پنجشنبه 27 مهر 1402
+0 به یه ن
فیس بوک تویتر گوگل
از بنیاد کودک پیام آمد که یکی از مددجویان تحت کفالتم از مقطع کارشناسی ارشد فارغ التحصیل شده و از پوشش خارج شده. به سایت بنیاد کودک سر زدم تا ببینم چه کسی را جایگزین او کنم.
یک فردی بود که دانشجوی رشته ادبیات ترکی در تبریز بود. وسوسه شدم که بیایم و اینجا در موردش بنویسم تا از کسانی که علاقه مند به زبان مادری و مسایلی از این دست هستند او را به کفالت برگزینند.
یادم آمد که چند سال پیش هم یک مورد شاعر خردسال به زبان ترکی بود که در فیس بوک در موردش نوشتم اما از جانب کسانی که در مورد زبان مادری بسیار می نویسند و احیانا با ایرانشهری ها سر این مسایل یکی به دو می کنند آبی برایش گرم نشد.
یکی از دوستان دیگرم که همیشه دست در کار خیر دارد پیشقدم شد و او را به دلایل انسانی و عاطفی (و نه لزوما به دلیل این که روی ادبیات ترکی کار می کند و احیانا در آینده شاعری برجسته می شود) حمایت کرد.
ما سنت دستگیری از نیازمند داریم . در واقع این سنت در ما بسیار قوی است. اما سنت بورس کردن دانش آموز مستعد -آن هم در جهتی که به آن باور داریم- نداریم.
حاضریم در یکی به دو کردن ها با ایرانشهری ها سر این که مثلا فضولی چند صد سال پیش از شاعران معاصر پارسی گوی بالاتر بود ساعت ها وقت و اعصاب تلف کنیم اما حاضر نیستیم ماهی حدود دویست تومان بدهیم و از یک کودک زنده که چه بسا خود درآینده شاعری در ردیف فضولی شود حمایت کنیم. ( منظورم «صرفا» پارسی گوی هست. فضولی خود علاوه بر ترکی به فارسی و عربی هم شعر می گفت.)
اگر سنت این نوع حمایت ها را در خود نپرورانیم چندان شانس رشد فرهنگی نخواهیم داشت. یک مقدار هم مرده پرستی و جا ماندن در گذشته مانع می شود که باور کنیم در وجود همین کودکان شاعر چه بسا یک شاعر و ادیب بالاتر از گذشتگان نشسته که باید پرورانده شود. متاسفانه در ذهن ما فرو رفته که به آینده امیدی نیست و همه شکوه و عظمت و حشمت در گذشته هست. تا به این نگرش فایق نیاییم نمی توانیم آینده ای بهتر بسازیم.
باور کنید در این لحظه تاریخی که ما ایستاده ایم کارهایی می توانیم بکنیم بسی مفید تر و باارزش تر از یکی به دو با ایرانشهری ها و پهلویست ها و امثال آنها.
با این افکار بود که تصمیم گرفتم کفالت آن دانشجوی زبان ترکی را به عهده بگیرم. مقرری این ماهش را هم واریز کردم. به همین راحتی! با خود گفتم من هم سهمی داشته باشم که یک دانشجوی زبان ترکی از شدت فقر از درس و تحصیلش باز نماند. شاید فردا او کار مهمی برای زبان مادری کرد.
اشتراک و ارسال مطلب به:
فیس بوک تویتر گوگل