کار گروهی یا کار فردی؟

+0 به یه ن

برای استخدام  هیئت علمی در جایی مثل آی-پی-ام (و مشابه آن در کشورهای دیگه) مهم هست که شخص در رزومه اش هم مقاله مشترک با گروه ها  و همکاران داشته باشد و هم مقاله ای داشته باشد که به تنهایی نوشته باشد. این یکی از معیارهای مهم در استخدام هست. اگر شخصی همه مقاله هایش را به تنهایی نوشته باشد یا همه مقالاتش گروهی باشد شانس استخدامش به سمت صفر میل می کند.

انتظار می رود هم بتواند در کار گروهی موفق باشد و هم این توانمندی را داشته باشد به تنهایی پروژه ای را به انجام برساند. نظر مرا بخواهید درستش هم همینه. در سال های اخیر برخی از شرکت ها در غرب دارند شور اهمیت دادن به کار گروهی را در می آورند. این افراط تبعات منفی خود را دارد و در خود غرب هم منتقدان خود را دارد. 
خوشبختانه محیط آکادمیک غربی دچار این تب نشده و میانه را نگه می دارد. محیط های آکادمیک چون از طرفی صاحب اندیشه اند و از طرف دیگر ریشه دار هستند کمتر از روی پیروی از مد دچار این قبیل مدها می شوند. این قبیل تب ها خاص شرکت های استارت آپ هست! البته از آن سو هم باید گفت که یک شرکت استارت آپ به دلیل داشتن اینرسی کم می تواند چنان یک شبه ره صد ساله رود یک نهاد ریشه دار و قدیمی در خواب هم نتواند تصور کند.


الغرض! این تب به آن شدت هنوز به ایران سرایت نکرده است. به نظر من اگر شما در ایران می خواهید برای یک شغل (آکادمیک یا غیر آکادمیک) اقدام کنید در رزومه و مصاحبه خود چنان جلوه دهید که هم با کار گروهی راحت هستید و هم با کار تک نفره. در واقعیت هم سعی کنید هر دو قابلیت را در خود پرورش دهید. به این ترتیب شانس تان برای کار پیدا کردن و درخشیدن در آن کار بالاتر می رود.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

تجارب محمد عزیز در مورد مصاحبه های استخدامی

+0 به یه ن


متن زیر نظر یکی از خوانندگان عزیز وبلاگ هست. سعی کنید برای سئوالاتی که مطرح می شود جوابی درخور بیابید. اگر خواستید جوابتان را در بخش نظرها بنویسید تا با هم همفکری کنیم ببینیم جواب مناسبی هست یا خیر. می شه فکر کرد و دید با چه جمله بندی بیان شود موثر تر واقع می شود.

با سلام و تبریک فرا رسیدن سال نو،
طبق تجربه ای که داشتم بسیاری از شرکت های خصوصی هستند که یک سری اصول منطقی رو برای استخدام در نظر میگیرند.
اگر آشنا و معرفی و پارتی و این حرفا رو کنار بذاریم ، یک سری فاکتور هایی هست که مایلم طبق تجربه ای که داشتم چند تاییش رو با شما در میون بگذارم که نتیجه ی فرستادن رزومه های فراوان و شرکت در چندین مصاحبه هست.

اولین و مهمترین اصلی که برای من ثابت شده که خیلی در انتخاب شخص تاثیر گذاره دونستن زبان انگلیسیه. البته تصور نکنید که لزوما باید همه چیز انگلیسی را بدانید که بتونید بگید من انگلیسی بلدم نه! باور کنید در مورد همین زبان فارسی که ممکنه گمان کنید بهش مسلطید، ممکنه خیلی کلمات یا ترکیب ها باشه که نه معنیش رو بدونید و نه حتی تاحالا به گوشتون خورده باشه. پس دونستن سطح قابل قبولی از زبان انگلیسی به حدی که بتونید متن های تخصصی رو بخونید و ارتباط برقرار کنید هم بسیار عالیه.

یک فایل رزومه ی دو یا سه صفحه ای انگلیسی و یک رزومه ی فارسی خوب برای خودتون اماده کنید و البته برای هر کاری باید رزومه ای که بیشتر به اون کار میخوره رو تهیه کنید. ممکنه فکر کنید که دستاورد های من به 2-3 صفحه نمیرسه که بخوام بنویسم! اما واقعیت اینه که ما معمولا دونستن خیلی چیز ها رو بدیهی فرض میکنیم در حالی که اونها رو میشه توی رزومه آورد و توانایی های قابل توجهی محسوب میشن. معدل رو اگر پایین هست لزومی نداره ذکر کنید.

بعضی جاها به اسم دانشگاه نگاه میکنند مثلا میگن فقط از دانشگاه x, y , z استخدام میکنیم. اما طبق تجربه من اینجور جاها سطحشون از بقیه پایین تره. از همین معیار ظاهری در انتخابشون کاملا واضحه که اینطوره. پس نگران اسم دانشگاهتون نباشید. بعلاوه میتونید یک سری به همون دانشگاهها بزنید و سر کلاس ها حاضر بشید و ببینید که خود شما ممکنه از خیلی از دانشجویان همون دانشگاهها در خیلی از زمینه های تخصصیتون قویتر باشید. پس معیار اعتماد بنفس خود رو نباید قضاوت دیگران قرار بدید و اونچه که لازمه رو بی توجه به این صحبت ها انجام بدید. در جایی که توانایی شما رو به اسم دانشگاهتون مسنجند همون بهتر که کار نکنید.

تصور نکنید که لزوما باید به همه مباحث درسیتون مسلط باشید تا بتونید نامزد مناسبی برای کار مورد نظر باشید. در اکثر اوقات (به غیر از کارهای اکادمیک و پژوهشی) اون چیزی که توی دانشگاه خوندید کمترین ارتباط با کار و عمل داره. و اصلا باید دوره های آموزشی رو توی محل کار بگذرونید.

به صورت آنلاین همیشه آگهی هایی برای استخدام هست و شما میتونید رزومه تون رو برای ادرس هایی که دادن بفرستید. معمولا زمانی که بیشترین استخدام ها صورت میگیره ، حدود اردیبهشت ماه و همچنین اواخر تابستان هست. وبسایت های مختلف رو برای این اگهی ها میتونید چک کنید.

دقت کنید معمولا شرکت هایی که ایمیل دامنه خصوصی دارن معتبر تر و بهتر هستن و کار استخدامشون بیشتر روی رواله. و میتونید وبسایت شرکت ها رو هم چک کنید و از روی اون تصمیم بگیرید که آیا می ارزه که رزومه بفرستید یا خیر.(اگر تجربه کافی ندارید حداقل برای تجربه ی مصاحبه خوبه که رزومه رو ارسال کنید)

یک سری سوالات هست که در مصاحبه های خیلی از شرکت های بزرگ هم نمونه اش پرسیده میشه و خیلی خوبه که راجع بهشون فکر کنید و برای اونها پاسخ داشته باشید. چند تاش رو برای نمونه اینجا میارم.
-معرفی خود.(به راستی خودتون رو چجوری تعریف میکنید؟ سعی کنید جوابتون به شغل مذکور ربط پیدا کنه.)
- چرا اینجا رو انتخاب کردید؟
-یک دلیل به من بده که شما را بر بقیه کاندیدا ها ترجیح بدم.
-مهمترین ویژگی شما چیه؟
-ممترین ضعف شما از نظر خودتون چیه و چه راهکار هایی برای بهبود یا غلبه بر اون رو در پیش گرفتید.(از tricky ترین سوالات. باید مراقب باشید که ضعف برای پوزیشن مذکور قابل اغماض باشه)
-کار گروهی رو ترجیح میدید یا تکی چرا؟ (معمولا جواب مطلوب کار گروهیه! گاهی به صورت غیر مستقیم پرسیده میشه: مثلا چه ورزشی دوست دارید؟)
-آیا قصد ادامه تحصیل دارد؟(منظورشون اینه که آیا وسط راه ما رو میخواید تنها بذارید؟؟!!)
- اگر عملی از همکارتون ببینید که مغایر با منافع شرکته چکار میکنید؟
-اگر مدیرتون کاری از شما بخواد که مطمئنید به منافع شرکت لطمه میزنه، چه میکنید؟
-چه جور محیط کاری رو می پسندید؟
- از مدیرتون چه انتظاری دارید.
-چه مدت میخواید با ما کار کنید؟
-دلیل ترک کار قبلی (در صورت وجود)
- حقوق درخواستی شما چقدره؟ (فکر نکنید ذکر کردن مبلغ غیر حرفه ایه! حتما ذکر کنید و فکر نکنید اگر مبلغ کمی بگید شانستون بالاتر میره! نه. یک مبلغی بگید که با توجه به تجربه کاری شما و پایه حقوق فعلی، نه خیلی کم باشه نه خیلی زیاد. وقت و زندگی شما با ارزش تر از اینه که به هر قیمتی کار رو بگیرید )

* حتما در زمان مصاحبه راجع به شرایط کاری، ساعات کار و مرخصی و بیمه و حقوق دقیقا سوال کنید. و فکر نکنید درست نیست! این ها حق شماست و ارزشمند ترین دارایی مادی زندگیتون یعنی زمان و عمرتون رو براش میخواید صرف کنید. 

در مصاحبه ی شرکت های بین المللی ممکنه که چند نفری دور میز بنشینند و حتی به انگلیسی از شما سوال کنند. پس سعی کنید پاسخ سوالات فوق رو به صورت انگلیسی هم یاد بگیرید و راجع بهش بدونید. باز هم میگم گمان نکنید لزوما انگلیسیتون باید خیلی عالی باشه، گاهی ممکنه انگلیسی شما که تصور میکنید سطحش متوسطه از خود شخص مصاحبه کننده هم بهتر باشه! 

همین مصاحبه ها حتی اگر پذیرفته نشید فرصت مناسبی برای اشنایی با خیلی ادم های متخصص توی رشته شماست ، از هر فرصتی برای یاد گیری استفاده کنید.

ظاهر فرد مصاحبه شونده و طرز پاسخ دادنش هم میتونه خیلی روی مصاحبه کننده تاثیر بذاره. اصلا یک دلیل مصاحبه ی حضوری هم دیدن رو در روی شخص هست. پس به نوع پوشش و اراستگی باید دقت کرد.

در نهایت به نظرم با توجه به شرایط فعلی، نباید فکر کنید که به هر قیمتی باید یک کار پیدا کرد و سر اون کار رفت! باور کنید در منزل نشستن و بر معلومات و دانسته های خود افزودن و تلاش برای یافتن کار خوب، خیلی بهتر مفید تر و ارزشمند تر از بعضی کارهاست که ممکنه سر راهمون قرار بگیره و بخوایم علیرغم شرایط بسیار نا عادلانش بپذیریمش!

اینها بخشی از چیزهایی بود که به ذهنم رسید. 
امیدوارم به درد بخوره.
شاد باشید

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

آزادی به قید شرط

+0 به یه ن


دی وی دی «آزاد به قید شرط» به تازگی به بازار آمده. اگر این فیلم را ندیده اید توصیه می کنم حتما ببینید. به عقیده من تصویر بسیار واقعگرایانه ای از فساد در جامعه کنونی ایران می دهد.
یک نکته ای در فیلم هست که به بحث چند همسری هم که کردیم مربوط می شود. 
در این فیلم یک زن که عاشق شوهرش بوده از او که زندانی است طلاق می گیرد. بعد هم با یک مرد گردن کلفت عروسی می کند و می شود همسر دوم او. مرد گردن کلفت دست بزن هم دارد.
در میانه فیلم می فهمیم زن برای این که آن مرد گردن کلفت از نفوذش استفاده کند و شوهر اول خانم را آزاد کند تن به ازدواج داده.
بعد هم می فهمیم بنا به قانون آزاد شدن حق مرد بوده و مرد گردن کلفت خیلی هم کار مهمی انجام نداده جز آن که روند رسیدگی به پرونده را اندکی تسریع کرده. یعنی اگر او هم نبود مرد آزاد می شد اما یکی دو سال دیرتر.
من فکر می کنم این خیلی واقعگرایانه است. افراد کم اطلاع از حقوق خودشان در جامعه ما به دام گردن کلفت هایی می افتند که نیازهای آنها سو استفاده می کنند.
اگر زن اون اشتباه را نمی کرد مرد با کمی تاخیر آزاد می شد. زودتر از آزاد شدن او چه فایده ای برایش داشت. در زندان که راحت تر بود! آزاد شد که ببیند یک لندهور وارد زندگی اش شده یک روز دخترش را کتک می زند و یک روز عشقش را و او هم باید دندان روی جگر بگذارد و دم نزند!. چه آزادی لذت بخشی!!!!

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

تعطیلات سال نو را چگونه خواهیم گذراند؟

+0 به یه ن

ما همه تعطیلات در خانه خواهیم بود. سفر به هنگام نوروز را دوست ندارم. جاده ها شلوغ و خطرناکند. هتل ها شلوغ و قیمت ها بیخودی بالا.

در خانه خودمان می مانیم. به کارهایمان می رسیم. مدت هاست آرزو داشتم وقت کنم شیرینی بپزم. همین کار را خواهم کرد. مطالعه می کنم. وبلاگ نویسی می کنم. مهمان دعوت می کنم و.....

من و شاهین هر روز سیب هفت سین را می خوریم و یکی دیگه جاش می ذاریم. سیر هفت سین را در غذا خرد می کنیم جایش باز می ذاریم...... این طوری هفت سین تر و تازه می ماند و اسراف و ریخت و پاش و دور ریز هم کمتر است.

برای سال آینده کلی برنامه دارم. هدفم این هست که در سال آینده بیشتر مراقب سلامت خود و همسرم باشم. نظم بیشتری به زندگی دهم و با تمرکز بیشتری به کار پژوهشی بپردازم. 
از ۵ فروردین تا ۵ خرداد برنامه همه با هم در این وبلاگ خواهیم داشت. شما هم اگر مایلید به این برنامه بپیوندید. اگر می خواهید برای کنکور آماده شوید.... اگر می خواهید دنبال شغل بگردید... اگر می خواهید وزن کم کنید..... اگر می خواهید سیگار ترک کنید.... اگر می خواهید زبان یاد بگیرید....... خلاصه هر تصمیمی دارید که نیاز به اراده و حمایت روحی جمعی دارد می توانید به جمع مابپیوندید. اینجا ما از هم حمایت روحی و فکری می کنیم و به همدیگر انگیزه می دهیم تا ادامه دهیم.
هر هفته هم از پیشرفت کار گزارش می دهیم. برای این که جلو برویم باید اندکی خوشبینانه نگاه کنیم. البته خوشبینی توام با واقعگرایی .
این موضوع در مورد جست وجوی کار بیشتر نمود دارد. اگر دایم به خود بگویید همه اش به پارتی بستگی دارد که من ندارم طبعا حرکتی نمی توانید بکنید! واقعیت هم این نیست که «همه اش» پارتی باشد! بخشی پارتی است نه همه ! بذارید یک نکته بگویم. درسته که در کشور ما فساد هست. زیاد هم هست. اما برعکس آن که خیلی ها ادعا می کنند «همه اش» هم فساد نیست. به اون شوری هم که می گویند نیست! در همین مملکت هم می شه بدون آلوده شدن به فساد زندگی مرفهی دست و پا کرد. سخته اما ممکنه. اتفاقا اونهایی که خیلی به خودشان می گویند که باید زرنگ باشند و در این آشفته بازار از پدر سوختگی از بقیه عقب نمانند عموما خودشان را می اندازند توی چاه. بعدش هم ننه من غریبم بازی در می آورند که بقیه رند بودند من مظلوم واقع شدم  و به افسانه «همه اش» فساد هست دامن می زنند. دیگه نمی گن که من هم خواستم رندی بکنم اما  اون از عهده اش بر نیامدم!
من موارد زیادی می شناسم. در مقابل افراد زیادی را هم می شناسم که با درستی و سخت کوشی برای خود و خانواده زندگی مرفهی در همین مملکت دست و پا کرده اند.  در نوشته های بعدی ام نمونه هایی را مثال خواهم زد.


سال خوبی را برای همه تان آرزومندم. سال خوبی توام با واقع بینی با اندکی چاشنی خوش بینی! نوروزتان پیروز!

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

کاریابی: نمره، سمپاد، دانشگاه آزاد

+0 به یه ن

همان طوری که قبلا نوشتم می خواهم در چند ماه ابتدای سال در مورد جست و جوی شغل و کاریابی بنویسم. می دانم که این موضوع دغدغه بسیاری از ماست. شاید باورتان نشود اما یکی از دغدغه های اصلی من است . خیلی نزدیک تر از آن که تصورش را بکنید با این موضوع درگیر هستم اما از زاویه ای دیگر. برای همین فکر می کنم -دست کم بخشی از نکاتی که عرض می کنم برای خوانندگان این وبلاگ تازگی داشته باشد.


حالا چند نکته که به ذهنم رسید.

۱) اول این که بر عکس آن چه که شاید شنیده باشید اتفاقا نمرات دوره کارشناسی -به خصوص نمرات دروس تخصصی- خیلی در استخدام مهم هست. در دوره کارشناسی بکوشید که در دروس تخصصی نمره خوبی بیاورید.
اگر نمرات تان پایین باشد شانس استخدام شما پایین می آید.  می دانم در سال اول دوره کارشناسی بین برخی از دانشجو ها نمره پایین آوردن نشانه از «مردانگی» محسوب می شود!!! به خصوص بین سمپادی های مذکر این فرهنگ بسیار رواج دارد. برای این که نشان بدهند دیگر بزرگ شده اند و دیگر بچه نیستند با افتخار از مشروط شدن دم می زنند. واقعیت این هست که برای استخدام شدن نمرات پایین در دوره کارشناسی امتیاز منفی بزرگی تلقی می گردد.
از گشتن با کسانی که درس نخواندن و نمره پایین گرفتن را «افه» می دانند دوری کنید. با کسانی بگردید که به خاطر درس خواندن و نمره بالا آوردن به شما سرکوفت نمی زنند.

۲) از سمپاد گفتم این نکته یادم آمد. موقع مصاحبه استخدام و در رزومه خود اشاره ای به سمپادی بودن نکنید.  هویت خود را با سمپاد تعریف کردن به هنگام استخدام تا حدودی منفی تلقی خواهد شد. دلیل آن  دو نکته هست: الف)اغلب سمپادی ها در کار گروهی سابقه خوبی خود به جا نگذاشته اند. ب) این تصور عمومی در مورد سمپادی ها هست که «بیشتر از فهم شان ادعایشان می شود»!
اگر به هر دلیلی رو شد که سمپادی بوده اید سعی کنید نشان دهید که اولا هویت خود را با گذشته سمپادی خود تعریف نمی کنید. کسی هستید که بیش از آن که  روی افتخار سمپادی بودن  قبل از ۱۸ سالگی مانور  دهید به فکر طرح ها و برنامه های واقعگرایانه در آینده هستید. دوم این که آماده اید با همه همکاران تعامل کنید نه آن که به بهانه سمپادی بودن دور خود دیوار بکشید.
آن چه در مورد سمپاد گفتم تا حدود رقیق تری در مورد دانشگاه صنعتی شریف هم صادق است. همان تصورات وپیش داوری های منفی در مورد فارغ التحصیلان دانشگاه صنعتی شریف هم هست. البته کمی  رقیق تر! هنوز در نظر اغلب  استخدام کنندگان مزیت های شریفی بودن به مضررات آن می چربد ولی از منظر بیشتر استخدام کنندگان، مزیت سمپادی بودن در برابر مضررات آن قابل صرفنظر هست. بنابرایناگر فارغ التحصیل دانشگاه شریف هستید در رزومه تان بیاورید (امتیاز مثبت قلمداد می شود) اما به هنگام مصاحبه استخدامی باید بکوشید که نشان دهید «از آن شریفی های از دماغ فیل افتاده!» نیستید! حتما سعی کنید تجربه کار گروهی ای خارج از دانشگاه صنعتی شریف با غیر شریفی ها داشته باشید و این را به نظر استخدام کننده ها برسانید. به این گونه خیالشان راحت می شود که در کار جمعی و گروهی، دردسرساز نخواهید شد!

۳) اگر فارغ التحصیل دانشگاه غیر دولتی باشید  شانس استخدام تان در خیلی از جاها متاسفانه پایین می آید. سعی کنید با نمرات بالا و انجام دادن پروژه های متعدد جبران کنید. دو استریوتایپ در مورد دانشگاه آزادی ها هست: الف) بچه پولدار ننر هستند. نه اهل درس هستند نه اهل کار! ب)  زبان باز هستند و نون زبانشان را می خورند نه کار و سوادشان! 
اول موضع خود را بنوبسم. به نظر من هر دو این استریو تایپ بی اساس است. اولا که همه دانشگاه آزادی ها بچه پولدار نیستند. به علاوه، برعکس پیش داوری ها، بچه پولدارها عموما مسئولیت پذیر تر و کاری تر از همسالانش  از آب در می آیند.
و اما در مورد استریو تایپ دوم! واقعا در دروازه را می شه بست در دهن مردم را نمی شه بست. در مورد شریفی ها می گویند دو کلمه حرف نمی تونند بزنند در مورد دانشگاه آزادی ها می گویند زبان بازند!!!!
اگر بتوانید برای مصاحبه دعوت بشوید احتمالا می توانید هر دو ی این پیش داوری ها را برطرف کنید. اما خیلی جاها تا دانشگاه آزاد را در رزومه می بینند از دعوت به مصاحبه منصرف می شوند. به نظرم در رزومه قید نکنید بهتره. به جایش یک پروژه با استادی معروف و خوشنام بردارید و آن را در رزومه بنویسید. از همان مهارت های روابط عمومی افسانه ای خود استفاده کنید تا وقت مصاحبه بگیرید. در مورد روحیات مصاحبه کننده ها کمی از قبل کنکاش کنید.
فقط این را بدانید که خونگرم بودن با هر کسی در برخورد اول در همه جمع ها مثبت تلقی نمی شود. افرادی مثل من که خود درونگرا هستند اگر یک نفر در مصاحبه خیلی گرم و صمیمی خود را نشان دهد (تیپیکال دانشگاه آزادی ها) موضع می گیرد.

۴) یک کمی قبل از مصاحبه کنکاش کنید ببینید مصاحبه کننده ها دوست دارند  با آنها لفظ قلم  صحبت شود یا نه.

۵) دانشگاه آزاد  مزیت هایی هم برای استخدام دارد. برخی از همان بچه پولدارها (البته  از نوع کاری و  مسئولیت پذیر و زحمت کش) برای این به دانشگاه آمده اند که دانشی یاد بگیرند که در چرخاندن بیزنس خانوادگی به کارشان آید. علت این هم که سر از دانشگاه آزاد -به جای دانشگاه دولتی- در آورده اند این بوده که به جای تست زدن وقت خود را گذاشته اند برای آموختن چم و خم بیزنس. برخی از دانشجوهای دانشگاه آزاد هم افراد جاافتاده ای هستند که خود بیزنس دارند. شرکتی دارند که موفق عمل می کند تا جایی که برای چرخاندنش نیاز به دانش تخصصی است دانشگاه آزاد آمده اند تا آن دانش را کسب کنند. بنا به قوانین دانشگاه آزاد اشکالی ندارد.
شما که از بیکسی می نالید! کس و کار بهتر و بی منت تر از این نوع همکلاسی ها؟! فرض کنید شوهر عمه تان یک کله گنده بود! پیش او رو انداختن سخت تر هست یا در عالم همکلاسی در مورد کاریابی با چنین همکلاسی هایی درددل کردن؟! این همکلاسی ها هم برای شرکت شان دنبال  ساختن تیم هستند. چه کسی بهتر از همکلاسی هایشان؟! این فرصت ها را در یابید!


اینها نکاتی بودند که به ذهنم رسید. باز هم خواهم نوشت

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

مصاحبه با عباس امیر انتظام و همسرش

+0 به یه ن

این مصاحبه را حتما ببینید.


اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

افتتاح پردیس سینمایی و اکران فیلم ائو در تبریز

+0 به یه ن


🎞📽
افتتاح سینما الف، بزرگترین سالن سینمایی تبریز در مجتمع فرهنگی هنری ۲۹ بهمن تبریز، توسط موسسه بین المللی الف به بهره برداری میرسد.
پردیس سینمایی با چهار سالن مجزی نیز طی ماه های آتی به بهره برداری خواهد رسید
این پردیس سینمایی با گنجایش ۴۰۰ نفر و آخرین فناوری های روز ور عرصه سالنهای سینمایی ساخته شده است.
سینما الف از آخرین فناوریهای صوتی و تصویری دیجیتالی برخوردار بوده و برای بازسازی مجتمع و راه اندازی آن تاکنون هفت میلیارد ریال هزینه شده است.
سینما الف قرار است ساعت ۱۸ یکشنبه ۲۷ اسفندماه با اکران فیلم ائو رسما به بهره برداری برسد.
فیلم ائو به کارگردانی اصغر یوسف نژاد محصول هنرمندان تبریزی است که در جشنواره بین المللی فیلم فجر در سال گذشته عنوان بهترین فیلم را از آن خود کرده بود.
@alefsite
در آیین افتتاح، علاوه بر مسئولان استانی، هنرمندان و سینماگران آذربایجان شرقی حضور خواهند یافت.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

خیابان مصدق، خیابان مصدق، خیابان مصدق

+0 به یه ن


ما، مردم، آن قدر باید نام خیابان مصدق را تکرار کنیم که کاملا جا بیافتد. یک کم سخت هست که کسانی که 50 سال در آن خیابان زندگی کرده اند از این پس محله خود را با نامی دیگر بخوانند. مگر این که این نام نامی مصدق بزرگ باشد.
اصلا بیایید مشق بنویسیم.
نام خیابان نفت به خیابان مصدق تغییر یافته است.
نام خیابان نفت به خیابان مصدق تغییر یافته است.
نام خیابان نفت به خیابان مصدق تغییر یافته است.
نام خیابان نفت به خیابان مصدق تغییر یافته است.
نام خیابان نفت به خیابان مصدق تغییر یافته است.
نام خیابان نفت به خیابان مصدق تغییر یافته است.
نام خیابان نفت به خیابان مصدق تغییر یافته است.
نام خیابان نفت به خیابان مصدق تغییر یافته است.
خیابان مصدق بر بلوار میرداماد عمود است.
خیابان مصدق بر بلوار میرداماد عمود است.
خیابان مصدق بر بلوار میرداماد عمود است.
خیابان مصدق بر بلوار میرداماد عمود است.
خیابان مصدق بر بلوار میرداماد عمود است.
خیابان مصدق بر بلوار میرداماد عمود است.
خیابان مصدق بر بلوار میرداماد عمود است.
خیابان مصدق بر بلوار میرداماد عمود است.
خیابان مصدق بر بلوار میرداماد عمود است.

خیابان مصدق بر خیابان ظفر عمود است.
خیابان مصدق بر خیابان ظفر عمود است.
خیابان مصدق بر خیابان ظفر عمود است.
خیابان مصدق بر خیابان ظفر عمود است.
خیابان مصدق بر خیابان ظفر عمود است.
خیابان مصدق بر خیابان ظفر عمود است.
خیابان مصدق بر خیابان ظفر عمود است.
خیابان مصدق بر خیابان ظفر عمود است.

خیابان اصلی مصدق خیابانی شمالی-جنوبی است و کوچه های فرعی مصدق که با شماره مشخص شده اند بر آن عمودند.
خیابان اصلی مصدق خیابانی شمالی-جنوبی است و کوچه های فرعی مصدق که با شماره مشخص شده اند بر آن عمودند.
خیابان اصلی مصدق خیابانی شمالی-جنوبی است و کوچه های فرعی مصدق که با شماره مشخص شده اند بر آن عمودند.
خیابان اصلی مصدق خیابانی شمالی-جنوبی است و کوچه های فرعی مصدق که با شماره مشخص شده اند بر آن عمودند.
خیابان اصلی مصدق خیابانی شمالی-جنوبی است و کوچه های فرعی مصدق که با شماره مشخص شده اند بر آن عمودند.
خیابان اصلی مصدق خیابانی شمالی-جنوبی است و کوچه های فرعی مصدق که با شماره مشخص شده اند بر آن عمودند.
خیابان اصلی مصدق خیابانی شمالی-جنوبی است و کوچه های فرعی مصدق که با شماره مشخص شده اند بر آن عمودند.
خیابان اصلی مصدق خیابانی شمالی-جنوبی است و کوچه های فرعی مصدق که با شماره مشخص شده اند بر آن عمودند.
خیابان اصلی مصدق خیابانی شمالی-جنوبی است و کوچه های فرعی مصدق که با شماره مشخص شده اند بر آن عمودند.
خیابان اصلی مصدق خیابانی شمالی-جنوبی است و کوچه های فرعی مصدق که با شماره مشخص شده اند بر آن عمودند.
خیابان اصلی مصدق خیابانی شمالی-جنوبی است و کوچه های فرعی مصدق که با شماره مشخص شده اند بر آن عمودند.
خیابان اصلی مصدق خیابانی شمالی-جنوبی است و کوچه های فرعی مصدق که با شماره مشخص شده اند بر آن عمودند.

یک شعبه از بانک گردشگری در نبش تقاطع خیابان اصلی مصدق و کوچه مصدق دوم واقع است.
یک شعبه از بانک گردشگری در نبش تقاطع خیابان اصلی مصدق و کوچه مصدق دوم واقع است.
یک شعبه از بانک گردشگری در نبش تقاطع خیابان اصلی مصدق و کوچه مصدق دوم واقع است.
یک شعبه از بانک گردشگری در نبش تقاطع خیابان اصلی مصدق و کوچه مصدق دوم واقع است.
یک شعبه از بانک گردشگری در نبش تقاطع خیابان اصلی مصدق و کوچه مصدق دوم واقع است.
یک شعبه از بانک گردشگری در نبش تقاطع خیابان اصلی مصدق و کوچه مصدق دوم واقع است.

خیابان مصدق شرقی تر از خیابان نلسون ماندلا (معروف به جردن) است.

خیابان مصدق شرقی تر از خیابان نلسون ماندلا (معروف به جردن) است.

خیابان مصدق شرقی تر از خیابان نلسون ماندلا (معروف به جردن) است.

خیابان مصدق شرقی تر از خیابان نلسون ماندلا (معروف به جردن) است.

خیابان مصدق شرقی تر از خیابان نلسون ماندلا (معروف به جردن) است.

خیابان مصدق شرقی تر از خیابان نلسون ماندلا (معروف به جردن) است.

خیابان مصدق شرقی تر از خیابان نلسون ماندلا (معروف به جردن) است.
جای پارک پیدا کردن در خیابان مصدق کار حضرت فیل است حتی در نصف شب!
جای پارک پیدا کردن در خیابان مصدق کار حضرت فیل است حتی در نصف شب!
جای پارک پیدا کردن در خیابان مصدق کار حضرت فیل است حتی در نصف شب!
جای پارک پیدا کردن در خیابان مصدق کار حضرت فیل است حتی در نصف شب!

مسجد الغدیر در بر بلوار میرداماد و شرقی تر از خیابان مصدق واقع هست.
مسجد الغدیر در بر بلوار میرداماد و شرقی تر از خیابان مصدق واقع هست.
مسجد الغدیر در بر بلوار میرداماد و شرقی تر از خیابان مصدق واقع هست.
مسجد الغدیر در بر بلوار میرداماد و شرقی تر از خیابان مصدق واقع هست.
مسجد الغدیر در بر بلوار میرداماد و شرقی تر از خیابان مصدق واقع هست.
مسجد الغدیر در بر بلوار میرداماد و شرقی تر از خیابان مصدق واقع هست.
مسجد الغدیر در بر بلوار میرداماد و شرقی تر از خیابان مصدق واقع هست.
مسجد الغدیر در بر بلوار میرداماد و شرقی تر از خیابان مصدق واقع هست.

رستوران آشپز باشی از رستوران های معروف تهران است که در خیابان مصدق شمالی واقع است.

رستوران آشپز باشی از رستوران های معروف تهران است که در خیابان مصدق شمالی واقع است.

رستوران آشپز باشی از رستوران های معروف تهران است که در خیابان مصدق شمالی واقع است.

رستوران آشپز باشی از رستوران های معروف تهران است که در خیابان مصدق شمالی واقع است.

رستوران آشپز باشی از رستوران های معروف تهران است که در خیابان مصدق شمالی واقع است.

رستوران آشپز باشی از رستوران های معروف تهران است که در خیابان مصدق شمالی واقع است.

رستوران آشپز باشی از رستوران های معروف تهران است که در خیابان مصدق شمالی واقع است.

رستوران آشپز باشی از رستوران های معروف تهران است که در خیابان مصدق شمالی واقع است.

سوپر مارکت زرین از قبل از انقلاب در خیابان مصدق شمالی بود. در آن زمان جزو شیک ترین سوپرمارکت های تهران محسوب می شد.
سوپر مارکت زرین از قبل از انقلاب در خیابان مصدق شمالی بود. در آن زمان جزو شیک ترین سوپرمارکت های تهران محسوب می شد.
سوپر مارکت زرین از قبل از انقلاب در خیابان مصدق شمالی بود. در آن زمان جزو شیک ترین سوپرمارکت های تهران محسوب می شد.
سوپر مارکت زرین از قبل از انقلاب در خیابان مصدق شمالی بود. در آن زمان جزو شیک ترین سوپرمارکت های تهران محسوب می شد.
سوپر مارکت زرین از قبل از انقلاب در خیابان مصدق شمالی بود. در آن زمان جزو شیک ترین سوپرمارکت های تهران محسوب می شد.
قبل از انقلاب خیابان مصدق خیابانی بین المللی بود. آمریکایی ها و ژاپنی های زیادی در این خیابان ساکن بودند.
قبل از انقلاب خیابان مصدق خیابانی بین المللی بود. آمریکایی ها و ژاپنی های زیادی در این خیابان ساکن بودند.
قبل از انقلاب خیابان مصدق خیابانی بین المللی بود. آمریکایی ها و ژاپنی های زیادی در این خیابان ساکن بودند.
قبل از انقلاب خیابان مصدق خیابانی بین المللی بود. آمریکایی ها و ژاپنی های زیادی در این خیابان ساکن بودند.
قبل از انقلاب خیابان مصدق خیابانی بین المللی بود. آمریکایی ها و ژاپنی های زیادی در این خیابان ساکن بودند.
قبل از انقلاب خیابان مصدق خیابانی بین المللی بود. آمریکایی ها و ژاپنی های زیادی در این خیابان ساکن بودند.
قبل از انقلاب خیابان مصدق خیابانی بین المللی بود. آمریکایی ها و ژاپنی های زیادی در این خیابان ساکن بودند.

در خیابان مصدق جلوی درب ورودی آپارتمان ها پارک نفرمایید.
در خیابان مصدق جلوی درب ورودی آپارتمان ها پارک نفرمایید.
در خیابان مصدق جلوی درب ورودی آپارتمان ها پارک نفرمایید.
در خیابان مصدق جلوی درب ورودی آپارتمان ها پارک نفرمایید.
در خیابان مصدق جلوی درب ورودی آپارتمان ها پارک نفرمایید.
در خیابان مصدق جلوی درب ورودی آپارتمان ها پارک نفرمایید.
در خیابان مصدق جلوی درب ورودی آپارتمان ها پارک نفرمایید.
در خیابان مصدق جلوی درب ورودی آپارتمان ها پارک نفرمایید.
در خیابان مصدق جلوی درب ورودی آپارتمان ها پارک نفرمایید.

پی نوشت: به مشق ام غلط گرفتند! سوپر مارکت زرین بعد از انقلاب افتتاح شد. قبل از آن  سوپر مارکت ملکوتی بود که معروف بود. بابابزرگم هم مدتی  در کار تهیه یک عصرانه خاص   بود. محصولاتش را در همین سوپر مارکت ملکوتی می فروخت. من این قصه را شنیده بودم فکر می کردم همان سوپر مارکت زرین بوده است. اون محصول غذایی بین خارجی ها مشتری زیاد داشت.


اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

چرا واژه بیگانه فمینیزم؟

+0 به یه ن

(تکرار نوشته 1388  از وبلاگ منجوق)

برخی می گویند چرا وقتی آن چه که در پی آنیم مفهومی است سازگار با فرهنگمان (اما البته مطابق به نیاز های روز) چرا باید از نام وارداتی و حساسیت برانگیز "فمینیزم" استفاده کرد.
در واقع هم برخی از فعالین این عرصه از به کار بردن لفظ "فمینیست" ابا دارند. در حالی که عده دیگر این نام را برگرفته اند چون می خواهند بر پیوند خود با زنان عدالت جوی دنیا تا کید کنند. به واقع هم اگر شما فعالیت های زنان دنیا را بیابید مشترکات زیادی خواهید یافت. همه جا پیوند نزدیکی بین فعالین محیط زیست و فعالین فمینیست وجود دارد. همه جا پیروان حقوق اقوام با پیروان حقوق زنان با هم تعامل نزدیک دارند. دفاع از حقوق کودکان دغدغه همه آنهاست....
جنبش زنان دنیا نتایج و دستاوردهای بزرگی داشته اند-چه در عرصه اجتماع و چه در عرصه آکادمیک. آن دسته از فعالین امور زنان که خود را فمینیست می نامند رویکرد جهانی دارند. می خواهند از دستاوردهای آکادمیک سایر ملل استفاده ببرند. همان طوری که ما فیزیکپیشگان خود را بی نیاز از تلاش های آکادمیک دیگر کشورها نمی دانیم ایشان هم می خواهند در جریان مطالعات دیگر ملل باشند.
به علاوه, این دسته که نگرش جهانی دارند, درد زنان دیگر نقاط جهان را نیز درد خود می دانند و از آن غافل نیستند. اگر کار ی از دستشان برآید دریغ نمی کنند.
در این دنیا که روز به روز ارتباطات بیشتر می شود این رویکرد جهانی توجیه پذیر تر است.
جهانی شدن جنبش زنان همدلی بین ملیت ها به وجود می آورد و به انسان ها را به ایده آل صلح جهانی نزدیک ترمی کند.

"واژه ها"تهی از معنی نیستند. وقتی یک فعال اجتماعی واژه "فمینیست" را برای خود بر می گزیند و علی رغم تمام هزینه ها بر استفاده از آن پا می فشارد؛ منظوری دارد.

رویکرد جهانی داشتن با احترام به سنن و باور های جامعه ایران در تضاد نیست. اگر من نتایج lhc را بخوانم و یا مقاله همکار ی آمریکایی را مطالعه کنم, آیا کاری خلاف عرق ملی انجام داده ام؟! مسلما نه!
فمینیست ها هم چنین نگرشی در مورد تعامل خود با فمینیست های دیگر کشورها دارند.

حتما در مورد پدیده شوم خود سوزی زنان در ایلام و دیگر شهرهای غربی کشور شنیده اید. اگر یک مجله زرد می خواست چنین واقعه ای را پوشش دهد, آن را به دعوای دو تا زن با هم تقلیل می داد. یکی از زن ها می شد مظهر فداکاری , دیگری مظهر حسادت و مردی هم در این میان بود که مظهر عقلانیت و حکمت بود! داستان را با آب و تاب تعریف می کردند, اشک خواننده را در می آوردند و آخر سر با دو تا نصیحت کلیشه ای اخلاقی سر وته قضیه را هم می آوردند تا خواننده کاملا باور کند که اگر به نصایح اخلاقی کلیشه ای نویسنده مجله زرد گوش بسپاریم "زندگی شیرین می شود!"

واقعیت پیچیده تر آن است که در مجله زرد تصویر می شود.
بررسی این پدیده شوم در حوزه علم مطالعات زنان می گنجد.به طور سیستماتیک تاثیرات جنگ، وضعیت اقتصادی و بیکاری، سنت ها ی محلی وغیره بررسی می شود و راهکاری ارائه می شود.

این تصور که ما ایرانیان از دیگرمردم دنیا بسیار متفاوتیم تصوری نادرست است. در پنجاه سال اخیر در دنیا جنگ های بسیاری اتفاق افتاده و .... به احتمال زیاد جاهایی در دنیا وجود دارند که پدیده هایی مانند آن چه که در ایلام رخ می دهد رواج دارند. می توان از تجارب آنان برای رفع معضل بهره برد. تجارب ایرانی ها هم مدون می شود ودر صورت لزوم در گوشه دیگری از دنیا مورد استفاده قرار می گیرد. ملاحظه می کنید ما مردم جهان به دستاوردهای همدیگر نیازمندیم.

جواب معضلی چون پدیده شوم خودسوزی زنان در سنت ما نیست. در کجای تاریخ ما شهری آن گونه مورد اصابت بمب و موشک قرار گرفته که نتایج مشابهی حاصل شده باشد. این پدیده عارضه ناخواسته مدرنیته است و با روش های مدرن باید درمان شود. در قدیم آن قدر مرگ و میر زنان در موقع زایمان چنان بالا بوده که فرصتی برای مطالعه در مورد افسردگی زنان که معضل جوامع شهری امروزین ایران است پیدا نمی شده. جواب در سنت نیست اما شاید از تجارب دیگر ملت ها جوابی به دست آمده باشد.

این مثال را آوردم تا تشریح کنم چرا می گویم مطالعات زنان یک رشته جهانی است .

تا وقتی مجله زنان بسته نشده بود، به طور سیستماتیک در این مورد این معضل کار می کرد. می دانید که در منطقه ایلام اکثر خانواده ها به خانواده شهید هستند. اما آنان که ادعایشان می شود کاری برای رفع معضلات آنان نمی کنند. فمینیست ها بودند که می رفتند و سعی می کردند چاره ای بیاندیشند. به اندازه کافی امکانات در دستشان نبود که مشکلات را رفع کنند اما هر کاری از دستشان بر می آمد کردند.

خواندن این مقالات باعث شد که من خود خرج عمل جراحی پلاستیک یک تازه عروس دچار سوختگی را بدهم. این راه حل ریشه ای نیست اما بهتر از هیچ است. بهتر از آن است که آنان که ادعایشان گوش فلک را کر کرده می کنند.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

معما

+0 به یه ن

 هر چه بیشتر در باره اش انتقاد -چه  به زبان تند  و چه به زبان ملایم-  خواندم، بیشتر به بزرگی اش پی بردم. نظیرش نیامد! این شخص کیست؟

تقلب

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل