دیپلماسی علمی با این وضعیت؟؟

+0 به یه ن

چندی است  عبارت شیک و مجلسی "دیپلماسی علمی" افتاده توی دهن مسئولان. وقتی ایرانیان دوتابعیتی که برای ارائه سخنرانی و انتقال دانش وتجربه به ایران سفر می کنند را بازداشت می کنند دیگه چه "دیپلماسی علمی ای" چه کشکی؟!


#میمنت_حسینى_چاووشى


#احمدرضا_جلالى

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

به مناسبت روز جهانی زبان مادری

+0 به یه ن

همان گونه که می دانید ٢١ فوریه توسط یونسکو روز جهانی زبان مادری نام گرفته است. امسال فعالیت در فضای مجازی  در مورد زبان مادری نسبتا زیاد هست.
از یک طرف فعالان حقوق زبانی، قوی تر از سال های گذشته وارد میدان شده اند.  از آن سو هم مخالفان این امر، آتش توپ خانه را تندتر کرده اند.

چند مورد از  جبهه های حمله علیه حقوق زبانی ، از این قرارند:


١- یونسکو که دیگه یک فعال مدنی بی پناه عرب یا ترک یا کرد یا بلوچ نیست که به راحتی بتوانند با انگ تجزیه طلب، صدایش را خفه سازند. درنتیجه سعی می کنند خود را به کوچه علی چپ بزنند  وادعا می نمایند که یونسکو روز جهانی زبان مادری را فقط برای زبان هایی که در معرض نابودی هستند تعیین کرده. زبان هایی که احتمالا فقط در یک دهکده کوچک در آمازون یا در مناطق قطبی توسط چند خانوار صحبت می شه.
ادعای مخالفان آن هست که روزجهانی زبان مادری برای  زبانی مثل ترکی آذربایجانی یا قشقایی که میلیون ها نفر به آن صحبت می کنند نیست .

معلومه که این مغلطه هست! درسته که یونسکو به فکر زبان های در معرض انقراض هم هست. اما روح یونسکو بر نمی تابه که میلیون ها کودک به دلیل این که به زور باید با زبانی غیر از زبان مادری  آموزش ببینند دچار تروما شوند.
یونسکو بسیار روی آموزش دوزبانه کار کرده. روش های علمی و رهیافت های گوناگون برای آموزش دوزبانه تدوین ساخته.
هر کشور و یا منطقه ای می تواند با توجه به فرهنگ، نیازها، شرایط و وضع اقتصادش، یکی از این رهیافت 
ها را برگزیند. 

٢- مخالفان خیلی مایلند روی اختلاف های واقعی و نیز اختلافات خیالی بین اقوام انگشت بذارند و ادعا می کنند که اگر آموزش چند زبانی باشد این اختلاف ها به جاهای باریک می رسد.
اولا که اختلاف ها اون قدر که اینها رویش مانور می دهند جدی نیست. اگر هم اختلافی باشد و خطری و ریسکی باشد به خاطر زبان مادری نیست. بلکه به دلیل سیاستگذاری غلط در زمینه هایی نظیر مدیریت آب و … هست.

سالیان سال هست که ارمنی ها در ایران حق دارند که مدارس به زبان مادری خود داشته باشند. مگه این مدارس باعث شده که در داخل مرزهای ایران دعوای ارمنی مسلمان بشود؟ اگر مدارس ترکی و کردی و…. هم دایر باشند جنگی در نخواهد گرفت.

اگر در مورد این نگرانی صادق باشند، باید مدیریت آب را معقول ومنطقی کنند . 
از هدر رفتن آب بپرهیزیم تا به خاطر کمبود آب کار یک وقت به جاهای باریک نکشد.

٣- مخالفان، گویش ها و لهجه های مختلف زبان ترکی را پیش می  کشند و ادعا می کنند ترک ها با لهجه های گوناگون، اون قدر همدیگر را مسخره و تحقیر می کنند که خود ترک ها از دست همزبانان خود به فارس ها و زبان فارسی پناه می آورند. 
راستش این نوع شوخی در مورد لهجه ها یک مقوله "مردونه" هست. مردان ترک از این کل کل ها زیاد دارند. از این شوخی ها با هم می کنند اما آخر سر برای هم حاضرند جان هم بدهند. فضولی اش به دیگران نیومده. به عنوان یک زن آذربایجانی نه لهجه کسی را به عمرم مسخره کرده ام و نه ترک های دیگر مناطق ایران لهجه مرا مسخره کرده اند. در مدرسه مان هم لهجه های گوناگون آذربایجان شنیده می شد اما هیچ به ذهن کسی خطور نمی کرد که می شود لهجه کسی را سوژه مسخره قرار داد.


شاید باور نکنید اما جریان مسخره لهجه های ترکی توسط خود ترک ها را من فقط از ترکستیزان شنیده ام. ترکستیزانی که در تهران، خود را آذری می  نامند 
سردمدار آن هستند. زننده ترین مورد را از زبان "یک آذری" که در واژه گزینی با فرهنگستان زبان فارسی همکاری می کند شنیده ام.
در مجموع اگر ترکی ادعا کند که از دست ترک های دیگر به فارس ها پناه آورده  ، من دو دستی جیبم را می پایم و مراقب هستم از او ضربه ای به من و عزیزانم نرسد. چون احتمال قریب به یقین می دهم گندی بالا آورده که مطرود شده!

(من به دوستان فارسم گفته ام که از ترکی که جوک ترکی می گه حذر کنید. دیر یا زود به شما ضربه می زند.دوستی اول فکر می کرد من پیاز داغش را زیاد می ذارم. بعدش که ضربه خورد اومد و گفت تو به من هشدار دادی ولی باور نکردم.)

همه زبان های زنده و پویای دنیا لهجه های 
گوناگون دارند . این دلیلی برای عدم آموزش این زبان ها نیست. کارشناسانی  که برای آموزش زبان برنامه ریزی می کنند روش های حل این چالش را بلدند. کار را باید به کاردان سپرد.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

آیا به زبان های ترکی و عربی و..... می توان ریاضی، فیزیک، شیمی، زیست شناسی و...... را تدریس نمود؟

+0 به یه ن

 آیا به زبان های ترکی و عربی و..... می توان ریاضی، فیزیک، شیمی، زیست شناسی و...... را تدریس نمود؟

هر کسی که اندک معلومات عمومی در مورد کشورهای پیرامون و نیز تاریخ همین سرزمین دارد ، از بیخ طرح این سئوال را خنده دار می یابد. در ترکیه و جمهوری آذربایجان میلیون ها دانش آموز به ترکی این دروس را یاد می گیرند. در حدود ۲۲ کشور در دنیا دانش آموزان به عربی این دروس را می آموزند. خوبه که قرن ها زبان علم در این منطقه عربی بود. همان دانشمندان چند صد سال پیش که دایم به آنها می نازیم، کتاب ها و مقالاتشان را به عربی می نوشتند. اصطلاحات ریاضی متداول در ایران هم اکنون هم عربی است:
جمع، تفریق، ضرب، تقسیم، دایره، مثلث، متساوی الاضلاع، متوازی الاضلاع و و و و و و 
 زیر سئوال بردن قابلیت این زبان ها برای تدریس این مفاهیم که به شوخی می ماند.


«زبان و خط رسمی و مشترک مردم ایران فارسی است. اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی باید با این زبان و خط باشد ولی استفاده از زبانهای محلی و قومی در مطبوعات و رسانه‌های گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد است.»
هم طرفداران آموزش زبان مادری و هم ایرانشهری ها به این اصل ارادت دارند.
تاکید ایرانشهری ها بر آن هست که قانون گفته «تدریس زبان مادری». نگفته «تدریس به زبان مادری». خیلی خیلی مراقب هستند که مبادا -خدای ناکرده  کسی یک «به» هم اون وسط بذارد که در این صورت آسمان به زمین می آید. صد البته حساسیت  به این شدت نسبت به قانون اساسی کشور ستودنی است. حتما عزیزان  ایرانشهری در صورت بگیر و ببند فعالان حقوق اقوام هم همین قدر حساسبت نسبت به اجرای دقیق اصل ۳۸ قانون اساسی نشان خواهند داد و با زدن چند انگ، خواهان  فراموشی  این اصل نخواهند شد.
(اصل ۳۸ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران

هرگونه شکنجه برای گرفتن اقرار و یا کسب اطلاع ممنوع است. اجبار شخص به شهادت، اقرار یا سوگند، مجاز نیست و چنین شهادت و اقرار و سوگندی فاقد ارزش و اعتبار است.
متخلف از این اصل طبق قانون مجازات می‌شود.)

 در این که زبان ترکی و .... قابلیت تدریس علوم را دارد شکی نیست. اما منهای مسئله حقوقی که در تخصص من نیست یک چالش آموزشی مهم  هم هست که باید به آن توجه شود. اول باید معلمانی باشند که بلد باشند که این دروس را به زبان ترکی یا.... تدریس کنند. صرف توزیع کتاب به این زبان ها کافی نیست. معمولا هر بار که نظام آموزشی را عوض می کنند دو سه سال طول می کشد تا معلم ها درست یاد بگیرند که چه طور به شیوه جدید تدریس کنند. زبان آموزش هم اگر تغییر کند چند سال طول می کشد که معلم ها بتوانند با زبان جدید به هنگام تدریس کنار بیایند. البته برخی معلم ها با استعداد تر یا سخت کوش تر ند و زود یاد می گیرند اما برای برخی، سال ها طول می کشد که یاد بگیرند. این مسایل  آموزشی، مطالعه می خواهد. کار کارشناسی می خواهد. ایدئولوژی زدگی یا هیجانات کاذب را باید کنار گذاشت و به مسئله به صورت آموزشی نگاه کرد. هزینه و فایده را سنجید و راه حل اپتیمم یافت. 

من واقعا نمی دانم راه حل درست چیست. مطالعه روش مند توسط کارشناسان امر می خواهد. یک موضوع بین رشته ای هم هست که کارشناسان با تخصص های متنوع می طلبد.


اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

گویش ها و لهجه های گوناگون زبان ترکی در ایران

+0 به یه ن

بهانه ناموجه برای سرکوب زبان های غیرفارسی در ایران


در واکنش به کارزار هایی نظیر #منوفارسی مخالفان سرسخت آن، فوری یادآوری می کنند که  خود غیرفارس زبان ها هم لهجه ها و گویش های مختلف رایج همزبانان خود را مسخره می کنند. از منظر این افراد ، این واقعیت سرکوب زبان های غیرفارسی در ایران را توجیه می کند و جوازی اخلاقی می دهد که همه غیرفارس زبانان را یکجا تحقیر کرد.
قطعا چنین جوازی اخلاقی نیست. وقتی می گوییم حرمت و کرامت انسان ها باید حفظ شود به این معنی نیست که اون انسان ها لزوما خود خیلی اهل حفظ  کرامت دیگران هستند. مظلوم بودن به معنای معصوم بودن نیست اما معصوم نبودن جوازی به ظالمان نمی دهد که هر بلایی دوست دارند بر سر او بیاورند.

اما نکته این هست که این مسخره کردن لهجه ها و زبان های دیگران خود از آموزش نادرست هست. ما نه در آموزش رسمی کشور و نه در پیام های صریح و یا زیرپوستی نهاد هایی مثل صدا و سیما هرگز نیاموخته ایم که مسخره کردن زبان ها و لهجه های دیگران غیر اخلاقی نیست. 
در حالی که چند دهه هست که در کشورهای پیشرفته چنین آموزش هایی به طور سیستماتیک انجام می گیرد.

🍀@minjigh

"چه کنیم که گویشوران لهجه های گوناگون ترکی در ایران کمتر لهجه های دیگر این زبان را مورد تمسخر قرار دهند؟"

تمسخر و تحقیر گویش ها و لهجه های مختلف ترکی توسط خود ترک زبانان متاسفانه واقعیتی در جامعه ماست. در میان تحصیلکرده های زمان شاه، بسیار شدید تر بود. خوشبختانه در نسل ما و نسل های بعد از ما با بالا رفتن حس هویت طلبی و لزوم اتحاد و همبستگی در جهت حفظ زبان مادری این تمسخرها و تحقیرها به طرز قابل توجهی کمتر شده است اما هنوز از بین نرفته. تُرک ستیزان و تُرکی ستیزان از مشاهده این نوع تمسخرها  واختلافی که بین ترک می اندازد با دُمشان گردو می شکنند و تا می توانند این اختلاف ها را برجسته می کنند و از آن برای ایجاد کدورت بین ترک ها سو استفاده می نمایند.

به هر حال، هر چند این عمل نادرست بین نسل های جوان تر کم شده اما هنوز وجود دارد. هنوز میزان آن به قدری است که آسیب زاست.

چه باید بکنیم؟ راه حل، آموزش صحیح و کارفرهنگی هست. با آموزش زبان ترکی هست که سواد ترکی مردم بالا می رود و با اصطلاح های رایج و طرز تلفظ های رایج بخش های دیگر ایران آشنا می شوند و از تمسخر از روی نادانی دست می کشند.


به علاوه، از سن کم باید به کودکان آموخت که به زبان ها ، گویش ها و لهجه ها و آداب و رسوم دیگران باید حرمت نهاد. بچه ها که یاد گرفتند به بزرگترهایشان هم یاد می دهند.
وقتی به این ذهنیت رسیدند با شنیدن اصطلاح یا کلمه ای ناآشنا از زبان خود اما گویشی دیگر به جای تمسخر ، سراغ گوگل می روند تا اتیمیلوژی آن را بیابند. باید اصطلاحات و لغات گویش های مختلف ترکی متداول در ایران را جمع آوری کرد. روی این موضوعات باید کارفرهنگی نمود.
فرهنگ لغتی در حد وقواره  فرهنگ لغت دهخدا لازم هست. همین الانش هم من وقتی لغتی با ریشه ترکی اما ناآشنا می شوم از طریق گوگل، دست به دامن دهخدا می شوم. حدود ٢٠ درصد مواقع در دهخدا این لغت را می یابم.
لغت نامه تخصصی ترکی در حد دهخدا برای گویش های ترکی رایج در ایران نیاز داریم.


🍀@minjigh

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

بی توجهی به آموزش زبان مادری و فرهنگ های محلی عامل عقب نگه داشتن جوامع

+0 به یه ن

می خواهم به طور مختصر توضیح دهم چرا آموزش زبان مادری و توجه به هویت های محلی باعث رشد اقتصادی و اجتماعی جوامع می شود.

١-بدیهی ترین نکته این که بی توجهی به زبان های مادری سواد آموزی عمومی را دچار اشکال می کند. اگر درصد بزرگی از جامعه مجبور باشد برای سواد آموزی، علاوه بر الفبا زبان دیگری هم بیاموزد کار بسیار سخت می شود.
به همین دلیل هست که علی رغم تلاش های فراوان که در زمینه سواد آموزی عمومی در ایران شده، هنوز درصد بیسوادی (به معنای عدم توانایی در خواندن و نوشتن) بسیار بالاست.  شاید تعجب کنید وقتی بشنوید که آمار باسوادی در کشور مصیبت زده ای مثل فلسطین از ایران بالاتر و بهتر است!

علت  اصلی ناموفق بودن سوادآموزی در ایران همین مسئله زبان هست. اگر کسانی که زبان مادری شان جز فارسی است امکان آن را داشتند که الفبا را به زبان مادری بیاموزند خیلی سریع بیسوادی در کشور رفع می شد. بعدش که جادو الفبا در چشم آنها می شکست راحت فارسی را هم یاد می گرفتند.


فکر نمی کنم لازم باشد یادآوری کنم بیسوادی تا چه اندازه باعث درجا ماندن افراد در فقر و نیز در جهل می شود.

٢- برای این که مردم توصیه های بهداشتی ، ایمنی ، اجتماعی، محیط زیستی، تربیتی و …. را جدی بگیرند و عمل کنند لازم هست که کسی از بین خودشان و با زبان و لهجه خودشان وآشنا با فرهنگ خودشان به آنها این توصیه ها را بکند. وگرنه از این گوش می شنوند، از آن گوش در می کنند. گوینده را یکی از خودشان نمی دانند. با او حس بیگانگی دارند و توصیه هایش را هم از آن خود نمی دانند.
وقتی سیستم آموزشی، تحصیلکرده ای را که علی الاصول باید این گونه آموزش های عمومی را بدهد با زبان مادری اش  بیگانه می سازد عملا رشته ارتباط او با مردمش را قطع می کند. در واقع به این ترتیب مردمش را در جهل نگاه می دارد.


٣-جوامع برای رشد نیاز به کسانی آشنا به زبان و فرهنگ و شیوه زندگی محل دارند که به مسئولان مشاوره دهند که چه نوع سرمایه گذاری ها و چه نوع زیر ساخت ها باعث رشد واقعی منطقه خواهد بود. 

چه در دوره پهلوی و چه در زمان حاضر سرمایه گذاری  در مناطق محروم کم نشده. اما این سرمایه گذاری ها نه تنها به محرومیت زدایی منجر نشده بلکه محرومیت را  (با تخریب محیط زیست و ازدیاد قیمت زمین وکالا در منطقه) تشدید کرده. علت این بوده که هیچ کدام از این حکومت ها حاضر نشده اند به فعالان منطقه که با فرهنگ محل بالیده اند میدان دهند و از آنها مشاوره بخواهند. از مرکز برای مناطق محروم تصمیم سازی کرده اند بی آن که شناخت درستی از منطقه ، فرهنگ، سبک زندگی و عوامل محرومیت آن داشته باشند.

🍀@minjigh

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

منوفارسی! چرا فارسی؟

+0 به یه ن

اونهایی که این روزها به موج منوفارسی می توپند، به تحقیر  و تمسخر می نویسند اگر فارسی بد هست چرا به فارسی می نویسید؟! همین که به فارسی می نویسند نشان می دهد قضیه دشمنی به زبان فارسی نیست! قضیه بیان تجارب زیسته هست برای برنامه ریزی بهتر برای آینده ای که در آن بی عدالتی آموزشی کمتر شود.

افرادی که تجارب تلخ خود را در این زمینه در قالب این کمپین بیان می کنند قبلا بارها با زبان مادری با  همزبانان خود از این نوع درددل ها کرده اند. چیزی که در این کمپین جدید هست  انتقال این تجارب به هموطنانی است که زبان مادری شان جز زبان آنهاست. هدف آن هست که با اشتراک تجارب ابتدا همدلی و تفاهم حاصل شود، ثانیا در جهت راه حل هم-اندیشی صورت گیرد.
 در حال حاضر، به دلیل سیستم آموزش سراسری کشور، زبانی که اکثر قاطع ایرانیان می فهمند فارسی است. آموزش عمومی انگلیسی در ایران آن قدر موفق نبوده که اکثریت با خواندن متن به زبان انگلیسی راحت باشند. اگر زبان کمپین انگلیسی باشد اکثریت نخواهند توانست آن را به راحتی بخوانند. درنتیجه هدف حاصل نمی شود. ایرانیانی که به زبان انگلیسی آن قدر مسلط هستند که به آسانی متن انگلیسی بخوانند دو دسته اند: (۱)یا فضای ذهنی شان در قرن ۲۱ هست که در این صورت با تسلط شان به زبان انگلیسی قبلا بارها در مورد اهمیت زبان مادری در آموزش و چند فرهنگی شنیده اند و در نتیجه این موضوع برایشان حل شده است و تازگی ندارد. (۲) یا ایرانشهری ها و آریایی پرستانی هستند که فضای فکری شان در دوره آلمان نازی باقی مانده است و ذهن شان انباشته با آموزه های آریاپرستان اوایل قرن ۲۰ هست که در جهت استیلای زبان فارسی بر سایر اقوام ایرانی قلم می زدند. با آنها صحبت کردن فایده ای ندارد. وقتی کمپین از رنج ها می گوید اونها لذت هم می برند که این همه باعث زجر انیرانیان شده اند. مثل آن می ماند که یهودیان و کولی های تحت شکنجه به گوبلز و آیشمن از زجرهایشان می گفتند و انتظار تغییر رویه از روی دلسوزی داشتند!

مخاطب این کمپین مردم معمولی اند. مردم کوچه بازار. کسبه محل. اونهایی که هرچند به انگلیسی تسلط ندارند و چه بسا اهل کتاب خواندن نیستند (و در نتیجه خوشبختانه با کتب نژادپرستانه شست و شوی مغزی نشده اند) اما وجدان بیدار  دارند. اگر آگاه شوند که برنامه ریزی غلط آموزشی به لحاظ زبانی چه رنج و زجری به صدها هزار کودکان معصوم و بیگناه وارد می آورد، بلافاصله می گویند پس فکرهایمان را روی هم بریزیم تا راه حلی بیابیم.
در همین تهران اکثریت مردم چنین اند. سلمانی وبقال محل ما و راننده های تاکسی منطقه  چنین هستند.
مخاطب اینان هستند. صدایی است از دل وزبان مردم عادی برای آگاهی بخشی به مردم عادی. 

پی نوشت: از  کمپین منو فارسی همچون هر کمپین دیگری ممکن است  سو استفاده شود. هر زمان ممکن هست که به بیراهه کشیده شود. اما چیزی که غیرقابل انکار هست ضعف های سیستم آموزش زبانی در کشور هست که با یافته های علمی  علوم شناختی و علوم تربیتی در این زمینه نمی خواند. این سیستم معیوب مشکلات و رنج های بسیار موجب شده است. عده ای -که تعدادشان هم کثیر هست- در قالب این کمپین به بیان برخی از تجربه های خود در این زمینه می پردازند.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

فقط یک هشتگ؟

+0 به یه ن

ظاهرا یک هشتگ راه افتاده به عنوان منوفارسی که به بازگویی تجارب نه چندان خوشایند  ایرانیان غیرفارس می پردازه. این هشتگ در زمان کوتاه توجه زیادی در فضای مجازی جلب کرده و دو موج راه انداخته. موجی از بازگویی تجارب تلخ و موجی خلاف آن که راه اندازی این هشتگ را تخطئه می کنند و آن را توطئه رسانه های معاند می دانند.

اگر این موضوع دغدغه جامعه نبود، رسانه های معاند نمی توانستند چنین موجی راه بیاندازند.  مسایل مطرح شده با این هشتگ هر چند ممکن هست مبالغه باشد، اما کاملا هم بی اساس نیست و لابد ریشه در واقعیت دارد که این موج عظیم را راه انداخته.

آیا واقعا برخی رسانه های معاند و بدخواهان می خواهند از آن برای برهم زدن اتحاد ملی سو استفاده کنند؟ به احتمال زیاد، بله! اما نمی توان به مردم گفت که سکوت کنند و تجارب تلخ خود را باز گو نکنند تا مبادا بدخواهان سواستفاده نمایند.

اگر می خواهید بدخواهان سواستفاده نکنند راه حلی علمی برای مسئله بیابید نه آن که صورت مسئله را پاک کنید و یا از بیخ و بن انکار نمایید!


تصادفا همین پریروز با خود فکر می کردم: اگر این همه بودجه از بیت المال را که در سی سال اخیر صرف تبلیغ چند همسری و صیغه کرده اند ، به ادبیات کودک به زبان های ترکی، کردی، بلوچی  و ترکمنی و عربی و … و البته فارسی می دادند چه قدر از لحاظ فرهنگی و اجتماعی جلو می افتادیم!
مردانی که با وقاحت عیاشی می کنند و به استناد به برنامه های مبلغ صیغه می گویند این حق من هست و لرزه بر اندام کودکانشان می اندازند، تشویق می شدند بچه هایشان را ببرند به تئاتر کودک  به زبان های گوناگون کشور. به جای کودکانی که دست و دلشان در میان فریادهای مادر و پدر سر مسئله صیغه دایم می لرزد کودکانی داشتیم که با تئاتر موزیکال به زبان مادری شاد و خرسند می بالیدند. نسلی شاد و بی عقده بزرگ می شد.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

امروزه، بحث آموزش زبان مادری بحثی است در حیطه علوم شناختی، تربیتی و جامعه شناسی نه یک بحث ایدئولوژیک یا شاعرانه یا تاریخی و یا حتی هویتی

+0 به یه ن

ظاهرا یکی از شبکه های ماهواره ای اخیرا یک برنامه ای در مورد زبان مادری پخش کرده که جنجال آفرین شده. من برنامه را ندیدم . به طور سرسری برخی جدل ها که این برنامه در فضای مجازی برانگیخته خواندم. هرچند بحث در مورد زبان مادری را بسیار مهم می دانم و بارها به آن در وبلاگ خودم پرداخته ام وارد هیچ کدام از این جدل ها نگشته ام. علت آن  است که بحث در مورد زبان مادری را یک بحث علمی می دانم اما این نوع جدل ها و آن نوع برنامه ها، آن راتبدیل به یک بحث احساسی و یا ایدئولوژیک می نمایند (اغلب به انگیزه شوم تفرقه افکندن بین مردم ایران).


تا ۴۰-۵۰ سال پیش، علوم شناختی و علوم تربیتی بین رشته ای که از علوم شناختی تاثیر می پذیرد این اندازه  پیشرفت نکرده بود. در آن زمان، خیلی از بحث هایی که اینک در زمره مباحث علمی قرار می گیرد (که با  متدلوژی علمی درباره اش باید کنکاش کرد و به نتیجه رسید) در زمره مباحث ایدئولوژیک یا احساسی یا .... قرار می گرفت. بحث زبان مادری از جمله آن هست. در نتیجه، درگذشته، شعرا و سیاستمداران وایدئولوگ ها  در مورد این گونه مسایل نظر قاطع صادر می کردند و به عبث مرجعیت داشتند.
اگر مرحوم شهریار هم اون زمان در این باره نظری صادر کرده، (با همه احترامی که به او به عنوان یک شاعر برجسته قایلیم) نظری قابل استناد به لحاظ علمی نبوده است.
خودتان بهتر می دانید که ارسطو هم در زمان خود در مورد صدها موضوع نظر صادر کرده که امروزه با پیشرفت های علمی خنده دار می نماید.

و اما بحث به خصوص زبان مادری. در این مورد در ۴۰-۵۰ با روش های دقیق علمی مطالعه شده. تحقیق کرده اند تا ببینند آموزش یا عدم آموزش زبان مادری در محیط های درسی در سنین مختلف چه نقشی در رشد فکری و نیز روحیه  کودکان دارد. مقالات علمی بسیاری در این باره نگاشته شده است. در برنامه ریزی درسی و برنامه ریزی برای تربیت کودکان این مرز و بوم باید از نتایج این مطالعات دقیق علمی استفاده کرد. نه آن که به حرف فلان شاعر یا بهمان ایدئولوگ و یا فلان سیاستمدار یا بهمان نظامی کارکشته که از همه این مطالعات بی اطلاع بوده است استناد کرد.
وقتی می گوییم می خواهیم در آینده کشور به روش های علمی  اداره شود یک معنایش هم همین هست. کیش شخصیت را کنار بذاریم. اگر هم شهریار چیزی در این زمینه گفته است-همچون ارسطو- با علم محدود زمانه خویش گفته. الان علم پیشرفت کرده. چه دلیلی دارد ما به جای این که از آخرین و معتبرترین یافته های علمی بهره ببریم،  خود را محدود به  نظرات بزرگان قرن پیش یا قرن ها پیش  بنماییم.

امروزه، بحث آموزش زبان مادری بحثی است در حیطه علوم شناختی، تربیتی و جامعه شناسی نه یک بحث ایدئولوژیک یا شاعرانه یا تاریخی و یا حتی هویتی!

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

فراخوان مسابقه انیمیشن به زبان ترکی آذربایجانی

+0 به یه ن

خودم می خواهم یک مسابقه ترتیب دهم. اونهایی که ذوق و علاقه اش را دارند تا اول آذر یک انیمیشن ٥ دقیقه ای موزیکال به زبان ترکی آذربایجان با مضمون جشن نوروز و تکمچی تهیه کنند و به من بفرستند. انیمیشن را با مضمون و رنگ های شاد برای کودکان تهیه کنید. به حساب نفر اول مسابقه جایزه نقدی به مبلغ ٥٠٠ هزار تومان واریز می شه. بعدش فیلم های انیمیشن در همین کانال مینجیق به نمایش گذاشته می شود. اگر انیمیشن شما خوب از آب در بیاد می تونید اسپانسر هم پیدا کنید برای کارهای بعدی. الان در یوتیوب انیمیشینیست های زیادی از این راه امرار معاش می کنند. منتظر انیمیشن های زیبایتان هستم. اگر دور وبر جوانی را می شناسید که به این کارها علاقه داره یا ممکنه علاقه مند بشه لطفا خبرش کنید.💐 💐 🍀@minjigh

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

زبان ترکی : صفت تفضیلی، اسامی حیوانات، اسامی اعضای داخلی بدن، اسامی فلزات

+0 به یه ن

متاسفانه در برخی خانواده های ترک، قاعده صفت تفضیلی را درست به کار نمی برند و به غلط از "تر" و "ترین" فارسی وام می گیرند.
یکی ازدوستان توضیحات گرامری  در این باره داده اند که در زیر کپی می کنم:

تأسوفله صیفتله‌رین سیلسیله مراتبی دیلیمیزده آرادان گئتمکده‌دیر. یئنیدن یئرینه سالیب ایشلتسک چوخ دوزگون بیر آتدیم اولاجاق
یاخجی
یاخجی‌راق، داها یاخجی
ان یاخجی، لاپ یاخجی

دوز
دوزراق، داها دوز
لاپ دوز، ان دوز

———

البته داها تخصصی بیر حالتده وار کی کلمه‌دن کلمه‌یه فرق ائلر و فارسجادا بو حالتی صفتین تیکرار دئمه‌ییله قوللانیرلار:
دوم دوز
قاپ قارا
آغ آپ آغ
قیپ قیرمیزی
دوم دورو
فارسجادا:
دقیقِ دقیق
سیاهِ سیاه
سفیدِ سفید
سرخِ سرخ
زلالِ زلال


🍀@minjigh

البته من از اولش هم درست به کار می بردم🙂

یک سری کلمات دیگه ترکی هم هست که بین برخی خانواده ها کاربرد داره و بین برخی خانواده ها داره فراموش می شه و با معادل فارسی اش جایگزین می شه. به برخی از اونها اشاره می کنم. اگر حتی دنبال درست ترکی حرف زدن هم نباشیم بهتره اونها را یاد بگیریم تا وقتی که آنها را از زبان یکی می شنویم گیج نزنیم یا بدتر از آن تمسخر از روی نادانی و بیسوادی ننماییم! (ندانستن افتخاری ندارد! دانستن هست که مایه مباهات هست.)

از دوستانی که به ادبیات ترکی بیش از من وارد هستند هم تقاضا دارم که اگر املای کلمه غلط هست یا معادل دقیق به کار نبردم تصمیح نمایند.


تولکی = روباه


دوشان= خرگوش


مرجیمک= عدس

توسباغا= لاک پشت

پِی ساختمان= بینوره (شاید ریشه فارسی داشته باشد)

کیرپی= خارپشت

قارتال= عقاب

قارانقوش= پرستو

گؤیرچین= کفتر

اصلان= شیر

قافلان= پلنگ

توغای=ببر
(در ترکی آذربایجانی)
بارس =ببر
(در برخی گویش های ترکی)

سوسار= راسو


جیران= آهو

مارال=گوزن

بیزو= گوساله


کپنک= پروانه


لرها یک جور لباس چوپانی نمدی را کپنک می گویند اون هم شبیه پروانه است.

اسامی ترکی اعضای داخلی بدن 


باغیر= کبد

باغیرساق= روده

قابیرغا= دنده

(با قاب همریشه هست. مانند قابی قفسه سینه را نگه می دارد.)


اُنبا= انتهای توپی شکل استخوان ران که در لگن قرار می گیرد.

بویرَک= کلیه


قووخ= مثانه
(معنای بادکنک هم می ده. قبل از اختراع پلاستیک با قووخ بادکنک درست می کردند برای بچه ها.)

قورساق =معده ( امروزه بیشتر برای معده حیوانات به کار برده می شود.)
اینها را هم که می دانید:
توپوق= قوزک
بِیین=مغز
اورَک= قلب

از آقای دکتر عزیزی قوزوللو بسیار سپاسگزارم که مرا راهنمایی کردند.🌺

اسامی فلزات به ترکی


گوموش= نقره


دمیر=آهن
پاس= اکسید آهن
پاسلانماخ= اکسیده شدن آهن

قورغوشون=  سرب

به فویل آلومینیم هم به اشتباه قورغوشون کاغاذی می گن.  

عجیبه ها! آلومینیم جزو عناصر خیلی فراوان در پوسته هست. اما با این حال تا قرن ١٩ زیاد استخراج نمی شده.
در منطقه ما نمی دونم چه قدر شناخته شده بوده. انگار تکنیک استخراجش یک مقدار دشوار هست.
اگر کارشناسان توضیحی بدهند ممنون می شم.


توضیحات تکمیلی (با تشکر از دکتر عزیزی قوزوللو):

پاخیر = سنگ مس

قالای = قلع
(در واقع قلع کلمه ترکی است که وارد فارسی شده.کلمه فارسی آن ازریر بوده که فراموش  شده. قالای از ریشه قالماخ هست و اشاره به ماندگاری بیشتر آلیاژی که در آن قلع به کار رفته دارد.)

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل