حکایت آن جراح خر مذهب در شیراز ۶۰ سال پیش

+0 به یه ن

من این ماجرا را از زبان یک پزشک جراح مسن حدود ١٥ سال پیش شنیدم. ماجرا بایست حدود ٦٠ سال پیش اتفاق افتاده باشد.

اون آقا تعریف می کرد که به عنوان پزشک عمومی جوانی در بیمارستانی در شیراز خدمت می کرد. بیمارستان را غربی ها ساخته بودند و دکترهای اصلی اش از یک کشور غربی اومده بودند. گوشه ای از بیمارستان محراب و صلیب هم بوده.

در اتاق جراحی حین عمل ظاهرا روند جراحی خوب پیش نمی ره و جراح غربی که مرد مذهبی ای هم بوده که برای رضای خدا آمده بوده به مردم یک کشور جهان سوم خدمت کنه وسط جراحی اتاق عمل را ترک می کنه و به محراب می ره و در مقابل صلیب شروع به دعا کردن برای حال اون مریض در حال جراحی می کنه!

حتما می دونید که در جراحی چه قدر سرعت عمل مهمه. اگه من و شما که پزشک نیستیم این را بدونیم حتما اون پزشک جوان بیشتر اهمیت زمان را در جراحی  درک می کرد و می دونست باز موندن بدن مریض در حین جراحی چه قدر ضرر داره.
سراسیمه و با عصبانیت به محراب می ره و به اون جراح خرمذهب غربی به طعنه می گه در بیمارستان های کشور خودت می تونستی اتاق عمل را ترک کنی و بری محراب؟!
مرد خر مذهب جواب می ده "اینجا کشور پیشرفته نیست. همین را هم نداشتید! من اینجا هر چه دلم بخواد می کنم."
آقاهه همونجا تصمیم می گیره که بره تخصص جراحی بگیره تا خودش مریض های ایرانی را جراحی کنه.


می دونم خیلی از شما خواهید گفت نیت اون جراح غربی خیر بوده! مگه من و شما 
استغفرالله جای خدا نشسته ایم که نیت آدم ها را بخوانیم و بر اون اساس قضاوت کنیم؟!

امور دنیوی مانند جراحی یا مددکاری اجتماعی اصول و قوانین خودش را داره که بر اساس اصول علمی بنا نهاده شده.
کسی که این اصول را زیر پا می ذاره شایسته تحسین نیست. این که پا شده از یک کشور جهان اول اومده جهان سوم که در راه رضای خدا خدمت کنه به او اجازه نمی ده اصول علمی کارش را زیر پا بذاره یا بی علم و دانش دست به این امور خطیر بزنه.


🍀@minjigh

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل


  • [ ]