت هایی  هستند که همین تکنولوژی را در روستاهای اطراف تبریز و اورمیه می توانند راه اندازی کنند.
اگر این  قبیل اطلاعات  به شهریانی که ملکی موروثی در روستا دارند برسد حتما علاقه مند می شوند که دستی به سر و روی ملک موروثی بکشند.

در ذهن یک شهری تیپیکال زندگی روستا یا یک زندگی بی آلایش رمانتیک آرمانی هست یا زندگی توام با مشقت. برای من که در تبریز بزرگ شدم زندگی روستایی مترادف بود با زندگی سراپا مشقت اوشین در خانه مادر شوهرش یا پدرش.
اما الان متخصصان کشاورزی  می گویند با صرف یک هزینه نه چندان زیاد می توان آبیاری قطره ای را در صیفی کاری ها و مزارع  ترتیب داد. با هزینه ای حدود بیست میلیون تومان در هر هکتار. با صرف مبلغی اندکی بیشتر می شه آن را اتوماتیک کرد. به گونه ای که هر جای دنیا که باشید (حتی در خارج ) می توانید رطوبت خاک را مانیتور کنید و آبیاری را وصل یا قطع کنید!! این تصویر  خیلی با تصورات اوشینی من متفاوت بود!!!

۲۰ میلیون تومان پول زیادی برای  حتی یک کارمند مثل استاد دانشگاه یا رییس شعبه بانک نیست. برای پزشکها ی جاافتاده و.... که اصلا رقمی نیست. اگر شخصی در شهر شغلی از این دست داشته باشد و در روستا ملکی موروثی نسبتا آسان می تواند هزینه آبیاری قطره ای را خود بپردازد. به جای این که با آن مبلغ دلار و سکه بخرد و نگران بالا و پایین رفتن قیمت باشد می تواند آن ۲۰ میلیون را صرف این کار کند اما در عوض مطمئن باشد آب چاه مزرعه اش برای ۲۰ سال دیگر هم خواهد ماند. ۵ سال دیگه  ملکش لم یزرع نمی شود. (۵ سال و ۲۰ سال را همین طوری پراندم) این را متخصصان با مطالعه بگویند که به ازای هزینه کرد ۲۰ میلیون امروز چه قدر بر ارزش ملک شان در دراز مدت افزوده می شود.

برای این قشری که ذکرش شد (شهریانی که در روستا ملکی دارند و خود جزو طبقه متوسط رو به بالای شهر ) هستند مشکل نه عدم فهم و درک هست نه مشکل سرمایه. بیست میلیون را می توانند جور کنند. توضیح هم بدهید که الان این پول صرف می کنی اما ملک مرغوب تری برای فرزند به ارث می ذاری کاملا می فهمند و متقاعد می شوند. مشکل و کمبودشان وقت هست.

اینجاست که می توان به آنها گفت که شرکت های معتبری هستند که این تاسیسات را برایتان راه اندازی می کنند. صد البته  به ازای پول. مثلا به جای ۲۰ میلیون در هکتار ۲۲ میلیون در هکتار به این شرکت ها می دهید و آنها برایتان تاسیسات را راه می اندازند و تحویل می دهند.  پسر باغبان محلی تان را هم آموزش می دهند  که چه جور از این تاسیسات استفاده کنند.  فرض کنید فلان آقای دکتر روستا زاده در شهر با چنین امکاناتی آشنا می شود. آیا به نظر شما این آقای دکتر علاقه مند نمی شود که ملک پدری را به این صورت احیا کند. با پرداخت هزینه ای که نسبت به جیب او آن قدر ها بزرگ نیست.

خدمات پس از نصب و اطمینان از آن هم خیلی مهم هست. اگر شهر نشین بداند که شرکتی معتبر و با ثبات وابسته به دانشگاه  هست که اگر این تاسیسات را نصب کند بعدا خدمات پس از فروش خواهد داد و اگر خراب شد تعمیر می کند راغب می شود.






اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

حرکت های نمادین یا کاری کارستان؟

+0 به یه ن

[In reply to مینجیق]
حرکت هایی نظیر تشکیل زنجیره انسانی دور دریاچه ها برای جلب نظر به مسایل محیط زیست و آگاهی عمومی بخشیدن مفیدند.

حرکت های نمادین از این دست ده سال پیش برای دریاچه اورمیه هم توسط مردم انجام می گرفت. نتیجه بخش هم بود تا جایی که الان همه به این معضل آگاهند.

اما الان دیگه باید از فاز حرکت های نمادین بیرون بیاییم و برای نجات دریاچه کار عملی انجام دهیم.


در یکی دو سال اخیر برخی روستاییان در اطراف دریاچه اورمیه به طور خودجوش یا با راهنمایی برخی سمن ها (NGO) ها - دست تنها و بدون هیچ حمایت از سوی دولت -سعی دارند می کنند کشت محصولات پرمصرف را با کشت محصولات کم مصرف یا صنایع دستی جایگزین کنند.
الان باید هم و غم خود را برای حمایت از این عزیزان پیشرو بگذاریم. 

علی الظاهر دولت و ستاد احیا کار موثری برای نجات دریاچه نمی خواهند بکنند و فقط ملت را با فرستادن به دنبال نخود سیاه مشغول می کنند. یک روز می گویند از وان آب می آوریم یک روز می گویند از خزر آب می آریم. لابد فردا خواهند گفت از مریخ آب می آوریم....همه حرف مفت هست!


با این اوضاع کل طرح ها ی احیا به دوش مردم می افته.
اجرای طرح یک طرف، بازاریابی برای محصولات طرف دیگه! 

در زمینه بازاریابی تک تک ما می توانیم سهمی داشته باشیم و کمک حال طرح شویم.

مبادا در  فانتزی یا نوستالژی حرکت های نمادین درجا بزنیم. باید کاری کنیم کارستان!

🍀@minjigh

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل