پای صحبت مسن تر ها که تاریخ معاصر ایران را از دهه بیست به این سو را درک کرده اند بنشینید می شنوید که چپ ها در چند برهه با ساده اندیشی خود بدجوری به پیشرفت کشور ضربه زده اند. به طور خاص اعتصابات بی مورد در زمان مصدق را مثال می زنند. اعتصاباتی که چنان از مصدق انرژی به هدر داد که نتوانست در برابر کودتا مقاومت کند.
می ترسم باز هم در این برهه-از روی خیرخواهی اما به علت ساده اندیشی و سپید وسیاه دیدن- باز ضربه وارد کنند.
چند سالی است که بین کارفرما ها یواش یواش یک نگرش مدرن نسبت به ...مدیریت دارد رواج پیدا می کند سود مجموعه را در گرو رضایتمندی کارگران می داند. سعی می کنند با آنها خیلی محترمانه صحبت کنند و تا جایی که امکانات مالی شان-در این وضعیت خراب اقتصاد-اجازه می دهد هوای کارگر را داشته باشند.
کارفرمایان قلدر کارگر آزار هنوز ریشه کن نشده اند اما اگر دسته اول رشد کند طبعا کارگران نزد دومی نمی مانند و کارفرمای کارگر آزار ریشه کن می شود.
اما چپ های افراطی تمایزی بین این دو قابل نیستند و هر دو را به صورت دشمن کارگر می نگرند و کارگر را علیه او تحریک می کنند.
اعتراضات خیابانی به فقر و نبود عدالت بود دوباره ظهور خواهند کرد. می ترسم باز چپ ها نقش تاریخی مخرب خود را بازی کنند. نا آرامی ها را به سمت جنگ طبقاتی سوق دهند. حال آن که می توانست خیزشی باشد از سوی کارگر و کارفرما
دست در دست هم علیه بی عدالتی و فساد مالی و سیاست های ناکارآمد که مانع رشد اقتصاد کشور هست.
اگر به سمت جنگ طبقاتی منحرف شود آن سرمایه دار مفسد پولها را بر می دارد و فرار می کند. آن کارفرمای قلدر هم با سرکوب ادامه می دهد. فقط آن کارفرما نرمخو است که قربانی می شود! کارگران می مانند با اقتصادی ورشکسته تر و کارفرمایان قلدر زخم خورده که آماده اند زهرشان را بریزند!
اشتراک و ارسال مطلب به:
فیس بوک تویتر گوگل