مرتب می گن بچه های «این دوره زمونه» یا بچه های «قدیم». اما به نظر من بچه ، بچه هست. این دوره وزمونه وآن دوره زمونه و قدیم و جدید و ایرانی و خارجی نداره! همان داستان های منطقه قره داغ که پرستارم در کودکی برای من تعریف می کرد این روزها برای دوستان ۴-۵ ساله ام تعریف می کنم و برای همین بچه های این دوره زمونه جذاب هست. البته اون ژانر داستان که بابا چوپانی بود که سه دختر داشت. رابطه عاطفی پدر و دخترها برایشان هنوز جذاب هست. داستان هایی که شخصیت منفی دارند برایشان جذاب نیست. شخصیت منفی و بدجنس را درک نمی کنند چون ندیده اند. امیدوارم (هرچند متاسفانه امید واهی ای است) هرگز از این شخصیت ها نبینند و نفهمند اما متاسفانه دیر یا زود بدجنس های بسیاری در اجتماع خواهند دید.
از جمله چیزهایی که برای همه بچه ها از هر قوم و نژاد و نسلی جذاب هست جوک ها و متل های «بی تربیتی» است. جذابیت کالای ممنوعه!
من دو سال خودم را خفه کردم که به «دینقیلی» خودم ترکی یاد بدهم دو سال تمام گفتم اسب می شه «آت». به زعم خودم هم کلمه ای را انتخاب کرده بودم که هم تلفظ آن آسان هست و هم بچه ها به آن علاقه مندند. همه شان اسب دوست دارند. اما یاد نگرفت که نگرفت! با خودم گفتم یا استعداد زبانش صفر هست یا هم به زبان ترکی علاقه ای ندارد. چون انگلیسی را خوب یاد گرفته گفتم لابد به ترکی علاقه ندارد.
اما دیدم خواهرش نخود می خورد و این دینقیلی هم که دو سال تمام «آت» را یاد نگرفته بود می خواند و دست می زند و می خندد: «نخود یئه قوخود!» اون هم با چه تلفظ غلیظ درستی! مثل اعلامیه چسبیدم به دیوار. چه زود این را یاد گرفته بود. با یک بار شنیدن! کالای ممنوعه هست دیگه!😁
اشتراک و ارسال مطلب به:
فیس بوک تویتر گوگل