آینده شغلی فارغ التحصیلان زبان و ادبیات ترکی

+0 به یه ن

علی الاصول برای کسی که فارغ التحصیل زبان و ادبیات ترکی است بازار کار باید خوب باشه. صدا و سیمای مراکز استان های آذربایجان شرقی و غربی وزنجان و اردبیل به کارمندان با این دانش نیاز مبرم دارند.
هر گونه حرکت ترویجی (ترویج علم، ترویج سبک زندگی، ترویج حفظ محیط زیست و....) نیاز دارد که کسانی را داشته باشد که به زبان مادری قومیت های مختلف صحبت کند. اگر صحبت ترویجی به زبان مادری فرد باشد او بیشتر توجه می کند و به گوش می گیرد.
هرگونه برنامه تبلیغاتی در صورت داشتن مترجمان ترکی موفق تر خواهد بود. من اگر مدیر شرکت های تولیدی یا خدماتی بزرگ بودم حتما از فارغ التحصیلان این رشته استخدام می کردم تا تبلیغات به زبان ترکی تهیه کنند. شرکت های تبلیغاتی حتما باید از این افراد استخدام نمایند.
سالهاست نهادهای دینی با طعم شیعی به اهمیت استفاده از زبان ترکی برای جذب مخاطب واقف هستند و از آن حداکثر بهره را می گیرند.
تا حدودی هم پزشکان دریافته اند که باید از این پتانسیل بهره برد. مرحوم دکتر مبین پیشتاز این عرصه بود . یادش گرامی باد.
اما به جز پزشکان سایر اقشار پیشرو در جامعه از این پتانسیل خود را دهه ها بی بهره ساخته اند. در واقع بیش از همه معلمان و مروجان علم باید از آن استفاده می کرده اند که نکرده اند.
قبلا گفتم که انجمن فیزیک مقالات ترویجی خوبی به زبان فارسی منتشر می کند. جا دارد همین گونه مقالات به زبان ترکی و کردی و ترکمنی و بلوچی و .... هم منتشر کند.
اگر واقعا مدیریت در بخش های مختلف بهبود یابد در سال بسی بیشتر از ۳۰-۴۰ نفر فارغ التحصیل زبان ترکی در کشور نیاز خواهیم داشت.
تازه من منظورم اینجا صرفا زبان ترکی به گویش آذربایجانی است. با همین زبان می شه با جمهوری آذربایجان هم ارتباطات بیشتری داشت. علی الاصول در کنسولگری ایران در باکو و... هم باید از این فارغ التحصیلان استخدام کنند. اگر گویش های دیگر زبان ترکی مد نظر باشد برای مراوده با کشورهایی که این گویش ها در آنها رایج هست کاربرد خواهند داشت. اگر دنبال قدرت نرم در منطقه هستیم اگر دنبال افزایش نفوذ سیاسی-اقتصادی-فرهنگی در منطقه قفقاز و آسیای میانه و حتی آلمان و...... که در آن مهاجران ترک پرشمارند هستیم باید بدانیم فارغ التحصیلان زبان ترکی در راه این هدف سرمایه ای ارزشمندند..

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

سخنرانی علمی-ترویجی به زبان ترکی

+0 به یه ن

سخنرانی علمی-ترویجی

عنوان سخنرانی: ذرات شگفت انگیز نوترینو

سخنران: یاسمن فرزان

توجه: این سخنرانی به زبان ترکی برگزار خواهد شد. برای شنیدن همین سخنرانی به زبان فارسی مراجعه کنید به:

https://www.aparat.com/v/0xPdF

زمان سخنرانی: شنبه، ۲۲ مهر ۱۴۰۲ (۱۴ اکتبر ۲۰۲۳)، ساعت ۳-۴ بعد از ظهر

لینک سخنرانی:

https://www.skyroom.online/ch/schoolofphysics/colloquium

برگزار کننده: پژوهشکده فیزیک، پژوهشگاه دانش های بنیادی

https://physics.ipm.ir/

شرکت برای عموم آزاد و رایگان هست. آشنایی با مفاهیم فیزیک در حد رشته ریاضی-فیزیک دبیرستان کافی خواهد بود.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

آیا به زبان های ترکی و عربی و..... می توان ریاضی، فیزیک، شیمی، زیست شناسی و...... را تدریس نمود؟

+0 به یه ن

تکرار نوشته پارسال:

هر کسی که اندک معلومات عمومی در مورد کشورهای پیرامون و نیز تاریخ همین سرزمین دارد ، از بیخ طرح این سئوال را خنده دار می یابد. در ترکیه و جمهوری آذربایجان میلیون ها دانش آموز به ترکی این دروس را یاد می گیرند. در حدود ۲۲ کشور در دنیا دانش آموزان به عربی این دروس را می آموزند. خوبه که قرن ها زبان علم در این منطقه عربی بود. همان دانشمندان چند صد سال پیش که دایم به آنها می نازیم، کتاب ها و مقالاتشان را به عربی می نوشتند. اصطلاحات ریاضی متداول در ایران هم اکنون هم عربی است:
جمع، تفریق، ضرب، تقسیم، دایره، مثلث، متساوی الاضلاع، متوازی الاضلاع و و و و و و
زیر سئوال بردن قابلیت این زبان ها برای تدریس این مفاهیم که به شوخی می ماند.
بنا به اصل ۱۵ قانون اساسی ج ا:
«زبان و خط رسمی و مشترک مردم ایران فارسی است. اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی باید با این زبان و خط باشد ولی استفاده از زبانهای محلی و قومی در مطبوعات و رسانه‌های گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد است.»
هم طرفداران آموزش زبان مادری و هم ایرانشهری ها به این اصل ارادت دارند.
تاکید ایرانشهری ها بر آن هست که قانون گفته «تدریس زبان مادری». نگفته «تدریس به زبان مادری». خیلی خیلی مراقب هستند که مبادا -خدای ناکرده کسی یک «به» هم اون وسط بذارد که در این صورت آسمان به زمین می آید. صد البته حساسیت به این شدت نسبت به قانون اساسی کشور ستودنی است. حتما عزیزان ایرانشهری در صورت بگیر و ببند فعالان حقوق اقوام هم همین قدر حساسبت نسبت به اجرای دقیق اصل ۳۸ قانون اساسی نشان خواهند داد و با زدن چند انگ، خواهان فراموشی این اصل نخواهند شد.
(اصل ۳۸ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
هرگونه شکنجه برای گرفتن اقرار و یا کسب اطلاع ممنوع است. اجبار شخص به شهادت، اقرار یا سوگند، مجاز نیست و چنین شهادت و اقرار و سوگندی فاقد ارزش و اعتبار است.
متخلف از این اصل طبق قانون مجازات می‌شود.)
در این که زبان ترکی و .... قابلیت تدریس علوم را دارد شکی نیست. اما منهای مسئله حقوقی که در تخصص من نیست یک چالش آموزشی مهم هم هست که باید به آن توجه شود. اول باید معلمانی باشند که بلد باشند که این دروس را به زبان ترکی یا.... تدریس کنند. صرف توزیع کتاب به این زبان ها کافی نیست. معمولا هر بار که نظام آموزشی را عوض می کنند دو سه سال طول می کشد تا معلم ها درست یاد بگیرند که چه طور به شیوه جدید تدریس کنند. زبان آموزش هم اگر تغییر کند چند سال طول می کشد که معلم ها بتوانند با زبان جدید به هنگام تدریس کنار بیایند. البته برخی معلم ها با استعداد تر یا سخت کوش تر ند و زود یاد می گیرند اما برای برخی، سال ها طول می کشد که یاد بگیرند. این مسایل آموزشی، مطالعه می خواهد. کار کارشناسی می خواهد. ایدئولوژی زدگی یا هیجانات کاذب را باید کنار گذاشت و به مسئله به صورت آموزشی نگاه کرد. هزینه و فایده را سنجید و راه حل اپتیمم یافت.
من واقعا نمی دانم راه حل درست چیست. مطالعه روش مند توسط کارشناسان امر می خواهد. یک موضوع بین رشته ای هم هست که کارشناسان با تخصص های متنوع می طلبد.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

به مناسبت روز زبان مادری پیش رو

+0 به یه ن

"چه کنیم که گویشوران لهجه های گوناگون ترکی در ایران کمتر لهجه های دیگر این زبان را مورد تمسخر قرار دهند؟"
تمسخر و تحقیر گویش ها و لهجه های مختلف ترکی توسط خود ترک زبانان متاسفانه واقعیتی در جامعه ماست. در میان تحصیلکرده های زمان شاه، بسیار شدید تر بود. خوشبختانه در نسل ما و نسل های بعد از ما با بالا رفتن حس هویت طلبی و لزوم اتحاد و همبستگی در جهت حفظ زبان ماده روز دیگر روز جهانی زبان مادری است. من در سال های گذشته به این مناسبت بسیار نوشته ام. در زیر برخی از آنها را باز نشر می دهم:

دری این تمسخرها و تحقیرها به طرز قابل توجهی کمتر شده است اما هنوز از بین نرفته. تُرک ستیزان و تُرکی ستیزان از مشاهده این نوع تمسخرها واختلافی که بین ترک می اندازد با دُمشان گردو می شکنند و تا می توانند این اختلاف ها را برجسته می کنند و از آن برای ایجاد کدورت بین ترک ها سو استفاده می نمایند.
به هر حال، هر چند این عمل نادرست بین نسل های جوان تر کم شده اما هنوز وجود دارد. هنوز میزان آن به قدری است که آسیب زاست.
چه باید بکنیم؟ راه حل، آموزش صحیح و کارفرهنگی هست. با آموزش زبان ترکی هست که سواد ترکی مردم بالا می رود و با اصطلاح های رایج و طرز تلفظ های رایج بخش های دیگر ایران آشنا می شوند و از تمسخر از روی نادانی دست می کشند.
به علاوه، از سن کم باید به کودکان آموخت که به زبان ها ، گویش ها و لهجه ها و آداب و رسوم دیگران باید حرمت نهاد. بچه ها که یاد گرفتند به بزرگترهایشان هم یاد می دهند.
وقتی به این ذهنیت رسیدند با شنیدن اصطلاح یا کلمه ای ناآشنا از زبان خود اما گویشی دیگر به جای تمسخر ، سراغ گوگل می روند تا اتیمیلوژی آن را بیابند. باید اصطلاحات و لغات گویش های مختلف ترکی متداول در ایران را جمع آوری کرد. روی این موضوعات باید کارفرهنگی نمود.
فرهنگ لغتی در حد وقواره فرهنگ لغت دهخدا لازم هست. همین الانش هم من وقتی لغتی با ریشه ترکی اما ناآشنا می شوم از طریق گوگل، دست به دامن دهخدا می شوم. حدود ٢٠ درصد مواقع در دهخدا این لغت را می یابم.
لغت نامه تخصصی ترکی در حد دهخدا برای گویش های ترکی رایج در ایران نیاز داریم.
🍀@minjigh------------
بی توجهی به آموزش زبان مادری و فرهنگ های محلی عامل عقب نگه داشتن جوامع
بالاخره به مبحث اصلی ام رسیدم. می خواهم به طور مختصر توضیح دهم چرا آموزش زبان مادری و توجه به هویت های محلی باعث رشد اقتصادی و اجتماعی جوامع می شود.
١-بدیهی ترین نکته این که بی توجهی به زبان های مادری سواد آموزی عمومی را دچار اشکال می کند. اگر درصد بزرگی از جامعه مجبور باشد برای سواد آموزی، علاوه بر الفبا زبان دیگری هم بیاموزد کار بسیار سخت می شود.
به همین دلیل هست که علی رغم تلاش های فراوان که در زمینه سواد آموزی عمومی در ایران شده، هنوز درصد بیسوادی (به معنای عدم توانایی در خواندن و نوشتن) بسیار بالاست. شاید تعجب کنید وقتی بشنوید که آمار باسوادی در کشور مصیبت زده ای مثل فلسطین از ایران بالاتر و بهتر است!
علت اصلی ناموفق بودن سوادآموزی در ایران همین مسئله زبان هست. اگر کسانی که زبان مادری شان جز فارسی است امکان آن را داشتند که الفبا را به زبان مادری بیاموزند خیلی سریع بیسوادی در کشور رفع می شد. بعدش که جادو الفبا در چشم آنها می شکست راحت فارسی را هم یاد می گرفتند.
فکر نمی کنم لازم باشد یادآوری کنم بیسوادی تا چه اندازه باعث درجا ماندن افراد در فقر و نیز در جهل می شود.
٢- برای این که مردم توصیه های بهداشتی ، ایمنی ، اجتماعی، محیط زیستی، تربیتی و …. را جدی بگیرند و عمل کنند لازم هست که کسی از بین خودشان و با زبان و لهجه خودشان وآشنا با فرهنگ خودشان به آنها این توصیه ها را بکند. وگرنه از این گوش می شنوند، از آن گوش در می کنند. گوینده را یکی از خودشان نمی دانند. با او حس بیگانگی دارند و توصیه هایش را هم از آن خود نمی دانند.
وقتی سیستم آموزشی، تحصیلکرده ای را که علی الاصول باید این گونه آموزش های عمومی را بدهد با زبان مادری اش بیگانه می سازد عملا رشته ارتباط او با مردمش را قطع می کند. در واقع به این ترتیب مردمش را در جهل نگاه می دارد.
٣-جوامع برای رشد نیاز به کسانی آشنا به زبان و فرهنگ و شیوه زندگی محل دارند که به مسئولان مشاوره دهند که چه نوع سرمایه گذاری ها و چه نوع زیر ساخت ها باعث رشد واقعی منطقه خواهد بود.
چه در دوره پهلوی و چه در زمان حاضر سرمایه گذاری در مناطق محروم کم نشده. اما این سرمایه گذاری ها نه تنها به محرومیت زدایی منجر نشده بلکه محرومیت را (با تخریب محیط زیست و ازدیاد قیمت زمین وکالا در منطقه) تشدید کرده. علت این بوده که هیچ کدام از این حکومت ها حاضر نشده اند به فعالان منطقه که با فرهنگ محل بالیده اند میدان دهند و از آنها مشاوره بخواهند. از مرکز برای مناطق محروم تصمیم سازی کرده اند بی آن که شناخت درستی از منطقه ، فرهنگ، سبک زندگی و عوامل محرومیت آن داشته باشند.
🍀@minjigh

-------

برای این که برای آینده کشورمان کاری بتوانیم بکنیم و بتوانیم با ظلم و فساد و تباهی بجنگیم باید اتحاد داشته باشیم.
همان طوری که دعوای مرد و زن یا دعوای قومی به این هدف آسیب می رسانه دعوا و خط کشی ایران نشین و خارج نشین هم برای اتحاد مضر هست. از ادبیاتی که بین ایرانی داخل و خارج تفرقه می اندازه باید حذر کرد.
ایرانی مقیم داخل به یک نوع می تونه برای بهبود اوضاع تلاش کنه ایرانی مقیم خارج به یک شکل دیگر.
قرار هم نیست همگی یک شعار واحد بدهیم تا متحد بمونیم. هر کدام دغدغه های خودمان را که مهم و با ارزش می دانیم مطرح می کنیم اما همسو با هم. نه در تضاد با هم.
مثلا یک ترک هویتگرا مثل خودم می تواند شعار در مورد تکریم زبان مادری دهد اما دوست و همدل باشد با دیگر ایرانی که دغدغه اش به جای زبان مادری محافظت از تخت جمشید هست. دلیلی نداره روی یک موضوع تمرکز کنیم. دلیلی هم نداره که به هم بپریم.
من آذربایجانی که دغدغه اصلی ام زبان مادری و دریاچه اورمیه هست وقتی با شیرازی که دغدغه اش تخت جمشید هست می رسم می توانم با او همدلی کنم و او را به این کار تشویق کنم و اضافه کنم«شهریری» و «تخت سلیمان» هم نیاز به ساماندهی و محافظت دارند.
این طوری به هدف هامون زودتر می رسیم.
اما اگر وقتی او در مورد تخت جمشید می گوید من پرخاش کنم که چرا فکر می کنی تخت جمشید مهمتر از آثار باستانی در آذربایجان هست به جایی نمی رسیم.
چرا با این پرخاش اوقات خود را تلخ کنیم؟! با او دوستانه تر صحبت کنیم اون وقت او وقتی توریست خارجی در شیراز می بیند برای آثار باستانی آذربایجان هم تبلیغ می کند. چرا!؟ تا به خارجی ها پز داده باشد که کشورش از اونی که اونها تصور کرده اند هم غنی تر هست! این به نفع ماست. تبلیغ مفت و مجانی و موثر است برای توریسم آذربایجان!
در ضمن ده روز دیگه روز جهانی زبان مادری است. اگر برنامه ای برای این کار می خواهید ترتیب دهیددست به کار شوید. اما هر کاری می کنید دیگران را علیه این حرکت تحریک نکنید . سعی کنید از زاویه ای وارد شوید که اونها هم همدل شوند نه آن که تحریک شوند ستیزه جویی کنند. چند تا ضرب المثل یا متل با مزه به ترکی و ترجمه فارسی بیاورید. از لالایی های ترکی مادران بگویید. از دستاوردهای جدید علوم شناختی و تربیتی در زمینه آموزش کودکان به زبان مادری بگویید و....

--------


اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

دیپلماسی علمی با این وضعیت؟؟

+0 به یه ن

چندی است  عبارت شیک و مجلسی "دیپلماسی علمی" افتاده توی دهن مسئولان. وقتی ایرانیان دوتابعیتی که برای ارائه سخنرانی و انتقال دانش وتجربه به ایران سفر می کنند را بازداشت می کنند دیگه چه "دیپلماسی علمی ای" چه کشکی؟!


#میمنت_حسینى_چاووشى


#احمدرضا_جلالى

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

به مناسبت روز جهانی زبان مادری

+0 به یه ن

همان گونه که می دانید ٢١ فوریه توسط یونسکو روز جهانی زبان مادری نام گرفته است. امسال فعالیت در فضای مجازی  در مورد زبان مادری نسبتا زیاد هست.
از یک طرف فعالان حقوق زبانی، قوی تر از سال های گذشته وارد میدان شده اند.  از آن سو هم مخالفان این امر، آتش توپ خانه را تندتر کرده اند.

چند مورد از  جبهه های حمله علیه حقوق زبانی ، از این قرارند:


١- یونسکو که دیگه یک فعال مدنی بی پناه عرب یا ترک یا کرد یا بلوچ نیست که به راحتی بتوانند با انگ تجزیه طلب، صدایش را خفه سازند. درنتیجه سعی می کنند خود را به کوچه علی چپ بزنند  وادعا می نمایند که یونسکو روز جهانی زبان مادری را فقط برای زبان هایی که در معرض نابودی هستند تعیین کرده. زبان هایی که احتمالا فقط در یک دهکده کوچک در آمازون یا در مناطق قطبی توسط چند خانوار صحبت می شه.
ادعای مخالفان آن هست که روزجهانی زبان مادری برای  زبانی مثل ترکی آذربایجانی یا قشقایی که میلیون ها نفر به آن صحبت می کنند نیست .

معلومه که این مغلطه هست! درسته که یونسکو به فکر زبان های در معرض انقراض هم هست. اما روح یونسکو بر نمی تابه که میلیون ها کودک به دلیل این که به زور باید با زبانی غیر از زبان مادری  آموزش ببینند دچار تروما شوند.
یونسکو بسیار روی آموزش دوزبانه کار کرده. روش های علمی و رهیافت های گوناگون برای آموزش دوزبانه تدوین ساخته.
هر کشور و یا منطقه ای می تواند با توجه به فرهنگ، نیازها، شرایط و وضع اقتصادش، یکی از این رهیافت 
ها را برگزیند. 

٢- مخالفان خیلی مایلند روی اختلاف های واقعی و نیز اختلافات خیالی بین اقوام انگشت بذارند و ادعا می کنند که اگر آموزش چند زبانی باشد این اختلاف ها به جاهای باریک می رسد.
اولا که اختلاف ها اون قدر که اینها رویش مانور می دهند جدی نیست. اگر هم اختلافی باشد و خطری و ریسکی باشد به خاطر زبان مادری نیست. بلکه به دلیل سیاستگذاری غلط در زمینه هایی نظیر مدیریت آب و … هست.

سالیان سال هست که ارمنی ها در ایران حق دارند که مدارس به زبان مادری خود داشته باشند. مگه این مدارس باعث شده که در داخل مرزهای ایران دعوای ارمنی مسلمان بشود؟ اگر مدارس ترکی و کردی و…. هم دایر باشند جنگی در نخواهد گرفت.

اگر در مورد این نگرانی صادق باشند، باید مدیریت آب را معقول ومنطقی کنند . 
از هدر رفتن آب بپرهیزیم تا به خاطر کمبود آب کار یک وقت به جاهای باریک نکشد.

٣- مخالفان، گویش ها و لهجه های مختلف زبان ترکی را پیش می  کشند و ادعا می کنند ترک ها با لهجه های گوناگون، اون قدر همدیگر را مسخره و تحقیر می کنند که خود ترک ها از دست همزبانان خود به فارس ها و زبان فارسی پناه می آورند. 
راستش این نوع شوخی در مورد لهجه ها یک مقوله "مردونه" هست. مردان ترک از این کل کل ها زیاد دارند. از این شوخی ها با هم می کنند اما آخر سر برای هم حاضرند جان هم بدهند. فضولی اش به دیگران نیومده. به عنوان یک زن آذربایجانی نه لهجه کسی را به عمرم مسخره کرده ام و نه ترک های دیگر مناطق ایران لهجه مرا مسخره کرده اند. در مدرسه مان هم لهجه های گوناگون آذربایجان شنیده می شد اما هیچ به ذهن کسی خطور نمی کرد که می شود لهجه کسی را سوژه مسخره قرار داد.


شاید باور نکنید اما جریان مسخره لهجه های ترکی توسط خود ترک ها را من فقط از ترکستیزان شنیده ام. ترکستیزانی که در تهران، خود را آذری می  نامند 
سردمدار آن هستند. زننده ترین مورد را از زبان "یک آذری" که در واژه گزینی با فرهنگستان زبان فارسی همکاری می کند شنیده ام.
در مجموع اگر ترکی ادعا کند که از دست ترک های دیگر به فارس ها پناه آورده  ، من دو دستی جیبم را می پایم و مراقب هستم از او ضربه ای به من و عزیزانم نرسد. چون احتمال قریب به یقین می دهم گندی بالا آورده که مطرود شده!

(من به دوستان فارسم گفته ام که از ترکی که جوک ترکی می گه حذر کنید. دیر یا زود به شما ضربه می زند.دوستی اول فکر می کرد من پیاز داغش را زیاد می ذارم. بعدش که ضربه خورد اومد و گفت تو به من هشدار دادی ولی باور نکردم.)

همه زبان های زنده و پویای دنیا لهجه های 
گوناگون دارند . این دلیلی برای عدم آموزش این زبان ها نیست. کارشناسانی  که برای آموزش زبان برنامه ریزی می کنند روش های حل این چالش را بلدند. کار را باید به کاردان سپرد.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

آیا به زبان های ترکی و عربی و..... می توان ریاضی، فیزیک، شیمی، زیست شناسی و...... را تدریس نمود؟

+0 به یه ن

 آیا به زبان های ترکی و عربی و..... می توان ریاضی، فیزیک، شیمی، زیست شناسی و...... را تدریس نمود؟

هر کسی که اندک معلومات عمومی در مورد کشورهای پیرامون و نیز تاریخ همین سرزمین دارد ، از بیخ طرح این سئوال را خنده دار می یابد. در ترکیه و جمهوری آذربایجان میلیون ها دانش آموز به ترکی این دروس را یاد می گیرند. در حدود ۲۲ کشور در دنیا دانش آموزان به عربی این دروس را می آموزند. خوبه که قرن ها زبان علم در این منطقه عربی بود. همان دانشمندان چند صد سال پیش که دایم به آنها می نازیم، کتاب ها و مقالاتشان را به عربی می نوشتند. اصطلاحات ریاضی متداول در ایران هم اکنون هم عربی است:
جمع، تفریق، ضرب، تقسیم، دایره، مثلث، متساوی الاضلاع، متوازی الاضلاع و و و و و و 
 زیر سئوال بردن قابلیت این زبان ها برای تدریس این مفاهیم که به شوخی می ماند.


«زبان و خط رسمی و مشترک مردم ایران فارسی است. اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی باید با این زبان و خط باشد ولی استفاده از زبانهای محلی و قومی در مطبوعات و رسانه‌های گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد است.»
هم طرفداران آموزش زبان مادری و هم ایرانشهری ها به این اصل ارادت دارند.
تاکید ایرانشهری ها بر آن هست که قانون گفته «تدریس زبان مادری». نگفته «تدریس به زبان مادری». خیلی خیلی مراقب هستند که مبادا -خدای ناکرده  کسی یک «به» هم اون وسط بذارد که در این صورت آسمان به زمین می آید. صد البته حساسیت  به این شدت نسبت به قانون اساسی کشور ستودنی است. حتما عزیزان  ایرانشهری در صورت بگیر و ببند فعالان حقوق اقوام هم همین قدر حساسبت نسبت به اجرای دقیق اصل ۳۸ قانون اساسی نشان خواهند داد و با زدن چند انگ، خواهان  فراموشی  این اصل نخواهند شد.
(اصل ۳۸ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران

هرگونه شکنجه برای گرفتن اقرار و یا کسب اطلاع ممنوع است. اجبار شخص به شهادت، اقرار یا سوگند، مجاز نیست و چنین شهادت و اقرار و سوگندی فاقد ارزش و اعتبار است.
متخلف از این اصل طبق قانون مجازات می‌شود.)

 در این که زبان ترکی و .... قابلیت تدریس علوم را دارد شکی نیست. اما منهای مسئله حقوقی که در تخصص من نیست یک چالش آموزشی مهم  هم هست که باید به آن توجه شود. اول باید معلمانی باشند که بلد باشند که این دروس را به زبان ترکی یا.... تدریس کنند. صرف توزیع کتاب به این زبان ها کافی نیست. معمولا هر بار که نظام آموزشی را عوض می کنند دو سه سال طول می کشد تا معلم ها درست یاد بگیرند که چه طور به شیوه جدید تدریس کنند. زبان آموزش هم اگر تغییر کند چند سال طول می کشد که معلم ها بتوانند با زبان جدید به هنگام تدریس کنار بیایند. البته برخی معلم ها با استعداد تر یا سخت کوش تر ند و زود یاد می گیرند اما برای برخی، سال ها طول می کشد که یاد بگیرند. این مسایل  آموزشی، مطالعه می خواهد. کار کارشناسی می خواهد. ایدئولوژی زدگی یا هیجانات کاذب را باید کنار گذاشت و به مسئله به صورت آموزشی نگاه کرد. هزینه و فایده را سنجید و راه حل اپتیمم یافت. 

من واقعا نمی دانم راه حل درست چیست. مطالعه روش مند توسط کارشناسان امر می خواهد. یک موضوع بین رشته ای هم هست که کارشناسان با تخصص های متنوع می طلبد.


اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

گویش ها و لهجه های گوناگون زبان ترکی در ایران

+0 به یه ن

بهانه ناموجه برای سرکوب زبان های غیرفارسی در ایران


در واکنش به کارزار هایی نظیر #منوفارسی مخالفان سرسخت آن، فوری یادآوری می کنند که  خود غیرفارس زبان ها هم لهجه ها و گویش های مختلف رایج همزبانان خود را مسخره می کنند. از منظر این افراد ، این واقعیت سرکوب زبان های غیرفارسی در ایران را توجیه می کند و جوازی اخلاقی می دهد که همه غیرفارس زبانان را یکجا تحقیر کرد.
قطعا چنین جوازی اخلاقی نیست. وقتی می گوییم حرمت و کرامت انسان ها باید حفظ شود به این معنی نیست که اون انسان ها لزوما خود خیلی اهل حفظ  کرامت دیگران هستند. مظلوم بودن به معنای معصوم بودن نیست اما معصوم نبودن جوازی به ظالمان نمی دهد که هر بلایی دوست دارند بر سر او بیاورند.

اما نکته این هست که این مسخره کردن لهجه ها و زبان های دیگران خود از آموزش نادرست هست. ما نه در آموزش رسمی کشور و نه در پیام های صریح و یا زیرپوستی نهاد هایی مثل صدا و سیما هرگز نیاموخته ایم که مسخره کردن زبان ها و لهجه های دیگران غیر اخلاقی نیست. 
در حالی که چند دهه هست که در کشورهای پیشرفته چنین آموزش هایی به طور سیستماتیک انجام می گیرد.

🍀@minjigh

"چه کنیم که گویشوران لهجه های گوناگون ترکی در ایران کمتر لهجه های دیگر این زبان را مورد تمسخر قرار دهند؟"

تمسخر و تحقیر گویش ها و لهجه های مختلف ترکی توسط خود ترک زبانان متاسفانه واقعیتی در جامعه ماست. در میان تحصیلکرده های زمان شاه، بسیار شدید تر بود. خوشبختانه در نسل ما و نسل های بعد از ما با بالا رفتن حس هویت طلبی و لزوم اتحاد و همبستگی در جهت حفظ زبان مادری این تمسخرها و تحقیرها به طرز قابل توجهی کمتر شده است اما هنوز از بین نرفته. تُرک ستیزان و تُرکی ستیزان از مشاهده این نوع تمسخرها  واختلافی که بین ترک می اندازد با دُمشان گردو می شکنند و تا می توانند این اختلاف ها را برجسته می کنند و از آن برای ایجاد کدورت بین ترک ها سو استفاده می نمایند.

به هر حال، هر چند این عمل نادرست بین نسل های جوان تر کم شده اما هنوز وجود دارد. هنوز میزان آن به قدری است که آسیب زاست.

چه باید بکنیم؟ راه حل، آموزش صحیح و کارفرهنگی هست. با آموزش زبان ترکی هست که سواد ترکی مردم بالا می رود و با اصطلاح های رایج و طرز تلفظ های رایج بخش های دیگر ایران آشنا می شوند و از تمسخر از روی نادانی دست می کشند.


به علاوه، از سن کم باید به کودکان آموخت که به زبان ها ، گویش ها و لهجه ها و آداب و رسوم دیگران باید حرمت نهاد. بچه ها که یاد گرفتند به بزرگترهایشان هم یاد می دهند.
وقتی به این ذهنیت رسیدند با شنیدن اصطلاح یا کلمه ای ناآشنا از زبان خود اما گویشی دیگر به جای تمسخر ، سراغ گوگل می روند تا اتیمیلوژی آن را بیابند. باید اصطلاحات و لغات گویش های مختلف ترکی متداول در ایران را جمع آوری کرد. روی این موضوعات باید کارفرهنگی نمود.
فرهنگ لغتی در حد وقواره  فرهنگ لغت دهخدا لازم هست. همین الانش هم من وقتی لغتی با ریشه ترکی اما ناآشنا می شوم از طریق گوگل، دست به دامن دهخدا می شوم. حدود ٢٠ درصد مواقع در دهخدا این لغت را می یابم.
لغت نامه تخصصی ترکی در حد دهخدا برای گویش های ترکی رایج در ایران نیاز داریم.


🍀@minjigh

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

بی توجهی به آموزش زبان مادری و فرهنگ های محلی عامل عقب نگه داشتن جوامع

+0 به یه ن

می خواهم به طور مختصر توضیح دهم چرا آموزش زبان مادری و توجه به هویت های محلی باعث رشد اقتصادی و اجتماعی جوامع می شود.

١-بدیهی ترین نکته این که بی توجهی به زبان های مادری سواد آموزی عمومی را دچار اشکال می کند. اگر درصد بزرگی از جامعه مجبور باشد برای سواد آموزی، علاوه بر الفبا زبان دیگری هم بیاموزد کار بسیار سخت می شود.
به همین دلیل هست که علی رغم تلاش های فراوان که در زمینه سواد آموزی عمومی در ایران شده، هنوز درصد بیسوادی (به معنای عدم توانایی در خواندن و نوشتن) بسیار بالاست.  شاید تعجب کنید وقتی بشنوید که آمار باسوادی در کشور مصیبت زده ای مثل فلسطین از ایران بالاتر و بهتر است!

علت  اصلی ناموفق بودن سوادآموزی در ایران همین مسئله زبان هست. اگر کسانی که زبان مادری شان جز فارسی است امکان آن را داشتند که الفبا را به زبان مادری بیاموزند خیلی سریع بیسوادی در کشور رفع می شد. بعدش که جادو الفبا در چشم آنها می شکست راحت فارسی را هم یاد می گرفتند.


فکر نمی کنم لازم باشد یادآوری کنم بیسوادی تا چه اندازه باعث درجا ماندن افراد در فقر و نیز در جهل می شود.

٢- برای این که مردم توصیه های بهداشتی ، ایمنی ، اجتماعی، محیط زیستی، تربیتی و …. را جدی بگیرند و عمل کنند لازم هست که کسی از بین خودشان و با زبان و لهجه خودشان وآشنا با فرهنگ خودشان به آنها این توصیه ها را بکند. وگرنه از این گوش می شنوند، از آن گوش در می کنند. گوینده را یکی از خودشان نمی دانند. با او حس بیگانگی دارند و توصیه هایش را هم از آن خود نمی دانند.
وقتی سیستم آموزشی، تحصیلکرده ای را که علی الاصول باید این گونه آموزش های عمومی را بدهد با زبان مادری اش  بیگانه می سازد عملا رشته ارتباط او با مردمش را قطع می کند. در واقع به این ترتیب مردمش را در جهل نگاه می دارد.


٣-جوامع برای رشد نیاز به کسانی آشنا به زبان و فرهنگ و شیوه زندگی محل دارند که به مسئولان مشاوره دهند که چه نوع سرمایه گذاری ها و چه نوع زیر ساخت ها باعث رشد واقعی منطقه خواهد بود. 

چه در دوره پهلوی و چه در زمان حاضر سرمایه گذاری  در مناطق محروم کم نشده. اما این سرمایه گذاری ها نه تنها به محرومیت زدایی منجر نشده بلکه محرومیت را  (با تخریب محیط زیست و ازدیاد قیمت زمین وکالا در منطقه) تشدید کرده. علت این بوده که هیچ کدام از این حکومت ها حاضر نشده اند به فعالان منطقه که با فرهنگ محل بالیده اند میدان دهند و از آنها مشاوره بخواهند. از مرکز برای مناطق محروم تصمیم سازی کرده اند بی آن که شناخت درستی از منطقه ، فرهنگ، سبک زندگی و عوامل محرومیت آن داشته باشند.

🍀@minjigh

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

منوفارسی! چرا فارسی؟

+0 به یه ن

اونهایی که این روزها به موج منوفارسی می توپند، به تحقیر  و تمسخر می نویسند اگر فارسی بد هست چرا به فارسی می نویسید؟! همین که به فارسی می نویسند نشان می دهد قضیه دشمنی به زبان فارسی نیست! قضیه بیان تجارب زیسته هست برای برنامه ریزی بهتر برای آینده ای که در آن بی عدالتی آموزشی کمتر شود.

افرادی که تجارب تلخ خود را در این زمینه در قالب این کمپین بیان می کنند قبلا بارها با زبان مادری با  همزبانان خود از این نوع درددل ها کرده اند. چیزی که در این کمپین جدید هست  انتقال این تجارب به هموطنانی است که زبان مادری شان جز زبان آنهاست. هدف آن هست که با اشتراک تجارب ابتدا همدلی و تفاهم حاصل شود، ثانیا در جهت راه حل هم-اندیشی صورت گیرد.
 در حال حاضر، به دلیل سیستم آموزش سراسری کشور، زبانی که اکثر قاطع ایرانیان می فهمند فارسی است. آموزش عمومی انگلیسی در ایران آن قدر موفق نبوده که اکثریت با خواندن متن به زبان انگلیسی راحت باشند. اگر زبان کمپین انگلیسی باشد اکثریت نخواهند توانست آن را به راحتی بخوانند. درنتیجه هدف حاصل نمی شود. ایرانیانی که به زبان انگلیسی آن قدر مسلط هستند که به آسانی متن انگلیسی بخوانند دو دسته اند: (۱)یا فضای ذهنی شان در قرن ۲۱ هست که در این صورت با تسلط شان به زبان انگلیسی قبلا بارها در مورد اهمیت زبان مادری در آموزش و چند فرهنگی شنیده اند و در نتیجه این موضوع برایشان حل شده است و تازگی ندارد. (۲) یا ایرانشهری ها و آریایی پرستانی هستند که فضای فکری شان در دوره آلمان نازی باقی مانده است و ذهن شان انباشته با آموزه های آریاپرستان اوایل قرن ۲۰ هست که در جهت استیلای زبان فارسی بر سایر اقوام ایرانی قلم می زدند. با آنها صحبت کردن فایده ای ندارد. وقتی کمپین از رنج ها می گوید اونها لذت هم می برند که این همه باعث زجر انیرانیان شده اند. مثل آن می ماند که یهودیان و کولی های تحت شکنجه به گوبلز و آیشمن از زجرهایشان می گفتند و انتظار تغییر رویه از روی دلسوزی داشتند!

مخاطب این کمپین مردم معمولی اند. مردم کوچه بازار. کسبه محل. اونهایی که هرچند به انگلیسی تسلط ندارند و چه بسا اهل کتاب خواندن نیستند (و در نتیجه خوشبختانه با کتب نژادپرستانه شست و شوی مغزی نشده اند) اما وجدان بیدار  دارند. اگر آگاه شوند که برنامه ریزی غلط آموزشی به لحاظ زبانی چه رنج و زجری به صدها هزار کودکان معصوم و بیگناه وارد می آورد، بلافاصله می گویند پس فکرهایمان را روی هم بریزیم تا راه حلی بیابیم.
در همین تهران اکثریت مردم چنین اند. سلمانی وبقال محل ما و راننده های تاکسی منطقه  چنین هستند.
مخاطب اینان هستند. صدایی است از دل وزبان مردم عادی برای آگاهی بخشی به مردم عادی. 

پی نوشت: از  کمپین منو فارسی همچون هر کمپین دیگری ممکن است  سو استفاده شود. هر زمان ممکن هست که به بیراهه کشیده شود. اما چیزی که غیرقابل انکار هست ضعف های سیستم آموزش زبانی در کشور هست که با یافته های علمی  علوم شناختی و علوم تربیتی در این زمینه نمی خواند. این سیستم معیوب مشکلات و رنج های بسیار موجب شده است. عده ای -که تعدادشان هم کثیر هست- در قالب این کمپین به بیان برخی از تجربه های خود در این زمینه می پردازند.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل