یکشنبه 17 فروردین 1399
+0 به یه ن
حتی نسل دوم و سوم مهاجران از شهر ها به روستاها ممکن هست علاقه مند شوند که سری به املاک موروثی بزنند و آنها را احیا سازند. اتفاقا نسل های دوم و سوم چه بسا بیشتر راغب باشند. چون ممکن هست نسل اول از روستا به خاطر خاطرات نه چندان دلچسب محرومیت گریزان باشد، اما نسل دوم و سومی نسبت به آن به دیده رمانتیک بنگرد. شاید بگویید این افراد رمانتیک با دیدن واقعیت فقر و محروم روستا رمانتیسم را دور می ریزند و به شهر بر می گردند و دیگر پشت سرشان را هم نگاه نمی کنند.
فیس بوک تویتر گوگل
در دهه چهل هجری به این سو بسیاری از روستا به شهر مهاجرت کرده اند و زندگی شهری را بر گرفته اند اما زمینی موروثی در روستا دارند. اگر بتوانیم این قشر را در همین فضای مجازی جذب کنیم و متقاعد کنیم که فن آوری های جدید در روش های آبیاری را برگیرند تاثیر قابل توجهی خواهد داشت.
همین طور شهریانی هستند که در سال های اخیر در روستاهای اطراف کلانشهر ها ملکی خریده اند. منظورم ثروتمندان رانت خوار آن چنانی نیست. آن قبیل افراد خیلی اهمیتی به محیط زیست نخواهند داد. خودخواه تر از آن هستند که برایشان اهمیتی داشته باشد. منظورم کسانی هستند درردیف استادان دانشگاه، مهندسان، پزشکان، پرستاران، روسای شعب بانک ها و.... که پس اندازی داشته اند و برای این که در تورم این پس انداز بی ارزش نشود ملکی در روستاهای اطراف شهر خریداری کرده اند. قطعات کوچک هزار متر مربعی و...... این افراد را هم می توان متقاعد نمود که از روش های صرفه جویانه در آب بهره گیرند.
حتی نسل دوم و سوم مهاجران از شهر ها به روستاها ممکن هست علاقه مند شوند که سری به املاک موروثی بزنند و آنها را احیا سازند. اتفاقا نسل های دوم و سوم چه بسا بیشتر راغب باشند. چون ممکن هست نسل اول از روستا به خاطر خاطرات نه چندان دلچسب محرومیت گریزان باشد، اما نسل دوم و سومی نسبت به آن به دیده رمانتیک بنگرد. شاید بگویید این افراد رمانتیک با دیدن واقعیت فقر و محروم روستا رمانتیسم را دور می ریزند و به شهر بر می گردند و دیگر پشت سرشان را هم نگاه نمی کنند.
نکته مهمی که به نظر من باید به آن تاکید شود آن هست که با برگرفتن فن آوری های نوین دیگه زندگی روستایی مترادف با فقرو فلاکت و مشقت نخواهد بود.
پارسال فیلمی در مورد کشاورزی اتوماتیک دیدم. فکر میکردم این قبیل فن آوری ها مال «از ما بهتران» هست. مال کالیفرنیا و..... اما چند روز پیش جوانی که هم متخصص کشاورزی است و هم مهندس الکترونیک، به من گفت در خود تبریز هم شرکت هایی هستند که همین تکنولوژی را در روستاهای اطراف تبریز و اورمیه می توانند راه اندازی کنند.
اگر این قبیل اطلاعات به شهریانی که ملکی موروثی در روستا دارند برسد حتما علاقه مند می شوند که دستی به سر و روی ملک موروثی بکشند.
در ذهن یک شهری تیپیکال زندگی روستا یا یک زندگی بی آلایش رمانتیک آرمانی هست یا زندگی توام با مشقت. برای من که در تبریز بزرگ شدم زندگی روستایی مترادف بود با زندگی سراپا مشقت اوشین در خانه مادر شوهرش یا پدرش.
اما الان متخصصان کشاورزی می گویند با صرف یک هزینه نه چندان زیاد می توان آبیاری قطره ای را در صیفی کاری ها و مزارع ترتیب داد. با هزینه ای حدود بیست میلیون تومان در هر هکتار. با صرف مبلغی اندکی بیشتر می شه آن را اتوماتیک کرد. به گونه ای که هر جای دنیا که باشید (حتی در خارج ) می توانید رطوبت خاک را مانیتور کنید و آبیاری را وصل یا قطع کنید!! این تصویر خیلی با تصورات اوشینی من متفاوت بود!!!
۲۰ میلیون تومان پول زیادی برای حتی یک کارمند مثل استاد دانشگاه یا رییس شعبه بانک نیست. برای پزشکها ی جاافتاده و.... که اصلا رقمی نیست. اگر شخصی در شهر شغلی از این دست داشته باشد و در روستا ملکی موروثی نسبتا آسان می تواند هزینه آبیاری قطره ای را خود بپردازد. به جای این که با آن مبلغ دلار و سکه بخرد و نگران بالا و پایین رفتن قیمت باشد می تواند آن ۲۰ میلیون را صرف این کار کند اما در عوض مطمئن باشد آب چاه مزرعه اش برای ۲۰ سال دیگر هم خواهد ماند. ۵ سال دیگه ملکش لم یزرع نمی شود. (۵ سال و ۲۰ سال را همین طوری پراندم) این را متخصصان با مطالعه بگویند که به ازای هزینه کرد ۲۰ میلیون امروز چه قدر بر ارزش ملک شان در دراز مدت افزوده می شود.
برای این قشری که ذکرش شد (شهریانی که در روستا ملکی دارند و خود جزو طبقه متوسط رو به بالای شهر ) هستند مشکل نه عدم فهم و درک هست نه مشکل سرمایه. بیست میلیون را می توانند جور کنند. توضیح هم بدهید که الان این پول صرف می کنی اما ملک مرغوب تری برای فرزند به ارث می ذاری کاملا می فهمند و متقاعد می شوند. مشکل و کمبودشان وقت هست.
اینجاست که می توان به آنها گفت که شرکت های معتبری هستند که این تاسیسات را برایتان راه اندازی می کنند. صد البته به ازای پول. مثلا به جای ۲۰ میلیون در هکتار ۲۲ میلیون در هکتار به این شرکت ها می دهید و آنها برایتان تاسیسات را راه می اندازند و تحویل می دهند. پسر باغبان محلی تان را هم آموزش می دهند که چه جور از این تاسیسات استفاده کنند. فرض کنید فلان آقای دکتر روستا زاده در شهر با چنین امکاناتی آشنا می شود. آیا به نظر شما این آقای دکتر علاقه مند نمی شود که ملک پدری را به این صورت احیا کند. با پرداخت هزینه ای که نسبت به جیب او آن قدر ها بزرگ نیست.
خدمات پس از نصب و اطمینان از آن هم خیلی مهم هست. اگر شهر نشین بداند که شرکتی معتبر و با ثبات وابسته به دانشگاه هست که اگر این تاسیسات را نصب کند بعدا خدمات پس از فروش خواهد داد و اگر خراب شد تعمیر می کند راغب می شود.
اشتراک و ارسال مطلب به:
فیس بوک تویتر گوگل