برای آزادی

+0 به یه ن

یکی از مغلطه هایی که زیاد می شنویم و متاسفانه بین مردم هم کمابیش خریدار پیدا کرده، دوگانه سازی بین «نان و معیشت» و «آزادی» است. چنان این دوگانه سازی را تصویر می کنند توگویی اگر ملت از حق آزادی خود دست بشویند نان از آسمان خواهد بارید و در رفاه و نعمت به سر خواهند برد. این نگرش از کجا نشات می گیرد؟ شاهد این مدعا چیست؟

با سلب آزادی، مردم مرفه نمی شوند اما جرئت  آن که محرومیت خود را بیان کنند از دست می دهند. روزنامه نگاران اجازه نمی یابند که از فقر گزارش تهیه کنند. محققان علوم اجتماعی اجازه نمی یابند که  آمار واقعی جامعه را که نشانگر فقر هست منتشر سازند.

سلب آزادی، محرومیت را از بین نمی برد فقط می تواند آن را بهتر بپوشاند.

#برای_آزادی

--------------------

نه تنها «آزادی» و «نان و معیشت» نافی همدیگر نیستند بلکه بدون آزادی نمی توان محرومیت را  در کشوری چون ایران از بین برد. شاید در چین توانستند این کار را بکنند (که شدیدا به ان شک دارم) اما در چارچوب فرهنگی  و اقلیمی  ایران از بین بردن محرومیت بدون آزادی امکان ناپذیر هست. طرز فکر مرکز گراها -چه از نوع جمهوری اسلامی چه از نوع پهلوی- آن هست که اگر بخشی از  سرمایه نفت را به سمت مناطق محروم سرازیر کنیم محرومیت از بین می رود. واقعیت را بخواهید چه در زمان محمد رضا شاه و چه در زمان جمهوری اسلامی در مناطق محروم بلوچستان کم سرمایه گذاری نشده. اما سرمایه گذاری بدون اعتماد به مردم منطقه و دادن آزادی به فعالان مدنی آنها نتیجه معکوس داشته. وقتی  سرمایه گذاری می کنند اما از نیروهای محلی استخدام نمی کنند محرومیت آنها از بین نمی رود. وقتی از نیروهای محلی استخدام می کنند اما اجازه نمی دهند تشکل صنفی داشته باشند باز هم محرومیت آنها از بین نمی رود. گاهی ریختن سرمایه کلان در مناطق محروم باعث از بین رفتن محیط زیست منطقه می شود و معاش سنتی مردم هم از دست می رود. شغل های نان و آب دار ناشی از سرمایه گذاری نصیب غیربومی ها می شود. غیربومی ها آنجا پول در می آورند و می برند جای دیگر خرج کنند. مردم محل هم دیگه نمی توانند مشاغل سنتی خود را که به محیط زیست آنجا استوار بود ادامه دهند.

غیر بومیان می آیند و قیمت زمین بالا می رود. برای چند زمین دار محلی شاید این خبر خوبی باشد اما برای اکثریت محروم  زندگی سخت تر می شود چرا که قیمت مسکن بالاتر رفته است.

برای رفع محرومیت آزادی لازم هست تا عقلای قوم و فعالان مدنی برای رفع واقعی محرومیت راهکار دهند. کسی که در تهران نشسته هرچه قدر هم مهربان و خوش نیت و باهوش باشد   نمی تواند بدون بازخورد از فعالان مدنی منطقه چنین راهکاری را طراحی کند.


----------


چند ماه پیش در فضای مجازی فیلم دختری پخش شد که می گفت درد من درد اقتصاد هست و حجاب اجباری فرع ماجراست. خیلی ها هم از واقع بینی این دختر تمجید کردند. چند روز بعد من دیدم دختران دانشجوی دانشگاه آزاد در سوهانک هم دم در دانشگاه همین حرف را میزنند. چیزی که من نمی فهمم این هست که چرا این دو مفهوم را در کنار هم می گذارند؟! آیابهنجار ساختن اجبار در انتخاب پوشش منجر به شکوفایی اقتصادی می شود؟! اتفاقا  اگر این همه خرج که حکومت صرف اجبار و کنترل پوشش بانوان و تا حدی مردان می کند صرف یک کار نیکو می کرد (مثلابا آن  پرستار بچه  برای یتیم خانه ها استخدام می کرد) زندگی بخشی از محرومترین اقشار جامعه بسیار بسیار بهبود می یافت.

اگر پوشش حجاب اجباری نبود توریست خارجی بیشتر به ایران می آمد و ارز وارد کشور می شد.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل


  • [ ]