در ادامه پست قبلی می خواهم بنویسم ما که در فضای مجازی و حقیقی فعال هستیم باید به چه مسایلی در آستانه تحول عظیم در کشور و منطقه بپردازیم:
۱ـ به رسمیت شناختن حقوق زنان.در این زمینه از دو سال پیش فضای مجازی خوب عمل می کند. همین روند را باید ادامه داد.
۲- اهمیت حفظ محیط زیست، ایمنی و سلامت. در این زمینه حرف زیاد زده می شود ولی از عمل کمتر خبر هست. من معتقدم در نقطه ای که ما ایستاده ایم باید نهضت «از محل کار شروع کنیم» راه بیاندازیم. صحبت های من درفایل زیر در همین راستاست. در این زمینه باز هم خواهم نوشت. بسیار هم خواهم نوشت. تجربیات خودم در این زمینه ارزش انتقال به دیگران را دارد.
https://www.aparat.com/v/sak6238
۳- توجه به معیشت اقشار فرودست در عین توجه کامل به بهبود وضعیت اقتصادی. در این باره باید بیشتر صحبت کنیم و چالش های احتمالی را بررسی نماییم تا وقتی زمینه فراهم شد اقداماتمان از شعار دادن فراتر رود و به ثمر بنشیند.
۴-توجه به حقوق اقوام و اقلیت ها و فراهم آوردن زمینه ای برای رشد جنبه های مثبت فرهنگ آنها . در این زمینه هم فعالیت های مثبتی در فضای مجازی انجام می گیرد باید به ادامه این روند کمک کنیم. از آن سو ، خودپسندی قومی را چه از جانب قوم پارس و چه از جانب اقوام دیگر مسکوت بذاریم تا به خودشان مشغول شوند. اگر ما مسکوت بگذاریم از جانب فرزندان خودشان آن قدر مسخره خواهند شد که مجبور می شوند دست بردارند. ما اگر با خودپسندی قومی در فضای مجازی مبارزه کنیم وقت و انرژی مان تلف می شود.
۵- توجه به مسئله آموزش عمومی در مدارس ، دانشگاه ها و جامعه .....
این شامل مسئله آموزش زبان مادری هم می شود. در مسئله آموزش باید به یافته های علوم شناختی و علوم تربیتی توجه کرد. نباید مسئله را هویتی نمود. امکانات را هم باید در نظر گرفت. هم امکانات مادی و هم امکانات انسانی. اول باید معلم و دبیر را تربیت کرد بعد سیستم آموزشی را تغییر داد. اگر بهترین سیستم آموزشی را هم راه بیاندازید اما معلم بلد نباشد آن را بیاموزد به درد نخواهد خورد.
در آموزش باید روش فکر کردن را آموخت نه لزوما مهارت هایی که چه بسا با این سرعت پیشرفت تکنولوژی در آینده ای نه چندان دور به کار نیاید.
۶- ارتباط با کشورهای دیگر باید براساس سنجش سود و زیان و با هوشمندی باشد. در این زمینه فرهنگ ما از همه زمینه های دیگر بیشتر می لنگد. در زمینه های دیگر (موارد ۱، ۳، ۴، ۵) فرهنگ مردم ما بسی بالاتر از فرهنگ حاکمانمان هست. در زمینه محیط زیست ایمنی و سلامت هم باز فرهنگ مردم اندکی بالاتر از فرهنگ حاکمان می باشد اما در زمینه ارتباط با کشورهای دیگر فرهنگ مردم ایران به همان بدی فرهنگ حاکمان هست! حاکمان از سوی بام می افتند، ملت از سوی دیگر بام. مردم ما بین بیگانه ستیزی و واله بیگانه شدن در نوسانند. اپوزیسیون هم از دم هم از حاکمیت و هم از مردم در این زمینه بدتر هست. هم از بیگانه ستیزی و هم از بیگانه پرستی، ضربه دیده ایم و خواهیم دید. در این زمینه باید بسیار نوشت. من نوشته های متعدد در ماه های اینده در این زمینه منتشر خواهم کرد.
۷-برخورد کارکرد گرا (به جای برخورد هویتگرا) به گذشته و میراث فرهنگی. به گذشته بنگریم تا از اشتباهات گذشته بیاموزیم نه آن که برای خودمان افتخارات بتراشیم. از گذشته استفاده کنیم تا آینده ای افتخار آمیز بسازیم نه آن که در باتلاق گذشته در مانیم.
از میراث فرهنگی همه دوره ها و جای جای ایران محافظت کنیم چرا که سرمایه ای ارزشمند هستند. هم برای تولید هنری و ادبی و هم برای جذب توریست و در آمد زایی. به این ترتیب مخارج ترمیم ها هم از در آمد گردشگری تامین می شود. توجه اغراق آمیز به بخشی از تاریخ ایران و ستیزه با بخشی دیگر عملا به ضرر همان بخش محبوب هم تمام می شود چرا که بقیه اقشار جامعه را علیه آن تحریک می کند.
اشتراک و ارسال مطلب به:
فیس بوک تویتر گوگل