
در آستانه روز جهانی زبان مادری،
یک مقدار درباره به کار بردن «واژه» آذری به جای «تورکی» باید توضیح بدهم. تاکید می کنم درآذربایجان ایران و زنجان -به خصوص از اردیبهشت سال ۱۳۸۵- به کار بردن «آذری» به جای «تورکی» می تونه حساسیت زا بشه. برخی از هموطنان عزیز فارس که از پیشینه ای که در زیر و پست بعدی توضیح می دهم بی خبر هستند از این واژه بدون هیچ نیت بدی استفاده می کنند اما با واکنش منفی رو به رو می شوند. باید علت را توضیح دهم تا کار ویا اقدامی که به نیت بسیار خیر، و به منظور تکریم زبان مادری مردم آذربایجان انجام می شه اثر معکوس نده.
کسروی یک فرضیه داشته که قدیم ها زبان آذربایجان یکی از گویش های زبان های آریایی بود. اسمش را هم آذری گذاشت. گویا فرضیه نادرستی نبوده و در واقع هم بخش بزرگی از مردم زمان ساسانی در آذربایجان و زنجان و …. در زمان ساسانی به چنین زبانی تکلم می کردند و شعر می سرودند و…. اون زبان الان منقرض شده. البته که هیچ زبان کاملا ازبین نمی ره. بسیاری از کلماتش وارد تورکی ای شده که مردم امروز آذربایجان تکلم میکنند. این زبانی که مردم امروز آذربایجان صحبت می کنند، تورکی است. همریشه با زبان تورکی است که در آسیای میانه صحبت می شه. من کامل زبان ازبک ها را می فهمم.
کاملِ کامل که نه! اما همان قدر من تورکی ازبک ها را می فهمم که فارسی تاجیک ها را! وقتی زبان قزاقستانی ها را می شنوم می فهمم که تورکی حرف می زنند اما راستش خیلی خیلی باید دقت کنم که مثلا ۳۰ درصدش را بفهمم. طبیعی هم هست که چنین باشه. چون اونها، از ما دورترند. اگر ترکی ما، با زبان های با ریشه فارسی قاطی شده مال اونها با روسی و .... قاطی شده و در نتیجه من نمی فهمم.
به هر حال، همه این تورکی ها ( تورکی قزاقستان، ازبکستان، ترکمنستان، قشقایی، آذربایجان ایران، اویغورهای ساکن چین ، جمهوری آذربایجان و ترکیه و...) یک زبان هستند منتهی با گویش های گوناگون. زبان تورکی با چند زبان دیگه جزو خانواده زبان های آلتایی هستند. زبان های آلتایی با زبان هند و اروپایی که فارسی (ونیز آذری کشف شده توسط کسروی) به آن تعلق دارد از یک خانواده نیستند.
تورکی ای که ما در آذربایجان ایران و زنجان صحبت می کنیم و تورکی ای که در جمهوری آذربایجان به آن صحبت می شود همگی نه تنها یک زبان هستند بلکه یک گویش می باشند . پس می شود زبان ترکی گویش آذربایجانی. آذری یک زبان متفاوت هست که از بین رفته.
برای این متوجه بشوید از فارسی و عربی مثال می زنم. این دو زبان متفاوت هستند آن هم از خانواده زبان های متفاوت. عربی زبان آرامی هست. فارسی زبان هند و اروپایی. ساختار این دو زبان -از نظر زمان ها و نحوه صرف- با هم متفاوت هستند. هرچند که این دو زبان به هم کلمات بسیاری وام داده اند.
تورکی آذربایجانی و فارسی هم چنین هستند. دو زبان متفاوتند که کلمه با هم زیاد رد و بدل کرده اند.
و اما برسیم به لهجه ها. همین زبان ترکی به گویش آذربایجانی هم خود لهجه های فراوان دارد. در خود تبریز لهجه ها چندی هستند. وقتی من کودک بودم تلفظ «ر» به صورت «ی» را یا نشانه «دیلی شیریننخ» می دانستیم یا مهاجرت از اطراف تبریز. اما این روزها جمعیت غالب تبریز که فرزندان همان مهاجران هستند «ر» را «ی» تلفظ می کنند. یعنی از حدود ۴۰ سال پیش لهجه غالب تبریز به تدریج عوض شده.
خوب! این از زبان ها و گویش ها و لهجه ها. لابد سئوال پیش می آید که چرا کسی که به زعم خود عبارت طولانی «زبان تورکی گویش آذربایجانی» را خلاصه می کند و آن را آذری می خواند با واکنش تند منفی و یا بایکوت روبه رو می شود. گیریم به لحاظ واژگان، دقیق نیست یا حتی اشتباه هست. چرا باید این همه حساسیت برانگیز باشد؟
«ریکا» خواندن مایع ظرفشویی و «فاب» یا «تاید» خواندن پودر لباسشویی هم به لحاظ زبانی درست نیست ولی همه روزه این غلط های مصطلح را به کار می بریم و کسی هم به ما چشم غره نمی رود! پس چرا کلمه «آذری» حساسیت بر می انگیزد؟! خوب! این کلمه تاریخچه ای غرض آلود دارد که در نوشته بعدی ام به آن می پردازم و شفاف سازی می کنم.
----------
نیمه اول قرن بیستم میلادی، تب ناسیونالیزم دنیا را فرا گرفته بود. این تب بعد از جنگ جهانی اول تا انتهای جنگ جهانی دوم، به وخامت گرایید. قصه ناسیونالیزم هیتلری در آلمان را همه می دانند. اما کشورما هم از این تب بی نصیب نماند.
امروزه فهمی که ما از ملت داریم (دست کم فهم این حقیر) ، چنین هست: سرنوشت یک دسته از مردم که ملت نامیده می شوند از هر دین و عقیده و زبان و جنسیت و طرز فکر و سبک زندگی -بنا به قرارداد های کاملا دست ساز بشر که با داشتن شناسنامه یا پاسپورت تجلی می یابد-- به هم گره می خورد. عقل حکم می کند این دسته از مردم اختلافاتشان را کنار بگذارند وبرای بهبود سرنوشت مشترکشان باهم همکاری کنند. همین! مهم هم نیست که هزار سال پیش اجداد این افراد کجای این کره خاکی بودند. یا زبانی که اکنون به آن تکلم دارند آیا ۲۰۰۰ سال پیش هم در این منطقه تکلم می شد یا خیر. مهم این هست که سرنوشت شان و آینده شان بنا به قراردادهای دست ساز بشر به هم گره خورده است.
اما بسیاری از متفکران نیمه اول قرن بیستم غیر از این می اندیشیدند. آن ها گذشته، نژاد و.... را خیلی جدی می گرفتند. یکی از ریشه های این تفکر، علم گرایی بود بی آن که معنی علم مدرن را درست درک کرده باشند. به زعم خود، علم را جای دین گذاشتند! یافته های ابتدایی علوم طبیعی را زیادی جدی گرفتند و از آن ایدئولوژی ای ساختند و جای دین نشاندند. بی آن که بفهمند حرف آخر در علم -آن هم علمی مثل ژنتیک که صد سال پیش در دوره جنینی بود- مسخره هست. یافته های اولیه علمی ای که آن روزگار به استناد آنها ایدئولوژی نژادی را بنا نهادند امروزه با پیشرفت علم اصلاح شده. این خاصیت علم هست که متاسفانه آنان نمی فهمیدند.
بگذریم! برگردیم به بحث خودمان در مورد زبان مردم آذربایجان. در این فضای تب آلود، کسروی تحقیقات زبان شناسی خود را انجام می داد و رسید به این فرضیه زبان آذری که در پست قبلی به آن اشاره کردم.
از سوی دیگر، پروژه ملت سازی ایدئولوگ های آن دوران ایجاب می کرد که نشان دهند که مردم مرز نشین آذربایجان با مردم ترکیه تفاوت خیلی زیادی دارند. این کلمه آذری را یکهو برگرفتند. حرفشان هم این بود که زبان مردم این دیار آذری هست «نژادشان» هم آریایی است، اما کلمات ترکی توسط «مهاجمان» وارد این زبان شده. برای خودشان هم برنامه می ریختند که به تدریج کلمات فارسی را جایگزین کلمات تورکی وارد شده در زبان اذری می کنیم تا به دنیای آرمانی آریایی برگردیم!!! به زعم آنها این کلید رسیدن به آرمانشهر کذایی خودشان بود!
برخی متفکران آذربایجانی آن دوره از همان موقع به این موضوع حساسیت نشان دادند و علیه آن موضع گرفتند. اما عموم مردم، تا دهه ها اهمیت زیادی نمی دادند که آن ها را آذری بخوانند یا تورک. تا دهه ۷۰-۸۰ خورشیدی، عموم مردم آذربایجان بین خودشان خود را تورک می خواندند اما اگر فارس ها آنها را آذری می خواندند عموما حساسیتی نشان نمی دادند. از دهه هفتاد و هشتاد خورشیدی حساسیت عمومی آغاز شد. تحولات سیاسی منطقه، ورود ماهواره و تماشای کانال های ترکیه و باکو، مراودات با ترکیه و نیز جمهوری آذربایجان که بعد از فروپاشی شوروی از زیر پرده آهنین بیرون آمده بود، سوگیری های ایران در جنگ قره باغ، رشد اقتصادی ترکیه و جمهوری آذربایجان و پسرفت های اقتصادی ایران، توزیع ثروت در پهنای ایران و رشد کرمان و یزد و......
همه و همه در این که زمینه ای فراهم شود که بعد از دهه ها حساسیت نسبت به کلمه آذری-- که نمود فارسیزه کردن و استحاله فرهنگی بود --به وجود آید. اما اثر مهم تر را لودگی های صدا و سیما و... داشتند. رواج بی حد وحصر و مشمئز کننده «جوک ترکی» در دهه ۷۰ و ۸۰ در بالا بردن آستانه حساسیت خیلی نقش داشت. البته این جوک ها قبل از دهه هفتاد هم بود اما نه تا این حد. در پی نوشت دوم به علل می پردازم.
همه این عوامل در کنار هم حساسیت به کلمه «آذری» را به شدت بالا برد. چرا!؟ چون فکر می کردند از یک سو هویت واقعی ما را که تورک هستیم تحقیر میکنند از سوی دیگر، در استان های ما سرمایه گذاری نمی کنند. به دغدغه های درمورد خواهران و برادرانمان در قره باغ هم وقعی نمی دهند. بعد هم که شاکی می شویم با لحنی که انگار لطفی در حقمان می کنند و افتخاری نصیمان می نمایند می گویند شما که ترک نیستید بلکه شما آذری هستید.
خلاصه این کلمه«آذری» بدجوری حساسیت زا شد.
-------------------
امیدوارم اونهایی که نیت شوم دارند و می خواهند مردم منطقه آذربایجان و زنجان را استحاله فرهنگی دارند هدایت شوند. من حرفی با آنها ندارم. خوشبختانه هم دارند یواش یواش منقرض می شوند. اما حرفم با عزیزانی است که در آستانه روز جهانی زبان مادری یا مناسبت های دیگر، می خواهند کمکی به فعالان فرهنگی عرصه زبان مادری در خطه آذربایجان وزنجان بنمایند. با «آذری» خواندن زبان تورکی، مخاطبان بالقوه شما، ممکن هست گمان کنند که شما قصد دارید تا همان پروژه استحاله فرهنگی را که در زمان محمد علی فروغی و محمود افشار و.... کلید خورده بود دوباره احیا کنید. اگر برخورد بدی دیدید بدانید ریشه اش چیست.
--------
پی نوشت: کسانی مثل کسروی خدمات زیادی هم کرده اند. در مورد یافته های زبان شناسی که قصد بدی نداشت. داشت تحقیق خود را می کرد. دیگران از یافته هایش سواستفاده کردند. حتی امثال محمود افشار و.... را هم که واقعا نیت استحاله فرهنگی مردم آذربایجان را داشتند بعد از صد سال باید بخشید و گذشت. فرزند زمانه خود بودند و فکر میکردند دارند کار درست را انجام می دهند. در زمینه های دیگر خدمات چشمگیر هم داشتند. در مجموع به نظرم باید آن دوره را پشت سر گذاشت و به آینده نگریست. نباید در باتلاق گذشته ماند و عمر گرانمایه با نفرین گذشتگانی چون محمود افشار هدر داد.
-------
پی نوشت دوم: من تمام فیلم های زنده یاد نصرت کریمی در یوتیوب را دیدم و به دقت نگاه کردم ببینم آیا درآنها هم زبان ما مسخره می شود؟!. حتی یک مورد هم تمسخر زبان تورکی در فیلم های آن مرحوم – که در دهه ۴۰و ۵۰ ساخته شده- نیافتم. فقط لهجه «معرب» در فیلم های نصرت کریمی مسخره می شود. دقت کنید که عرب ها مسخره نمی شوند بلکه ایرانیان ریاکاری که برای باسواد و یا پرهیزگار نشان دادن خودشان لهجه عربی را تقلید می کنند در فیلم های زنده یاد نصرت کریمی مسخره می شوند. در واقع هدف زنده یاد نصرت کریمی تحقیر و تمسخر ریا و تظاهرست نه تحقیر اقوام. خیلی فرق دارد با فیلم ها و سریال های دهه هفتاد و هشتاد که لهجه و زبان ما را مسخره می کردند. البته نصرت کریمی در میان کمدین ها یک قله استثنایی بود. احتمالا کمدین های درجه ۲ و ۳ دهه چهل و پنجاه لهجه ها را مسخره می کردند.
در دوره پس از جنگ فیلمسازان مثلا به زعم خودشان خواستند نشاطی به جامعه بدهند. شوخی جنسی و..... که آن زمان اکیدا قدغن بود. امکانات بصری و تکنیکی چندانی هم که نداشتند. اغلبشان هنر چندانی هم نداشتند. پس رو آوردند به جوک ترکی و لودگی ها و مسخره بازی ها از این دست.
مهران مدیری که هنرمندتر از بقیه شان بود کمتر به تمسخر لهجه آذربایجانی ها می پرداخت. از این جهت شوخی هایش حس بدی ایجاد نکرد. اما بقیه که هنر او را نداشتند به طرز چندش آوری به تمسخر زبان و لهجه ما رو آوردند.
در مورد لهجه ترکی در سریال برره مفصل اینجا نوشته ام.
اشتراک و ارسال مطلب به:


