رشد جزیره ای همه جانبه

+0 به یه ن

1) من معتقدم هرچند سیاست های کلان مسئولان رده بالا در کشور ما باعث پسرفت اخلاقی در جامعه ما شده اند اما باز شاهد رشد اخلاقی به طور موضعی توسط گروه های مردمی باشعور بوده ایم و خواهیم بود.
نمونه اش همین گروه های کوه گوشه و کنار کشور. واقعا فرهنگ و اخلاق این گروه کوه ها والاتر از آن است که حتی در مخیله متولیان فرهنگی کشور -با بودجه های سر سام آورشان- بگنجد.
برای این رشد جزیره ای اخلاقی هر شخص و خانواده ای در هر گروه سنی باید مراقب باشد که با چه کسانی رفت و آمد می کند. اگر با جمع هایی  بجوشیم که حرف هایشان در حول و حوش عیاشی در تایلند بچرخد معصوم هم باشیم شبیه آنها می شویم.
یک زمانی می گفتند ماهواره اخلاق جوان ها را خراب خواهد کرد، من همان موقع هم می گفتم سریال های ماهواره -با مضمون خیانت- اتفاقا اخلاق میانسالان را دارد خراب می کند.
به نظرم بیراه نمی گفتم.

2) در نیمه دوم دهه شصت و نیمه اول دهه هفتاد (زمان رفسنجانی) اوضاع از این هم بدتر بود. اولش رکود بعد جنگ را داشتیم بعد نوسان وحشتناک قیمت ها.
این نمودار را ببینید:
http://yasamanfarzan.arzublog.com/post-74074.html

حالا خانواده هاشمی رفسنجانی از او یک فرشته ملایمت و ملاطفت و بردباری ترسیم می کنند. ولی واقعیت غیر از این بود! زمان او شعار داده می شد:"مخالف هاشمی مخالف رهبر است. مخالف رهبری دشمن پیغمبر است."
دشمن پیغمبر که می دونید حکمش چیه؟!
پدر مهربان فائزه و فاطمه خانم هم این شعار را می شنید و با ملاطفت لبخند ملیح می زد.
بعدها این خاتمی بود که وقتی از این گونه شعارهای افراطی در حمایت او می دادند جواب می داد "زنده باد مخالف من! مخالف را به منتقد تبدیل می کنیم"
(چیزی به این مضمون!)
تا زمان خاتمی ما از این حرف ها نشنیده بودیم!
در همان اوایل دهه هفتاد چند تن از استادان شریف می خواستند صنف استادان را فعال کنند از حراست ندا اومد بنشینید سرجاتون والا هرچه دیدید از چشم خودتان دیدید.
همچین وضعیتی بود.
جوان های اون موقع هم ناامید بودند. شرایط خفقان زمان و اوضاع نابسامان اقتصادی از این که الان هست هم ناامید کننده تر بود. خیلی بدتر بود.
با این حال اون جوان هایی که به زور هم که شده امید را زنده نگه داشتند و تلاش کردند، سر و سامان گرفتند. ازدواج کردند خانه خریدند. الا ن رفاه خوبی دارند.
امید را در دلتان زنده نگاه دارید.
گویند سنگ لعل شود در مقام صبر
آری شود ولیک به خون جگر شود

3) آیا دکتری گرفتن کمکی به آینده شغلی می کنه؟
خیلی بستگی به جزئیات داره.
جوابش بسته به شرایط می تونه مثبت یا منفی باشه.
با افراد زرنگ بُر بخورید ببینید که شرایط چه جوری هست.
به طور مثال الان وزارت نیرو داره روی سلول های خورشیدی سرمایه گذاری می کنه.
کار خوبی هم می کنه.
فیزیکدانانی که در رشته های مرتبط تخصص دارند می تونند شرکت های دانش بنیان موفق بزنند. دکتری هم کمک شان می کنه.
اگر هدف تان شغل و در آمد هست طبعا اصلا توصیه نمی کنم انرژی های بالا یا کیهانشناسی را انتخاب کنید که آینده شغلی چندانی ندارد.
اما در رشته های آزمایشگاهی نزدیک به کاربردی برای فیزیکدان ها کار زیاده.درآمد هم خوبه. یک گوشه از مشکلات کشور را هم حل می کنه.

با افراد زرنگ بُر بخورید ازشون ایده می گیرید.
منظورم از افراد زرنگ کسانی که زیرآبی می روند و تقلب می کنند نیست. با اونها بر بخورید شما را می اندازند توی هَچَل خودشان را بکشند بالا. پول پارو کردن مال اونها می شه، دردسرهایش پای شما!
منظورم از آدم های زرنگ اونهایی هست که هم روابط عمومی خوبی دارند و هم سرشان تو حساب کتابه و هم یک کمی آینده نگری تکنولوژیک دارند. می دونند چه تکنولوژی ای قراره فردا حرف اول را بزنه. شم اش را دارند که بدونند بروند سراغ کدام دانش فنی.
این جور آدم ها با هم بر بخورند دسته جمعی خوب پیشرفت می کنند.
راهش هم همینه. جمع دوستان چند نفری خوشفکر و کاری و با مرام. بابا یا مامان یکی شان پولدار باشه کافیه. او سرمایه اولیه را می آره با هم کار می کنند. سرمایه زیاد می شه. سرمایه اولیه مثل 100 میلیون تومان کافی هست. برای دانشجو این پول زیادی هست اما برای زوج وکیل یا پزشک یا مهندس سا حتی استاد دانشگاه کاری نداره چنین سرمایه ای برای فرزندانشان (که عموما تعداد زیادی ندارند) جور کنند.
این روشش هست.
نگران منت بابایا مامان دوستتان هم نباشید. اگر باشعور باشند می فهمند بهترین چیزی که برای جگر گوشه با شعور شان می تونه اتفاق بیافته این هست که با دوستانی از جنس خودش (سالم زحمتکش خوشفکر) بُر بخوره کار اقتصادی کنند پس دریغ نمی کنند که سرمایه بدهند دست فرزندشان. اصلا به طور قرض  سرمایه می دهند.


اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل


  • [ ]