چالش های ترویج علم بین بزرگسالان-قسمت اول

+0 به یه ن

اگر تجربه «ترویج علمی فکر کردن» در بین بزرگسالان داشته باشید، خواهید دید چه قدر به لحاظ اجتماعی دشوار هست. طولی نخواهد کشید که عده ای علیه شما صف خواهند بست و نیش و کنایه های زهرآلود به شما شلیک خواهند کرد. ظاهرا دوستانه اما در واقع بسیار خصمانه. حتی وقتی تولدشان را هم تبریک می گویید (تولدی که علی الاصول قرار نبود یادتان باشد اما یادتان بود) با نیش و کنایه از خجالت شما در می آیند. تعجب می کنید که مگر من چه کرده ام که مستحق این همه نیش و کنایه و بدگویی های این افراد شده ام؟! 

مدت ها  سردرگم حل این معما می مانید. بعد به خاطر می آورید وقتی در مورد عقایدش در موردکارما یا انرژی کیهانی یا فرادرمانی یا .... سخن گفته، شما این عقاید را به چالش کشیده اید. به همین دلیل از شما کینه به دل گرفته.  همانند هر  متعصب مذهبی دیگری.

 قبل از این که به اصل موضوع بپردازم تاکید می کنم منظور من ترویج «علمی اندیشیدن»  است نه اطلاع رسانی  در مورد آخرین دستاورد های علمی. آن نوع اطلاع رسانی  چندان کارسختی نیست.  شما اگر  در مورد جیمزوب یا آشکارساز آیس کیوب بخواهید توضیحاتی در دورهمی های خانوادگی یا دوستانه بدهید کمتر کسی از دست شما  دلخور می شود. اتفاقا خیلی هم محبوب می شوید. مخاطبان با اشتیاق گوش فرا می دهند.
ولی اطلاع عمومی  در مورد تلسکوپ جیمزوب  چندان مشکلی از خیل عظیم مشکلات امروز ایران را حل نمی کند. در غرب این نوع اطلاع رسانی می شود تا مردم علاقه مند شوند و راضی گردند که مالیات هایشان برای این نوع پروژه ها خرج شود. در کشور ما نظر شهروندان در مورد  محل خرج شدن بیت المال، محلی از اعراب ندارد! (واقعیت موجود را می گویم که با ایده آل مورد نظر من فاصله زیادی دارد.)
چیزی که الان ما نیاز داریم علمی اندیشیدن هست.  بزرگسالان ما جلوی دعوت به علمی اندیشیدن هست که مقاومت می کنند.
مقاومت فقط در برابر نقد  مسایل اعتقادی نظیر کارما یا اثرات جادویی سنگ ها و... نیست.  در دو دوتا چهارتای زندگی هم این مقاومت در برابر علمی فکر کردن به چشم می خورد. به طور مثال، وقتی پایشان را توی یک کفش می کنند که حتما فلان مغازه را باید بهمان رقم به اجاره دهند استدلال شما را مبنی بر این که مغازه دار از این مغازه  آن قدر سود نخواهد کرد که چنین اجاره بهایی بپردازد نمی شنوند. دو دوتا چهار تا نمی کنند بلکه بر اساس «همه می گن» تصمیم می گیرند. نتیجه غیر علمی اندیشیدن آنها این می شود که مغازه خالی می ماند و  ضرر می کنند.
در بزرگ مقیاس هم غیر علمی اندیشیدن ضرر های بسیار زیادی به کشور زده و می زند. تحولات پیش رو در جامعه تنها وقتی نتیجه مطلوب خواهد داد که با علمی اندیشیدن توامان باشد. اینجاست که نقش ترویجگران علم برجسته می شود.
 منظورم  ترویج گرانی است  که علمی اندیشیدن را به بزرگسالان می آموزند.
 باز هم تاکید می کنم که بسیار کار سختی است. بزرگسالان اغلب عقاید و نظراتی دارند و از مروجان علم تنها می خواهند که این عقاید و نظرات را تایید کنند. چیز جدیدی نمی خواهند فقط تایید نظرات قدیمی خود را می خواهند.
یک مروج خوب علم باید آن قدر روانشناسی و جامعه شناسی بداند که علی رغم همه این مقاومت ها بتواند باورهای غلط را با علمی اندیشیدن جایگزین سازد.


(در برنامه روز دوشنبه ساعت ۹-۱۱ صبح شرکت کنید تا بیشتر در این باره بیاموزید. سخنران اصلی این برنامه یعنی خانم دکتر قاسمی تجربه بسیار در این باره دارد. لینک شرکت:
https://www.skyroom.online/ch/schoolofphysics/physicsseminar)

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

پیشنهاد برای حل معضلی بزرگ با بودجه ای کوچک

+0 به یه ن

  •  همان گونه که می دانید مباحثی نظیر انتگرال از دروس دبیرستانی خارج شده است. این امر مشکلات عدیده ای برای تدریس فیزیک در دانشگاه به خصوص در سال اول ایجاد می کند. پیشنهاد می کنم که  نهاد های ذیربط با تنی چند از معلمان و یا اساتید زبده قرارداد ببندند تا در طی جلساتی این مباحث جا مانده را  جهت ضبط و در اختیار عموم قراردادن تدریس نمایند. به طور مشخص این پیشنهاد را دارم: الف- فراخوان دهند تا استادان فیزیک که دروس پایه را تدریس می کنند مباحث ریاضی حذف شده از کتب دبیرستان که لازمه تدریس فیزیک در دانشگاه هست رابرشمارند و به یک آدرس ای-میل تا تاریخ ۲۵  بهمن بفرستند. همین طور پیشنهاد های خود را برای این طرح ارسال دارند. ب- در جلسه بهمن ماه امکانات موجود برای دریافت حمایت مالی (رقم لازم  کمتر از ۲۵ میلیون تومان خواهد بود) و نیز لجستیک طرح  را بررسی نمایند و کارگروهی برای انجام این کار تشکیل دهند. ج- هماهنگی های لازم انجام گیرد تا در اوایل سال ۱۴۰۱ ضبط کلاس ها انجام گیرد و به تدریج در فضای مجازی قرار گیرد تا بازخورد لازم برای رفع نواقص گرفته شود. د- پس از تکمیل کلاس ها و افزودن یک جلسه رفع اشکال (لجستیک آن باید اندیشیده شود) لینک کلاس ها در اختیار کلیه دانشگاه ها قرار گیرد تا دانشجویان جدید سال آتی قبل از شروع  سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۲ از این کلاس های ضبط شده  استفاده کنند و مباحث لازم را قبل از شروع کلاس های دانشگاه بیاموزند.

به این ترتیب دانشجویان از همه ایران و حتی از افغانستان می توانند متنفع گردند. با این بودجه ناچیز و اندکی کار اجرایی می توان جلوی فاجعه بیسوادی نسل آینده فیزیکدانان و مهندسان و... نسل آینده را گرفت.  همچنین با بودجه ای اندک،نهاد مزبور اعتبار نیکی در سطح دانشگاه های کشور به دست می آورد.


توجه کنید: سال اول دانشگاه زمانی است که شخصیت دانشجویی شخص شکل می گیرد. وقتی دانشجویی سر کلاس ترم  فیزیک ۱ ملاحظه می کند که مطالب را به علت عدم تسلط به مفاهیم ریاضی نمی فهمد  یا سرخورده می شود و حس کودنی به او دست می دهد. یا ملاحظه می کند که دیگران هم نمی فهمند و این نتیجه را می گیرد که دانشگاه جایی است که ۱- استاد درس می دهد ۲-دانشجوها هم نمی فهمند.۳- آخر سر هم استاد برای این که همه از درس نیافتند چندین نمره اضافه می کند. در نتیجه حتی بعد از این که انتگرال را هم یاد گرفت در فهمیدن دروس «شل» می شوند. اگر قبل از  حذف انتگرال و... از دروس دبیرستان حدود ۲۰ درصد دانشجوها در دانشگاه شل بودند بعد از این اتفاق حدود ۸۰ درصد همان ترم اول شل می شوند. این یعنی فاجعه برای آینده کشور. این یعنی سونامی بیسوادی و ناکارآمدی.


    اشتراک و ارسال مطلب به:


    فیس بوک تویتر گوگل

    توضیحات تکمیلی در مورد برنامه «ترویج علم: رویکردها و چالش ها»

    +0 به یه ن

     در متن زیر، در مورد برنامه ترویج علم که در روز دوشنبه چهارم بهمن  ساعت ۹-۱۱ صبح در فضای مجازی برگزار خواهد شد  توضیحاتی تکمیلی ارائه می دهم.

    لینک رویداد:

    https://www.skyroom.online/ch/schoolofphysics/physicsseminar

     

    پژوهش در فیزیک یک امر جهانی است. وقتی سخنرانی ای در مورد کارهای پژوهشی خود ارائه می دهیم چندان برایمان فرقی ندارد که مخاطبان ایرانی هستند یا خارجی. همین طور وقتی درس تخصصی ارائه می دهیم ملیت دانشجویان تاثیری در انتخاب مطالب  و نوع مباحث ندارد. اما،   ترویج علم مقوله دیگری است. در ترویج علم، فرهنگ محلی و ساختارها بی اندازه مهم هست.  تقلید از برنامه های ترویج در کشورهای دیگر، بدون  آن که حکمت این برنامه ها را بفهمیم و بدانیم، می تواند بیشتر منجر به سردرگمی و سوتفاهم شود. ازاین روست که برنامه هایی در مورد هدف ترویج علم و شیوه های آن قبل از هر اقدامی در جهت ترویج علم لازم است. برنامه روز چهارم بهمن در همین راستا هست. قبلا درباره این برنامه توضیحاتی داده ام که می توانید آن را در لینک زیر ملاحظه بفرمایید:

    http://physics.ipm.ac.ir/terc.jsp

    برخی تفاوت های فرهنگی و ساختاری بین کشورها و ملت ها که به عقیده این جانب در برنامه های ترویج علم باید مورد توجه قرار گیرند از این قرارند:

    1) بسیاری از برنامه های outreach موسسات در کشورهای اروپایی یا آمریکای شمالی برای این هست که تصمیم سازان و نیز مالیات دهندگان را مجاب سازد که از آن  موسسه ، حمایت مالی بنمایند. در کشور ما حمایت مالی از موسسات، تابع قوانین نانوشته دیگری است که چه بسا برنامه outreach به تقلید از موسسات خارجی کمکی در آن جهت نکند و در بهترین وجه فقط وقت و سرمایه انسانی و گاه مالی به هدر دهد.

    2) هدف دیگر برنامه های outreach  در کشور های غربی  علاقه مند کردن و جذب استعداد های جوان می باشد. ما نیز در پژوهشکده فیزیک به این موضوع اهمیت زیادی می دهیم و در این هدف با همتایانمان در کشورهای غربی مشترکیم. در نحوه عمل، به دلایل فرهنگی تفاوت هایی باید وجود داشته باشد. بخشی از این تفاوت ها را در این برنامه بیان نموده ام:

    https://www.aparat.com/v/F09Qr/

    به دلیل اهمیت این موضوع برای پژوهشکده فیزیک، اگر عمری باقی باشد، در اواخر پاییز سال آینده برنامه ای دیگر با تمرکز کامل روی این موضوع ترتیب خواهیم داد.

    3) در برنامه های آوت-ریچ در غرب از دستاوردهای موسسات دیگر هم نام برده می شود و  جامعه هم خرده ای نمی گیرد. مثلا وقتی در برنامه های آوت-ریچ سرن در اروپا، از دستاورد های آزمایشگاه فرمی در آمریکا یاد می شود کسی ایرادی نمی بیند چرا که این دو آزمایشگاه بزرگ دنیا به واقع همراه و همگام هستند. اما اگر موسسه ای در ایران بخواهد دایم در برنامه های آوت-ریچ اش از دستاوردهای موسسات مهم دنیا بنویسد، کم کم انتقادات را بر می انگیزد که «من آنم که رستم بود پهلوان!». دیر یا زود مخاطبان را از خود دلزده می کند. این حس را در مخاطبان به وجود می آورد که ما در این وسط هیچ کاره ایم و حداکثر بتوانیم برنامه های آوت-ریچ آنها را کپی-پیست یا احیانا ترجمه کنیم.

    4) توجه داشته باشیم که اروپا ، جنبش عظیم رنسانس را از سر گذرانده. اروپای شمالی علاوه بر آن عصر روشنگری  و دوره صنعتی شدن را هم پشت سر گذاشته و به اینجا رسیده. این جنبش ها تفاوت های مهمی در نگرش عمومی مردم به وجود آورده است.  از منظر من به عنوان یک فیزیکدان که گوشه چشمی هم به ترویج فیزیک دارد یکی از مهمترین تفاوت ها در کمی اندیشیدن هست. یک خانم  یا آقای میانسال انگلیسی  که حتی تحصیلات عالیه هم ندارد برای این که بفهمد  دمای فلان کشور سرد هست یا گرم، دمای متوسط را سئوال می کند در صورتی که همتای ایرانی یا حتی ایتالیایی و اسپانیایی او فقط از حس گرما و سرما در آنجا می پرسد و  نیاز زیادی به کمّی کردن این حس از راه اندازه گیری نمی بیند. همان خانم یا آقای انگلیسی وقتی آدرس می دهد می گوید « ۵۰۰ متر به سمت شرق برو و بعد ۲۰۰ متر به سمت شمال» اما همتای ایرانی یا ایتالیایی اش با دست اشاره می کند که «این وری برو، بعد که رسیدی به یک بستنی فروشی دوباره سئوال کن»! کمّی اندیشیدن و حس کردن در کودکستان های اروپای شمالی از طریق وزن کردن و مترکردن و..... به کودکان آموزش داده می شود.

    آموزشی که کودکان ما نمی بینند و برنامه ریزان  و صاحبنظران درسی ما هم  اغلب در هیچ سطحی نیازی برای آن نمی بینند چرا که خود پرورده تمدنی هستند که مراحل رنسانس و روشنگری و صنعتی شدن را طی نکرده اند. خود من که این حرف ها را می نویسم، می دانم که در درک و حس مقیاس های  روزمره مشکل دارم.  هرچند حس و درک خیلی خوبی از تفاوت کیلو پارسک و مگا پارسک یا انرژی ام-ای-وی و جی-ای-وی دارم و به دانشجوهای خود هم به خوبی یاد می دهم، باید محاسبه سرانگشتی نمایم تا بتوانم برآورد کنم که مثلا یک عدد قرص استامینوفن  کمتر از یک گرم وزن دارد یا بیشتر! خیلی از تحصیلکرده های ما همین برآورد را هم بلد نیستند. در امتحان جامع برخی از دانشجویان دکتری فیزیک که اتفاقا برخی آنها را «ستارگان آینده آسمان فیزیک ایران»  می خواندند وقتی سئوال می کردید که وزن اجسام روزمره را تخمین  بزنند عموما عاجز می ماندند و عملا پرخاش می کردند که «من دارم به مسایل عمیق فکر می نمایم. پس شما به چه حقی از من چنین سئوالات پیش پا افتاده ای می نمایید!»

    در امر ترویج علم باید دقت کنیم که ما در بستر این جامعه داریم به ترویج علم می پردازیم نه در بستر جامعه انگلیس و یا آلمان. نیازهایی که ما در این زمینه داریم با نیاز های کشورهای اروپای شمالی متفاوت هست.

     

    در بحث بالا دو مقوله  ترویج علم و  برنامه های آوت-ریچ که معنا و هدف متفاوت از هم دارند به یکجا آوردم. در ابتدای  جلسه  چهارم بهمن ماه، دکتر شیخ جباری به طور مختصر به تفاوت های این دو خواهند پرداخت. سپس خانم دکتر سیما قاسمی از تجارب بسیار ارزشمند خود  در زمینه ترویج علم در بطن جامعه سخن خواهند گفت. در آخر این جانب در این باره سخن می گویم که یک موسسه پژوهشی در این میان چه نقشی می تواند ایفا کند. کار و هدف یک موسسه پژوهشی، پژوهش در مرزهای دانش هست نه ترویج علم در میان مردم. اما با تعاملات ولو محدود با ترویجگران حرفه ای دانش در میان مردم (در حد یک یا دو جلسه در سال برای هر عضو پژوهشکده) ، می تواند نقش مهم و بسزایی در سوق دادن جامعه به سوی علمی اندیشیدن داشته باشد. به زعم نگارنده، ضعف  این حلقه از زنجیر، زنجیر را  ضعیف و شکننده  می سازد. برای رفع این ضعف هست که چنین برنامه هایی ترتیب می دهیم.

     

    با احترام

    یاسمن فرزان

    اشتراک و ارسال مطلب به:


    فیس بوک تویتر گوگل

    واکسن

    +0 به یه ن

    از منظر من مسئله واکسن یک مسئله صرفا علمی هست و تنها متخصصان امر (پزشکان و داروسازان و... ) شایستگی دارند درباره آن اظهار نظر کنند.

    کاری هم به نظرات با سوگیری های ایدئولوژیک یا سیاسی  یا اقتصادی یا حتی ملی ندارم. صبر می کنم ببینم نتایح آزمایش های  پزشکان و داروسازان مستقل که تحت فشار یا تطمیع جریان های مختلف سیاسی، ایدئولوژیک یا سهامداران شرکت های داروسازی نیستند چیست. همان را قبول خواهم کرد.


    پی نوشت:
    متن زیر را از تابناک نقل می کنم. کد خبر:


    ۱۰۲۷۰۶۹
    تاریخ انتشار:۲۱ دی ۱۳۹۹ - ۱۹:۰۹













    به گزارش تابناک، روسای سه رکن سازمان نظام پزشکی به همراه رئیس مجمع انجمن های علمی کشور در نامه ای به ریاست جمهوری خواستار به کارگیری تمام مساعی دولت برای تهیه واکسن مطمئن و مورد تأیید مراجع علمی از طرق مختلف و با استفاده از همه ظرفیت‌های بخش دولتی و خصوصی شدند.

    به گزارش روابط عمومی سازمان نظام پزشکی، در نامه دکتر محمدرضا ظفرقندی - رییس کل، دکتر مصطفی معین – رییس شورای عالی و دکتر عباس آقازاده مسرور – رییس مجمع عمومی سازمان نظام پزشکی و همچنین دکتر ایرج فاضل – رییس مجمع انجمن های علمی گروه پزشکی ایران، خطاب به رییس جمهور آمده است:« همانطور که استحضار دارید امروز مهم‌ترین مقوله حوزه سلامت در جهان، مواجهه صحیح، علمی و مدبرانه در مقابل همه‌گیری بیماری کرونا و تنها راه غلبه و قطع زنجیره این بیماری مهلک که هر روز جان انسان‌های زیادی را تهدید می‌کند تأمین سریع و استفاده از واکسن مناسب و مؤثر بر اساس اولویت‌های تعیین شده است.

    یقیناً جنابعالی اطلاع دارید که بسیاری از کشورهای منطقه و جهان واکسیناسیون علیه بیماری کووید-19 را شروع کرده و حتی بعضی از کشورهای منطقه درصد قابل توجهی از مردم را تحت پوشش واکسن قرار داده‌اند.

    جناب آقای رییس جمهور، امروز اولویت تهیه و خرید واکسن، نیازی حیاتی و ضروریست که باید صرفاً بر اساس نگرشی علمی و بر اساس مصالح ملی و فارغ از مسائل سیاسی به آن پرداخته شود و در کوتاه‌ترین زمان ممکن در اختیار مردم و اقشار آسیب‌پذیر و گروه‌های پر خطر و کادر خدوم و فداکار درمان قرار گیرد.

    اگر چه تلاش‌های بی‌وقفه همکاران و دانشمندان کشور در جهت تولید واکسن داخلی بسیار ارزشمند و موجب تثبیت پایه‌های تولید واکسن در کشور خواهد شد ولی جنابعالی واقفید که طی مراحل علمی و تولید انبوه واکسن داخلی به زودی مسیر نخواهد شد.

    حتی انحصار تهیه واکسن از مسیر سازمان جهانی بهداشت (کانال کواکس) نیز با توجه به درخواست‌های کشورهای متقاضی متعدد و سهمیه‌بندی انجام شده به هیچ وجه برای واکسیناسیون قابل قبول در زمان مناسب، کفایت نمی‌کند.

    لذا اینجانبان به عنوان نمایندگان جامعه پزشکی کشور مؤکداً از جنابعالی می‌خواهیم در جهت تأمین حقوق بدیهی مردم و انتظارات بر حق کادر درمان، تمام مساعی دولت محترم را برای تهیه واکسن مطمئن و مورد تأیید مراجع علمی از طرق مختلف و با استفاده از همه ظرفیت‌های بخش دولتی و خصوصی و به دور از مسائل سیاسی مبذول نمایید.

    بدیهی است سازمان نظام پزشکی و آحاد جامعه پزشکی کشور آمادگی کامل و مشفقانه خود را آنچنانکه از آغاز بحران همه‌گیری کرونا در عرصه‌های مختلف بروز داده‌اند، جهت همکاری در تهیه و توزیع واکسن و هر گونه خدمت به مردم شریف ایران اعلام می‌دارند.»

    امیدوارم رئیس جمهور به توصیه دلسوزانه و کارشناسانه سازمان نظام پزشکی گوش کنه. در این مورد سازمان نظام پزشکی است که شایستگی اظهار نظر داره.



    اشتراک و ارسال مطلب به:


    فیس بوک تویتر گوگل

    جواب معمای « امشب شب مهتابه!»

    +0 به یه ن

    در این نوشته ام معمایی مطرح کردم:  «چرا تکه های جدا شده از هالی، از  آن عقب می مانند؟»

    پاسخ ساده هست. هالی مثل زمین و سیارات دیگر به دور خود می چرخد درنتیجه سرعت ذرات پیرامون آن که جدا می شوند  با سرعت مرکز جرم آن دقیقا یکسان نیست. شعاع هالی  حدود ۵ کیلومتر و پریود چرخش آن به دور خود ۲.۲ روز هست. در نتیجه  (اگر دور خورشید نمی چرخیدند) در عرض یک میلیارد سال، ذرات جدا شده نسبت به هالی فاصله ای برابر با

    ۵ کیلومتر  * یک میلیارد * ۳۶۵ تقسیم بر ۲.۲ 

    داشتند که بسی بیشتر از طول مدار دنباله دار هالی است. جدایی شهاب ها از هالی به این علت می تواند باشد.

    اشتراک و ارسال مطلب به:


    فیس بوک تویتر گوگل

    یادی از تمدن سبا در روز کوروش

    +0 به یه ن

    گویا عده ای امروز را روز کوروش نام نهاده اند. عده ای از این باستانگرا ها هم باز امروز در فضای مجازی دور برداشته اند تا به اعتبار این که در استوانه حقوق بشر کوروش انسان ها برابر دانسته شده اند، تا می توانند به عرب ها بتازند و تحقیرشان کنند! 


    مطلبی را دیدم که نوشته آن گاه که کوروش پاسارگاد را می ساخت عرب فلان جور حقیر و ناچیز بود. این حرف ها از جهل و نادانی و بیسوادی ناشی می شه. تمدن سبا در جنوب شبه جزیره عربستان در ٨٠٠ قبل از میلاد مسیح یعنی ٣٠٠ سال قبل از کوروش شکوفا بوده. قصر هایی هم که از آن تمدن مانده کم از تخت جمشید ندارد. سازه های آبی پیشرفته ای هم در شبه جزیره عرب ٣٠٠ سال قبل از کوروش داشته اند. در مورد سدهایی که این تمدن بنا نهادند در سایت زیر می توانید بخوانید: 

     https://en.m.wikipedia.org/wiki/Marib_Dam  

    هخامنشیان خیلی جنبه های تمدنی را از تمدن های دیرینه تر و پیشرفته بین النهرین و آناتولی آموختند. البته درستش هم همینه. دم هخامنشی ها گرم که عرضه این کار را داشتند. کاش ما هم عرضه داشتیم که امروز به جای افتخار به گذشته و استخوان های پوسیده پدران از تمدن های پیشرفته تر از خودمان بیاموزیم و احیانا از آنها جلو بزنیم. 🍀@minjigh

    اشتراک و ارسال مطلب به:


    فیس بوک تویتر گوگل

    امشب شب شهابه

    +0 به یه ن

    به سنت دیرینه مینجیق می خواهم یک سئوال علمی-مامانی مطرح کنم. شهاب باران جبارى که این شب ها زمینیان شاهد آن می باشند از بقایای هالی است. وقتی هالی به خورشید نزدیک می شه یخش آب می شه ودر نتیجه تکه سنگ هایی از آن جدا می شه که ما بعدا آن را به صورت شهاب باران می بینیم. حالا سئوال: سرعت این تکه سنگ ها در هنگام جدا شدن که برابر سرعت خود جناب هالی بوده اند. از سوی دیگر هم که ما اصل هم ارزی گرانشی را داریم که می گه جرم اینرسی هر جسم برابر جرم گرانشی آن هست و درنتیجه شتابی که جسم در میدان گرانشی می گیره مستقل از جرم آن هست. بنابراین هم سرعت اولیه و هم شتاب تکه کنده شده باید برابر سرعت و شتاب خود جناب هالی باشه. پس چرا تکه ها از هالی عقب می مانند؟ ظاهرا که باید الان تکه ها همانجا باشند که هالی هست! در جواب دو عامل به نظرم می رسه اما به سنت سئوال های علمی-مامانی نمی گم تا بحث بشه. 🍀@minjigh

    اشتراک و ارسال مطلب به:


    فیس بوک تویتر گوگل

    آیا جامعه شناس و انسان شناس باسواد در کشور داریم؟

    +0 به یه ن

    من قبل از این که با مجموعه خردجنسی آشنا بشوم گمان می کردم که جامعه شناسان ایرانی فقط تکرار مکررات می کنند و برای این که اسم در کنند به اسلاف می پرند! (درست مخالف توصیه سعدی که می فرماید: «بزرگش نخوانند اهل خرد. که نام بزرگان به زشتی برد.») اما با دیدن این مجموعه فهمیدم خوشبختانه ما در کشور جمعی از جامعه شناسان و انسان شناسان خیلی پرمغز هم داریم. سلبریتی نیستند که در هر خانه نامشان شناخته شده باشد اما کارهای ارزشمند دارند انجام می دهند. حالا آقای یاسر عرب همت کرده و این افراد را جمع کرده تا درباره امرجنسی صحبت کنند. لابد اگر در موضوعات دیگر هم بگردیم کارشناسان پرمغز خواهیم یافت. امر جنسی جزو موضوعات تابو هست. اگر در این موضوع این همه کار درجه یک شده لابد در موضوعات دیگر هم کارهای خوبی انجام شده. مشکل قحط الرجال و قحط النسا نیست. مشکل نداشتن دید مدیریتی مناسب در بالادستان برای حل مشکلات کشور هست.
    مخصوصا این یکی خیلی قابل تامله. تاثیر خشکسالی بر زیست جنسی روستاییان را بررسی کرده: https://www.aparat.com/v/KmNZn

    پی نوشت: احتمالا شما هم زیاد مواجه شده اید با کسانی که از مسئولان و نحوه اداره مملکت انتقادهای تند می کنند و ابراز تاسف می کنند که ملت دست این مسئولان گرفتار آمده اند.اما اندکی بعد با یک نمونه از رفتار های هموطنان و همشهری هایشان مواجه می شوند که آنها را ناخوشایند می آیند (شاید هم رفتار واقعا ناپسند باشد) آن گاه بلافاصله تغییر موضع می دهند و با خشمی دوچندان فریاد می زنند که «اینا» هم از سراین ملت زیادند و این ملت لیاقتی بیش از این ندارد. این برخورد برنامه روزانه عده کثیری از هموطنان هست! هیج کمکی هم به بهبود اوضاع نمی کند اما با فشار عصبی که به شخص گوینده می آورد به سلامت جسمی و روحی او فشار های اساسی می آورد.
    واقعیت را بدانید من معتقدم مردم ایران رویهمرفته مردم نجیبی هستند. رفتارهای غلطی که از خود بروز می دهند یا از ضعف آموزش عمومی است یا از این که به علت بی ثباتی و فساد طبقه بالادست حس می کنند اگر چهار تا کلک مرغابی نزنند کلاهشان پس معرکه است. اغلب شان هم-برعکس تصویری که از خود در ذهن دارند- اون قدر زرنگ نیستند که کلک هایی بزنند که به نتیجه برسد و عموم کلک هایی که سوار می کنند آنها را ( همچنین بقیه را) بیشتر به دردسر می اندازد.
    اگر اطمینان داشتند که از راه قانونی به حق و حقوقشان می رسند دست از این زیرآبی ها هم بر می داشتند. برای این که عموم مردم به چنین اطمینانی برسند و باورشان شود که از راه قانونی می توانند احقاق حق کنند، اولا قانون باید متناسب با نیاز روز جامعه باشد، ثانیا حدود ده سالی باید بالادستی ها قانون مدار و تا حد قابل قبولی بری از فساد باشند.

    خیلی وقت ها هم رفتارهای مردم غلط نیست! ما آن رفتارها را نمی فهمیم که به نظرمان بد می آید! خیلی از کسانی که یکی دو سالی در خارج زندگی می کنند، وقتی برمی گردند انتظار دارند مردم ایران رفتاری مشابه آن چه که در آن کشور دیده اند داشته باشند. اگر رفتار مردم ایران با آن متفاوت باشد به مردم بد و بیراه می بینند.
    عده بیشتری هم هستند که حتی در خارج هم زندگی نکرده اند اما تصور خود از خارج را (که چه بسا هیچ واقعیت نداشته باشد) می خواهند به مردم تحمیل کنند و چون هیچ قدرت اعمال نفوذ برای این تحمیل در دست ندارند عصبانی می شوند و به ملت بد و بیراه می گویند!
    یک عده هم که نوستالژیک هستند و عشق در گذشته دارند وقتی می بینند هنجارها و رفتارهای مردم عوض شده، عصبانی می شوند و بد وبیراه به ملت می گویند. چه بسا تاریخ مصرف آن رفتار اجتماعی به سر آمده باشد. یا اصلا از اولش رفتار غلطی بوده باشد (نظیر آن که زن و مرد پا به سن گذاشته-به خصوص زنان بیوه- بایستی تا آخر عمر تفریح را بر خود حرام کنند.)

    برای این که این جوری بیخودی به هموطنان خود گیر ندهیم و الکی از خشم بالا پایین نپریم، لازم هست که رفتارها وریشه های آنها را بشناسیم. من به شما آقای مرتضی کریمی انسان شناس مقیم کشورمان را معرفی می کنم. من از او یک سخنرانی از مجموعه خرد جنسی شنیده ام که لینکش اینجاست:

    یک متن هم در مورد مسافرت های نوروزی امسال نوشته بود که در فضای مجازی دست به دست می شد . من متن را در زیر کپی می کنم تا بخوانید:


    دست از تحقیر مردم بردارید!

    نگاهی انسان‌شناختی به سفرهای نوروزی، به رغم هشدارها

    ✍️⁩ مرتضی کریمی

    طبیعت با انتشار ویروس کرونا علیه خودخواهی روزافزون انسان طغیان کرد. به همین ترتیب، جامعه نیز به خاطر حفظ کیان خویش، به طور طبیعی از خود دفاع خواهد کرد.

    جامعه قابل تجزیه به سلول‌ها و انجام آسان قرنطینه فردی نیست. جامعه را نمی‌شود با خواهش، تهدید، تفنگ، تمسخر روشنفکران و سلبریتی‌ها یا با ترکیب ایدئولوژی‌های علمی-پزشکی با ایدئولوژی‌های دینی و روانشناختی اداره کرد. جامعه منطقِ خودش را دارد.

    مقامات تصمیم‌گیرنده، با مشورت پزشکان، روانشناسانِ و جامعه‌شناسانِ حکومتی، فکر می‌کنند که فرد، آمیب یا موجودی تک‌سلولی است. انسان یک حیوانِ اجتماعی‌ است و نمی‌توان جامعه ایران را با جامعه چین مقایسه کرد.

    حاکمیت در آنجا بسیار نیرومند، مجهز و پیشرفته است. بیشتر جمعیت یک‌میلیارد و چهارصد میلیونی چین، سال‌هاست که رفتارهای فردی و جمعی‌شان، تابعی از سیاست‌گذاری‌های حاکمیتی شده است. جامعه‌ای که سابقه زندگی کومونیستی در آنها باعث شده‌ تا در مقایسه با کشورهای غربی، فردیت را یک ارزشِ اجتماعی به شمار نیاورند.

    همچنین نمی‌توان جامعه ایران را با کشورهای اروپایی یا آمریکا، با ساختار جمعیتی‌ پیر و غیر فعال، مقایسه کرد که دهه‌های متمادی تجربه زندگی فردگرایانه داشته‌اند. در آنجا، انزوا و تنهایی عادت فرهنگی و حتی یک معضل اجتماعی است. (یاد آرید پیشنهاد ایجاد وزارت تنهایی در انگلستان را) در آنجا فردیت یک ارزش اجتماعی است که از کودکی تا بزرگسالی از طریق رسانه‌ و نهادهای آموزشی آموزش داده می‌شود. آنها مهارت‌های بسیاری برای تنها ماندن، لذت از خانه‌نشینی، خودمشغول‌گری، ارتباط اجتماعی بدونِ نیاز به دیدار چهره‌به‌چهره و حضوری دارند و دولت نیز در این راستا امکانات متعدد و متنوعی را فراهم می‌کند.

    یکی از مهم‌ترین کارهای یک آدمِ تنها در غرب کتاب‌خوانی است. ۵۹ ٪ ایرانی‌ها کتاب غیردرسی نمی‌خوانند و سرانه کتاب‌خوانی در ایران دوازده دقیقه و نیم در روز است. سرانه ورزش، انجام فعالیت‌های هنری، ساختن آثار دستی، گفتگو با اطرافیان و... احتمالا از این هم پایین‌تر است.

    در کشوری که قسمت بزرگی از جامعه (افراد زیر خط فقر) را به حالِ خود رها کرده، ادارات و کارخانه‌ها را تعطیل نکرده، شبکه‌های اجتماعی مجازی فیلتر هستند، رسانه‌های ملی در دست اقلیت، اخبارش دروغین، برنامه‌هایش سانسورشده و سطحی‌ است، هیچ امکاناتی برای ارتباط بدون نیاز به حضور فیزیکی وجود ندارد انتظارِ در خانه ماندن، همان قدر خنده‌دار است که دولت و طبقه متوسط از بی‌خانمان‌ها انتظار دارند در «خانه» بمانند.

    حاکمیت سالهاست به مقدس‌سازی خانواده با تعریف خودش پرداخته که در آن زن در خانه مشغول بچه‌داری و آشپزی و مرد در بیرون مشغول کار است. اوقات فراغت، با دیدن سریال‌ و فوتبال، رفتن به رستوران‌ها، مساجد، هیئت‌ها و اماکن زیارتی و تظاهراتِ دولتی پر می‌شود.

    برای باقی مردم (طبقه متوسط) ورزش‌کردن، رفتن به طبیعت، تماشای برنامه‌های ماهواره‌ای، دیدن سریال‌های خارجی، حضور درشبکه‌های اجتماعی مجازی و... را هم می‌توان اضافه کرد.

    در ایران، ما بیشتر اوقات خود را با اقوام یا دوستان و همکاران می‌گذرانیم. حتی رفتن به طبیعت، ورزش، رفتن به سینما و رستوران... همه به حضورِ یک همراه وابسته است. ساعات تنهایی، ساعاتی‌ است که ما از زندگی لذت نمی‌بریم و جزو ساعاتِ تلف‌شده زندگی ما محسوب می‌شوند.

    مسافرت در این ایام صددرصد غلط است.

    اول، بین رفتار غلط و شخصیتِ آدم‌ها فاصله بگذاریم. به گزارش‌های دروغِ تلویزیونی اعتماد نکنید. از کجا معلوم برخی از همین آدم‌ها آخرین پس‌انداز خود را به کادر بیمارستان محل زندگی خود هدیه نداده باشند؟‌

    دوم، مردم را با دادن نسبت‌های ناروا تحقیر نکنید. کدام آدم آموزش‌دیده‌ای حاضر است جان خود و عزیزترین کسانش را به خطر اندازد و پای در جاده مرگ و بیماری بگذارد؟ هنوز آمارِ کرونا، به آمار تصادفات جاده‌ای در ایام نوروز نرسیده است. تحقیرکنندگانِ مردم عادی در سال‌های گذشته از سفر نوروزی به خاطر خطر تصادفات خودداری می‌کرده‌اند؟

    سوم، هر روز که بگذرد نیاز به توجه به ابعاد اجتماعی برجسته‌تر خواهد شد. به جای سرزنش، رفتار خوب را نشان داده و به مردم زمان بدهیم. تغییراتِ فرهنگی یک‌شبه حاصل نمی‌شوند. در خانه چه کنیم که به مسافرت نرویم؟ چگونه می‌شود خانه‌ها و فضاها را بدون ملاقات حضوری به هم وصل کرد؟ مثلاً ساعاتی را برای کنسرت محلی از بالکن‌ها اعلام کنیم یا پارچه‌نوشته‌های روحیه‌بخش به پنجره‌های خانه نصب کنیم.

    آخر اینکه این بار دیگر نمی‌توانیم فقط به توصیه‌های فردی‌شده پزشکی و روانشناسیِ بابِ میل اصحاب قدرت گوش کنیم. بی‌خانمان‌ها، کارگران روزمزد و... دریابیم.

    @Mortezakarimi77

    پی نوشت دوم: الان که دوباره نوشته مرتضی کریمی را خواندم به یک خودشناسی رسیدم. من شخصی هستم که خیلی روی فردیت خودم تاکید دارم و قسمت اعظم روز م با فعالیت های فردی نظیر مطالعه می گذرد. از بچگی چنین بزرگ شده ام. تا ۶ سالگی تنها نتیجه، تا ۱۲ سالگی تنها نوه و تا ۱۳ سالگی تنها فرزند بودم و در همسایه ها هم کودکی نبود!
    برای من جامعه ایران یک مقداری تعدیل کننده است. شاید برای من راز جذابیت زندگی در ایران درمقابل کشورهای غربی در همین نکته نهفته باشد.

    اشتراک و ارسال مطلب به:


    فیس بوک تویتر گوگل

    تاثیر تخریب محیط زیست بر رفتارهای جنسی

    +0 به یه ن

    اینجا خانم متخصص جامعه شناسی توضیح می ده که تبعات خشکسالی برای جامعه به خصوص در زمینه های جنسی نظیر یائسگی زودرس یا گسترش فحشا چیه: https://www.aparat.com/v/KmNZn

    اشتراک و ارسال مطلب به:


    فیس بوک تویتر گوگل

    دانای کل

    +0 به یه ن

    هر چه قدر آدم ها کمتر می دانند و می فهمند، همان قدر خود را بیشتر دانای کل می دانند. معمولا پدر و مادر هایی که مطالعات وسیع دارند و سفرهای های متعدد کرده اند، کمتر از والدین کم سواد که بیشتر از محیط پیرامون خود (محله و طبقه اجتماعی خود) ندیده اند ادعا می کنند که صلاح فرزند خود را به طور تمام و کمال می دانند و درنتیجه فرزندشان بی چون و چرا باید از آنها اطاعت کند. 🍀@minjigh

    نمونه اش همین مسئله انتخاب رشته! والدینى که مطالعه وسیع دارند می فهمند که رشته ها سیال هستند. بسته به ظهور فن آوری های جدید و عوامل متعدد دیگر برخی رشته ها ومشاغل روی بورس می آیند و برخی دیگر از بورس می افتند. به علاوه این را هم می فهمند که اگر درس را با علاقه نخوانیم هیچ چی نمی شیم. در نتیجه در انتخاب رشته خیلی روی نوجوان فشارنمی آورند. اما والدین کم سوادتر و کم فهم تر جز یکی دو رشته چیزی نمی شناسند و با فشار بسیار اصرار دارند فرزندشان حتما یکی از این دو رشته را (عموما پزشکی) بخواند 🍀@minjigh

    والدین با دانش تر با افق های دید وسیع تر معمولا به جای آن که فشار بیاورند که فرزندشان رشته خاصی را بخونه سعی می کنند شرایطی فراهم کنند که فرزندشان با رشته های متنوع تری آشنا بشه تا با توجه به روحیات خاص خودش بهترین انتخاب را بکنه و بعد از انتخاب با شیوه بهتری در اون رشته ادامه بده. 🍀@minjigh

    اشتراک و ارسال مطلب به:


    فیس بوک تویتر گوگل