یکی از دوستان قدیمم در تبریز شرکت داره و کار آفرین هست. این عزیز کمی تا قسمتی معضل مالیات در تبریز را برایم تشریح کرد. ظاهرا مشکل وجود داره و گرفتن مالیات به شکلی هست که کارآفرین ها را داره ذله می کنه. تشویقشان می کنه که سرمایه شان را از استان خارج کنند.
وضعیت اقتصاد راکد هست. سرمایه دار مجبور هست محصولش را به زیر قیمت بفروشه یا ملکش را زیر قیمت اجاره بده. اما اداره مالیات قبول نمی کنه. مالیات را بر اساس ارزش واقعی (نه مبلغی که سرمایه دار دریافت کرده) می بنده و جریمه فرار مالیاتی هم می نویسه. طبعا این روند فشارش را می آره روی طبقه متوسط رو به پایین. بذارید با یک داستان فرضی جنبه انسانی قضیه را بگم:
پروین خانم که پسرش را دست تنها بزرگ کرده می ره خانه برادرشوهر مرحومش و می گه این پسرم کار پیدا نمی کنه و همه اش داره خودش را می خوره. می ترسم کاری دست خودش بده. عمو جان یک مغازه کوچک زیر خانه اش را مفتی یا با کرایه کم می ده به برادر زاده یتیمش تا در آن کار کنه وبیکار نمونه. مبادا از بیکاری و بی پناهی فکر خودکشی به سرش بزنه. به عموجان مالیات و جریمه فرار مالیاتی می بندند وعموجان نداره که بده !
درددل دوستم در این مورد مرا برد به سال ها پیش وقتی همکلاسی هایم کنکور دادند. (من المپیادی بودم و بی کنکور وارد دانشگاه شدم.) تعریف می کردند که مراقبان در حوزه امتحانی تبریز چند دقیقه هم دیرتر امتحان شروع کردند. می دانید که کنکور چه قدر رقابتی است! این چند دقیقه چه قدر در رتبه آنها تاثیر منفی داشت.
یاد این مثل قدیمی افتادم
تهران دا دئسه لر باش قیرخین، تبریز ده باش کسللر
اشتراک و ارسال مطلب به:
فیس بوک تویتر گوگل