ارائه سخنرانی در وطن

+0 به یه ن

اگر در خارج از ایران به کار پژوهش مشغول هستید از چند جهت مفید هست که هنگامی که به والدین خود سر می زنید چند سخنرانی علمی هم در ایران ارائه دهید:

۱) به انتقال دانش به کشور کمک می کند.
۲) شما خود را به همکارانتان در ایران می شناسانید. اگر در آینده تصمیم گرفتید به ایران باز گردید این شناخت در استخدام شما می تواند نقش مثبت ایفا کند.
۳) خاله بازی ممتد حوصله تان را سر خواهد برد و سر زدن به محیط آکادمیک  به بهانه ارائه  سخنرانی می تواند برایتان جذاب باشد. :)

اگر تهرانی هستید یکی دو سخنرانی در موسسات  و دانشگاه های درجه یک تهران ارائه دهید. اگر هم اهل شهر دیگری هستید یکی در تهران ارائه بدهید یکی در شهر خودتان.
در دانشگاه های تهران خوشبختانه این کار جا افتاده هست.  می توانید به آسانی ای-میل به آنها بزنید و بگویید که قصد آمدن به ایران در فلان تاریخ دارید. احتمالا خودشان می خواهند که سری به آنها بزنید و سخنرانی کنید. کمابیش مثل موسسات خارج.

اما در شهرستان ها این موضوع کمتر جا افتاده. شاید شیراز و اصفهان که از قدیم ارتباطات بیشتری داشتند استثنا باشند اما در سایر شهر ها ممکن هست استادان پیشکسوت لنگه ابرو بالا بیاندازند و در دل بگویند  که «بچه پر رو را باش! دو سال رفته خارج، خیال می کنه چنان مهم شده که بیاد به ما سمینار بده.» البته یواش یواش داره در شهرستان ها هم  جا می افته که وقتی یکی می گه می خواد بیاد سخنرانی کنه به معنی آن نیست که فکر می کنه بیشتر از محلی ها  می فهمه بلکه در موضوعی مطلب جدید یاد گرفته و خود اندکی مرزهای علم را پیش برده. او می خواد بیاد گزارش این پیشرفت ها را بده. همین! این کار در فضای آکادمیک دنیا خیلی مرسوم هست. دانشگاه های مهم دنیا مثل استنفورد و هاروارد و پرینستون و برکلی و ام-آی-تی و ..... یک عالمه خرج می کنند که یکی مثل او بیاد، یک همچین سخنرانی ای ارائه بده. حالا که او به خرج خودش داره می آید سخنرانی کنه بهتره استقبال کرد.

هر چند میزان پذیرش این نکته الان نسبت به ۱۰-۱۵ سال پیش بسیار بیشتر هست اما طول می کشه که کامل جا بیافته.
اگر می خواهید در شهری در ایران به جز تهران سخنرانی کنید این حساسیت را مد نظر داشته باشید. اما به خاطر این نوع واکنش ها از جانب استادان پا به سن گذاشته (و البته مجیز گویان جوان تر آنها) از این  که سخنرانی کنید سست نشوید.
اگر حس می کنید پذیرش لازم را ندارند یک مقدار  تعارفی که می پسندند چاشنی ای-میل تان کنید. در شهرستان ها خارج از عرف نیست که کسی  این گونه تعارفات را به کار ببرد: «البته جسارته. من اومدم درس جواب بدهم. می دونم که دارم زیره به کرمان می برم......»
(دقت کنید که این تعارفات اصلا با روح علم به معنای مدرن آن همخوانی ندارد. پیش فرض این تعارفات این هست که یک سری علامه همه چیز دان وجود دارند که همه علم  را ازبر دارند.  قسمت تعارف ماجرا آن هست که مخاطب یکی از این علامه های همه چیز دان هست.  من با این نوع تعارفات مشکل بنیادی دارم. اصلا  پیش فرض این تعارف با این نگرش که محققان مرزهای دانش را به طور آهسته و پیوسته به جلو می برند سازگار نیست!)

اگر حس قلبی تان این خواهد بود «ای ابله! من این سمینار را در برکلی هم دادم و لازم هم نداشتم این همه تعارف تیکه پاره کنم» بهتر هست از به کار بردن این تعارفات صرفنظر کنید.
من خودم اهل تعارفی که به آن باور نداشته باشم نیستم. اگر مخاطبم معلم یا استادی باشد که در برهه ای، مطالبی و یا نگرشی آموخته که بنیان دانش فعلی من شده باشد از ابراز آن ابایی ندارم  اما تعارف بی اساس دوست ندارم.
حالا شما با در نظر گرفتن این نوع حساسیت ها، فکر کنید ببینید چه طرز بیانی بهینه خواهد بود. 

به هر حال امثال شما آن قدر باید بروند و دانش را انتقال دهند که این گونه نکات جا بیافتد.

آن چه که گفتم کمابیش در مورد پژوهشگرانی که در یکی از کلانشهرهای ایران به کار پژوهشی مشغولند و به خانواده خود در شهری کوچکتر سر می زنند هم صادق است. 

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل


  • [ ]