+0 به یه ن
اگر قرار باشه در این کشور تحولات اساسی صورت بگیره یکی از مواردی که نیاز به بازبینی جدی داره شیوه خدمت سربازی هست.
اشتراک و ارسال مطلب به:
+0 به یه ن
اگر قرار باشه در این کشور تحولات اساسی صورت بگیره یکی از مواردی که نیاز به بازبینی جدی داره شیوه خدمت سربازی هست.
اشتراک و ارسال مطلب به:
+0 به یه ن
از جمله موضوعاتی که اصلاح طلبان عنوان می کنند و هنوز بخشی از مردم باور می کنند ترس از سوریه ای شدن و..... است. به نظر من در حال حاضر امکان نداره ایران سوریه ای بشه.
ترس از سوریه ای شدن بیجاست! اتفاقا از وقتی رسانه ملی شده تلگرام و واتس-اپ اتحاد و همدلی ملی بیشتر شده. به جای امثال برنامه فیتیله صدا و سیما که تفرقه می انداخت الان ترک و فارس و...با هم در فضای مجازی در مورد گرانی و بی آبی و باعث و بانی این نابسامانی ها همدردی می کنند.
یادم هست در دهه شصت که صدا و سیما سریال آینه را نشان می داد در تبریز می گفتند عروس تهرانی نیاورید همه اش علیه مادر شوهر و جیب شوهر نقشه می کشه. الان که رسانه ملی شده تلگرام و واتس-اپ وقتی در تهران یا جای دیگه گشت ارشاد دختری را کتک می زنه همه در تبریز مامور گشت را -و کسانی را که او را مامور کرده- تقبیح می کنند. یک نفر هم نمی گه که دختر مقصر بود که کتک خورد. در صورتی که در دهه های پیشین تحت تاثیر صدا و سیما ممکن بود چنین قضاوتی بکنند.
چیزی که تضمین کننده اتحاد ملی و جلوگیری از سوریه ای شدن می تونه بشه یک اقتصاد قوی و بخش خصوصی قوی هست. مثلا تولید کننده های کفش تبریز اگر روی بازار مصرف تهران حساب کنند (که می کنند) طبعا به سهم خودشان نمی ذارند ایران سوریه ای بشه.
اشتراک و ارسال مطلب به:
+0 به یه ن
در چهار دهه اخیر سو استفاده ای که زیر پوشش ریاکارانه از دین شده باعث شده عده ای نسبت با دین ضدیت پیدا کنند.
من قصدم اینجا دفاع از دین نیست. دین مدافعان بسیار قدرتمند تر از من دارد و به دفاع من نیازی ندارد.
اما مطمئن هستم دین ستیزی در جامعه ایران به ضرر گذار به سمت یک جامعه آزاد و مدنی است.
دین ستیزی بهانه دست برخی می دهد که عوام را علیه جنبش های مدنی بشورانند. در گوش آنها می خوانند: « ای جماعت! این عده دین شما را نشانه گرفته اند!»
مقابله با دین در عمل باعث تقویت تندروان دینی می شود. باعث می شود دینداران اهل مدارا به سمت تندروی گرایش پیدا کنند.
درسته که عده ای از دین برای خودشان دکان باز کرده اند اما ما که در ایران زندگی می کنیم روزانه افراد دینداری هم می بینیم که خالصانه به دلیل دینداری شان مهربانی، گذشت، صله ارحام، نیکوکاری، پرستاری بی منت و....می کنند.
چه دلیل دارد با دین ستیزی این درصد بزرگ از جامعه را - که این همه افراد مثبت جزوشان هستند-از خود برانیم؟
اشتراک و ارسال مطلب به:
+0 به یه ن
از اسپانیایی ها می پرسم چه طور تونستید بعد از دیکتاتوری طولانی فرانکو بدون مقاومت قابل توجه دموکراسی بیاورید بی آن که اعوان و انصار فرانکو خیلی مقاومت کنند. می گن چون تضمین دادیم که در پی انتقام جویی نیستیم. وقتی اونها فهمیدند قرار نیست به صلابه کشیده شوند مقاومتی نکردند.
اشتراک و ارسال مطلب به:
+0 به یه ن
در قرن نوزده که طلا در کالیفرنیا کشف شد دسته دسته مردهای عزب سرازیر شدند که بروند خم شوند طلا از زمین بردارند و ثروتمند شوند. خیلی هاشون نتونستند. خیلی هاشون هم که تونستند یک شبه سر قمار و زنبارگی همه را باختند. فقط برخی شان توانستند طلا پیدا کنند و آن را درست و حسابی سرمایه گذاری کنند و به جرگه ثروتمندان بپیوندند. اما خیلی ها نه از خود طلا بلکه از جستجوگران طلا ثروتمند شدند.
اشتراک و ارسال مطلب به:
+0 به یه ن
در ادامه نوشته قبلی در مورد اهمیت machine learning دو نفر از خوانندگان بلاگ لطف کردند و منابعی برای یادگیری معرفی کردند که اینجا من لینک آنها را می ذارم:
اشتراک و ارسال مطلب به:
+0 به یه ن
وبلاگ گروهی cosmic varianceکه همان گونه چند بار اشاره کردم یکی از معروفترین و پرخواننده ترین و معتبرترین وبلاگ های گروهی فیزیک در دنیاست اخیرا یادداشتی در مورد ابن هیثم داشت. اگر یادتان باشد پارسال هم یک یادداشت در مورد ابن سینا داشت. من اینجا نمی خواهم در مورد ابن هیثمصحبت کنم اما مناسب دیدم بحث "ناسیونالیزم افراطی" را که چندی پیش شروع کرده بودم در قالب مثال ابن هیثم بیشتر باز کنم.
شادروان پروفسور عبدالسلام فیزیکپیشه ی بزرگ پاکستانی الاصل, برنده ی جایزه ی نوبل و موسس موسسه بین المللی آی-سی-تی-پی در ایتالیا یک مجموعه مقاله ی علمی-اجتماعی-فرهنگی دارد که در قالب یک کتاب منتشر شده است. عبدالسلام در چند مورد از این مقالات خود را برادر معنوی ابن هیثم می خواند بی آن که خود را بخواهد به در و دیوار بکوبد که ابن هیثم پاکستانی بوده!! از دیدگاه من این احساس برادری و نزدیکی نه تنها ناپسند نیست بلکه نشان از اصالت و هویت ریشه دار شادروان پروفسور عبدالسلام دارد. سلام از روی آثار ابن هیثم دیدگاه او را در نگرش به علم به دیدگاه خود نزدیک می دید. دیدگاه ها در خلا رشد نمی کنند. طبعا پیش زمینه ی مشترک فرهنگی این دو دانشمند -هر چند که با چند قرن فاصله از هم می زیسته اند-در شکل گیری چنین دیدگاه مشترکی نقش بازی کرده.
پروفسور عبدالسلام دانشمندی در سطح جهانی بود. جهانی نیز می اندیشید. تاسیس موسسه ای مانند آی-سی-تی-پی (که من شخصا خود را به خاطر آن مدیون پروفسور سلام می دانم) و رسالت جهانی ای که برای موسسه قایل بوده (حمایت از دانشگران جهان سوم از یک طرف وایجاد محیطی که دانشگران جهان سوم و کشورهای پیشرفته ی دنیا در آن بتوانند با هم تعامل کنند) نشان از این جهانی اندیشیدن دارد. او در مورد تحقیق استاندارد جهانی داشتن (world-classبودن) -برعکس برخی از حضرات دور وبر ما- تنها شعار نمی داد. world-classقبایی بود که الگویش را از او می گرفتند. در مورد جهانی اندیشیدن هم همین طور! چند دهه قبل از آن که "جهانی اندیشیدن" شعار شود او با تاسیس آی-سی-تی-پی نشان داد که جهانی عمل می کند! با این حال در فرهنگ خود چنان ریشه دار بود که با ابن هیثم احساس برادری می کرد.
واما ناسیونالیزم افراطی: ناسیونالیزم افراطی از نظر منجوق آن است که در راه علم هیچ نکوشی اما از شنیدن آن که ابن هیثم عرب بوده رگ گردنت بیرون بزندو بخواهی بگویی چون آن زمان آل بویه عراق را گرفته بودند پس ابن هیثم ایرانی است. ناسیونالیزم افراطی از نظر منجوق آن است که هیچ در ذهنت شک نکنی که چه بسا طرح این سئوال که آیا ابن هیثم ایرانی است یا عرب -ازبیخ- نابجا باشد. ناسیونالیزم افراطی یعنی که بی هیچ شکی بخواهی مفاهیم قرن بیستم را برای 1000 سال پیش تعمیم دهی و سرش هم با همسایه کله بگیری و احیانا چنان در عرب ستیزی اصرار کنی که دل هموطنان عربمان را که در همان نزدیکی زادگاه ابن هیثم (بصره) زندگی می کنند بشکنی!
ناسیونالیزم افراطی یعنی آن که چشمت را بر از دست رفتن استعداد هایی که می توانستند ابن هیثم و عبدالسلام فردا باشند (به علت فقر, اعصاب خردی های متداول در دانشگاه ها وپژوهشگاه ها, سیاست زدگی در بین دانشگاهیان, نا آشنایی اساتید ما با پدیده هایی مانند bipolar بودن ودر یک کلام نخبه کشی) ببندی و سر ملیت (!!!) دانشمندان هزار سال پیش دعوا کنی و احیانا با بودجه ای که می شد یک همایش علمی درست و حسابی و مفید برگزار کرد کنگره ای برای اثبات ایرانی بودن او برگزار نمایی. ناسیونالیزم افراطی یعنی آن که وقتی پا می شوی و می روی همان آی-سی-تی-پی درباره برتری ایرانی ها به عرب ها داد سخن بدهی و ندانی که بااین کار چه قدر جامعه ی علمی ایران را دربین جامعه علمی دنیا خوار و ذلیل می کنی. آن هم در موسسه ای که وابسته به یونسکو است! درواقع داری با این کار نمک می خوری و نمکدان می شکنی!
تک تک ما مستعد غلطیدن به ورطه ی هولناک ناسیونالیزم افراطی هستیم. این شامل خود منجوق هم می شود. خیلی باید مراقب باشیم!
پی نوشت: اگر یادتان باشد چندی پیش مقاله ای از روی ناسیونالیزم افراطی در یکی از سایت های معتبر و بسیار پرخواننده نوشته شده بود در مورد افغانی ها. من و چند نفر از همکاران به عنوان اعتراض و تذکر نامه ای بلند به مسئولین آن سایت فرستادیم. بعد نامه را در چند قسمت در منجوق منتشر کردم. در این قسمت از ابن سینا و ابن هیثم هم یادی کرده ام. در نامه خاطر نشان کردیم رشد کیفی دانشگاه های ما در گرو پرهیز از ناسیونالیزم افراطی است. 1000سال پیش در این قسمت از دنیا چنین بوده! الان هم در این دنیای مدرن اینترنتی باز هم چنین است!
اشتراک و ارسال مطلب به:
+0 به یه ن
یادتان هست که گفتم هرچند اوضاع اقتصاد خوب نیست اما برای جوان هایی که همت و ابتکار عمل دارند و شمی دارند که به آنها می گوید در آینده چه تکنولوژی ای یا چه رویکردی مهم خواهد شد دروازه بهشت هست؟
اشتراک و ارسال مطلب به:
+0 به یه ن
می دانیم که بد و طلبکارانه رانندگی کردن ایرانی ها با وضعیت بد اقتصادی و فساد مالی بی ارتباط نیست. گرانی که می آید اعصاب ملت خرد تر می شود و بدتر رانندگی می کنند.
اشتراک و ارسال مطلب به:
+0 به یه ن
در سال های اخیر خیلی ها ادعا می کنند عارف و سالک شدند و برایشان مادیات اهمیت نداره. اما کافی هست در هنگام رانندگی کنارشان بنشینید تا ببینید اندرونشان چه قدر پر از خشم و نفرت هست و چه طور از همه کس طلبکارند. کافی است یکی بپیچه جلویشان تا ببینید همه اون والا اندیشیدن و بی اهمیت دانستن دنیا شعار بود!
اشتراک و ارسال مطلب به: