خانواده یا دوستان؟ (قسمت دوم)

+0 به یه ن

فرض کنید  پس اندازی دارید و می خواهید با آن سرمایه گذاری کنید. مثلا ملک کوچکی بخرید و تا بعد ها آن را تبدیل به احسن نمایید. فرض کنید این اولین بار است که پس اندازتان به حدی رسیده است که می توانید به چنین امکانی   فکر کنید. در نتیجه در این زمینه کم تجربه هستید و نیاز به همفکری دارید. (بگذریم که در این موارد با تجربه ها هم  نیاز به همفکری دارند.)

با چه کسی مشورت می کنید؟ معمولا ساده ترین جواب پدرومادر یا برادر بزرگتر هست. نمی خواهم بگویم گزینه نادرستی هست. شاید واقعا بهترین گزینه باشد. اما  می تواند جنبه های منفی خود را هم داشته باشد که اگر به آن توجه نکنید  ضربه می خورید. سیاه و سفید نبینید. نه گمان کنید که پدر شما دانای کل هست و چنان که در فرهنگ ما ادعا می شود «آن چه جوان در آیینه نمی تواند ببیند در خشت خام می بیند»  و نه گمان کنید که افکار او چنان قدیمی است که به درد نمی خورد.  واقعیت چیزی بین این دو باید باشد.

معمولا (صد البته نه همیشه) در خانواده های ایرانی بزرگترها آن قدر درایت ندارند که مسایل مالی از این دست را با مسایل عاطفی قاطی نکنند و از آن معجونی آتشین نسازند! پیش فرض نگیرید که پدر یا مادر شما آن قدر بادرایت خواهند بود که حدود را رعایت خواهند کرد. اگر می خواهید  موضوع با دردسر کم ختم به خیر شود خودتان از ابتدا-تا جایی که می توانید- سنجیده و بادرایت عمل کنید.  مرزها و حدود از ابتدا باید روشن باشند.

توجه کنید که نسل قبل به ارزشی به نام «صبر» معتقد است و صبوری را عین حکمت و درایت می داند. دراین موارد هم تکیه کلامشان «سرفرصت» هست. نکته اینجاست که در بازار مکاره ملک در ایران این ارزش پدران چندان به درد نمی خورد. ممکن است یک اکازیون پیدا شود اما در همان اثنا که پدر شما دعوت به صبر می کند قیمت ها به یک باره دو برابر شود و با پس انداز شما دیگر نتوان  حتی نصف آن ملک را هم خرید. به علاوه اگر شما با این صبر پدر  یا برخی مته به خشخاش گذاشتن های او سر مسایل نه چندان مهم حوصله فروشنده را به سر ببرید ممکن است یک مشتری دیگر پیدا شود جیرینگی ملک را بخرد و اکازیون از دست برود.
در مورد خرید شراکتی با خانواده  هم اما و اگر زیاد هست. روی قول قرض دادن پدر هم  اگر خیلی حساب باز نکنید در زندگی مالی موفق تر خواهید بود. در این گونه مسایل امکان پیش آمدن اختلاف زیاد هست. اگر پدر بزند زیر قولش چه خواهید کرد؟!  حتی نمی توانید بروید پشت سرش حرف بزنید حرص دلتان را خالی کنید. تف سربالا خواهد بود. اگر با غریبه اختلاف سر مسایل مالی پیش بیاید دعوا می کنید و حتی از او شکایت می کنید. با پدر از این کارها هم نمی شه کرد. منع قانونی ندارد اما منع عرفی و اخلاقی که دارد. 

خلاصه اگر بخواهید از والدین خود کمک مالی یا فکری در این زمینه ها بخواهید هشیارانه عمل کنید که بعدا پشیمان نشوید. هر گونه اختلاف مالی با هر کسی دردناک هست اما در درون خانواده دردناک تر خواهد بود.

در خانواده های ایرانی معمولا یک بزرگ خاندان هم هست که مردم می روند از او مشورت می گیرند. با والدین خود از اول شرط کنید که نزد  بزرگ خاندان نرود! معمولا مشاوره های او در جهت تحکیم قدرت خودش در خاندان هست نه رفع مشکلات دیگران. معمولا این بزرگان خاندان ها درک درستی از  مسایل و  مشکلات یک جوان امروزی دانشگاهی ندارند. اگر هم درک داشته باشند لزوما آدرس درست نمی دهند. برو بیای این بزرگان فامیل حداکثر به درد پیدا کردن خواستگار سنتی می خورد نه حل مسایل از آن دست که شما با آنها دست در گریبانید.

 

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل


  • [ ]