+0 به یه ن
اگر شما در خارج از ایران شغلی مانند پژوهشگری پسا دکتری داشته باشید می توانید درصد قابل توجهی از ماهیانه خود (مثلا سی درصد) پس انداز کنید. با توجه به این که قیمت ارز بالاست با این پس انداز خود در ایران می توانید صاحب خانه شوید.
فرستادن پول از خارج به این شکل را در انگلیسی
ریمیتنس می گویند. این نوع فعالیت اقتصادی در کشور همسایه ما ترکیه بسیار شناخته شده است. هم خانواده ها و هم حکومت ترکیه روی آن حساب می کنند و آن را تسهیل می کنند.
در کشور ما این روش زیاد جا افتاده نیست. در اذهان نسل هایی که بعد از وابستگی اقتصاد کشور به در آمد نفت پرورش یافته اند، خارج جایی است که به آن پول می برند نه جایی که از آن پول می آورند! با توجه به این که مردم ما -عموما- زیاد به ابتکار عمل هم ارزش قایل نیستند و بیشتر همان می کنند که به زعم آنها «همه» می کنند اگر به آنها بگویید قصد دارم در خارج پول پس انداز کنم و بر گردم در ایران خانه بخرم به شما چنان می نگرند که انگار مشاعر خود را از دست داده اید.
به هر حال کسی که دکتری علوم پایه می گرید (اون هم در سطحی که بتواند از یک دانشگاه خارجی پست داک بگیرد) خیلی در بند این که در تصمیم گیری های مهم زندگی از «همه» تقلید کند نیست. (والا این رشته را انتخاب نمی کرد و تا اینجا پیش نمی آمد!)
در کشور ما با این وضع نابسامان اقتصادی و فضای نامساعد برای کسب و کار و تولید، بخش ساخت و ساز مسکن عملا یکی از نادر بخش هاست که هنوز سرپاست و سرمایه ها را جذب می کند. با این وضعیت اقتصادی و تحریم ها که پیش می رود بیشتر سازنده ها نخواهند توانست پروژه ها را تکمیل کنند. در نتیجه ناگزیر به پیش فروش واحدها خواهند بود. اگر در این زمان شما با دست پر از خارج جلو بروید و ملکی را پیش خرید کنید هم به خود خدمت کرده اید (چون سود بیشتری تا تکمیل ملک می برید) و هم به سازنده چون با پولی که از شما می گیرد می تواند حقوق معوقه کارگران را بپردازد و مصالح بخرد و هم به آن کارگران و هم به کشور.
برای همین هست که در کشورهای در حال توسعه نظیر ترکیه و هند ( یا کره جنوبی ۴۰ سال پیش) این قدر به ریمیتنس اهمیت می دهند. چون راه حل بدیهی حل بن بست های اقتصادی آنها می تواند باشد.
در کشور ما حکومت ها از وقتی به نفت اتکا کرده اند به ریمیتنس روی خوش نشان نمی دهند چون که می دانند در کنار ریمتنس ایده های نو هم توسط مردان و زنانی که به خود اتکا دارند و در نتیجه طالب آزادی و عزت نفس هستند وارد کشور خواهد شد. ایده های نویی که مردان و زنان دنیا دیده که نان از عمل خویش خورده اند به همراه می آورند با غرولند های شبه -روشنفکرانه ای که افرادی که برای امرار معاش به حکومت وابسته اند فرق دارد!
شاید جالب باشد بدانید از جمله عوامل جنبش مشروطه، کارگرانی بودند که از ایران به قفقاز می رفتند تا پول به ایران بفرستند. (همزمان شده بود با رشداقتصادی صنعتی باکو به دلیل کشف نفت در آن. داریم از باکویی صحبت می کنیم که لاندائو در آن چشم به جهان گشود. در خانواده ای که پدر مهندس نفت بود و مادر پزشک! بیش از صد سال پیش! شعر معجز شبستری: اوخور اوروس قادینی، آننار علمین دادینی، بیزیم حاجی کیشیلر، یازانمیر اؤز آدینی!)
چنان که قبلا نوشتم برای این که تصمیم خود برای خرید خانه را عملی کنید نیاز به همفکری با کسانی دارید که در زمینه خرید ملک تجربه دارند. طبعا اگر ساکن خارج از ایران باشید این نیاز چند برابر می شود. حتما باید فردی بسیار دلسوز و مطلع و قابل اطمینان بیابید که لطف کند، این کارها را برای شما انجام دهید. خیلی هم باید قدردان او باشید.
فرستادن پول از خارج به ایران تنها یکی از هفت خوان رستم هست. سیستم بانکی در ایران چنین امکانی را فراهم نمی کند. اما صراف هایی هستند که پول مبادله می کنند. همین طور، کسانی هستند که می خواهند به آشنایان خود در کشورهای خارجی پول بفرستند. می توان با آنها هماهنگ کرد که شما به آشنای آنها دلار برسانید و آنها معادل آن به آشنای شما در ایران پول بفرستند. همه این کارها سخت هستند اما انجام شدنی هستند. به شرط آن که همت کنید و تحقیق کنید تا افراد مناسب و قابل اعتماد را بیابید.
چند نکته را یاد آوری می کنم که از منظر کسانی که کار اقتصادی می کنند بدیهی هست اما برای کسانی که خط فکری شان از مسیر دانشگاه می گذرد آن قدرها بدیهی نیست:
۱) لازم نیست که حتما در خانه ای که پیش خرید می کنید ساکن شوید. وقتی آن ملک آماده شد می توانید آن را بفروشید و ملک دلخواهتان را بگیرید. بیشتر به عنوان سرمایه گذاری به آن بنگرید نه خانه رویاهایتان!
۲) در معاملات گنده نظیر خرید ملک باید دل گندگی به خرج داد. نباید خیلی جزئی نگر بود و سر مسایل کوچک وسواسی عمل کرد.
۳) وقت مذاکره و چانه زنی مبالغی را که بر سر آن چانه زده می شود با قیمت کفش و پیراهنی که معمولا می خرید نباید مقایسه کنید! مبلغ مورد چانه زنی را با قیمت کل خانه باید مقایسه کنید. این حساب را باید بکنید که اگر این اکازیون را از دست بدهید تا پیدا کردن مورد مناسب بعدی، چه قدر تورم خواهد بود و چه قدر بانک سود بانکی به پس انداز شما خواهد داد. بر اساس این محاسبات تصمیم بگیرید که در مذاکره و چانه زنی بیشتر پافشاری کنید (ولو به قیمت منصرف کردن فروشنده از فروش) یا کوتاه بیایید.
۴) اگر خیلی محافظه کار باشید و به هیچ کس اعتماد نکنید و حاضر به هیچ ریسکی نباشید بیشتر ضرر می کنید. برای موفقیت اندکی ریسک پذیری لازم هست. این که تا چه اندازه ریسک می توان کرد هشیاری و محاسبه غیر بدیهی خود را می طلبد. اما سخت تر از آموختن نظریه میدان های کوانتمی یا کار پژوهشی حرفه ای شما نیست. شما با این حد از آی-کیو اگر روی این موضوع توجه و حسابگری لازم را بکنید حتما موفق می شوید که بالانس مناسب بین احتیاط و ریسک پذیری را بیابید.
اشتراک و ارسال مطلب به:
فیس بوک
تویتر
گوگل
آردینی اوخو