عکس های زیبای هابل

+0 به یه ن

در  این سخنرانی  توضیح داده می شه که چه طور عکس های زیبای تلسکوپ هابل تهیه می شوند. درسته که هابل به همه طیف مرئی حساس هست (به اضافه بخش پرانرژی تر مادون قرمز و کم انرژی  تر ماورابنفش) اما عکس های رنگی که نمایش داده می شه "عکس رنگی" که هابل گرفته نیست. هابل از فیلتر های فرکانس مختلف استفاده می کنه و عکس تک رنگ در فرکانس های مختلف می گیره. سپس به هرکدام از فرکانسها رنگی را اختصاص می دهند و عکس ها را با ادغام این اطلاعات به دست می آورند.

لزوما رنگی که نسبت می دهند رنگ متناظر با  فرکانس نیست.


اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

کنفرانس فیزیک ذرات و میدان ها

+0 به یه ن

با سلام خدمت همکاران گرامی

انجمن فیزیک ایران از دوازده سال پیش هر ساله کنفرانسی در مورد فیزیک ذرات و میدان ها برگزار می کند.  امسال، دبیر همایش آقای دکتر عزیزی از دانشگاه تهران هستند که بسیار برای این همایش زحمت کشیدند.

 پیش بینی من آن هست که سطح سخنرانی ها ی مدعو در حد همایش های مشابه که در کشورهای اروپای غربی و آمریکای شمالی برگزار می شود خواهد بود.

یکی از سخنرانان  برنده جایزه نوبل هست.

https://en.wikipedia.org/wiki/Takaaki_Kajita

 بقیه سخنرانان مدعو، فیزیکدانان فعال ایرانی هستند که در سال گذشته مقالات درخور توجهی منتشر کرده اند.

 همایش در روزهای ۲۸ و ۲۹ اردیبهشت ماه جلالی برگزار خواهد شد.

مهلت ثبت نام تا ۱۵ اردیبهشت تمدید شده است. 

برای اطلاعات بیشتر و ثبت نام می توانید  به سایت زیر مراجعه کنید:

https://www.psi.ir/farsi.asp?page=particles12

امیدوارم فیزیکدانان فعال کشور   در عرصه فیزیک ذرات و میدان ها در این برنامه ثبت نام نمایند و در سخنرانی هاشرکت کنند. من شخصا مشتاقانه سخنرانی ها ی مدعو را دنبال خواهم کرد.

با احترام

یاسمن فرزان

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

مهاجرت از فیزیک به فلسفه

+0 به یه ن

اگر می خواهید فیزیک را به مقصد فلسفه ترک کنید مختارید.  حدود ٢٠ سال هست که این نوع مهاجرت ها را رصد کرده ام. بسیاری از این نوع مهاجرت ها "ادابازی" بوده اند. کار فیزیک هم سخت هست و هم آینده شغلی آنچنانی ندارد. خیلی ها بعد از یک مدت از رشته فیزیک دلسرد می شوند و می خواهند با این رشته وداع کنند. زبر وزرنگ ها و باجربزه ها می روند سراغ مشاغل پردرآمدتر و کاربردی تر. خوش ذوق ها می روند سراغ هنر وادبیات و……
از همه وامانده تر ها ادعای فیلسوف شدن می کنند. برخی الگو ها هم جلوی چشمانشان دارند: با خود می گویند "اگر این الگو ها توانسته اند فیلسوف بشوند لابد من هم می توانم. کاری نداره. راست راست راه می روم. مقاله نمی نویسم. سمینار نمی دهم. سر سمینارها نمی آیم. اگر هم از من سئوال شد پس تو ٣٦٥ روز سال چه می کنی ؟! پاسخ می دهم من چون عمیقم مثل شما بسیط ها "تِپ تِپ" مقاله نمی نویسم.
همه را بسیط می خوانم تا حس خود عمیق پنداری ام تشدید شود.
اگر هم خیلی پاپیچ ام شدند 
بادی به غبغب می اندازم و می گویم تو بیشتر می فهمی یا برنده جایزه نوبل، هیگز؟! هیگز هم همه عمرش بیش از چند مقاله ننوشت اما نوبل گرفت! تعداد مقالات من به هیگز از تعداد مقالات تو به هیگز نزدیک تر هست پس من عمیق ترم!"

من به این افراد کاری ندارم. دورهمی خوشند و همه را بسیط می خوانند و حال می کنند. اما سخنم با فیزیک خوانده هایی است که به سمت فلسفه گرایش می یابند اما اهل ادابازی نیستند. بلکه واقعا دنبال فلسفه هستند. باز مشاهده من می گوید اون دست اول  این دسته دوم را له می کنند. کیش شخصیتی که راه انداخته اند، له کننده هست.


در کشور ما فیلسوف درست و درمان هم پیدا می شود. اگر از پژوهشکده فلسفه پژوهشگاه دانش های بنیادی خط بگیرید ضربه نخواهید خورد و له نخواهید شد. آدرسش را اینجا می ذارم:


-------------------------------------
آیا مقاله ننوشتن نشانه عمق و فهم ودرک بالاست؟!


احتمالا شما هم این نوع شبه-استدلال را از سیگاری ها شنیده اید: "کی گفته که سیگار برای بدن ضرر داره؟! چرچیل هم چاق بود هم اون همه سیگار می کشید. از همه هم سالم تر بود!"

اتفاقا در بحث های ترویج علم وبالا بردن سطح فهم عموم از علم این شبه-استدلال، مثال کلاسیک برای فهم ناقص از روش-مندی علم است. چرا؟!  کسی که چرچیل را شاهد بی ضرر بودن سیگار می آورد درک نمی کند که چندین عامل در سلامت دخیل هستند نه فقط یک عامل. نمی فهمند که دانشمندانی که به این نتیجه رسیده اند که سیگار برای بدن ضرر دارد بر اساس نمونه های آماری متنوع که عوامل گوناگون برای آنها مشترک هست بررسی کرده اند .  حاصل سالیان سال بررسی ها و تحلیل های آماری تحت شرایط گوناگون بوده است. بر اساس یک نفر چرچیل یا بابا بزرگ سیگاری اما معمر فلان کس که نتیجه گیری نکرده اند!

جالبه که فیزیکدانان مدعی عمیق بودن هم دقیقا با همین شبه-استدلال از یک مورد پیتر هیگز (یکی از برندگان جایزه نوبل که استثنائا تعداد مقالات کمی دارند) به این نتیجه می رسند که اگر فیزیکدان "عمیق" تا سه چهار سال هم مقاله ننویسد هیچ اشکالی ندارد وفقط "بسیط ها" به کم کاری او خرده خواهند گرفت.

مدعیان عمیق بودن، با این شبه-استدلال ها آشکار می سازند که اصلا با متدلوژی آشنایی اولیه هم ندارند. درست مثل مثال چرچیل!
در مقابل یک نفر هیگز، می توان ده ها فیزیکدان برجسته را مثال زد که همه ساله دست کم سه چهار مقاله می نویسند.

جریان و داستان هیگز یک مغلطه هست! بله! هیگز چند تا مقاله مهم نوشت اما بعدش چندان پیگیر ماجرا نشد. در مقابل صدها فیزیکدان روی ایده کار کردند و سال ها چندین مقاله روی همان ایده هیگز نوشتند که به اینجا رسیدیم و ذره هیگز هم کشف شد و پیتر هیگز  هم نوبل گرفت و من و شما هم امروز راجع به هیگز حرف می زنیم و از او مثال می زنیم. گمان می کنید اگر بقیه هم مثل هیگز به دو سه مقاله بسنده می کردند اون قدر علم پیشرفت می کرد که ذره هیگز کشف شود؟! نه خیر!  قطعا خیر!


------------------

چرا تعداد متوسط  مقالات منتشر شده توسط پژوهشگران رشته های مختلف، متفاوت هست؟

ما مقاله  می نویسیم که از همتایان خود  که روی مسایل مشابه کار می کنند بازخورد بگیریم. مثلا، من در ایران مقاله ای روی آرشیو می ذارم فردای آن روز یکی از ژاپن یا اروپا ای-میل می زند و نظری می دهد. ایده خودم را در پستوی خانه ام قایم کنم تا چه شود؟!! تا توهم به من دست دهد که کاری چنان عمیق دارم انجام می دهم که پایه فیزیک را تکان خواهد داد؟!!! این ادعا ها نشانه توهم هست! نشانه عمق یا حتی اعتماد به نفس نیست! نشانه نفهمیدن ودرک نکردن روند پیشرفت علم مدرن هست. نشانه آن هست که فکر طرف، آن قدر بچگانه و غیرواقعگرایانه مانده که گمان می کند که به طور مثال نیوتن یا گالیله یا اینشتن یا واینبرگ یا حتی خود جناب هیگز در خلا زندگی می کرده و یک شبه بلند شده و علم را متحول ساخته! مطمئنم اینها که کم کاری خود یا کم کاری های نورچشمی های خود را پشت کم-مقاله نوشتن هیگز قایم می کنند سخنرانی معروف پیتز هیگز را که بلافاصله بعد از اعلام کشف ذره هیگز ارائه داد (سخنرانی اش در دانشگاه Swansea) نشنیده اند.  همانجا هیگز با وسواس عجیب توضیح می دهد که در نگارش  مقالات معروفش از ایده های قبلا منتشر شده چه کسانی سود جسته. فرض کنید اون افراد ایده های خود را صندوقچه خانه نگه می داشتند و منتشر نمی کردند تا به فتوای حضرا ت عمیق ایرانی بسیط انگاشته نشوند. آیا هیگز در خلا و بدون آشنایی با ایده های قبلی می توانست مکانیزم معروف خود را شسته رفته بپردازد؟! خودش که می گفت به هیچ وجه نمی توانست.

در شاخه پژوهشی ما، سالی یکی دو آزمایش مهم نتایجی منتشر می کنند که بر اساس آن نتایج باید ایده ها را بازبینی کرد و مقالات جدید نوشت. اگر این کار را نکنی از قافله عقب می مانی. در نتیجه باید سه چهار مقاله در سال نوشت. کسی که می خواهد در پیشبرد علم سهیم باشد چنین می کند.

در رشته شیمی تعداد آزمایشگاه و تواتر برونداد نتایج آزمایشگاهی  از فیزیک هم بیشتر هست. در نتیجه شیمی دانان  باید تعداد بیشتری بنویسند.

در ریاضیات آهنگ تحولات کندتر هست. در نتیجه تعداد متوسط مقالات ریاضی دانان هم کمتر هست. البته همان طور که قبلا هم گفتم تعداد صفحات مقالات ریاضی معمولا سه چهار برابر مقالات ماست.
حتی در رشته ریاضی هم اگر کسی چند سال مقاله ننویسد باید توضیح دهد که چرا کم کار بوده؟! نمی تواند بادی به غبغب بیاندازد و ادعا کند که "چون من خیلی عمیقم دارم پایه های ریاضی را جا به جا می کنم  . بنابراین مقاله منتشر نمی کنم. "از کجا معلوم این فرد مدعی اشتباه نمی کند. ؟! یک ریاضیدان باید سالی حدود یک مقاله بنویسد تا همکارانش از گوشه کنار دنیا نظر دهند والا ممکن هست راه گم کند.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

آموزش عام علمی اندیشیدن

+0 به یه ن

جامعه ما به سرعت در حال تغییر و پوست اندازی است.  اگر این تغییرات به سمت وسوی علمی تر اندیشیدن باشد آینده ای روشن در انتظار کشور ما خواهد بود. با این ملاحظه دوشنبه هفته قبل (۴ بهمن ماه) از خانم دکتر سیما قاسمی، ترویجگر و پژوهشگر ترویج علم دعوت نمودیم تا در مورد رویکردها و چالش های ترویج علم سخنرانی نمایند. سخنرانی ایشان بسیار ارزشمند و آموزنده است. لینک فایل سخنرانی را در زیر می گذارم تا مورد استفاده همگان قرار گیرد. شنیدن این سخنرانی را به همگان قویا توصیه می کنم. در ابتدا، حدود ۱۰ دقیقه آقای دکتر شیخ جباری در  مورد رویکردهای مختلف ترویج علم صحبت می کنند. بقیه سخنرانی خانم دکتر سیما قاسمی و پاسخ به سئوالات توسط ایشان هست:

https://www.aparat.com/v/L3xKC

 

در لینک زیر ادامه پاسخ های خانم دکتر قاسمی به سئوالات را می شنویم. همچنین این جانب توضیحاتی در مورد پوستر برنامه می دهم:

https://www.aparat.com/v/KRNGB

 

در لینک های زیر فایل پی دی اف طرحی که دکتر شیخ جباری با همکاری چند نفر از اساتید در حوزه ترویج علم برای فرهنگستان علوم انجام داده بودند قابل دسترس هست:

http://physics.ipm.ac.ir/tarvij/tarvij1.pdf

http://physics.ipm.ac.ir/tarvij/tarvij2.pdf

خواندن این مقالات را هم قویا توصیه می کنم. حاصل سه سال کار پژوهشی و خواندن مقالات متعدد در این حوزه هستند.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

آتوریته یا آموختن روشمندی علمی؟-قسمت دوم

+0 به یه ن

در نوشته پیشین ام اشاره کردم که  اغلب بزرگسالان از قبل عقایدی دارند و انتظار دارند که یک دانشمند یا مروج علم آن را تایید کند و تاکید کند که عقاید وی مبنای علمی دارد. اگر جز این بشنود دلخور می شود. اغلب بزرگسالان اگر از زبان یک ترویجگر علم بشنوند که عقایدشان علمی نیست عالم بودن مروج را  (مستقل از جایگاه علمی او) زیر سئوال می برند نه عقاید غیر علمی خود را!  یک ترویجگر آماتور علم (نظیر خود ما که تفننی هرازگاهی قدم در راه ترویج علم می گذاریم و کار اصلی مان پژوهش علمی یا آموزش رسمی علم در مدارس و دانشگاه هاست) وسوسه می شود که  برای متقاعد کردن مخاطب از جایگاه علمی خود یا استادش مایه بگذارد.  وسوسه می شود که به مخاطب بگوید «من  یا استادم که فلان مدرک علمی را داریم و از بهمان جایگاه علمی برخورداریم این طوری می گیم، تو چی می گی؟!» یک ترویجگر حرفه ای علم می داند که این راه درستی نیست و نتیجه معکوس خواهد داد. با خرج کردن از آتوریته علمی نمی توان افراد را مجاب نمود که علمی بیاندیشند  و تحلیل نمایند!


توجه داشته باشید که در کشور ما چیزی که زیاد هست مدرک دکتری هست. همان کسان هم که مروج عقایدی هستند که ما شبه-علم یا خرافات عصر جدید می دانیم، برای خودشان انواع و اقسام مدارک و عناوین پرطمطراق شبه علمی جور کرده اند.  مخاطب شما که به اون افراد ارادت دارد، ارزش مدارک یا جوایز علمی شما  را  از مدارج مراد خود پایین تر می داند!


پس چه باید کرد؟!  اول از خودمان سئوال کنیم: به راستی فرق یک پژوهشگر علم با یک شارلاتان که  شبه-علم ترویج می کند چیست؟ فرقش با یک مدعی جادوگری یا یک رمال چیست؟! فرق در متدلوژی یا روش شناسی است.
فرق در روش های تحلیلی است که به کار می گیرد. بنا به تعریف این روش ها آموختنی هستند. برعکس روش های رمالی و جادوگری که مدعیان آنها ادعا دارند  در انحصار افراد خاص نظرکرده  و از-ما-بهتران اند!
ترویجگر ماهر علم سعی می کند همین روشمندی علمی را به مخاطب بیاموزد تا با به کار بردن آن خود او متوجه شود که عقاید شبه-علمی غلط هستند. به او روشمندی را می آموزد تا خود فرق علم و شبه-علم را باز شناسد. نه آن که از آتوریته اش مایه بگذارد و به دیگران بگوید این علم هست و آن یکی شبه علم.
کار سختی است! کلی معلومات ورای موضوعی که قرار است آموخته شود می طلبد. صبر زیاد می خواهد. اما دست آخر، همین هست که موجب رشد یک کشور  و جامعه می شود و آن را از قعر خرافات و روش های منسوخ قرون وسطایی  و یا خزعبلاتی خرافی عصر جدید بیرون می کشد و به ندانم کاری ها ی ناشی از جهل پایان می دهد.



اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

چالش های ترویج علم بین بزرگسالان-قسمت اول

+0 به یه ن

اگر تجربه «ترویج علمی فکر کردن» در بین بزرگسالان داشته باشید، خواهید دید چه قدر به لحاظ اجتماعی دشوار هست. طولی نخواهد کشید که عده ای علیه شما صف خواهند بست و نیش و کنایه های زهرآلود به شما شلیک خواهند کرد. ظاهرا دوستانه اما در واقع بسیار خصمانه. حتی وقتی تولدشان را هم تبریک می گویید (تولدی که علی الاصول قرار نبود یادتان باشد اما یادتان بود) با نیش و کنایه از خجالت شما در می آیند. تعجب می کنید که مگر من چه کرده ام که مستحق این همه نیش و کنایه و بدگویی های این افراد شده ام؟! 

مدت ها  سردرگم حل این معما می مانید. بعد به خاطر می آورید وقتی در مورد عقایدش در موردکارما یا انرژی کیهانی یا فرادرمانی یا .... سخن گفته، شما این عقاید را به چالش کشیده اید. به همین دلیل از شما کینه به دل گرفته.  همانند هر  متعصب مذهبی دیگری.

 قبل از این که به اصل موضوع بپردازم تاکید می کنم منظور من ترویج «علمی اندیشیدن»  است نه اطلاع رسانی  در مورد آخرین دستاورد های علمی. آن نوع اطلاع رسانی  چندان کارسختی نیست.  شما اگر  در مورد جیمزوب یا آشکارساز آیس کیوب بخواهید توضیحاتی در دورهمی های خانوادگی یا دوستانه بدهید کمتر کسی از دست شما  دلخور می شود. اتفاقا خیلی هم محبوب می شوید. مخاطبان با اشتیاق گوش فرا می دهند.
ولی اطلاع عمومی  در مورد تلسکوپ جیمزوب  چندان مشکلی از خیل عظیم مشکلات امروز ایران را حل نمی کند. در غرب این نوع اطلاع رسانی می شود تا مردم علاقه مند شوند و راضی گردند که مالیات هایشان برای این نوع پروژه ها خرج شود. در کشور ما نظر شهروندان در مورد  محل خرج شدن بیت المال، محلی از اعراب ندارد! (واقعیت موجود را می گویم که با ایده آل مورد نظر من فاصله زیادی دارد.)
چیزی که الان ما نیاز داریم علمی اندیشیدن هست.  بزرگسالان ما جلوی دعوت به علمی اندیشیدن هست که مقاومت می کنند.
مقاومت فقط در برابر نقد  مسایل اعتقادی نظیر کارما یا اثرات جادویی سنگ ها و... نیست.  در دو دوتا چهارتای زندگی هم این مقاومت در برابر علمی فکر کردن به چشم می خورد. به طور مثال، وقتی پایشان را توی یک کفش می کنند که حتما فلان مغازه را باید بهمان رقم به اجاره دهند استدلال شما را مبنی بر این که مغازه دار از این مغازه  آن قدر سود نخواهد کرد که چنین اجاره بهایی بپردازد نمی شنوند. دو دوتا چهار تا نمی کنند بلکه بر اساس «همه می گن» تصمیم می گیرند. نتیجه غیر علمی اندیشیدن آنها این می شود که مغازه خالی می ماند و  ضرر می کنند.
در بزرگ مقیاس هم غیر علمی اندیشیدن ضرر های بسیار زیادی به کشور زده و می زند. تحولات پیش رو در جامعه تنها وقتی نتیجه مطلوب خواهد داد که با علمی اندیشیدن توامان باشد. اینجاست که نقش ترویجگران علم برجسته می شود.
 منظورم  ترویج گرانی است  که علمی اندیشیدن را به بزرگسالان می آموزند.
 باز هم تاکید می کنم که بسیار کار سختی است. بزرگسالان اغلب عقاید و نظراتی دارند و از مروجان علم تنها می خواهند که این عقاید و نظرات را تایید کنند. چیز جدیدی نمی خواهند فقط تایید نظرات قدیمی خود را می خواهند.
یک مروج خوب علم باید آن قدر روانشناسی و جامعه شناسی بداند که علی رغم همه این مقاومت ها بتواند باورهای غلط را با علمی اندیشیدن جایگزین سازد.


(در برنامه روز دوشنبه ساعت ۹-۱۱ صبح شرکت کنید تا بیشتر در این باره بیاموزید. سخنران اصلی این برنامه یعنی خانم دکتر قاسمی تجربه بسیار در این باره دارد. لینک شرکت:
https://www.skyroom.online/ch/schoolofphysics/physicsseminar)

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

پیشنهاد برای حل معضلی بزرگ با بودجه ای کوچک

+0 به یه ن

  •  همان گونه که می دانید مباحثی نظیر انتگرال از دروس دبیرستانی خارج شده است. این امر مشکلات عدیده ای برای تدریس فیزیک در دانشگاه به خصوص در سال اول ایجاد می کند. پیشنهاد می کنم که  نهاد های ذیربط با تنی چند از معلمان و یا اساتید زبده قرارداد ببندند تا در طی جلساتی این مباحث جا مانده را  جهت ضبط و در اختیار عموم قراردادن تدریس نمایند. به طور مشخص این پیشنهاد را دارم: الف- فراخوان دهند تا استادان فیزیک که دروس پایه را تدریس می کنند مباحث ریاضی حذف شده از کتب دبیرستان که لازمه تدریس فیزیک در دانشگاه هست رابرشمارند و به یک آدرس ای-میل تا تاریخ ۲۵  بهمن بفرستند. همین طور پیشنهاد های خود را برای این طرح ارسال دارند. ب- در جلسه بهمن ماه امکانات موجود برای دریافت حمایت مالی (رقم لازم  کمتر از ۲۵ میلیون تومان خواهد بود) و نیز لجستیک طرح  را بررسی نمایند و کارگروهی برای انجام این کار تشکیل دهند. ج- هماهنگی های لازم انجام گیرد تا در اوایل سال ۱۴۰۱ ضبط کلاس ها انجام گیرد و به تدریج در فضای مجازی قرار گیرد تا بازخورد لازم برای رفع نواقص گرفته شود. د- پس از تکمیل کلاس ها و افزودن یک جلسه رفع اشکال (لجستیک آن باید اندیشیده شود) لینک کلاس ها در اختیار کلیه دانشگاه ها قرار گیرد تا دانشجویان جدید سال آتی قبل از شروع  سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۲ از این کلاس های ضبط شده  استفاده کنند و مباحث لازم را قبل از شروع کلاس های دانشگاه بیاموزند.

به این ترتیب دانشجویان از همه ایران و حتی از افغانستان می توانند متنفع گردند. با این بودجه ناچیز و اندکی کار اجرایی می توان جلوی فاجعه بیسوادی نسل آینده فیزیکدانان و مهندسان و... نسل آینده را گرفت.  همچنین با بودجه ای اندک،نهاد مزبور اعتبار نیکی در سطح دانشگاه های کشور به دست می آورد.


توجه کنید: سال اول دانشگاه زمانی است که شخصیت دانشجویی شخص شکل می گیرد. وقتی دانشجویی سر کلاس ترم  فیزیک ۱ ملاحظه می کند که مطالب را به علت عدم تسلط به مفاهیم ریاضی نمی فهمد  یا سرخورده می شود و حس کودنی به او دست می دهد. یا ملاحظه می کند که دیگران هم نمی فهمند و این نتیجه را می گیرد که دانشگاه جایی است که ۱- استاد درس می دهد ۲-دانشجوها هم نمی فهمند.۳- آخر سر هم استاد برای این که همه از درس نیافتند چندین نمره اضافه می کند. در نتیجه حتی بعد از این که انتگرال را هم یاد گرفت در فهمیدن دروس «شل» می شوند. اگر قبل از  حذف انتگرال و... از دروس دبیرستان حدود ۲۰ درصد دانشجوها در دانشگاه شل بودند بعد از این اتفاق حدود ۸۰ درصد همان ترم اول شل می شوند. این یعنی فاجعه برای آینده کشور. این یعنی سونامی بیسوادی و ناکارآمدی.


    اشتراک و ارسال مطلب به:


    فیس بوک تویتر گوگل

    توضیحات تکمیلی در مورد برنامه «ترویج علم: رویکردها و چالش ها»

    +0 به یه ن

     در متن زیر، در مورد برنامه ترویج علم که در روز دوشنبه چهارم بهمن  ساعت ۹-۱۱ صبح در فضای مجازی برگزار خواهد شد  توضیحاتی تکمیلی ارائه می دهم.

    لینک رویداد:

    https://www.skyroom.online/ch/schoolofphysics/physicsseminar

     

    پژوهش در فیزیک یک امر جهانی است. وقتی سخنرانی ای در مورد کارهای پژوهشی خود ارائه می دهیم چندان برایمان فرقی ندارد که مخاطبان ایرانی هستند یا خارجی. همین طور وقتی درس تخصصی ارائه می دهیم ملیت دانشجویان تاثیری در انتخاب مطالب  و نوع مباحث ندارد. اما،   ترویج علم مقوله دیگری است. در ترویج علم، فرهنگ محلی و ساختارها بی اندازه مهم هست.  تقلید از برنامه های ترویج در کشورهای دیگر، بدون  آن که حکمت این برنامه ها را بفهمیم و بدانیم، می تواند بیشتر منجر به سردرگمی و سوتفاهم شود. ازاین روست که برنامه هایی در مورد هدف ترویج علم و شیوه های آن قبل از هر اقدامی در جهت ترویج علم لازم است. برنامه روز چهارم بهمن در همین راستا هست. قبلا درباره این برنامه توضیحاتی داده ام که می توانید آن را در لینک زیر ملاحظه بفرمایید:

    http://physics.ipm.ac.ir/terc.jsp

    برخی تفاوت های فرهنگی و ساختاری بین کشورها و ملت ها که به عقیده این جانب در برنامه های ترویج علم باید مورد توجه قرار گیرند از این قرارند:

    1) بسیاری از برنامه های outreach موسسات در کشورهای اروپایی یا آمریکای شمالی برای این هست که تصمیم سازان و نیز مالیات دهندگان را مجاب سازد که از آن  موسسه ، حمایت مالی بنمایند. در کشور ما حمایت مالی از موسسات، تابع قوانین نانوشته دیگری است که چه بسا برنامه outreach به تقلید از موسسات خارجی کمکی در آن جهت نکند و در بهترین وجه فقط وقت و سرمایه انسانی و گاه مالی به هدر دهد.

    2) هدف دیگر برنامه های outreach  در کشور های غربی  علاقه مند کردن و جذب استعداد های جوان می باشد. ما نیز در پژوهشکده فیزیک به این موضوع اهمیت زیادی می دهیم و در این هدف با همتایانمان در کشورهای غربی مشترکیم. در نحوه عمل، به دلایل فرهنگی تفاوت هایی باید وجود داشته باشد. بخشی از این تفاوت ها را در این برنامه بیان نموده ام:

    https://www.aparat.com/v/F09Qr/

    به دلیل اهمیت این موضوع برای پژوهشکده فیزیک، اگر عمری باقی باشد، در اواخر پاییز سال آینده برنامه ای دیگر با تمرکز کامل روی این موضوع ترتیب خواهیم داد.

    3) در برنامه های آوت-ریچ در غرب از دستاوردهای موسسات دیگر هم نام برده می شود و  جامعه هم خرده ای نمی گیرد. مثلا وقتی در برنامه های آوت-ریچ سرن در اروپا، از دستاورد های آزمایشگاه فرمی در آمریکا یاد می شود کسی ایرادی نمی بیند چرا که این دو آزمایشگاه بزرگ دنیا به واقع همراه و همگام هستند. اما اگر موسسه ای در ایران بخواهد دایم در برنامه های آوت-ریچ اش از دستاوردهای موسسات مهم دنیا بنویسد، کم کم انتقادات را بر می انگیزد که «من آنم که رستم بود پهلوان!». دیر یا زود مخاطبان را از خود دلزده می کند. این حس را در مخاطبان به وجود می آورد که ما در این وسط هیچ کاره ایم و حداکثر بتوانیم برنامه های آوت-ریچ آنها را کپی-پیست یا احیانا ترجمه کنیم.

    4) توجه داشته باشیم که اروپا ، جنبش عظیم رنسانس را از سر گذرانده. اروپای شمالی علاوه بر آن عصر روشنگری  و دوره صنعتی شدن را هم پشت سر گذاشته و به اینجا رسیده. این جنبش ها تفاوت های مهمی در نگرش عمومی مردم به وجود آورده است.  از منظر من به عنوان یک فیزیکدان که گوشه چشمی هم به ترویج فیزیک دارد یکی از مهمترین تفاوت ها در کمی اندیشیدن هست. یک خانم  یا آقای میانسال انگلیسی  که حتی تحصیلات عالیه هم ندارد برای این که بفهمد  دمای فلان کشور سرد هست یا گرم، دمای متوسط را سئوال می کند در صورتی که همتای ایرانی یا حتی ایتالیایی و اسپانیایی او فقط از حس گرما و سرما در آنجا می پرسد و  نیاز زیادی به کمّی کردن این حس از راه اندازه گیری نمی بیند. همان خانم یا آقای انگلیسی وقتی آدرس می دهد می گوید « ۵۰۰ متر به سمت شرق برو و بعد ۲۰۰ متر به سمت شمال» اما همتای ایرانی یا ایتالیایی اش با دست اشاره می کند که «این وری برو، بعد که رسیدی به یک بستنی فروشی دوباره سئوال کن»! کمّی اندیشیدن و حس کردن در کودکستان های اروپای شمالی از طریق وزن کردن و مترکردن و..... به کودکان آموزش داده می شود.

    آموزشی که کودکان ما نمی بینند و برنامه ریزان  و صاحبنظران درسی ما هم  اغلب در هیچ سطحی نیازی برای آن نمی بینند چرا که خود پرورده تمدنی هستند که مراحل رنسانس و روشنگری و صنعتی شدن را طی نکرده اند. خود من که این حرف ها را می نویسم، می دانم که در درک و حس مقیاس های  روزمره مشکل دارم.  هرچند حس و درک خیلی خوبی از تفاوت کیلو پارسک و مگا پارسک یا انرژی ام-ای-وی و جی-ای-وی دارم و به دانشجوهای خود هم به خوبی یاد می دهم، باید محاسبه سرانگشتی نمایم تا بتوانم برآورد کنم که مثلا یک عدد قرص استامینوفن  کمتر از یک گرم وزن دارد یا بیشتر! خیلی از تحصیلکرده های ما همین برآورد را هم بلد نیستند. در امتحان جامع برخی از دانشجویان دکتری فیزیک که اتفاقا برخی آنها را «ستارگان آینده آسمان فیزیک ایران»  می خواندند وقتی سئوال می کردید که وزن اجسام روزمره را تخمین  بزنند عموما عاجز می ماندند و عملا پرخاش می کردند که «من دارم به مسایل عمیق فکر می نمایم. پس شما به چه حقی از من چنین سئوالات پیش پا افتاده ای می نمایید!»

    در امر ترویج علم باید دقت کنیم که ما در بستر این جامعه داریم به ترویج علم می پردازیم نه در بستر جامعه انگلیس و یا آلمان. نیازهایی که ما در این زمینه داریم با نیاز های کشورهای اروپای شمالی متفاوت هست.

     

    در بحث بالا دو مقوله  ترویج علم و  برنامه های آوت-ریچ که معنا و هدف متفاوت از هم دارند به یکجا آوردم. در ابتدای  جلسه  چهارم بهمن ماه، دکتر شیخ جباری به طور مختصر به تفاوت های این دو خواهند پرداخت. سپس خانم دکتر سیما قاسمی از تجارب بسیار ارزشمند خود  در زمینه ترویج علم در بطن جامعه سخن خواهند گفت. در آخر این جانب در این باره سخن می گویم که یک موسسه پژوهشی در این میان چه نقشی می تواند ایفا کند. کار و هدف یک موسسه پژوهشی، پژوهش در مرزهای دانش هست نه ترویج علم در میان مردم. اما با تعاملات ولو محدود با ترویجگران حرفه ای دانش در میان مردم (در حد یک یا دو جلسه در سال برای هر عضو پژوهشکده) ، می تواند نقش مهم و بسزایی در سوق دادن جامعه به سوی علمی اندیشیدن داشته باشد. به زعم نگارنده، ضعف  این حلقه از زنجیر، زنجیر را  ضعیف و شکننده  می سازد. برای رفع این ضعف هست که چنین برنامه هایی ترتیب می دهیم.

     

    با احترام

    یاسمن فرزان

    اشتراک و ارسال مطلب به:


    فیس بوک تویتر گوگل

    واکسن

    +0 به یه ن

    از منظر من مسئله واکسن یک مسئله صرفا علمی هست و تنها متخصصان امر (پزشکان و داروسازان و... ) شایستگی دارند درباره آن اظهار نظر کنند.

    کاری هم به نظرات با سوگیری های ایدئولوژیک یا سیاسی  یا اقتصادی یا حتی ملی ندارم. صبر می کنم ببینم نتایح آزمایش های  پزشکان و داروسازان مستقل که تحت فشار یا تطمیع جریان های مختلف سیاسی، ایدئولوژیک یا سهامداران شرکت های داروسازی نیستند چیست. همان را قبول خواهم کرد.


    پی نوشت:
    متن زیر را از تابناک نقل می کنم. کد خبر:


    ۱۰۲۷۰۶۹
    تاریخ انتشار:۲۱ دی ۱۳۹۹ - ۱۹:۰۹













    به گزارش تابناک، روسای سه رکن سازمان نظام پزشکی به همراه رئیس مجمع انجمن های علمی کشور در نامه ای به ریاست جمهوری خواستار به کارگیری تمام مساعی دولت برای تهیه واکسن مطمئن و مورد تأیید مراجع علمی از طرق مختلف و با استفاده از همه ظرفیت‌های بخش دولتی و خصوصی شدند.

    به گزارش روابط عمومی سازمان نظام پزشکی، در نامه دکتر محمدرضا ظفرقندی - رییس کل، دکتر مصطفی معین – رییس شورای عالی و دکتر عباس آقازاده مسرور – رییس مجمع عمومی سازمان نظام پزشکی و همچنین دکتر ایرج فاضل – رییس مجمع انجمن های علمی گروه پزشکی ایران، خطاب به رییس جمهور آمده است:« همانطور که استحضار دارید امروز مهم‌ترین مقوله حوزه سلامت در جهان، مواجهه صحیح، علمی و مدبرانه در مقابل همه‌گیری بیماری کرونا و تنها راه غلبه و قطع زنجیره این بیماری مهلک که هر روز جان انسان‌های زیادی را تهدید می‌کند تأمین سریع و استفاده از واکسن مناسب و مؤثر بر اساس اولویت‌های تعیین شده است.

    یقیناً جنابعالی اطلاع دارید که بسیاری از کشورهای منطقه و جهان واکسیناسیون علیه بیماری کووید-19 را شروع کرده و حتی بعضی از کشورهای منطقه درصد قابل توجهی از مردم را تحت پوشش واکسن قرار داده‌اند.

    جناب آقای رییس جمهور، امروز اولویت تهیه و خرید واکسن، نیازی حیاتی و ضروریست که باید صرفاً بر اساس نگرشی علمی و بر اساس مصالح ملی و فارغ از مسائل سیاسی به آن پرداخته شود و در کوتاه‌ترین زمان ممکن در اختیار مردم و اقشار آسیب‌پذیر و گروه‌های پر خطر و کادر خدوم و فداکار درمان قرار گیرد.

    اگر چه تلاش‌های بی‌وقفه همکاران و دانشمندان کشور در جهت تولید واکسن داخلی بسیار ارزشمند و موجب تثبیت پایه‌های تولید واکسن در کشور خواهد شد ولی جنابعالی واقفید که طی مراحل علمی و تولید انبوه واکسن داخلی به زودی مسیر نخواهد شد.

    حتی انحصار تهیه واکسن از مسیر سازمان جهانی بهداشت (کانال کواکس) نیز با توجه به درخواست‌های کشورهای متقاضی متعدد و سهمیه‌بندی انجام شده به هیچ وجه برای واکسیناسیون قابل قبول در زمان مناسب، کفایت نمی‌کند.

    لذا اینجانبان به عنوان نمایندگان جامعه پزشکی کشور مؤکداً از جنابعالی می‌خواهیم در جهت تأمین حقوق بدیهی مردم و انتظارات بر حق کادر درمان، تمام مساعی دولت محترم را برای تهیه واکسن مطمئن و مورد تأیید مراجع علمی از طرق مختلف و با استفاده از همه ظرفیت‌های بخش دولتی و خصوصی و به دور از مسائل سیاسی مبذول نمایید.

    بدیهی است سازمان نظام پزشکی و آحاد جامعه پزشکی کشور آمادگی کامل و مشفقانه خود را آنچنانکه از آغاز بحران همه‌گیری کرونا در عرصه‌های مختلف بروز داده‌اند، جهت همکاری در تهیه و توزیع واکسن و هر گونه خدمت به مردم شریف ایران اعلام می‌دارند.»

    امیدوارم رئیس جمهور به توصیه دلسوزانه و کارشناسانه سازمان نظام پزشکی گوش کنه. در این مورد سازمان نظام پزشکی است که شایستگی اظهار نظر داره.



    اشتراک و ارسال مطلب به:


    فیس بوک تویتر گوگل

    جواب معمای « امشب شب مهتابه!»

    +0 به یه ن

    در این نوشته ام معمایی مطرح کردم:  «چرا تکه های جدا شده از هالی، از  آن عقب می مانند؟»

    پاسخ ساده هست. هالی مثل زمین و سیارات دیگر به دور خود می چرخد درنتیجه سرعت ذرات پیرامون آن که جدا می شوند  با سرعت مرکز جرم آن دقیقا یکسان نیست. شعاع هالی  حدود ۵ کیلومتر و پریود چرخش آن به دور خود ۲.۲ روز هست. در نتیجه  (اگر دور خورشید نمی چرخیدند) در عرض یک میلیارد سال، ذرات جدا شده نسبت به هالی فاصله ای برابر با

    ۵ کیلومتر  * یک میلیارد * ۳۶۵ تقسیم بر ۲.۲ 

    داشتند که بسی بیشتر از طول مدار دنباله دار هالی است. جدایی شهاب ها از هالی به این علت می تواند باشد.

    اشتراک و ارسال مطلب به:


    فیس بوک تویتر گوگل