اهمیت فعالان کلانشهر تبریز برای حفظ محیط زیست آذربایجان

+0 به یه ن

قبلا  به برخی از دلایل  اهمیت ویژه فعالان محیط زیست آذربایجان و نقش تسهیلگری آنها جهت احیای دریاچه اورمیه اشاره کردم. البته دلایل اهمیت به همین چند مورد ختم نمی شود. اینجا می خواهم به دلیل اهمیت ویژه فعالان محیط زیست تبریز جهت احیای دریاچه اورمیه و سرو سامان دادن به سایر مسایل محیط زیستی آذربایجان بپردازم. دلیل این اهمیت بزرگی و پرجمعیت  تر بودن تبریز نسبت به شهرهای دیگر آذربایجان هست. فرض کنید شهری دویست هزار نفری در آذربایجان داریم که ۱۰ نفر فعال محیط زیستی دارد. سودجویانی که از جیب سلامت مردم و محیط زیست اذربایجان به ثروت می رسند هشت نفر از این ۱۰ نفر را تطمیع می کنند. یک نفر از این ده نفر را هم تحمیق می کنند. می ماند تنها یک نفر. یک نفر کاری از پیش نمی تواند ببرد و پس از اندکی منزوی می شود و وا می دهد.

اما در تبریز(به اضافه حومه) حدود  دو میلیون نفر جمعیت داریم.،  به همان نسبت، فرض کنید  ۱۰۰ نفر طرفدار محیط زیست پاکار  در تبریز داریم (درواقع خیلی بیشتر هست). از این بین ۸۰ نفر تطمیع می شوند و ده نفر تحمیق. اما دست آخر ده نفر هم می مانند که هنوز پی گیر هستند. نه قابل تحمیق هستند نه قابل تطمیع. این ده نفر، همدیگر را می یابند و هم-آوایی می کنند و همدیگر را تقویت می کنند و تبدیل به نیرویی جدی می شوند. اندکی بعد آن یک نفر فعال از شهر ۲۰۰ هزار نفری را هم که نه تحمیق شده بود و نه تطمیع هم جذب گروه خودشان می کنند. کم کم تبدیل به نیرویی موثرمی شوند. از این روست که تبریز اهمیت ویژه دارد. به دلیل جمعیتش.

«ائل قوجی، سئل قوجی.» هرچه جمعیت بیشتر قدرت هم بیشتر.  

من اینجا فیزیکدان-تنبل-وارانه تقریب خطی زدم. در واقع اثر جمعیت، خطی نیست. در واقعیت- به دلایل متعدد- تعداد فعالان محیط زیست در شهر ۲میلیون نفری  بیش از ده برابر تعداد فعالان محیط زیست در شهر دویست هزار نفری است. همین طور تطمیع هشتاد نفر خیلی سخت تر از تطمیع ۸ نفر هست. چه بسا زور وپول فاسدان به تطمیع ۸۰ نفر نرسد و حداکثر ۵۰ نفر را تطمیع کنند. به این گونه  است که نقش کلانشهری همچون تبریز خیلی بزرگ می تواند باشد. 

آنان که به پروژه احیای دریاچه اورمیه و سایر پروژه های محیط زیستی به چشم یک «نون دونی» نگاه می کنند به طور زیر پوستی می خواهند اعتبار  فعالان محیط زیست تبریز را زیر سئوال برند تا مبادا، فردا روزی، موی دماغشان شوند و جلوی ساخت و پاخت شان با آلایندگان وویران کننده های محیط زیست بایستند. مخصوصا که این فعالان، در خود محیط هستند و لاف های گزاف مبنی بر نجات یافتن دریاچه را که در شهر های دورتر خریدار دارد نمی خرند. به علاوه  برای مردم ساکن حوضه دریاچه (از جمله تبریز) احیای دریاچه یک بحث تفننی نیست. صحبت از کیفیت زندگی و معاش و سلامت آنهاست.

چند سال پیش  در تبریز  و اورمیه فعالان شکایت کردند که پس این احیای دریاچه به کجا رسید؟! همزمان،  برخی از دست اندرکاران پروژه احیای دریاچه در تهران  برای رد گم کردن برای یکی از این پیشکسوتان جامعه فیزیک -- که طرح  های شکست خورده  را با حضور خود متبرک می سازد و مسئولان آن را  از پاسخگویی در برابر سئوال ها محافظت می نماید- بزرگداشت گرفتند. او هم، در معامله ای پایاپای(!!) در مراسم بزرگداشت خود هندوانه زیر بغل مسئولان احیای دریاچه اورمیه داد. من تبریزی  درهمین تهران هم نتوانستم سکوت کنم و به آن پیشکسوت  نوشتم که این مسخره بازی ها چیست!؟ وقتی من در تهران نمی توانم سکوت کنم ببینید  همشهری هایم در تبریز  در برابر این نمایش ها و نون به هم قرض دادن ها چه می کنند؟! برای همین هست که می خواهند تبریز را از معادلات حذف کنند که به خیال راحت دورهمی خوش باشند. از منظر آنها، هر بلایی هم سر دریاچه  اورمیه و مردم اطرافش آمد بی خیال!

البته این  نکته ای که عرض می کنم  مختص تبریز نیست.  در هر اقلیم (منظور اقلیم محیط زیستی) نمی توان پرجمعیت ترین شهر اقلیم را کنار گذاشت: در خوزستان هم نباید اهواز را کنار گذاشت. در شمال هم نباید رشت را کنار گذاشت و....

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل


  • [ ]