مطالبه بودجه احیای دریاچه اورمیه به جای واکنش در برابر تحریکات قومی

+0 به یه ن

من فیلم حاشیه های بازی تراختور و پرسپولیس را بعد از نگارش متن دیروزم دیدم. واقعا حرف هایی تا آن اندازه سخیف ارزش پاسخگویی و دهن به دهن شدن ندارند. در این شرایط هم اصلا به صلاح و مصلحت نیست بیاییم در مقابل آن گونه تحریکات قومی واکنشی نشان دهیم.
الان زمان مناسبی است که بودجه احیای دریاچه اورمیه را پیش بکشیم. به جای دهن به دهن گذاشتن و کش دادن آن حاشیه ها، تا می توانیم بودجه احیای دریاچه اورمیه را مطرح کنیم. بودجه برای لایه روبی رودخانه لازم هست. بودجه به موقع برسد و لایه روبی به موقع انجام بگیرد درفصل بارندگی آبها می ریزند توی دریاچه والا رودخانه ها طغیان می کنند می ریزند و مزارع مردم را ویران می کنند و چند برابر آن بودجه خسارت وارد می کنند. همین را آن قدر تکرار کنید تا بلکه اثر کند.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

لزوم خویشتنداری در این شرایط در برابر تحریکات قومی

+0 به یه ن

من نمی دانم آخر و عاقبت این اعتراضات کجا خواهد رسید. امیدوارم باعث بشه به مسئله فقر و بیکاری بیشتر توجه بشه و دست کم یک مقدار حل بشه.
مشخصه که خیلی ها در داخل و خارج ایران نشسته اند که از این نمد کلاهی برای خودشان بدوزند.
به جوان های دور وبر گوشزد کنید در این هیری ویری، خودشان را و آینده شان را قربانی ترقی فرصت طلبان نکنند
. مراقب خودشان و درس و مشق شان باشند.

به علاوه همه مان هم باید هشیار و خویشتن دار باشیم که یک وقت جریان هایی نیایند دعوای قومی و..... راه بیاندازند. پیش بینی می کنم دیر یا زود سروکله اختلاف پراکنان قومی پیدا خواهد شد. بهتر هست خویشتن دار باشیم و همدیگر را به خویشتن داری دعوت کنیم. یادتان هست پارسال بعد از حادثه دردناک آتش سوزی قطار عکس دختری را از اینترنت برداشته بودند و از زبان اون بیچاره علیه ترک ها پرت و پلامی گفتند که تحریک قومی انجام دهند. بعدش اون دختر پیام تسلیتی منتشر کرد و گفت که اصلا روحش از اون پرت و پلا ها خبر نداشته. از این شیطنت های خبیثانه باز هم ممکنه اتفاق بیافته. اگر با چنین چیزی روبه رو شدیم زود قضاوت نکنیم. خویشتن داری کنیم.
شوخی های قومیتی خییییلللللییییی بد هستند . سعی کنیم از اونها اجتناب کنیم. به خدا ما در مجالسمان و گروه های تلگرامی مان جوک قومیتی نمی گوییم و نمی فرستیم اما صحبت هم کم نمی آریم!
اما باور کنید همان هایی هم که جوک قومیتی می گویند عموما اون قدر خبیث نیستند که آرزوی مرگ و ناکامی برای دیگر اقوام بکنند. اگر چنین حرف هایی منتشر شد به احتمال قوی -مثل مورد همان دختر- ساختگی است.
(البته به تیپ اون دختر خاص اصلا نمی آمد که  اهل جوک قومیتی باشد. اما حتی اگر بود بازهم خیلی بعید بود چنان پرت و پلاهایی گفته باشد. کلا دخترها کمتر جوک قومیتی می گویند یا به آن می خندند. )
اگر هم شوخی قومیتی در جایی شنیدیم- به خصوص در این شرایط- مقابله به مثل نکنیم. یک اخم بکنید معمولا کافی است.اگر طرف سریش تر و سرتق تر از آن بود که قطع کنه، روتون را برگردانید. اما شما به هیچ وجه مقابله به مثل نکنید.
معمولا سرتق تر ها مسن هستند. مقابله به مثل با آنها بکنید کولی بازی در خواهد آورد که "احترام من پیرمرد را نگه نداشت!" فایده ای نداره در افتادن با آنها.
به جای در افتادن و دهن به دهن گذاشتن با آنها بروید سینما فیلم "گمیچی" و "فیلم ائو" را ببینید. یا هم که فیلم "آباجان" رابگیرید نگاه کنید. یا هم گوشی موبایلتان را بردارید بروید به یک سایت شعر تورکی مثل این.  این طوری بیشتر به فرهنگ خودمان خدمت می کنید اعصابتان هم راحت تر خواهد بود.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

قیمت عدس و لوبیا

+0 به یه ن

این مطلب را چند روز پیش (25 آذر) در بخش کامنت های این نوشته ام منتشر کرده بودم. قصد داشتم که جمعشان کنم و در متن اصلی هم بگذارم که امروز فرصت آن پیش آمد:

در مورد قیمت بالای گوشت قرمز زیاد صحبت می شه. چیزی خیلی مهم تر هست قیمت عدس لوبیاست. قیمت عدس و لوبیا هم همچین کم نیست! کیلویی حدود 16 هزار تومان.
بیخود نیست که گفته می شه 30 درصد جامعه و 200 هزار کودک زیر شش سال در ایران سو تغذیه دارند.
 باز نسبتا سبزی ارزان هست. قیمت میوه که سر به فلک می زنه اون هم در حالی که عکس ها را می بینیم سیب ها همین طور در باغ ها ریخته اند. همه اینها سو مدیریت در سطح کلان کشور را می رسانه.
من قیمت لوبیا و عدس و سبزی و.... را برای این تحلیل نمی کنم که به دولت ایراد گرفته باشم و وعده های حکومت را به سرشان بزنم..
برایم واقعا مهم هست چون می خواهم بدانم با مقرری ای که بچه های مددجوی بنیاد کودک دریافت می کنند چه زندگی ای می توانند داشته باشند.
سعی می کنم دست کم دو روز در هفته را غذای ارزان اما سالم و مغذی تهیه کنم که با شرایط اونها زندگی کنم. غذای غیر گوشتی و سبزی تازه و.... می بینم حتی این نوع رژیم غذایی (سالم اما ارزان) را به سختی می شه با مقرری ای که خیریه های مختلف می دهند تدارک دید. می شه اما به سختی زیاد!  یک کدبانوی حسابی هم لازم داره که بتونه برنامه ریزی کنه. همینجا  به احترام مادران مددجو های بنیاد کودک کلاه از سر بر می دارم که با آن مقرری کم و با آن همه مشکلات بچه های سالم و بی عقده ای را بار می آورند.
بنیاد کودک یک نهاد کاملا غیر سیاسی هست. هیچ ایدئولوژی ای نمی خواد در ذهن بجه ها زورچپان کنه و از خانواده های مورد حمایت انتظار نداره که جهت گیری سیاسی خاصی را انجام بدهند. یکی از دلایلی که من بنیاد کودک را برای همیاری انتخاب کردم همین بود.
 من شدیدا تاکید می کنم اگر تمکن مالی دارید و دوست دارید در مورد این واقعیت که وضع معیشت مردم خوب نیست اظهار نظری کنید ابتدا مددجو یا مددجویانی را به کفالت بپذیرید. در گیر مسایلشان بشوید. تا ببینید واقعا دارید راجع چه صحبت می کنید. به این ترتیب صحبت هایتان پخته تر می شود.
برخی مرتب ایراد می گیرند که گوشت گران شده و فقیر "دیگر" نمی تواند گوشت بخورد. نکته اینجاست که فقیر از اولش هم گوشت زیادی نمی خورد. پس این مسئله اش نیست! به علاوه خیلی ها در دنیا گیاهخوار هستند و مشکلی هم ندارند. مشکل و فاجعه اینجاست که لوبیا و عدس که منبع پروتئین فقرا بود هم داره کم کم به جنس لوکس بدل می شه. روی این موضوع تاکید باید کرد.
بحث بحث شبه روشنفکری در فیس بوک نیست که دغدغه اش این باشد که "ای وای! جامعه ما به فنا رفت چون که هانیه توسلی از مرگ گربه اش سوگوار است وبهاره رهنما با این که اضافه وزن و پوستی لطیف دارد در حد "میان مایه" خودش فعال اجتماعی و سیاسی نیز هست!"
وقتی از نزدیک با مسئله فقر در گیر می شوید حال و حوصله گیر دادن به هانیه توسلی و بهاره رهنما و.... را دیگر ندارید. مسایل مهمتر و اساسی تری ذهنتان را درگیر می کنند و گیر دادن به بهاره رهنما و هانیه توسلی زیر ماسک روشنفکری برایتان تمسخر آمیز می شود! می بینید در عمل شما هم-با همه ادعاهایتان- نه تنها بیش از بهاره رهنما نمی توانید کاری کنید بلکه از او هم کم توان ترید. می گید باز خوبه او کارها و اقدامات مثبتی این ور و اون ور می کند

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

هر دو راست می گن!

+0 به یه ن

در فضای مجازی فایل صوتی دو متخصص عمران و زلزله دارد پخش می شود. اولی می گوید ساختمان های مهندسی ساز تهران زلزله را دوام می آورند. دومی می گوید با اطمینان نمی شود این ادعا را کرد چون تعداد فاکتور ها بسیارند. مثال نقض هم از زلزله نیومکزیکو می آورد که خسارات زیادی به ساختمان های بلندمرتبه مهندسی ساز وارد آمده بود.

هرچند در نظر اول متضاد می نمایند اما حرف هر دوی آنها صحیح هست عموم سازه هایی که در ٢٠ سال اخیر به طور مهندسی و خارج از حریم گسل (فاصله یک کیلومتری از گسل) ساخته شده اند زلزله های متعارف فلات ایران را دوام می آورند. همان طور که نوشتم می لرزند اما فرو نمی ریزند. خانه هایی که ما در آنها زندگی می کنیم عموما از این دست هستند. اما با یک احتمال خیلی کم ممکن هست یک زلزله نامتعارف در منطقه رخ دهد . مثلا تکان ها در جهتی خاص باشد که ساختمان در مقابل آن ایمن نشده است. همان طور که سخنران دوم این فایل صوتی اشاره کرد چنین چیزی  ممکن هست اما آن چه که او نگفت ولی باید اضافه کرد  آن است که احتمال آن کم هست. احتمال خطرات دیگری که در کمین ماهستند  بیشترند. از جمله این خطرات بلایایی است که در اثر اضطراب بر سر خود می آوریم و در زلزله کوچک هفته پیش تهران شاهد نمونه های شومی از آن بودیم.

پس چه باید کرد؟ ما مردم معمولی باید سعی کنیم خانه ای بخریم یا اجاره کنیم  یا بسازیم که در حریم یک کیلومتری گسل ها نباشد. درست هست که اطراف اکثر شهرهای ایران گسل هستند اما بیشتر مساحت شهرهای بزرگ خارج از این حریم یک کیلومتری قرار می گیرند. (شهرهای ایران نزدیک گسل ها ساخته شده اند چون در این نزدیکی منابع آب در دسترس ترند!)
خانه های اکثر ما خارج از این حریم هست. دوم این اگر خود سازنده هستیم به حرف مهندس خوب گوش کنیم. نمای سنگ مرمر  هم نشد هم نشد! اما از پی و اسکلت و جوشکاری مناسب نباید غافل بشویم. اوستای جوشکار اگر کارش را خوب بلده هر چه قدر هم حقوق می گیره حلالش! نگیم این جوشکاری ها را کی قراره ببینه که من خرجش کنم؟! (بیشتر سازنده ها متاسفانه از این فکرها می کنند!) می دونید چه کسی قراره جوشکاری های زلزله را که زیر لایه های بعدی می مونه ببینه!؟ خود خود جناب زلزله!
اگر خودمان سازنده نیستیم از شرکت ها و سازنده های خوشنام   و خوش سابقه بخریم. کسانی این که سی چهل سال در کار بساز بفروشی بوده اند و در این کار خوشنام مانده اند معمولا "بزن در رویی" عمل نمی کنند. اگر عمل می کردند در این سی چهل سال گندش در اومده بود و دیگر خوشنام نمی شدند.
بعدش که رفتیم داخل خانه در طراحی و دکوراسیون خانه دقت کنیم چیز سنگین و شل نباشه.  یادمان باشد سازه مدرن ضد زلزله اتفاقا در زلزله، حسابی خواهد لرزید. گچ کاری بیخودی و زلم و زیمبو  هرچه کمتر بهتر. همین طور گلدان و تابلوی سنگین و مهار نشده. مینیمالیسم و سادگی هم زیبایی و اصالت می آره هم ایمنی را بالا می بره.



این کاری است که ما باید بکنیم. و اما چه کاری پژوهشگران عمران بکنند؟
 همان طور که سخنران دوم گفت هنوز مسئله ایمن سازی ساختمان مسئله بازی هست. اونها باید سعی کنند که روش های به صرفه ای بیابند که احتمال آسیب را در صورت وقوع زلزله های نامتعارف هم پایین بیاید. برای همین دولت ها باید از پژوهشگاه هایشان  حمایت مالی کنند.

کار دیگه ای هم که هم ملت هم دولت باید بکنند (وامیدوارم ژورنالیست های نسل جوان همراهی کنند) این است که دست از حسرت گذشته بردارند و به آینده بیاندیشند. وقتی زلزله بم به وقوع پیوست یکی از روزنامه نگاران پیشکسوت برداشته بود شرو ور نوشته بود که ارگ بم که از فرهنگ ایرانی تغذیه شده می ایسته اما ارگ جدید نمی مونه. در صورتی که واقعیت کاملا خلاف آن بود. بنای خشتی ارگ بم فرو ریخت ولی بناهای مدرن "ارگ جدید" ماند و چه قدر هم در پروسه امداد رسانی به درد خورد.
دست از این نوستالژی ها و رمانتیک بازی ها برداریم! واقعیت خلاف این رویاهای شیربرنجی مورد علاقه ماست! با علم روز ساختمان بسازیم. با علم روز جامعه اداره کنیم. و.....
درسته در قدیم دو سه تا قصر یا مسجد یا کلیسا هم با دیوارهای قطور هم ساخته می شد که زلزله های شدید را هم طی قرون دوام آورده اند. اما در هر شهرچند تا از اینها بود؟! اکثریت مطلق مردم در قدیم در خانه هاو در وضعیتی زندگی می کردند که مسکن مهر ما در مقابلش شاهانه هست! اگر بخواهیم برای 80 میلیون ایرانی خانه مناسب بسازیم هزینه قصر تخت جمشید و مسجد شیخ لطف الله اصفهان را نمی توانیم برایشان بکنیم! باید به روش های مدرن که ایمن سازی را صرفه اقتصادی می بخشند رو بیاوریم و روی آنها سرمایه گذاری کنیم.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

می لرزم اما فرو نمی ریزم

+0 به یه ن


از دوستانم در تبریز شنیده ام که می گویند "خیر سرمان ما گشتیم یک خانه ضد زلزله خریدیم اما در زلزله چنان می لرزید!" این نکته مهمی است!  خواهش می کنم به این نکته دقت کنید و به بقیه هم بگویید. ساختمان های قدیمی را سنگین می ساختند. برای مقاومت در برابر زلزله طوری می ساختند که در زلزله تکان نخورد. از حدود سی سال پیش که محاسبات کامپیوتری شد نگرش هم عوض شد. ساختمان مدرن ضد زلزله جدید در زلزله نوسان می کنند اما تخریب نمی شوند. یعنی از بنیان نمی ریزند اما سقف کاذب و..... شاید بریزد. این نوع طراحی به صرفه تر است و برای ساختن بلند مرتبه ها مناسب تر.  مزایای زیادی دارد. اما عیبش هم این هست که هرچند اسکلت ساختمان فرو نمی ریزد اما تابلو و لوستر و گچ بری ها و..... شاید در نوسان ها شل بشوند و بریزند روی سر یکی.  برای همین در چیدمان و طراحی داخلی ساختمان باید بسیار دقت کرد. اگر در ساختمان ضد زلزله زندگی می کنید حواستان به این چیزها باشه.



لطفا این متن را به اشتراک بگذارید. با مهندسان عمران هم چک کردم. مورد تاییدشان بود.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

پروژه هارپ

+0 به یه ن

این روزها شایعات بی اساس زیادی در مورد تاثیرات مخرب پروژه هارپ می شنویم. جناب آقای دکتر عبدالرضا قدس استاد دانشگاه تحصیلات تکمیلی زنجان مقاله تحلیلی بسیار زیبا و خوش خوان در این زمینه نوشته اند. در این مقاله ایشان پروژه هارپ و اهداف آن را توصیف می کنند و نشان می دهند چرا شایعاتی که  می شنویم مبنای علمی نمی تواند داشته باشد. مقاله را از  وبگاه خود ایشان می توانید دانلود نمایید.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

چرا من از زلزله خیلی وحشت زده نشدم؟

+0 به یه ن

چهارشنبه شب  گذشته که زلزله آمد ما خوابیده بودیم. زلزله بیدارمان کرد. بعدش هم بی آن که  از رختخواب بلند شویم دوباره گرفتیم خوابیدیم! صبح بلند شدم دیدم در تلگرام غوغا ست. خیلی از دوستان عزیز هم نگران من بودند که چرا خبری از من نیست؟! خونسردی ام را که دیدند خیلی تعجب کردند.
راستش من خیلی نگران این نیستم که من یا همسرم یا مادرم در زلزله بمیریم ولو این که زلزله 7.5 ریشتری هم به تهران یا تبریز بیاید. شخصا همیشه فکر می کنم احتمال این که یک راننده روانگردان مصرف کرده یا  یک راننده هشیار با یک ماشین قراضه ترمز بریده  یا یک موتوری در پیاده روی های روزانه ام مرا زیر بگیرد بسی بیش از آن هست که من در اثر زلزله بمیرم یا فلج شوم.
 البته زلزله خطر بزرگی برای تهران و تبریز و اکثر شهرهای ایران هست اما من  زیاد نگران خودم و خانواده درجه یک خودم نیستم بیشتر نگران بقیه و بلبشوی بعد از زلزله هستم.  نه به خاطر این که خییییییللللللللیییییییی آدم از خودگذشته و فداکاری باشم!  همچین ادعایی نکردم. بلکه به این علت که ساختمان هایی که ما و اقوام درجه یک ام در آنها زندگی و کار می کنیم نسبتا خوب ساخته شده اند در حریم گسل (فاصله یک کیلومتری) آن هم نیستند. در دکوراسیون و چیدمان هم خیلی دقت کرده ایم که چیز سنگین و شل نباشه. به خصوص  ما در انتخاب لوستر اتاق خواب دقت کرده ایم که هیچ آویزی نداشته باشد. آینه میز توالت ام را هم مهار زده ایم که در زلزله  واژگون نشود. آب را هم به جای لیوان در بطری پلاستیکی می ذارم روی پاتختی. در نتیجه در زلزله فکر کردم تخت خودمان جزو امن ترین جاهاست. در تاریکی و ازدحام و وحشت همسایه ها اگر  می خواستیم 8 طبقه از پله اضطراری بیاییم پایین احتمال آسیب بیشتر بود. در نتیجه سرم را گذاشتم راحت خوابیدم.


وقتی با مهندسان عمران  صحبت می کنی می گویند ساختمان اگر خوب ساخته شده باشد و در حریم گسل نباشد زلزله 7 تا 7.5 ریشتر را دوام می آورد (بسته به این که زلزله طولی و یا عرضی هست ، طول مدت زلزله چند ثانیه هست و....).  خلاصه  کلام این که زلزله های متعارف قوی در ایران را دوام می آورد.  در این فلات هم زلزله 8 -9 ریشتری نمی آید. اون زلزله ها ی وحشتناک 8-9 ریشتری  مال کنار اقیانوس هاست. جاهایی مثل ژاپن. مهندسان محاسب وطن خودمان بلدند طوری طراحی کنند که زلزله های متعارف ایران را دوام بیاورد. سازنده هم اگر اون قدر شعور و وجدان داشته باشد که مهندسان ناظر جدی ای استخدام کند همان طرح اجرا می شود.  اگر ترس زلزله به جانتان نشسته توصیه می کنم با مهندسان عمران صحبت کنید. ژورنالیست ها با اطلاعات و بعضا نادرست شان زیادی شلوغ می کنند و استرس به جامعه وارد می کنند. استرسی که هیچ فایده ای ندارد.


از دوستانم در تبریز شنیده ام که می گویند "خیر سرمان ما گشتیم یک خانه ضد زلزله خریدیم اما در زلزله چنان می لرزید!" این نکته مهمی است!  خواهش می کنم به این نکته دقت کنید و به بقیه هم بگویید. ساختمان های قدیمی را سنگین می ساختند. برای مقاومت در برابر زلزله طوری می ساختند که در زلزله تکان نخورد. از حدود سی سال پیش که محاسبات کامپیوتری شد نگرش هم عوض شد. ساختمان مدرن ضد زلزله جدید در زلزله نوسان می کنند اما تخریب نمی شوند. یعنی از بنیان نمی ریزند اما سقف کاذب و..... شاید بریزد. این نوع طراحی به صرفه تر است و برای ساختن بلند مرتبه ها مناسب تر.  مزایای زیادی دارد. اما عیبش هم این هست که هرچند اسکلت ساختمان فرو نمی ریزد اما تابلو و لوستر و گچ بری ها و..... شاید در نوسان ها شل بشوند و بریزند روی سر یکی.  برای همین در چیدمان و طراحی داخلی ساختمان باید بسیار دقت کرد. اگر در ساختمان ضد زلزله زندگی می کنید حواستان به این چیزها باشه.


این مطلب در تخصص من نبود. اما باور کنید بسیاری از ژورنالیست ها که برخی  از خواندن مقالاتشان در جراید و فضای مجازی از زلزله وحشتزده می شوندوحرفشان را دربست می پذیرند  اطلاعاتی به مراتب کمتر از من در مورد زلزله دارند!  از مهندسان عمران، آرشیتکت ها و طراحان داخلی استدعا دارم پیشنهاد ها و انتقادات تخصصی خود را در مورد نوشته من  بنویسند.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

پسته خندان در هلند

+0 به یه ن

ایلنا: سفارت ایران در لاهه در بیانیه‌ای با بیان اینکه تبریک سال نو برای مقامات و شخصیت‌های هلندی فارغ از جنسیت آنها ارسال شده، اعلام کرد: تعداد زیادی از بانوان جزو دریافت کنندگان پیام تبریک سفیر ایران بوده‌اند.

به گزارش ایلنا، سفارت جمهوری اسلامی ایران در لاهه در خصوص ویدئوی منتشره از دور انداختن هدیه کریسمس این سفارتخانه توسط یک چهره حزبی هلند از سوی یک شبکه تلویزیونی غیرجدی و زرد اعلام کرد: سفارت بنا بر سنت هر ساله در آستانه سال نو میلادی کارت تبریک و هدیه کوچکی از سوغات ایرانی را برای مقامات رسمی و شخصیت‌های هلندی ارسال می‌کند. امسال فهرست دریافت کنندگان تبریک افرایش یافت و برای چهره‌های احزاب در پارلمان نیز تبریک سال نو فرستاده شد.

در این بیانیه آمده است: متاسفانه این فرد بدون تحقیق و با ذهنیت ناقص و منفی در مورد نظام جمهوری اسلامی ایران مدعی شده تبریک سفارت تنها برای مردان ارسال شده در حالی که واقعیت آن است که تبریک سال نو برای مقامات و شخصیت‌ها فارغ از جنسیت آنها ارسال شده و تعداد زیادی از بانوان جزو دریافت‌کنندگان پیام تبریک سفیر ایران بوده‌اند. با پیگیری سفارت، وزارت امور خارجه هلند از این اقدام ناآگاهانه این چهره حزبی هلند ابراز تاسف کرده است.

بسیاری از ایرانیان مقیم هلند نیز در تماس با سفارت این اقدام را تقبیح کرده و خواهان عذرخواهی این فرد شده‌اند.

مینجیق:  انصافا مقامات ایرانی هزار و یک ایراد هم داشته باشند هزار و دومی را که تبعیض جنسیتی در هدیه دادن به خارجی ها باشه ندارند.
آخه وقتی داره از پول ملت ایران هدیه می ده چی کار داره خسیس بازی در بیاره و به زنها هدیه نده؟!. از وقتی ایرانی ها با غربی ها آشنا شده اند در هدیه دادن گشاده دست بوده اند. هدیه هایشان هم گاهی کار دست مقامات خارجی داده. مثل هدیه شاه به نیکسون رئیس جمهور آمریکا!
البته من به هدیه دادن سفارت ایران در هلند هیچ ایرادی نمی گیرم ولو این که از جیب ملت باشه! چرا که این خرج ها راه دوری نمی ره و چندین برابر علی الاصول می تونه برگرده. تبلیغ برای پسته ایران می شه.
این کار لوسی هم این یارو هلندی کرده اگر با هوشیاری و هوشمندی ایرانیان مقیم خارج همراه باشه می تونه به صادرات بیشتر خشکبار کمک کنه.

می گم هموطنان عزیز مقیم خارج! "توهین شده" و این حرف ها را فعلا ول کنید که هیچ کمکی به ایرانی های داخل که زیر خط فقر زندگی می کنند نمی کنه. به جایش  فرصت را دریابید تا می توانید برای کشمش و پسته و برگه زردآلو ایرانی تبلیغ کنید.  باز این کار خیرش به طبقه مستضعف غیر مستقیم می رسه.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

برگرفته از سایت میدان

+0 به یه ن


اعتراض تهرانی‌ها به آلودگی هوا با تجمع مقابل شهرداری


با اینکه باد و باران در یکی دو روز گذشته به داد تهران رسید و آلودگی پایتخت را که به سمت شرایط خطرناکی پیش می‌رفت با خود برد با این همه جمعی از شهروندان تهرانی در اعتراض به اینکه مسئولان وظایف خود را در مقابل آلودگی هوا انجام نمی‌دهند، مقابل ساختمان شهرداری تهران تجمع کردند.

معترضان می‌گویند نمی‌توان سلامت شهروندان را به وزیدن یا نوزیدن باد موکول کرد و مسئولان باید به وظایف خود درباره گسترش حمل و نقل عمومی، نوسازی ناوگان اتوبوسرانی و تهیه فیلتر دوده برای اتوبوس‌های شهر و جلوگیری از رفت و آمد وسایل نقیله دودزا عمل کنند.

در تمام سال‌هایی که آلودگی هوا به یکی از معضلا جدی زیست‌محیطی در کلانشهرهای کشور تبدیل شده است، دولت‌ها به وظایف خود برای کمک به گسترش حمل و نقل عمومی در کلانشهرها عمل نکرده است و اعتباراتی را که بر اساس قانون باید به شهرداری‌ها اختصاص می‌داد پرداخت نکرده است.

شهرداری‌ تهران هم در ۱۴سال گذشته به جای توسعه حمل و نقل عمومی بیشتر درگیر ساخت بزرگراه‌ها و اتوبان‌های دو طبقه بوده و به بهانه نرسیدن کمک‌های دولتی از توسعه متناسب حمل و نقل عمومی سرباز زده است.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

قدرت حرکت های صنفی

+0 به یه ن

دیکتاتوری پینوشه را در شیلی اعتصاب کامیونداران به زانو در آورد.


به نظر من تنها اقدام معقولی که  می تواند به مسئولان و آقازادگان بر سر قدرت در  ایران  آن قدر تلنگر بزند که دست از شعر تحویل دادن بردارند و اقدامی موثر در راه بهبود کیفیت هوای کلانشهرها انجام دهند اعتصاب دسته جمعی رانندگان اتوبوس و کامیونداران هست که خود بیش از همه در معرض آلودگی هوا هستند.
با توجه به این که در 12 سال اخیر تشکل های سابقا فعال و تاثیرگذار آنها را عملا متلاشی کرده اند بعید می دانم چنین اتفاقی بیافتد اما اگر این اتفاق افتاد و اعتصاب کردند ما همگی  تا وصول مطالبات  (اقدامی عملی و کارساز در جهت بهبود هوای کلانشهرها)  باید پشتیبان شان باشیم تا  جنبش به نتیجه برسد و هوای کلانشهرها  سالم گردد.
اگر چنین اعتصابی شد و عده ای از نان خوردن افتادند ما باید حمایت مالی کنیم تا خانواده شان در مضیقه نباشد. اگر به علت اعتصاب کارهای خودمان گره افتاد خشم مان را متمرکز به کسانی کنیم که به مطلبات برحق آنها گوش نمی دهند نه اعتصاب کنندگان.
بعید می دانم چنین اعتصابی رخ دهد اما اگر رخ داد ما همه وظیفه ای داریم که از آن حمایت کنیم.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل