+0 به یه ن
اشتراک و ارسال مطلب به:
+0 به یه ن
اشتراک و ارسال مطلب به:
+0 به یه ن
پارسال برای یک همایش چند روزی به زوریخ رفته بودم. زوریخ بهترین شهر برای زندگی در جهان معرفی شده. برخی از چیزهایی که به عنوان سر آمدی زوریخ می گفتند من می دیدم تبریز ما هم داره. تازه بهترش را هم داره. مثلا می گفتند می بیند خیابان چه تمیزه؟! این در حالی است که دیروز نظاهرات بود و ریخت و پاش شده بود اما زودی تمیز کردند. من در دلم گفتم بعد از تاسوعا عاشورا خود مردم تبریز آستین بالا می زنند و شهر را تمیز می کنند.
اشتراک و ارسال مطلب به:
+0 به یه ن
من و همسرم وقتی دانشجو بودیم ازدواج کردیم. طبعا در آن زمان در آمد چندانی نداشتیم. به اصطلاح پا مون را به اندازه گلیم مان دراز کردیم. من انواع و اقسام راه ها برای زندگی فاخر داشتن علی رغم کم پولی و کم خرجی می یافتم. باور کنید با در آمد کم هم می شود فاخر زندگی کرد. مثلا از موزه ها و نمایشگاه های مجانی یا با بلیط ارزان دیدن می کردیم. دراین موزه ها میان اجناس فاخر با مردمانی با فرهنگ بالا می گشتیم بی آن که خرجی کنیم. این عادت در ما مانده.
اشتراک و ارسال مطلب به:
+0 به یه ن
اشتراک و ارسال مطلب به:
+0 به یه ن
از هفته پیش خیلی خوشحال و خوشنودم. یکشنبه هفته گذشته از بنیاد کودک خبر رسید که یکی از مددجویان تحت کفالت من اکنون در آمد کافی دارد و به در خواست و تمایل خودش از پوشش بنیاد کودک خارج می شود. بسیار به او افتخار می کنم. او اکنون دانشجوی سال دوم کارشناسی ارشد یکی از رشته های مهندسی است. درس هایش را پاس کرده و با نمرات عالی شاگرد اول شده است.
در آخر بهمن ماه سال 95 من او را به یکی از شرکت های دانش بنیان معرفی کردم تا در آنجا کارآموزی کند. دو ماه کارآموز بود. البته حدود یک ماه از دو ماه به علت تعطیلات نوروز تعطیل یا نیمه تعطیل بود. بعد از دو ماه شرکت پروژه ای گرفت. این آقای مهندس جوان ما هم در انجام دادن آن کمک می کرد و متناسب با کار نیمه وقتی که انجام می داد در آمدی کسب می کرد. اما الان آن قدر در کار پیشرفت حاصل شده که درآمد او هم بالا رفته است و خود او داوطلبانه از پوشش خارج شده. به او بسیار افتخار می کنم.
چند نفر دیگر از مددجویان تحت کفالتم هم در رشته های مختلف دانشجو هستند. برخی از آنها هم در رشته خودشان نمرات عالی می گیرند و در ضمن کار آموزی و یا کار نیمه وقت انجام می دهند. در سال های آینده به احتمال قریب به یقین در آمد آنها هم بالا خواهد رفت و خود داوطلبانه از پوشش بیرون خواهند آمد.
این عزیزان درس هایشان را با جدیت خوانده اند و در کارآموزی و کار هم همت به خرج می دهند. پیش بینی می کنم به زودی در رشته خود جزو بهترین ها ی شهر شوند. سرمایه انسانی برای شهر و کشور
اشتراک و ارسال مطلب به:
+0 به یه ن
مطلب زیر را در سال 89 نوشته بودم. حالا به جای 30000تومن 100هزار تومن قرار دهید:
۱۳۸۹ دی ۱۱, شنبه
چگونه در فرزندانمان برای درس خواندن انگیزه ایجاد کنیم
می
دانید که پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در خانواده های طبقه ی متوسط از دغدغه
های اصلی والدین است به گونه ای که حاضرند هر چه قدر که شد هزینه بدهند تا
فرزندشان خوب درس بخواند. به نظر من هزینه ی آن چنانی لازم نیست. اگر
با30هزار تومان در ماه کفیل یکی از مددجویان مستعد بنیاد کودک شوند در
فرزندشان تاثیرگذاری لازم را خواهد داشت . از قدیم همین رسم بین اعیان و
اشراف برای تشویق فرزندانشان به درس خواندن بوده. گویا امیر کبیر نیز در
کودکی به همین منظور حمایت می شده! آن قدر فاصله گرفته ایم که این سنت ها
هم-که حکمتی داشته و منفعتی- فراموشمان شده! نمی توانم صد درصد تضمین کنم
که این روش برای ایجاد انگیزه نتیجه می دهد. در مورد برخی ممکن است نتیجه
بدهد ودر مورد برخی دیگر، خیر. اما امتحان آن به خرجی که می شود می ارزد
30000تومان یعنی قیمت یک کیلو و نیم گوشت گوسفندی و یا هزینه ی شام یک
خانواده ی سه نفره در رستورانی متوسط درشمال تهران. خانواده ها برای تشویق
فرزندان خیلی بیشتر از اینها خرج می کنند! به علاوه این خرج اگر حتی باعث
ایجاد انگیزه نشود، «جای دوری نمی رود.» کسی چه می داند! شاید امیرکبیری
این وسط سر برآورد! درهرصورت دل کودکی یتیم ویا بی پناه شاد می شود
اشتراک و ارسال مطلب به:
+0 به یه ن
همان طوری که قبلا گفتم یکی از ارزشمندترین دستاوردهای مینجیق در این دوازده سال وبلاگ نویسی آشنایی با بنیاد کودک بوده است. من مسئولیتی در بنیاد کودک ندارم. از آشنایان نزدیک من هم کسی در این بنیاد مسئول نیست. از طریق خواننده های وبلاگم با این بنیاد آشنا شدم و دیدم عملکرد آن به ایده آلی که در ذهن من بود بسیار نزدیک هست. از آن پس به جمع کفیلان بنیاد کودک پیوستم و تا جایی هم که در توان داشتم آن را به دیگران معرفی کردم و می کنم. همان طوری که می دانید موسسه های خیریه بسیاری وجود دارند که اغلب آنها هم کارهای ارزشمند و درخور ستایشی انجام می دهند. اما چرا من در میان این همه موسسه خیریه به بنیاد کودک به طور خاص علاقه دارم و برای آن تبلیغ می کنم؟! در زیر برخی دلایل آن را می نویسم.
1) بنیاد کودک تاکید زیادی بر شفافیت دارد. بیلان کار ارائه می دهد و اجازه می دهد موسسات بین المللی نظارت بر نهاد ها بر عملکرد آن نظارت نمایند و گزارش تهیه کنند.
2) بنیادکودک از طریق سایت ای-میل و تلفن ها پاسخ سئوالات کفیلان را سریع می دهد.
3) هرچند همه جور کمک خالصانه به نیازمندان پسندیده هست اما بنیاد کودک کمک های خود را به گونه ای کانالیزه می کند که مددجو به جایی برسد که نه تنها از کمک بی نیاز شود بلکه خود را به جایی برساند که دستگیر دیگر نیازمندان شود. تاکید بر تحصیل و آموختن مهارت های زندگی از این جنس هست.
4) برخی از ارگان های خیریه مانند ارگان های خیریه تحت سرپرستی ماری ترزا فقر را تقدیس می کنند. گویی هدف نه بهتر کردن اوضاع فقرا بلکه فقیر نگاه داشتن آنهاست. چنین طرز فکری در قاموس بنیاد کودک هیچ جایی ندارد! بنیاد کودک سعی نمی کند با نمایش فقر مددجویان حس ترحم و دلسوزی شما را برانگیزد تا بیشتر کمک کنید! شما این حس را دارید که با این پولی که می دهید یکی از استعدادهای درخشان سرزمینتان را شکوفا می کنید. انگار این مددجو خواهر یا برادر کوچک شماست و شما می خواهید در حد توان خود برای او آن چه که برای شکوفایی استعدادهایش لازم هست فراهم کنید.
5) چندی پیش یکی از کفیلان سابق بنیاد کودک متنی در وبلاگ خودش منتشر کرده بود که حاوی انتقادات تندی علیه بنیاد کودک بود.پاسخ بنیاد را در اینجا می توانید بخوانید. در جایی در آن وبلاگ ایراد گرفته شده بود که ورزش "لوکسی مثل ژیمناستیک" چرا باید برای یک کودک فقیر انتخاب شود؟! و بنیاد کودک چه نیکو پاسخ داده است که:"در جای دیگری از متن حتی به انتخاب ورزش ژیمناستیک توسط مددجو ایراد گرفته اید.
اشتراک و ارسال مطلب به:
+0 به یه ن
روزهای اول این هفته من به ورزش و کم خوری وفا دار بودم. از دوشنبه تا دیشب به کرمان رفتیم.
اشتراک و ارسال مطلب به:
+0 به یه ن
متن زیر را برای روزنامه شرق نوشته بودم.
گاه نو
سهم «امی نوتر» در فیزیک مدرن
یاسمن فرزان*
سهم امی نوتر در پیشبرد جبر نوین بیبدیل است. در اینجا به مرور مفاهیمی به نام جریان و بار نوتر میپردازیم که در جایجای فیزیک مدرن به آن برمیخوریم. بار و جریان نوتر مفاهیمی هستند در ارتباط تنگاتنگ با مفهوم تقارن. بشر از دیرباز با مفهوم تقارن آشنا بوده و در هنر و معماری کلاسیک از آن بهرهها برده است. در تکوین مدلهای فیزیکی، بهخصوص در شکلگیری مدلهایی که توصیفگر اجزای سازنده جهان یعنی ذرات بنیادی هستند، نقش تقارنها بسیار پررنگتر است. در واقع هر مدل فیزیکی توصیفگر طبیعت، با تقارنهایش در چارچوب فرمالیزم نظریه میدان مشخص میشود.
برای آشنا شدن با قضیه نوتر، بهتر است برخی تقارنهای آشنا در پیرامون خود را مرور کنیم. دایره و مربعی را در نظر بگیرید و آنها را حول مرکز بچرخانید. اگر میزان چرخش مربع، ضریبی صحیح از ۹۰ درجه باشد مربع به حالت اول بازمیگردد. به عبارت دیگر شکل مربع نسبت به دورانهای ۹۰، ۱۸۰و ۲۷۰ درجه متقارن است. این در حالی است که دایره تحت هر دورانی با هر زاویه دلخواه حول مرکز متقارن است. در مورد اول گفته میشود تقارن گسسته و در مورد دوم تقارن پیوسته است. مثال دیگر تقارن گسسته، تقارن آشنای آینهای است. در حالت کلی در تقارن پیوسته میزان تبدیل با پارامتری پیوسته داده میشود. در مثال دوران دایره، زاویه دوران همان پارامتر پیوسته است که میتواند هر مقداری بین صفر تا ۳۶۰ درجه باشد.
امی نوتر نشان داد که به هر تقارن پیوستهای میتوان یک جریان و یک بار پایسته نسبت داد. هرچند این بار میتواند از محلی به محل دیگر جریان پیدا کند، اما مقدار کل بار در جهان در طول زمان تغییر نمیکند و بقا دارد. در مورد تقارنهای پیمانهای الکترومغناطیس، بار نوتر همان بار الکتریکی معروف است که مقدار آن پایسته است و به عبارت دیگر بقا دارد.
ازمنظر قضیه نوتر، تکانه (مومنتوم) و تکانه زاویهای نیز نوعی بار نوتر محسوب میشوند که به ترتیب منتسب به تقارن انتقالی و دورانی هستند. ما انسانهای پسا گالیله، بر اساس ملاحظات کلی انتظار داریم که هیچ نقطه از فضا و هیچ لحظه از زمان ارجحیت نداشته باشد. باور بر این است که قوانین فیزیکی حاکم بر طبیعت بر روی زمین و بر روی ماه و آن سوی کهکشان یکسان باشد. به عبارت دیگر، انتظار داریم که فرمالیزمی که تحولات دینامیکی را توصیف میکند، تحت انتقال دلخواه در فضا و زمان ناوردا باشد. ناوردایی تحت انتقال فضایی در سه بعد و تحت انتقال در زمان به معنای وجود چهار تقارن پیوسته است که بارهای نوتر متناظر با آنها همان بردار سهبعدی تکانه و انرژی هستند که هر چهار مورد بقا دارند. قضیه نوتر به ما میگوید با گذر زمان و در فرآیندها انرژی و تکانه کل تغییر نمیکند. تمام مشاهدات این نتیجه را تایید میکنند. اگر روزی در آزمایشها مشاهده کنیم که بقای تکانه و انرژی نقض شده است، باید در فرضهای زیربناییمان-یعنی در تقارن انتقالی در فضا و زمان- تجدیدنظر کنیم. این رابطه مهم از دستاوردهای کمنظیر قضیه نوتر است.
همینطور انتظار داریم که در فضا جهت مرجحی وجود نداشته باشد و فرمالیزمهای فیزیکی تحت دوران ناوردا بمانند. به عبارت دیگر، انتظار داریم اگر دستگاههای آزمایشی را حول هر محور دلخواه در فضا با هر زاویه دلخواه بچرخانیم به همان نتایج آزمایشگاهی دست یابیم. بار نوتر متناظر با تقارنهای دورانی، تکانه زاویهای است. همه مشاهدات تا به امروز حاکی از بقای تکانه زاویهای است. بنابراین قضیه نوتر پایستگی و بقای تکانه زاویهای را به تقارن دورانی مربوط میسازد.
تقارنهای پیوسته در فیزیک بنیادی بسیارند. البته همه آنها تقارنهای فضا و زمان که نسبت به آنها شهود داریم نیستند. برای فهم اغلب آنها ریاضیات نسبتا پیچیدهای نیاز هست. جالب آنکه مستقل از پیچیدگی تقارن، اثبات قضیه نوتر دشوار نیست. در واقع، این قضیه کلی است و بر هر تقارن پیوستهای –مستقل از آن که چه قدر پیچیده باشد- صادق است. در قالب فرمالیزم نظریه میدان (کوانتمی یا غیرکوانتمی) در چند خط میتوان این قضیه را به اثبات رساند. قضیه چنان زیبا و به ظاهر ساده است که در نگاه اول شاید به عمق آن پی نبریم. اما به هنگام پژوهش، جابهجا، از این قضیه بهره میبریم. اغلب اوقات وقتی شرایط مسئله غیربدیهی میشود ناگزیر میشویم که به اثبات قضیه رجوع کنیم و فرضهای آن را بازبینی کنیم. به این ترتیب رفتهرفته عمق و زیبایی قضیه نوتر بر ما آشکارتر میشود. بیاندازه شگفتانگیز هست که از دل قضیهای کاملا ریاضی با پیشفرضهایی تجریدی بتوان به نتایجی نظیر بقای کمیتهای فیزیکی رسید که در آزمایشگاه قابل راستی-آزمایی باشند.
اشتراک و ارسال مطلب به:
+0 به یه ن
دیروز آرزوبلاگ مشکل فنی داشت من نتونستم گزارش بدهم. الان می دهم. هفته قبل ورزشم مرتب بود. غذا هم زیاد نخوردم اما مهمان های ترکیه ای مون "لقوم" آورده بودند. خیلی خوشمزه بود جلوی خودم را نتونستم بگیرم.
اشتراک و ارسال مطلب به: