قانون تامس و چشم انداز کانال مینجیق

+0 به یه ن

متن زیر به قلم آقای بهمن شهری، پژوهشگر زبان و فرهنگ است:


کدام پیش‌گویی‌ها خود به خود محقق می‌شوند؟


ضرب‌المثلی قدیمی می‌گوید 'از هر چه بترسی سرت می‌آید.' آیا این اندرز کهن ریشه در واقعیت دارد؟ در نگاه نخست احتمالا با عقل سلیم جور در‌نمی‌آید. مگر همه عوامل دنیا دست ماست؟ دنیا همان جوریست که هست و ربطی ندارد به اینکه ما چطور فکر می‌کنیم. این پاسخ صادق است یعنی واقعا دنیا خارج از تصورات ما وجود دارد و اتفاقاتی در آن می‌افتد. 

اما ظاهرا قضیه به این سادگی‌ها نیست. دنیای ذهن کجای ماجراست؟ مگر نه این که احساسات، قضاوت‌ها و حتی رفتارهایمان همه از عالم ذهن نشات می‌گیرند؟ مگر دنیای هرکس چیزی است بجز تک تک لحظات زندگی؛ آمیخته با خوشی و رنج‌ و در یک کلام کیفیت ذهنی تجربه‌هایش؟

ویلیام ایزاک تامِس جامعه‌شناسی بود که سال‌ها پیش به پرسش‌هایی از این دست فکر می‌کرد. تامِس در سال ۱۸۶۳ میلادی (۱۲۴۲ شمسی) در شهری کوچک به نام راسِل در ایالت ویرجینیا به دنیا آمد. سال‌های زیادی در دانشگاه‌ شیکاگو و در اواخر عمر در هاروارد به تدریس و تحقیق پرداخت. جامعه‌شناسی مهاجرت از حوزه‌های پژوهشش بود و علاقه زیادی به مطالعه رفتار و ذهنیت افرادی داشت که از دل فرهنگ‌های مختلف و متفاوت برآمده بودند و باید در سرزمینی جدید کنار یکدیگر می‌زیستند.

یکی از دستاوردهای اندیشه‌ تامس مفهومی است بنیادی که در جامعه‌شناسی معروف است به قضیه تامِس. 

قضیه تامِس می‌گوید "اگر فردی وضعیتی را واقعی فرض کند، پیامد‌های آن وضعیت بدل به واقعیت می‌شوند." به بیان دیگر کنش‌های فرد تحت‌تاثیر تصورات ذهنی‌اش قرار می‌گیرد. طبق این قانون، تفسیری که فرد از امور در خیالش می‌بافد، نتایجش از مرز خیال گذر خواهد کرد و بدل به واقعیت می‌شود.


بگذارید با ذکر دو مثال خیالی قضیه تامِس را روشن کنم. 

مثال اول: فرض کنید کودکی باور دارد که شب‌هنگام جن‌ها در اتاقش در رفت و آمدند. نتیجه چنان تصوری این است که وی بیشتر شب‌ها بیدار می‌ماند با اینکه جن‌ها در جهان خارج وجود ندارند.

مثال دوم: فرض کنید بهمن به هر دلیلی متقاعد شده که مجتبی از وی متنفر است. او از همان وقت طوری با مجتبی رفتار می‌کند که رفته رفته رابطه‌شان شکر‌آب می‌شود فارغ از این که آیا تنفر مجتبی از بهمن از همان آغاز واقعی بوده یا توهمی ساخته و پرداخته ذهن بهمن؟

اثرگذاری تامس به دوران خودش محدود نماند. رابرت مِرتون -یکی از چهره‌های برجسته جامعه‌شناسی قرن بیستم- بشدت تحت تاثیر آراء تامس قرار گرفت. او دانش‌آموخته دانشگاه هاروارد بود و سهم ویژه‌ای در پایه‌گذاری جامعه‌شناسی علم داشت. مرتون بیشتر عمرش -از اوایل دهه چهل تا اواسط دهه هشتاد میلادی- در دانشگاه کلمبیا مشغول آموزش و پژوهش بود.

پس از مطالعه دقیق قضیه تامس، مرتون یک مفهوم مهم‌ و تا به امروز تاثیرگذار را به دنیای علم وارد کرد: پیشگویی خود‌محقق (self fulfilling prophecy)‌. مرتون این مفهوم را این گونه تعریف می‌کند:

"پیش‌گویی خودمحقق‌ در آغاز تعریفی است غلط از وضعیتی که رفتاری جدید را برمی‌انگیزد و [همان رفتار] باعث می‌شود تصور غلط اولیه به واقعیت بپیوندد."


به زبانی ساده پیش‌گویی خود‌محقق یک جور غیب‌گویی است که با ایجاد خطاهای پی در پی به خود واقعیت می‌بخشد. مرتون از این مفهوم برای توضیح پدیده‌های اجتماعی استفاده می‌کرد؛ مثلا سناریوی زیر را در نظر بگیرید:

عده‌ای چو می‌اندازند که فلان بانک با تغییر مدیریت به آشفتگی و ورشکستگی می‌افتد. مسئولان بانک یا شایعه به گوششان نمی‌رسد یا آن را جدی‌ نمی‌گیرند. درست همان روزی که مدیر بانک عوض می‌شود، مشتریان بسیاری به بانک مراجعه می‌کنند و پول‌های خود را از بیم ورشکستگی از حساب‌ها بیرون می‌کشند. همین اتفاق باعث می‌شود شایعه رنگی واقعی‌تر بگیرد و مشتریان بیشتری از همین رفتار پیروی ‌کنند تا در نهایت به ورشکستگی بانک منجر ‌شود.

پیش‌گویی خود‌محقق کم‌کم دامنه تاثیرش از جامعه‌شناسی فراتر رفت و توجه پژوهشگران رشته‌های دیگر را جلب کرد. رابرت رُزِنتال، استاد برجسته روان‌شناسی در دانشگاه کالیفرنیا، شکلی از پیش‌گویی خودمحقق‌ را در آموزش و پرورش شناسایی و معرفی کرد که معروف است به 'اثر رُزِنتال' یا 'اثر پیگمالیون'. در اساطیر یونان، پیگمالیون نام مجسمه‌سازی است که عاشق تندیسی شد که خود ساخته بود. او به نزد الهه عشق، آفرودیت، دعا کرد که همسری نصیبش شود که نمونه زنده تندیسش باشد. در بازگشت به خانه دریافت دعایش مستحاب شده و تندیسش جان یافته، سپس با او ازدواج کرد. 

اثر پیگمالیون به پدیده‌ای اشاره می‌کند که بالا بودن سطح توقع معلم‌ها به عملکرد بهتر دانش‌آموزان منجر می‌شود. در پژوهش رُزِنتال، آموزگاران یک مدرسه ابتدایی فهرستی از دانش‌آموزانی را که نمی‌شناختند دریافت کردند. در این فهرست نمرات غیرواقعی ضریب‌هوشی دانش‌آموزان ثبت شده بود و تعدادی به صورت کاملا تصادفی باهوش معرفی شده بودند. پس از بررسی عملکرد آموزگاران و نمرات دانش‌آموزان در یک بازه زمانی مشخص شد وقتی معلم یکی را 'باهوش' می‌پندارد، رفتار و توقعش را بر اساس همان پندار پیش می‌برد. نتیجه آنکه پس از مدتی دانش‌آموز نیز خودش را با توقعات آموزگار تطبیق می‌دهد و عملکردش بر همان اساس پیشرفت می‌کند.

عکس اثر پیگمالیون مشهور است به 'اثر گولِم'. واژه گولِم از یک افسانه یهودی می‌آید درباره موجودی انسان‌وار که در نتیجه سِحر و جادو از مواد بی‌جان مثل گِل و رس پدید می‌آید و نمادی است از درماندگی و حماقت. اثر گولِم می‌گوید که در محیط‌های آموزشی و سازمانی پدیده‌ای روانی وجود دارد که در آن توقع پایین‌تر از افراد، چه از طرف بالاسری‌ها چه خود شخص، به عملکرد ضعیف‌تر فرد می‌انجامد.


شناسایی این دو شکل از پیش‌گویی خودمحقق‌ الهام‌بخش پژوهش‌ها، سیاست‌گذاری‌ها و دوره‌های آموزشی مختلفی در حوزه‌های تعلیم و تربیت و مدیریت منابع انسانی بوده است. پژوهش‌های بینارشته‌ای فراوانی در سالیان اخیر، مفاهیم جدید و صورت‌های گوناگونی از پیش‌گویی خود‌محقق‌ و تاثیراتش را شناسایی کرده‌اند.

پیش‌گویی خود‌محقق می‌تواند دستاوردهای گران‌بهایی داشته باشد، اگر درست به کار گرفته شود و واقعیت را مد نظر قرار دهد؛ مثلا با شناخت تاثیرات پیش‌گویی خود‌محقق، اهمیت قدردانی و بازخورد مثبت در مدیریت منابع انسانی بیش از پیش آشکار می‌شود یا تحقیقات فراوانی در روانشناسی ورزشی نشان می‌دهند که ایجاد 'ذهنیت بُرد' در ورزشکاران تاثیر چشمگیری بر عملکرد آنها دارد.

اما غیب‌گویی‌هایی که واقعیت را مدنظر قرار نمی‌دهند می‌توانند وحشتناک مخرب باشند؛ از زندگی خصوصی گرفته تا پیشرفت شغلی و اجتماعی، توهمات ذهنی ممکن است پیامدهای سختی داشته باشند. آموزش، یادگیری، آگاهی‌رسانی، مشاوره و اندیشه‌ورزی از بهترین راه‌های مبارزه با نتایج زیان‌بار چنین خیالبافی‌هایی است.

آن سان که پیداست خیلی اوقات خیال‌پردازی مثبت افکار مثبت را در پی دارد و افکار مثبت به واژگان و رفتار مثبت می‌انجامد که خود احتمال نتایج سودمند را بالا می‌برد و بالعکس. با این اوصاف شناسایی و آگاهی از پیش‌بینی خود‌محقق بهانه خوبیست تا بنشینیم و برخی رویکردها و داوری‌هایمان را به پرسش بکشیم؛ مبادا مصداق همان ضرب‌المثل قدیمی شویم و ترس‌هایمان بر سرمان خراب شوند.


پی نوشت مینجیق:

  کارى که در  کانال مینجیق بناست بکنیم چنین چیزى است.

در واقعیت جو عمومى در ایران ناامیدى و وادادگى و تاسف خوردن به حال خود است.

ما آینده نه چندان دورى را می خواهیم تصور کنیم که خود مردم در حول و حوش خود بخواهند تغییراتى ایجاد کنند. یک در صد از جامعه بخواهند به ایجاد چنین تصویری کمک کنند با توجه به این که هر کدام با حدود صد نفر در ارتباط هستند این تصویر همه گیر مى شود. بعد بنا به قانون تامس تحقق می یابد.

فکر مى کنم تغییر تصویر عمومى تا بهار سال ١٣٩٨ شدنى است! 


🍀@minjigh

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

منابعی برای آموختن «Machine learning»

+0 به یه ن

در ادامه نوشته قبلی در مورد اهمیت machine learning دو نفر از خوانندگان بلاگ لطف کردند و منابعی برای یادگیری معرفی کردند که اینجا من لینک آنها را می ذارم:




اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

امی نوتر

+0 به یه ن

متن زیر را برای روزنامه شرق نوشته بودم.

گاه نو

سهم «امی نوتر» در فیزیک مدرن

یاسمن فرزان*

سهم امی نوتر در پیشبرد جبر نوین بی‌بدیل است. در اینجا به مرور مفاهیمی به نام جریان و بار نوتر می‌پردازیم که در جای‌جای فیزیک مدرن به آن برمی‌خوریم. بار و جریان نوتر مفاهیمی هستند در ارتباط تنگاتنگ با مفهوم تقارن. بشر از دیرباز با مفهوم تقارن آشنا بوده و در هنر و معماری کلاسیک از آن بهره‌ها برده است. در تکوین مدل‌های فیزیکی، به‌خصوص در شکل‌گیری مدل‌هایی که توصیف‌گر اجزای سازنده جهان یعنی ذرات بنیادی هستند، نقش تقارن‌ها بسیار پررنگ‌تر  است. در واقع هر مدل فیزیکی توصیف‌گر طبیعت، با تقارن‌هایش در چارچوب فرمالیزم نظریه میدان مشخص می‌شود.

برای آشنا شدن با قضیه نوتر، بهتر است برخی تقارن‌های آشنا در پیرامون خود را مرور کنیم. دایره و مربعی را در نظر بگیرید و آنها را حول مرکز بچرخانید. اگر میزان چرخش مربع، ضریبی صحیح از ۹۰ درجه باشد مربع به حالت اول بازمی‌گردد. به عبارت دیگر شکل مربع نسبت به دوران‌های ۹۰، ۱۸۰و ۲۷۰ درجه متقارن است. این در حالی است که دایره تحت هر دورانی با هر زاویه دلخواه حول مرکز متقارن است. در مورد اول گفته می‌شود تقارن گسسته و در مورد دوم تقارن پیوسته است. مثال دیگر تقارن گسسته، تقارن آشنای آینه‌ای است. در حالت کلی در تقارن پیوسته میزان تبدیل با پارامتری پیوسته داده می‌شود. در مثال دوران دایره، زاویه دوران همان پارامتر پیوسته است که می‌تواند هر مقداری بین صفر تا ۳۶۰ درجه باشد.

امی نوتر نشان داد که به هر تقارن پیوسته‌ای می‌توان یک جریان و یک بار پایسته نسبت داد. هرچند این بار می‌تواند از محلی به محل دیگر جریان پیدا کند، اما مقدار کل بار در جهان در طول زمان تغییر نمی‌کند و بقا دارد. در مورد تقارن‌های پیمانه‌ای الکترومغناطیس، بار نوتر همان بار الکتریکی معروف است که مقدار آن پایسته است و به عبارت دیگر بقا دارد.

ازمنظر قضیه نوتر، تکانه (مومنتوم) و تکانه زاویه‌ای نیز نوعی بار نوتر محسوب می‌شوند که به ترتیب منتسب به تقارن انتقالی و دورانی هستند. ما انسان‌های پسا گالیله، بر اساس ملاحظات کلی انتظار داریم که هیچ نقطه از فضا و هیچ لحظه از زمان ارجحیت نداشته باشد. باور بر این است که قوانین فیزیکی حاکم بر طبیعت بر روی زمین و بر روی ماه و آن سوی کهکشان یکسان باشد. به عبارت دیگر، انتظار داریم که فرمالیزمی که تحولات دینامیکی را توصیف می‌کند، تحت انتقال دلخواه در فضا و زمان ناوردا باشد. ناوردایی تحت انتقال فضایی در سه بعد و تحت انتقال در زمان به معنای وجود چهار تقارن پیوسته است که بارهای نوتر متناظر با آنها همان بردار سه‌بعدی تکانه و انرژی هستند که هر چهار مورد بقا دارند. قضیه نوتر به ما می‌گوید با گذر زمان و در فرآیندها انرژی و تکانه کل تغییر نمی‌کند. تمام مشاهدات این نتیجه را تایید می‌کنند. اگر روزی در آزمایش‌ها مشاهده کنیم که بقای تکانه و انرژی نقض شده است، باید در فرض‌های زیربنایی‌مان-یعنی در تقارن انتقالی در فضا و زمان- تجدیدنظر کنیم. این رابطه مهم از دستاوردهای کم‌نظیر قضیه نوتر است.

همین‌طور انتظار داریم که در فضا جهت مرجحی وجود نداشته باشد و فرمالیزم‌های فیزیکی تحت دوران ناوردا بمانند. به عبارت دیگر، انتظار داریم اگر دستگاه‌های آزمایشی را حول هر محور دلخواه در فضا با هر زاویه دلخواه بچرخانیم به همان نتایج آزمایشگاهی دست یابیم. بار نوتر متناظر با تقارن‌های دورانی، تکانه زاویه‌ای است. همه مشاهدات تا به امروز حاکی از بقای تکانه زاویه‌ای است. بنابراین قضیه نوتر پایستگی و بقای تکانه زاویه‌ای را به تقارن دورانی مربوط می‌سازد.

تقارن‌های پیوسته در فیزیک بنیادی بسیارند. البته همه آنها تقارن‌های فضا و زمان که نسبت به آنها شهود داریم نیستند. برای فهم اغلب آنها ریاضیات نسبتا پیچیده‌ای نیاز هست. جالب آنکه مستقل از پیچیدگی تقارن، اثبات قضیه نوتر دشوار نیست. در واقع، این قضیه کلی است و بر هر تقارن پیوسته‌ای –مستقل از آن که چه قدر پیچیده باشد- صادق است. در قالب فرمالیزم نظریه میدان (کوانتمی یا غیرکوانتمی) در چند خط می‌توان این قضیه را به اثبات رساند. قضیه چنان زیبا و به ظاهر ساده است که در نگاه اول شاید به عمق آن پی نبریم. اما به هنگام پژوهش، جابه‌جا، از این قضیه بهره می‌بریم. اغلب اوقات وقتی شرایط مسئله غیربدیهی می‌شود ناگزیر می‌شویم که به اثبات قضیه رجوع کنیم و فرض‌های آن را بازبینی کنیم. به این ترتیب رفته‌رفته عمق و زیبایی قضیه نوتر بر ما آشکارتر می‌شود. بی‌اندازه شگفت‌انگیز هست که از دل قضیه‌ای کاملا ریاضی با پیش‌فرض‌هایی تجریدی بتوان به نتایجی نظیر بقای کمیت‌های فیزیکی رسید که در آزمایشگاه قابل راستی-آزمایی باشند.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

فایل صوتی بحث درباره انتظارات علمی از رئیس جمهور و وزیر علوم

+0 به یه ن

من و شاهین در مورد دو نامه  با مضمون انتظارات علمی از رئیس جمهور و وزیر علوم که سال گذشته از طرف شاخه فیزیک و ریاضی فرهنگستان علوم در جراید منتشر شد بحثی نمودیم. در لینک زیر می توانید فایل صوتی این بحث را دانلود کنید. http://s8.picofile.com/file/8324284792/audio_2018_04_21_23_32_37.ogg.html

متن خود نامه ها در دو لینک زیر قابل دسترس هستند: http://yasaman-farzan.blogfa.com/post/340

http://yasaman-farzan.blogfa.com/1396/02

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

هاکینگ

+0 به یه ن

روز سوم اردیبهشت ساعت 5 تا 7 بعد از ظهر دکتر شیخ جباری قرار است در باشگاه انجمن فیزیک در خیابان کارگر شمالی در محل آمفی تئاتر دانشکده فیزیک در مورد دستاوردهای علمی هاکینگ (درست تر است تلفظ کنیم هوکینگ) سخنرانی کند. شرکت برای همه آزاد است. سخنرانی مروری بر کارهای به واقع علمی او خواهد بود. ابدا قرار نیست سخنران در مورد اظهارات جنجالی و غیر علمی هاکینگ در زمینه های مختلف (که برای جلب توجه و فروش بیشتر کتاب های عامه فهمش بیان شده بود) سخنی به میان آورد. هزینه معالجات و نگهداری ...هاکینگ عمدتا از محل فروش همین کتاب های عامه فهمش تامین می شد بنابراین فروش این کتاب ها برای او حیاتی بود. هرچند اظهار نظرات غیر علمی و غیر معتبر او (از مسایل دینی که با آن چندان آشنایی نداشت گرفته تا اظهار نظرهای تاریخ مصرف گذشته اش در مورد نقش و جذابیت خانم ها و پیشگویی-اغلب غلط- نتایج مسابقات فوتبال) را ابدا در شان عالم و دانشمند علوم تجربی نمی دانم اما در مورد او قضاوت هم نمی کنم چون زنده ماندنش مدیون معروفیت و فروش بالای کتاب هایش بود. از او باید درس عشق به زندگی و مبارزه با مشکلات-به خصوص بیماری ها- آموخت اما اظهار نظرهایش در پیشگویی نتایج فوتبال و نظایر آن پشیزی نمی ارزد!

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

بازخوانی مطالبات علمی از رئیس جمهور و وزیر علوم

+0 به یه ن

پارسال اندکی پیش از انتخابات ریاست جمهوری  متنی با عنوان "مطالبات علمی از رئیس جمهور" در جراید و نیز وبلاگ حاضر منتشر شد. تهیه متن توسط دکتر مهدی گلشنی و دکتر شیخ جباری -با همفکری سایر اعضای فرهنگستان علوم-انجام گرفته بود. اندکی پس از انتخابات وقبل از تشکیل کابینه هم متن مشابهی به قلم دکتر شیخ جباری تهیه و منتشر شد که در زیر آن را می توانید ملاحظه فرمایید. هر دو متن فراجناحی هستند و کاری به دعواهای زرگری تشکل های سیاسی در آستانه انتخابات کاری ندارند. اما به نظرم در غوغای این دعواها شاید عمق آنها درست درک نشد. قصد داریم در یک میزگرد که فایل صوتی آن در اختیار عموم قرار بگیرد برخی بندهای این دو نامه را بازخوانی کنیم و مورد  بحث قرار دهیم. به خصوص روی بند 2-2 و 2-6-ت (عدم سو پیشینه به جای گزینش) در بحث خود تمرکز خواهیم کرد. اگر به نظر شما نکته ای هست که نیاز به تبیین یا شکافتن بیشتر دارد در بخش نظرات بنویسید تا در گفت و گوی خود به  آن  بیشتر بپردازیم.

 

 

 

خواسته‌ها و انتظارات از وزیر علوم دولت دوازدهم

در آستانه تشکیل دولت جدید و احیاناً معرفی فردی جدید برای وزارت علوم، به عنوان جمعی از اعضای فرهنگستان علوم که سابقه‌ای طولانی در کسوت استادی دانشگاه داریم خواسته‌ها و انتظارات خود را  از وزیر علوم و وزارت علوم ابراز می‌کنیم. امید داریم که این نکات مورد توجه و استفاده مسئولان ذی‌ربط قرار گیرد:

(1) جایگاه وزارت علوم

شان وزارت علوم از دو لحاظ قابل تامل و بررسی است: وزارت علوم در دولت و در تناسب و تعامل با سایر اعضای کابینه، و رابطه متقابل وزارت علوم و دانشگاهها.

وزارت علوم متولی تثبیت اهمیت علوم و دیدگاه علمی در جامعه و توسعه کشور در بین سایر وزرات‌خانه‌هاست و از این حیث وزیر علوم مسئول تبیین جایگاه علوم در برنامه‌ریزی‌های دولت و وزارت‌خانه‌های دیگر است؛ نه تنها برنامه‌ریزی در تمامی شئون بایستی با روشهای جاافتادة علمی باشد، بلکه باید راه را برای پیشبرد علوم و استفاده درست از فناوریهای نوین هموار نماید. استفاده درست از فناوریها به معنای فرهنگ صحیح استفاده از آنها در تعامل و سازگاری با فرهنگ و محیط زیست کشور است. از این لحاظ انتظار است وزیر علوم از وزرای ارشد و مهم دولت به حساب آید.

از طرف دیگر وزارت علوم متولی برنامه‌ریزی برای علم کشور است و از این لحاظ جایگاهی ستادی دارد و نه تصدی. وزارت علوم باید هماهنگ‌کننده،  سیاست‌گذار و ارائه دهنده اطلاعات و تحلیلهای راهبردی به دانشگاهها باشد و نه کنترل و مدیریت کننده آنها. خواسته اول و جدی ما از وزیر علوم نشاندن وزارت علوم در جایگاه ستادی در ارتباط با دانشگاههاست و این مهم لازمه پیشرفت علم و ارتقا کیفیت دانشگاهها و موسسات پژوهشی است.  

(2) بایسته‌های جایگاه ستادی وزارت علوم

(2-1)  آیین‌نامه‌های وزارتی مهمترین ابزار برای جهت‌دهی به فعالیتهای دانشگاهها و موسسات پژوهشی است و لذا لازم است این آیین‌نامه‌ها با توجه به برنامه‌ها و اسناد بالادستی و با تحلیل دقیق داده‌ها از وضعیت موجود تهیه شوند. در هر آیین‌نامه‌ای باید بخشی  به ارزیابی جدی و ادواری نتایج آن و در صورت نیاز اصلاح آیین‌نامه، اختصاص یابد. این مهم معمولاً در آیین‌نامه‌های ما مغفول مانده است. به علاوه، باید توجه شود که ارزیابی به معنای نظارت در هنگام اجرا نیست؛ نظارت خود مقوله‌ای مهم و مفهوماً مجزاست.

(2-2) آیین‌نامه‌ها معمولاً بر پایة آمارهای کمّی موجود تهیه شده‌اند و ما دچار نوعی "آمارسالاری" شده‌ایم. در تدوین آیین‌نامه‌ها باید به بُعد تعیین معیار (استاندارد) کیفیت توجه ویژه شود. به عبارت صریحتر، آمار دقیق به خودی خود ارزش خوب یا بد ندارد؛ این مدلهای مختلف برنامه‌ریزی و هدف‌گذاری مندرج در آنها هستند که به داده‌های آماری ارزش می‌دهند و در هدف‌گذاریها و راهبرد‌های یک برنامه درست علمی بایستی کیفیت، معیارها و ارتقا آن حرف اول و آخر را بزند.

(2-3) با توجه به تفاوتهای بنیادین "دانشگاه" با "کالج"، اطلاق نام دانشگاه به هر بنگاه آموزشیِ صدور مدرک تحصیلی آفت بزرگی است که گریبان نظام دانشگاهی ما را گرفته است. جایگاه ستادی وزارت علوم ایجاب می‌کند که بسیار جدی در دو سطح نرم (کار فرهنگی و تبیینی) و سخت (تهیه آیین‌نامه‌های مناسب، فکر شده و سنجیده) برای رفع وضع نابسامان فعلی اقدام نماید.  

(2-4) جایگاه ستادی وزارت علوم ایجاب می‌کند که به جز تبیین راهبردهای کلان ملی،  به برنامه‌ریزی و پروژه‌های علمی دانشگاه‌ها ورود نکند بلکه بسترهای حمایتی پروژه‌های علمی را مهیا نماید.

(2-5) مساله بیکاری فارغ‌التحصیلان از معضلات جدی اجتماعی است و در عملکرد و کیفیت دانشگاهها به شدت تاثیر دارد. لازم است وزارت علوم اقدام جدی برای تامین، حفظ و توسعه بازار کار دانش‌آموختگان در رشته‌های علوم پایه و منحصر نکردن استخدام در آموزش و پرورش به خروجیهای دانشگاههای خاص به عمل آورد.

 (2-6) گامهای جدی در جهت استقلال دانشگاه‌ها که ذیلاً چند مورد آن ذکر می‌شود، ضروری است: 

  الف - تغییر آیین‌نامه مدیریت دانشگاه‌ها- آیین‌نامه فعلی آیین‌نامه دولت دهم است وبر اساس آن همه پست‌های اجرایی دانشگاه‌ها انتصابی است. بیشتر دانشگاه‌ها، به ویژه دانشگاه‌های برتر شایسته داشتن مدیریت‌های انتخابی در تمام سطوح اند.

   ب - تقویت و تحکیم تفویض کامل اختیار به دانشگاه‌های پیشرو و برتر کشور در تدوین برنامه‌های درسی و ارجاع دانشگاه‌های دیگر به برنامه‌های درسی این دانشگاه‌ها.

  پ - واگذاری انتخاب دانشجویان دکتری به دانشگاه‌ها، ترویج آزمون‌های مشابه جی.آر.ای توسط سازمان سنجش و ایجاد سازوکار لازم برای پذیرش دانشجویان تحصیلات تکمیلی بر اساس نیازهای کشور.

 ت - منسوخ کردن روش بسیار نامناسب استخدام متمرکز هیات علمی و کمیته انتصابی جذب، واگذاری استخدام اعضای هیات علمی به دانشگاه‌ها و استناد به عدم سوء پیشینه به جای گزینش.

 ث - تغییر نگرش در آیین‌نامه ارتقا در راستای بررسی کیفی پرونده‌های ارتقا و تصویب آنها توسط کمیته‌های منتخب، مانند دانشگاه‌های معتبر دنیا و ترویج ارزیابی‌های کیفی کارهای پژوهشی و اشاعه عدم اتکا به ارزیابی‌های کمّی.

 

(3) توجه به علوم تجربی و آزمایشگاه‌ها

(3-1) با توجه به هزنیه‌بر بودن راه‌اندازی و تجهیز آزمایشگاه‌های روزآمد، لازم است که تقویت و گسترش شبکه آزمایشگاه‌های علمی ایران (شاعا) هر چه بیشتر مورد توجه قرار گیرد.

(3-2)  در جهت تاسیس آزمایشگاه‌های راهبردی و ملی، ایجاد شبکه چنین آزمایشگاه‌هایی و اتصال آن به شاعا اقدام جدی شود. در این زمینه کارگروهی از افراد مبرز و مجرب در زمینه تجهیز، راه‌اندازی و پژوهش تجربی و آزمایشگاه در سطح معاونت پژوهشی وزارت علوم تشکیل و برنامه‌ریزی در این خصوص به آنها واگذار گردد.

(4)علم مقوله‌ای است جهانی.

(4-1)  ارتباطات بین‌المللی لازمه پیشرفت علمی کشور است و باید گسترش یابد. انتطار می‌رود فرصت‌های مطالعاتی و شرکت در کنفرانس‌های معتبر بین‌المللی تامین مالی و تشویق شوند و یکی از ضوابط ارتقاء باشند.                                
(4-2)  برگزاری کنفرانس‌های معتبر بین‌المللی در کشور از طریق ارائه خدمات ویزا و حمایت مالی تسهیل و ترغیب شود.

 

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

کتابخانه های عمومی آی-پی-ام و فرهنگستان علوم

+0 به یه ن

این آدرس سایت کتابخانه فرهنگستان علوم هست و این آدرس سایت کتابخانه آی-پی-ام.

می توانید به این کتابخانه ها مراجعه کنید یک کارت شناسایی بدهید و کتابی به امانت بگیرید و در قرائتخانه خود کتابخانه مطالعه کنید.

اگر عضو هیئت علمی یا دانشجوی کارشناسی ارشد و دکتری در یکی از دانشگاه های تهران باشید می توانید در کتابخانه آی-پی-ام عضو بشوید و کتاب به امانت بگیرید. تا جایی که اطلاع دارم برای عضویت یک قطعه عکس می خواهند و یک برگه معرفی از دانشگاه تان. دومی برای آن هست که اگر کسی کتاب را به موقع پس نداد پیگیری کنند. از خودشان جزئیات را می توانید سئوال کنید.

می توانید با مراجعه به سایت این کتابخانه ها ببینید چه کتاب هایی در آرشیو آنها موجود است. کتاب انسان خرمند را هنوز ندارند. پیشنهاد داده ام که تهیه کنند و امیدوارم به زودی تهیه شود.

پیشنهاد می کنم در بهار زیبای پیش رو به کتابخانه فرهنگستان سری بزنید. ساختمان آن در تپه های سرسیز کنار اتوبان حقانی قرار دارد. فکر کنم از مترو حقانی بتوانید به راحتی به آن دسترسی پیدا کنید. شهرداری هزینه نگهداری باغ زیبای فرهنگستان می پردازد بنابراین متعلق به همه شهروندان تهرانی و مهمانان آنها از شهرستان ها و خارج از کشور است. جای خوبی برای قدم زدن و اندیشیدن و بحث و نظر و مطالعه است. باغ کتاب و نمایشگاه های علمی  هم در همان محوطه است. کتابخانه ملی هم در همان نزدیکی است.

مجموعه خوبی است. کیف و لذتش را ببرید که مال  مشترک خودتان هست!

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

انسان خردمند

+0 به یه ن

برای عید کتاب "انسان خردمند" را معرفی می کنم. محتوای کتاب بسیار جذاب و به روز هست.  موضوعات با  طنز بسیار ظریفی تحلیل شده اند. ترجمه کتاب هم بسیار شیوا و زیباست.

تنها اشکال کتاب این هست که یک مقدار گران هست. اگر خودتان وسع تان نمی رسد که بخرید از کتاب خانه های عمومی قرض بگیرید.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

هر دو راست می گن!

+0 به یه ن

در فضای مجازی فایل صوتی دو متخصص عمران و زلزله دارد پخش می شود. اولی می گوید ساختمان های مهندسی ساز تهران زلزله را دوام می آورند. دومی می گوید با اطمینان نمی شود این ادعا را کرد چون تعداد فاکتور ها بسیارند. مثال نقض هم از زلزله نیومکزیکو می آورد که خسارات زیادی به ساختمان های بلندمرتبه مهندسی ساز وارد آمده بود.

هرچند در نظر اول متضاد می نمایند اما حرف هر دوی آنها صحیح هست عموم سازه هایی که در ٢٠ سال اخیر به طور مهندسی و خارج از حریم گسل (فاصله یک کیلومتری از گسل) ساخته شده اند زلزله های متعارف فلات ایران را دوام می آورند. همان طور که نوشتم می لرزند اما فرو نمی ریزند. خانه هایی که ما در آنها زندگی می کنیم عموما از این دست هستند. اما با یک احتمال خیلی کم ممکن هست یک زلزله نامتعارف در منطقه رخ دهد . مثلا تکان ها در جهتی خاص باشد که ساختمان در مقابل آن ایمن نشده است. همان طور که سخنران دوم این فایل صوتی اشاره کرد چنین چیزی  ممکن هست اما آن چه که او نگفت ولی باید اضافه کرد  آن است که احتمال آن کم هست. احتمال خطرات دیگری که در کمین ماهستند  بیشترند. از جمله این خطرات بلایایی است که در اثر اضطراب بر سر خود می آوریم و در زلزله کوچک هفته پیش تهران شاهد نمونه های شومی از آن بودیم.

پس چه باید کرد؟ ما مردم معمولی باید سعی کنیم خانه ای بخریم یا اجاره کنیم  یا بسازیم که در حریم یک کیلومتری گسل ها نباشد. درست هست که اطراف اکثر شهرهای ایران گسل هستند اما بیشتر مساحت شهرهای بزرگ خارج از این حریم یک کیلومتری قرار می گیرند. (شهرهای ایران نزدیک گسل ها ساخته شده اند چون در این نزدیکی منابع آب در دسترس ترند!)
خانه های اکثر ما خارج از این حریم هست. دوم این اگر خود سازنده هستیم به حرف مهندس خوب گوش کنیم. نمای سنگ مرمر  هم نشد هم نشد! اما از پی و اسکلت و جوشکاری مناسب نباید غافل بشویم. اوستای جوشکار اگر کارش را خوب بلده هر چه قدر هم حقوق می گیره حلالش! نگیم این جوشکاری ها را کی قراره ببینه که من خرجش کنم؟! (بیشتر سازنده ها متاسفانه از این فکرها می کنند!) می دونید چه کسی قراره جوشکاری های زلزله را که زیر لایه های بعدی می مونه ببینه!؟ خود خود جناب زلزله!
اگر خودمان سازنده نیستیم از شرکت ها و سازنده های خوشنام   و خوش سابقه بخریم. کسانی این که سی چهل سال در کار بساز بفروشی بوده اند و در این کار خوشنام مانده اند معمولا "بزن در رویی" عمل نمی کنند. اگر عمل می کردند در این سی چهل سال گندش در اومده بود و دیگر خوشنام نمی شدند.
بعدش که رفتیم داخل خانه در طراحی و دکوراسیون خانه دقت کنیم چیز سنگین و شل نباشه.  یادمان باشد سازه مدرن ضد زلزله اتفاقا در زلزله، حسابی خواهد لرزید. گچ کاری بیخودی و زلم و زیمبو  هرچه کمتر بهتر. همین طور گلدان و تابلوی سنگین و مهار نشده. مینیمالیسم و سادگی هم زیبایی و اصالت می آره هم ایمنی را بالا می بره.



این کاری است که ما باید بکنیم. و اما چه کاری پژوهشگران عمران بکنند؟
 همان طور که سخنران دوم گفت هنوز مسئله ایمن سازی ساختمان مسئله بازی هست. اونها باید سعی کنند که روش های به صرفه ای بیابند که احتمال آسیب را در صورت وقوع زلزله های نامتعارف هم پایین بیاید. برای همین دولت ها باید از پژوهشگاه هایشان  حمایت مالی کنند.

کار دیگه ای هم که هم ملت هم دولت باید بکنند (وامیدوارم ژورنالیست های نسل جوان همراهی کنند) این است که دست از حسرت گذشته بردارند و به آینده بیاندیشند. وقتی زلزله بم به وقوع پیوست یکی از روزنامه نگاران پیشکسوت برداشته بود شرو ور نوشته بود که ارگ بم که از فرهنگ ایرانی تغذیه شده می ایسته اما ارگ جدید نمی مونه. در صورتی که واقعیت کاملا خلاف آن بود. بنای خشتی ارگ بم فرو ریخت ولی بناهای مدرن "ارگ جدید" ماند و چه قدر هم در پروسه امداد رسانی به درد خورد.
دست از این نوستالژی ها و رمانتیک بازی ها برداریم! واقعیت خلاف این رویاهای شیربرنجی مورد علاقه ماست! با علم روز ساختمان بسازیم. با علم روز جامعه اداره کنیم. و.....
درسته در قدیم دو سه تا قصر یا مسجد یا کلیسا هم با دیوارهای قطور هم ساخته می شد که زلزله های شدید را هم طی قرون دوام آورده اند. اما در هر شهرچند تا از اینها بود؟! اکثریت مطلق مردم در قدیم در خانه هاو در وضعیتی زندگی می کردند که مسکن مهر ما در مقابلش شاهانه هست! اگر بخواهیم برای 80 میلیون ایرانی خانه مناسب بسازیم هزینه قصر تخت جمشید و مسجد شیخ لطف الله اصفهان را نمی توانیم برایشان بکنیم! باید به روش های مدرن که ایمن سازی را صرفه اقتصادی می بخشند رو بیاوریم و روی آنها سرمایه گذاری کنیم.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

می لرزم اما فرو نمی ریزم

+0 به یه ن


از دوستانم در تبریز شنیده ام که می گویند "خیر سرمان ما گشتیم یک خانه ضد زلزله خریدیم اما در زلزله چنان می لرزید!" این نکته مهمی است!  خواهش می کنم به این نکته دقت کنید و به بقیه هم بگویید. ساختمان های قدیمی را سنگین می ساختند. برای مقاومت در برابر زلزله طوری می ساختند که در زلزله تکان نخورد. از حدود سی سال پیش که محاسبات کامپیوتری شد نگرش هم عوض شد. ساختمان مدرن ضد زلزله جدید در زلزله نوسان می کنند اما تخریب نمی شوند. یعنی از بنیان نمی ریزند اما سقف کاذب و..... شاید بریزد. این نوع طراحی به صرفه تر است و برای ساختن بلند مرتبه ها مناسب تر.  مزایای زیادی دارد. اما عیبش هم این هست که هرچند اسکلت ساختمان فرو نمی ریزد اما تابلو و لوستر و گچ بری ها و..... شاید در نوسان ها شل بشوند و بریزند روی سر یکی.  برای همین در چیدمان و طراحی داخلی ساختمان باید بسیار دقت کرد. اگر در ساختمان ضد زلزله زندگی می کنید حواستان به این چیزها باشه.



لطفا این متن را به اشتراک بگذارید. با مهندسان عمران هم چک کردم. مورد تاییدشان بود.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل