مشدی عباد و داروین/هندوستان یا گالاپاگوس

+0 به یه ن

فیلم مشدی عباد در فرهنگ ما ترك های آذربایجان  جایگاه ویژه ای دارد. اصطلاحات این فیلم ضرب المثل شده. به گمانم بیشتر آذربایجانی ها نام داروین را اولین بار در این فیلم می شنوند. از این رو لازم به تذكر می دانم كه بر عكس آن چه كه در فیلم گفته می شود داروین تحقیقات معروف خود را در هندوستان انجام نداده بود بلكه در مجمع جزایر گالاپاگوس واقع در اقیانوس آرام انجام داده بود. به نظرم كارگردان فیلم "گالاپاگوس" را واژه ای بسیار ناآشنا برای بییندگانش یافته و ترجیح داده "هندوستان " را به جای آن به كار برد تا بیننده حس بیگانگی نكند. كسب محبوبیت و حس نزدیكی در بین مخاطبان یك مقوله است و وفاداری به دقت علمی چیز دیگر. بسته به این كه مخاطب عام باشد یا خاص، ارباب رسانه باید تعادلی بیابد. قصه ی سفر داروین را به گالاپاگوس در اینجا می توانید بخوانید.

پی نوشت: فیلم را  با زیر نویس فارسی می توانید در اینجا ببینید. با تشكر از "یك نفر" عزیز كه لینك را معرفی كرد و بحث شیرین مشدی عباد را پیش كشید. 

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

فرهنگستان های زبان های مختلف در كشورهای پیشرفته و دموكراتیك

+0 به یه ن

اینجا لیست آكادمی های مختلف زبان در دنیا آمده:
http://en.wikipedia.org/wiki/List_of_language_regulators
اغلب كشورهای پیشرفته و دموكراتیك دنیا-مثل آمریكا آلمان ایتالیا اسپانیا بریتانیا فرانسه كانادا حتی مالزی-  آكادمی چند زبان مختلف دارند.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

فرهنگستان زبان تركی

+0 به یه ن

یكی از وعده های انتخاباتی آقای روحانی  كه مورد توجه گرفت و آرای قابل توجهی را نصیبش ساخت تاسیس فرهنگستان زبان تركی بود. عملی كردن این وعده برای رئیس جمهور  كار خیلی آسانی است. تاسیس یك فرهنگستان خرجی ندارد. زحمت سیاسی ندارد. بار اجرایی آن چنانی ای ندارد.  در واقع از میان وعده های انتخاباتی اش اجرای  این یكی ساده ترین است. در این مدت كوتاه كه  هیئت دولت آقای روحانی سركار آمده در جهت عملی كردن وعده های بسیار دشوارتر از این مورد -نظیر نجات دریاچه ی اورمیه یا عادی سازی روابط خارجه به منظور رفع تحریم ها- اقداماتی كرده (كه البته كو تا نتیجه دهد!). ولی در خبرها نخوانده ام كه دراین جهت اقدامی صورت گرفته باشد. شاید اگر خیلی ها جای او بودند از وعده ی آسان شروع می كردند كه زود به نتیجه برسد و رضایت به ارمغان آورد.

راستش من ترجیح می دهم خوش بین باشم و  این تاخیر را علی الاصول به فال نیك می گیرم! در بخش نظرهای این نوشته ام توضیح دادم كه اگر فرهنگستان زبان تركی تشكیل شود و افرادی وارد آن شوند كه شایستگی عضویت در فرهنگستان را نداشته باشند تاثیر مخرب بسیاری خواهد داشت.  اگر سواد لازم را در ادبیات و ساختار زبان تركی نداشته باشند تركیبات و عبارات نامناسب خواهند ساخت و به  زبان مادری ما ضربه خواهند زد. توجه داشته باشید كه اگر كسانی وارد فرهنگستان شوند كه برای این زبان دل نسوزانند  تركیبات و واژه هایی خواهند ساخت كه آن را از هویت خود تهی سازد. این زبان كه سینه به سینه علی رغم همه ی نامهری ها  تنها به مدد مردمی كه به آن سخن می گویند حفظ شده می تواند با این بازو ضربه بخورد. به علاوه اگر شخصیت و منش افرادی كه به فرهنگستان وارد می شوند در حد و حدود و قد و قواره ی فرهنگستان نباشد این فرهنگ ماست كه ضربه خواهد دید.

با توجه به این كه در دانشگاه هایمان تا كنون رشته ی ادبیات تركی آذربایجانی نداشته ایم  بسیار خواهند بود كسانی كه بی هیچ دانشی خود را در این زمینه متخصص جا بزنند. به خصوص اگر ببینند فرهنگستانی تشكیل می شود و میزی هست و  اعتباری و پرستیژی سعی می كنند خودشان را بچپانند اون تو! بعید نمی دانم كسانی مدعی شوند كه تا دیروز برای جلب توجه و خودشیرینی و نقل مجالس شدن این زبان و این فرهنگ را مسخره می كردند و هرجا وارد می شدند  شروع می كردند به گفتن  "یه روز یه تركه .... هه هه هه! من خودمم تركم هااااااا!!!!" اگر این افراد وارد فرهنگستان زبان تركی  شوند نه تنها كار مفیدی انجام نخواهند داد بلكه با یك سری رفتار نامناسب  آبروریزی راه می اندازند و این حركاتشان متاسفانه به حساب فرهنگستان زبان تركی نوشته می شود. اگر چنین شود كار برای ما ده ها بار مشكل تر خواهد شد. هزار تا هم منت سرمان خواهد بود كه فرهنگستان زبان تركی هم تشكیل شد این هم نتیجه اش!

از آن سو ادیبانی كه قبای فرهنگستان زبان تركی  شایسته ی آنهاست بین مسئولان ناشناخته اند. اینان افرادی موقر بوده اند كه عمری در گوشه كتابخانه ای به مطالعه ی ادبیات و ساختار زبان تركی پرداخته اند. هیاهو و جنجالی ایجاد نكرده اند كه سر زبان ها بیافتند. تنها بین علاقه مندان این زبان و ادبیات آن شناخته اند. من این تاخیر در عمل به وعده ی تاسیس فرهنگستان را به فال نیك می گیرم. امید دارم تاخیر به آن علت بوده باشد كه می خواهند به دقت افراد شایسته را شناسایی كنند و به دقت آنها را گلچین نمایند. امیدوارم چنین باشد.

این چند جمله ی آخر خطاب به عزیزانی است كه در نوشته هایشان عمل به وعده ی تاسیس فرهنگستان زبان تركی را پی گیری می نمایند. از یك چیز مطمئن باشید: هستند بدخواهانی كه بیش از شما منتظر هستند كه فرهنگستان تشكیل شود و به بیراهه رود و آتو دست آنها بیافتد تا بر سر این فرهنگ بكوبند.پس بیشتر از آن كه زمان تحقق وعده را پی گیری كنید كیفیت تحقق وعده را پی گیری نمایید. فهرستی از افراد شایسته ی عضویت فرهنگستان زبان تركی تهیه نمایید  و آنها را به مسئولان فرهنگی مربوطه  معرفی كنید. كسانی كه فعالیت شان ادبی است. ترجیحا فعالیت سیاسی نداشته باشند و شخصیت ادبی شان غالب باشد. به زبان تركی تالیفات داشته باشند و به این زبان و ادبیات آن تسلط لازم را داشته باشند. منش و شخصیت شان در حد و اندازه ی فرهنگستان باشد.  شخصیت جنجالی و غوغاسالار نداشته باشند. شخصیت مردم دار داشته باشند. سوابق شان روشن باشد و نقطه ی ابهامی نداشته باشد كه بتوان به آن انگی بست. از آن تیپ افراد پیشكسوت باشند كه در محله  و شهر مورد احترام همگان هستند. با وقار و آبرودار و متین هستند.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

نیازمندی ها

+0 به یه ن

شما كتاب شعر یا وبسایت شعر كودكانه به زبان تركی آذربایجانی می شناسید تا به مادر حسین كوچولو معرفی كنیم؟

این حسین 2 ساله استعداد جالبی برای زبان تركی از خودش نشان می ده. اگر مامان مهربونش براش شعر بخونه و تشویقش كنه شاید یك شاعر برجسته بشه. اگر چنین وبسایتی هست به من معرفی كنید تا به آن لینك دهم. حتما كودكان زیادی هستند كه اگر اكنون استعدادشان پرورش داده بشه ادیبان و شعرای آینده ی ما خواهند بود.

پی نوشت بیربط:

این نوشته ی آنا خیلی زیباست. به او و همسرش تبریك می گویم. اگر یادتان باشد چندماه پیش هم به نوشته ی او به مناسبت روز مرد  با عنوان "او رنگ نمی شناسد اما زندگی ام را رنگارنگ كرده است " لینك داده بودم. پدیده ی جالب و در خور توجهی در این وبلاگستان دارد  اتفاق می افتد. قبلا چند بار نوشتم كه مردان خطه ی اذربایجان خیلی اهل بیان احساسات عاشقانه نیستند. این كار را سطحی و تصنعی می دانند و بر این باورند كه عمل باید نشان دهنده باشد. اگر هم روزی ابراز عشق بخواهند بكنند كلام عاشقانه شان نیاز به رمزگشایی دارد! بعدش هم گفتم كه آنها را همان گونه هستند باید بپذیریم و نباید اصرار كنیم با معیارهای خرده-فرهنگی دیگر رمانتیك باشند. چیزی كه در وبلاگستان اتفاق افتاده به وجود آمدن یك نوع ادبیات عاشقانه از زبان خانم های آذربایجانی هست. البته این ادبیات هم -فارغ از این كه به چه زبانی بیان شود- باز  ویژگی و هویت  آذری دارد. از هرگونه اغراق می پرهیزد. چیزی نمی گوید كه حرف مفت  و تعارف الكی باشد یا وعده ی سرخرمن باشد! از " چلمپگی" در آن اثری نیست. محافظه كارانه است و حرف اندرونی را به بیرونی منتقل نمی كند. اما هرچه هست یك ادبیات عاشقانه از نوع زنانه است. آن هم مدرن و از جنس زمان. جالبه! برای چند هزار سال كه جنس مذكر فقط نقش معشوقی (بر وزن مفعولی) ما را دستمایه ی ادبیات ساخته بود, وبلاگستان كمك كرده ما زنها خود قلم یا "كیبورد"  به دست گیریم و نقش عاشقی ( بر وزن فاعلی)  خود را ثبت كنیم و نمایان سازیم

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

اورمیه-تبریز قارداشلیغی

+0 به یه ن

 اورمو گؤلونو نجات ورماغیندا بیر مسئله كی منی نگران قویور تبریز -اورمیه رقابتی دیر.رقابت ایكی شهرین آراسیندا علی الاصول بیر یاخشی بیرشی دی. باعث اولار ایكی سی ده قاباغا گئتسینلر. تبریزینن اورمیه نین جماعتی بیر بیرینن قارداش دیلار. اگر ده رقابتی اؤز آرالاریندا ساخلاسالا اؤزگه لرین قاباغیندا گؤرستمسلر بیر عائله ایچینده قارداش-باجی آراسیندا چؤزولوپ گئدر. آممان اگر   اؤزگه لر  بولسه لر سو استفاده ائلییپ آرا ویریشدیرالا بوللر.

اورمو گؤلو نی نجات ورماخ اوچون گرك ائل ائله وراخ. گرك مواظب اولاخ اؤزگه لر آرامیزی ورشدرماسینلار.

 یاخشی اولار  كی هم تبریز ده و هم اورمیه ده ان-ج-او لارین فعالارین ایچین ده  نچچه نفر  یاری-اورمیه لی -یاری تبریزلی اولسونلار. مثلا آناسی تبریزلی آتا سی اورمیه لی اولسون كی ایكی طرفین ده احساسین درك ائلسین. ان-جی-او لارین دا هرسینین بیر اخلاقی آیین نامه لری اولسون و آیین نامه ده شرط قویسونلار كی هر بیر سؤز كی تبریز-اورمیه  آراسین قاراشدیرا یاساك اولسون. بیر بیرین علیهینه پیش داوری اولماسین. بیر بیرین علیهینه دانیشانلاری سؤزونه قولاخ ورمییپ  تز  پیس قضاوت ائلمسین لر. اگر ده بیر مشكل و سو تفاهم قاباغا گلسه دانیشیخ و مذاكره نن سو تفاهمی رفع ائلسینلر.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

شعری برای عروس خانم

+0 به یه ن

خبر وئرین ائلله ره،
دوشسون هامی دیلله ره،
اورمو گؤلو گؤز دیكیب،
مدد وئره ن ال له ره.


گه ل ایناناق سئوگی یه،
قارداشلیغا بیرلی یه،
بیزده ن یاردیم ایسته ییر،
آذربایجان اورمیه.

من آشیق آی اولایدیم،
بیر سولو چای اولاردیم،
آشیب، داشیب داغلاری،
گه لیب سه نه دولایدیم.

خالقیمین دوزلو گؤلو!
گؤرمه یه ك سه نی اؤلو،
قویوب، گئدیب، بیراخما،
بیزه قورو بیر گؤلو

بو ده ردی كیمه یازام؟
اؤز یوردومدا یالقیزام،
ائشیدیرسه نمی مه نی؟
بو گونله ر چوخ سوسوزام.

بیلمه لیسیز سیز بونو!
گه لمه ز گؤلومون سونو،
یو كیچیك ال له ریمله،
قورتاراجام، من اونو

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

آهنگ كوچه لر

+0 به یه ن

آهنگ "كوچه لره سو سَپمیشم" از آهنگ های قدیمی آذری است كه رشید بهبودف آن را باز خوانی كرده. حتی اگر ترك زبان نباشید، این آهنگ را احتمالا شنیده اید. در فیلم مارمولك كمال تبریزی، این آهنگ را می خواندند. در تبلیغات فیلم "بانوی ار دیبهشت" ساخته خانم رخشان بنی اعتماد هم این آهنگ پیش زمینه بود. در سریال "سرزمین سبز" كه اندكی پیش از در گذشت زنده یاد خسرو شكیبایی پخش شد، او این آهنگ را برای مردم محلی جنوب می خواند و...
این آهنگ با جملاتی ساده و صمیمی ، حال و هوای عاشقی را به تصویر می كشد كه در انتظار معشوق است و با دقت و وسواس و عشق و علاقه، خانه و كوچه های اطراف را برای حضور دوباره "یار" آماده می كند. شعر این آهنگ و ترجمه آن را به فارسی در
اینجا می توانید بخوانید. آهنگ را هم می توانید از اینجا دانلود كنید. عنوان چند قسمت از داستان سارا را بندهایی از این تصنیف انتخاب كردم.

مجموعه كامل داستان تاریخی-خانوادگی سارا را می توانید در اینجا بیابید.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

نوشته ی قدیمی-2

+0 به یه ن

واقعیت این هست كه برای این كه توریسم در ایران جا باز كنه ما باید بر فرهنگ خودمان تاكید كنیم.  اگر جز این باشه شانس زیادی برای رقابت با كشورهای دیگر كه خیلی قبل از ما برای جذب توریست سرمایه گذاری وتبلیغ وسیع كرده اند نداریم. به علاوه ماایرانی ها خیلی از تقلید خوشمان نمی آید. می خواهیم خودمان نوآوری كنیم و هویت خودمان را داشته باشیم. در برخی كشورها خیلی راحت تقلید می كنند. تقلید كردن را عار نمی دانند. با دیدگاه ایرانی ام هنوز نتوانسته ام بفهمم كه چه طور با این كه خیلی ناسیونالیست هستند تا وقتی كه در قبضه كردن بازار موفق عمل می كنند  به غرورشان برنمی خورد كه بپذیرند مقلد خارجی ها هستند. ما نمی توانیم با خودمان كنار بیاییم كه به این شكل مقلد و پیرو باشیم.

از طرف دیگر  اگر روش های  جذب توریست با فرهنگ ایرانی ما سازگار نباشد آن را پس می زنیم. به راحتی قبول نمی كنیم. ببینید! در برخی كشورهای در حال توسعه خیلی راحت قبول كرده اند كه برخی هتل ها و...مختص توریست خارجی باشد. واكنش منفی نشان نمی دهند. اما  ما ایرانی ها این چیزها را نمی پذیریم. ما تبریزی ها كه عمراً زیر بار همچین چیزی برویم! مغرورتر از آن هستیم كه چنین چیزی را بپذیریم.ما  تحمل رفتاری كه تبختر تعبیر شود نداریم.

خلاصه بگویم! ما حتی اگر بخواهیم نخواهیم توانست از دیگران در امر جذب توریست تقلید كنیم. روش های آنها خیلی به درد ما نمی خورد. ما باید در این موضوع هم-- مانند خیلی چیزهای دیگر-- سبك و سیاق  ویژه ی خود را داشته باشیم. سبك و سیاق مخصوص ما هم در دنیا مشتری خاص خود را خواهد یافت. 

اما چند نكته را باید در نظر گرفت.

یكی این كه سبك و سیاق خود را داشتن به معنای آن نیست كه می توانیم به استانداردهای جهانی بی توجه باشیم. برخی چیزها هستند كه دیگه استاندارد جهانی باید داشته باشند. مثلا دستگاه حمل و نقل یا چرخ فلك و.... باید با یك استانداردی بازبینی شود و الا ایمنی كافی را ندارد. متاسفانه این چیزها در ایران خوب رعایت نمی شود. با این استاندارد ها نمی شه از دنیا توریست جذب كرد. امیدوارم به بهانه ی جذب توریست هم شده یك مقدار استاندارد های ایمنی را بالا تر ببرند.

همین طور متاسفانه استاندارد سرویس در رستوران های ما به طور متوسط پایین است. خیلی ایراد دارد كه وقتی غذا سرو می كنند كارد نمی آورند. یا تا قبل از آوردن غذای اصلی چیزی نمی آورند. (اتفاقا رستوران های تبریز از این جهات از تهران به طور متوسط بهتر هستند.)

حالا برویم سراغ یك نكته دیگه.

نكته اینجاست كه فرهنگ اصیل ایرانی دقیقا چیست؟ یك زمانی بین دو طیف اجتماعی و فرهنگی دعوایی بود بر سر فرهنگ قبل از اسلام و بعد از اسلام. این دعوا دیگه كهنه شده. در بین نسل ما و نسل بعد از ما این مسئله دیگه حل شده رفته پی كارش. ما الان هر دوره ی تاریخی را به جای خودش به رسمیت می شناسیم و اگر چیز جالبی در باره اش بدانیم به مهمانان خارجی مان هم عرضه می كنیم. تعصب خاصی نسبت به دوره ی خاصی نداریم. قبل ار مهاجرت آریایی ها بعد از مهاجرت آریایی ها تا حمله ی اعراب و بعد از آن هركدام دوره ای است كه از نظر ما  جذابیت ها و آثار به جا مانده از خود را دارد و سزاوار معرفی است. هیچ كدام را حذف نمی كنیم. همه را با هم قبول داریم. درستش هم همین است. در جذب توریست باید تنوع ارائه داد. خوشبختانه این مسئله برای ما حل شده.

ببینید! در ایتالیا رم بافت زمان رومی خود را حفظ كرده. فلورانس با بافت رنسانس خود توریست جذب می كند. سیینا هم با بافت قرون وسطایی خود دل توریست ها را می رباید. هیچ كدام نافی دیگری نیستند. همه با هم ایتالیایی را تشكیل داده اند كه این همه در جذب توریست موفق است.

رئیس موزه ی لوور چند سال پیش آمده بود ایران. در مورد جذب توریست به شیراز مصاحبه می كرد. می گفت درسته كه تخت جمشید فوق العاده است. اما برای جذب توریست به شیراز در كنار آن باید به اماكنی مثل چایخانه های سنتی و ....هم پرداخت. توریست امروزی تنوع می طلبد. برعكس توریست ۵۰ سال پیش خیلی تخصصی نگاه نمی كند. ۵۰ سال پیش افراد خیلی خاص پا می شدند از اروپا می رفتند كشورهایی مثل ایران و تركیه برای گردش. اون وقت یك چیز خیلی خاص می خواستند ببینند. اما امروزه افراد معمولی با سلیقه ای نه چندان تخصصی عمده ی توریست ها را می سازند. برای این قشر باید تنوع ارائه داد نه لزوما چیزی خیلی منحصر به فرد. برای همین هست كه هر چیز توریستی  از گوشه و كنار ایران به دنیا نشان دهیم در نهایت به نفع جذب توریست به كل ایران تمام می شود. از بیرون كه نگاه می كند می گوید به به! چه قدر تنوع!

این را هم اضافه بكنم. خیلی وسواس به خرج ندهید كه معرفی شما به دنیا خیلی تخصصی و عالی و بی نقص باشد. توریست امروزی آن قدر ها مشكل پسند نیست! سعی تان را بكنید  معرفی و تبلیغ شما خوب باشد. سعی كنید ابتكاری باشد. انگلیسی آن درست باشد. اگر از جایی مطلبی بر می دارید ارجاع بدهید (رعایت در امانت) اما دیگه خیلی وسواس به خرج ندهید. خودمانی باشد بد نیست. آن هم مشتری خود را دارد. هرچه كیفیت تبلیغ بهتر مخاطب بیشتر. اما كیفیت متوسط هم برای خودش مخاطب دارد.

 مسئله ی دیگری این روزها مطرح می شود. با یك مثال مسئله را توضیح می دهم. چند سالی است كه شهرداری تبریز در عید نوروز در میدان ها هفت سین می چیند. در برخی میدان ها مجسمه ی حاجی فیروز هم می گذارد. "حاجی فیروز" در سنن آذربایجان وجود نداشت. یك عده ایرادمی گیرند كه حاجی فیروز كه مال  فرهنگ بومی ما نیست ما به جای آن  تكم خوان داریم.  به نظر من خوب نیست كه سنت هایی مثل تكم خوانی دارد به فراموشی می رود.  از منظر جذب توریست بهتره این سنت احیا شود. در یك میدان تبریز هم مجسمه ی حاجی فیروز بگذارند بد نیست. بچه های تهران كه برای مسافرت نوروزی به تبریز می روند بد نیست تصویر آشنای حاجی فیروز را ببینند. اما به ازای هر حاجی فیروز باید چهار پنج تا هم تكم خوان باشد تا ویژگی خاص منطقه را نشان دهد. یك جوری باید ترتیب دهند كه تنوع زیاد باشد و در عین حال هر منطقه ویژگی ها ی خود را داشته باشد. این طوری مسافرت نوروزی برای بچه ها خاطره انگیزتر می شود.

از منظر توریست خارجی هم بهتره كه هر منطقه ویژگی های منحصر به فرد خود را داشته باشد تا این توریست انگیزه ی بازگشت به ایران و دیدن یك منطقه ی دیگر از ایران را حفظ كند.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل