پذیرش دانشجوی دکتری

+0 به یه ن

پژوهشکده فیزیک در سال تحصیلی 95-94 از طریق آزمون سراسری ورودی دکتری در گرایش‌هایی که پژوهشکده در آن فعال است دانشجو می‌پذیرد. این گرایش‌ها عبارتند از فیزیک ذرات- کد 2916- (پدیده‌شناسی و فیزیک انرژی‌های بالا- شاخه نظری) و فیزیک محاسباتی-کد 2921- (فیزیک ماده چگال، ماده نرم و آماری). اطلاعات مربوط به جزئیات سایر مراحل انتخاب و پذیرش دانشجو شامل امتحان و مصاحبه در پژوهشگاه پس از مرحله اول آزمون سراسری متعاقباً اعلام خواهد شد. لازم به ذکر است متقاضیانی که مطابق ضوابط وزارتی مشمول استفاده از سهمیه استعدادهای درخشان می‌شوند، برای پذیرش باید در امتحان و مصاحبه ورودی پژوهشگاه نیز شرکت نمایند. 
 
Salaam,

 Please look at http://ipm.ac.ir/fa/ViewNewsInfo.jsp?NTID=1419. You need to take part in our entrance exam. Further information about the exact date and form of exam will be given on the website, once they are available.

Best regards,
Sheikh-Jabbari.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

از حاشیه بگذریم و متن را بنگریم

+0 به یه ن

سریال در حاشیه مهران مدیری در ماه های  اخیر حاشیه های بسیار داشته است و منجر به بحث زیادی شده. متاسفانه به دعواهای نه چندان مودبانه هم ختم شده. یک سو پزشکان و سوی دیگر بقیه ملت!
واقعیت آن هست که پزشکان جوان تحت فشار بسیار هستند. فشاری کشنده. سیاستگذاری ها آن گونه بوده که فشار های استثماری بر آنها روز به روز بیشتر و بیشتر و بیشتر شده. مردم از این فشارها آگاه نیستند. خیال می کنند که پزشک لای پر قو زندگی می کند و پول پارو می کند. در مورد دسته ای از پزشکان جا افتاده شاید این تصور درست باشد اما زندگی  پزشک جوان با این تصور فرسنگ ها فاصله دارد. تا 45 سالگی یک پزشک متخصص هنوز درست و حسابی تثبیت نمی شود!
فشارها برخی از پزشکان را عصبی می کند و در مقابل انتقادات و توقعات بسیار زودرنج و پرخاشگر می سازد.
دعوا را ختم کنیم و چاره ای بیاندیشیم. به نظرم پزشکان چوان برای انتخابات مجلس پیش رو باید فعالانه عمل کنند و بخواهند کسانی به مجلس بفرستند که جلوی لایحه ها وطرح هایی که فشار را بر آنها بیشتر می کند بگیرند. از قرار معلوم چه اصلاح طلب چه اصولگرا و چه میانه رو مدبر و پرامید در سخت تر کردن اوضاع بر پزشکان جوان به یک اندازه مصر بوده اند. صدایی نو و فکری نو می خواهد که در عمل مدافع حقوق صنفی باشد نه آن که شعار بدهد.
مسئولان ما  در بهترین وجه نگاه می کنند ببینند سیستم انگلیس و ترکیه و سنگاپور چیست بعد سعی می کنند آن را در ایران پیاده کنند. بودجه و زیرساخت مناسب نیست؟! خوب نباشد! فشار را می آوریم سر نسل جوان تر بهمان صنف. دنده شان نرم تحمل می کنند! نتیجه همین شده که شده. پزشک ناراضی، بیمار ناراضی. افتاده اند به جان هم!
به جای این که به جای هم بیافتیم  به فکر چاره باشیم.

متن زیر را از یک پزشک دریافت کردم:


یازار: یک پزشک

در مورد سریال مذکور باید بگم که اولا بین " طنز " و " هجو" خط باریکی وجود داره. طنز سازنده هست و هجو ویران کننده. و این مجموعه هجو جهت دار  بود که کاملا برنامه ریزی شده و حساب شده در جهت اجرای اصل نخبه کشی اجرا شد. و حتی حذف ان هم حساب شده بود.
رویکرد حال جامعه ما بر اساس نخبه کشی و حاکمیت طبقه مستضعف بر سایر اقشار بنا شده.
منظور از مستضعف فقط توان مالی و ریالی نیست بلکه توان علمی و عملی و سیاسی و .... هم میباشد.
پزشکان، مهندسان، اساتید، نویسندگان از جمله اقشاری در جامعه هستند که در قشر مستضعف نمیگنجند حال چه وضع مالی خوب داشته باشند چه از نظر مالی در حد کارگر ساده باشند.  ولی متاسفانه پزشکان ملموسترین و محبوبترین دسته از این قشر " هرگز مستضعف" میباشند. و در صف اول حملات قرار گرفته اند.
قدر مسلم عامه جامعه که مخاطب این برنامه های صدا و سیما هستند هیچ شناخت و پیش داوری و برخوردی با اساتید دانشگاهی و نویسندگان و نخبگان دیگر ندارند ولی همه انها کم و بیش با پزشکان مراوده داشته اند. لذا کاستن از محبوبیت و به اصطلاح ترور شخصیتی این گروه میتواند
میتواند مقاصد  نخبه کشی  را براورده کند.
قبل از سریال مذکور برنامه های دیگری در صدا و سیما تهیه و پخش شد که پزشکان را جمیعا خائن و پول خوار و زیر میزی! خور و تشنه به خون مردم نشان میداد که عملا و منطقا به دور از واقعیت است. و حتی عامه مردم هم ان را قبول ندارند. ولی میتواند در صورت تکرار و تمرین به صورت یک اصل در اید.
هدف نخبه کشی این است: اموزش این نکته به مردم عامی که از شما بهتران! خون شما را میمکند! و این را در درجه اول با پزشکان شروع کرده اند و در صورت پذیرش عمومی به سایر اقشار هم گسترش خواهند داد.
به صورت منطقی هم که در نظر بگیریم اولین کسی که به هیچ عنوان حاضر نیست بیماری بمیرد یا دچار عارضه شود پزشک است. حتی قبل از بستگان درجه اول بیمار.
مثلا من خودم مریضی داشتم که خونریزی بعد از زایمان داشت و خون در بیمارستان این شهر محروم محل خدمتم موجود نبود. گروه خونی بیمار با من یکی بودو من از وسط عمل جراحی خارج شدم و یک کیسه خون دادم و به عمل برگشتم. این در حالی بود که اطرافیان بیمار هیچکدام حاضر به اهدا خون نشدند. ( شامل شوهر و برادر شوهر بیمار)
!!!
در ان لحظه تنها کسی که برای زندگی بیمار پر پر میزد من بودم. چون اگاه به وضعیت بیمار بودم و به خطری که او را تهدید میکرد واقف بودم.
 چنین حرکاتی از سوی پزشکان که کم تعداد هم نیست معمولا در کشور ما رسانه ای نمیشود که برمیگردد به همان نخبه کشی و مبارزه با فرهیختگی در جامعه. ولی بسیاری از همکاران به این روال عادت کرده اند و علی رغم تمامی ناملایمات به حرفه خود ادامه میدهند.حال اگر ارائه دهندکان سیاست نخبه کشی ، حصار ها بشکنند بالطبع جمعی از همکاران تحمل نکرده و اعتراض خود را نشان خواهند داد.
اصولا پزشکان به دلیل زندگی و کار در نقاط مختلف و نشست و برخاست با طیف بسیار وسیعی از اقشار جامعه نسبت به ناملایمات تحمل وصف ناپذیری دارند، ولی همکاران جوان زمانی که این ناملایمات به حد مرز های قرمز برسد مسلما واکنش نشان خواهند داد.
یاسمن جان از تو میخواهم به عنوان یک نخبه واقعی در وبلاگت اگر مصلحت دانستی نظرات من را که در بالا اوردم منعکس کنی. در ضمن ازت میخواهم که در جمله " فشار ها برخی از پزشکان را عصبی و زود رنج میکند و .... " در وبلاگت تجدید نظر کنی چون همانطور که گفتم پزشکان به خاطر نوع کاری که انجام میدهند و تجربیات متنوع از نشست و بر خواست با اقشار مختلف اکثرا از زمره متحمل ترین ها هستند.
منتظر نظر تو و سایر دوستان عزیز هستم

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

گزارش دوم

+0 به یه ن

من تا سه شنبه ظهر مطابق برنامه عمل کردم اما بعد از ظهرش رفتیم همدان. در سفر هم که می دانید همه برنامه ها به هم می خوره. از فردا بر می گردم به برنامه
مهمان دانشگاه بوعلی سینای همدان بودیم. عجب دانشگاه قشنگی دارند. دانشگاه دریاچه داره. دانشکده علوم هم معماری خیلی خاص و زیبایی داره. اصلا همدان در شهرسازی و معماری صاحب سبک هست. (دیروز روز معمار بود. روز معمار مبارک!)

لالجین هم رفتیم. شهر سفال هست. ساکنین آن اغلب ترک هستند. این شهر در سال های اخیر از راه همین صادرات سفال و همچنین فروش سفال به توریست ها خیلی ترقی کرده. در طرح هاو تکنیک های سفال هم نوآوری های متعددی داشته اند. قابل تحسین  هست.
در استان  همدان چهار قوم ترک و فارس و لر و کرد کنار هم زندگی می کنند. یهودی ها هم بودند که البته اغلب مهاجرت کرده اند و اکنون جمعیتشان در استان همدان خیلی کم شده. برای بازدید آرامگاه استر هم رفتیم. این مکان برای کلیمیان بسیار مقدس هست. استر ملکه یهودی هخامنشی بوده. یکی از کتاب های مقدس یهودیان هم کتاب استر نام دارد. ای کاش سرمایه گذاری بهتری شود تا این آرامگاه بتواند توریست و زائر یهودی جذب کند. خیلی برای یهودی ها مذهبی این مکان مهم هست.

به گنبد علویان هم رفتیم که بسته بود. گنبد علویان اواخر دوره سلجوقی بنا نهاده شده و از نظر معماری اثری ارزشمند هست. من خیلی به دوره تاریخ ایران از زمان سلجوقی تا اول صفوی علاقه مندم. دوره ای است که به عقیده من پایه های فرهنگ ایرانی -آن گونه که امروز می شناسیم در آن بنیان نهاده شده است. اما این دوره در سیاست های فرهنگی دولت های صد سال اخیر چندان جایی ندارد.  نه فیلم و سریالی در مورد این دوره ها می سازند نه در کتب درسی آن چنان که باید به این دوره ها می پردازند نه در بروشورهای توریستی خیلی به آثار آن دوره بها می دهند  نه بودجه چندانی برای مرمت آثار آن دوره اختصاص می دهند..... با این که در جابه جای ایران از این دوره آثار تاریخی می بینیم. شعرای بزرگ  عمدتا مال این دوره اند. هنر های مختلف ایران در این دوره تکوین یافته اند اما مورد بی مهری دولتیان قرار می گیرد. به زور می خواهند ریشه های  فرهنگ ایران را به زمان ها و مکان ها دیگر گره بزنند اما توی ذوق می خورد از بس که این گره زدن  زورکی هست.. ردپای فرهنگی که در این دوره شکل گرفته در زندگی روزمره مردم این دیار بارز هست.  مردم به طور سنتی از میراث این دوره  پاسداری می کنند. خیلی نیاز به کار مستشرقان و .... حس نمی شود. برای بخشی از مردم این سرزمین پاسداشت از میراث آن دوره بخشی از زندگی است.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

اطلاعیه مهم

+0 به یه ن

من و دکتر جباری هر دو امسال قصد دانشجو گرفتن داریم. اگر می خواهید با ما کار کنید در فرم های انتخاب رشته همان گرایش فیزیک ذرات را انتخاب کنید.

پی نوشت: کد 2916
را انتخاب کنید.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

گزارش اول

+0 به یه ن

من این هفته به برنامه ورزش و رژیم غذایی ام وفادار بودم. ممنونم که با شرکت در این طرح به من انگیزه می دهید. بدون این طرح بعید بود می توانستم با این نظم برنامه را پیش ببرم.
منتظر خواندن گزارش های شما هستم. همین طور منتظر پیوستن افراد جدید به طرح همه با هم.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

سخنرانی در مورد زلزله

+0 به یه ن

فایل صوتی سخنرانی آقای دکتر زارع در مورد زلزله

اسلاید های سخنرانی

فیلم سخنرانی هم آماده هست. اگر علاقه مند باشید می توانید دی-وی-دی آن را از دفتر پژوهشکده تهیه کنید.

مطلب زیر را من  از سایت "نشنال جیوگرافی" کپی می کنم:

How Your Phone Could Save You From an Impending Earthquake

A new study says cell phones could give you enough time to get to safety.


The epicenter of a major earthquake is someplace you really don’t want to be. Not only does the shaking tend to be most violent there, but there’s also no time to look for shelter. Even a few seconds of warning can make the difference between life and death. And now, scientists say, there's an app for that.  

Writing in the journal Science Advances, Sarah Minson of the U.S. Geological Survey (USGS) and California Institute of Technology and several colleagues claim that plain old smartphones can detect quakes, pinpoint their location, and calculate when the shaking will arrive.

The USGS is spending tens of millions of dollars developing an early warning system called ShakeAlert that will use texts and emails to alert people that a quake has just let loose.

But some earthquake-prone nations—in Central and South America, for example, or the Caribbean, or south Asia—don’t have tens of millions of dollars to spare, or networks of seismographs. That’s why Minson and the USGS Earthquake Hazards Program are working on a much cheaper alternative. “This is a really clever idea that leverages an existing resource," says Kristine Larson, a University of Colorado aerospace engineer who studies how GPS systems can be useful in the earth sciences. Larson wasn’t involved in this research.

Smartphones could be ideal for rapid earthquake warning, Minson and her colleagues realized, because they have built-in GPS sensors and accelerometers, which detect movement. That's how they know where they are at all times, and when they’re being shaken. Phones closer to the epicenter will start shaking first, followed by phones a little farther away, so the timing and the intensity—which drops off with distance—allows the system to calculate where and how powerful the quake is.

The phones are also part of a pre-existing data network, so it’s trivially easy to program them to send news of a quake to a central location, where the data are merged to form an overall picture of the unfolding disaster. And that same network can blast an alert out to anyone in the danger zone.

The phone signals and processing happen at nearly light speed, but it’s reasonable to wonder if even that is fast enough. If your phone is already shaking, it’s arguably too late to do anything about it.

With even a few seconds of warning, you can get under your desk, or pull your car off the road.

But in fact, says Minson, an earthquake creates two distinct types of waves through the solid earth. “The damaging shaking comes from S waves,” she says, which shake the ground back and forth. A quake also sends out P waves, which simply compress the earth in front of them as they go—and, says Minson, “P waves travel faster, so they get to you first. It’s like the midnight ride of Paul Revere,” she says. “He began riding after the British landed, but he was far enough ahead of them to warn people.”

   

When Seconds Matter

It’s the P waves that earthquake early warning systems pick up on, and while the dangerous S waves can arrive very quickly afterward, that can be enough time to take action. “With even a few seconds of warning,” says Minson, “you can get under your desk, or pull your car off the road. If you’re a surgeon,” she says, alluding to a scenario with particularly gruesome potential, “it’s long enough to retract your scalpel and step away from the patient.” It’s also long enough for subways and other trains to be brought to a halt and elevators to be stopped at, rather than between, floors.

The authors of the new report tested the idea with two simulations—a hypothetical magnitude-7 quake on California’s Hayward Fault, in the Bay Area, and another based on the devastating magnitude-9 quake that struck off the shore of Japan in 2011, triggering a killer tsunami. The simulations show that a system relying on just two-tenths of a percent of smartphone users could pinpoint the strength and location of a quake within just five seconds.

“In an ideal world,” says Minson, “we would test the system with actual phones and actual earthquakes.” And in fact, that’s already in process: A pilot program funded by the U.S. Agency for International Development should be in place within the year to do just that.

There are a few potential pitfalls, observes John Vidale, a seismologist at the University of Washington who wasn’t involved in this project. “A system like this would not necessarily be free of false alarms,” he says, “nor immune to pranksters or worse who wanted to cause turmoil from malicious hoaxes.”  

Still, he says, “The idea is creative and sound, and we could see crude versions of such apps very soon."



اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

حقوق شهروندی نه دعوای عرب و عجم

+0 به یه ن

متن زیر را طوری نوشتم که اگر خواستید راحت به وایبر کپی کنید و به دوستان خود و گروه هایی که در آن عضو هستید بفرستید:






در جنوب غربی ایران شهروندان عرب ساکن هستند. بنا به برخی مطالعات ژنتیکی نسب آنها به تمدن سومری می رسد. همان قومی که یکی از اولین تمدن ها را بنا نهادند. تمدنی که در زمان خود بسیار پیشرفته بود. بسیاری از حجاری های تخت جمشید هم در واقع وام گرفته از حجاری های معابد و کاخ های آنهاست. کمابیش همان نقش ها در تمدن های بعدی -ازجمله تمدن هخامنشی- تکرار می شود. حدود هزار سال پیش ابن هیثم-پدر علم نورشناسی- از میان همین قوم عرب در نزدیکی بصره برخاست. او یکی از بزرگترین مغزهای متفکری بود که بر روی زمین راه رفته اند. قرن ها از زمان خود جلوتر می اندیشید.






ادبیات امروز دنیا دور مفاهیم چون حقوق شهروندی، حقوق زنان، حقوق اقلیت های دینی قومی و زبانی می چرخد. حقوق شهروندان ایرانی هم که در خارج از مرزها مورد تعرض قرار گرفته اند باید در  چارچوب همین مفاهیم روز مطالبه شود. نه دعوای پوسیده عرب و عجم.







به کار بردن عباراتی مانند عرب سوسمارخور دردی از ما دوا نمی کند. چه بپذیریم چه نپذیریم سبک زندگی امروز مردم شبه جزیره عربستان جزو اعیانی ترین ها در دنیاست! موزه لوور پاریس هم که می روید تبلیغ لوور ابوظبی را می بینید. لباس خواب های گشاد چیت را در عربستان زوار ایرانی و اندونزیایی و کنیایی و.... می خرند. خودشان کلکسیون  خواب ویکتوریا سکرت را خریداری می کنند.  البته این همه تجملات و مصرفگرایی  غلط هست اما امروزه استفاده از عبارت عرب سوسمارخور تنها باعث شرمندگی خود آدم می شوند و می تواند به حسادت یا عقده تعبیر شود.  به واقع، عزت و کرامت  انسانی نه به  سوسمار خواری است نه به  خاویار و لابستر خواری.  انسانیت و اخلاقیات و علم ودانش را معیار قرار دهیم.

 فرد وارسته در تحقیر دیگران سودی نمی بیند.







متن هایی که درفضای مجازی  به کوروش نسبت داده می شوند چه قدر سندیت تاریخی دارد؟ بعید می دانم این همه سخن از زبان کوروش مکتوب و مستند مانده باشد.  در هر صورت ادبیات نژادپرستانه از زبان هر کسی مذموم هست.







اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

شیار 143

+0 به یه ن

امروز بالاخره فیلم شیار 143 را دیدیم. مدت ها بود این قیلم را می خواستم تماشا کنم اما همسرم می گفت بذار برای یک وقت دیگه. فیلم البته فیلم بسیار قوی ای بود. با بازی فوق العاده مریلا زارعی. مریلا زارعی به نظر این حقیر برترین هنرپیشه زن سینمای ایران هست. نقشش در فیلم "درباره الی" و نیز "جدایی نادر از سیمین" هم خیلی خوب بود. گاهی تعجب می کنم چرا آن قدر ها که باید معروف نیست. الغرض  این نقش بسیاربسیار دشوار را فوق العاده بازی کرده بود.
اما راستش فیلم شیار 143 انتظار مرا از این فیلم برآورده نکرد. من خیال می کردم این فیلم در مورد ویرانی ها و بدبختی هایی که جنگ برای زنان بار می آورد هست. اما فیلم را که می دیدی این نکته آن قدر ها که باید برجسته نبود! نتیجه ای که از فیلم می گرفتی آن بود که انسان باید راضی باشد به رضای خدا  و  همواره مراقب باشد تا حتی از فرزند هم بت نسازد که اولاد نیز در کنار اموال جزو ابزارهایی که خدا با آن انسان ها را می آزماید. به نظر من پیام فیلم این بود که به جای خود پیام مهمی است اما این مصیبت برای زن اول فیلم می توانست به علت تصادف رانندگی یا زلزله یا ..... هم به وجود آید. آن طور که باید و شاید و تمام قد در ذم جنگ پیامی نمی داد.
واقعا جای فیلمی که مصایب ویژه زنان خوزستان و غرب کشور را در طول و پس از جنگ به تصویر بکشد خالی است. در مورد زلزله رودبار و مصایب آن فیلم زیاد ساخته اند. اما مصایب جنگ از زلزله هم بیشتر است. خیلی بیشتر. ابعاد انسانی اش و مین های بعدی اش خیلی مصیبت بار تر هستند.  هنوز در سینمای جنگ حق این مطلب ادا نشده.

در ماهنامه زنان امروز با نویسنده و کارگردان این فیلم خانم نرگس آبیار مصاحبه ای شده بود. گویا ایشان ابتدا قصد داشتند محل  داستان را بیجار انتخاب کنند. ولی چون زبان کردی برای ما بینندگان غیر کرد قابل فهم نیست و  نیاز به زیرنویس پیدا می شد کرمان را انتخاب کردند. خود خانم آبیار یزدی است. گویا گویش اصیل یزد هم کمتر برای ما قابل فهم هست برای همین گویش کرمانی را که برای ما قابل فهم تر هست ترجیح داده اند.
 

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

طرح همه با هم

+0 به یه ن

چند تن از دوستان به من پیشنهاد کردند که طرح همه با هم را دوباره احیا کنیم. برای دوستانی که با آن آشنا نیستند طرح را شرح می دهم. هر کدام از ما برنامه هایی داریم که اجرایشان برایمان اراده ویژه می خواهد. مثلا من نیاز به رژیم غذایی کاهش وزن دارم. برخی برای کنکور می خواهند آماده شوند. دوستانی مایل به ترک سیگار هستند و.....
در این طرح با هم جمع می شویم و در وبلاگ از همدیگر حمایت روحی می کنیم تا بتوانیم با انضباط طرح را پیش ببریم.  هدف در درجه اول همین جو دوستانه هست. کسی که رژیم می گیرد دغدغه اش کاهش نیست. دغدغه اصلی اش اعمال این انضباط هست و نیز در جمع از دیگران حمایت روحی کردن. از اندام و بدن خود ناراحت نیست. می داند در هر صورت جمع با او مهربان هست و او را می پذیرد. کسی که برای کنکور خود را آماده می کند دایم نگران نتایج کنکور نیست.  هر رتبه ای هم بگیرد از طرف جمع حمایت روحی دریافت خواهد کرد. اما تلاش خود را می کند. با انضیاط و نظم هم  تلاش می کند. گرما و محبت جمع سختی و سردی انضباط برنامه را نرم و دلپذیر می کند. قبلا این طرح را در بهار سال 91 اجرا کردیم و نتیجه خوبی گرفتیم. از فردا تا 15 خرداد می خواهم این طرح را اجرا کنیم. هر جمعه می آییم و اینجا گزارش می دهیم. هرکسی برنامه خودش را می ریزد.
اگر دوست دارید به این طرح بپیوندید. به  هر کسی که مایل به اجرای طرحی و شرکت در این جمع و حمایت روحی از دیگران هست- فرای همه تقسیم بندی های رایج اجتماعی (زبان، محل زندگی, وضع اقتصادی، جنسیت، عقاید، سبک زندگی، سلیقه، سلامت و....)- خوش آمد می گوییم.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

آن چه البته به جای نرسد....

+0 به یه ن

فردا روز زن و مادر در تقویم رسمی ایران است. حدود 20-25 سالی است در این روز تصویر ی از زن ایده آل یا "نمونه"  از رسانه های رسمی نظیر صدا و سیما ارائه می شود. چند سال پیش از طرف صدا و سیما با من در چنین روزی تماس گرفتند و خواستند به عنوان "زن نمونه" با من مصاحبه ای پخش کنند. گفتم من با کلمه "نمونه" مشکل دارم. انسان-چه مرد و چه زن- پیچیده تر از آن هست که برایش الگوی نمونه برید.  هر کسی ویژگی های خود را دارد. البته دیدند به درد چنین مصاحبه ای نمی خورم ودیگه به چنین مناسبت هایی با من تماس نگرفتند.
رسانه وبلاگ بستری فراهم نموده است که  خانم های ایرانی خود را کمابیش همان گونه که هستند بنمایانند. تا دو سه سال پیش  خانم های ایرانی به نیکویی هم از این رسانه در این جهت سود می جستند. در وبلاگستان ایرانی ما شاهد بوستانی رنگارنگ از هویت های زنانه بودیم با رنگ و بویی که کمتر در صدا و سیما-به خصوص به مناسبت روز زن- دیده می شوند.
اما به نظرم می رسد وبلاگستان زنانه ایرانی این رنگارنگی و تنوع را دارد از دست می دهد. خانم های وبلاگ نویس  که همان تصویر استاندارد صدا و سیما را از خود نمایش می دهند با قدرت تمام در وبلاگستان به راه خود ادامه می دهند (و البته تشویق هم می شوند). اما خانم هایی که هویت خود رامتفاوت تصویر می کردند این روزها خیلی کمتر در وبلاگستان حضور پیدا می کنند. وبلاگشان نیمه تعطیل شده. وبلاگستان به نظرم به سمت تک صدایی -آن هم صدای استاندارد مورد نظر-پیش می رود.


اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل