عامل وحدت یا دوقطبی ساز؟

+0 به یه ن

عده ای گمان می کنند که فرح پهلوی محبوب عموم مردم هست و اجماعی ملی با محوریت او می تواند شکل بگیرد. آیا واقعا چنین هست؟  مشاهده من می گوید هرگونه نام و یاد از خاندان پهلوی  در جامعه دوقطبی شدید ایجاد می کند. سخن از  فرح پهلوی حتی بین پادشاهی خواهان هم چند دستگی به وجود می آورد. 

سلطنت طلبان استخوان دار وبرخی از  کارگزاران رژیم پهلوی، زیاد از فرح راضی نیستند و او و خانواده مادری اش را (به خصوص رضا قطبی را) از عوامل سرنگونی پهلوی می دانند.

من اولش تصور می کردم  منظور آنها، تحریک احساسات مذهبی مردم آن روز ایران از طریق برنامه هایی نظیر جشن هنر شیراز بود. بعد که اطلاعات تاریخی ام بیشتر شد دیدم  تاثیر اقدامات فرح در بی ثبات کردن رژیم پهلوی بیش از این بوده.

البته  قابل انکار نیست که به نام فرح پهلوی کارهای خیریه متعددی در گوشه و کنار ایران انجام شده  و به این ترتیب، فرح  خاطره خوشی از خودش برای هزاران نفر باقی گذاشته. اما دقت کنید:  برای هزاران نفر، نه میلیون ها نفر. جمعیت ایران میلیونی است و ده تا بیست هزار نفری که فرح می توانسته با آنها ارتباط برقرار کند، رقم بزرگی در مقابل جمعیت ایران نبوده. 


 در فیلم مستند «من و شهبانو»، سروستانی به شهبانو می گه که زمانی که من بچه بودم غرق در فقر بودیم اما زندگی مرفه شما و خانواده تان را در تلویزیون می دیدیم و حسرت می خوردیم. فرح هم با لحن «عاقل اندر سفیه» می گه می بایست به من نامه می نوشتی تا برایتان هدیه بفرستم. یعنی مشکل فقر کشور قراره با نامه نوشتن به یک فرد حل بشه؟! اتفاقا چندی پیش فیلم  مستندی از فقرای دهه ۵۰ در اومد که می گفتند ده ها نامه به فرح نوشتند که بی جواب ماند. طبیعی بود که بی جواب بماند!

با این روش نمی شه ایران امروز با جمعیت ۹۰ میلیون را اداره کرد. حتی ایران دیروز ۳۶ میلیونی را هم نمی شد این جور اداره کرد.

در این گونه سیستم ها یکی دو نامه را جواب می دهند واز آن بهره برداری تبلیغاتی می کنند اما مشکل ریشه ای باقی می ماند.

ظرفیت نامه نویسی به یک فرد در یک کشور چند ده میلیونی بیش از این نیست!

 از طرفی آن تبلیغات،توقع بین نیازمندان ایجاد می کند. اگر با آن تبلیغات توقع ایجاد نمی کردند شاید پابرهنگان به فکر اعتراض نمی افتادند. به مانند نیاکانشان در  قرن های گذشته می گفتند قسمت ما همین بوده و به قسمت راضی می ماندند. اما دستگاه تبلیغاتی منسوب به فرح این نوع توقعات را ایجاد کرد. هدفش این بود که فرح را محبوب و فرشته نجات معرفی کند اما ناخواسته توقعات ایجاد کرد. توقعاتی که پاسخ داده نشد. نمی توانست هم پاسخ داده شود. بیراه نیست که سلطنت طلبان استخوان دار دستگاه تبلیغاتی فرح را در سرنگونی نظام پادشاهی مقصر می دانستند. روش او روش سنتی رعیت داری نبود. در روش سنتی رعیت داری به رعیت رو نمی دهند مبادا که به فکر شورش بیافتد. راهکار فرح و دار ودسته اش، روش مدرن ریشه کنی فقر (شبیه سیستم اروپای شمالی) هم نبود. چیزی بینابین بود که  به طور سطحی، چهره نیکوکار از فرح (نه شاه، فقط فرح) ایجاد می کرد، توقعات  مردم را هم بالا می برد اما نیاز واقعی را پاسخ نمی داد  . این نسخه ایجاد طوفان نارضایتی اجتماعی است.


در جا به جای یادداشت های عَلَم، از عوامفریبی (دماگوژی) فرح و مادرش  از زبان شاه نالیده که موقع خرج کردن بهترین ها را می خواستند اما بعدش به جای تشکر از شاه و دستگاهش  شروع می کردند به این که «ای وای! چرا این قدر خرج شد وقتی مردم گشنه اند؟!»

راست و دروغش پای یادداشت های عَلَم!

(از این جور آدم ها  ما هم دیده ایم. برای لاکچری خودشان که خرج  می شود یاد فقرا نمی افتند اما  هر لذتی را به دیگران به اسم همدردی با فقرا زهر مار می کنند.) 

فرح متعلق به سیستمی بود که پسردایی او و نوه خاله او هم می آمدند می نشستند پای سفره و احیانا سر سفره نمک می خوردند و نمکدان می شکستند. سیستمی می خواهیم که چنین سفره ای برای فک و فامیل یک چهره سیاسی باز نباشد. سیستمی جدید باید بسازیم که از این سفره ها در آن خبری نباشد


---------


پس چه چیزی اتحاد و همدلی بین ایرانیان می تواند ایجاد کند:

 ۱) ایرانیان در مصیبت هایی نظیر زلزله یا سیل همدل می شوند .

۲) ایرانیان در دفاع  و حمایت از مظلوم  اجماع دارند و همدلانه رفتار می کنند.

۳) دشمن مشترک افراد را با هم متحد و همدل می نماید.


خوشبختانه یا بدبختانه، زمینه هر سه اکنون فراوان هست. لازم نیست به بهانه ایجاد همدلی پای افراد یا خاندان هایی را پیش بکشید که اتفاقا بسیار دوقطبی کننده اند.


--------


امروز در دنیای سیاست کشورهای پیشرفته اروپا، تعداد قابل توجهی ایرانی تبار می بینید که  علی رغم خارجی بودن، به مقام سیاسی در خور توجهی رسیده اند. چرا نباید این مشاهده ما را به این فکر بیاندازد که شاید بین مردم داخل ایران ده ها برابر این تعداد، افرادی باشند که در صورت  رفع موانع،  بتوانندسیاستمداران قَدَری بشوند؟!

آیا گشته ایم و نیافته ایم؟ خیر! سعی نکرده ایم که بگردیم. جوان تر ها را ریز دیده ایم و اعتماد به نفس لازم را نداشته ایم که باور کنیم آینده ای بهتر از گذشته ساختن در توان ماست!

اگر ملت  ایران در نوستالژی گذشته غرق نباشند شاید بتوانند به کمک هم آینده ای بهتر بسازند..


------


معلم هایمان به ما می گفتند برای این که نمره ۱۵-۱۶ بگیرید باید برای ۲۰ تلاش کنید. می گفتند اگر از اول سقف انتظارتان از خودتان ۱۵-۱۶ باشه شاید نتوانید حتی ده ناپلئونی هم بگیرید.اگر از همین الان رویا و سقف انتظاراتمان را بگذاریم که سیستم برانداخته  ۶۰ سال پیش دوباره احیا شود چی می خواهد نصیب مان بشه؟ دست کم شجاعت رویاپردازی  برای آینده ای بهتر از گذشته داشته باشیم.


--------


اگه می خواهید ببینید چهره زنی که می تواند در دنیای سیاست آینده کشور مان نقشی بازی کند چگونه است به فرح پهلوی ننگرید. او مال گذشته است. مال زمانی است که راه قدرت رسیدن زنان پسرزایی آنها بود. اگرمی خواهید چهره زن دنیای سیاست حال دنیا و آینده ایران را ببینید سریال بورگن را تماشا کنید. من این سریال را به زبان انگلیسی دوبار در نتفلیکس تماشا کرده ام. الان هم انگار دوبله شده اش را بی بی سی فارسی نشان می دهد. انگار ، عنوان دوبله شده را وثیقه گذاشته اند. راجع به سیاست در دانمارک هست. ما باید دنبال چنین چهره هایی  باشیم نه فرح دیبا. آیا در ایران امروز چنین چهره هایی پیدا نمی شود!؟ چرا نشود؟! در رشته های علوم پایه و علوم مهندسی و علوم پزشکی چهره زن امروز در ایران مانند همتایان اروپایی است. در علوم سیاسی هم حتما زنانی در نسل جدید ایرانیان هستند که شبیه همتایان دانمارکی شان باشند. اگر از خیره شدن به گذشته دست برداریم چنین چهره هایی در ایران خودمان هم خواهیم دید و خواهیم یافت.



اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل


  • [ ]