
اشتراک و ارسال مطلب به:



اشتراک و ارسال مطلب به:
اگر ۶۰-۷۰ درصد اعضای انجمن حق عضویت خود را بپردازند مشکلات مالی انجمن مرتفع می گردد اما برای این که اعضا متقاعد شوند که چنین کنند، یک کمپین لازم هست. از یک سو هیئت مدیره باید گزارشی از فعالیت ها و مخارج و مداخل جهت آگاهی رساندن به اهمیت موضوع به اعضای انجمن ارائه دهد تا مردم متقاعد شوند فعالیت های انجمن خرج دارد و نیاز به پرداخت حق عضویت هست. از سوی دیگر کسانی مثل خود من که دستی در وبلاگ نویسی و یا تریبونی بین فیزیکدانان کشور دارند باید پویشی را برای رله کردن این پیام آغاز کنند و دوستان و آشنایان خود را تشویق به پرداخت حق عضویت نمایند. اگر چنین پویشی آغاز شود ۶۰-۷۰درصد اعضا حق عضویت خود را می پردازند.
علاوه بر حق عضویت امکان حمایت مالی توسط خیرینی که عضو هم نیستند وجود دارد. در سایت انجمن لینک های مربوطه را می توانید بیابید. اما من صلاح نمی دانم امسال انجمن برای رفع مشکلات مالی اش همزمان هم برای پرداخت حق عضویت و هم برای جذب واقف تلاش گسترده کند. صد البته در حمایت مالی باز خواهد ماند اما در کمپین تبلیغاتی و آگاهی بخشی برای تشویق به حمایت، نباید تمرکز روی بیش از یک مورد باشد. به دو دلیل:
۱) اولا تعداد فیزیکدان های وبلاگ نویس و فعال در فضای مجازی که چنین دغدغه ای دارند محدود هست و حوصله و زمان خوانندگان آنها، حتی محدودتر. اگر همزمان روی پرداخت حق عضویت و روی پرداخت هدیه نقدی مانور داده شود فرصت و حوصله کافی برای هیچ کدام از دو موضوع نخواهد ماند و کمپین کارآیی نخواهد داشت.
۲) اگر همزمان هم در مورد جذب واقف تبلیغ وسیع کنیم هم در مورد پرداختن حق عضویت، مخاطبان هر دو مورد خیال خواهند که دیگری با حمایت مالی خود نیاز را مرتفع خواهد ساخت پس خود عقب می کشند! سرمایه داران با خود می اندیشند که تا خود اعضا هستند ما چرا پول دهیم؟ اعضا هم فکر می کنند که تا میلیاردرها هستند چرا آنها پول بدهند؟
من ۱۷سال وبلاگ نویسی مستمر کرده ام. از سال ۸۸، در جذب کفیل به سمت نهاد خیریه بنیاد کودک کوشا بوده ام. موفقیت نسبی هم در این امر داشته ام. اجازه بدهید از تجربه خودم بگویم:
اولا، یک یا دو پست برای جذب حامی مالی کافی نیست. از سوی دیگر، حوصله مخاطب بعد از ۶-۷ هفت پست متوالی در این مورد سر می رود و تعداد مخاطبان ریزش پیدا می کند. با ۶-۷ پست باید جذب خود را انجام دهیم. اگر تقسیم به دو قسمت (حمایت مالی مستقل به صورت وقف و حق عضویت) شود اثرگذاری کم می شود.
دوم هم این که وقتی مخاطبان از سه چهار منبع مختلف در مورد بنیاد می شنیدند تشویق به کفیل شدن می کردند. از این رو اگر همزمان چند نفر وبلاگ نویس یا فعال در فضای مجازی مثل خود من بنویسند شانس موفقیت بالا خواهد رفت.
سوم هم این که وقتی افراد تشویق می شوند که حمایت مالی نمایند که حس کنند اگر آنها وامثال آنها کمک نکنند کارها می خوابد.
من در سال ۸۸-۸۹ پست های متعدد در مورد بنیاد کودک با محوریت شعبه تبریز گذاشتم و حامی ای نیافتم. اما دست آخر یک پست گذاشتم که جمله «آس» تاثیرگذارم را برای آن رزرو کرده بودم: «اگر ما کفیل نشویم فکر می کنید چه کسی از این کودکان حمایت خواهد کرد؟» همان گونه که پیش بینی می کردم بعد از آن جمله پیام ها در پی وی سرازیر شد که چگونه باید کفیل شد؟ در ظرف دو سه روز همه مددجویان شعبه تبریز کفیل پیدا کردند. البته تنها اثر ان جمله نبود بلکه در پست های قبلی در مورد اهمیت موضوع نوشته بودم. تا آن پست آخر اکثریت متقاعد شده بودند که کفالت بنیاد کودک کار خوبی هست اما گمان می کردند بقیه افراد این کار خوب را انجام می دهند پس نیازی به آنها نیست.
چهارم هم این که کمپین های این حقیر در وبلاگی ساده بر دامنه گمنام آرزوبلاگ (دامنه ای از خود تبریز به زبان ترکی آذربایجانی) برای جذب کفیل موثرتر بودند تا فیلم های تبلیغاتی پربیننده و خوش آب و رنگ سلبریتی ها برای بنیاد کودک. خلاصه این که رنگ و لعاب تبلیغاتی آن قدر مهم نیست که محتوا مهم هست.
من فکر می کنم فعلا برای امسال و سال آینده کمپین را باید روی تشویق به پرداخت حق عضویت متمرکز کرد. فکر کنم همین برای رفع نیاز کافی باشد. اگر چند سال بعد به دلیل بالا رفتن مخارج و تورم ، حق عضویت ها کفاف ندادند کمپینی هم برای جذب واقف راه می اندازیم. توجه کنید که آن موقع با وجود و حضور حدود ۱۰ هزار عضوی که به اندازه پرداخت حق عضویت درگیر مسایل عملی انجمن هستند، یافتن واقف ساده تر می شود. وقتی با این کمپین، اعضا را در رتق و فتق امور مالی انجمن درگیر کردیم، همان اعضا خودشان واقف هم می یابند. به عبارت دیگر آن قدر انجمن در جامعه شناخته می شود که یافتن واقف برای انجمن مثل آب خوردن خواهد بود.
به علاوه، این ده دوازده هزار نفر عضو انجمن، هزار و یک مهارت و امکانات ویژه و شبکه اجتماعی دارند. اگر درگیر مسایل عملی انجمن شوند از آن مهارت ها و امکانات ویژه و شبکه ها به نفع انجمن استفاده می کنند. پس از این کمپین وضع مالی و همچنین قدرت و نفوذ انجمن در جامعه چندین پله صعود خواهد کرد و به دنبال آن، موقعیت و ارج و قرب اعضا نیز هم!.
اشتراک و ارسال مطلب به:
اشتراک و ارسال مطلب به:
اشتراک و ارسال مطلب به:
اشتراک و ارسال مطلب به:
پز دادن وقپی آمدن من عبارت است ازاین:
نه تنها حق عضویت خود را در انجمن فیزیک همه ساله می پردازم، از محل پژوهانه ام حق عضویت اعضای گروهم را هم پرداخت می کنم. بقیه هم بپردازند، بعدش بیایند پز بدهند.
اشتراک و ارسال مطلب به:
در سریال بورگن (در مورد یک خانم نخست وزیر دانمارکی بود) وقتی به عنوان دانمارکی به جهان سوم پز می دادند فساد مالی آنها و بری بودن خودشان از فساد را به رخ می کشیدند. پز دادن هم داره دیگه! زلم زیمبو را در هر کشور جهان سومی که رانت خواری و پولشویی بیداد می کنه می شه راه انداخت. اما بری از فساد بودن هست که خاص و ارزشمند هست!
اشتراک و ارسال مطلب به:
پزی که آشنایان خارج نشین از به زعم خودشان حشمت و شکوه و تشریفات آمریکا می دهند اغلب لنگه ابروی مرا می بره بالا! البته چیزی به آنها نمی گویم. برای چی خودم را «بده» کنم؟ اگر به این چیزها دل خوشند بذار باشند!
اما از اون زلم زیمبویی که اونها با بوق و کرنا از آمریکا نشان می دهند گنده تر و رنگین ترش در همین تهران هم هست. این جور زلم زیمبوها از روش های پولشویی مفسدان مالی هستند که درکشور فت و فراوانند! منتهی ما همیشه در تهران جنبه منفی قضیه را می بینیم.و البته حق هم با ماست. واقعا جنبه منفی قضیه پررنگ هست.
مثلا در تهران هروقت به عیادت آشنایان در بیمارستان های آن چنانی می روم چشمم دنبال این هست که ببینم مدیریت پسماند بیمارستانی در آن چگونه هست و متاسفانه می بینم علی رغم همان زلم زیمبو ظاهری، سرنگ مصرف شده را قاطی زباله های معمولی می کنند. چشمم را آن زلم زیمبو نمی گیره اما حالم را این وضعیت بهداشتی به هم می زنه.
اون وقت آشنایان در خارج، ورژن ساده تر همان زلم زیمبو را توی چشم ما می کنند وبه زعم خودشان به ما پز می دهند. یکی شان از این گوشه خارج پز می ده، اون یکی هم از آن ور خارج به به چه چه می کنه!
اون قدر هم هوشمند نیستند که بفهمند دست کم برای این که چشم ماها را در ایران بگیرد به جای آن زلم زیمبو که در محل زندگی ما بهترش هم هست عکس چند تا سطل زباله مخصوص پسماند بیمارستانی بفرستند.
من نمی دانم. احتمالا در بیمارستان های خصوصی آمریکا، هم زلم زیمبو دارند هم روش های اصولی مدیریت پسماند. دمشان از این جهت گرم!
(خوشبختانه در آمریکا گذر من به بیمارستان نیافتاده بودو از بیمارستان هایش اطلاعی ندارم.)
همان آمریکا در سطحی دیگر دارد به محیط زیست و بهداشت عمومی ضربه می زند. در ابعاد وسیع هم ضربه می زند. کانادا هم با اون همه ادعایش همین طور. (باز اروپا بهتر هست.)
پیشرفت های امارات متحده عربی (هرچند تحسین مرا به جهت مدیریتی بر می انگیزد) اما آن قدر ها چشمم را نمی گیرد. نه به خاطر دیدگاه چپگرا! اتفاقا خود من همیشه یادآوری می کنم که در دهه هشتاد میلادی که این امارات داشت پیشرفت میکرد و از ما جلو می زند خود-عاقل-پنداران با تحقیر آن را ویترین شیشه ای می خواندند و پیش بینی می کردند که به زودی بشکند. جالب آن که دیوار آهنین در همسایه شمالی آن روزی (شوروی) که شکست ناپذیر می نمود در هم شکست ولی این ویترین شیشه ای هنوز پابرجاست و روز به روز هم رنگین تر می شود.
من از این جهت به امارات خرده نمی گیرم. بلکه از آن جهت که در ابعادی بسیار وسیع آبها را می آلاید و گازگلخانه ای به هوا منتشر می کند خرده می گیرم.
اگر رفتید خارج، پز زلم زیمبو به دوستان و فامیل ندهید. این طوری سطح خود را از منظر آنها پایین می آورید و نَدید-بَدید می نمایید چرا که در همین تهران- با این همه فساد مالی و پولشویی در مراکز خرید و بیمارستان های خصوصی آن چنانی- از این زلم زیمبو ها گنده ترش هم هست! ببینید استانداردهای «ایمنی، بهداشت و سلامت» در آن کشورهای پیشرفته چگونه است؟ اگر بهتر ازایران بود پز آنها را بدهید بلکه اینجا هم یاد گرفتیم.
اشتراک و ارسال مطلب به:
من قبلا در مورد اهمیت انجمن فیزیک به طور عام و اهمیت خاص آن در این برهه زمانی نوشته ام. این را هم نوشته ام که انجمن که نهادی است مردمی باید به کمک حق عضویت اعضای آن و هدایای نقدی و غیر نقدی کوچک اما پرشمار علاقه مندان به فیزیک نیازهای مالی خود را مرتفع سازد. خبردار شده ام که امسال انجمن فیزیک از مشکل مالی رنج می برد. با توجه به وضع اقتصادی کل کشور این خبر دور از انتظار نبود! در نتیجه چند پست برای تشویق به پرداختن حق عضویت خواهم گذاشت. اما قبل از آن می خواهم حرف آخر را اول بزنم. حتما عده ای خواهند گفت ما چرا کمک مالی بنماییم. ازگل گیت هست، چای دبش هست، فلان هست، بهمان هست و.... از همان ها بگیرید.
ببینید! اگر کشور هم روزی درست اداره شود که آن بودجه عمومی به جای چای دبش به انجمن مردم-نهادی چون انجمن فیزیک سپرده نخواهد شد. اگر مملکت درست اداره شود به وزارت آموزش پرورش و وزارت علوم بودجه بیشتری می دهند که بخشی از آن به معنای بالا رفتن حقوق معلمان و استادان فیزیک هست. بعد که وضع مالی این قشر بهتر شد با فراغ بال بیشتری می تواند حق عضویت در نهادی مانند انجمن فیزیک را پرداخت کند.
حالا که مملکت این طوری فشل اداره می شود و هر روز از یک رسوایی مالی پرده برداری می شود چی؟! آیا نباید با این رسوایان همنشین شد و از آن چیزی برای یک هدف ارزشمند نظیر حمایت از انجمن فیزیک کند؟! خیر! ابدا، خیر! برای این که به این شکل از آنها پولی تیغ بزنید باید به زبان آنان سخن بگویید باید تظاهر کنید با آنها هم-مسلک هستید. بعدش کم کم شبیه آنها می شوید. دیگر از هویت خود دور می شوید. دیگه نمی شه شما را شناخت! این وسوسه را از سر بیرون کنید. فکر می کنید اونها به همین راحتی و بدون چشمداشت می آیند و برای اعتلای علم به انجمنی چون انجمن فیزیک که جلوی خیلی از ناراستی های شبه-علمی می ایستد کمک مالی کنند؟! قطعا خیر! هزاران بار لب چشمه می برند و تشنه باز می گردانند. در این اثنا، از شما میخواهند که مزخرفاتی را که می گویند «توجیه علمی» کنید. خدا اون روز را نیاورد که انجمن فیزیک برای رفع مشکلات مالی خود مجبور بشود فلان ادعای خرافی منسوب به ازگل-گیت را توجیه کند. مگه ما خودمان مرده ایم که بگذاریم فشار مالی انجمن فیزیک را به این جا رساند. یعنی از بین دوستداران فیزیک در ایران یکی دو هزار نفر پیدا نمی شود که بتواند سالی یک میلیون تومان حق عضویت بپردازد؟! دانش آموختگان جوان شاید نتوانند اما دانش آموختگان جا افتاده تر (متولدان دهه شصت و قبل تر) حتما آن قدر به دهانشان می رسد که سالی یک میلیون تومان برای این کار بتوانند خرج کنند. اگر در طول سال یک مقدار دور ریز مواد غذایی شان را کمتر کنند حتما بسی بیشتر از یک میلیون تومان می توانند پس انداز کنند تا حق عضویت بپردازند.
شتر سواری که دو لا دولا نمی شه. هرکاری ملزوماتی داره. اگر نهادی دموکراتیک و غیروابسته و آزاده برای فیزیک می خواهیم خرجش را هم باید خودمان بدهیم.
اشتراک و ارسال مطلب به:
اشتراک و ارسال مطلب به: