مرحله دوم انتخابات تبریز

+0 به یه ن

همان گونه که می دانیم در تهران و برخی دیگر از کلانشهرها اکثریت نمایندگان  مجلس از جناح اصلاح طلب خواهند بود. بنابراین در مجلس دهم اصلاح طلبان غالب خواهند بود. هنوز چهار نماینده از شش نماینده تبریز مشخص نشده است. اگر آنها از جناح غالب اصلاح طلب نباشند حتی اگر نماینده های خوبی باشند نمی توانند برنامه های خود را جلو ببرند. نگرانم که اگر این چهار نماینده اصلاح طلب نباشند در اصطکاک های بین اصلاح طلبان و اصولگرایان و خط کشی های خودی نخودی که هر دو جناح دارند طرح احیای دریاچه اورمیه جزو قربانیان شود. با این ملاحظه فکر می کنم باید در روزهای آتی و تا روز مرحله دوم انتخابات هم و غم مان را بگذاریم برای این که تبریزی ها و اسکویی ها و اذرشهری ها را تشویق و مجاب کنیم بروند به چهار کاندیدای زیر رای دهند:
1) بی مقدار
2) زهرا ساعی
3) عباس عباس زاده
4) علی اصغر الموسوی




فکر کنم در حال حاضر این بهترین کاری هست که می شه کرد.  لطفا این نوشته را به اشتراک بگذارید و مفاد آن را به اشنایان خود بگویید.



بعد از انتخابات این نوشته حذف می شه.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

فرجام برجام

+0 به یه ن

زحمات ظریف نتیجه داد و برجام به فرجام رسید. اما از شما چه پنهان که من "دلواپسم". قراره برخی از دارایی های بلوکه شده ایران (به ارزش تقریبی صد میلیارد) آزاد بشه و صدور نفت هم تسهیل بشه. یعنی در آمد دولت قراره بره بالا. دلواپسم که این پول درست خرج نشه و بیش از پیش فساد مالی رشد کنه. می دانید چه چیزی نگرانی ام را بیشتر می کنه؟! "روشنفکران" جامعه ما چنان سرگرم کرکری خواندن و فحش دادن هستند که نمی پرسند این پول ها قراره صرف چه بشه!
ای کاش با این پول تخریب محیط زیستی که در دهه های اخیر صورت گرفته جبران بشه. مثلا دریاچه اورمیه  احیا بشه.
کیفیت بنزین مصرفی بهبود پیدا کنه. خط های مترو در کلانشهرها بیشتر بشه.
بودجه آموزش و پروش افزایش پیدا کنه و حقوق معلمان زیاد بشه. الحمدالله که دولت داره ثروتمند می شه پس دست برداره از این که بخواد دانشگاه ها را تبدیل به موسسات پولساز بکنه. دست برداره از این تیغ زدن به دانشجویان پولی وشبانه و ..... و...... روندی که بی سر وصدا جا را برای دانشجو یانی که پول ندارند تنگ و تنگ تر می کنه و ضربه مهلک می زنه به آموزش عالی کشور.

اگر روشنفکران مملکت سرگرم فحش دادن به گروه هایی باشند که طرز فکر و خط مشی سیاسی شان را نمی پسندند. چه کسی قراره پی گیر این موضوعات باشه؟!

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

شیرزنان حامی دریاچه اورمیه

+0 به یه ن

نقل از تابناک


40 زن از اهالی دو روستای «قره قزلو» و «چپقلو» با همکاری طرح بین‌المللی تالاب‌ها و با انتخاب معیشت جایگزین، به احیای «دریاچه ارومیه» و تالاب «قره قشلاق» کمک می‌کنند.


روزنامه ایران در ادامه نوشت: 20 زن روستای «قره‌قزلو» حتی از کاشت «گوجه» و «هندوانه» توسط مردانشان به دلیل «پر آب بر بودن» جلوگیری کردند. به جای آن با سرمایه اندک خود کارگاه خیاطی راه انداختند تا با کسب درآمد از دوخت ودوزی که آب نمی‌خواهد هم کمک خرج خانواده باشند و هم با ذخیره آب، به احیای دریاچه ارومیه و تالاب قره قشلاق کمک کنند.

آنها 5 میلیون تومان سرمایه مشترک را در یک صندوق ریختند. 170 مانتو دوختند اما فقط دو میلیون تومان فروش داشتند. با وجود این در گفت‌و‌گو با روزنامه ایران می‌گویند که شک ندارند در سال‌های آتی یک کارگاه بزرگ مانتو و لباس‌های فرم خواهند داشت. همین ریسک‌پذیری، تفاوت آنها با زنان روستای «چپقلو» است که منتظرند تا وام قرض‌الحسنه وعده داده شده توسط فرمانداری به آنها برسد و با اجاره یک مکان کار خیاطی را شروع کنند.

«ولی‌الله فرج‌اللهی» فرماندار بناب در گفت‌و‌گو با خبرنگار ما تأکید می‌کند به محض رسیدن پول، پرداخت وام زنان این دو روستا در اولویت است! البته زمان دادن وام‌ها مشخص نیست. فعالان حوزه محیط زیست هم اعتقاد دارند خیرین با کمک‌های خود و خرید چرخ خیاطی برای آنها می‌توانند تا حدودی گره آنها را بازکنند.

برای کاشت گوجه صحرا نرفتیم

زنان روستای قره قزلو عزم خود را جزم کرده‌اند تا زرینه رود را نجات بدهند، خیال قره قشلاق را راحت کنند و مرهمی بر زخم‌های دریاچه ارومیه بگذارند. «برادری» خود را هم اثبات کرده‌اند، آنقدر که امسال پا را در یک کفش کردند و با مردانشان برای کاشت هندوانه و گوجه به صحرا نرفتند: «وقتی ما نرفتیم مردهامون هم نرفتند دیگه.» آنها حالا دیگر از حال و روز دریاچه خبر دارند. بابت سرنوشتی که در کمین زرینه رود نشسته دل‌نگرانند. از زخم ریزگردهای نمکی که مثل خوره به جان کشاورزی و باغداری منطقه افتاده، دلشوره گرفته‌اند. البته خوره‌ای که به جان دریاچه ارومیه افتاده، هنوز آن زخم کاری را به سرسبزی روستای «قره قزلو» نزده، برعکس روستای «چپقلو» که زمین‌های زراعی را بی‌بار کرده؛ زمین‌هایی بی‌زایش.

زنان قره قزلو «زرینه رود» را بیشتر دوست دارند حتی از پولی که از کشت و برداشت گوجه و هندوانه به دست می‌آورند برای همین هم اسم گروه‌شان را گذاشته‌اند «زرینه». البته پول آنچنانی هم از کشت و برداشت گوجه و هندوانه به آنها نمی‌رسد. این مسأله را «لطفی» مدیر اداره محیط زیست بناب به خبرنگار ما می‌گوید. صیفی‌جات دو سوی جاده‌ای را که ما را به روستای چپقلو می‌برد نشان می‌دهد و می‌گوید: «گوجه را از کشاورز کیلویی 200 تا 300 تومان می‌خرند و به کردستان عراق صادر می‌کنند.»

همه‌چیز به جیب دلالان می‌رود و «آب مجازی» هم به عراق صادر می‌شود. هر کیلو گوجه 300 لیتر آب می‌برد و هر کیلو هندوانه 500 لیتر. این‌ همان آب مجازی است که «مهدی مجتهدی» عضو دیگر انجمن زیست محیطی «دامون» هم آن را یادآوری می‌کند که تاکنون در محاسبات کمتر دیده شده است!

به سود و زیانش فکر نمی‌کنیم

«قره قزلو» روستای کوچکی است؛ خانه‌هایش ایستاده و نیم ایستاده. البته مسکن و شهرسازی برخی از خانه‌ها را کوبیده و ساختمان‌های بی‌قواره سیمانی به جای آنها ساخته که هیچ شباهتی با معماری بومی روستا ندارد. کارگاه خیاطی روستا، خانه کوچکی است که برای روحانی دِه ساخته‌اند و در ماه‌های محرم و رمضان در آن ساکن می‌شود. شوق و ذوق زنان برای نشان دادن دست دوخته‌هایشان، فضای کارگاه کوچک را پر از همهمه کرده است. به صحرا که نرفتند، گوجه و هندوانه که نکاشتند، درآمدشان کم شد. وقتی از آنها می‌پرسم کم شدن درآمد خانه به دعوای زن و شوهری منجر نشده؟ پاسخ‌ها آنقدر زیاد است که میان صداها گم می‌شوند.

یکی می‌گوید: «باید در نجات دریاچه مشارکت داشته باشیم. زن و مرد ندارد.» دیگری می‌گوید: «یک سال تحمل کردیم. یک سال دیگر هم تحمل می‌کنیم.» زن جوان دیگری هم جواب می‌دهد: «شوهرم می‌گوید کم کم مانتو‌ها را می‌فروشید و پولش را درمی‌آورید.» آنها البته سرمایه کمی دارند. با کمک طرح تالاب یک چرخ سردوز و یک اتو تهیه کرده‌اند. اما چرخ‌های خیاطی‌شان قدیمی است. همین مسأله هم در نتیجه کار تأثیر دارد. کاش کسی پیدا می‌شد چند چرخ نو به آنها می‌داد! این مسأله را یکی از اعضای انجمن دامون می‌گوید.

این کارگاه نتیجه آموزش‌ها و فرهنگ‌سازی‌های طرح تالاب برای نجات تالاب قره قشلاق است. قره قشلاق یکی از تالاب‌های اقماری دریاچه ارومیه است. «زهرا امجدیان» عضو انجمن «دامون» که به کمک دو تن از همکارانش «تسهیل‌گری» طرح بین‌المللی تالاب برای آموزش جوامع محلی را برعهده دارند می‌کوشند تا راهی برای کاهش مصرف آب کشاورزی و تأمین حقابه «قره قشلاق» پیدا کنند.

امجدیان می‌گوید: «در این طرح به دنبال الگوی معیشتی برای سه روستای قره قزلو، چپقلو و مجیدآباد بودیم که به طور ذاتی آب خواه یا آب بر نباشد. این طرح یک سال طول می‌کشد که شش ماه آن گذشته است.» مشکلات روستای مجیدآباد آنقدر زیاد بود که به گفته امجدیان اصلاً وارد آن نشدند: «طرح یک سال بیشتر عمر ندارد و این مدت کفاف به نتیجه رسیدن طرح در این روستا را نمی‌دهد.»

آنها دو روستای چپقلو و قره قزلو را در دستور کار خود قرار دادند. برنامه با یک سری سؤال آغاز می‌شود که پاسخ آنها قرار است به نجات محیط زیست حوزه دریاچه ارومیه منجر شود. اینکه چه معیشتی باید جایگزین کشاورزی پرآب بر شود و چه محصولاتی باید جای کشت گوجه، هندوانه، هویج، پیاز و... را بگیرد؟ بازار فروش آنها کجاست؟ نیاز منطقه چیست؟ به گفته «احمدی» کارشناس تالاب‌ها، برنامه‌ها در این سه روستا اگر به موفقیت برسد به الگویی در ستاد احیای دریاچه ارومیه برای روستاهای دیگر تبدیل خواهد شد.

با مردان و زنان روستا جلسه می‌گذارند: «فهرستی تهیه شد از 15 تا 20 شغلی که روستاییان می‌گفتند می‌توانند انجام بدهند. مثلاً پرورش ماکیان یا نجاری از سوی مردان پیشنهاد داده می‌شود.» اعضای انجمن با همکاری کار‌شناسان طرح تالاب‌ها، شغل‌های پیشنهادی را از فیلترهای مدنظر می‌گذرانند: «پیشنهادها را یک ارزیابی اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی کردیم. می‌خواستیم ببینیم که این مشاغل چه تأثیرات زیست محیطی منفی یا مثبتی دارند. چه تأثیرات اقتصادی به وجود می‌آورند؟ تأثیرات اجتماعی آنها چیست؟ بعد از این ارزیابی‌ها و رد شدن از فیلتر یک سری از مشاغل باقی ماندند.»

در زمینه ایجاد شغل برای مردان روستا خیلی پیش نمی‌روند: «بر سر راه شغل‌هایی که مردان پیشنهاد دادند، موانعی است. مثلاً آنها به دنبال پرورش قارچ هستند یا نجاری و قالیبافی. بویژه در یکی از این روستا‌ها آقایان خیلی علاقه‌مند به قالیبافی بودند.» او درباره موانع و چرایی به سرانجام نرسیدن این مشاغل از جمله پرورش قارچ می‌گوید: «مردان این روستا الان یا دارند سر زمین خود کار می‌کنند - محصول پر آب بر را کاشت و برداشت می‌کنند که درآمد خوبی دارند - یا کارگری می‌کنند و از درآمدشان راضی هستند. اما در پرورش قارچ، در اندازه و اشلی که ما می‌خواهیم و کار خردی محسوب می‌شود چنین درآمدی به دست نمی‌آید. یا میزان وامی که می‌توانیم به آنها بدهیم خیلی کم است.» البته او امیدوار است به لطف فرماندار بناب و همچنین رئیس اداره محیط زیست، منابع مالی بیشتری به این طرح اختصاص داده شود.

امجدیان وجود «بازار» برای محصولات را هم یکی دیگر از فیلتر‌ها برای شروع کار می‌داند: «اگر پرورش قارچ راه بیفتد بالاخره یک بازار می‌خواهد یا حتی نجاری و قالیبافی.» او خیلی به قالیبافی امیدوار نیست: «مافیای پیچیده‌ای دارد.» البته امجدیان و دوستانش با کمک فرماندار و رئیس حفاظت محیط زیست به دنبال یافتن بازار قارچ هستند: «وقتی خیال ما از بازار کار و سرمایه راحت شد آن وقت کار را کلید می‌زنیم.» اما وضعیت خانم‌ها در این طرح بهتر است: «زن‌ها معمولاً در خانه کار می‌کنند حتی کارهای کشاورزی و دامداری را. اما پولی برای این کار‌ها به آنها پرداخت نمی‌شود.» همین جا نقطه قوت آنها می‌شود: «این مسأله شاید اینجا به کمک ما آمد. خانم‌ها خودشان علاقه زیادی نشان دادند که یک کار حتی با درآمد خیلی کم داشته باشند. با خانم‌ها خیلی راحت‌تر توانستیم به نتیجه برسیم.»

زنان دو روستا در شش ماه گذشته یاد گرفتند که چطور گروه تشکیل بدهند. چگونه صندوق داشته باشند. چه شغلی انتخاب کنند و چگونه با هم هماهنگی و همکاری داشته باشند. در ‌نهایت 40 نفر از زنان در هر دو روستا به این جمع‌بندی می‌رسند که کار خیاطی را انتخاب کنند.

البته زنان روستا روی صنایع دستی (عروسک‌سازی) و رشته آشی هم انگشت می‌گذارند اما به سرانجام نمی‌رسد: «فروش صنایع دستی بویژه عروسک خیلی بازار نداشت اما می‌توانست برای آنها یک «هویت» باشد.» رشته آشی هم به سرانجام نمی‌رسد: «خانم‌ها در روستای قره‌قزلو خیلی مشتاق بودند. دنبالش هم رفتیم. اتفاقاً بازار خوبی هم داشت اما نمی‌توانستیم مجوز بگیریم.» چرا؟ چون روستا هنوز طرح هادی ندارد. جاده‌اش آسفالته نیست: «یعنی آن شرایطی که یک کارگاه تولید «رشته آش» باید داشته باشد تا بتواند مجوز بهداشت را بگیرد، در این روستا مهیا نبود.»

آقای فرماندار

پیدا کردن بازار برای خیاطی راحت‌تر بود. پای فرماندار بناب که به میان کشیده می‌شود؛ بازار خیاطان روستای «قره قزلو» تا حدودی تثبیت می‌شود. چون مشاهدات خبرنگار روزنامه ایران در چند سال گذشته از استان‌های آذربایجان شرقی و غربی نشان از فاصله ذهنی بسیاری از تصمیم گیران محلی و استانی از وضعیت واقعی دریاچه ارومیه و تأثیر آن روی جوامع محلی که تمام دو استان را شامل می‌شود، دارد. «ولی‌الله فرج‌اللهی» در نامه‌ای به آموزش و پرورش، مراکز درمانی شهر بناب و... می‌خواهد که لباس فرم خود را از زنان روستای قره قزلو بگیرند. بازار تا حدودی جان می‌گیرد. در روستای قره قزلو چون همه، همدیگر را می‌شناسند قول می‌دهند که مانتوی دختران مدرسه زیر چرخ زنان خیاط روستا کوک بخورد. اما از بیمارستان‌ها هنوز خبری نیست. بناب کباب معروفی هم دارد.

همان‌طور که فرماندار یادآور می‌شود کباب این شهر سال‌جاری در فهرست ملی به ثبت رسیده و می‌تواند مسیر «گردشگران غذا» را در این شهر که به «شهر دوچرخه‌ها» معروف است، باز کند. شهری مسطح که جان می‌دهد برای دوچرخه سواری، البته نه برای زنان. به قول آقای فرماندار «هنوز برای آنها زود است.»

مسئولان طرح با کارخانه‌های اطراف هم وارد گفت‌و‌گو شده‌اند که دوخت لباس کارگرانشان را به زنان این دو روستا بدهند. لباس فرم کباب پزهای معروف 22 واحد بناب هم می‌تواند یکی دیگر از گزینه‌ها باشد که البته خبرنگار روزنامه ایران یادآوری می‌کند و برق نگاه فرماندار نشان می‌دهد که دارد روی آن فکر می‌کند. زهرا امجدیان هم می‌گوید: «یک سفارش 170 تایی از مدارس برای زنان روستا قره قزلو گرفتیم.» زنان روستا همان‌طور که او می‌گوید «ریسک کردند» و بدون اینکه منتظر سه میلیون وامی باشند که طرح به هر یک از آنها قول داده و آقای فرماندار ریشش را گرو گذاشته، پول روی هم گذاشتند و پارچه آن را خریدند.

می‌گویند: «واقعا به تالاب علاقه داریم.» تالاب قره قشلاق را می‌گویند. بیشتر از آن، خاطر «زرینه رود» را می‌خواهند. البته می‌دانند که جانشان بسته به احیای دریاچه است. اما بی‌توقع از دولتی‌ها هم نیستند؛ توقع‌هایی بجا: «به کمک مالی و وام نیاز داریم. بیمه برای ما خیلی مهم است. برق هم نداریم.» البته جا هم ندارند. الان خانه‌ای که برای روحانی روستا ساخته شده را «کارگاه» کرده‌اند که خیلی کوچک است. همه به زور می‌تواند دور هم جمع شوند و در آن کار کنند. می‌خواهند برق کارگاه را قطع کنند. این قسمت ماجرا را هم با خنده‌های‌ریزی تعریف می‌کنند: «برق را غیر قانونی کشیدیم چون برای چرخ خیاطی و سردوزی لازم داشتیم!» آموزش‌هایی هم که به آنها داده شده کمتر از آموزش‌هایی است که به زنان روستای «چپقلو» داده‌اند. هرچند مانتوهای دوخت آنها کاملاً قابل دفاع است: «اما خب کار روستای چپقلو که سه ماه مربی داشته‌اند، با کار ما فرق دارد.»

زهرا امجدیان می‌گوید: «روستای چپقلو چون نزدیک به «بناب» بود، مربی از فنی حرفه‌ای به روستا آمد و آموزش داد اما مسافت دور روستای قره قزلو اجازه حضور مربی را نداد!» همچنین او می‌گوید: «با توجه به عوض شدن فرماندار و گفت‌و‌گو با معلم‌ها بدون شک در سال تحصیلی ۹۵-۹۴ مدارس بیشتری مشتری لباس‌های آنان می‌شود.» یک دختر جوان هم می‌گوید: «ما امروز به سود و زیان فکر نمی‌کنیم اما می‌خواهیم مطمئن شویم که از کار ما حمایت می‌شود و در ادامه‌ رها نمی‌شویم.» یکی هم می‌گوید: «می‌دانیم که روستای ما اگر آب نداشته باشد می‌میریم»!

اعلام افزایش شوری زمین آب چاه‌های کشاورزی از سوی «ولی‌الله فرج‌اللهی» فرماندار بناب را باید یک اتفاق خیلی خوب دانست. هرچند دیر، چون هنوز بسیاری از مسئولان استانی آن خبر تلخ نشنیده‌اند و همچنان این استان را پرآب‌ترین استان کشور بعد از خوزستان ذکر می‌کنند. به گفته فرج‌اللهی خشک شدن دریاچه ارومیه و کاهش سطح آب، هم باعث کاهش سطح آب چاه‌های بناب شده و هم بیشتر چاه‌ها را شور کرده است. به گفته او EC آب تا پنج، شش سال قبل سه هزار بود الان به 20 هزار رسیده تا آب‌های چاه کشاورزی کاملاً غیر قابل شرب شود: «برای کشاورزی هم زیاد به درد نمی‌خورد.» اما این پایان تلخ ماجرا نیست. زمانی که گرد و خاک همراه با نمک از طرف دریاچه به سمت بناب می‌آید هم باغ‌ها را از نفس می‌اندازد و هم شهروندان را: «کیفیت محصولات کشاورزی هم مثل گذشته نیست.» او یک خبر بد هم دارد. به گفته کار‌شناسان خشم طبیعت تا 600 کیلومتر مربع دریاچه ارومیه را زخم زده است: «سال گذشته دو سه طوفان داشتیم که فکر می‌کنم تا شهرهای هشترود و مراغه هم رسید.» او یک هشدار هم می‌دهد: «اگر دریاچه احیا نشود بعید می‌دانم شهرهای آذربایجان شرقی و غربی قابل سکونت باشد.» او آبیاری قطره‌ای و تحت فشار را یکی از روش‌های بهینه‌سازی مصرف آب می‌داند و از تصویب اعتبار برای 1247 هکتار زمین کشاورزی در عرض شش ماه خبر می‌دهد. 20 هزار هکتار از وسعت بناب را باغ‌ها تشکیل می‌دهد و مزارع: «در این طرح، مزارع کشاورزی با اعتباری بیش از 20 میلیارد تومان در اولویت هستند.» این به معنای خوب بودن حال باغ‌ها نیست! همچنین به گفته فرماندار در ابتدای برنامه قرار می‌شود 85 درصد از این اعتبار را دولت پرداخت کند و 15 درصد از پول را هم کشاورزان پرداخت کنند. اما به گفته فرج اللهی در تازه‌ترین تصمیم، قرار شده هر کشاورزی که در مصرف آب صرفه‌جویی کند و مازاد آب کشاورزی به سمت دریاچه ارومیه هدایت شود از پرداخت این 15 درصد معاف ‌شود و ستاد احیای دریاچه آن را بپردازد.

او تشکیل کمیته فرهنگی احیای دریاچه ارومیه در بناب را راهکار دیگری برای احیای این دریاچه می‌داند. قره قشلاق در مرز سه شهر بناب، میاندوآب و مکان قرار دارد. فرج اللهی رئیس این کمیته است، او می‌گوید: «در شش ماهه گذشته 25 برنامه فرهنگی برای آگاه‌سازی کشاورزان و روستاییان اجرا شد تا همه بدانند که احیا نکردن دریاچه ارومیه چه آثار زیانباری روی زندگی آنها خواهد داشت.»

به گفته فرج‌اللهی برای اجرای برنامه‌های فرهنگی با دو سازمان مردم نهاد قرارداد بسته شده است. تغییر الگوی کشت در بناب هم گام دیگری است که احتمال احیای دریاچه ارومیه را بالا می‌برد. براساس آمارهای فرماندار در بناب هر سال 1600 هکتار پیاز کاشته می‌شود که برای هر کیلو 500 لیتر آب نیاز است: «از سال گذشته محصولات جایگزین مثل کلزا، دانه‌های روغنی، زعفران و کشت درختان پسته به کشاورزان اعلام شد.»

او در پاسخ به این پرسش که فرمانداری چه حمایتی از کشاورزان می‌کند هم می‌گوید: «حمایت فرمانداری شامل تأمین نهال‌ها و نهاده هاست. در تلاش هستیم وام کم بهره، بویژه برای کشت زعفران در اختیار کشاورزان قرار دهیم.» فرماندار بناب همچنین می‌گوید: «از سال گذشته توسعه کشاورزی در بناب را به طور کامل ممنوع کردیم.» این ممنوعیت هم شامل مزارع کشاورزی می‌شود وهم باغ‌ها.

او البته شهر بناب را یک شهر صنعتی می‌داند که رتبه خوبی هم در صادرات «کشمش»، «خشکبار» و «لوازم خانگی» دارد: «بنابراین تلاش می‌کنیم کشاورزان را به سمت صنایع تبدیلی بیاوریم، ما حدود ۳۳ واحد فرآوری کشمش داریم.» این البته به معنای توسعه باغ‌ها نیست بلکه به گفته او می‌توان کشمش را از شهرهای دیگر وارد کرد: «میزان انگور بناب با توجه به کمبود آب دارد کم می‌شود. می‌توان بقیه نیاز را از ارومیه، خراسان رضوی و شهرهای اطراف تهران مثل «تاکستان» و «شهریار» تأمین کرد.»

معمای چپقلو

در روستای چپقلو می‌کارند اما هیچ درو می‌کنند. چاه‌ها شور شده و زمین‌ها شوره زار. هیچ درو می‌کنند اما وضع زندگی آنها بهتر از روستای قره‌قزلو است که هنوز سبز است و زرینه رود زیر پایش درجریان است هرچند کم عمق. چپقلو سه هزار نفر جمعیت دارد؛ یعنی بیشتر از روستاهای اطراف. چهره‌هایشان نشان از وضعیت بهتر اقتصادی نسبت به سایر روستا‌ها دارد. چطور؟ هرچند زنان این روستا خیلی علاقه‌ای به ورود به این بحث ندارند اما گره کار را یکی از جوانان روستا باز می‌کند. قاچاق پارچه! نصف پارچه کشور را از کردستان عراق می‌آورند و در بازارهای مختلف می‌فروشند. پول خوبی هم دارد: «اصلا اگر قاچاق پارچه نباشد، چطور زندگی را بگذرانیم.»

یک تفاوت دیگر هم با روستای قره‌قزلو دارند؛ 20 زن چپقلویی هم پای کار ایستاده‌اند. نزدیکی آنها به بناب باعث شده تا مربی فنی حرفه‌ای کار را تمیز‌تر به آنها یاد بدهد اما مردانشان همپایشان نیستند، لااقل به اندازه مردان قره قزلو. چرخ خیاطی در خانه دارند اما مثل روستای قره قزلو وسط نمی‌گذارند تا همه استفاده کنند. یک بی‌اعتمادی در میان رفتار‌ها و حرف‌ها موج می‌زند. حرف‌های رئیس بسیج روستا که ساختمان بسیج را در اختیار آنها قرار داده تا خیاطی یاد بگیرند، می‌تواند پاسخی برای چرایی این بی‌اعتمادی باشد: «10 سال پیش از جایی آمدند و بخشی از زمین‌های مرغوب روستا را تصرف کردند. گفتند می‌خواهند «شهرک صنعتی» بسازند. برای خیلی‌ها پرونده‌سازی کردند.»

یکی از زنان روستا هم می‌گوید: «برای پیرمرد 80 ساله پرونده‌سازی کردند. پیرمردی که نمی‌توانست راه برود چهار سال در زندان ماند.» یکی دیگر از زنان هم با لبخند می‌گوید: «وکیل گرفتیم و آنها را شکست دادیم.» اما اعتقاد دارند شکافی بین مردم و مسئولان به وجود آمده که تا امروز هم پر نشده است. آن اتفاق تلخ، امروز باعث بی‌اعتمادی به طرح‌هایی شده که یک سویش به سازمان‌ها و نهادهای مختلف برمی‌گردد.

اما دورتر از چپقلو - که تردید دارند دست طرح تالاب‌ها را برای نجات دریاچه ارومیه و کشاورزی منطقه و زندگی انسانی بفشارند - روستای قره قزلو قرار دارد که بسیار به طرح امیدوار است. می‌خواهند به هر قیمتی که شده تالاب قره قشلاق را نجات بدهند. وقتی آنها را با رودخانه زرینه‌رود - که تلمبه‌ها چون مارهای هفت‌سر، آب آن را می‌بلعند تا درست در زمانی که دریاچه دارد از تشنگی می‌میرد، همچنان کشاورزی غرقابی رونق داشته باشد - تنها می‌گذاریم، یک سؤال آرامش آنها را به هم می‌زند، ما خیاطی می‌کنیم اما اگر مردان ما کشاورزی را کنار بگذارند، چه کار باید بکنند؟! شغل آنها چه می‌شود؟

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

هزینه و فایده

+0 به یه ن

پارسال كه آلودگی هوای تهران به اوجش رسید مشاهیر تهران از سینماگر تا فعال حقوق زنان جمع شدند و اعتراض خودشان را بیان كردند.
داریوش مهرجویی بود. رضا كیانیان بود. خانم مه لقا ملاح (شیر زن نود و هفت ساله ی ایرانی) بود. خیلی های دیگه بودند. نترسیدند كه اعتراض خودشان را ابراز كنند. در گوشه و در پستوی خانه هاشان نخزیدند كه بگویند هر نوع اعتراضی بیفایده هست و اعتراض مال دانشجویانی هست كه بوی قرمه سبزی از كله شان می آید.  با خود نگفتندما كه موقعیت تثبیت شده ای داریم نباید اعتراض كنیم.
اعتراض های این عزیزان پاسخ داد. بنزین  تهران را بهبود بخشیدند و هوا اكنون در تهران به مراتب از پارسال این زمان بهتر و سالم تر هست.
داریوش مهرجویی, رضا كیانیان و بانوی بزرگ محیط زیست ایران! از همگی مچكریم..
طبق قانون اساسی اعتراض مدنی حق آحاد ملت هست. چه دانشجوی 18 ساله چه خانم مه لقا ملاح نود و هفت ساله! اصل 27 قانون اساسی كاملا روشن و صریح و بدون هیچ گونه ابهام هست:
"تشكیل اجتماعات و راه‏پیمایی‏ها، بدون حمل سلاح، به شرط آن كه مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است."
حتی من كه از علم حقوق چیزی سر در نمی آورم تك تك كلمات آن را می فهمم. یك تجمع اعتراض آمیز برای یك مسئله زیست محیطی حیاتی تمام شرایط آزاد بودن بنا به این اصل را داراست.

صدای اعتراض كسانی كه وزنه ای در جامعه هستند و شناخته شده و سرشناس هستند بهتر به گوش خواهد رسید.
داشتم فكر می كردم در این فعالیت هایی كه برای نجات دریاچه شده جای بازار تبریز و یا جامعه پزشكان تبریز پس كجاست؟ این دو قشر در تبریز خیلی پرنفوذ هستند. همه اش دانشجویان و جوانان دارند ابراز نگرانی می كنند و از بازاریان و جامعه پزشكان صدای خاصی نشنیده ایم!
بعد با خودم گفتم در تهران هم نه بازار و نه جامعه پزشكان صدای چندانی در مورد اعتراض به آلودگی هوا به گوش نرسید!

این دو طیف نوعا چندان نگران محیط زیست و چیزهایی از این دست نیستند حتی اگر به سلامت شان تاثیر منفی مستقیم بگذارد! اگر نگران شوند كه پایه های ثروتشان را چیزی تهدید می كند آن گاه ممكن هست واكنشی نشان دهند. البته اگر دریاچه خشك شود قیمت املاك آنها پایین می آید. اما فكر نكنم این هم خیلی انگیزه برای اعتراضشان ایجاد كند. احتمالا می خواهند زمین ها را بفروشند و بروند در استانبول زمین بخرند. در سالهای اخیر خیلی این كار مد شده! فكر می كنم انتظار اعتراض از این دو قشر بسیار متنفذ تبریز انتظاری است كه پاسخ نخواهد یافت.

اگر ما در تبریز صنعت سینمایی داشتیم كه چهره هایی به معروفی رضا كیانیان یا داریوش مهرجویی داشت آنها اینجا به كمك مردم می آمدند و صدای اعتراض دانشجویان می شدند. این اعتراض به محبوبیت و شهرتشان می افزود و محبوبیت وشهرت كالای یك سینماگر هست. بازاری به چنین محبوبیت و شهرتی نیاز ندارد. در واقع از آن گریزان هست چون اگر معروفتر باشد ماموران مالیاتی-و بدتر از آن فضول های بدخواه شهر-بیشتر كنجكاو می شوند دارایی هایش را مورد كنكاش قرار دهند.

اگر صنعت سینمای مستقلی در تبریز داشته باشیم در این موارد هم صدای اعتراض را رساتر و كم هزینه تر می توانیم بلند كنیم.

با یك سینماگر معروف وقتی در مورد یك مسئله بدیهی و غیرسیاسی نظیر آلودگی هوا یا خشك شدن دریاچه اعتراض می كند خشن برخورد نمی شود. برخورد خشن با یك "سلبریتی" برای هر جناحی هزینه بالایی دارد. درنتیجه كسی این ریسك را نمی كند كه بخواهد صدای اعتراض او را به یك معضل بدیهی چون از بین رفتن محیط زیست خاموش نماید. گوش دادن به صدای اعتراض او
و امثال او وقتی یكصدا در مورد مسایل محیط زیستی فریاد می كشند علاقلانه تر و به صرفه تر هست تا تحت فشار گذاشتن آنها. اما به زور ساكت كردن یك شهروند معمولی كه شناخته شده نیست هزینه بسی كمتر دارد
همه اش حساب هزینه و فایده هست. هر كسی و هر طیفی دارد این طوری حساب و كتاب می كند. این یك واقعیت هست

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

حفظ میراث طبیعی با میراث ستارخان

+0 به یه ن

شك نكنید این كه در اولین جلسه هیئت دولت مسئله ی دریاچه اورمیه مطرح می شود ودر این یك سال مسئله اش این قدر پی گیری شده نتیجه مطالبات مردمی بوده.
مطالباتی كه من و شما بیان كردیم. وقتی آقای روحانی می گوید سلامت 14 میلیون نفر به نجات دریاچه بستگی دارد در دل می گوید این یعنی دست كم 20 میلیون رای! همین فشار و پی گیری های مردمی هست كه تا همین جا باعث شده به فكر نجات دریاچه بیافتند.
اگر به هر دلیلی (بدبینی و تئوری توطئه, خستگی, ناامیدی و....) این پی گیری های مردمی قطع شود طرح نجات دریاچه را هم وا می دهند.
ببینید این طرح طرحی طولانی مدت هست. حدود 10 ساله. الان سال 93 هست. تا ده سال دیگر دو انتخابات ریاست جمهوری, دو انتخابات مجلس و دو انتخابات شوراها در پیش داریم. پی گیری های مردمی باید چنان پرشور باشد كه كاندیداها شك نكنند نتایج انتخابات به نتایج همین طرح بستگی دارد.
در همین دموكراسی نیمبندی كه داریم این اهرم فشار بسیار قوی ای است كه می توانیم از آن بهره ببریم. نور به قبر ستارخان و یارانش بباره كه
این راه را برای ما گشود ند. از میراث ستارخان نهایت استفاده را برای نجات عروس خانوم ببریم.
باید مسئله را پی گیری كنیم. باید وبلاگ های مخصوص این كار باشند كه دانه به دانه قول ها و قرار ها و مصاحبات دولتمردان را در مورد دریاچه اورمیه ثبت نمایند. اگر چنین پی گیری ای باشد می توان امید داشت كه طرح جلو می رود و به نتیجه می رسد.
اما اگر وا بدهیم عروس خانوم رفته.

پی نوشت:
خوشبختانه در تهران و اصفهان و شیراز و..... همدلی قابل توجهی برای نجات دریاچه اورمیه هست.
همسرم عضو فرهنگستان علوم هست. (فرهنگستان علوم غیر از فرهنگستان زبان فارسی است. فضای فكری حاكم براین دو هم بسیار متفاوت هستند.)تقریبا در حاشیه هر جلسه بحثی هم در مورد دریاچه اورمیه می شود. تمامی اعضای فرهنگستان كه از جای جای ایران هستند پی گیر نجات دریاچه اورمیه هستند.

مقامات هم از همین اعضای فرهنگستان علوم نظر می خواهند

اعضای فرهنگستان علوم افرادی چون دكتر ثبوتی موسس دانشگاه تحصیلات زنجان, دكتر گلشنی ا ز دانشگاه شریف و آی-پی-ام, دكتر بلورچیان, دكتر تجلی از دانشگاه تبریز دكتر اخوان از دانشگاه شریف و.... هستند.
این همدلی این همت را باید قدر دانست. پتانسیل های زیادی برای نجات دریاچه و حل سایر مشكلاتمان داریم. به اندازه ی كافی از این پتانسیل ها استفاده نمی كنیم

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

لزوم همدلی وپرهیز از نظرتنگی

+0 به یه ن

به عزیزانی كه می خواستند برای نجات دریاچه اورمیه فعالیتی انجام دهند یك یادآوری كوچك هم می خواهم بكنم. هرچند خودشان این نكات را می دانند اما تاكید دوباره بد نیست. هرگز و هرگز عباراتی نظیر "پس چه طور برای نجات زاینده رود اصفهان ......" به كار نبرید.
می دانم این گونه گلایه ها خیلی در دور وبر مرسوم هست . اما نه تنها راه به جایی نمی برد مخالفت و صف كشی بیجا هم پدید می آورد.

چرا بیخودی دشمن تراشی كنیم؟! اصلا مسئولین موظف هستند هم به داد دریاچه اورمیه برسند هم به داد زاینده رود هم به داد رودخانه كارون هم به داد هامون هم بختگان و هم.....
خرجش زیاد می شود؟! خوب بشود! فدای سرمان! فدای قطرات آب دریاچه ها و رودخانه هایمان! مسئولین جلوی اختلاس ها را بگیرند اقتصاد را سر و سامان بدهند هزینه لازم را جور كنند كه همه ی این دریاچه ها و رودخانه ها و... نجات یابند. اگر نمی نوانند این كارها بكنند ما چرا بیاییم صف كشی كنیم جلوی دوستان اصفهانی و شیرازی و... ؟!
  متحد شویم تا میراث طبیعی مان را حفظ كنیم!
حالا خدا را شكر كه انگار دولت جدید برای حفظ محیط زیست همه جای ایران اهتمام دارد. گویا برای نجات دریاچه هامون اقدامات مثبتی شده. خدا را شكر!
خوب! دریاچه اورمیه بزرگتر بود. وضعیتش هم پیچیده تر بودو طبیعی بود كه مدتی طول بكشد كه راهكار لازم از طریق كارشناسی مشخص شود.
اگر طرح نجات دریاچه های دیگر نقاط ایران سریع ترپیش برود. برای دریاچه ی اورمیه بهتر هم هست. از تجارب نجات دریاچه های دیگر در نجات دریاچه اورمیه بهره می گیرند.
هم دانش فنی و هم دانش جامعه شناسی برای نجات دریاچه های دیگر ایران برای نجات دریاچه اورمیه می تواند بسیار ارزشمند باشد.

عكسی كه ملاحظه می كنید مال سفر آقای روحانی به استان سیستان و بلوچستان هست. آن موقع هامون خشك بود. چند ماه بعدش آقای روحانی با مقامات افغانستان مذاكره كرد و راضی شان كرد كه حقآبه هامون را جاری سازند. خدا را شكر هامون جانی دوباره گرفته. عكس هایش را ببینید.
این كه هامون  به این زودی جان گرفت تا اندازه ای هم از بركت همین نظربلندی امثال همین پدربزرگ بود كه عكسش را می بینید. این ا دعای من از روی خرافات نیست. حرفی از تاثیرات ماورایی نظربلندی نمی خواهم بزنم. حرفم كاملا بر اساس دو دو تا چهار تای زمینی است. وقتی مسئولی می رود و می بیند كه مردم محلی این گونه نظر بلندانه به حل مشكلات خود نگاه می كنند تحت تاثیر قرار می گیرد و حل مشكلات آنها را در اولویت می گذارد. اگر ببیند نظر تنگانه به مسایل خود و حل مسایل خود می پردازند می ترسد قدمی برایشان بردارد! چون برای افراد نظرتنگ هرچه بكنی باز هم بهانه ای برای شكایت می تراشند. هرچه نظربلند تر, امكان دریافت امكانات بیشتر. در بین كشورهای خارجی كه سفر كرده ام هرچه كشوری را پیشرفته تر دیده ام مردمانی بلندنظر تر داشتند.
من اصلا ادعا نمی كنم كه مردم شهرها و كشورهای پیشرفته تر فداكارتر و مهربانتر و از خود گذشته تر هستند. یا قانع تر هستند. نه! ابدا! اتفاقا از حق خود به این سادگی نمی گذرند. از حقوقشان آگاه هستند و آن را به شیوه های مدنی طلب می كنند. بهترین همه چیز را هم برای خودشان می خواهند و.... اما تنگ نظر نیستند. وقتی دیدند چیز كه داشتند برایش می جنگیدند حاصل نشد نمی گویند:"دیگی كه برای من نجوشه سر سگ توش بجوشه." می گویند دیگ یك جای دیگه بجوشه, خوب هم بجوشه شاید یك كاسه آش هم از آن نصیب ما شد. اگر هم نشد می گوییم نوش جان كسی كه آش را می خورد. بیخودی دشمن برای خودمان چرا بتراشیم؟! بالاخره راهی می یابیم كه از آن دیگ هم منفعتی ببریم! ذهنیت پیشرفت این است!

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

نماد امید

+0 به یه ن

متن زیر را از سایت ایرنا كپی كردم. امروز همان طور ی كه اعلام كرده بودم بعد از سمینار  به مناسبت

امید دوباره برای دریاچه اورمیه خوردیم. عكس این گوزن ها به نظرم نماد امید هست! روزی می ترسیدند این گوزن ها هم منقرض شوند اما به همت دست اندر كاران چنین نشد.

معاون امور تالاب های دفتر زیستگاه های سازمان محیط زیست :

حیوانات جزایر دریاچه ارومیه در شرایط مساعدی به سر می برند

تهران - معاون امور تالاب ها و پارك های ملی دفتر زیستگاه ها و امور مناطق محیط زیست گفت:حیات وحش جزایر اشك و كبودان دریاچه ارومیه شامل قوچ ، میش و گوزن زرد در شرایط مساعدی به سر می برند و به طور مداوم پایش می شوند.

ˈ مسعود باقر زاده كریمی ˈ روز چهارشنبه در گفت و گو با خبرنگار علمی ایرنا افزود:هم اكنون بیش از 50 درصد دریاچه ارومیه خشك شده است ولی به علت تدابیری كه سازمان محییط زیست برای حفظ حیات وحش جزایر این دریاچه اندیشیده خوشبختانه حیوانات این جزایر به حاشیه نرفته اند و در جزایر به سر می برند.

وی اظهار داشت: یك ماه پیش به همراه رییس سازمان حفاظت محیط زیست بازدیدی هوایی از دریاچه ارومیه و جزایر آن انجام شد كه براساس این مشاهدات، شرایط زیست محیطی جزایر این دریاچه مساعد بود و حیات وحش در آرامش و به دور از استرس در جزایر به سر می بردند.

وی گفت: امسال به دلیل خشكسالی و كاهش آب چشمه های جزایر دریاچه ارومیه آب مورد نیاز حیات وحش به صورت دستی به آبشخور واقع در جزایر منتقل شد. در این روش آب مورد نیاز حیوانات از سطوح آبگیر باران تامین شد به این معنا كه آب باران در یك منطقه جمع آوری و بعد از آن به آبشخور حیوانات منتقل شد.

معاون امور تالاب ها و پارك های ملی دفتر زیستگاه ها و امور مناطق محیط زیست افزود: در حال حاضر سیستم پایش دایمی در جزایر وجود دارد و به طور مداوم حیات وحش كنترل و سرشماری می شوند. دوربین های اتوماتیك و آن آلاین نیز برای بررسی وضعیت حیات وحش در منطقه نصب شده كه به طور مستقیم به سیستم اداره كل محیط زیست استان آذربایجان غربی متصل هستند.

به گفته وی این دوربین ها بر روی پایه های بلند نصب شده اند تا منطقه وسیعی را پوشش دهند.

دریاچه ارومیه در شمال غربی ایران و در منطقه آذربایجان غربی واقع شده است.

این دریاچه بزرگ ترین دریاچه داخلی ایران و دومین دریاچه آب شور دنیاست كه اكنون بیش از 50 درصد آن خشك شده است.

آب این دریاچه بسیار شور است و عمدتا از رودخانه های زرینه رود، سیمینه رود، تلخه رود، گادر، بار اندوز، شهر چای، نازلو و زولا تغذیه می شود.

این دریاچه زیستگاه ۲۷ گونه پستاندار، ۲۱۲ گونه پرنده، ۴۱ گونه خزنده، ۷ گونه دوزیست و ۲۶ گونه ماهی بود كه به علت خشك شدن بخش بزرگی از دریاچه برخی از این گونه ها از بین رفته اند و برخی هم به ندرت دیده می شوند.

دریاچه ارومیه دارای ۱۰۲ جزیره است كه همه آنها از سوی سازمان یونسكو به عنوان اندوخته طبیعی جهان به ثبت رسیده اند.

جزیره اشك و كبودان زیستگاه تعدادی گوزن زرد ایرانی ، قوچ و میش است.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

ما برای دریاچه اورمیه چه می توانیم بكنیم؟

+0 به یه ن

در همین وبلاگ دوستان زیادی از تبریز و اورمیه در طول حدود یك سالی كه این وبلاگ را باز كردم به من نظر خصوصی فرستادند و نوشته اند كه می خواهند انجمنی یا سایتی برای نجات دریاچه اورمیه باز كنند . من در جواب گفته بودم كه هرچند من علاقه مند به موضوع هستم ولی متخصص در این موضوع نیستم. بعد هم نوشته بودم كه زمانی كه آگاهی عمومی در مورد مضرات خشك شدن دریاچه نبود من و امثال من می نوشتیم تا آگاهی عمومی به وجود آید. حال این آگاهی عمومی به وجود آمده و نوبت متخصصان هست كه طرحی كارشناسانه بریزند.
خوشبختانه این مرحله دوم هم اكنون طی شده. هرچند متخصص نیستم ولی فرق طرح معقول و عملی را با "حرف مفت" می فهمم. این گونه كه از آمار و ارقام و تحلیل ها معلوم هست این بار برعكس یك سال پیش بررسی كارشناسانه ی جدی ای شده است. حالا شاید بین كارشناسان اختلافی هم باشد و در جزئیات طرح نظرات متفاوتی باشد اما در مجموع راه بیراهه نیست به سوی هدف هست. همه ی اینها امیدواركننده اند. ان شالله به زودی طرح آغاز می شود.

در این مرحله هم من گمان دارم نیروهای مردمی غیر متخصص می توانند نقش مهمی ایفا كنند. چیزی كه الان نیاز داریم فایق آمدن به ناامیدی است. برخی واداده اند و گمان می كنند كه دریاچه تمام شد و رفت. این وا دادن خیلی مخرب می تواند باشد. ناامیدی برادر مرگ هست. وقتی متخصصان می گویند دریاچه احیا شدنی است ما چرا باید آیه یاس بخوانیم؟ به امید خدا دریاچه احیا می شود. اگر به ناامیدی تسلیم شویم آنها كه منافع خود را در ادامه روند خشك شدن دریاچه می بینند جری تر می شوند. باید امید به احیای دریاچه را در جامعه بپراكنیم و مسئولین را حمایت و پشتیبانی فكری و روحی نماییم. تشكل های مردمی در این راستا می توانند مفید باشند. خطری  متوجه جوانانی كه در راستای این امیدپراكنی تلاش می كنند نخواهد بود.
 كسی را كه امید به طرح مصوب دولت می پراكند نمی توانند به جرم سیاه نمایی یا تشویش اذهان عمومی بگیرند!
سعی كنید از نماد ها و گفتارهایی كه انگی در پی دارد حذر كنید و كاملا مشخص كنید كه فعالیت تان یك حركت مردمی است كه ربطی به كسی در خارج از مرزهای ایران ندارد.  اگر حیوانی را نماد قرار می دهید فلامینگوی دریاچه اورمیه باشد! یا گوزن زرد ایرانی! چیزی كه انگی در پی ندارد!
كسی را به علت امیددادن به مردم و حمایت از یك طرح ملی-دولتی نمی گیرند! پس خطری نیست!
می شه كارهای كوچك كرد. مثل شیرینی دادن به مناسبت آغاز طرح احیای دریاچه. البته جشن و شادمانی را بذارید برای اواخر خرداد نه نیمه ی آن كه باز نتوانند گیر دهند. نیمه شعبان -كه در پیش هست- برای جشن امید دوباره برای دریاچه اورمیه مناسبت خوبی هست. از قدیم الایام در نیمه شعبان در آذریایجان جشن می گرفتند. نمی توانند به جشن گرفتن در این روز انگی ببندند.

بنزها و پوسترهایی امید بخش  (بدون نماد هایی كه انگ به آن ببندند) طراحی كنید. اس-ام-اس هایی امیدبخش برای آغاز طرح احیای دریاچه بفرستید. این پیام را منتقل كنید كه عروس خانم ما می تواند به زندگی باز گردد.

دومین كاری كه انجمن های دانشجویی و مردمی می توانند بكنند جلوگیری از تفرقه هست. طبعا كسانی كه منافع خود را در ادامه روند خشك شدن دریاچه می بینند سعی خواهند كرد برای رد گم كردن بین اقشار مختلف جامعه تفرقه بیاندازند. بین آذربایجان غربی شرقی دعوا می خواهند بیاندازند. كاسه كوزه ها را بر سر مردم تبریز می شكنند كه آب زرینه رود به تبریز منتقل شد برای همین دریاچه خشك شد.. مردم تبریز هم برای دفاع خود بر می گردند و می گویند روستایی ها به تبریز مهاجرت كردند این جوری شد. این روش دفاع كردن خوبی نیست. اینجا من یك دفاع منطقی و ریاضی دارم و یك دفاع احساسی و دست آخر یك "خودانتقادی" از همه هموطنانم و از جمله همشهریانم.
ببینید مصرف سرانه آب در تهران بالاترین هست و چیزی هست در حدود 350 لیتر در شبانه روز. مال تبریز كمتر هست. اما گیریم همان قدر باشد. با این حساب مصرف سالانه آب در تبریز دومیلیونی (جمعیت تبریز كمتر از 2 میلیون هست) می شود
350*365*2000000لیتر. هر لیتر هم یك تریلیونیم كیلومتر مكعب هست.
یعنی می شود 0.2 كیلومتر مكعب آب در سال. آبی كه به دریاچه باید بریزد تا احیا شود 12 میلیارد متر مكعب  یا 12 كیلومتر مكعب هست. (هر كیلومترمكعب یك میلیارد مترمكعب می باشد.)  ملاحظه می كنید. مصرف آب تبریز -اگر همگی هم از زرینه رود تامین شود-- كه نمی شود-- شصت مرتبه كمتر از آن هست كه بتوان با آن دریاچه اورمیه احیا كرد.  با محاسبات ساده ریاضی نشان دادیم كه آن ادعا كه انتقال آب زرینه رود برای مصارف شهری تبریز عامل خشك شدن دریاچه اورمیه هست  نادرست می باشد. این از بحث ضرب و تقسیم. حرف ریاضی است. دو دو تا چهار تا!

اما حرف احساسی : مردم تبریز و اورمیه و شهری ها روستایی ها و حاشیه نشین های شهری همه با هم برادرو خواهرند و باید دست به دست هم دهند كه این معضل را حل كنند. همه هم از خشك شدن دریاچه آسیب خواهند دید و از احیای متنفع خواهند شد. انجمن های دانشجویی می توانند این نكته را جا بیاندازند. می توانند به مردم آگاهی بخشند تا بر سر حرف های بی اساس عوامانه اختلاف بین مردم منطقه درنگیرد. این اختلاف و تفرقه به نفع هیچ كدام نخواهد بود.
دست آخر این كه اسراف در مصرف آب بد هست. هرچند مصرف آب تبریز در مقابل دریاچه اورمیه زیاد نیست. اما اگر مردم تبریز كمتر در آب اسراف كنند "قوری گل" را می توان احیا كرد. برای نشان دادن حسن نیت و همكاری می توان صرفه جویی در مصرف آب را به طور مردمی تبلیغ كرد. این راه تنش ها را بین مردم شهرهای مختلف كنار دریاچه از بین می برد.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

در عروسی ها به یاد عروس زیبا ولی بیمارمان باشیم

+0 به یه ن



در مورد دریاچه اورمیه آهنگ ها و كلیپ های سوگوارانه بسیار ساخته شده. به نظر من  سوگواری برای دریاچه اورمیه دیگه بس هست. عروس خانممان بیمار هست. زبانم لال از بین نرفته كه! بهبود می یابد. به امید خدا و به همت مردم بهبود می یابد. سر بیماری كه در بستر هست كه گریه نمی كنند. به او و پرستارانش روحیه می دهند.

باید كلیپ ها و آهنگ های امیدبخش برای عروس خانم ساخت. مرثیه سرایی از حد بگذرد تاثیرش را از دست می دهد. دیگه مردم به آن توجهی نمی كنند. یعنی كشش درد و غم بیشتر را از دست می دهند.
به علاوه این سوگواری زیاد این نظر اشتباه را تداعی می كند كه عروس خانم از دست رفتنی هست و كار و تلاش برای نجات آن بیهوده هست. مبادا امیدمان را از دست دهیم.

عزیزی چند سال پیش برای یك عروسی رفته بود به اورمیه. داماد تبریزی بود و عروس اهل اورمیه. آخر مجلس گفته بودند
"شرقی ها (منظور مهمانان از آذربایجان شرقی) به افتخار غربی ها (منظورمهمانان از آذربایجان غربی) دست بزنند. حضار دست محكم زده بودند. بعدش گفته بودند "حالاغربی ها (منظور مهمانان از آذربایجان غربی) به افتخار شرقی ها (منظور مهمانان از آذربایجان شرقی) دست بزنند." و سالن از صدای كف و هورا پر شده بود.
دست آخر گفته بودند "حالا هم شرقی ها هم غربی ها به افتخار دریاچه اورمیه كف بزنند." صدای كف قطع نمی شد. آنقدر مهمان ها كف زده بودند كه بازوهایشان درد گرفته بود و دستانشان تاول زده بود.

ماه شعبان در پیش هست و عروسی هم كه این ماه زیاد می شود.
می شه این طوری به یاد عروس خانممان (دریاچه اورمیه) باشیم و امید را به احیای آن زنده نگاه داریم. نباید فراموشش كنیم. اگر فراموش كنیم یا ناامید شویم دیگه تمام هست!

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

كلانتری: زندگی به دریاچه ارومیه بر می گردد

+0 به یه ن

ه گزارش روز دوشنبه ایرنا، عیسی كلانتری در ارومیه افزود: تراز اكولوژیك این دریاچه 1274.1 متر است كه كارشناسان عقیده دارند در صورت اجرای برنامه های احیاء این دریاچه در 10 سال آینده به این تراز می رسد.

وی در گفت وگو با خبرنگاران اضافه كرد: اكنون دریاچه ارومیه نزدیك به دو میلیارد مترمكعب آب دارد و در صورت احیاء با اضافه شدن 12 تا 12.5 میلیارد مترمكعب، این رقم به حدود 14.5 میلیارد مترمكعب می رسد.

وی اظهار كرد: در حال حاضر همچنین غلظت نمك دریاچه ارومیه حدود 50 درصد است كه با اجرای عملیات احیاء و نتایج آن، این سهم به 25 درصد می رسد.

دبیر ستاد احیای دریاچه ارومیه یادآوری كرد: مطمئن هستیم زندگی به دریاچه ارومیه بر می گردد و این امر نیازمند همكاری مردم، مسئولان و حمایت های دولت است.

كلانتری ادامه داد: پیش از این تصور می شد زمان احیای این دریاچه به حدود 13 سال برسد كه این رقم با برآوردهای صورت گرفته و برنامه های احیا، سه سال كمتر می شود.

وی با انتقاد از عدم آغاز عملیات احیای دریاچه ارومیه در چندین سال گذشته گفت: در صورتی كه این عملیات، در سالهای گذشته رخ می داد، هزینه های احیا نیز بسیار كمتر از زمان حال بود.

دریاچه ارومیه، بزرگترین دریاچه داخلی ایران است كه در سالهای اخیر، با مشكلات ایجاد شده در وضع بسیار نامناسبی قرار دارد به طوری كه دكتر روحانی رییس جمهوری كشورمان یكی از اولویت های كاری خود را احیای این دریاچه عنوان كرده است.

*** انتقال آب از دریاچه خزر به دریاچه ارومیه پایه علمی ندارد

دبیر ستاد احیای دریاچه ارومیه گفت: انتقال آب از دریاچه خزر به دریاچه ارومیه پایه علمی ندارد و شخصیت علمی خاصی از این طرح حمایت نكرده چرا كه این طرح خواسته برخی افراد دارای منفعت فردی است.

عیسی كلانتری همچنین در جلسه شورای منطقه ای حوضه آبخیز دریاچه ارومیه كه با حضور استاندار آذربایجان غربی، معاون امور عمرانی استاندار و جمعی از مدیران استانی و كشوری در ارومیه برگزار شد افزود: عده ای به دنبال این هستند كه هیچ كدام از برنامه های دولت درخصوص احیای دریاچه ارومیه به اجرا درنیاید و بسیاری از آنها نیز انتقال آب از دریاچه خزر به دریاچه ارومیه را پیشنهاد می كنند كه این امر پایه علمی ندارد.

وی با طرح این سوال كه چرا باید افزون بر چهار میلیون نفر از مردم، هزینه سنگین عدم وجود برنامه ریزی مناسب در خصوص دریاچه ارومیه را پرداخت كنند اظهار كرد: ما مسئولان باید این امر را مورد توجه قرار دهیم و برنامه ریزی های مناسب را در این امر داشته باشیم.

دبیر ستاد احیای دریاچه ارومیه با اشاره به اینكه هر طرحی، كامل و بی ایراد و اشكال نیست ادامه داد: هر پروژه ای كه در احیای دریاچه ارومیه پیشنهاد و اجرایی شود، مشكلاتی را برای عده ای از شهروندان و مردم اطراف دریاچه ایجاد می كند ولی مطمئنا تبعات آن، بیشتر از تبعات خشكی كامل دریاچه ارومیه نیست.

كلانتری گفت: تصمیمات بزرگ در كنار منافع بسیار زیاد، یك سری آسیب هایی نیز دارد.

وی از تصمیم ستاد احیای دریاچه ارومیه برای ارائه نظرات نهایی خود به هیات دولت در نیمه دوم خرداد ماه امسال خبر داد و افزود: هیات دولت در نیمه دوم خردادماه امسال با تشكیل جلسه، در خصوص راه حل های نهایی احیای دریاچه ارومیه تصمیم می گیرد و مصوبات ستاد احیای این دریاچه را مورد بررسی قرار می دهد.

وی از همراهی و مشاركت تمامی دستگاهها به ویژه دانشگاههای معتبر كشور برای تصمیم سازی در خصوص احیای دریاچه ارومیه قدردانی كرد و ادامه داد: همه پیشنهادات ارائه شده حول محور احیای دریاچه ارومیه است و دولت و شخص رییس جمهوری نیز اولویت خود را برای احیای این دریاچه قرار داده اند و بر آن، مصمم هستند.

دبیر ستاد احیای دریاچه ارومیه به راه اندازی شورای فرهنگی اجتماعی در استانهای حوضه آبریز دریاچه ارومیه اشاره كرد و گفت: این شورا با كمك نهادهای مردمی در خصوص پایش اجرای مصوبات ستاد احیای دریاچه، بررسی میزان انطباق سایر طرح های اجرایی استان با مصوبات ستاد، جلب مشاركت ذینفعان در راستای احیای دریاچه ارومیه و پیگیری مطالبات مردمی و خواسته های آنان از ستاد احیا، فعالیت می كند.

كلانتری به مشكل آب موجود در كشور پرداخت و اضافه كرد: می توان با توجه به برنامه ریزی های اجرایی در حوضه آبریز دریاچه ارومیه، نسخه بسیار خوبی را برای كل كشور تعریف كرد تا از مشكلات كم آبی در كشور در سالهای آینده كاست.

وی اضافه كرد: ما مطئمن هستیم با استفاده از تكنولوژی و سرمایه گذاری، با كاهش مصرف آب می توان افزایش محصول را در این حوضه در بخش كشاورزی شاهد باشیم تا مشكلی در این خصوص نیز نداشته باشیم.

وی به برخی انتقادهای صورت گرفته در این جلسه به ویژه از سوی استاندار آذربایجان غربی در خصوص انتقال آب زرینه رود به تبریز و اقدامات انجام شده برای احداث خط دوم این انتقال نیز پاسخ داد و اظهار كرد: خط دوم متوقف شده است و انتقالی نخواهیم داشت ولی در خصوص خط نخست، من صلاحیت اظهارنظر ندارم و باید مسئولان مرتبط در این خصوص پاسخگو باشند.

در این جلسه مدیران حوزه های مرتبط به بیان نظرات خود در خصوص احیای دریاچه ارومیه به ویژه موضوع انتقال آب از زرینه رود به تبریز پرداختند و آن را مورد انتقاد قرار دادند.

*** حق آبه دریاچه ارومیه نباید به سایر استانها اختصاص یابد

استاندار آذربایجان غربی نیز در این آیین گفت: آب دریاچه ارومیه از رودخانه های اقماری باید به داخل دریاچه ریخته شود و نباید آن را برای مصرف شهروندان دیگر استانها اختصاص داد.

قربانعلی سعادت افزود: همكاری مردم استان برای كاهش مصرف آب به ویژه در حوزه كشاورزی زمانی خواهد بود كه حق دریاچه ارومیه از زرینه رود، به خوبی داده شود و آب آن از طریق خط لوله برای مصرف آب شرب دیگر شهرها منتقل نشود.

وی اضافه كرد: آب آشامیدنی برخی شهرهای استان آذربایجان شرقی از طریق دیگر راهها به ویژه رودخانه ارس قابل تامین است و می توان به جای انتقال آب ارس به دریاچه ارومیه، این آب را برای شرب شهروندان استان آذربایجان شرقی استفاده كرد و آب زرینه رود را به دریاچه ریخت.

وی اظهار كرد: خواسته مردم آذربایجان غربی نیز در این خصوص، همین است و باید با اقدامات مناسب، برای آنها اعتمادسازی كرد تا بتوانیم در احیای دریاچه ارومیه، با همكاری مردم موفق باشیم.

استاندار آذربایجان غربی با انتقاد از عدم تغییر حق آبه آذربایجان شرقی از رودخانه زرینه رود در 20 سال گذشته با وجود كاهش میزان آب این رودخانه ادامه داد: این امر موجب شده سهم دریاچه ارومیه كمتر و مشكلاتی برای این دریاچه ایجاد شود.

سعادت گفت: همه شهروندان در آذربایجان غربی به دنبال احیای دریاچه ارومیه هستند و این امر با پایش انجام شده به خوبی دیده شده است.

وی افزود: افزون بر 58 درصد مردم استان در پایش صورت گرفته، مهمترین خواسته خود را احیای دریاچه ارومیه دانسته اند.

*** احیای دریاچه ارومیه ، نزدیك به 10 میلیارد مترمكعب آب نیاز دارد

مدیرعامل شركت آب منطقه ای آذربایجان غربی نیز با انتقاد از برخی تصمیم ها در خصوص عدم احداث سد باراندوزچای به دلیل احیای دریاچه ارومیه گفت: این دریاچه با 70 میلیون مترمكعب باراندوزچای احیا نمی شود.

كیومرث دانشجو افزود: باراندوز چای ارومیه بهترین جایگزین برای سد شهرچای ارومیه در راستای تامین آب شرب شهر ارومیه است كه در صورت بروز مشكل برای سد شهرچای، می تواند این خاصیت جایگزینی را به بهترین شكل ممكن ایفا كند.

وی اضافه كرد: به دلیل برخی تصمیم های نادرست، سد باراندوز احداث نمی شود و این امر می تواند در صورت بروز مشكل به معضلی برای ارومیه تبدیل شود.

وی اظهار كرد: سد نازلوی ارومیه نیز وضعیت مشابهی دارد و احداث آن، متوقف شده ولی ما ناگزیر به احداث این سد نیز هستیم تا بتوانیم به حقوق حقه خود در خصوص تامین آب در مركز استان دست یابیم.

مدیرعامل آب منطقه ای آذربایجان غربی با انتقاد از احداث خط دوم انتقال آب از زرینه رود به تبریز با بهانه های مختلف ادامه داد: این سد متعلق به آذربایجان غربی است ولی منافع آن به آذربایجان شرقی می رسد و این امر، درست نیست.

دانشجو همچنین به مشكلات ایجاد شده برای آذربایجان غربی در خصوص حق آبه از رودخانه ارس گفت: این امر توسط مسئولان مرتبط، دچار بی توجهی شده و امیدواریم با رفع این بی توجهی ها، حق آذربایجان غربی در این خصوص ادا شود.

اسماعیل كریم زاده مدیركل جهاد كشاورزی آذربایجان غربی نیز در این جلسه با اشاره به توقف برخی اقدامات در پایاب سدهای استان با توجه به تصمیمات گرفته شده گفت: این امر در دیگر استانهای حوضه آبریز دریاچه ارومیه انجام نشده و نوعی تبعیض در این خصوص وجود دارد.

دریاچه ارومیه در حال حاضر در بدترین شرایط خود قرار دارد و نزدیك به دو میلیارد مترمكعب آب در خود دارد در حالی كه برای رسیدن به تراز لازم، بیش از 10 میلیارد مترمكعب دیگر آب نیاز دارد و این امر نیازمند تلاش تمامی دست اندركاران، مردم و مسئولان است.

تصمیمات ویژه ای در راستای احیای این دریاچه در نیمه دوم خردادماه امسال در دولت گرفته می شود كه می تواند سرآغازی برای احیای این دریاچه باشد.

دریاچه ارومیه كه قبلا یكی از بزرگترین دریاچه های آب شور جهان بود هم اكنون به گونه ای نگران كننده در حال خشك شدن است.

در دو دهه گذشته سطح دریاچه از پنج هزار كیلومترمربع به كمتر از دو هزار كیلومترمربع كاهش یافته است.

90 درصد وسعت آبی این دریاچه در حال حاضر خشك و به شسوره زار و نمكزار تبدیل شده است.
منبع

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل