+0 به یه ن
نگاهی انسانشناختی به سفرهای نوروزی، به رغم هشدارها
مرتضی کریمی
طبیعت با انتشار ویروس کرونا علیه خودخواهی روزافزون انسان طغیان کرد. به همین ترتیب، جامعه نیز به خاطر حفظ کیان خویش، به طور طبیعی از خود دفاع خواهد کرد.
جامعه قابل تجزیه به سلولها و انجام آسان قرنطینه فردی نیست. جامعه را نمیشود با خواهش، تهدید، تفنگ، تمسخر روشنفکران و سلبریتیها یا با ترکیب ایدئولوژیهای علمی-پزشکی با ایدئولوژیهای دینی و روانشناختی اداره کرد. جامعه منطقِ خودش را دارد.
مقامات تصمیمگیرنده، با مشورت پزشکان، روانشناسانِ و جامعهشناسانِ حکومتی، فکر میکنند که فرد، آمیب یا موجودی تکسلولی است. انسان یک حیوانِ اجتماعی است و نمیتوان جامعه ایران را با جامعه چین مقایسه کرد.
حاکمیت در آنجا بسیار نیرومند، مجهز و پیشرفته است. بیشتر جمعیت یکمیلیارد و چهارصد میلیونی چین، سالهاست که رفتارهای فردی و جمعیشان، تابعی از سیاستگذاریهای حاکمیتی شده است. جامعهای که سابقه زندگی کومونیستی در آنها باعث شده تا در مقایسه با کشورهای غربی، فردیت را یک ارزشِ اجتماعی به شمار نیاورند.
همچنین نمیتوان جامعه ایران را با کشورهای اروپایی یا آمریکا، با ساختار جمعیتی پیر و غیر فعال، مقایسه کرد که دهههای متمادی تجربه زندگی فردگرایانه داشتهاند. در آنجا، انزوا و تنهایی عادت فرهنگی و حتی یک معضل اجتماعی است. (یاد آرید پیشنهاد ایجاد وزارت تنهایی در انگلستان را) در آنجا فردیت یک ارزش اجتماعی است که از کودکی تا بزرگسالی از طریق رسانه و نهادهای آموزشی آموزش داده میشود. آنها مهارتهای بسیاری برای تنها ماندن، لذت از خانهنشینی، خودمشغولگری، ارتباط اجتماعی بدونِ نیاز به دیدار چهرهبهچهره و حضوری دارند و دولت نیز در این راستا امکانات متعدد و متنوعی را فراهم میکند.
یکی از مهمترین کارهای یک آدمِ تنها در غرب کتابخوانی است. ۵۹ ٪ ایرانیها کتاب غیردرسی نمیخوانند و سرانه کتابخوانی در ایران دوازده دقیقه و نیم در روز است. سرانه ورزش، انجام فعالیتهای هنری، ساختن آثار دستی، گفتگو با اطرافیان و... احتمالا از این هم پایینتر است.
در کشوری که قسمت بزرگی از جامعه (افراد زیر خط فقر) را به حالِ خود رها کرده، ادارات و کارخانهها را تعطیل نکرده، شبکههای اجتماعی مجازی فیلتر هستند، رسانههای ملی در دست اقلیت، اخبارش دروغین، برنامههایش سانسورشده و سطحی است، هیچ امکاناتی برای ارتباط بدون نیاز به حضور فیزیکی وجود ندارد انتظارِ در خانه ماندن، همان قدر خندهدار است که دولت و طبقه متوسط از بیخانمانها انتظار دارند در «خانه» بمانند.
حاکمیت سالهاست به مقدسسازی خانواده با تعریف خودش پرداخته که در آن زن در خانه مشغول بچهداری و آشپزی و مرد در بیرون مشغول کار است. اوقات فراغت، با دیدن سریال و فوتبال، رفتن به رستورانها، مساجد، هیئتها و اماکن زیارتی و تظاهراتِ دولتی پر میشود.
برای باقی مردم (طبقه متوسط) ورزشکردن، رفتن به طبیعت، تماشای برنامههای ماهوارهای، دیدن سریالهای خارجی، حضور درشبکههای اجتماعی مجازی و... را هم میتوان اضافه کرد.
در ایران، ما بیشتر اوقات خود را با اقوام یا دوستان و همکاران میگذرانیم. حتی رفتن به طبیعت، ورزش، رفتن به سینما و رستوران... همه به حضورِ یک همراه وابسته است. ساعات تنهایی، ساعاتی است که ما از زندگی لذت نمیبریم و جزو ساعاتِ تلفشده زندگی ما محسوب میشوند.
مسافرت در این ایام صددرصد غلط است.
اول، بین رفتار غلط و شخصیتِ آدمها فاصله بگذاریم. به گزارشهای دروغِ تلویزیونی اعتماد نکنید. از کجا معلوم برخی از همین آدمها آخرین پسانداز خود را به کادر بیمارستان محل زندگی خود هدیه نداده باشند؟
دوم، مردم را با دادن نسبتهای ناروا تحقیر نکنید. کدام آدم آموزشدیدهای حاضر است جان خود و عزیزترین کسانش را به خطر اندازد و پای در جاده مرگ و بیماری بگذارد؟ هنوز آمارِ کرونا، به آمار تصادفات جادهای در ایام نوروز نرسیده است. تحقیرکنندگانِ مردم عادی در سالهای گذشته از سفر نوروزی به خاطر خطر تصادفات خودداری میکردهاند؟
سوم، هر روز که بگذرد نیاز به توجه به ابعاد اجتماعی برجستهتر خواهد شد. به جای سرزنش، رفتار خوب را نشان داده و به مردم زمان بدهیم. تغییراتِ فرهنگی یکشبه حاصل نمیشوند. در خانه چه کنیم که به مسافرت نرویم؟ چگونه میشود خانهها و فضاها را بدون ملاقات حضوری به هم وصل کرد؟ مثلاً ساعاتی را برای کنسرت محلی از بالکنها اعلام کنیم یا پارچهنوشتههای روحیهبخش به پنجرههای خانه نصب کنیم.
آخر اینکه این بار دیگر نمیتوانیم فقط به توصیههای فردیشده پزشکی و روانشناسیِ بابِ میل اصحاب قدرت گوش کنیم. بیخانمانها، کارگران روزمزد و... دریابیم.
@Mortezakarimi77
اشتراک و ارسال مطلب به:
.gif)