کتاب روش های ریاضی در فیزیک

+0 به یه ن

یکی از خوانندگان عزیز از من سراغ کتاب روش های ریاضی در فیزیک گرفته بود. گفتم از دوستم که کتاب شناس هست می پرسم. جواب آن دوست به قرار زیر هست:

اگه به من باشه کتاب نوشته ی رایلی هابسون رو که 1300 صفحه هست و کمبریج چاپ کرده، به هر کتاب دیگه ترجیج میدم برای دوره ی لیسانس. درسته حجمش زیاده، ولی هیچ موضوعی رو جا ننداخته و از صفر شروع کرده.


خواننده میتونه کتاب رو گزینشی هم مبحثی هم بخونه. مطالب رو بسیار ساده توضیح دادن و قابل فهم.در طاهر به نظر میاد سطح اش از ارفکن یا صدری حسنی پایین تر باشه، اما کاربردی تر هست و گستره ی مطالب کاربردی اش بیشتره. این کتاب حسن اش به این هست که دانشجوی لیسانس رو از کتاب های دیگه مثل جبرخطی و معادلات دیفرانسیل معمولی و جزئی و کتاب احتمالات که برای اماری نیاز هست و ... بی نیاز میکنه.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

جوک جعفر

+0 به یه ن

یارو تو قطب از یه اسکیمو میپرسه اینجا زن سفید پوست هست؟ میگه آره یارو میگه زن سیاه پوست هم هست؟ میگه آره یارو میگه زنی که هم سیاه باشه هم سفید هست؟ میگه نه دیگه اینو نداریم. یارو داد میزنه میگه جعفر نگفتم اون که دیشب بهش شماره دادیم پنگوئن بود😂😂😂 😂 👈دهکده ایرانی


پی نوشت مینجیق:
یک نکته ای را این هموطن نمکدان نابغه مان در ساختن جوک در مورد جعفر متوجه نبوده:
 پنگوئن در قاره قطب جنوب می شه.  اسکیمو در قطب شمال!!!

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

گرما یک طرف، کنکور یک طرف

+0 به یه ن

این پنجشنبه جمعه کنکور هست. ای کاش مسئولان ساختمان هایی که کنکور قراره درآنها برگزار بشه در چند روز آینده سیستم سرمایش مدرسه را سرویس کنند. دست کم برایشان پنکه تعبیه کنند. به خصوص در اهواز. این را به اشتراک بگذارید تا برسد به دست مسئولان

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

رضایت بخش ترین کاری که کرده ام

+0 به یه ن

پنجشنبه گذشته، یکی از مددجویان تحت کفالتم را که الان آقای مهندس رشیدی شده دیدم. بسیار به وجودش افتخار می کنم. همانی شده که آرزویش را داشتم ! شاید هم حتی بالاتر از ان آرزو و ایده آل! شاید بتوانم بگویم در هشت سال گذشته هیچ کدام فعالیت هایی که انجام داده ام (وبسیار هم برایشان انرژی و نیرو صرف کردم) تا این اندازه به بار ننشسته و به من احساس رضایت و خوشنودی نداده است. به همه شما کفالت مددجویی از بنیاد کودک را توصیه می کنم.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

لزوم بیش از پیش پرهیز از انتشار مطالب تفرقه افکن قومی

+0 به یه ن

می بینید که وضعیت منطقه چه جوری است؟! "گؤزل آقا چوخ گؤزلی دی وردی بیر چیچک ده چیخارددی!" یکی هارت پورت ولیعهد عربستان را کم داشتیم!

دیده ایم و می دانیم که در فضای مجازی نفرت پراکنان قومی بسیارند. هرگز به تفرقه افکنی آنان پا ندهیم به خصوص در این شرایط.

نمونه هایی از نفرت پراکنی های جهت دار را در سال های اخیر شاهد بوده ایم.

در جریان زلزله قراداغ پسری که ادعا می کرد از شیراز نظر می نویسد در فیس بوک از کشته شدن ترک ها ابراز خوشحالی کرده بود. پی گیری کردند دیدند طرف از ترکیه دارد نظر می گذارد نه از شیراز!

بعد از حادثه دردناک تصادف قطار تبریز به مشهد هم باز یک از خدا بی خبر عکس دختری را از فضای مجازی برداشته بودند و یک اکانت جعلی به نام او ساخته بود که از کشته شدن ترک ها ابراز خوشنودی می کرد. اون دختر بلافاصله ویدئوی تسلیتی منتشر کرد و گفت که اکانت جعلی است و مربوط به او نیست.



در این مورد قبلا هم نوشته ام.
http://yasamanfarzan.arzublog.com/post-72129.html

اگر با چنین نظرات نفرت پراکنانه رو به رو شدید هر گز آن را بازنشر ندهید. چرا که ممکن هست تکذیبیه بعدی به دست مردم نرسد و خیال کنند که واقعا برخی از هموطنان آرزوی مرگ آنها را دارند. این نوع نظرات اگر باور شوند، کینه به وجود می آورند.
اگر دیدید جایی از این نظرات منتشر شده نظری بگذارید و بگویید اغلب اینها جعلی است.
درسته که بین ترک و فارس "کَل کَل" هست. طبیعی است که باشد. از قدیم الایام هم گویا بوده! اما باور کنید اکثریت 99.999درصدی هموطنان فارس هرگز آرزوی شکست و ناکامی و مرگ برای هموطنان ترک نمی کنند.
کاملا برعکس. من در تهران زندگی می کنم و شاهدم که در هرکدام از این سوانح به شدت ناراحت شدند و اگر کاری برای کمک از دستشان بر می آمد دریغ نکردند.

اون جوک ها که در مورد ترک ها می سازند خیلی بد هستند. من خودم مخالف سرسخت جوک های قومیتی هستم. اما خیلی فاصله هست بین گفتن این جوک ها و آرزوی مرگ کردن. حتی اونهایی که از این جوک ها می گویند هم آرزوی مرگ و نابودی ندارند. آن نظرات توسط یک عده مغرض به طور هدفدار برای ایجاد اختلاف قومی منتشر می شود. باید هوشیار باشیم و پا به آن قبیل نظرات نفرت پراکنانه ندهیم.
حالا که صحبت به اینجا رسید یک نظری هم در مورد جوک های " یک ترکه ... یه روزی غضنفر...." بدهم. راستش خیلی وقت ها این جوک ها را هموطنانی این ور و اون ور می گویند که اتفاقا خیلی هم ترک ها را قبول دارند. حتی بیش از آن که ما خودمان خودمان را قبول داریم.
ما ایرادهای خودمان را هم می بینیم اما اونها فقط اتحاد و همت و پیشرو بودن ما در مدرنیته به چشم شان می آید.

برای یک غربی شاید این خیلی قابل فهم نباشد که وقتی کسی کسی را خیلی قبول دارد به او فحش دهد! اما ماایرانی ها اعم بر ترک و فارس همه همین طوریم دیگه. پدر وقتی از یک کار یا اخلاق پسرش خوشش می آید با خنده خنده و خوش خوشان می گوید "کپک اوغلی!" یعنی هم به خودش فحش می دهد هم به پسرش! اما وقتی همون پسر کار بدی می کند که پدر را عصبانی می کند پدر بر می گردد با لفظ قلم و بیش از حد مودبانه می گوید "آقای ...! بفرمایید بنشینید می خواهم با شما صحبت کنم......"
مردم عجیبی هستیم!
خارجی ها از دیدنمان گیج و ویج می شوند. خوب نیست که به قول برره ای ها این قدر "افعال معکوس در وَ می کنیم" و برعکس حرف می زنیم. اما دست کم خودمان بدانیم منظور چیست و به خاطر سو تفاهم از هم کینه نگیریم.

پی نوشت:
منظورم ابدا دست کشیدن از مطالبات مدنی هویتگرایی قومی نظیر آموزش زبان مادری و توجه به هنر و معماری اصیل منطقه ای و نامگذاری اماکن بر اساس هویت محلی و..... نیست. خوشبختانه در ده سال اخیر این نکات را جا انداخته ایم و دیگر نسبت به این گونه مطالبات مقاومت زیادی نیست. هر چند به مطالباتمان به طور کامل نرسیده ایم اما دیگه  به کسی  که این گونه مطالبات را مطرح می کند انگ خیانت به اتحاد ملی و تمامیت ارضی نمی زنند. رنگین کمان فرهنگ های درون ایران و لزوم تکریم آنها و اهمیت آنها در هرچه غنی کردن این مجموعه کمابیش جا افتاده. به عبارت دیگر جا انداخته ایم. این قدم کوچکی نیست. آفرین بر خودمان!

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

انتقاد از دولتمردان موجود ایران

+0 به یه ن

در بخش نظرات (باخیش) وبلاگم انتقادات زیادی به رئیس جمهور و هیئت دولت می شه. گرچه نه همه اما بخش نسبتا بزرگی از این انتقادات را هم من خودم وارد می دانم.
انتقادات از جانب طرفداران جناح اصولگرا مطرح نمی شه. به گمانم اکثر کسانی که دارند انتقاد می کنند به جناح اصولگرا انتقادات جدی تری را وارد می دانند.
تیپ استدلال های منتقدان با  استدلال های اپوزیسیون خارج کشور هم فرق داره و به نظر می رسه تغییرات رادیکالی مد نظر این دسته منتقدان نیست.
با توجه به شرایط منطقه ابدا به مصلحت نیست که حرکت رادیکالی صورت بگیره چون در این صورت امنیت کشور ممکنه به خطر بیافته.
اما با غر زدن نسبت به شرایط موجود هم که به جایی نمی رسیم. نظر من این هست که تنها راه حل منطقی در این شرایط تلاش برای ایجاد یک جناح سوم سیاسی در کشور در چارچوب قانون اساسی موجود هست. جناح سومی که  پایگاه اجتماعی اش  جنبش های اجتماعی دو دهه اخیر نظیر جنبش زنان,  جنبش حقوق زبانی، جنبش حفظ محیط زیست،  جنبش حمایت کودکان جنبش های کارگری و ... هست. این جنبش ها  نیروی عظیم اجتماعی دارند. اگر با هم ائتلاف بکنند به جایی می رسند.
اتفاقا الا شرایط برای چنین حرکتی مهیا هست. انصافا دوره روحانی هرچه قدر هم بدی داشته باشه این خوبی را داشته که به ما آزادی کافی در این جهت بده. زمان احمدی نژاد هزینه همین کار هم زیاد بود. قدر این آزادی نسبی را بدانیم و از آن سود ببریم.

من این حرف ها را چند سال هست که می گویم. در آستانه انتخابات امسال خوشبختانه دیدم که افراد بیشتری دارند به این موضوع فکر می کنند. بعد از این هرجا دیدم مقاله ای با این طرز فکر منتشر شده اینجا دوباره منتشر می کنم یا به آن لینک می دهم.
برای این که این رویه به جایی برسه باید سعی کنیم این یه ذره زمان و انرژی ای که برای کارهای سیاسی می گذاریم در جهت مناسب باشه و به هدر نره. در این راستا لازم هست حواسمان به بیراهه های زیر باشه:

1) غر زدن به وضع موجود کمک زیادی برای ایجاد آلترناتیو بهتر نمی کنه. غر زدن برای غر زدن ممنوع! انتقاد به قصد پروراندن آلترناتیوی فاقد آن نقص، آزاد!
2)  غرق نوستالژی نشویم. ما ایرانی ها اغلب گرفتار نوستالژی هستیم. در سال های اخیر هم این شبکه "من و تو" به این پدیده دامن زده! زمان شاه- چه به اندازه آن چه که صدا وسیما می گه بد بوده باشه چه به اندازه آن چه که شبکه "من و تو" می گه خوب بوده باشه- گذشته، تمام شده،  رفته و دیگه بر نمی گرده!  مهم امروز و فردا هست. اون قدر در گذشته غرق نشویم که امروز و فردا را از یاد ببریم.
3) به دعوای زرگری اصلاح طلبان و اصولگرا ها کاری نداشته باشیم. خیلی سنگ اصلاح طلبان را در مقابل اصولگراها به سینه نزنیم. باور کنید اگر من و شما مشکلی داشته باشیم این دوستان اصلاح طلب قدمی برای ما بر نمی دارند. (حتی از این جهت می شه گفت روی دوستان اصولگرا می شه بیشتر حساب کرد.) 
 به قول معروف برای کسی بمیر که دست کم برایت تب کنه!
4) از ترس داعش آزادی های مدنی محدود مان را به آسانی وا ندهیم! اگر جرئت دفاع از اقلیت ها را نداریم   دست کم  ما برای محدود تر شدن حقوق شهروندی اقلیت ها کف و هورا نکشیم!
5) خود را اسیر تئوری های توطئه رنگارنگ نکنیم. خود را مجبور اختیار نیروهای عجیب و سری توطئه گر داخلی و خارجی نبینیم. همه چیز به اختیار و خواست و اراده من و شما نیست و نخواهد بود. اما به اندازه وزن اجتماعی ای که داریم و تلاشی که می کنیم  و هزینه ای که حاضریم بپردازیم به نتیجه خواهیم رسید. گیریم کسانی هستند که می نشینند توطئه می کنند (که قطعا هستند) اما ما نه کم هوش تر از آنهاییم و نه دست و پا چلفتی تر!
6) بپذیریم که ایران کشوری متکثر هست و همه مثل ما فکر نمی کنند. ایده آل من شاید با ایده آل شما یکی نباشد، اما این نکته ما را با هم دشمن نمی سازد. چه بسا در مواردی با هم همنظریم و می توانیم به هم یاری برسانیم.
7) صبور باشیم و آهسته و پیوسته جلو برویم. اگر انتظار داشته باشیم که زود به نتیجه برسیم زود دلسرد خواهیم شد. وقت و انرژی محدودی برای این کار بگذاریم تا وسط کار نبُریم.
8) شبکه های دوستان خود را ایجاد کنیم تا به گاه عمل بتوانیم روی هم حساب باز کنیم. دست تنهایی  کار زیادی نمی شه کرد.
9) در جهت ائتلاف جنبش های مدنی موجود بکوشیم. وقت خود را صرف دعوا بر سر این که به طور مثال  "مبارزه برای حقوق زبانی مهم تر هست یا حقوق زنان"  یا "وقتی کودکان گرسنه اند چرا نگران انقراض حیوانات هستید" تلف نکنیم. اواخر دوره احمدی نژاد اون قدر وقت سر این بحث ها هدر رفت که اگر صرف جنبش ها می شد چه بسا ا همه شان بسی جلو تر می رفتند. بگذاریم هرکه در راستای خوبی که در اولویت می بیند حرکت کند هرچند ما دلیل اولویت آن را درک نکنیم. در عین حال سعی کنیم ائتلافی بین این جنبشها ایجاد شود که در هنگام لزوم در جهت اهداف مشترک هماهنگ عمل کنند.

پی نوشت: این آخری خطاب به کسانی هست که در جمع هایی هستند یا بوده اند به نظرشان خاص هست. مثل جمع  دانشگاه شریف یا جمع پزشکان و یا مدرسه البرز و یا مدارس سمپاد و.....
اصلا فکر نکنید همه دنیا-یا دست کم همه ایران- دور این جمع می گردد. نیروهای اجتماعی بسیار قوی ای خارج از این جمع های محدود وجود دارد. این پیش داوری را که اگر جنبشی پیشرو باشد حتما این جمع محدود شما سرآمد و هدایتگر آن خواهد بود دور بریزید. اتفاقا این جمع ها که از انواع و اقسام گزینش ها رد شده اند عموما محافظه کار تر هستند. conformistتر از متوسط جامعه هستند.
چون فکر می کنند خیییییللللیییی موقعیت ممتازی دارند می ترسند کاری بکنند که آن را از دست بدهند.
اگر دیدید این جمع هیچ همراهی ای نشان نمی دهد گمان نبرید که همراهی در جامعه نخواهید یافت. در جامعه بازتر از این جمع های محدود افراد شجاع تر و با فکر آزادتر و بازتر بسیار می توانید بیابید. به خصوص اگر پزشک هستید از نیروی  عظیم اجتماعی پرستاران و بهیاران غافل نشویدکه عموما بسیار شجاع و در عین حال دنیا دیده   هستند.
در بین خیل عظیم زنان خانه دار هم اقلیتی بسیار شجاع هستند. هرچند در اقلیت هستند اما چون تعداد خانم های خانه دار حدود ده میلیونی است همین اقلیت هم نیروی اجتماعی مهمی به حساب می آیند. باز نشسته ها همین طور. بیشترشان دیگه نگرانی از "گزینش" و امثال آن ندارند. می خواهند در باقی مانده عمر آزاده بزیند. وقت برای کارهای اجتماعی و سیاسی هم زیاد دارند. از این نیروها غافل نشوید و خود را محدود به جمع های خاص که در حرف بسیار روشنفکر می نمایند اما در عمل بسیار محافظه کارند نکنید.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

پولتان را برای دانشگاه شبانه تلف نکنید

+0 به یه ن

اگر بالفرض شبانه دانشگاه شریف قبول شدید و روزانه دانشگاه تهران یا شهید بهشتی به هیج وجه شبانه شریف را انتخاب نکنید. ابدا سطح علمی شریف از آن دو دانشگاه اون قدر بالاتر نیست که بخواهید اون همه پول تلف کنید. روزانه شهید بهشتی و یا دانشگاه تهران را انتخاب کنید. با قاطعیت تمام عرض می کنم.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

طومار برای زنده نگاه داشتن هورالعظیم

+0 به یه ن

هورالعظیم نام تالابی است در جنوب غربی کشور مشترک بین عراق و ایران. یک سوم آن در ایران هست بقیه اش در عراق. کارشناسان می گویند علت اصلی آلودگی هوای خوزستان خشک شدن این تالاب هست. علت خشک شدن تالاب هم سد سازی روی رودخانه هایی است که تالاب از آن سیراب می شد.

من که معتقدم قسمت بزرگی از دعوا و جنگ و جدال در سوریه و عراق هم نتیجه مستقیم همین کم آب شدن دجله وفرات به دلیل سدسازی روی سرچشمه هاست.  مردم اونجا نسل اندر نسل هزاران سال با آب دجله و فرات کشاورزی می کردند نان خود را در می آوردند. وقتی آب را بر آنها بستند کشاورزی از رونق افتاد. بیکار که شدند  برخی شان مجبور شدند  برای سیر کردن شکم مزدور قدرت های بیگانه شوند. اگر آب داشتند کشاورزی شان را می کردند چشم طمع به دلارهای نفتی عربستان نمی دوختند!
پاراگراف دوم فرضیه غیر کارشناسی بنده است (خیلی جدی نگیرید!) اما ربط آلودگی هوای اهواز به خشک شدن هورالعظیم و ربط آن به سد سازی ها و دخالت های دیگر انسانی در طبیعت واقعیت اثبات شده توسط کارشناسان مربوطه می باشد (خیلی جدی بگیرید!).

 
طوماری برای متوقف کردن سد سازی های بیشتر و نجات هورالعظیم خطاب به دبیرکل سازمان ملل تهیه شده است. من امضایش کردم. شما هم اگر خواستید امضا کنید:
طومار برای حفظ هورالعظیم

پی نوشت اول:
فیلم "عروس آتش" را دیده اید؟ این فیلم در مورد عرب های هور هست که مردم بومی ای هستند که در آن منطقه زندگی می کنند.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

درود بر زنان بلوچ

+0 به یه ن

اتفاقات جالبی داره در این مملکت می افته. در سیستان بلوچستان 415 زن به شوراهای شهروروستا راه پیدا کرده اند.


https://meidaan.com/archive/37752

حتما اون لینکی که در بالا دادم ببینید. زنها خودشان زنها را تشویق به کاندیدا شدن کرده اند. بدون توسل به ریش سفیدان قوم. حرف شان هم این بود که نماینده شوید تا هنر سوزن دوزی ما را معرفی کنید. خیییییللللللیییییی این نگرش پیشرو هست. دقت کنید چشم ندوخته اند که معجزه ای شود. دست آخر می دانند آن چه به دادشان خواهد رسید همان هنر و تلاش خودشان هست. اما این راه هم می دانند که از جنس خودشان در پله های قدرت باید نماینده ای برگزینند که موانع را از سر راهشان بردارند. آفرین به زنان سیستان بلوچستان!

چیزی که خیلی بیشتر از مردسالاری و زن سالاری در این قضیه برای من برجسته است اینه که زنان بلوچ می خواهند از بین خودشان کسی را انتخاب کنند که راه را باز کند که هنرشان را به فروش برسانند. این خییییللللللییییی قدم بزرگی است. اگر در کارهای خیریه باشید می بینید این ورها اونهایی که کمک دریافت می کنند می فرمایند میوه را بخر پوست بکن بذار توی دهنم والا نفرینت می کنم!!! اغراق نمی کنم! نگاه غالب در اغلب خیریه ها همین هست.

این همه اتکا به نفس زنان بلوچ ستودنی است!

در شهرهای نسبتا مرفه تر ایران خیریه های زیادی هستند که در آن خانم های طبقه متوسط سعی می کنند هنرهای دستی به زنان بی بضاعت یاد بدهند که روی پای خودشان بایستند. همان نوع کاردستی ها که همسران خانه دار مهندسان و پزشکان و بازاریان و دیگر اقشار پردرآمد در خانه درست می کنند و گاه به فروش هم می رسانند که مشغولیت برایشان باشد . اما این زنان حاشیه نشین اغلب خیلی به اکراه می آموزند. به ندرت حاضر می شوند تن به آن دهند. این یارانه ها هم بدعادت ترشان ساخته. وقتی مقایسه می کنم و می بینم زنان بلوچ این قدر با همت تر هستند نمی توانم تحسین نکنم!

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

یک فیلم از تبریز در جشنواره کن

+0 به یه ن

قیلم "حیوان" ساخته برادران ارک از تبریز در جشنواره کن امسال نمایش داده می شه. فکر نکنم در حوزه هنری خبری مهمتر از این برای تبریز باشه اما در کانالها واخبار مربوط به تبریز  آن چنان که شاید صحبتی از آن به میان نمی آید!  تبزر فیلم را می توانید اینجا ببینید.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل