+0 به یه ن
همان طوری که قبلا نوشتم می خواهم در چند ماه ابتدای سال در مورد جست و جوی شغل و کاریابی بنویسم. می دانم که این موضوع دغدغه بسیاری از ماست. شاید باورتان نشود اما یکی از دغدغه های اصلی من است . خیلی نزدیک تر از آن که تصورش را بکنید با این موضوع درگیر هستم اما از زاویه ای دیگر. برای همین فکر می کنم -دست کم بخشی از نکاتی که عرض می کنم برای خوانندگان این وبلاگ تازگی داشته باشد.
حالا چند نکته که به ذهنم رسید.
۱) اول این که بر عکس آن چه که شاید شنیده باشید اتفاقا نمرات دوره کارشناسی -به خصوص نمرات دروس تخصصی- خیلی در استخدام مهم هست. در دوره کارشناسی بکوشید که در دروس تخصصی نمره خوبی بیاورید.
اگر نمرات تان پایین باشد شانس استخدام شما پایین می آید. می دانم در سال اول دوره کارشناسی بین برخی از دانشجو ها نمره پایین آوردن نشانه از «مردانگی» محسوب می شود!!! به خصوص بین سمپادی های مذکر این فرهنگ بسیار رواج دارد. برای این که نشان بدهند دیگر بزرگ شده اند و دیگر بچه نیستند با افتخار از مشروط شدن دم می زنند. واقعیت این هست که برای استخدام شدن نمرات پایین در دوره کارشناسی امتیاز منفی بزرگی تلقی می گردد.
از گشتن با کسانی که درس نخواندن و نمره پایین گرفتن را «افه» می دانند دوری کنید. با کسانی بگردید که به خاطر درس خواندن و نمره بالا آوردن به شما سرکوفت نمی زنند.
۲) از سمپاد گفتم این نکته یادم آمد. موقع مصاحبه استخدام و در رزومه خود اشاره ای به سمپادی بودن نکنید. هویت خود را با سمپاد تعریف کردن به هنگام استخدام تا حدودی منفی تلقی خواهد شد. دلیل آن دو نکته هست: الف)اغلب سمپادی ها در کار گروهی سابقه خوبی خود به جا نگذاشته اند. ب) این تصور عمومی در مورد سمپادی ها هست که «بیشتر از فهم شان ادعایشان می شود»!
اگر به هر دلیلی رو شد که سمپادی بوده اید سعی کنید نشان دهید که اولا هویت خود را با گذشته سمپادی خود تعریف نمی کنید. کسی هستید که بیش از آن که روی افتخار سمپادی بودن قبل از ۱۸ سالگی مانور دهید به فکر طرح ها و برنامه های واقعگرایانه در آینده هستید. دوم این که آماده اید با همه همکاران تعامل کنید نه آن که به بهانه سمپادی بودن دور خود دیوار بکشید.
آن چه در مورد سمپاد گفتم تا حدود رقیق تری در مورد دانشگاه صنعتی شریف هم صادق است. همان تصورات وپیش داوری های منفی در مورد فارغ التحصیلان دانشگاه صنعتی شریف هم هست. البته کمی رقیق تر! هنوز در نظر اغلب استخدام کنندگان مزیت های شریفی بودن به مضررات آن می چربد ولی از منظر بیشتر استخدام کنندگان، مزیت سمپادی بودن در برابر مضررات آن قابل صرفنظر هست. بنابرایناگر فارغ التحصیل دانشگاه شریف هستید در رزومه تان بیاورید (امتیاز مثبت قلمداد می شود) اما به هنگام مصاحبه استخدامی باید بکوشید که نشان دهید «از آن شریفی های از دماغ فیل افتاده!» نیستید! حتما سعی کنید تجربه کار گروهی ای خارج از دانشگاه صنعتی شریف با غیر شریفی ها داشته باشید و این را به نظر استخدام کننده ها برسانید. به این گونه خیالشان راحت می شود که در کار جمعی و گروهی، دردسرساز نخواهید شد!
۳) اگر فارغ التحصیل دانشگاه غیر دولتی باشید شانس استخدام تان در خیلی از جاها متاسفانه پایین می آید. سعی کنید با نمرات بالا و انجام دادن پروژه های متعدد جبران کنید. دو استریوتایپ در مورد دانشگاه آزادی ها هست: الف) بچه پولدار ننر هستند. نه اهل درس هستند نه اهل کار! ب) زبان باز هستند و نون زبانشان را می خورند نه کار و سوادشان!
اول موضع خود را بنوبسم. به نظر من هر دو این استریو تایپ بی اساس است. اولا که همه دانشگاه آزادی ها بچه پولدار نیستند. به علاوه، برعکس پیش داوری ها، بچه پولدارها عموما مسئولیت پذیر تر و کاری تر از همسالانش از آب در می آیند.
و اما در مورد استریو تایپ دوم! واقعا در دروازه را می شه بست در دهن مردم را نمی شه بست. در مورد شریفی ها می گویند دو کلمه حرف نمی تونند بزنند در مورد دانشگاه آزادی ها می گویند زبان بازند!!!!
اگر بتوانید برای مصاحبه دعوت بشوید احتمالا می توانید هر دو ی این پیش داوری ها را برطرف کنید. اما خیلی جاها تا دانشگاه آزاد را در رزومه می بینند از دعوت به مصاحبه منصرف می شوند. به نظرم در رزومه قید نکنید بهتره. به جایش یک پروژه با استادی معروف و خوشنام بردارید و آن را در رزومه بنویسید. از همان مهارت های روابط عمومی افسانه ای خود استفاده کنید تا وقت مصاحبه بگیرید. در مورد روحیات مصاحبه کننده ها کمی از قبل کنکاش کنید.
فقط این را بدانید که خونگرم بودن با هر کسی در برخورد اول در همه جمع ها مثبت تلقی نمی شود. افرادی مثل من که خود درونگرا هستند اگر یک نفر در مصاحبه خیلی گرم و صمیمی خود را نشان دهد (تیپیکال دانشگاه آزادی ها) موضع می گیرد.
۴) یک کمی قبل از مصاحبه کنکاش کنید ببینید مصاحبه کننده ها دوست دارند با آنها لفظ قلم صحبت شود یا نه.
۵) دانشگاه آزاد مزیت هایی هم برای استخدام دارد. برخی از همان بچه پولدارها (البته از نوع کاری و مسئولیت پذیر و زحمت کش) برای این به دانشگاه آمده اند که دانشی یاد بگیرند که در چرخاندن بیزنس خانوادگی به کارشان آید. علت این هم که سر از دانشگاه آزاد -به جای دانشگاه دولتی- در آورده اند این بوده که به جای تست زدن وقت خود را گذاشته اند برای آموختن چم و خم بیزنس. برخی از دانشجوهای دانشگاه آزاد هم افراد جاافتاده ای هستند که خود بیزنس دارند. شرکتی دارند که موفق عمل می کند تا جایی که برای چرخاندنش نیاز به دانش تخصصی است دانشگاه آزاد آمده اند تا آن دانش را کسب کنند. بنا به قوانین دانشگاه آزاد اشکالی ندارد.
شما که از بیکسی می نالید! کس و کار بهتر و بی منت تر از این نوع همکلاسی ها؟! فرض کنید شوهر عمه تان یک کله گنده بود! پیش او رو انداختن سخت تر هست یا در عالم همکلاسی در مورد کاریابی با چنین همکلاسی هایی درددل کردن؟! این همکلاسی ها هم برای شرکت شان دنبال ساختن تیم هستند. چه کسی بهتر از همکلاسی هایشان؟! این فرصت ها را در یابید!
اینها نکاتی بودند که به ذهنم رسید. باز هم خواهم نوشت
اشتراک و ارسال مطلب به:
فیس بوک
تویتر
گوگل
آردینی اوخو